جلسه روز جمعه شورای امنیت برای بررسی تحریم تسلیحاتی ایران درحالی برگزار شد که آمریکایی‌ها برای جلب نظر متحدان‌شان، یک بار قطعنامه پیشنهادی‌شان را اصلاح کرده و با حذف لفاظی‌ها و ادعاهای عجیب، این قطعنامه را از ۱۵ بند مقدماتی و ۳۵ بند عملیاتی به دو بند مقدماتی و دو بند عملیاتی محدود ساختند اما این عقب‌نشینی نیز تاثیری نداشت و از 15 عضو دائم و غیردائم شورای امنیت، تنها یک کشور آن هم جمهوری دومینیکن در کنار آمریکا به این قطعنامه رای مثبت دادند. روسیه و چین که از هفته‌ها قبل رویکردشان نسبت به این قطعنامه مشخص بود، به آن رای منفی دادند و 9 کشور نیز به این قطعنامه رای ممتنع دادند تا «ایلان گولدنبرگ» مقام پیشین وزارت دفاع آمریکا و مدیر بخش خاورمیانه مرکز امنیت آمریکای نوین این شکست آمریکا را با شکست تحقیرآمیز بارسلونا در مقابل بایرن مونیخ مقایسه کرده و بنویسد که کسب دو رای از 15 رای در شورای امنیت، تقریبا معادل آن چیزی است که بارسلونا امروز مقابل بایرن مونیخ انجام داد.
 

ناکام روز جمعه

تیم عملیاتی ترامپ در این پروژه مایک پمپئو وزیر امور خارجه، «رابرت اوبرایان» مشاور امنیت ملی، «کلی کرافت» سفیر آمریکا در سازمان ملل و برایان هوک رئیس مستعفی «گروه اقدام ایران» بودند. هرچند استعفای چند روز گذشته برایان هوک از مسئولیتش نشان می‌داد آمریکا پیش از نشست شورای امنیت، از شکست قطعنامه آگاه بود، اما آنها به زعم خودشان بمبی را روشن کرده بودند که درصورت عدم همراهی سایر اعضای شورای امنیت، قرار بود منفجر شود. آمریکا تهدید کرده بود اگر این قطعنامه در شورای امنیت رای نیاورد، از مکانیسم ماشه بهره خواهد برد و تمام تحریم‌های ایران را با اتکا به قطعنامه 2231 بازخواهد گرداند.

این تهدید در نهایت اثری در تصمیم اعضای شورای امنیت نداشت و به همین دلیل پس از شکست آمریکا، مدیران این پروژه ضمن اعتراف به شکست و باخت‌شان، گام دوم پروژه یعنی استناد به مکانیسم ماشه را در پیش خواهند گرفت. اگر چه تیم حقوقی وزارت امور خارجه آمریکا درحال تدوین یک بسته دلایل و توجیه حقوقی برای اثبات ادعای حضور که آمریکا در برجام با وجود نقض آن هستند، اما با توجه به شوی ترامپ در 18 اردیبهشت 97 و اعلام رسمی خروج آمریکا از برجام، او باید آماده شکست دوم و انفجار رویای «توافق بهتر» در صورتش باشد.

ترامپ با اصلاحات در تیم سیاست خارجی‌اش، کسانی را بر سر کار آورد که از حامیان خروج آمریکا از برجام بودند. آنها آمریکا را از برجام خارج کردند تا ظرف چند هفته جمهوری اسلامی بر اثر آشوب‌های خیابانی، پای میز مذاکره دلخواه ترامپ، پمپئو و بولتون بنشیند. این اتفاق در پرونده ایران نیفتاد و در سایر پرونده‌های سیاست خارجی ترامپ نیز وضع به همین منوال پیش رفت. ترامپ توانست مناسبات و روابط آمریکا و متحدانش را به آتش بکشاند اما هیچ ابزاری برای خاموش کردن آن نداشت. او با چین یک جنگ تجاری همه‌جانبه را آغاز کرد اما نتوانست به توافق دست پیدا کند. با رهبر کره‌شمالی چند نشست دوجانبه برگزار کرد و حتی وارد خاک پیونگ‌یانگ شد اما این نشست و برخواست‌ها، دست خالی او را پر نکرد. در پرونده ایران نیز محاسبات ترامپ درست از آب درنیامد و فشار حداکثری اگر چه برای ایران سخت بود، اما هیچ دستاوردی برای ترامپ نداشت و نه‌تنها منجر به توافق بهتری نشد که ایران در چند گام بخشی از تعهدات برجامی خود را نیز کنار گذاشت.

