کرونا در شکار قربانیان چنان رمزآلود و مبهم عمل می‌کند که سلوک رفتاری‌اش به‌سادگی قابل رهگیری و دوراندیشی نیست و بازگشایی زودهنگام مدارس دو هفته زودتر از موعد سالیان قبل بر همین موضوع دلالت دارد و برای نخستین بار، باعث‌وبانی این ثبت رکورد تاریخی، کرونای بی‌مروت است که روشن نیست از چه قاعده مشخصی تبعیت می‌کند. بدین ترتیب متولیان نظام آموزشی، امروز را که شنبه است و پایتخت هفته، مطلع‌سال تحصیلی نامیده‌اند تا دانش آموزان گریزپای تکلیف‌شان را بدانند و نسبت به سالیان گذشته فرزتر و چابک‌تر میخکوب و مجذوب درس و بحث شوند آن‌هم در سایه ویروسی که 6 ماه آزگار است زیر کاسه و کوزه آموزش زده و به این زودی‌ها قصد جلای وطن را ندارد، به این طریق نظام تعلیم و تربیت اهتمام و تقلا کرده تا طرحی نو دراندازد و برای هرچه پیش آید مهیا و چالاک باشد. البته فقط در بدو امر این‌گونه به نظر می‌رسد و پس از بررسی‌های موشکافانه، کم ملاحظگی و بی‌پروایی در تدوین و اتخاذ تصمیمات نمایان است و سرنخ کاهش 20 درصدی ثبت‌نام دانش‌آموزان به همین مسئله می‌رسد. 
 

پناه گرفتن در سنگر امن خانه

دیروز یعنی جمعه، بسیاری از والدین، قادر نبودند آسوده‌خاطر بمانند و نسبت به تدابیر مجهول نظام آموزشی و جان فرزندانشان بیمناک نباشند. امروز هم هراس خانواده‌ها از کرونا و کابوس ابتلای فرزندان به ویروس روی‌هم دافعه‌ای ساخته که بعید است سکا‌ندار وزارتخانه آموزش‌وپرورش از آن بی‌خبر باشد. کم نیستند دانش‌آموزانی که در سنگر امن«خانه» پناه گرفته‌اند. چون فرمول بازگشایی مدارس برمبنای سناریوهای سه‌گانه پیش نرفته و قاطعیت وزیر در این‌که هیچ خطری دانش آموزان را تهدید نخواهد کرد، مرهم بی‌تابی خانواده‌های نگران نبوده است.

نمی‌شود آمار داد، ولی با حسابی سرانگشتی و  پی‌جویی از والدین، بسیاری نسبت به بازگشایی مجدد مدارس خوش‌بین نبودند و در آیین گشایش سال تحصیلی جگرگوشه‌هایشان را در خانه قرنطینه کردند. این تنها کاری بود که از دست‌شان برمی‌آمد. مثل مادر «المیرا» و پدر «پری» و مثل برخی از پدر و مادرها که بعد از روزها و هفته‌ها بلاتکلیفی، تیر خلاص را شلیک کردند و تا اطلاع ثانوی به «درس و مدرسه» نه گفتند. اما اگر این بچه‌ها غیبت بخورند و از هم سن و سال‌هایشان عقب بمانند چه می‌شود؟ برای پدر «پری» و مادر «المیرا» تفاوتی ندارد و آنچه ابراز می‌کنند، مؤید مجهول بودن اقدامات آموزش‌وپرورش برای سال تحصیلی جدید و مجموعه‌ای از تصمیمات غیرقابل فهم است و البته پروتکل‌های بهداشتی که معلوم نیست تاچه‌حد در مدارس قابلیت اجرا دارند یا ندارند.

