روز ۱۲ شهریور، سالروز شهادت رئیسعلی دلواری را، روز «مبارزه با استعمار» نامیده‌اند. فلسفه این نامگذاری برای این است که تاریخ استعمار غیرمستقیم انگلستان، جنایات این کشور در حق مردم ایران، دشمنی‌ها و غارت منابع مان توسط عوامل کشور انگلیس و داستان مقابله و رویارویی فرزندان غیور وطن در برابر زیاده‌خواهی‌های بریتانا فراموش نشود.

مرور و دوباره‌خوانی وقایع سال‌های تلخ سلطه انگلیس بر ارکان قدرت سیاسی و اقتصادی ایران زمین قطعاً عبرتی برای امروز و دفاع محکم‌تر از استقلال ایران دارد. به ویژه اگر این مرور وقایع تاریخی از یک‌سو از منظر روایت صلابت و شجاعت مردانی، چون رئیسعلی باشد و از سوی دیگر از منظر روایت خباثت‌آلود یک مأمور انگلیسی به نام «مستر چیک». امید آنکه تاریخ‌پژوهان معاصر را مفید و مقبول آید.
 

فرزند غیور «معین‌الاسلام»

رئیسعلی در سال ۱۲۶۳. ش در روستای دلوار از توابع بوشهر به دنیا آمد. پدرش «زایرمحمد» کدخدای دلوار و از مردان شجاع روزگار بود. اهالی بوشهر، دلوار و تنگستان به زایرمحمد لقب «معین‌الاسلام» داده بودند. زیرا او همیشه گوش به فرمان علما بود و هر وقت نیاز بود برای حمایت از اسلام و علمای دین از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کرد. بر همین اساس رئیسعلی مانند پدر، خود را فدایی دین و کشور می‌دانست. قضایای مشروطه که شروع شد، رئیسعلی ۲۴ ساله بود. او به فتوای علما به ویژه با فتوای آیت‌الله «سیدمرتضی علم‌الهدی» به کمک مشروطه خواهان رفت. اما داستان اصلی زندگی رئیسعلی با شروع جنگ جهانی اول آغاز شد. آنجا که انگلیسی‌ها به‌رغم اعلام بیطرفی کشورمان، به بهانه وجود تعدادی متخصص آلمانی در ایران، خاک کشورمان (جنوب‌غرب کشور) را به اشغال خود درآوردند. اینچنین اولین درگیری‌ها میان رئیسعلی با انگلیسی‌های اشغالگر اتفاق افتاد. (۱)
 

به گمانم دائم در حال نفرین کردن ماست!

هربرت چیک از ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۶. م (۱۲۸۹ تا ۱۲۹۵. ش) سرکنسول انگلیس در شهر بوشهر بوده است. از یادداشت‌های روزانه او کتابی چاپ شده به نام «گزارش‌های مستر چیک». او ذیل تاریخ ۷ ژوئن ۱۹۱۵. م درباره روحیه ضداستعماری رئیسعلی دلواری نوشته: «آتش‌بیار معرکه اینجا رئیسعلی است. دلوار زیر کنترل اوست و هر نوع واکنشی از سوی ما در حوالی دلوار ممکن است به آشوبی بزرگ تبدیل شود. باید او را از درون از پای درآورد... او را دیده‌ام. نفرت عجیبی در چشمانش لانه کرده و لب‌های سیاهش به گمانم دائم در حال زمزمه نفرین به ماست.» (۲)
 

باید راهی برای کشتن رئیسعلی بیابم!

نبرد‌های پی در پی رئیسعلی و شجاعت او باعث عصبانیت بیشتر انگلیسی‌ها و البته خوانین انگلوفیل منطقه می‌شد. مستر چیک در ذیل یادداشت تاریخ اول ژوئیه ۱۹۱۵. م (۹ تیر ۱۲۹۴. ش) درباره این شکست‌ها و شجاعت او بعد از اسارت حاج‌علی تنگستانی به دست قوای انگلیس نوشته: «دیروز واکنش‌ها بروز کرد. رئیسعلی و دار و دسته‌اش در میان ناباوری قبل از رسیدن نیرو‌های محافظ به کنسولگری ما حمله کردند. باغ جلوی کنسولگری آسیبی جدی دید و پنج رأس اسب از اصطبل کنسولگری ربوده شد. خبرآور‌ها گفتند رئیسعلی در سه جا نیرو مستقر نموده بود تا در صورت شکست گروه اول در حمله به کنسولگری، گروه دوم و سوم در پی آن‌ها وارد عملیات شوند.» (۳)

