بعد کمتر مطرح شده موضوع عادی‌سازی روابط امارات و رژیم صهیونیستی که کمتر به آن پرداخته شده، خیانت امارات به جهان اسلام است. کشورهای جهان اسلام از زمان تشکیل رژیم صهیونیستی تاکنون با وجود همه اختلافات و فراز و نشیب‌های حکومت‌ها، گارد بسته‌ای مقابل اسرائیل داشته‌اند. دلیل این امر هم چیزی نبود جز وجود جمعیت  بیشتر مسلمانان در این کشورها. حتی دیکتاتورهای حاکم بر کشورهای مسلمان هم در کمتر مواردی حاضر به داشتن هرگونه رابطه‌ای با اسرائیل بوده‌اند. 

آنچه اما امارات انجام داد خیانتی بزرگ به این رویکرد و خنجری از پشت به آرمان مقاومت فلسطین بود. نکته مهم‌تر اما اینکه کاری که اماراتی‌ها انجام دادند، به واسطه واکنش منفی افکار عمومی کشورهای مسلمان و بدعهدی‌های تکراری صهیونیست‌ها دیر یا زود به شکست می‌انجامد. از همین حالا کارشکنی‌های صهیونیست‌ها در خرید «اف‌35»‌های آمریکایی توسط امارات موجب گلایه‌ اماراتی‌ها شده است.  
 

امضای نخستین پروتکل تفاهم مالی

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرد در جریان سفر هیأت این رژیم به امارات نخستین پروتکل تفاهم مالی و بانکی میان ابوظبی و تل‌آویو به امضای ۲ طرف رسید. نتانیاهو در این باره گفت مقامات اسرائیلی و اماراتی در ابوظبی این پروتکل را امضا کردند. وی افزود: یکی از محورهای ما تمرکز بر همکاری در زمینه خدمات مالی و رفع موانع مالی در مسیر سرمایه‌گذاری میان ۲ طرف و همچنین تشویق سرمایه‌گذاری‌های مشترک در بازارهای مالی خواهد بود. نخست‌وزیر اسرائیل گفت: بزودی تفاهمنامه‌های دیگری با امارات در زمینه‌های هواپیمایی، گردشگری و تجارت را اعلام خواهیم کرد. روز دوشنبه هیأتی اسرائیلی به ریاست مئیر بن‌شبات، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی و هیأتی آمریکایی به ریاست جرد کوشنر، داماد و مشاور ارشد رئیس‌جمهور آمریکا با همراهی رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی کاخ سفید سوار بر نخستین پرواز تجاری مستقیم، تل‌آویو را به مقصد ابوظبی ترک کردند. 
 

بن‌سلمان شریک اصلی توافق امارات و اسرائیل

سمدار یبری، تحلیلگر مسائل خاورمیانه‌ در روزنامه یدیعوت آحارونوت  هم نوشت که محمد بن‌سلمان، ولیعهد سعودی، شریک اصلی عادی‌سازی روابط اسرائیل و امارات بوده است. یبری مدعی شد توافق صلح بین اسرائیل و امارات، یک عملیات تاریخی واقعی است... اصل این مسأله، صلح اقتصادی و همکاری در زمینه‌های فرهنگی و گردشگری است. شبکه خبری المیادین به نقل از این تحلیلگر صهیونیست گزارش داد: اما بخش محرمانه و مهم این توافق، تبادل اطلاعات و زمینه‌های همکاری امنیتی علیه ایران است. به گفته این تحلیلگر، ولیعهد سعودی «از آغاز به صورت پنهان، شریک اصلی در هماهنگی برای عادی‌سازی روابط» بوده است.

وی تصریح کرد: روابط خوب بن‌سلمان با «جرد کوشنر» داماد و مشاور دونالد ترامپ و محمد بن‌زاید باعث اعمال فشار بیشتر بر طرفین و پیشبرد این توافق شد. به گفته یبری، بن‌سلمان اصرار کرد «امارات در صف نخست عادی‌سازی روابط قرار داشته باشد». تحلیلگر صهیونیست خاطرنشان کرد: ولیعهد سعودی متعهد نشد چه زمانی به قافله امارات ملحق خواهد شد ولی وعده داد به این روند کمک خواهد کرد. یبری با اشاره به اینکه همه چیز باید به سرعت، پیش از انتخابات ریاست‌‌جمهوری آمریکا انجام شود، تصریح کرد: روابط تل‌آویو با امارات «امروز و به صورت ناگهانی شکل نگرفته است... دستکم از 15 سال پیش، اسرائیلی‌ها با گذرنامه‌های خارجی به امارات سفر می‌کردند و بالعکس».
 