اگر چه در انتخابات آمریکا، اقتصاد اولویت نخست را دارد و ترامپ با توجه به بحران کرونا و حدود 40 میلیون بیکار، اوضاع مناسبی ندارد اما او در کنار اقتصاد، نیاز به دست پر در حوزه سیاست خارجی نیز خواهد داشت. او نه در پرونده کره‌شمالی و نه در برابر چین فرصت لازم برای به‌‌دست آوردن یک دستاورد را ندارد. در پرونده ایران نیز او چنین شانسی ندارد اما می‌تواند با از بین بردن یکی از امتیازات برجام که یعنی پایان تحریم تسلیحاتی ایران، از آن به‌عنوان برگ برنده در انتخابات استفاده کند و برای هوادارانش، از خود یک رهبر مقتدر که در عرصه بین‌الملل توان تحمیل نظرش را دارد، بسازد. ترامپ به جلسه شورای امنیت دلخوش بود که با نتیجه تحقیرآمیزی به پایان رسید. حالا او گام دوم را می‌خواهد بردارد؛ گامی که سست‌تر از گام نخست خواهد بود. این نکته را نباید از نظر دور داشت که ترامپ از تمام ظرفیت‌های آمریکا برای این نبرد استفاده خواهد کرد و چه‌بسا او بر همان مبنای محاسبات اشتباهش، دست به یک ماجراجویی در منطقه بزند؛ ماجراجویی‌ احتمالی که به‌طور حتم پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری از طرف ایران به آن پاسخ داده خواهد شد.
 

اروپا طرف دموکرات‌ها

اگر ترامپ می‌خواهد از کارت ایران برای پیروزی‌اش در انتخابات استفاده کند، چرا اروپا یا سایر بازیگرانی که ترامپ در نزدیک به چهار سال گذشته منافع‌شان را تهدید کرده است، چنین کاری نکنند؟ در سه سال گذشته دونالد ترامپ با کوبیدن بر طبل یکجانبه‌گرایی و شعار «اول آمریکا» تقریبا تمامی متحدان اروپایی‌اش را رنجاند؛ علیه کالاهایشان تعرفه‌ وضع کرد و تهدیدشان کرد که اگر هزینه‌هایشان در ناتو را افزایش ندهند، از این پیمان خارج خواهد شد. ترامپ به جز شلیک موشک، هر کاری که توانست علیه متحدان خود کرد تا جایی که صدای آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان که تلاش می‌کرد میانه‌روتر از مکرون درباره آمریکا سخن بگوید را نیز درآورد تا او بگوید «نشانه‌ها حاکی از عقب‌نشینی آمریکا از ادعای رهبری جهان است و با این اوصاف، اروپا هم باید در اولویت‌های خود تجدیدنظر کند.»

اگرچه تغییر رفتار آمریکا نسبت به اروپا محدود به ترامپ نیست و برخی از کشورهای اروپایی از عدم تغییر راهبرد آمریکا نسبت به اروپا حتی درصورت شکست ترامپ سخن می‌گویند، اما با چنین فرضی نیز برای اتحادیه اروپا، یک دموکرات همیشه بهتر از جمهوری‌خواهان بوده است. تنفر از ترامپ و سیاست‌های او در اروپا محدود به سیاسیون نیست و مردم اروپا نیز تمایل دارند جو بایدن رئیس‌جمهور بعدی آمریکا باشد.

براساس نتایج نظر‌سنجی موسسه معتبر «ایپسوس‌موری» که به درخواست نشریه ایونینگ‌استاندارد به‌دست‌آمده، ۶۴ درصد مردم انگلیس دیدگاه «بسیار نامساعدی» نسبت به رئیس‌جمهوری کنونی آمریکا دارند. بر همین اساس ۶۹درصد ترجیح می‌دهند جو بایدن در انتخابات ریاست‌جمهوری آبان ماه آمریکا بر دونالد ترامپ غلبه کند. تنها ۱۲ درصد انگلیسی‌ها طرفدار پیروزی ترامپ هستند. براساس این نظرسنجی حتی هواداران حزب حاکم محافظه‌کار نیز دل خوشی از ترامپ ندارند و ۵۴ درصد آنان خواهان پیروزی بایدن در انتخابات هستند. این میزان در حزب مخالف دولت انگلیس(کارگر) به ۸۹ درصد می‌رسد.

رای ممتنع سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان به قطعنامه پیشنهادی آمریکا را می‌توان در همین چارچوب ارزیابی کرد. درحالی این سه کشور اروپایی به قطعنامه رای ممتنع داده‌اند که در ماه‌های اخیر آنها خواستار تمدید تحریم تسلیحاتی ایران تا پایان سال ۲۰۲۳ شده بودند. عدم همراهی کشورهای اروپایی با ترامپ، یک معنا بیشتر در داخل آمریکا ندارد و آن انزوای ایالات متحده به‌عنوان قدرت نخست اقتصادی و نظامی دنیا حتی در بین متحدانش است. ترامپ در یک رویارویی بزرگ دیپلماتیک شکست خورد و این از نظر رای‌دهندگان آمریکایی پنهان نخواهد ماند.
 

