به گزارش راسخون، پناهندگی ورزشکاران و ستاره‌ها به کشور ثالث، در جهان ورزش قدمتی طولانی دارد. ورزشکاران بواسطه موفقیت و چهره شدن، چنین فرصتی را می‌یابند و اندکی از آن‌ها هم در این وادی قدم گذاشته و سرزمین مادری را ترک می‌کنند. اتفاقی که اگرچه ظاهری فریبنده و اغوا کننده دارد، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که فرجام آن در بسیاری موارد، ناامیدکننده و تلخ است. آن‌ها در سرزمین جدید یک غریبه محسوب می‌شوند و بعد از کسب چند موفقیت زودگذر، در تندباد فراموشی گرفتار شده و زیر برف نسیان مدفون می‌شوند چرا که یک غریبه که از دیار مادری بار سفر بسته و به آن پشت کرده، در سرزمین جدید فاقد معنای هویتی قابل توجه است.

مرور اسامی عمده ورزشکاران ایرانی که در ۴۰ سال اخیر پناهندگی و پشت کردن به وطن و ملت را ترجیح داده اند، نشان می‌دهد این مسیر به ناکجاآبادی ختم می‌شود که عاقبت بخیری در آن نیست؛ اتفاقی که باید در انتظار آن برای سایرین هم بود.

در زیر مروری بر زندگی عمده ورزشکاران شاخص داریم که به پناهندگی روی آورده اند. نگاهی به این لیست، خود گویای راه رفته و عاقبت آنهاست که اکثریتشان، به پوچستان رویا‌ها رسیدند؛ نه آرمان شهری که در پی‌اش، به همه ارزش‌ها و اصولشان پشت پا زدند.
 

سعید جانفدا

در سال‌های بعد از انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی، با توجه به شرایط جامعه، ورزش و فوتبال از رونق افتاد و دیگر، اولویت نخست نبود. با خروج و خداحافظی ستاره‌های پیش از انقلاب از تیم ملی، فضا برای حضور جوانان جدید و جویای نام باز شد. مرحوم پرویز دهداری برای مسابقات مقدماتی المپیک سئول، مشتی جوان گمنام را به تیم ملی دعوت کرد که یکی از آن‌ها سعید جانفدا بود. گوش چپ قلدر و خوش استیل استقلال که جزو پدیده‌های تازه فوتبال ایران محسوب می‌شد. جانفدا در بازی رفت مقابل کویت که با برد ۲-۱ ایران همراه شد، بازی نکرد، اما در دیدار برگشت، مرحوم دهداری او را در نیمه دوم به زمین فرستاد تا نخستین بازی ملی خود را در شکست یک بر صفر مقابل کویت تجربه کند.

تیم یک سال بعد، برای حضور در جام ملت‌های آسیا ۱۹۸۸ راهی یک اردوی تدارکاتی در آلمان شرقی شد و جانفدا در فرودگاه تیم را ترک کرد و به سفارت هلند رفت و تقاضای پناهندگی داد.

جانفدا در هلند، اما عاقب بخیر نشد. او دو سال در این کشور سرگردان بود. او سرانجام در سال ۹۰ به عضویت تیم کوچک ونلو پیوست و تا سال ۹۴ در این تیم حضور داشت و ۸۱ بازی انجام داد. پس از آن به یک تیم گمنام دیگر به نام رورموند پیوست و در طول مدت یک سالی که در این تیم بود، به میدان نرفت تا عمر ورزشی اش در غربت و در خاموشی به پایان برسد. از او دیگر خبری نشد!

 

انوشیروان نوریان

انوشیروان نوریان یکی از استعداد‌های بوکس در سال‌های بعد از انقلاب به شمار می‌رود. در روزگاری که بوکس با تلاش‌های احمد ناطق نوری از انزوا و محرومیت خارج شد و فعالیتش را از سر گرفت، نوریان یکی از پدیده‌هایی بود که خود را مطرح کرد و توانست در بازی‌های آسیایی ۱۹۹۴ مدال برنز را کسب کند. او یک طلا و دو نقره آسیا و ۶ قهرمانی کشور را در کارنامه دارد تا مهمترین چهره بوکس ایران در آن سال‌ها باشد.

