بسیاری از نومسلمان‌ها چه در حیات پیامبر(ص) چه پس از آن، نتوانستند اخلاق و رفتار آلوده جاهلی را به یک اسلام آوردن صرف، از خود دور کنند. آنها اسلام را وسیله‌ای برای ارضای خواسته‌های نفسانی و شهوات دنیایی خود قرار دادند و فکر کردند می‌توانند به عنوان مسلمان هر رفتاری که خواستند با غیرمسلمان‌ها داشته باشند. تفکری که سالیان سال بلای جان اسلام شد و آن ساحت قدسی را محقر ساخت. لعن در اسلام برای اعلام صریح و صحیح دوری از کسانی است که به اسلام خیانت کردند و رفتار خود را به عنوان اسلام معرفی کردند. دوری جستن یعنی این فرد نه تنها اسلامی عمل نکرد، بلکه ضد اسلام قدم برداشت و ما با تکیه به اسلام ناب محمدی(ص) خود را از هر رفتار غیرالهی پاک می‌کنیم و حقیقت دین را به جهانیان معرفی می‌کنیم.

در مواردى پیامبر(ص) از کارهاى برخی مسلمانان ظاهری مستقیم و غیرمستقیم بیزاری می‌جست تا همه مسلمانان تا قیامت بدانند آن فرد، هیچ ارتباطی با دین و اهل دین ندارد و نباید اعمالش را به اسلام نسبت دهند. یکی از این افراد خالد بن ولید بن مغیره مخزومى بود. او 20سال پس از بعثت پیامبر(ص) و یک‌سال مانده به رحلت ایشان، به ظاهر اسلام آورد که گفته‌اند در سال هشتم هجرت بوده. با نزدیک شدنش به خلیفه اول، والی شام شد، ولی خلیفه دوم او را عزل کرد. پس از مدتى در شهر حمص مرد و در همان‌جا دفن شد.(1) خاندان او یکی از خاندان‌های بزرگ و مهم قبیله قریش، بود که با بنی هاشم رقابت می‌کردند.(2) پدرش، ولید بن مغیره، از سرسخت‌ترین دشمنان اسلام و از نخستین کسانی بود که پیامبر را مسخره کرد و مادرش، لبابه صغری و خواهر میمونه (لبابه کبری؛ همسر عباس بن عبدالمطلب) بود.

خالد در جنگ‌های بدر، احد، خندق، حدیبیه و.. بر علیه پیامبر(ص) جنگید.(3) تاریخ نگاران دستاوردهایی برای او پس از اسلام آوردن ذکر کردند، زیرا معتقدند در طول عمر خود در هیچ جنگی شکست نخورد.(4) درحالی‌که در جنگ مؤته حضور داشت و پس از شکست مسلمانان، هدایت آنان تا مدینه را برعهده گرفت. هنگامی که وارد شهر شد مردم او را لعن و نفرین کردند و بر سر او خاک ریختند و از او به عنوان فرار کرده از جهاد و جنگ بیزاری جستند.(5) برخی معتقدند که او توسط خلیفه اول «سیف الله» نامیده شد.
 

سرپیچی از دستورات پیامبر(ص) و تفسیر به رأی
خالد در سرپیچی از دستورات رسول خدا(ص) و خلفا ید طولایی داشت. او به عمار ناسزا گفت ولی پیامبر(ص) فرمود: هر کس عمار را سب کند خداوند او را سب مى‌کند.(6) خالد همان کسی بود که در روز فتح مکه از دستور پیامبر(ص) سرپیچید و وقتی از ناحیه «لیط» در جنوب مکه به‌سوی این شهر وارد شد، با برخی از مشرکان درگیر شد و عده‌ای از آنان را کشت و وقتی نزد پیامبر(ص) رفت عمل خود را توجیه کرد.(7) او پس از فتح مکه به دستور رسول خدا(ص) بزرگترین بت مکّه «العُزّی» را شکست و از بین برد. در سال هشتم هجرت، پیامبراکرم(ص)، خالد را در رأس گروهی ۳۵۰ نفره، به‌سوی «بنی‌جَذِیْمه» در اطراف مکّه، فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت کند. آنها مسلمانی خود را اعلام و اسلحه خود را تسلیم کردند. اما خالد دستور داد عده‌ای از آنان را گردن زدند. وقتی پیامبر(ص) مطّلع شد، دستان مبارک را بلند کرد و دو بار فرمود: خدایا من بیزارى مى‌جویم به سوى تو از کارى که خالد کرده است.(8) سپس حضرت امیرالمؤمنین(ع) را فرستاد تا دیه کشته‌شدگان را بپردازد.

