هنوز زمان زیادی از رونمایی معامله قرن نگذشته است که ابعاد بیشتری از آن در حال افشا شدن است؛ اما آنچه معامله قرن را از دیگر طرح‌های پیشین از جمله اسلو متفاوت کرده است، عدم پایبندی آن حتی در الفاظ به قطعنامه‌های سازمان ملل و تقسیم فلسطین است. با نگاهی ساده و بدون توجه به جزئیات، به چشم کاملاً مشخص است که کرانه باختری قسمت فلسطینی به جزیره‌هایی از هم جدا تبدیل ‌شده تا شهرک‌های صهیونیستی جزئی از سرزمین‌های اشغالی فرض شوند.
 
«نفتالی بنت»، وزیر کنونی چند ماه پیش (قبل از پیوستن به دولت نتانیاهو) با انتشار نقشه‌ای از آنچه «نقشه معامله قرن» پس از انتخابات پارلمانی اسرائیل خوانده انتقاد کرده و می‌گوید: این وضعیت برای شهرک‌های اسرائیلی کابوس‌وار خواهد بود! معامله قرنی که قرار است فوراً پس از انتخابات اجرایی شود، بر این اساس است.
 
بخش‌های سیاه فلسطین خواهد بود و 90 درصد کرانه باختری را در برمی‌گیرد و نقاط سفید جزیره‌های اسرائیلی در دل اقیانوس فلسطین هستند که قرار است به صورت 360درجه‌ای در محاصره حماس، تنظیم و سازمان آزادی بخش فلسطین باشد. این وضع برای همه ساکنان آریل، عوفرا، کریات اربع کابوس‌وار خواهد بود و در واقع پایان شهرک هاست! فقط یمیناه در برابر طرح جزایر اسرائیلی در دل فلسطین خواهد ایستاد!
 
نقشه نفتالی بنت در حقیقت برجسته سازی همان نقاط قرمز در نقشه ترامپ و شهرک‌های درون کرانه باختری است. این بزرگ‌نمایی در حقیقت تکمیل‌کننده و اقناع‌کننده افکار عمومی داخلی اسرائیل برای رسمی کردن اشغالگری‌هایشان در کرانه باختری است.
 

اشغال رسمی کرانه باختری

معامله قرن به طور رسمی به دنبال رسمی کردن فرآیند اشغال گریی کرانه باختری است که در سال‌های اخیر هم جدی‌تر شده است. سازمان ملل متحد نیز در گزارشی اعلام کرد که رژیم صهیونیستی در سال جاری طرح ساخت ۱۰ هزار واحد مسکونی را تصویب کرده است.
 
این در حالی است که طی دو سال گذشته در مجموع با ساخت ۶ هزار و ۸۰۰ واحد مسکونی در اراضی اشغالی موافقت شده بود. آمارهای ارائه شده از سوی جنبش اسرائیلی «صلح اکنون» نیز نشان می‌دهد که هم اکنون ۱۳۲ شهرک صهیونیست‌نشین و ۲۱۲ کانون شهرک‌نشینی در کرانه باختری احداث شده که ۴۲۸ هزار صهیونیست در آن سکونت دارند.
 
این آمار به‌ خوبی نشان می‌دهد که در سال 2019 شهرک‌سازی چقدر برای صهیونیست‌ها اهمیت دارد؛ اما این سیاست ازآنجا ناشی می‌شود که اسرائیل با گسترش این شهرک‌ها در غیاب واکنش غربی‌ها اشغال گری بدون خون‌ریزی و تهاجم نظامی علنی به منطقه‌ای را ادامه می‌دهد. شهرک‌ها به‌نوعی به صورت دوفاکتو این مناطق را ضمیمه اسرائیل کرده‌اند.
 
این سیاست به صورت عیان‌تر در جولان پیاده شد و در نهایت به رسمیت شناختن این بخش به ‌عنوان بخشی از سرزمین‌های اشغالی از سوی آمریکایی‌ها هم منجر شد. بر اساس برخی آمار ۱۰ درصد از شهرک‌های یهودی‌نشین اسرائیل در جولان قرار دارند؛ و حدود 20 هزار نفر از یهودیان اسرائیلی در بلندی‌های جولان سکونت دارند و تنها ۲۰ هزار سوری در حال حاضر هنوز در جولان مانده‌اند. اسرائیل همواره تلاش کرده است روند افزایش شهرک‌ نشینان، منظم و پیوسته باشد به‌گونه‌ای که بر اساس اطلاعات مرکز آمار رژیم صهیونیستی، از 1983 تا 2000، سالانه بیش از 500 نفر به تعداد شهرک‌نشینان جولان افزوده‌شده و پس از آن نیز این روند با افزایش بیش از 300 نفر در هر سال، با شیبی آرام‌تر ادامه یافته است.