نوریان با کسب سهمیه المپیک ۱۹۹۶ آتالانتا، در این مسابقات حضور یافت، اما نبرد اول شکست خورد و حذف شد. ۴ سال بعد و در المپیک ۲۰۰۰ سیدنی، باز هم در مسابقات حضور یافت، اما پایش این بار به رینگ نرسید و به خاطر مثبت درآمدن تست دوپینگ، از دهکده ورزشکاران اخراج شد. بعد از این اتفاق، کاپیتان تیم ملی بوکس شبانه از اردو فرار کرد و به دولت استرالیا درخواست پناهندگی داد و به ایران بازنگشت.

او در کشور کانگورو‌ها برای گذران روزگار مجبور به کارسیاه شد. ۲ سال در نمایشگاه اتومبیل کار می‌کرد و ماشین می‌شست. بعد از پایان محرومیتش بابت دوپینگ، با توجه به استعدادی که داشت، دوباره بوکس را شروع کرد و با توجه به توانایی‌ها و البته سطح پایین بوکس استرالیا، توانست عضو تیم ملی این کشور شود تا در المپیک ۲۰۰۴ آتن زیر پرچم استرالیا مسابقه دهد تا سومین المپیک زندگی اش را تجربه کند. نوریان در این مسابقات عنوانی بهتر از نهمی کسب نکرد.

نوریان بعد از این رقابت‌ها با توجه به بالا رفتن سنش، بوکس را کنار گذاشت، اما برای گذران روزگار در دام باند‌های مافیایی قاچاق مواد مخدر افتاد و در دادگاهی متهم شد که در فاصله ماه فوریه ۲۰۱۴ تا فوریه ۲۰۱۵، در قاچاق محموله‌های بزرگ سودوافدرین جهت تولید مواد مخدر به این کشور دست داشته، اتهامی که به بازداشت او منجر شد.

وی پس از این ماجرا‌ها و مصیبت‌هایی که در استرالیا کشید، پس از ۷ سال اعلام کرد که از حضور در این کشور پشیمان شده و سرانجام با مساعدت مسئولان بوکس به ایران بازگشت. وی در فرودگاه، پاسپورت استرالیایی خود را تحویل داد تا مشخص شود دیگر تحت هیچ شرایطی نمی‌خواهد بازگردد. او در مقطعی با مساعدت ناطق نوری رئیس وقت فدراسیون در کنار تیم ملی نیز قرار گرفت.

 

وحید سرلک

وحید سرلک در جودو یک استعداد ویژه محسوب می‌شد که خیلی زود به تیم ملی رسید و با مدال‌های رنگارنگ آسیایی نام خود را سر زبان‌ها انداخت. او در مسابقات جهانی در سال ۲۰۰۵ در مصر، در شرف کسب مدال طلا، به دلیل امتناع از مبارزه با جودوکار رژیم صهیونیستی، دستش از مدال کوتاه ماند. ۴ سال بعد در مسابقات جهانی ۲۰۰۹ هلند مقام پنجم را کسب کرد که بهترین عنوان تیم جودوی ایران در طول نیمه دوم دهه ابتدایی سال ۲۰۰۰ بود.

در همین مسابقات چشم باشگاه‌های میزبان او را گرفت و در تعطیلات نوروزی سال ۸۹ به المپیک روتردام هلند پیوست. سرلک با پایان رقابت‌های باشگاهی در هلند مدتی بعد به ایران برگشت و سپس به آلمان رفت. اما این بار بازگشتی در کار نبود. او از این کشور درخواست پناهندگی کرد. او برخلاف ادعا‌های اولیه برای مبارزه در تیم ملی این کشور، نتوانست زیر پرچم آلمان مسابقه دهد. او که هدف اصلی تصمیمش را بهبود وضعیت معیشتی و ورزشی عنوان کرده بود، پس از پناهندگی هرگز نتوانست آرزوهایش را به حقیقت نزدیک کند و حتی رئیس وقت فدراسیون در آن دوران مدعی شد برای گذران امورش مجبور شده مدتی را در زیرزمین یک مغازه نانوایی کار کند.

وی در مسابقات جهانی ۲۰۱۹ توکیو، مربیگری تیم ملی تاجیکستان را بر عهده داشت که برای فعالیت در این سمت، بایستی پشت پرده‌های یک سال اخیر جودو ایران را بررسی کرد. ماجرای سعید ملایی، کلید واژه فهم همین مربیگری سرلک نیز هست!