پدر «پری» می‌گفت: سال پیش دخترش در مدرسه‌ای تحصیل‌کرده که در هر کلاسش 40تا 45 دانش‌آموز حضورداشته‌اند و امسال مدیر مدرسه گفته مساحت کلاس‌ها کوچک است و تعدادش کم و ناچار است در هر کلاس 25 تا 30 دانش‌آموز را تنگ هم بنشاند و این امر، بیم برهم خوردن فاصله اجتماعی را تقویت می‌کند. برای همین است که مادر «المیرا» وحشت دارد، وحشت از انتقال ویروس به بچه‌ها و از بچه‌ها به معلمان و مدیران، او نه امروز  دخترش را به مدرسه فرستاده و نه‌ روزهای بعد قصد این کار را دارد. کرونا و آمارهای رو به فزونی مبتلایان مادر «المیرا» را در لاک دفاعی فروبرده وازنام مدرسه ترسانده؛ مدارس با آن تراکم جمعیتی بالا و کلاس‌های تنگ. 

شاید در روزهای بعد، معلمان تصاویری منتشر کنند از کلاس‌های درسی که به تعداد انگشتان یک‌دست دانش‌آموز به خود دیده یا کلا بی‌دانش آموز مانده؛ شاید درجاهایی مثل سیستان و بلوچستان و کردستان دانش آموزان پرتعداد و مصمم، پشت میز و نیمکت‌های مدارس ظاهر شوند، چون فقر بدجوری به پر و پای آنان پیچیده، نه گوشی هوشمند و تبلت دارند و نه لپ‌تاپ و اینترنت....فراتر از این حدس و گمان‌ها روایت غالب آن است که والدین از کرونا می‌ترسند و وحشت دارند بچه‌ها به مدرسه بیایند اما به تعبیر وزیر آموزش‌وپرورش هیچ دانش‌آموزی نباید از چتر آموزش جدا بیفتد. مفهوم این سخن، حضور در کلاس‌های درس است، آن‌هم به مدت 35 دقیقه.
 

خاتمه سناریوهای سه‌گانه و دایر بودن مدارس در مناطق قرمز!

پیش‌تر به‌کرات تشریح شده بود که می‌توان برگزاری کلاس‌های حضوری در صورت‌وضعیت سفید و برگزاری کلاس‌های غیرحضوری و مجازی در ‌وضعیت قرمز، و ترکیبی از این دو حالت با حضور شمار کمتری از دانش آموزان در ‌وضعیت زرد را متصور بود اما این سناریوها اگر تاریخ انقضایشان فرانرسیده باشد، دست‌کم با سخنان عجیب‌وغریب مرد اول وزارتخانه آموزش‌وپرورش از آن اعتبار اولیه ساقط‌ شده‌اند و حالا در مناطق قرمز هم مدارس دایرند. شاید در نگاه اول شوخی بی‌مزه‌ای به نظر برسد اما باکمال تأسف و تأثر شوخی نیست. محسن حاجی میرزایی در توجیه این تصمیم کبری، مدارس را مراکز خدماتی دانسته و مادامی‌که وزارت بهداشت در سایر نقاط قرمز، مراکز خدماتی را تعطیل نکند، مدارس هم تعطیل نمی‌شوند! 

حاجی میرزایی بر  ابراز موافقت وزارت بهداشت به منظور برپایی حضوری کلاس های درس تاکید کرده و این را هم گفته است که «تفاوت معناداری بین وضعیت‌های مختلف سفید، زرد و قرمز نیست و عدم رعایت پروتکل‌ها موجب می‌شود مناطق سفید به‌سرعت تبدیل به منطقه زرد و قرمز شوند و از طرفی نمی‌شود هر خانواده‌ای هرروز بپرسد در چه شرایطی هستیم و آیا امروز فرزندمان را به مدرسه بفرستیم یا نفرستیم.» اما آقای وزیر به این پرسش پاسخ نداده است که چرا پیش از تدوین سناریوها و چند هفته زودتر، این فکر بکر به ذهن متصدیان نظام آموزشی خطور نکرده؟ چرا این‌گونه عاجلانه اقدام شده است، آیا سرگردانی و نگرانی خانواده‌ها به فاصله چند روز تا بازگشایی مدارس آن‌قدرها حائز اهمیت نبوده؟ چرا والدین باید گیج و مستأصل در نخستین روز هفته و تازه از طریق کانال‌های ارتباطی مدارس و تماس تلفنی با مدیران از وضعیت حضور فرزندشان در مدرسه مطلع شوند؟ البته سرگردانی مدیران مدارس هم‌دست کمی از خانواده‌ها ندارد و عملابا نادیده گرفتن سناریوهای تدوین‌شده، مدارسی که در مناطق قرمز جای گرفته‌اند، سرگشته و حیران‌اند و نمی‌دانند چگونه باید برای امروز و روزهای بعد طرح و نقشه بریزند.