شکست در انتظار ترامپ

اروپا زمان خوبی را برای تسویه‌حساب با دونالد ترامپ انتخاب کرده است. نظرسنجی‌ها نزدیک به 10 درصد اختلاف را بین دو نامزد نشان می‌دهند و چنین می‌گویند که جو بایدن در انتخابات ماه نوامبر پیروز خواهد شد. براساس نظرسنجی جدید مرکز تحقیقاتی پیو، بیش از 53 درصد رای‌دهندگان آمریکایی از بایدن به‌عنوان رئیس‌جمهور جدید این کشور حمایت می‌کنند و این رقم برای ترامپ به 45 درصد رسیده است. در نظرسنجی شبکه خبری NPR که نتایج آن 24 مرداد منتشر شد، فاصله بایدن بیش از 10 درصد است. براساس این نظرسنجی بایدن 53 بر 42 از ترامپ جلوتر است.

در نظرسنجی ماه ژوئن(خرداد- تیر) این شبکه خبری، بایدن 8 درصد از ترامپ جلوتر بود. اگرچه بخش زیادی از این فاصله نسبتا زیاد، ناشی از تبعات بحران کرونا و نارضایتی از عملکرد دولت ترامپ در این باره است، اما نمی‌توان ناکامی‌های رئیس‌جمهور آمریکا در عرصه سیاست خارجی را در این نظرسنجی‌ها درنظر نگرفت. این مولفه که ناکامی در آن می‌تواند امنیت ملی آمریکا را به خطر بیندازد، از سال 1948 یعنی 3 سال پس از پایان جنگ جهانی اول، به‌عنوان عاملی تعیین‌کننده در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به ایفای نقش پرداخته است.

در انتخابات سال 1948 با وجود محبوبیت بالای «توماس دوئی» فرماندار نیویورک، هری ترومن با برقراری ارتباط هوایی با برلین و مقابله با محاصره برلین‌غربی توسط شوروی، این ذهنیت را میان رای‌دهندگان آمریکا برقرار کرد که ترومن به دلیل تجربیات در صحنه سیاست خارجی به‌عنوان معاون روزولت نسبت به دوئی که در سیاست خارجی تجربه‌ای ندارد، گزینه مناسب‌تری خواهد بود. در آمریکا، اصولا کشورها و تهدیدات احتمالی‌شان به‌عنوان ابزاری در انتخابات ریاست‌جمهوری نقش بازی می‌کنند.

کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری، با القای تهدید یک کشور علیه منافع آمریکا، سعی می‌کنند خود را قاطع در برابر آن کشور نشان دهند. در انتخابات سال 1952 بن‌بست در شبه‌جزیره کره، باعث شد آیزونهاور در آخرین روزهای مبارزات انتخاباتی خود، شعار «من به کره خواهم رفت» را بدهد و حتی میزان مشارکت در انتخابات را نیز 8درصد افزایش دهد. در انتخابات سال 1960 نیز بیش از همیشه موضوع امنیت ملی و سیاست خارجی در تعیین نتیجه نهایی انتخابات نقش‌آفرین بود. جان‌اف کندی، سناتور جوان 43 ساله که به‌شدت ضدکمونیست بود، استراتژی انتخاباتی خود را با توجه به نگرانی‌ها از پرتاب اسپوتنیک به مدار، از بین بردن فاصله موشکی بین شوروی و آمریکا اعلام کرد و توانست به کاخ سفید راه پیدا کند. در انتخابات 1968، نیکسون اگرچه با 719 هزار رای در انتخابات سال 1960 شکست خورد، اما وضعیت آمریکا در ویتنام فرصت طلایی را برای بازگشت دوباره نیکسون فراهم کرد. با وجود پیروزی درخشان جانسون درمورد به اجرا رساندن برنامه‌های اقتصادی و رفاهی خود، دخالت ناموفق با آمریکا در ویتنام آنچنان محبوبیت او را در بین مردم کاهش داد که بسیاری از رهبران حزب دموکرات اعلام کردند با او به رقابت برخواهند خاست.

ویتنام به آنچنان موضوع تنش‌آمیزی تبدیل شده بود که جانسون سرانجام اعلام کناره‌گیری کرد و حزب دموکرات به‌دنبال جدال‌های درون‌حزبی سرانجام هیوبرت همفری، معاون جانسون را به‌عنوان نامزد خود معرفی کرد. محور مبارزه همفری و نیکسون ویتنام بود و این موضوع سبب شد که وضعیت اقتصادی آمریکا برخلاف سال ۱۹۶۴ نقش ثانویه در مبارزات انتخاباتی پیدا کند. درنهایت هم نیکسون ثابت کرد که با پیشینه ضدکمونیستی خود از اعتبار بیشتری در بین رأی‌دهندگان برخوردار است. در انتخابات سال 2016 نیز در کنار تمام مسائل اقتصادی، سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا یکی از مباحث اصلی و تاثیرگذار در روند انتخابات بود.