 

محمد رشنونژاد

محمد رشنونژاد جودوکار جوان ایران، در اولین حضور خود در رقابت‌های مردان آسیا موفق به کسب مدال نقره شد تا خیلی زود چهره شود. وی با مشکلات مالی زیادی دست و پنجه نرم می‌کرد و حتی در برهه‌ای مدال‌های خود را به حراج گذاشت. او در آبان ۹۶ به همراه تیم ملی برای حضور در گرندپری به هلند رفت، اما در حین مسابقات به قصد خرید، هتل محل اقامت را ترک کرد و دیگر بازنگشت. محمدرضا رودکی سرپرست وقت تیم ملی تلاش زیادی کرد تا او را در هلند بیابد، اما موفق نشد.

رشنونژاد درخواست پناهندگی داد و بیش از یک سال طول کشید تا در یکی از تیم‌های باشگاهی تمرینات خود را آغاز کند. وی چند بار در تمرینات تیم ملی هلند نیز شرکت کرد و در اولین تورنمنت خود که اوپن بلژیک بود، توانست مدال برنز بگیرد.

او در ابتدای حضورش در هلند ادعا کرد که برای حضور در المپیک توکیو آماده می‌شود، اما تا به امروز این ادعا عملی نشده. جودوکاری که می‌توانست در ایران به آرزویش برسد، حالا در حسرت المپیک باقی مانده و البته، باقی خواهد ماند!

 

ایمان جمالی

ایمان جمالی یکی از ستاره‌های نسل طلایی هندبال محسوب می‌شود. ستاره‌ای که در اواخر دهه ۸۰ چهره شد. وی کارش را از سپاهان آغاز کرد و خیلی زود به پیراهن تیم ملی رسید. جمالی با درخشش در رقابت‌های قهرمانی جوانان جهان، خیلی زود لژیونر شد.

او در سال ۲۰۱۲ و با پیوستن به تیم MKB وزپرم مجارستان، اولین لژیونر هندبال ایران در اروپا لقب گرفت. وی در ۳ فصل حضور در این تیم، به قهرمانی‌های زیادی دست پیدا کرد که مهمترین آن‌ها ۳ قهرمانی سوپرلیگ مجارستان، قهرمانی در جام حذفی و لیگ بود. وی در فصل گذشته لیگ قهرمانان اروپا هم به مقام نایب‌قهرمانی دست یافت.

جمالی سال ۹۳ و همان زمانی که در وزپرم حضور داشت، اقدام به دریافت گذرنامه مجارستانی کرد و پس از بیش از ۳ سال دوری از تیم ملی ایران، رسما به عضویت تیم ملی مجارستان درآمد و با پیراهن شماره ۲۲ در قهرمانی اروپا به میدان رفت.

مهمترین دلیل او برای اخذ تابعیت مجاری و حضور در تیم ملی مجارستان، انگیزه‌های اقتصادی بود. کریستیان شتاد، قهرمان لیگ سوئد تیم جدید جمالی است که از فصل گذشته در این تیم به میدان می‌رود.

 

محمدحسین ابراهیمی‎

در آغاز دوران شکوفایی شمشیربازی، محمدحسین ابراهیمی جزو نفراتی بود که در حلقه نفرات دوم محسوب می‌شد، اما پیش از اینکه بتواند در چرخه مدال آوری و افتخارآفرینی قرار بگیرد، فرار را برقرار ترجیح داد. وی یکی از معدود شمشیربازانی بود که در رشته فلوره استعداد داشت و در جهانی ۲۰۰۹ ترکیه درخشید، اما به پست شمشیرباز رژیم صهیونیستی خورد و از صعود به دور بعد بازماند.

در همان سال زمانی که تیم ملی ایران برای برگزاری اردوی آمادگی بازی‌های آسیایی گوانگژو به فرانسه سفر کرده بود، محمدحسین ابراهیمی یک روز پیش از بازگشت تیم ملی به تهران مخفیانه هتل محل اردو را ترک کرد و به هلند رفت. ظاهرا پیش از این با یکی از شمشیربازان ایرانی که چندین سال پیش پناهنده شده بود، ارتباط داشت و با کمک او این اقدام را انجام داد. از ابراهیمی بعد از پناهندگی رد و نشانی در ورزش باقی نماند.