حتی چاره‌جویی پیشین در قالب سناریوی سه‌گانه با ویترینی تحت عنوان «شیوه‌نامه بازگشایی» هم الزاما به‌منزله حسن ختامی بر مخاطره‌جویی ویروس و دردسرهای احتمالی‌اش نبود چه رسد به حالا که شالوده حیاتی برای نظام آموزش، حضور در مدرسه است. اما از یاد نبریم که پاییز امسال، همان فصل‌تن طلایی همیشگی نیست، همین‌که از گرد راه برسد، با موج تازه کرونا و بیماری آنفولانزا و آلاینده‌های مهاجم، دمار از روزگارمان درمی‌آورد. آن‌گاه هر نفسی که فرو می‌رود نه ممد حیات است و نه مفرح ذات. برای همین رئیس مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی از ستاد ملی مبارزه با کرونا خواسته از بازگشایی حضوری مدارس در تمامی مناطق کشور جلوگیری کنند. عباس آقازاده در نامه سرگشاده‌اش، خطاب به وزیر هشدار داده است که این «دستور» با شرایط حاکم‌بر همه‌گیری ویروس کرونا و وضعیت« قرمز» بسیاری از مناطق کشور، همخوانی ندارد. «به خطر انداختن جان میلیون‌ها دانش‌آموز و آموزگار و خانواده‌های ایشان، و دخالت در کارشناسی تخصصی نحوه مقابله و مبارزه با بیماری از سوی مسئولین غیر مرتبط با اموربهداشتی می‌تواند در کم‌ترین فاصله زمانی به یک فاجعه انسانی تبدیل شود.» 

آن طور که از سخنان «محسن حاجی میرزایی» برمی آید، آموزش حضوری مصوبه ستاد ملی مبارزه با کرونا  نیست ولی مغایر با آن هم نیست: «در واقع آنچه ستاد کرونا گفته این است که رعایت پروتکل الزامی است و اولویت با آموزش حضوری است و اگر پروتکل اجازه بدهد ما حضوری برگزار کنیم و این را ما انتخاب می کنیم.»  به هر ترتیب حالا که کار از کار گذشته و زنگ آغاز سال تحصیلی نواخته شده، برخی احتمال می‌دهند که بسته بودن مدارس به ترک تحصیل 36 درصدی دانش‌آموزان بینجامد و این را در تصمیم ناگهانی وزارتخانه دخیل می‌دانند اما برخی پا را فراتر گذاشته و از مافیای همیشه درصحنه سخن می‌گویند مافیای مدارس غیردولتی که علی‌الظاهر در آستانه ورشکستگی است و اگر بازگشایی مدارس و دریافت شهریه‌های نجومی نباشد چرخش به‌سختی و لنگ‌ولنگان می‌چرخد.

حال‌آن‌که روزبه‌روز چهره زشت‌تر کرونا رخ عیان می‌کند و بسیاری از خانواده‌ها به بازگشایی مدارس بدبین هستند و آن را منشأگرفتاری‌های بعدی می‌دانند، حالا چگونه می‌توان14میلیون دانش‌آموز را در طول یک سال تحصیلی، افتان‌وخیزان راهی کلاس‌درس کرد؟ پاسخ روشن است، از امروز تنها سناریوی باقی‌مانده، آموزش حضوری و مجازی است، به‌این‌ترتیب که دانش آموزان به دو گروه زوج و فرد تقسیم می‌شوند. برآوردهای آماری نشان از جمعیت دانش‌آموزی زیر ۱۰۰نفر در 62 درصد مدارس دارد و به اذعان وزیر، این‌ها می‌توانند فاصله را رعایت کنند و حتی نیاز به زوج و فرد کردن نیست.

