سالهای اخیر جزو تاریک‌ترین سال‌های عمر جمهوری اسلامی بوده است. نه به خاطر گرانی و نه به خاطر تحریم یا تعطیل شدن صنعت هسته ای و فضایی، به خاطر آنکه عده‌ای در فضای سیاسی کشور با حرفهای‌شان مردم را امیدوار کردند و با عملشان آنها را ناامید و شرمسار خانواده؛ یعنی نه تنها از عاملان وضعیت امروز در هر مقام و مسئولیتی عذرخواهی یا تصمیم به اصلاح دیده نمی شود بلکه به شکلی عجیبی توجیهات و کنیه ها و قلدرمأبی ها دیده می شود. وقتی از مقصرین پرسیده می‌شود که چرا با دروغ و فریب رقبای خود را از قدرت کنار گذاشتند؟ و چرا مردم را با وعده های دروغ به خود دعوت کردند و کاری نکردند؟ و چرا به وعده های خود عمل نکردند؟ و چرا از کسانی که حمایتشان کردند سوال نمی کنند؟ و چرا هنوز خود را به ندیدن و نشنیدن می زنند و همه چیز را منکر می شوند؟ گفته می‌شود بهترین گزینه فلان فرد بود و اگر اصولگرایان می‌آمدند وضعیت بدتر می‌شد و... بدتر آنکه در روزهای تاریک حرفهایی شنیده می‌شد که فضای کشور را تاریکتر می‌کند و هر شنونده ای مبهوت و متحیر. تصمیم‌های فسادزا و تخریبگر، مشکلات اقتصادی و معیشتی، تحریم‌ها و پایین آمدن ارزش پول، پاسپورت، منزلت، رفاه و... به صورت لحظه ای کم بود، حرفهای وزرا، معاونین، مشاوران و حامیان دولت هم بر سختی شرایط و غیرقابل تحمل بودن فضا می‌افزود.

سخنانی ملال آور از صنعت «آبگوشت بزباش» روزهای اول دولت گرفته تا توئیت اخیر آقای آشنا که «آیا خروج از برجام ارز را ارزان می‌کند؟» سخنانی هست که عذر بدتر از گناه دیده می‌شود و مردم را عصبانی‌تر می‌کند. اما آیا فکر می‌کنید با توجه به حال و روز امروز کشور این حرفها و تاریکی‌های بدتر از تاریکی تمام شده؟! هرگز؛ حامیان دولت، رسانه‌های دروغ پراکن و مدعی به هر نحو با گزارشات یا یادداشت‌ها و یا مصاحبه‌های خود حال مردم را بدتر از قبل می‌کنند و اصلا نمی‌دانند که اگر کمتر سخن بگویند حال مردم بهتر است و بهتر می‌توانند این روزها را تحمل کنند تا رؤسای قوه قضائیه و مقننه و همراهان به دادشان برسندبرخی افراد از حذف اصلاح طلبان از عرصه رقابت‌های انتخابات ریاست جمهور گفتند ولی نمی‌دانستند که این جریان نه تنها خود را بری از هر گناهی می‌داند بلکه با فرافکنی مداوم می‌خواهد مقصر وضع موجود را منتقدان خود معرفی کند و همه کاسه کوزه‌ها را بر سر آنان بشکند. آنها می‌دانند که مردم راهی را انتخاب می‌کنند که وضعیت بهتری رقم بخورد، اما نمی‌توانند اجازه ایجاد چنین فضایی را بدهند، چون بهبود زندگی مردم یعنی شکست فکری این جریان رسانه‌ای و تحلیلی؛
 

دشمنی اول با دولت، دوم با مردم

رسانه هایی که بنا بود یاور دولت و مردم باشند امروز مشغول بمباران خبری و تحلیلی هستند که هر پیشرفتی را در نطفه خفه کنند تا نکند در این میان جریان حامی دولت مقصر وضع موجود شناخته شود. اخبار و گزارشات روزنامه و رسانه های باصطلاح اصلاح طلب را پس از انتخابات مجلس مرور کنید تا متوجه این حرکت خزنده بر علیه امنیت روانی جامعه شوید. کرور کرور کارشناس و تحلیلگر که امروز با یک روزنامه و فردا با آن رسانه مصاحبه می‌کنند حرف مشترکشان چیزی جز القای ناامیدی و شکست هر حرکت نویی بر خلاف جریان پیش گرفته توسط دولت است. هر فعل و انفعالی در قوه قضائیه و هر حرکتی در مجلس جدید با واکنش منفی و تحلیل غلط این کارشناسان روبرو می‌شود و مدام ثبات وضعیت سخت کنونی را فریاد می‌زنند. انگار هیچ اقدامی در هفت سال گذشته اشتباه نبوده و دولتی‌ها هیچ تقصیری در ایجاد این وضعیت نداشتند و هر کسی که می‌آمد همین وضاحت را به بار می‌آورد. روزنامه ها البته می‌خواهند خود را میانه‌رو معرفی کنند و با مخفی شدن پشت این کارشناسان خود را فقط یک بلندگو نشان دهند که کسی آمد و پشت آن چیزی گفت، اما در پس هر مصاحبه یک ضرب المثل «جانا سخن از زبان ما می گویی» نهفته است و هدفی معین در حال دنبال شدن.
 