چرا توافق سازش نشانه ضعف رژیم صهیونیستی است؟

در بحث روابط امارات و رژیم صهیونیستی باید به این نکته توجه داشت که اعلام خبر توافق به معنای آشکارسازی روابط ۲ طرف است، چرا که این رابطه پیش از این وجود داشته است. بر این اساس آشکار‌سازی روابط امارات و رژیم صهیونیستی را که در هفته‌های اخیر علنی شده است می‌توان از ۲ منظر بررسی کرد؛ بحث اول، دلیل آشکار‌سازی این توافق در مقطع زمانی فعلی است و دیگری مساله پرواز مستقیمی است که از تل‌آویو به ابوظبی انجام شد و نشانه‌شناسی‌هایی که در پی آن می‌توان به دست آورد. رسانه‌ای کردن خبر توافق ۲ طرف ذیل دستور ایالات متحده این واقعیت را اثبات می‌کند که بن‌زاید در امارات، نتانیاهو در سرزمین‌های اشغالی و دونالد ترامپ در ایالات متحده در وضعیت اسفناکی به سر می‌برند و ضعف آنها در داخل منجر به رسانه‌ای کردن این رابطه شده است.

در آمریکا ترامپ به دنبال پیروزی در انتخابات است و از آنجا که در سیاست خارجی به واقع هیچ توفیقی نداشته، قصد دارد از این توافق در انتخابات بهره‌برداری کند. در امارات بن‌زاید به دلیل شکست‌های مکرر در منطقه از قطر، ترکیه و عراق گرفته تا یمن و لیبی، جایگاه متزلزلی دارد و این شکست‌ها در معادلات مربوط به خاندان حکومتی و همچنین مهره‌چینی آمریکا در امارات موثر است. در سوی دیگر ماجرا اوج گرفتن اعتراضات داخلی در سرزمین‌های اشغالی علیه نتانیاهو و افزایش احتمالات درباره دادگاهی شدن او، فشارها بر نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی را دوچندان کرده است.

از این منظر نتانیاهو نیز با آشکار‌سازی این رابطه موافقت کرده است. از این جهت می‌توان گفت این آشکار‌سازی به منزله ضعف رژیم صهیونیستی است، چرا که استراتژی اصلی رژیم صهیونیستی توسعه‌طلبی در منطقه است، لذا علنی کردن رابطه در قالب توافق عادی‌سازی، یک حرکت تاکتیکی از سوی سران این رژیم برای کاهش فشارهای داخلی و البته حفظ وجهه در عرصه بین‌المللی است. نکته مهم دیگری که درباره آشکارسازی روابط ۲ طرف مدنظر قرار می‌گیرد و می‌تواند به عنوان یک موضوع مهم در مسیر شکست این توافق باشد، نشانه‌شناسی‌ای است که از نخستین پرواز مستقیم تل‌آویو به ابوظبی به دست می‌آید.

اگر نگاهی به نخستین پرواز مستقیم مصر به سرزمین‌های اشغالی داشته باشیم، می‌بینیم انور سادات در این پرواز حضور داشته است اما در پرواز به امارات جز دستیار ترامپ و دامادش که شخصیت‌های بلندپایه هستند، طرف اسرائیلی در سطح بالا در این پرواز حضور نداشت. اماراتی‌ها هم در جریان استقبال با تشریفات چشمگیری ظاهر نشدند. همه این موارد به ما ثابت می‌کند اماراتی‌ها پیش از انجام این پرواز نارضایتی خود را از فضای حاکم بر توافق و مواضعی که رژیم صهیونیستی درباره مساله الحاق سرزمین‌های اشغالی و فروش هواپیمای «اف‌35» پس از توافق گرفته، ابراز کرده‌اند. از این رو می‌توان گفت آشکارسازی این رابطه اثر کوتاه‌مدت دارد و در بلندمدت حتما تبعات داخلی برای امارات و حتی صهیونیست‌ها خواهد داشت.
حسین آجرلو/کارشناس مسائل غرب آسیا
 

تحلیلی بر بازی دو سر باخت امارات 

بدون شک روز میزبانی اماراتی‌ها از صهیونیست‌ها را باید سیاه‌ترین روز تاریخ این شیخ‌نشین دانست. این میزبانی تبعات بسیار زیادی برای اماراتی‌ها و حکام آن خواهد داشت. امارات با این کار وارد معادله‌ای شده است که هزینه بالایی برای آن دارد. کشوری که به لحاظ ژئوپلیتیک و حجم تولید ناخالص داخلی حتی نمی‌تواند جایگاه یک قدرت منطقه‌ای را داشته باشد، اخیرا با اقدامات تنش‌آفرین به دنبال این است خود را در مقام یک قدرت منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای نشان دهد. شکست‌های مکرر آنها در نقشه‌های منطقه‌ای‌شان سبب شده به دنبال این باشند با علنی کردن رابطه با صهیونیست‌ها بر شکست‌های‌شان سرپوش بگذارند. به معنای دیگر امارات با این تصور که علنی شدن رابطه با صهیونیست‌ها منجر به قدرتمند شدنش می‌شود، وارد باتلاقی شده که ماحصل آن باخت به تمام معنا و در تمام جبهه‌هاست.