۳۸ درصد مدارس بالای ۱۰۰ نفر دانش‌آموز دارند که متناسب با مساحت کلاس و مدرسه بنا به تصمیم شورای مدرسه گروه‌بندی صورت می‌گیرد تا به هر طریق کلاس‌ها دایر باشد، چون به تعبیر وزیر، هیچ‌چیز جای ارتباط چهره به چهره معلم و دانش‌آموز را نمی‌گیرد اما معلوم نیست، چرا برگه های رضایت نامه ای در فضای مجازی منتشر و دست به دست شده که در آن مدیر مدرسه از والدین خواسته مسئولیت سلامتی فرزندشان را برای حضور در کلاس درس بپذیرند و امضا کنند، گرچه رئیس مرکز هماهنگی و حوزه وزارتی آموزش و پرورش گفته هیچ مدرسه ای حق ندارد چنین تعهدی از خانواده ها بگیرد اما با سلب مسئولیت از وزارتخانه، تاکید کرده که «خانواده ها باید به فرزندانشان آموزش هایی بدهند تا بتوانند در محیط های پرریسک از خودشان محافظت کنند، برخی تجهیزات بهداشت فردی باید توسط خانواده ها فراهم شود و بیاموزند که تا حد ممکن فاصله گذاری اجتماعی را رعایت کنند.»
 

دغدغه تأمین ماسک و وسایل ضدعفونی/ تدابیر سایر کشورها برای آغاز سال تحصیلی 

گرچه مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش تأکید زیادی بر رعایت پروتکل‌های بهداشتی و ضدعفونی کردن مدارس دارند اما بر اساس مصوبه ستاد ملی کرونا از 27 اردیبهشت‌ماه‌تا27 خردادماه که مدارس دایر بود، این تأکیدات جنبه صوری و بخشنامه‌ای داشت و سرانه‌ای واریز نشد و سرانجام هیچ مسئولی در آموزش‌وپرورش گزارشی از وضعیت رعایت پروتکل‌های بهداشتی زمان بازگشایی مدارس ارائه نکرد. طبق دستورالعمل بازگشایی،‌ برخی مکان‌ها و سطوح مدارس ازجمله آبخوری دستشویی‌ها و نرده‌ها و لوازم کمک‌آموزشی باید روزانه حداقل دو بار در طول ساعات کار مدرسه و یک‌بار در انتهای کار مدرسه یا انتهای نوبت بر اساس دستورالعمل‌های ابلاغی گندزدایی می‌شدند و این شیوه‌نامه بهداشتی باید در سال تحصیلی جدید هم اجرایی شود اما هیچ نظارتی از سوی وزارت آموزش‌وپرورش بر مدارس وجود ندارد و این وزارتخانه تنها دستوری و بخشنامه‌ای عمل می‌کند، بدون این‌که ملزوماتی نظیر ماسک و تجهیزات را تأمین کرده باشد.

گرچه به اذعان سکاندار وزارتخانه، کشورهای اروپایی و آسیای جنوب شرقی هم‌ در همین وضعیت، کلاس‌های درس را دایر کرده‌اند اما آنان نسبت به رعایت پروتکل‌ها دقت نظر دارند. در فرانسه، برای مقاطع مختلف پیش‌دبستانی، ابتدایی، متوسطه پروتکل‌های جداگانه‌ای ابلاغ‌شده و استفاده از ماسک برای معلمان و دانش آموزان بالای ۱۱ سال اجباری است. وزیر آموزش‌وپرورش این کشور والدین را در فرستادن فرزندان به مدرسه مختار می‌داند. عباس فرجی کارشناس مشاوره در آموزش‌وپرورش دراین‌باره نوشته است: «دانش آموزان فرانسوی اگر مایل به آموزش حضوری هستند با فاصله‌گذاری یک متری و رعایت تمام پروتکل‌ها در کلاس خواهند بود در غیر این صورت تحت نظر والدین به‌صورت مجازی موظف هستند در خانه ادامه تحصیل دهند، این در حالی است که فرانسه هنوز وارد موج دوم همه‌گیری کرونا نشده است.» در اسکاتلند ماسک‌زدن برای تمام دانش‌آموزان بالای ۱۲ سال در هنگام جابه‌جایی در مدرسه اجباری است و در اسپانیا، تدابیر تازه‌ای پیش از بازگشایی مدارس پیش‌بینی‌شده...

