در روزهای گذشته یکی از اخبار پر بحث اقتصادی موضوع دریافت یا عدم دریافت مالیات از سود سهام در بازار سرمایه بود. موضوعی که از توییت یکی از نمایندگان مجلس آغاز و سپس با اصلاح وی و البته تایید و تکذیب های فراوانی از سوی مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس مواجه شد. در این میان این سوال مطرح بود که اگر مالیات بر عایدی سرمایه خوب و لازم الاجرا است چرا بازار سرمایه باید از این امر مستثنی باشد؟ اصلا باید از سود یا حتی خرید و فروش سهم در بازار سرمایه مالیات گرفت یا نه؟ در متن ذیل در چند بند به اختصار به بررسی این موضوع و دلایل عدم دریافت مالیات بر سود بازار سرمایه پرداخته ام:
 

اول: تفاوت منفعت ها

بحث دریافت مالیات بر عایدی سرمایه از جمله موضوعاتی است که در سال های اخیر با 2 هدف: افزایش درآمدهای دولت از طریق دریافت مالیات و هدایت نقدینگی به سمت فعالیت های مولد یا ممانعت از حضور در فعالیت های سوداگرانه مطرح بوده است. در تعریف ساده این نوع مالیات باید گفت این مالیات از اختلاف قیمت خرید و فروش یک کالا دریافت می شود. پس اگر به مفهوم این مالیات دقت کنیم این مالیات بر خلاف نام آن قرار است از پول و نه از سرمایه دریافت شود. می توان گفت نامگذاری این نوع مالیات تحت عنوان مالیات بر عایدی سرمایه به واسطه تفاوت ماهوی پول و سرمایه در اقتصاد سرمایه داری با اقتصاد اسلامی است. چرا که اصولا مالیات بر سرمایه تعلق نمی گیرد و اصطلاحی که تحت عنوان مالیات بر عایدی سرمایه مطرح است. اگر چه در مفهوم موضوع کاملا درستی است اما در واقعیت و در فضای واقعی اقتصاد، میان پول و سرمایه و منفعت ناشی از سود با منفعت ناشی از سفته بازی تفاوت بسیاری وجود دارد. به عبارت بهتر آنچه در اقتصاد ایران باید تحت عنوان مالیات بر عایدی سرمایه تصویب و اجرا شود مالیات بر عایدی سفته بازی است. در غیر این صورت نه تنها نباید از سرمایه مالیات گرفت بلکه کسانی که بتوانند در جامعه سرمایه و ثروت ایجاد کرده و موجب افزایش ثروت ملی شوند نه تنها باید از پرداخت مالیات معاف باشند بلکه باید انواع و اقسام مشوق ها نیز به آنها تعلق بگیرد. پس خالقان پول ( سفته بازان و سوداگران) باید با ابزار مالیات تنبیه و خالقان سرمایه ( کار و تولید) با ابزار یارانه و معافیت مالیاتی تشویق شوند.


دوم: عدم توازن دوباره در بازار

اگر حضور نقدینگی در بازار سرمایه را نوعی سرمایه گذاری بدانیم ( تبدیل پول به سرمایه) طبیعتا و قاعدتا نباید و نمی توان از سود ناشی از سهامداری در بازار سرمایه مالیات گرفت، چرا که پول با حضور در بورس تبدیل به سرمایه شده و سود ناشی از سهامداری خلق پول محسوب نمی شود. طبیعتا دریافت مالیاتی تحت عنوان مالیات بر عایدی سرمایه (که در واقع باید مالیات بر عایدی سفته بازی نام بگیرد) نباید مشمول بازار سرمایه باشد. حال اگر نحوه سوددهی در بازار سرمایه همراه با حباب بوده و میزان قیمت سهم های موجود با واقعیت های اقتصاد تناسبی ندارد، این موضوع ماهیت ماجرا را تغییر نداده بلکه در این شرایط باید برخی از قوانین بورس اصلاح و نظارت سازمان های ذی صلاح بر بازار سرمایه افزایش یابد. چرا که در واقع هدف از اجرای پایه مالیاتی تحت عنوان "مالیات بر عایدی سرمایه" این است که افراد (حقیقی و حقوقی) دارای منابع مازاد با حملات سوداگرانه به بازارهایی چون ارز، طلا، مسکن و... نتوانند به طمع کسب سود موجب افزایش قیمت این کالاها و بر هم ریختن بازار این کالاها شوند. در غیر این صورت در هر بازاری به محض ترکیب پول با یکی از عوامل تولید، ماهیت پول به سرمایه تبدیل شده و طبیعتا مالیات بر عایدی سرمایه (مالیات بر عایدی سفته بازی) به آن تعلق نمی گیرد. اما اینکه بازار سرمایه در ایران اینگونه نیست و ممکن است دلالان و سفته بازان در آن جولان دهند بحث دیگری است که تغییری در مفهوم و ماهیت موضوع ایجاد نمی کند.
 

سوم: دامن زدن به آشفتگی

از مهمترین موارد در دریافت مالیات بر عایدی سرمایه در ایران بازارهای ارز، مسکن یا سکه است. بازارهایی که خرید و فروش افراد در این بازارها در بسیاری از مواقع کاملا مصداق سفته بازی داشته و هجوم نقدینگی به این بازارها موجب شده سفته بازان طی مدت زمان کوتاهی همان کالا را با قیمتی چند برابری به فروش برسانند که در تاریخ اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی بارها شاهد این موضوع بوده ایم. طبیعی است ایجاد امکان رصد تمام خرید و فروش ها (فعلا این امکان در خرید و فروش مسکن مهیاست) و اخذ مالیات های سنگین از عایدی افراد از سفته بازی نه تنها درآمدهای دولت افزایش خواهد یافت، بلکه هدف اصلی نظام مالیات ستانی یعنی هدایت اقتصاد و منابع پولی کشور به سمت فعالیت های مولد نیز مهیا خواهد شد.

منبع: وطن امروز