تشدید فشارهای چند کشور اروپایی و آمریکا علیه ایران طی روزها و هفته‌های اخیر که به‌واسطه‌ گزارش گوترش یا قطعنامه شورای حکام اعمال می‌شود، بار دیگر این پرسش مهم را پیش کشیده است که؛ ایران در مقابل این کارزار جدید چه باید بکند؟ اگر چه همان‌طور که بعضی صاحب‌نظران می‌گویند حقیقت سیاست و تدبیر «تصمیم‌گیری در شرایط دشوار یا شرایط فقدان تصمیم‌» است، اما آن‌چنان‌که توضیح داده خواهد شد، از قضا الآن شرایط برای تصمیم‌گیری چندان هم پیچیده نیست.

برای توصیه و تجویز در هر شرایطی، داشتن یک «توصیف» درست از شرایط و مهم‌تر از آن «تحلیل» مبتنی بر واقعیت، فاکتورهای کلیدی است. توصیف آنچه در آن قرار داریم کار سختی نیست. جمهوری اسلامی ایران در 17 سال گذشته در چند نوبت طرف‌های متخاصم خود را از اروپا تا آمریکا آزموده و هربار پاسخ کاملاً شفافی گرفته است. برخی از همان ابتدای کار می‌دانستند و هشدار و انذار می‌دادند که نه اروپا قابل اعتماد است و نه آمریکا، اما حتی آنها که نمی‌دانستند هم اگر منصف باشند، امروز توصیف مشابهی دارند.

تجربه ها

اما مهم‌تر از همه تحلیل و درکی است که از این 17 سال تجربه کسب کرده‌ایم. اشاره به برخی از این تحلیل‌ها و تجربه‌ها می‌تواند در تجویز و توصیه‌ای که می‌توانیم داشته باشیم، بسیار کمک‌کننده باشد. در این 17 سال چه از رفتار اروپا و آمریکا و چه از مواضع و گفتار و خاطراتشان آموخته‌ایم:

یکم: فشار سیاسی و اقتصادی طرف متخاصم مقابل، هیچ ارتباط واقعی با موضوع هسته‌ای ندارد و این موضوع امروز برای هرکه عقل مختصری هم داشته باشد، اظهر من الشمس است. همه هم و غم آمریکا و اروپا مهار ایران و بازگرداندن ملت ایران به دوران استعمار است.

دوم: اقتصاد آخرین و تنها اهرم باقیمانده در کف طرف متخاصم است. چه آن که هم منطق حکم می‌کند و هم اقرار و اذعان آنها دلالت می‌کند که اگر گزینه‌ای مقدم بر اقتصاد، اعم از جنگ و... داشتند، اساساً زحمت چنین پروسه پیچیده اقتصادی را هم به خود نمی‌دادند.

سوم: فشارهای دشمن و به‌ویژه فشار اقتصادی فی‌نفسه «هدف» نیست، بلکه همچنان‌که مقامات آمریکایی و به‌ویژه ریچارد نفیو، معمار تحریم‌های ایران در کتاب «هنر تحریم‌ها» اذعان کرده‌اند، وسیله‌ای است برای تغییر محاسبات در ذهن مقامات و ملت ایران، تا از این طریق به‌دست خود آنچه آمریکا و اروپا می‌خواهند تقدیمشان کنند.

چهارم: در راهبرد کلان هیچ تفاوتی میان دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان نیست و برخلاف آنچه معتادان استعمار و بزک‌کنندگان آمریکا در ایران می‌گویند، دموکرات‌ها اگر وحشی‌تر و متخاصم‌تر از جمهوری‌خواهان نباشند، کمتر هم نیستند، برای اثبات این گزاره شواهد و قرائن و واقعیت‌های بسیاری وجود دارد. این‌که بیشترین و مؤثرترین تحریم‌ها در دوره‌ اوباما که یک دموکرات است علیه ایران اعمال شد و ترامپ صرفاً تمدیدکننده تحریم‌های اوباماست و نه بیشتر یک گواه مهم در این ماجراست، اما علاوه بر او اذعان و اقرار بسیار مهم ویلیام برنز، یکی از مذاکره‌کنندگان ارشد آمریکایی در دوران اوباما در کتاب خود «کانال پشت‌پرده» را نباید از نظر دور داشت که تأکید کرد دولت اوباما هم برجام را به‌عنوان سکویی برای تشدید فشارها علیه ایران می‌خواست و نه حل مسائل با جمهوری اسلامی! علاوه بر اینها همین الآن نیز برخی افراد صاحب‌نفوذ و کلیدی در کابینه جو بایدن نیز برخلاف تصور برخی منتظرانش در ایران تأکید می‌کنند که راهبرد بایدن کاهش فشار علیه ایران نخواهد بود.