البته این شکست‌ها باعث شد انگلیسی‌ها انگیزه بیشتری برای پیدا کردن یک نفوذی جهت از سر راه برداشتن رئیسعلی پیدا کنند. مستر چیک در ذیل یادداشت‌های ۵ ژوئیه ۱۹۱۵. م (۱۳ تیر ۱۲۹۴. ش) نوشته: «دیشب جلسه‌ای با موقرالدوله داشتم. از بحران بازار و خبر‌های احتمالی به بوشهر سخت نگران بود. وسط گفت و گویمان پیکی آمد و موقرالدوله آنچنان از آن پیام عصبانی شد که یکریز دشنام می‌داد و مقصر همه جریان را رئیسعلی می‌دانست. از من خواست پیش از حمله احتمالی به بوشهر راهی برای کشتن رئیسعلی بیابم...

رئیسعلی شخصیت شگفت‌انگیزی دارد. می‌گویند دشمن قسم خورده ماست. برخی هم او را آدم آرامی می‌دانند که کمتر از کوره درمی‌رود ولی می‌گویند خشمگین شود قدرت کنترل خود را ندارد. پیشتر سرش به کار خودش بود و کدخدایی می‌کرد و گاهی تجارت ولی یک سالی است که روش زندگی‌اش را تغییر داده و در جست‌وجوی راهی برای مطرح کردن خود است. قبلاً فکر می‌کردم به دنبال نان و نوایی است و برای خاموش ساختن او در این زمینه کار‌هایی کردم و پیغام‌هایی دادم ولی گویا کارساز نبوده و او روز به روز بر تندروی خود می‌افزاید. دو، سه نفری را در اطرافش برای کنترل کاشته‌ام ولی آن‌ها جرائت زیادی برای برخورد جدی با او ندارند.» (۴)
 

آیت‌الله بلادی، رئیسعلی دلواری و نظامنامه حرب

«آیت‌الله سیدعبدالله مجتهد بلادی بوشهری» در نجف به دنیا آمد. تحصیلات حوزوی را در نزد پدرش آیت‌الله «حاج سیدابوالقاسم» شروع کرد. ۹ ساله بود که با خانواده به شهر آبا و اجدادی خود برگشتند و در محله «بهبهانی» ساکن شدند. سیدعبدالله بعد از آن در بوشهر درس خواندن را در حوزه علمیه این شهر ادامه داد و در محضر آیات عظامی، چون «شیخ اسماعیل آل‌الجبار»، «آیت‌الله علم‌الهدی بلادی»، «سیدسلیمان صدرالاسلام» و «محمدعلی بهبهانی» فقه، اصول، حدیث و علم رجال را خواند. حتی ایشان نزد «سیدعبدالرضا حافظ‌الصحه» طب و زبان انگلیسی و نزد «شیخ حبیب‌الله ذوالفنون‌آبادی» هندسه و نجوم جدید را آموخت.

بعد از آن برای ادامه تحصیل به نجف اشرف رفت و از شاگردان برجسته آخوند خراسانی، سیدکاظم یزدی (صاحب عروه‌الوثقی) و علامه بحرالعلوم شد. ایشان بعد از سال‌ها درس خواندن در نجف اشرف و در اوج سال‌های مشروطه به ایران برگشت و در شهر آبا و اجدادی خود ساکن شد و عهده‌دار امور دینی مردم شد. اما شروع مبارزات ضدانگلیسی «آیت‌الله سیدعبدالله مجتهد بلادی» که در محله بهبهان شهر بوشهر زندگی می‌کرد، به سال ۱۲۸۶. ش و اوج سال‌های مشروطه برمی‌گردد. در آن سال انگلیسی‌ها که وضعیت سیاسی ایران را آشفته می‌دیدند شروع به اشغال تدریجی ساحل بوشهر کردند.