دونالد ترامپ، هیلاری کلینتون رقیب دموکرات خود را عامل تاسیس داعش که در آن زمان تهدیدش به اروپا و آمریکا نیز رسیده بود، معرفی کرد. او همچنین دموکرات‌ها را متهم می‌کرد در توافق هسته‌ای با ایران به ایران پول و امتیازات قابل‌توجهی داده‌اند و بر همین اساس وعده داده بود با ریاست‌جمهوری‌اش برجام را پاره خواهد کرد. با این وضعیت اکنون ترامپ پس از 4 سال ریاست‌جمهوری، در سیاست خارجی و امنیت ملی‌اش از چه دستاوردی قرار است رونمایی کند؟ در راهبرد سیاست خارجی آمریکا، ایران، روسیه، چین و کره‌شمالی به‌عنوان دشمنان آمریکا معرفی شده‌اند.

ایران برخلاف 4 سال پیش، محدودیت‌های هسته‌ای خود را در چند گام کاهش داده است. روسیه نیز روند رو به پیشرفت خود را توسعه داده و پیوندهای ویران‌شده دهه‌های قبل با اروپا را از نو ساخته است. چین نیز به روند نفوذ خود در اروپا و آمریکا ادامه می‌دهد و حتی با ایران نیز بر سر یک برنامه همکاری طولانی‌مدت در حال رایزنی است. کره‌شمالی هم به‌عنوان اصلی‌ترین کشوری که آمریکا را به حمله اتمی تهدید کرده است، در این مدت حداقل 20 کلاهک هسته‌ای به زرادخانه خود افزوده است. با این عملکرد، ترامپ درواقع دستاوردی در سیاست خارجی ندارد و در حوزه داخلی هم با بی‌تدبیری، کرونا را تبدیل به بحران کرد و در میزان مبتلایان و مرگ‌ومیرهای ناشی از کرونا، در دنیا رکورد زد.

از چند هفته دیگر روند رای‌های غیابی به صندوق انداخته می‌شود و ترامپ زمانی به‌مراتب کمتر برای متقاعد کردن مردم خواهد داشت. او با توجه به اینکه هواداران تندرو‌اش پرجنب‌وجوش‌تر از دموکرات‌ها هستند، مخالف رای‌دهی پستی است و با وجود اینکه خود و همسرش نیز به‌صورت پستی رای می‌دهند اما مقامات اداره پست را موظف کرده تا صندوق‌های پست را از برخی مناطق آمریکا جمع‌آوری کنند تا رای‌دهندگان امکان شرکت در انتخابات پستی را نداشته باشند. دموکرات‌ها، این رفتار دولت ترامپ را مصداق دیکتاتوری و نابودی دموکراسی در کشور عنوان کرده‌اند. او حتی گفته بسته کمکی مرتبط با ویروس کرونا را تایید نمی‌کند چراکه دموکرات‌ها می‌خواهند این بسته شامل اعتباراتی برای رای‌گیری پستی باشد.

ترامپ به هیچ عنوان نمی‌خواهد قدرت را از دست بدهد و در هفته‌های آینده اقداماتی بزرگ‌تر از جمع‌آوری صندوق‌های پستی را دنبال خواهد کرد؛ اقداماتی که یکی از آنها پرونده‌های قضایی است. هیلاری کلینتون رقیب ترامپ در سال 2016 در توئیتی به این مساله اشاره کرده و گفته که اگر ترامپ در انتخابات شکست بخورد، کاخ سفید را ترک نخواهد کرد. دادستان کل آمریکا که باید بی‌طرف باشد، برای ماندن ترامپ دست به هر کاری خواهد زد. او نوشته «نمی‌خواهم مردم را بترسانم اما می‌خواهم که آماده باشید. تمام دلایل لازم را دارم که باور داشته باشم ترامپ درصورت شکست، به‌آرامی در تاریکی شب محو نخواهد شد. او(ترامپ) تلاش خواهد کرد که ما را سردرگم کند. او تلاش خواهد کرد همه نوع پرونده قضایی را پیش بکشد. او رفیقش[ویلیام] بار دادستان کل را آماده دارد تا هر کاری که لازم باشد برایش انجام دهد.» اکنون باید دید آیا جو بایدن می‌تواند دونالد ترامپ را که به جز عادی‌سازی یک رابطه پنهان بین رژیم صهیونیستی و امارات هیچ دستاورد قابل اعتنایی نداشته، شکست دهد یا او نیز بازنده مناظرات در برابر ترامپ بی‌پروا خواهد شد؟