پنجم: فشارهای اقتصادی به‌عنوان تنها اهرم باقیمانده در دست دشمن، یک اهرم بی‌نهایت و بدون محدودیت نیست. آن‌چنان‌که نفیو نیز اذعان کرده و مواضع بسیاری از دولتمردان آمریکایی و حتی اروپایی نیز شاهد آن است، این تحریم‌ها اگر بخواهد مؤثر باشد، حدودی دارد و بالاتر از یک حدی، نه می‌تواند و نه برای آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها مناسب است که برود. آنچه امروز درباره ایران اتفاق افتاده، نهایت فشاری است که آنها در واقعیت می‌توانند علیه ایران اعمال کنند و برخی مسئولان آمریکایی نیز به آن اشاره کرده‌اند، مثلاً وقتی چندی پیش ترامپ اعلام کرد بزرگ‌ترین تحریم‌های جدید را علیه ایران به‌کار برده، نفیو او را تمسخر می‌کرد که: از این حرف خیلی خوشحالم ولی مشکل اینجاست که همه‌ اینها که در جزئیات تحریم آوردی مثلاً سال 2011 به‌کار برده‌ بودیم(!) لذا مسئله جدیدی نیست.

البته تذکر بسیار مهم در این زمینه آن است که اگرچه فشار اقتصادی در واقعیت و میدان، توان بالاتر رفتن ندارد، اما دشمن بر مضاعف کردن فشار روانی ناشی از این تحریم‌ها حساب کرده و این مسئله‌ای است که می‌تواند تشدید شود.

ششم: طی این 17 سال، هرجا ایران ایستادگی به‌خرج داد و به‌جای خودباختگی، راهبرد «مقاومت فعال» را در دستور کار قرار داد، پیروز میدان بود. نباید از نظر دور داشت یک زمانی غنی‌سازی در ایران و حتی داشتن یک سانتریفیوژ در حال حرکت در کشور جزو خطوط قرمز دشمن بود و آمریکایی‌ها رسماً اعلام می‌کردند "تا وقتی ایران یک سانتریفیوژ در حال چرخش برای غنی‌سازی داشته باشد، ما وارد مذاکره نمی‌شویم"! اما ایستادگی ایران و تلاش‌های منطقه‌ای و هسته‌ای ایران و رشادت دانشمندان موجب شد همین ویلیام برنز به‌دستور بوش و نه اوباما، در مذاکرات حضور داشته باشد؛ بنابراین دشمن تا وقتی از دست مقاومت فعال ایران به استیصال نرسد، هیچ‌گاه امتیاز جدی نخواهد داد.
 

آخرین راه اروپا

با این مقدمات و برای جلوگیری از تصدیع بیش از اندازه‌ متن، حرف اساسی اینجاست که دشمن تمام ابزارهایش را استفاده کرده و فشارهای سیاسی و اقتصادی اخیر نیز صرفاً اقدامی منفعلانه برای بازگرداندن ایران از مسیری است که تا چند وقت دیگر هیچ راهی برای آنها غیر از عقب‌نشینی باقی نمی‌گذارد.

برخلاف آنچه برخی القا می‌کنند، امروز ابتکار عمل فقط در دست ایران است؛ دشمن از تمام ابزارهای ممکن خود استفاده کرده، لذا اگر دولتمردان ایران واقعاً درس بگیرند و دشمن از رفتار و گفتار آنها هیچ نشانی از استیصال و عقب‌نشینی دریافت نکند، تردید نکنید دشمن عقب‌نشینی خواهد کرد و یک فتح بزرگ نصیب جمهوری اسلامی و ملت ایران خواهد شد. تنها کافی است تردید نکنیم کلید در داخل ایران است؛ والّا اگر دشمن احساس کند که فشارهایش را می‌تواند تبدیل به امتیاز کند، تردید نکنید فشار روانی را سنگین‌تر خواهد کرد.
 

منبع: روزنامه جام جم