در آن شرایط این رفتار خباثت‌آلود و اشغالگری انگلیسی‌ها از چشم آیت‌الله بلادی دور نماند شروع به آگاه کردن علمای نجف و منطقه کرد. بعد از آن‌هم شروع به ارتباط‌گیری با رئیسعلی دلواری کرد. ایشان بعد از شروع قیام رئیسعلی یا ران دشتستانی و تنگستانی‌اش، آخرین اطلاعات و اخبار تحرکات انگلیسی‌ها را برای او ارسال می‌کرد. آیت‌الله بلادی علاوه بر ارتباط با رئیسعلی دلواری، با علمای منطقه و خوانین ضدانگلیسی هم در ارتباط بود. به ویژه اینکه وقتی ایشان فتوای جهاد علیه انگلیسی‌ها داد، سایر علما همچون «آیت‌الله سیدمرتضی اهرمی»، «شیخ محمدحسین برازجانی» و «شیخ علی آل‌عبدالجبار» هم اعلام جهاد کردند. (۵)

اما نکته بسیار جالب در همکاری و همراهی آیت‌الله بلادی با دلیران تنگستان تنظیم یک «نظامنامه حرب» برای رزمندگان بود. خود آیت‌الله بلادی درباره چرایی نوشتن این رساله در مقدمه نظامنامه می‌نویسد: «از مرکز مجاهدین [در تنگستان]خواهش نظام‌نامه اساسی و اصول حربی برای عملیات ملی شد. بنابراین فوراً ۱۱۰ ماده اصول حرب نوشتم و برای آن‌ها فرستادم». آیت‌الله بلادی در این نظام‌نامه توجه ویژه‌ای به وظایف و اختیارات فرمانفرمای کل کرده و بیش از ۴۶ ماده را به وظایف و اختیارات او اختصاص داده. همچنین ۲۱ ماده را به وظایف اردوی اسلام و رزمندگان و مجاهدان اختصاص داده و حتی سهم اشخاص و گروه‌ها را هم مشخص کرده است. ۱۱ ماده را به وظایف و اختیارات روحانیون اختصاص داده و ۱۱ ماده را به داوطلبانی که به مجاهدان کمک می‌کنند. در ۶ ماده هم به وظایف خوانین اشاره کرده است. ایشان حتی از حقوق زنان، مقتولان، اسرا و... هم غافل نبوده است.

از جمله توصیه‌های آیت‌الله بلادی به مجاهدان تأکید بر وحدت ملی و حفظ یکپارچگی و تمامیت ارضی، رعایت نظم و مقررات در امور، رفتار خوب با اسرای جنگی، تشکیل یک شبکه ضداطلاعاتی علیه انگلیسی‌ها و عوامل‌شان در منطقه و... بوده است. اما جالب است که ایشان از مجاهدین خواسته بود اخبار جنگ را به شکل مرتب تدوین و منتشر کنند (۶). کار مهمی که امروز بر همگان ثابت شده مانعی بزرگ برای تحریف واقعیت و تاریخ است.
 

حماسه همسر و خواهران رئیسعلی

نیرو‌های انگلیسی بار‌ها از رئیسعلی و تفنگچی‌هایش شکست خورده بودند؛ آن‌ها با وجود غلبه نیرو و سلاح، توانایی پیشرفت در خاک جنوب ایران را نداشتند و این موضوع خیلی برای‌شان سنگین بود. انگلیسی‌ها بعد از چند برخورد و ناکامی در رویارویی با نیرو‌های رئیسعلی، نیروی نظامی بیشتری را وارد خاک ایران کردند. آن‌ها پس از اشغال بوشهر در ۱۶ مرداد ۱۲۹۴ش، به روستای «دلوار» حمله کردند. اما با تدبیر رئیسعلی پیش از حمله آنان، مردم، روستا را خالی کرده و به کوه‌ها پناه برده بودند. انگلیسی‌ها نیز به ویران ساختن خانه‌ها و قطع نخل‌ها پرداختند. برای رئیسعلی تحمل اشغال شهر و دیار و کشورش ممکن نبود. پس با تفنگچیان دلواری به جنگی تمام‌عیار با اشغالگران پرداخت. جنگی که کمی بعد با فتوای جهاد شیخ محمدحسین برازجانی، و با پیوستن دلیران تنگستان، دشتستان و فارس تحت فرماندهی رئیسعلی گسترش یافت.(۷)

رئیسعلی که فرمان داد مردم روستا را ترک کنند و به کوه‌ها بروند، مسئولیت همه زن‌ها، کودکان و پیر‌ها را به «فاطمه‌آغا» همسر شجاعش و دو خواهرش «خیرالنساء» و «پریخان» سپرد.

