41 سال از انقلاب شکوهمند ایران اسلامی و عزیزمان می‌گذرد. 41سال دغدغه برای استفاده از فرصتی که در طول 1400سال هرگز موجود نبود و مشخص نیست تا کی ادامه پیدا کند. 41سال امید برای گشایش در فکرها و فرهنگ‌ها و اعتقادات و هماهنگی سربازان اسلام در سالهایی که گذشت. 41سال جهادهای متعدد فرهنگی، علمی، اعتقادی و اخلاقی که کمک زیادی به پیش‌برد اهداف انقلاب کرد، در کنار فرصتهایی که از دست رفت و تلاش‌هایی که به جایی نرسید و انتظاراتی که ما را معطل کرد.
 
هنگامی که رهبر انقلاب دستور دادند در کارهای فرهنگی «آتش به اختیار» عمل کنید، تنها انقلابیون غیردولتی و مستقل به این دستور عمل کردند و خود را مصداق این بیان دیدند و مانند بسیاری از اوقات که به همیشه نزدیک‌تر است، مسئولان همه چیزی در آن دیدند، جز خودشان را. به عبارتی جوانان انقلابی خود را مخاطب این بیان دیدند، اما مسئولین و کسانی که سری در سرها دارند و می‌توانند کارهای بزرگ انجام دهند، مانند همیشه از نقش خود مغفول ماندند.
 
رهبر معظم انقلاب در تاریخ 17/03/1396 در دیدار جمعی از دانشجویان فرمودند: «من به همه‌ی آن هسته‌های فکری و عملی جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتبا می‌گویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و به ‌قول میدان جنگ، "آتش ‌به ‌اختیار" البتّه در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور می‌دهد، امّا اگر چنانچه رابطه قرارگاه ‌قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستور آتش ‌به‌ اختیار می‌دهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید. آنجایی که احساس می‌کنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی‌تواند درست مدیریت کند، آنجا آتش‌ به ‌اختیارید. یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید».
 
این بیان سه نقطه عطف دارد:
اول: قرارگاه مرکزی ارتباطش با هسته‌ها قطع است و اختلال دارد!
ب: جوانان بدون اینکه از کسی انتظار کمک داشته باشند کار فرهنگی‌شان را انجام دهند.
ج: مسئولینی که نمی‌توانند درست مدیریت کنند برای مدیریت صحیح اقدام کنند تا جوانان مجبور نشوند آتش به اختیارعمل کنند.
 

مخاطب انقلابی

پس از صدور فرمان مقام معظم رهبری مخاطبان خاص این بیان، یعنی همان فعالان فرهنگی، چشم امید و دست نیازشان از مسئولین را برداشتند و خود با تکیه بر توان خود و با ارائه رایگان زحمات خود، تولید محصولات علمی و فرهنگی و محتوای علمی و فرهنگی را آغاز کردند. آنها دیگر به مسئولین تکیه نکردند و منتظر سازماندهی عاجل قرارگاه‌های اصلی فرهنگی نماندند. نیروهای انقلاب در فضای مجازی که بیشتر برای آنها زیان مادی دارد تا سود مادی تولیدات خود را ارائه کردند و با تولیداتشان به کمک آرمان‌های انقلاب رفتند. دلسوزی این قشر در هر زمانی و در هر عرصه ای کمک حال انقلاب عزیز اسلامی بود. فعالان فرهنگی مانند شهدای این انقلاب بدون چشم داشت، جان‌فشانی کردند و به حداقل‌ترین‌های مادی و معنوی راضی شدند.
 
بیش از حدود دو سال از این بیان رهبر انقلاب می‌گذرد. اما قرارگاه‌های اصلی فرهنگی هنوز که هنوز است بیدار نشدند و نتوانستند در همراهی و همیاری فعالان علمی و فرهنگی و افسران جوان جنگ نرم، قدم مؤثری بردارند. اصلی‌ترین مرجع فرهنگی کشور یعنی سازمان صداوسیما نتوانست خود را مخاطب بیان شریف رهبر انقلاب ببیند و فضایی برای حضور آثار فرهنگی، فعالان انقلابی ایجاد کند. این سازمان که سونامی تبلیغات و پیام‌های بازرگانی را روانه خانه‌های مردم می‌کند، همیشه در حمایت از تولید کنندگان فرهنگی اصیل انقلابی ضعیف و ناتوان بوده، تا جایی که احساس می‌شود این عدم حمایت از تولید کنندگان آثار فرهنگی و عدم توجه به فرمان رهبر انقلاب عامدانه است و مخاطب قرار نداندن خود در بیانات رهبر انقلاب جاهلانه است.
 