به گزارش رسانه ها، مهم‌ترین تصمیم مقام‌های دولتی در این زمینه استخدام ۱۱ هزار معلم جدید برای مدارس است. در حیاط مدارس نیز فضاهایی موسوم به «حباب» برای کلاس درس ساخته‌شده تا دانش‌آموزان هر کلاس با افراد دیگر در تماس مستقیم نباشند. اما در کشور ما، تدابیر ویژه‌ای اتخاذ نشده، این در حالی است که 85 درصد دانش آموزان در مدارس دولتی تحصیل می‌کنند و شلوغی کلاس‌های درس این اجازه را به مسئولان مدرسه نمی‌دهد که نظارت و کنترلی بر دانش آموزان داشته باشند و حتی بتوانند بر قاعده فاصله‌گذاری اجتماعی پایبند بمانند. سوای همه این حرف‌وحدیث‌ها، مدارسی که در تأمین هزینه‌های خود مانده‌اند، چگونه می‌توانند نسبت به رعایت پروتکل‌های بهداشتی و تهیه ماسک و محلول‌های ضدعفونی اقدام کنند و اصلا ساکنان مناطق محرومی که گرد فقر نسل به نسل بر چهره‌هایشان نشسته، چگونه قادر خواهند بود ماسک فرزندانشان را برای حضور در کلاس‌های درس تأمین کنند؟ 
 

از تراکم کلاسی تا دانش‌آموزانی که رعایت پروتکل‌های بهداشتی را فرانگرفته‌اند

شاید بتوان نسبت به دستورالعمل‌های بهداشتی و تهیه ملزومات پیشگیرانه در مقاطع بالای تحصیلی بی‌خیال بود و ریش و قیچی را به دست آن‌ها سپرد اما بی‌تفاوتی نسبت به سرنوشت دانش آموزان پایه اول ابتدایی با هیچ عقل و منطقی جور درنمی‌آید. پیش‌بینی‌شده که تعداد یک‌میلیون و ۵۷۴ هزار و ۲۰۸ دانش‌آموز در پایه اول دبستان تحصیل کنند، آیا این دانش آموزان رعایت پروتکل‌ها را فراگرفته‌اند و مدارس قادرند بر آن‌ها نظارت کرده و شیطنت و بازیگوشی‌هایشان را کنترل کنند؟

هرچند وزیر بر این باور است که ما داوری هایمان

درباره بچه‌ها دقیق نیست. آنها می‌توانند پروتکل‌ها را رعایت کنند. با این حال بسیار جای نگرانی و تشویش است، به این علت که کلاس‌های درس دولتی اغلب شلوغ است، چیزی شبیه دهه 60 و در هر نیمکت سه‌دانش‌آموز می‌نشیند، کلاس‌هایی از 35 تا 40 و 45 نفر آن‌هم بیشتر در دوره ابتدایی، درست است که با آمدن کرونا از شمار دانش آموزان در هر کلاس کاسته خواهد شد، ولی هنوز امکانات زیرساختی فراهم نیست و مدارس دولتی درتأمین هزینه‌های جاری خود ناتوان‌اند. حتی در کلاس‌های درس تا لبه سکو نیمکت چیده شده و دانش‌آموزان  هم ناچارند در نیمکت‌های سه نفره به‌سختی چفت درچفت هم بنشینند. حسین ثقفی مشاور مدیرکل آموزش‌وپرورش شهر تهران تراکم استاندارد کلاس‌ درس را 8 مترمربع برای هر دانش‌آموز عنوان کرده که  در تهران 5/4 متر است و به تعبیر او، در برخی مواقع حتی فضائی برای این‌که معلم در کلاس درس حرکت کند، نداریم و معلم باید از روی دو تا میز بپرد تا به میز خودش برسد!« این موارد اگر در بلوای کرونا مصداق پیدا کند، مرگ فاصله‌گذاری عینیت می‌یابد و رویدادهای ناگوار یکی پس از دیگری به وقوع می‌پیوندد.