این سه خانم بعد از اسکان منظم خانواده‌ها در کلات، شروع به برنامه ریزی کردند تا علاوه بر نگهداری از زنان و کودکان، آب و آذوقه و حتی فشنگ‌های رسیده از فارس را نوبت به نوبت آماده کنند و به مجاهدان برسانند. به غیراز این کار‌ها فاطمه‌آغا گروهی از زن‌ها را هم مأمور رسیدگی به زخمی‌ها و مجروحان کرده بود. اینچنین، مقاومت و ایثار زنان دلواری در همراهی با مردانشان برای مبارزه با سربازان اشغالگر انگلیسی در تاریخ ثبت شد و کار‌های این زنان در طول چندین ماه مقاومت دلیران تنگستان و دشتستان بار‌ها مورد تقدیر رئیسعلی قرار گرفت ...(۸)
 

شب شنبه چه بیدادی به ما شد...

جنگ میان رئیسعلی و دلیران تنگستان با انگلیسی‌ها از یک سو و خوانین متحد آنان از سوی دیگر به طور پیاپی و پراکنده تا شهریور ادامه پیدا کرد. اما انگلیسی‌ها نتوانستند بر رئیسعلی یا رانش پیروز شوند. مستر چیک در ذیل یادداشت‌های اول سپتامبر ۱۹۱۵. م (۹ شهریور ۱۲۹۴. ش) با ذوق زدگی می‌نویسد: «کسی را پیدا کرده‌ام به اسم غلامحسین که حاضر شده رئیسعلی را بکشد».(۹) در واقع برای انگلیسی‌ها راهی جز فتنه‌انگیزی و نامردی برای غلبه بر رئیسعلی یا رانش وجود نداشت. به این شکل آن نفوذی خائن در روز شنبه ۱۲ شهریور ۱۲۹۴. ش رئیسعلی را هنگامی که در محلی به نام «تنگک صفر» قصد شبیخون به قوای انگلیسی‌ها را داشت، از پشت مورد هدف گلوله قرار داد و او را به شهادت رساند.(۱۰)

خبر شهادت رئیسعلی که به مردم مناطق مختلف استان بوشهر رسید، همه جا مجلس عزا به پا شد. مردم دلشکسته از شهادت بزرگ مجاهدشان مویه می‌کردند:
شب شنبه چه بیدادی به ما شد/ تمام تنگسون ماتم سرا شد/ تمام تنگسون نیلی بپوشید / علی‌خان کشته راه خدا شد.

عشایر منطقه به رسم ایلیاتی برایش لباس نیلی (رنگ عزا) پوشیدند. لباس عزایی که تا سه سال از تن آن‌ها درنیامد و بعد از سه سال با خلعتی و خواهش مادر رئیسعلی از تن مردم منطقه درآمد.(۱۱)
 

صادرات اندیشه مقاومت از دلوار به کل ایران

برخی این شبهه را مطرح کرده‌اند که مقاومت نیرو‌های تنگستان و دشتستان به رهبری رئیسعلی دستاوردی نداشته و به‌رغم از دست رفتن جان تعدادی زیادی از مبارزان، مقاومت‌شان با شکست هم مواجه شده است. اما باید در نظر داشت که رئیسعلی از مقاومت جانانه‌اش در برابر اشغالگران دو هدف داشت؛ اول پاسداری از بوشهر، تنگستان و دشتستان و بعد جلوگیری از نفوذ اشغالگران انگلیسی به داخل وطن و حفظ استقلال ایران. گرچه بعد از مدت‌ها جهاد، هدف اول رئیسعلی محقق نشده بود، اما انگلیسی‌ها از پیشروی و اشغال کامل ایران بازمانده بودند. همچنین دولتمردان در پایتخت، استقامت بیشتری در برابر خواسته انگلیسی‌ها از خود نشان دادند. حتی مردمان سایر نقاط ایران که سربازان انگلیسی را در خاک شهر و دیار خود میدیدند، شروع به مقابله با انگلیسی‌ها کردند و درضمن مردم سایر کشور‌های بین النهرین از جمله عراق انگیزه‌ای بزرگ برای مقابله با قوای اشغالگر انگلیس در کشورشان پیدا کردند.(۱۲)

