به گزارش راسخون،  این روزها اقلیتی متوهم از گوشه و کنار دست و پا می‌زنند تا انصراف از جشنواره فجر را تبدیل به یک موج کنند. از آن منتقد فراری که به عشق شبکه سعودی «ایران اینترنشنال» آواره فرنگ شده و بیرون مرزهای ایران با سینماگران تماس می‌گیرد و عاجزانه دعوت به انصراف می‌کند بگیرید تا آن بازیگر که فکر می‌کند با انتشار یک پست می‌تواند جشن فجر انقلاب را بی‌رونق کند و از اعتبار بیندازد تلاشی مذبوحانه را رقم زده‌اند که همواره پرده‌ای از نفاق مقابل چشمانشان را گرفته تا هیچ گاه درک نکنند جشنواره فجر اعتبارش را از مردم می‌گیرد.
 

کنایه شهاب حسینی به کیمیایی

مسعود کیمیایی اولین کسی بود که با انتشار ویدئویی و بیان مواضعی گنگ و غیرشفاف از حضور در جشنواره فجر انصراف داد. کیمیایی سه سال پیش با نمایش فیلم «قاتل اهلی» در جشنواره فجر حاضر بود که در سالن رسانه‌ها موجب خنده منتقدان و خبرنگاران سینمایی شد. شهاب حسینی در متنی که منتشر کرده در جمله‌ای کنایه‌وار آورده: «ای کاش نیت‌هایمان هم خالص باشد و بنا به صلاح شخصی خود- فی‌المثل ترس از برخورد تحقیرآمیز مخاطب با فیلم‌مان به سیاق و روال ادوار گذشته ـ پشت احساسات پاک مردم قایم نشویم.»

حسینی در بخش دیگری از متنی که درباره انصراف عده‌ای به بهانه سقوط هواپیما منتشر کرده می‌نویسد: «دوستان. هموطنان، همدردان. مردم رنجیده و رنج‌دیده. روحمان آزرده و دلمان شکسته، می‌دانم. اعتمادمان سلب شده و حال عمومی ما را به این روز درآورده. در همین سرزمین زیستم و، چون شما نیک می‌دانم، اما این را نیز می‌دانم که روزگار امروز محصول غلبه همیشگی احساسات بر عقل و منطق ما در همه ادوار تاریخ و در همه سطوح اجتماعی و فرهنگی است. وارث یکی از بزرگ‌ترین گنجینه‌های تاریخ و ادبیات در جهان هستیم در حالی که در زندگی روزمره‌مان نهادینه نشده و نمودی ندارد. برخورد احساسی ما درباره آینده شخصی و اجتماعی‌مان مانع از درخشش آفتاب آگاهی و عقلانیت در زندگی‌مان شده تا آنجا که اول عمل می‌کنیم، بعد فکر می‌کنیم و چه بسیار که فکر نکرده عمل می‌کنیم؛ فرمانی در دست احساسات برخاسته از عجله در همه چیز؛ در تصمیم‌گیری، قضاوت، اظهار نظر، گرایش و واکنش. وقت آن نرسیده که بیش از پیش از چاشنی تأمل و تفکر و تعقل بهره ببریم؟»
 

دانش سیاسی ما کافی نیست

حسینی می‌افزاید: «درباره سیاست‌های کلان مملکتی، چون از دانش کافی برخوردار نیستم، صاحبنظر هم نیستم و بعید می‌دانم نظر شخصی‌ام تأثیر چندانی بر روند وقایع داشته باشد. هرچند عیان است نسبت به دو دهه قبل، بیشتر از غلبه احساسات بر منطق رنج می‌بریم، اما در حیطه حرفه‌ای خود گاهی ناگزیر از ذکر مطالبی هستم. در احوالات مواج و گل‌آلود، کم نیستند موج‌سواران و ماهیگیران آب گل‌آلود. با عشق و ارادت به تمامی خانواده‌های داغدار وقایع اخیر به خصوص عروجیان هواپیمای مسافربری، لازم به ذکر می‌دانم سقوط سهمگین دیگری تهدیدمان می‌کند و آن، سقوط از مرز استانداردهای رفتاری در جامعه است که این روزها در انواع مختلف شاهد آن هستیم. از صفحه تلویزیون گرفته تا سطح و عمق جامعه در فضاهای حقیقی و مجازی.»
 