به وضوح می‌توان گفت مردم این شیخ‌نشین اسیر جاه‌طلبی و حماقت حکام خود شده‌اند. اماراتی‌ها قصد داشتند با در اختیار گرفتن جنگنده‌های «اف‌35» یک تحول راهبردی در معادلات امنیتی منطقه ترتیب دهند اما صهیونیست‌ها فردای اعلام توافق، آب پاکی را روی دست آنها ریختند. اظهارات «جرد کوشنر» درباره الزام آمریکا به حفظ برتری اسرائیل در منطقه هم دال بر این است که مساله فروش «اف‌35» منتفی است. در بعد اقتصادی هم آنچه مشخص شده امارات ملزم به سرمایه‌گذاری در اسرائیل است. این در حالی است که تشکیلات خودگردان، مصر و حتی اردن در قبال توافق با رژیم صهیونیستی‌ امتیازاتی مثل زمین و دریافت‌های سالانه چند میلیارد دلاری داشتند.

هر چند توافق این سه با صهیونیست‌ها هم منجر به شکوفایی اقتصادی آنها نشد. حال حکام امارات باید پذیرای موجی از فشارها در بعد داخلی و خارجی باشند، چرا که واقعیت این است که حضور صهیونیست‌ها در یک منطقه حضوری آرام و صلح‌طلبانه نیست و ما نمادهای نژادپرستی و تجاوزگری را حتی در پرچم این رژیم هم می‌بینیم. لذا چشم‌انداز این توافق منجر به کاهش امنیت سرمایه‌گذاری در امارات، ابراز نارضایتی عمومی در این شیخ‌نشین و نفرت ملت‌های منطقه از حکام‌شان خواهد شد. تاریخ منطقه به ما نشان داده است اگر اتفاقی در منطقه رخ دهد، آمریکا و صهیونیست‌ها زودتر از آنچه اماراتی‌ها فکر می‌کنند صحنه را ترک خواهند کرد.

در حال حاضر صهیونیست‌ها در مرزهای‌شان و جامعه داخلی‌شان دچار آشفتگی و بحران امنیتی هستند و معلوم نیست رئیس‌جمهور بعدی آمریکا تا چه اندازه حاضر باشد پشتیبان این توافق باشد. این پشتیبانی حتی از سوی خود ترامپ هم در هاله‌ای از ابهام است، چرا که او صرفا به دنبال بهره‌برداری انتخاباتی از این توافق بوده و در صورت برنده شدن در انتخابات احتمالا در دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش نیازی به آن نخواهد داشت. 
سیدهادی افقهی/کارشناس مسائل منطقه
 

زمان برای امارات در حال از دست رفتن است

پرواز مستقیم تل‌آویو به ابوظبی مقدمه نزول بلاهای آسمانی بر امارات است. اماراتی‌ها با این توافق جایی برای دفاع باقی نگذاشته‌اند. نگاهی به تاریخ توافق کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی به ما نشان می‌دهد مصر و اردن حتی با پشتوانه تعهدات مالی اتحادیه اروپایی و ایالات متحده هم نتوانستند به اهداف خود در توافق دست یابند و مصری‌ها پس از 4 دهه و اردنی‌‌ها پس از 3 دهه به معنای واقعی کلمه به شکست خود در پی توافق با صهیونیست‌ها اعتراف کرده‌اند.

توافق مصر با رژیم صهیونیستی آنها را مجبور کرده ‌است برای تامین نیازهای اساسی‌شان درباره آب وارد مذاکرات مربوط به سد ‌النهضه شوند و درباره صحرای سینا هم می‌شود گفت که مصری‌ها روی کاغذ بر این منطقه حکمرانی می‌کنند. اردنی‌ها هم که تا همین امروز به دلیل طرح‌های توسعه‌طلبانه رژیم صهیونیستی و آمریکا در قالب معامله قرن و طرح الحاق، سرزمین‌های‌شان را از دست رفته می‌بینند. همین ۲ مورد تجربه تاریخی در کنار اظهارنظرهای مقامات صهیونیست که در رد صحبت‌های طرف اماراتی مبنی بر لغو طرح الحاق و تجهیز نیروی هوایی امارات به اف 35 در این چند هفته پس از توافق مطرح شده است به وضوح شکست کامل اماراتی‌ها در این توافق را نشان می‌دهد.