پس از شهادت رئیسعلی قوای تنگستان دست از قیام برنداشتند و تا مدت‌ها به مجاهده ادامه دادند. از همان جا هم بود که انگلیسی‌ها متوجه شدند استعمار مستقیم ایران و اشغال نظامی آن با وجود امثال رئیسعلی دلواری، شیخ سیدعبدالحسین لاری، میرزاکوچک‌خان جنگلی و... به هیچ وجه ممکن نیست. برای همین هم از همان مقطع مطمئن شدند که باید با بر سر قدرت آوردن عنصری صددرصد وابسته به خودشان، به استعمار غیرمستقیم مردم ایران بپردازند. سیاست جدیدی که برای غارت منابع ایران، نسبت به استعمار مستقیم، هزینه زیادی به آن‌ها تحمیل می‌کرد، اما مجبور به پذیرش آن بودند. به همین دلیل با روی کار آوردن رضا پالانی و سلطه ۵۷ ساله او و پسرش بر مردم ایران تا حدودی اهداف خود را محقق کردند. اما با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران دست‌شان به شکل کامل از غارت منابع وطن کوتاه شد. البته قطعاً دشمنی‌شان تمام نشد و رنگ سیاسی و فرهنگی و جنگ رسانه‌ای به خود گرفت. برای همین باید با مرور تاریخ، مانع فراموشی دشمنی انگلستان با مردم ایران شویم.

پی‌نوشت‌ها:
۱- هژیریان، حسین، «دلواری-رئیسعلی»، دانشنامه جهان اسلام، جلد ۱۸، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، چاپ ۱۳۹۲، ص ۵۹.
۲- چیک، هربرت، «گزارش‌های مستر چیک» -رویداد‌های فارس و بوشهر در جنگ جهانی اول-، به کوشش و ترجمه افشین پرتوگیلانی، انتشارات همسو، چاپ اول ۱۳۹۲، ص۱۲۶ و ۱۲۷...
۳- چیک، هربرت، «گزارش‌های مستر چیک» -رویداد‌های فارس و بوشهر در جنگ جهانی اول-، به کوشش و ترجمه افشین پرتوگیلانی، انتشارات همسو، چاپ اول ۱۳۹۲، ص۱۳۲.
۴- چیک، هربرت، «گزارش‌های مستر چیک» -رویداد‌های فارس و بوشهر در جنگ جهانی اول-، به کوشش و ترجمه افشین پرتوگیلانی، انتشارات همسو، چاپ اول ۱۳۹۲، ص۱۳۴.
۵- یاحسینی، سیدقاسم، مقاله «مبارزات آیت‌الله بلادی در خلال جنگ جهانی اول»، فصلنامه مطالعات تاریخی-ویژه نامه ایران و استعمار بریتانیا، شماره ۲۲، مورخ پاییز ۱۳۷۸، ص۶۳ تا ۸۳.
۶- سرهنگی، مرتضی، «نظامنامه حرب» -یکصد و ده فرمان آیت‌الله بلادی بوشهری برای مبارزان تنگستانی در جنگ جهانی اول-، انتشارات سوره مهر، چاپ ۱۳۹۶.
۷- مدنی، جلال‌الدین، «تاریخ سیاسی معاصر ایران»، نشر دفتر انتشارات اسلامی (قم)، چاپ ۱۳۹۱، ص۱۶۴ تا ۱۶۷.
۸- مومنی، فاطمه، «از نبرد دلوار تا حماسه لرده» -نقش بانوان تنگستانی و دشتستانی در مبارزات ضداستعماری جنوب-، انتشارات آیینه جنوب، چاپ اول ۱۳۸۸، صفحات ۳۴، ۳۵، ۴۰ تا ۴۵ و ۴۷.
۹- چیک، هربرت، «گزارش‌های مستر چیک» -رویداد‌های فارس و بوشهر در جنگ جهانی اول-، به کوشش و ترجمه افشین پرتوگیلانی، انتشارات همسو، چاپ اول ۱۳۹۲، ص۱۵۰.
۱۰- موسوی‌نژاد، سیدعلی، مقاله «رئیسعلی، جلودار قیام» - عصر رئیسعلی دلواری در تاریخ مبارزات مردم ایران علیه استعمار-، ماهنامه شاهد یاران، شماره ۵۲، اسفند ۱۳۸۸، ص۴۷ و ۴۸
۱۱- مومنی، فاطمه، «از نبرد دلوار تا حماسه لرده» - نقش بانوان تنگستانی و دشتستانی در مبارزات ضداستعماری جنوب-، انتشارات آیینه جنوب، چاپ اول ۱۳۸۸، ص۵۴ تا ۵۶،
۱۲- خیراندیش، عبدالرسول، مقاله «اهمیت مقام ضداستعماری مردم تنگستان، دشتی و دشتستان در حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران»، مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت هشتادمین سال شهادت رئیس علی دلواری، جلد اول، ص۱۷۶ و ۱۷۷

انوشه میرمرعشی/روزنامه جوان