بازگشایی مدارس و حضور پرتعداد دانش آموزان در مناطق قرمز فاجعه است مدارسی که تا یک هفته قبل تصورشان این بوده که قاعده گذاری‌ها مبتنی بر رعایت سناریوهای سه‌گانه است، حالا باید در چنبره بی‌فکری نظام آموزشی گرفتار شوند و با امکاناتی که ندارند، تدبیری عاجلانه بیندیشند. سوی دیگر این ماجرا سرویس‌های مدارس است که وضعیت به سامانی ندارند و معمولا در مقطع ابتدایی 7-6دانش‌آموز در یک سرویس حضور دارند. به نظر نمی‌رسد با اقدام نابگاه وزارتخانه ملاحظات پیشگیرانه در خصوص کرونا از سوی رانندگان این سرویس‌ها ارائه‌شده باشد و این دانش آموزان هم درکی از ویروس و مخاطراتش ندارند. حاصل این گفتارها آن است که کرونا دورنمایی ندارد، درست مثل نظام آموزشی ما که دورنمایی ندارد و سیاست‌هایش چندگانه، تحکیمی‌و ضدونقیض است. 
 

اگر ابزارهای هوشمند نیست، تلویزیون و بسته‌های آموزشی که هست!

برخی در تحلیل‌های خود، میان مردد بودن و اصطلاحابی‌ثباتی آموزش‌وپرورش در تصمیم‌گیری با فراهم نبودن زیرساخت ارتقاء دانش مجازی پیوند برقرار کرده‌اند. اشکالات در بخش‌های مختلف ازجمله زیرساخت‌های فنی، پاسخگویی اینترنت و عدم آشنایی با تدریس مجازی فراوان است. گویا نسخه جدید شاد دارای یک سری قابلیت جدید است و وزیر آموزش‌وپرورش تشریح کرده که «در نسخه جدید نرم‌افزار شاد امکان آزمون‌سازی، حضوروغیاب، کنترل تکلیف دانش آموزان، ارتباط زنده و تصویری بین معلم و دانش‌آموز و اختصاص فضای ویژه به معلمان برای انجام تدریس، امکان مدیریت تیم راهبری شاد و برخی فعالیت‌های دیگر نیز تقویت‌شده است و قابلیت‌هایی مثل بارگذاری محتواهای آموزشی مخصوص خانواده‌ها به آن اضافه‌شده است.» کما این‌که پلتفرم اختصاصی آموزش‌وپرورش یا همان شاد که مقرر شد آموزش‌های مجازی دانش‌آموزان در این بستر ارائه شود دارای ملزوماتی است، به این سبب حداقل برای5/3میلیون دانش‌آموز دستیابی به اینترنت و تلفن هوشمند مقدور نیست.

گرچه سال‌هاست زمزمه‌هایی مبنی بر ضرورت حرکت آموزش‌وپرورش در مسیر آموزش‌های مجازی مطرح است و حالا پس از سال‌ها تأخیر، وزارت آموزش‌وپرورش در حال آزمودن فضائی متفاوت از آموزش‌های سنتی در چارچوب مدرسه است، تجربه‌ای که برای نخستین‌بار در این وسعت به منصه ظهور رسیده اما سال تحصیلی در شرایطی آغازشده که 6 ماه پیش، پاندمی کرونا همه‌چیز را متحول کرد، وقتی مدارس تعطیل شدند و گویی قرار نبود این بحران نقطه پایانی داشته باشد، ابتدا مدارس یک هفته و بعد دو هفته و سپس یک ماه تعطیل شدند و سرانجام یگانه راه گریز از تله ویروسی تدریس از طریق بستر مجازی بود، امکانی که برای تمام دانش‌آموزان سراسر کشور فراهم نبود و هنوز هم نیست، البته محسن حاجی میرزایی گفته اگر ابزارهای هوشمند نیست، تلویزیون و بسته‌های آموزشی که هست اما وزیر این را نگفته است که بعضی بچه‌ها تلویزیون هم ندارند. حتی توزیع بسته‌های آموزشی هم به روایت معلمان بی‌حاصل است. 
 