 

سعید فضل اولی

سعید فضل اولی یکی از پدیده‌های طراز اول قایقرانی بود که از همان نوجوانی چهره شد و سریال مدالهاش را آغاز کرد. ۲ طلای جوانان آسیا، ۱ نقره جوانان آسیا، ۱ برنز انتخابی المپیک بزرگسالان، ۲ نقره و ۱ برنز قهرمانی آسیا، ۱ مدال نقره، ۱ مدال برنز زیر ۲۳ سال جهان و ۱ نقره بازی‌های آسیایی ۲۰۱۴ چمدان افتخارات او را تشکیل می‌داد. فضل اولی به همراه علی آقامیرزایی در کایاک دونفره پارو می‌زد و پس از ناکامی در قهرمانی جهان، در اعتراض به عدم حمایت فدراسیون با قهر از اردو کنار رفت و راهی آلمان شد و در نهایت، در سال ۱۳۹۴ پناهنده شد.

فضل اولی در آلمان به ورزش حرفه‌ای خود ادامه داد و در سال ۲۰۱۶ در مسابقات قهرمانی آلمان، عنوان اول در کایاک تک نفره و عنوان دوم در کایاک چهارنفره را تصاحب کرد. از همین رو، مسئولان کارلسروهه وی را به عنوان یکی از ۵ ورزشکار برتر شهر معرفی کردند. با این وجود، فضل اولی علی رغم این موفقیت تا دو سال بعد از مهاجرتش بر طبق قانون نتوانست در مسابقات رسمی ملی حاضر شود و از همین رو در حسرت پیشرفت و کسب سهمیه المپیک باقی ماند.

 

راحله آسمانی

راحله آسمانی در تکواندو یکی از پیشرو‌ها بود. وی تکواندو را از باشگاه کیان‌پور کرج و از سال ۷۹ آغاز کرد و با توجه به استعدادش خیلی زود چهره شد. او پس از چند قهرمانی در کشوری و طلای جام فجر در اسفند ۸۹، ملی پوش شد و توانست تاریخ‌ساز شود.

او اولین تکواندوکار زن ایرانی بود که توانست به فینال بازی‌های آسیایی برسد. او در وزن ۶۲ کیلوگرم بازی‌های آسیایی گوانگجو ۲۰۱۰ نقره گرفت و در همان سال در تورنمنت منچستر مدال طلا را بر گردن آویخت. آسمانی، اما بسیار کم طاقت بود و پس از موفقیت در بازی‌های آسیایی با توجه به بدقولی مسئولین در زمینه اهدای پاداش و عدم رسیدگی به این موضوع از سوی فدراسیون، ایران ترک کرد و به بلژیک رفت. وی در سال ۲۰۱۲ زمانی که ۲۳ ساله بود، بعد از ۵ سال حضور در تیم ملی و دلخور از عدم توجه و خلف وعده، راهی اروپا شد تا آرزو‌های خود را در سرزمین دیگری جستجو کند.

مدال نقره گوانگژو رزومه خوبی برای او بود، اما نه به این اندازه که از روز ورودش به خاک بلژیک، تابعیت تازه و زندگی ایده آل دو دستی تقدیم او شود. او به نوعی از صفر شروع کرد و در بدو ورودش شروع به درس خواندن و کار کرد. آسمانی در یک دفتر پستی مشغول به کار بود و همزمان تمرین می‌کرد تا در نهایت بتواند تابعیت بگیرد. او از سال ۲۰۱۳ با پرچم بلژیک تنها اجازه حضور در مسابقات آزاد را داشت و طبق مقررات جهانی به او اجازه حضور در مسابقات رسمی داده نمی‌شد.

طلای مسابقات آزاد ۲۰۱۳ آلمان، برنز آزاد بلژیک، طلای مستر هلند و نشان طلای ۲۰۱۳ تاپیا از عناوینی بود که آسمانی پس از مهاجربت کسب کرد تا سرانجام پس از فرازو نشیب‌های فراوان زیر پرچم بلژیک در المپیک ریو ۲۰۱۶ مبارزه کند. او ابتدا قرار بود در تیم پناهندگان روی شیاپچانگ برود، اما تلاش‌های بلژیکی‌ها نتیجه داد تا آسمانی به عنوان عضو تیم تکواندو این کشور به المپیک برود. ریو ۲۰۱۶، اما پایان تلخی برایش داشت.

آسمانی در دیدار رده‌بندی وزن دوم المپیک یعنی ۵۷- کیلوگرم نتیجه را در راند طلایی به هدایا وهبه تکواندوکار محجبه مصر واگذار کرد و از کسب مدال باز ماند. در پایان مسابقات، راحله آسمانی از تکواندو خداحافظی کرد تا به آرزوی بزرگش یعنی مدال المپیک نرسد و با حسرت با ورزش خداحافظی کند.



منبع: خبرگزاری فارس