 

اعتراف مستقیم نتانیاهو: عبور از «زمین در برابر صلح»

اشغالگری کرانه باختری اما در حقیقت یک روی سکه است که روی دیگر آن، عبور از مدل صلح‌های پیشین است که از سوی نخبگان اسرائیلی تکرار می‌شده است.
 
نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس در نشست موسوم به "کنفرانس روسای جامعه یهودی آمریکا " (The Conference of Presidents of Major American Jewish Organizations) در قدس اشغالی گفته است: «اصلی وجود دارد که می‌گوید ما را قبول کن چون برای تو خوب است، چون من قوی هستم و می‌توانی از شراکت با من سود ببری. این مفهوم جدیدی است که از بسیاری جهات، سیاست اسرائیل را پیش می‌برد. گفته می‌شد که تنها راه پذیرفته شدن از سوی همسایگان‌مان این است که ما زمین‌های خود را واگذار کنیم، زمین در برابر صلح، این کار محک خورد، زمین‌ها را دادیم ولی آیا به صلح رسیدیم؟ نه! در برابر آن ترور را تحویل گرفتیم. صحبت من از دادن زمین به دشمنانی است که برای نابود کردن ما قسم‌خورده‌اند. دیدگاه دیگری نیز وجود داشت، اینکه ما اطمینان حاصل کنیم که آن‌قدر قوی هستیم که نمی‌توان سر به سر ما گذاشت و ما را پس زد؛ از این طریق بود که توانستیم اندک اندک با همسایگان عرب‌مان به صلح برسیم. در واقع این را هر روز می‌توان دید. در سه سال گذشته، من با دوست خوبم رئیس‌جمهور ترامپ هر روز ارتباط دارم و ما هرگز در کاخ سفید، دوستی به این خوبی نداشته‌ایم. من با رئیس جمهور ترامپ و تیم وی برای پایه ریزی طرحی جدید برای صلح در خاورمیانه کار کردم.» سخنان نتانیاهو نشان می‌دهد که معامله قرن نه‌تنها مسیر جدیدی است که در حقیقت آغازی است بر یک اشغالگری رسمی برای اشغال سرزمین‌های بیشتر.
 

پایان اسلو و «زمین در برابر صلح»؛ نشانه‌ای برای ماهیت معامله قرن

این عبارات را به خاطر بسپارید: «بهبود 3 برابری اقتصاد فلسطینی‌ها، ایجاد راه ارتباطی امن میان غزه و کرانه باختری، ایجاد بیش از یک‌میلیون فرصت شغلی، وعده  ۵۰‌ میلیاردی سرمایه‌گذاری خارجی و فرصت طلایی برای فلسطینیان که دولتی به نام خود داشته باشند.» این عبارات بخشی از وعده‌های ترامپ به فلسطینیان در شب رونمایی از معامله قرن بود. وعده‌هایی که در حاشیه نقشه عجیب از دولت فلسطینی ارائه شد. وعده‌هایی که با شروطی از جمله خلع سلاح تمام جریانات مقاومت و پذیرش تمام معامله قرن از سوی فلسطینیان هم همراه بوده است.
 

جارد کوشنر، داماد ترامپ در مصاحبه با اسکای‌نیوز گفته است: «اگر فلسطینی‌ها قبول کنند و مذاکره کنند از فرصت‌های سرمایه‌گذاری و اشتغال بهره‌مند خواهند شد!» اما تاریخ نشان داده این طرح‌های صلح (رویه للسلام) تنها یک گام برای برداشتن گام‌های بعدی در اشغالگری کامل است. بر اساس توافق مشهور به اسلو که میان یاسر عرفات به نمایندگی ساف و اسحاق رابین به نمایندگی رژیم صهیونیستی در سال 1993 امضا شد، قرار بر این شد که ساف به ازای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی به‌عنوان نماینده فلسطینیان از سوی صهیونیست‌ها به‌عنوان دولت فلسطینی شناخته شود و صهیونیست‌ها هم از کرانه باختری و نوار غزه (مرزهای 1967) عقب‌نشینی نمایند.
 
همچنین بر اساس اسلو موضوعات اصلی ظرف 5 سال از طریق مذاکره باید مورد توافق نهایی قرار می‌گرفتند و دو طرف بر پایه یک معاهده، پایان منازعه را اعلام می‌نمودند. موضوعات اصلی عبارت بودند از تعیین تکلیف شهر قدس، بازگشت آوارگان فلسطینی، شهرک‌های صهیونیست نشین که در سرزمین‌های اشغالی سال 1967 ساخته‌شده‌اند و تعیین مرزهای مشترک.
 
حال با گذشت بیش از 25 سال از توافق اسلو نه تنها رژیم صهیونیستی از مناطق اشغالی 1967 عقب‌نشینی نکرد، حتی تشکیلات خودگردان هرگز به‌عنوان دولت فلسطینی به رسمیت شناخته نشد. اسلو در حقیقت کلیدواژه ماهیت و مشروعیت وجودی تداوم اشغالگری صهیونیست‌ها بود.