 

جشنواره آتش به اختیار

مسئولین دولتی و حکومتی تنها در حمایت از تولید کنندگان آثار فرهنگی به برگزاری یک جشنواره بسنده کردند. جشنواره آتش به اختیار که سال گذشته برگزار شد و هم‌ اکنون (در سال98) در حال برگزاری و دریافت آثار است تا برخی شرکت کنندگان را انتخاب کرده و به آن جایزه بدهد و تمام. جشنواره‌ای که مخاطبان آن و فعالان تولید آثار علمی و فرهنگی از خود می‌پرسند فایده آن چیست؟ برگزاری جشنواره‌های پر هزینه و بی فایده به چه نیتی در حال انجام است؟ این مراسم‌های تشریفاتی چه گره ای می‌توانند از کار فعالان علمی، فرهنگی و انقلابی و از همه مهمتر فرهنگ انقلابی و اسلامی ما باز کنند؟ چرا باید در هر عرصه‌ای دخالت‌های فکر نشده و نمایشی صورت بپذیرد، بدون آنکه نتیجه خاصی برای انقلاب ما، کشور ما و مردم ما داشته باشد؟

آنچه که برگزار کنندگان این جشنواره از آن غافل هستند نامأنوسی اسم این جشنواره با رفتار آنان است. واضح و مبرهن است که مسئولین و برگزار کنندگان این قبیل جشنواره ها مانند همیشه از ماهیت اصلی فرمان و بیان رهبر انقلاب غافل هستند. چه آنکه اگر قرارگاه فرهنگی درست عمل می‌کرد، چه نیاز به فرمان آتش به اختیار بود؟ و حالا که فرمان آتش به اختیار صادر شده، چرا قرارگاه اصلی خود را فعال نکرده است. به عبارتی در این جشنواره‌ها اصلی اتفاق افتاده که می‌گوید: «الحاصل لا یفید و المفید لا یحصل!» آنچه حاصل شده مفید نیست و آنچه مفید است حاصل نشده. به عبارتی آنچه در اینجا مفید است (هدایت و حمایت از فعالان انقلابی) است که حاصل نشده و آنچه حاصل شده (جشنواره‌های پرخرج و نمایشی) است که مفید نیست. یعنی دولتی‌ها و حکومتی‌ها در جایی که باید حضور داشته باشند، نداشتند و جایی که نباید حضور داشته باشند، هستند!
 
آنچه برای انقلاب و نظام انقلابی و مردم انقلابی ایران مفید است، فعال شدن ارگان‌های اصلی متولی فرهنگ، از شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته، تا سازمان بسیج تا وزارت ارشاد و سازمان صدا و سیما تا سازمان فرهنگی و هنری شهرداری‌ها تا کمیسیون فرهنگی مجلس و... است و آنچه مضر است عدم سکانداری این مراکز عظیم و عریض و طویل است.
 
آنچه که برگزار کنندگان این جشنواره به آن اذعان دارند، دوری از هویت اصلی بیانات رهبر انقلاب است. به عبارتی این جشنواره نقض غرض است و به وضوح مشخص است که به جای برداشتن قدم‌های محکم و برنامه ریزی‌های بلند مدت و قوی، به کارهای کوتاه مدت و نمایشی و گذرا قانع شده.
 
پرسش اصلی این است که چرا دستورات رهبر انقلاب که راه صدساله را برای ما به یک شب تبدیل می‌کند، تبدیل به دکانی برای دولتی‌ها و حکومتی‌ها می‌شود که نهایت دستاورد آن یک یا چند گزارش به مقامات رده بالا است؟ کاری که با «أین عمار» رهبر انقلاب شد هم از قبیل همین کارها بود. باز کردن دکانی جدید برای جمع شدن چند نفر در کنار هم، بدون آنکه بتوانند به ماهیت فریاد رهبر انقلاب پی ببرند. بدون آنکه بتوانند مانند عمار بصیرت افزا عمل کنند تا فقدان عمارها اشک رهبرمان را در نیاورد.
 
برای فعالان فرهنگی و آتش به اختیاران اکنون هیچ چیزی لذت بخش‌تر از عدم دخالت مسئولین و به حرکت انداختن قرارگاه‌ها برای حرکت همه جانبه نیست. شاید بهتر باشد این شعار و پیام و درخواست رهبری که تمام واسطه‌ها و فاصله‌ها را از میان برداشته و تولید کنندگان آثار فرهنگی، بچه‌های انقلاب و فعالان انقلابی را مستقیما به رهبری انقلاب وصل کند تا فقط ایشان را فرمانده میدان عمل خود ببینند و در سایه فرامین او بدون هیچ چشم داشت مادی و حتی معنوی فعالیت کنند.