تکلیف مدارس روستایی و عشایری چه می‌شود؟

ماه‌های پیش، مناطق روستایی و عشایر نشین در غیاب اینترنت و پیام‌رسان «شاد» از تحصیل بازماندند و یا در کلاس‌های درس چفت‌درچفت هم نشستند و در دام ویروس گرفتار شدند، اما این پاندمی همچنان ادامه دارد و هیچ معلوم نیست چه هنگامی می‌توان دوباره با خیال راحت به زندگی رایج و خالی از دردسر گذشته بازگشت، پس همچنان بر پیشانی برخی دانش آموزان، عنوان غیرمسمای «بازمانده» نقش می‌بندد، چون نظام آموزشی از برقراری عدالت ناتوان است. اما وقتی در برپاشنه آموزش حضوری می‌چرخد، مشخص است که مدارس‌مناطق روستایی و عشایری دایرند و شاید این موضوع تا حدودی از احتمال بازماندگی تحصیلی بکاهد. مگر‌این‌که ستاد کرونا تصمیم خلق‌الساعه دیگری در روزهای آینده بگیرد.
  

شبکه شاد برای مدارس دولتی رایگان شد

حالا که کلاس‌های درس حضوری برپاشده این وضعیت شامل همه مناطق، شامل همه دانش آموزان و همه پایه‌ها و مقاطع تحصیلی می‌شود اما روزهای قبل که قرار بود بار آموزش بر دوش فضای مجازی باشد محسن حاجی میرزایی از پیشنهاد ارائه اینترنت ارزان‌قیمت به دانش آموزان در ستاد ملی کرونا گفت و این‌که کمیته‌ای نیز در این ستاد تشکیل‌شده و به دنبال ارائه اینترنت با یک‌سوم قیمت است، بعد هم خبر رسید که در پی دستور رئیس‌جمهور به وزیر ارتباطات هزینه اینترنت شبکه شاد برای مدارس دولتی و دانش آموزان رایگان شده و دانش آموزان می‌توانند بدون هیچ هزینه‌ای از این شبکه اجتماعی استفاده کنند. توزیع سیم‌کارت‌های دانش‌آموزی هم در دستور کار وزارت آموزش‌وپرورش قرارگرفته و مذاکرات حاجی میرزایی با اپراتورهای تلفن همراه انجام‌شده و هنوز مشخص نیست به سرانجام برسد یا نه اما وزیر در آخرین اظهارنظرش گفته، با دو اپراتور رایزنی شده و هر دو سیم‌کارت ویژه شاد را از هفته آینده ارائه می‌کنند. ویژگی این سیم‌کارت این است که منحصرابرای شاد استفاده می‌شود. اما همچنان در آغاز سال تحصیلی تکلیف خیلی چیزها مشخص نیست، مثل تبلت. 
   

بودجه نداریم تا تبلت دانش آموزان را تأمین کنیم

در نقاط محرومی که مردمانش موروثی فقیرند، داشتن تبلت و گوشی‌های هوشمند چیزی شبیه آرزوست. برای همین اواخر مرداد خبر رسید که بنیاد مستضعفان، تبلت رایگان میان دانش آموزان مناطق محروم توزیع می‌کند. بعد هم خبر مشارکت ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) آمد. این روزها هم خبر رسیده وزارت آموزش‌وپرورش با شرکت صنایع آموزشی قرارداد منعقد کرده اما وزارتخانه در تأمین منابع مالی مشکل دارد. نگاه‌ها به سمت خیرین چرخیده، این را وزیر هم گفته این‌که هنوز امیدها به خیرین است تا پای‌کار بیایند و تبلت موردنیاز دانش آموزان را تأمین کنند. اما حالا که مدرسه‌ها بازشده‌اند و شاید نیاز چندانی به تبلت و موبایل نباشد، خیلی از خانواده‌ها پول لباس و دفتر و کتاب ندارند. به‌هرتقدیر می‌شود با قاطعیت گفت که در سال تحصیلی جدید نیز همچنان عده قابل‌توجهی از دانش‌آموزان، نابرابری ماه‌ها و سال‌های قبل را تجربه می‌کنند و بی برنامگی نظام آموزشی و تصمیمات خلق‌الساعه سبب شده، تمامی دانش آموزان در آغاز سال تحصیلی وضعیت نامعلوم و بغرنجی داشته باشد.

مرضیه صاحبی/رسالت