انگیزه‌های شخصی پشت انصراف

حسینی در ادامه می‌نویسد: «دوستان، شاید در حال حاضر شرایط فعلی متناسب این مطلب نباشد، اما عملکرد تعدادی از همکاران که بعضاً در پشت آن انگیزه‌های شخصی فراوان موج می‌زند، این واکنش را طلب می‌کند. جشنواره فیلم فجر جدای از نام و مناسبت برگزاری آن، به لحاظ تکنیکی همواره تنها جشنواره رسمی کشور تلقی می‌شده که شاید کلیه سیاست‌های سینمایی سال بعد از خود را اعم از نوبت اکران آثار، سیاست‌های تولید، روش و خط مشی سینما رقم می‌زده و از این بابت همواره مورد توجه سینماگران در بخش‌های مختلف و محلی جهت ارائه، کشف، رشد و پیگیری فعالیت حرفه‌ای قلمداد می‌شده، لذا حضور در آن همواره برای فیلمسازان داخلی حائز اهمیت بوده. هر ساله هم شاهد استقبال گسترده مردم و خاصه مخاطبین سینما بوده و طی سال‌هایی که از آن گذشته، رقم‌زننده بخش قابل توجهی از تاریخ سینمای ایران بوده که مسلماً مانند بسیاری از جشنوارهای دیگر در دنیا متولیان دولتی داشته. حال تعدادی از همکاران بنای اعلام انصراف از جشنواره گذاشته‌اند. با احترام به تصمیم شخصی آنان، نسبت به آن نقدی دارم که عرض می‌کنم. اولاً این حرکت دامن‌زدن به افتراق جامعه‌شکن خودی و ناخودی است و این در حالی است که جامعه و مردم بیش از هر زمان دیگری به همبستگی و دلداری یکدیگر نیازمندند. این رفتار حتی در میان هنرمندان و طرفداران و مخاطبینش نیز شکاف عمیق و شاید جبران‌ناپذیری ایجاد کند که به صلاح هیچ کس نیست و این تصور که کسانی که ترجیح به انصراف نمی‌دهند همدرد و شریک حال مردم و جامعه نیستند و موضعی مغایر با مردم دارند، سخت اشتباه است. حق یک فیلم با تمام مشقات و مشکلاتی که در راه ساخته شدن دارد، هست که دیده شود و در مناسبتی رسمی مورد ارزیابی قرار گیرد. این موضوع از بابت انگیزه تمامی عوامل یک فیلم با سرنوشت هنر سینمای کشور، ارتباط مستقیم دارد. در نهایت قربانی شدن فرهنگ و هنر هم دست‌کمی از دیگر فجایع ندارد. دوم اینکه این جشنواره تماماً امکان بدل شدن به یادواره‌ای برای تقدیم شدن آثار به از دست رفتگان مدت اخیر و زنده نگه داشتن یاد آن‌ها را داراست و تریبونی برای بیان رسای احساسات و همدردی با دردمندان؛ یادواره‌ای که رنگ و بوی یاران از دست رفته را به خود بگیرد و تبدیل به مراسمی برای گرامیداشت و زنده نگه داشتن شکوه یادشان باشد، لذا این بنده کوچک بدینوسیله این حرکت را تأیید نمی‌کنم و آن را گامی در جهت همدردی تلقی نمی‌نمایم.

هنر و فرهنگ حق مردم هر سرزمینی است و در هر محفلی و تحت هر عنوانی که مجال بروز و ظهور پیدا کند، تاثیرگذار جامعه خویش خواهد بود. ‌ای کاش نیت‌هایمان هم خالص باشد و بنا به صلاح شخصی خود ـ فی‌المثل ترس از برخورد تحقیرآمیز مخاطب با فیلم‌مان به سیاق و روال ادوار گذشته ـ پشت احساسات پاک مردم قایم نشویم. اوست یگانه حی و حاضر و ناظر. هم قصه نانموده داند، هم نامه نانوشته خواند.»
 

موسوی: باید به قوانین احترام گذاشت

از سویی دیگر غلامرضا موسوی تهیه‌کننده پیشکسوت سینمای ایران به این نکته اشاره کرده که وقتی صاحبان اثر، فرم حضور در جشنواره را پر می‌کنند، باید به قوانین آن هم احترام بگذارند.

سیدغلامرضا موسوی عنوان کرد: نکته‌ای که نباید فراموش کنیم این است که از نظر حرفه‌ای، طبیعتاً وقتی شما فرم حضور در یک جشنواره فیلم را پر می‌کنید، به این معناست که مقررات آن جشنواره را پذیرفته‌اید. در نتیجه وقتی فیلم توسط هیئت انتخاب برای ارائه در جشنواره برگزیده شد، باید به این قوانین احترام گذاشت و در این رویداد شرکت کرد.


منبع: روزنامه جوان