پاییز 98 را می‌توان یکی از پرحادثه‌ترین فصول تاریخی یک دهه اخیر غرب آسیا دانست، زیرا به صورت هم‌زمان برخی از مهمترین کشورهای این منطقه گرفتار اعتراضات و اغتشاشات گسترده‌ای شدند. حوادث عراق در مقایسه با حوادث لبنان و ایران از ابعاد گسترده‌تری برخوردار است، حتی پس از استعفای نخست وزیر عراق همچنان اعتراضات ادامه دارد و فعلا نخست وزیر جدیدی برای اداره کشور انتخاب نشده است. با توجه به اهمیت اعتراضات عراق و تلاش دشمنان مشترک شیعه، برای کشاندن این اعتراضات منتج به اغتشاش به داخل ایران، که نقش محوری آن در حمایت از جبهه مقاومت و مقابله با سلطه استکبار جهانی بر منطقه بر کسی پوشیده نیست، لازم است تا با نگاهی دقیق بحران عراق مورد بررسی قرار گیرد.
 
نقطه آغازین بحران عراق!
اغلب تحلیل‌گران جهان، نقطه آغاز شروع نابسامانی‌های عراق را سال 2003 و  همزمان با حمله آمریکا به این کشور اعلام می‌کنند، اما واقعیت اینجاست که با نگاهی به تاریخ پر حادثه عراق شاهدیم که همواره این کشور بدلیل سلطه‌جویی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی دچار بحران بوده است و حتی در دوران پیش از سال 2003، دیکتاتور مخلوع این کشور به دلیل تحریکات خارجی با حمله به همسایگان عراق نه تنها دلارهای نفتی ملت مردم این کشور را که بایستی خرج رفاه و توسعه کشور عراق می‌شد خرج خرید تسلیحات جنگی ناکارآمد کرد، بلکه به جای توسعه اقتصادی و عمرانی عراق ویرانی‌های گسترده ناشی از جنگ را هم به مردم کشورش تحمیل کرد و در آخرین سال‌های حکومتش نیز بدلیل از بین رفتن زیرساخت‌های خدماتی و همچنین اعمال تحریم‌های گسترده امکان بهبود معیشت و رفاه عمومی ممکن نبود. از این‌رو با شروع جنگ و ساقط شدن دیکتاتوری صدام حسین زیرساخت‌های ویران شده عراق بیش از پیش توسط بمب افکن های ائتلاف آمریکایی ویران شدند و سودجویی‌های آمریکایی‌ها در طول یک دهه بعد هم مانع از این گردید که بلافاصله فرایند بازسازی عراق آغاز گردد و ملت عراق همچنان در طول دوران اشغال با محرومیت‌های جدی و کمبود زیرساخت‌های خدماتی مانند فقدان برق‌رسانی پایدار و کمبود آب شرب سالم روبرو بودند.
 

در نهایت با اعلام پایان جنگ عراق توسط آمریکایی‌ها آن هم پس از گذشت 8 سال و هشت ماه و 28 روز، از سقوط صدام این امید در دل‌های مردم عراق ایجاد شد که با خروج آمریکا از این کشور زمینه رفع کمبودها و ارتقای سطح کیفیت خدمات عمومی افزایش می‌یابد اما آمریکایی‌ها به این راحتی مایل به خروج از عراق و بازگشت آرامش به این کشور نبودند زیرا پست نخست وزیری عراق در دست شیعیان بود و طبیعتا این دولت همراهی مناسبی با سیاست‌های آمریکایی‌ها نداشت، از سوی دیگر هم کشور عراق دارای بزرگترین منابع نفتی جهان است و برقراری سال‌ها جنگ تاحدود زیادی این منابع را دست نخورده باقی گذاشته است. لذا دخالت‌های آمریکا پس از اعلام خروج نظامیان این کشور از عراق هم، همچنان ادامه یافت و در عمل مانع از شروع فرایند بازسازی عراق شد، اما آمریکایی‌ها تنها به این سطح از دخالت اکتفا نکرده و با تحریک و تجهیز داعش علیه شیعیان موج جدیدی از بحران را عراق و منطقه را به راه انداختند تا در سایه آن بار دیگر حضور نظامی و امنیتی خود در عراق را افزایش دهند و به ظن خود موجب مهار جبهه مقاومت شوند.
 
اما شکست داعش توسط جبهه مقاومت،  این توطئه آمریکا را بار دیگر خنثی کرد و موجب شد یانکی‌ها با تکیه بر گروه‌های اجتماعی و سیاسی وابسته به خود که در قالب NGO سال‌ها بر روی آنها سرمایه گذاری کرده بودند موج جدیدی از بحران را در این کشور علیه دولت شیعی عراق راه‌اندازی کنند.
 
لزوم توجه به کارآفرینی و عبور از استخدام دولتی
اگر قصد پیدا کردن نقاط اشتراک اعتراضات اخیر ایران و و عراق را داشته باشیم، طبیعتا مسائل اقتصادی و معیشتی در نقطه صدر آن قرار می‌گیرد اما تفاوت‌ها بیش از نقاط تشابه است، زیرا اگر در ایران شاهد یک نظام پویای تثبیت شده و متحد حول ولایت‌فقیه هستیم و در پارادایم سیاسی ایران قومیت نقش برجسته‌ای ندارد. همه ملت به صورت متحد حول محور اسلام، انقلاب و ایران می‌گردند اما در عمل حکومت عراق بین سه جامعه کُرد و اهل‌سنت و شیعه تقسیم شده است، لذا در بحران اخیر تمرکز آمریکا بر تخریب دولت‌داری شیعه و ایجاد شکاف در جامعه شیعیان قرار دارد.
 

از سوی دیگر اگر چه منبع اصلی درآمد ایران و عراق نفت است، اما با وجود تحریم‌ها، فروش نفت ایران در کمترین سطح خود قرار دارد و در عوض عراق به راحتی روزانه بیش از 4 میلیون بشکه نفت صادر می‌کند اما برخلاف ایران که دارای منابع متعدد درآمد غیر نفتی است، این کشور فعلا در حوزه درآمدهای غیر نفتی فعال نیست و تمام کارمندان عراقی به نوعی به دولت و درآمدهای نفتی آن وابسته‌اند،  به طوری که بنا بر آمارها بیش از 60 درصد شاغلین عراقی در حوزه‌های خدماتی و نه اقتصادی و کشاورزی فعالیت می‌کند، که این مسئله بار سنگینی را به بودجه دولتی این کشور تحمیل می‌کند و عملا دولت عراق بخش عمده‌ای از بودجه خود را به جای صرف در امور عمرانی و زیربنایی خرج تامین حقوق ماهیانه بیش از 7 میلیون کارمند خود می‌کند!
 
لذا یکی از درس‌های مهم حاصل از واکاوی بحران عراق لزوم تمرکز بر کارآفرینی غیر دولتی و حمایت از ایجاد کسب و کارهای دانش بنیان و فناورانه از جمله استارت آپ‌ها است تا از این طریق امکان کاهش هزینه‌های جاری و فرسایشی دولت و صرف آن در امور عمرانی و رفاهی کشور فراهم گردد و همزمان با تمرکز بر صادرات محصولات دانش بنیان درآمدهای غیر نفتی کشور نیز بیش از پیش افزایش یابد.
صادق دلاوری