 اماراتی‌ها باور کنند یا نه، رژیم صهیونیستی بدعهدترین طرف هر معامله و توافقی است که در نظام بین‌الملل می‌توان برشمرد و شاید اگر حکام این شیخ‌نشین اندکی تعقل و استقلال عمل داشته باشند موقعیت کنونی بهترین زمان برای خروج امارات از توافق و عذرخواهی از جهان اسلام است. بدون شک آمریکا و رژیم صهیونیستی این دوره زمانی را بی‌دلیل برای علنی کردن توافق مطرح نکرده‌اند.

 علاوه بر تاثیر مثبت این توافق بر جایگاه رئیس‌جمهور آمریکا و نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در افکار عمومی داخلی، آنها از فضای موجود در جهان عرب هم استفاده کرده‌اند. متاسفانه کشورهای عربی در وضعیتی هستند که هیچ هویت و توانی برای مقابله با آن ندارند. رشد تروریسم در منطقه با حمایت آمریکا و اسرائیل، ملت‌های منطقه را تضعیف کرده است. البته در کنار این موارد نباید این مسأله را از نظر دور داشت که روحیه و توان مقاومت در بین نسل جوان رو به رشد است و ما این تغییر نگرش را در کشورها می‌بینیم. از این منظر چنانچه تحولی در کوتاه‌مدت در نظم منطقه‌ای رخ دهد نمی‌تواند به عنوان یک تغییر بنیادین و نهادی مدنظر باشد. سکوت اتحادیه عرب و رژیم‌های عربی در مقطع فعلی ارتباط مستقیمی با نوع نظام حکمرانی در این کشورها دارد که طبیعتا نمی‌تواند در بلندمدت ادامه داشته باشد.
امیر موسوی/کارشناس مسائل استراتژیک
 

تأثیر ملت‌های عربی بر توافق عادی‌سازی

حضور یک مجموعه تروریستی در حاشیه جنوبی خلیج‌فارس چیزی جز یک خیانت تمام‌عیار به آرمان فلسطین و  مردم و امنیت منطقه نیست؛ خیانتی که شیخ‌نشین امارات آن را به نام خود ثبت کرد. واقعیت این است که این حضور که در حال حاضر علنی شده، نمی‌تواند موازنه منطقه را به نفع صهیونیست‌ها تغییر دهد. این تحلیل که عادی‌سازی روابط دست برتر را به صهیونیست‌ها خواهد داد و امنیت امارات را تامین خواهد کرد از پایه غلط است، چرا که 2طرف در تمام این سال‌ها در یک رابطه پنهان بودند و در رابطه با مسائل مختلف در یک محور عمل می‌کردند.

در واقع هر دو مجموعه همسو با هم و در مسیر سیاست‌های یکدیگر عمل می‌کردند، البته اماراتی‌ها در بیشتر موارد نقش دنباله‌رو را داشته‌اند. رفتار اماراتی‌ها در لیبی و یمن که با کشتار کودکان همراه است و تجهیز تروریست‌ها در منطقه از جمله در عراق شباهت تام با عملکرد صهیونیست‌ها دارد و نقطه مشترک دو طرف هم ضدیت با محور مقاومت است. از این رو است که می‌توان گفت رسانه‌ای شدن توافق سازش اثری در معادلات منطقه و نظم امنیتی آن نخواهد داشت، اما در رابطه با سرنوشت این توافق هم از این جهت می‌توان آن را توافقی شکست خورده قلمداد کرد که علاوه بر تجربه تاریخی آن در رابطه با مصر، اردن و تشکیلات خودگردان، مردم منطقه و به طور کل ملت‌های مسلمان بویژه نسل حاضر علاقه‌ای به برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی ندارند. 

توافق عادی‌سازی روابط برای صهیونیست‌ها مفری فراهم کرده که در مقطع کنونی هجمه‌ها به سمت امارات شیفت پیدا کند و آنها بتوانند در این چارچوب با تجدید قوا به دنبال برنامه‌های توسعه‌طلبانه‌شان باشند. اماراتی‌ها نیز به این موضوع واقفند که این توافق نه سرزمینی را نصیب مردم فلسطین خواهد کرد و نه جایگاه بهتری برای جهان عرب رقم خواهد زد. 

صهیونیست‌ها نیز متوجه هستند این توافق عملیاتی نخواهد شد اما در تلاشند از فرصت تاریخی‌ای که در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ نصیب‌شان شده، حداکثر استفاده را ببرند و از این توافق به عنوان یک کارت بازی در معادلات آتی منطقه استفاده کنند. تیم امنیت ملی ترامپ و نزدیکان او از جمله جرد کوشنر، داماد ترامپ و مشاور ویژه او که نقش مهمی در طرح معامله قرن داشته هم به طور کامل منافع صهیونیست‌ها را در اولویت قرار داده و عملا به دنبال این هستند این رژیم در دوره زمامداری ترامپ در آمریکا قدرتمندتر از قبل باشد. 
مصیب نعیمی/کارشناس مسائل منطقه

منبع: وطن امروز