الغرض یکی از مهمترین عواملی که هم دولت را و هم مجلس دهم را به قعر چاه ویل کشاند همین روزنامه ها و همین کارشناسان و همین باصطلاح اهل قلم بودند که در مواقع ضرور نتوانستند به دولت انتقاد کنند و یا مجلس را از بیراهه به مسیر اصلی برگردانند. این خیانت اهل قلم به قلم بود که نتوانست از مداحی دولت دست بکشد، مشکلات را بشناسد، راه و چاه را به دولت نشان دهد، نقاط ضعف را بیابد و صادقانه با دولتی‌ها و مردم در میان بگذارد و آنها را در راه سخت پیش رو کمک کند و چقدر این مدعیان سیاست ورزی شرمنده دولت هستند. اگر دولت چشم حقیقت بین داشته باشد چیزی جز خیانت در عملکرد این روزنامه ها به خودش و مردم نمی‌بیند. دولت اگر مهار سخنوران و مدعیان علم و اندیشه و سیاست ورزی را در دست می‌گرفت، گزاف نباشد اگر بگوییم هم در تورم، هم در مشکلات اقتصادی و هم در برنامه ریزی‌اش موفق‌تر عمل می‌کرد و هر روز موفقیت‌هایی جدیدی به دست می‌آورد. اما چه حیف که یاران دولت دوستان نادانی بودند که دولت را با صورت بر زمین کوبیدند، مشغول کندن گورش هستند و فردا بالای مزارش عزاداری می‌کنند.
 

بهتر شدن یا بدتر شدن، مسئله این است!

آیا فکر می‌کنید این کارشناسان که در هر روزنامه و رسانه و کانالی رخنه کرده اند، می‌خواهند با روی هم گذاشتن فکرشان و عقلشان مردم را کمک دهند و مشکلاتشان را کم کنند؟ هرگز؛ آنها امید به بدتر شدن اوضاع کشور دارند و رسانه های متعدد که موسوم‌اند به رسانه های اصلاح طلب همرا هبا کارشناسانشان از بدتر شدن اوضاع استقبال می کنند تا هر چه بیشتر زندگی مردم سخت‌تر شود و به اصطلاح حکومت مجبور شود به طرح‌های برجام مانند آنها تن دهد. یک قلم آن سخنان روزنامه نگار خوش سابقه! اصلاح طلب است که می‌گوید: «نمی‌توانیم پیش‌بینی قطعی یا خیلی دقیقی داشته باشیم اما به یک مساله می‌توان امیدوار بود، آن هم اینکه اوضاع بدتر می‌شود و این بدتر شدن می‌تواند فرصتی باشد برای اینکه جامعه به این نتیجه برسد که اقدامی برای خروج از این وضعیت صورت دهد. این اقدام همان بازنگری در شیوه حکمرانی به معنای عام است.(1) آیا آنها فقط به گرانی و تحریم بیشتر راضی هستند یا به جنگ داخلی و جنگ خارجی و قتل و عام مردم و سقوط نظام فکر می‌کنند تا حرفشان به کرسی بنشیند و نظام را مطیع طرح‌های باخت باخت‌شان کنند؟ چرا دوسر باخت؟ زیرا امریکا هم در معامله با ایرانی ضعیف و سرشکسته بازنده است. چه آنکه اگر امریکا هم مخیر به پنجه در پنجه شدن بین ایرانی قوی یا ایرانی ضعیف باشد، حتما اولی را انتخاب می‌کند، که اگر پیروزی احتمالی نصیبش شد بگوید حریفی قدر را بر زمین زدم. اما مدعیان داخلی بیشتر ایرانی ضعف و شکست خورده را دوست دارند و دائم به دنبال آن هستند و از هیچ راهی برای بدتر شدن اوضاع دوری نمی‌کنند زیرا نمی توانند حذف خود را قبول کنند.
 

کمتر از چند جوان دهه شصتی!

آیا این طیف فکری که با ارتباط گیری با سرویس‌های بیگانه تحریم‌های بیشتر برای جمهوری اسلامی را توصیه می‌کند و سربازان فکری‌اش در بیرون مرزها یار و یاورشان هستند به رفاه مردم و آبادانی کشور فکر می‌کند؟ آیا می‌خواهد ایران به قدرت اول جهانی تبدیل شود؟ آنها که هر دستاوردی را به تمسخر گرفتند و پرتاب ماهواره را به حرکت حکومت‌های کمونیستی تشبیه کردند، خواهان پیشرفت علمی و عملی ایران هستند؟ و آیا روزنامه هایی که محل جولان این افراد شده می‌توانند خیانت ها را بشناسند و تریبون‌شان را دست هر بی مقداری ندهند؟ چطور می‌شود که چند جوان در هیئت عدالتخواهی می‌توانند تخلفات بزرگ و اختلاس‌های درشت را پیدا کنند و قوا را به مواجه با آنها کمک کنند، ولی این رسانه‌های با سابقه و پرخرج و مثلا حرفه‌ای تاکنون نتوانستند یک قدم در اصلاح مشکلات بردارند. سوال اساسی آنکه چرا این رسانه‌ها تریبون مردم مستضعف نیست و چرا نمی‌خواهند حتی حرف مردم را بشنوند؛ چه رسد به انتقال آن به مسئولین و حل مشکلات! اینجاست که وقتی حرف از حذف اصلاح طلبان از عرصه سیاست می شود باید بگوییم آنها خودشان خودشان را حذف کردند و اصلا نیازی نیست کسی آنها را از عرصه ها مختلف سیاست حذف کند.
 
 مهمترین اتفاقی که امروز به آن نیاز داریم هوشیاری مردم است. مردم نه تنها باید خود را برای یک انتخاب عالی آماده کنند، بلکه باید گوششان را به حرف‌های ناامیدکننده و مخرب ببندند و اخبار و تحلیل‌های ضداخلاق و ضدانصاف را دنبال نکنند.

پینوشت:
[1] https://www.ilna.news/fa/tiny/news-889138