عبدالرحمان‌بن‌عوف این اقدام خالد را صرفاً برای انتقام خون عمویش، فاکة بن مغیره، دانسته است.(9) او در جنگ«حُنَین» شرکت کرد، وقتی احساس کرد سپاه مسلمین در حال شکست خوردن است، فرار کرد. اما وقتی مسلمانان، دشمن را دور کردند دوباره بازگشت و زخم‌هایی برداشت و در حین جنگ یک زن را کشت. پیامبر(ص) به شدت او را مؤاخذه کرد و دستور داد حق ندارید کوکان، زنان و برده‌ها را بکشید.(10) در سال نهم هجرت پیامبر(ص) او را برای دعوت مردم یمن به اسلام، به یمن فرستاد، شش ماه انجا بود ولی نتوانست حتی یک نفر را مسلمان کند. رسول خدا(ع) علی(ع) را فرستاد، ایشان مردم را جمع کرد و یک خطبه برایشان خواند، همگی مسلمان شدند.(11)

بعدها به دستور یکی از خواص، خواست امیرالمؤمنین(ع) را ترور کند، ولى قبل از هر اقدامى آن حضرت متوجه شد و با دو انگشت گلوى خالد را آن‌چنان فشار داد که خالد نعره کشید و مردم فرار کردند و خالد لباسش را نجس کرد. آنگاه گفت: «فلانی و فلانی مرا به این کار امر کردند». هرکس واسطه شد، حضرت رهایش نکرد تا آنکه خلیفه اول، عمر را فرستاد تا ابن‌عباس را برای شفاعت خالد ببرد. ابن‌عباس حضرت را به قبر مطهر پیامبراعظم(ص) و فرزندانش و حضرت صدیقه(س) قسم داد تا حضرت او را رها کرد. در همین حین یکی از حاضرین به دیگری گفت: این‌ هم نتیجه مشورت با تو! که پیشنهاد دادی خالد را مأمور ترور حضرت علی(ع) کنیم.(12)

از دیگر کارهای او که لکه ننگی در تاریخ اسلام شد این بود که، خالد، «مالک بن نویره» یکی از صحابه رسول خدا(ص) را با عده زیادى از قبیله او به جرم بیعت نکردن با خلیفه اول کشت و در همان شب با همسر مالک هم‌بستر شد. ابوقتاده و عبدالله بن عمر خطاب به وی اعتراض نمودند، ولی او به سخنان آنان اعتنایی نکرد. او هنگام ورود به مدینه، خود را غرق سلاح نمود و سه چوبه تیر را به نشانه پیروزی به عمامه‌اش نصب نمود و چون در راه عمر، او را دید تیرها را از عمامه‌اش بیرون کشید و شکست و به وی گفت: تا این حد ریاکاری و تظاهر می‌کنی؟! مرد مسلمانی را می‌کشی و سپس با همسرش هم بستر می‌شوی و اکنون خود را قهرمان اسلام می‌دانی؟! به خدا قسم سنگسارت می‌کنم.(13) در مورد دیگرى هنگامى که ابوبکر او را به سوى قبیله بنى‌سلیم فرستاد، عده‌ای از مردان قبیله را در محلى جمع کرد و آنان را به آتش سوزانید.(14)
 

فضائل!
منابع اهل سنت با اکرام و اجلال از او یاد کردند. در فیلم محمد رسول الله(ص) به کارگردانی مصطفی عقاد نیز به پرداخته شد. او که فاتح بسیاری از شهرهای عراق و شام بود در نگاه اهل سنت مقامی والا دارد. اما برای خالد فضیلتی جز کشتار و سرپیچی از دستور و خودسری و غارت ثروت‌های عظیم از فتوحاتش، ذکر نشده. مسجد و مقبره خالد با 9 گنبد و 2 مناره در شهر حمص یکی از مساجد معروف است، که پایگاه فعالیت‌های داعش بود. داعش یکی از زیرشاخه‌های خود در سوریه را «خالدبن‌ولید» نامید، که به تأسی از او، جنایات متعددی را علیه فلسطینی‌هایی که در اردوگاه غیررسمی یرموک، واقع در حومه دمشق، انجام داده‌اند. در هنگامی آزادسازی شهر حمص، داعش قسمتی از قبر و مسجد خالد را با مواد منفجره، تخریب کرد.

1. اسدالغابه،خ2ص96؛ وقایع الشهور،ص91
2. شلبی،تاریخ سیف اللّه خالدبن الولید،ص24
3. طبری،ج2،ص507
4. کدخبری183249،سایت میدان التحریر
5. المغازی،ج۲،ص۷۶۱
6. سبعه من السلف،ص242
7. السیرةالنبویه،ج۴،ص۴۹
8. صحیح بخاری،ج5ص107
9. المُنَمَّق‌ فی‌ اخبار قریش، ج۱، ص۲۴۸
10. ابوالفرج اصفهانی، کتاب‌الاغانى، ج۱۶، ص۱۹۵
11. الارشاد شیخ مفید
12. شرح نهج البلاغه،ابن‌ابی‌الحدید،ج13ص302 و اسرارآل‌محمد،ص۳۹۴
13. اسدالغابه،ج۴،ص40
14. تقویم شیعه، نیشابوری