بررسی دلایل توهین مجدد رسانههای غربی به پیامبر اسلام(ص)
چراغ سبز غرب به توحش فرهنگی
مسئله آزادی بیان در این زمینه یک بهانه است و اگر کسی در این زمینه پرسشی را مطرح کند باید متحمل محکومیت شود، ولی وقتی میخواهند به وجود نازنین پیامبر گرامی اسلام بهعنوان نماد اسلام اصیل اهانت صورت بگیرد جایزه هم میگیرد و مورد حمایت هم واقع میشود.
متأسفانه سردمداران و حاکمان غربی که دم از آزادی بیان و عقاید میزنند همواره نسبت به ادیان الهی و آسمانی بهویژه اسلام نعل وارونه زده و توهینهای صورت گرفته را آزادی قلمداد نموده و بهجای تقبیح آن در لوای آزادی بیان غربی به حمایت از این رفتارها میپردازند. امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه که همین یک ماه پیش در خیابانهای بیروت دم از حقوق بشر میزد.
این بار در موضعگیری جاهلانه خود این اقدام نشریه فرانسوی را محکوم نکرده و در پاسخ به صدای اعتراض میلیونها مسلمان در سرتاسر جهان تنها به بیان عبارت« در جایگاهی نیستم که بتوانم علیه تصمیم نشریه برای انتشار کاریکاتورها حکم صادر کنم.» اکتفا کرده است. این رفتار ماکرون در کشوری که نزدیک به 6 میلیون مسلمان در آن زندگی میکنند نشان از بیتوجهی وی به بخشی مهم از مردم این کشور و نیز میلیاردها مسلمان ساکن در اقصی نقاط جهان دارد.
در این زمینه سخنگوی وزارت خارجه کشورمان ضمن محکوم نمودن این عمل نشریه شارلی ابدو گفت: «اقدام موهن نشریه فرانسوی که به بهانه آزادی بیان تکرار شده است، موجب جریحهدار شدن احساسات موحدان عالم، اقدامی تحریکآمیز و توهین به ارزشهای اسلامی و عقاید بیش از یک میلیارد مسلمان در جهان است.» این نوع از اسلامستیزی که از سوی جناحهای رادیکال غربی دامن زده میشود پس از روی کار آمدن ترامپ و نیز برخی دولتهای راستگرای افراطی در اروپا تشدید شده است. از قانون «ممنوعیت ورود مسلمانان» به آمریکا از سوی ترامپ تا توهینهای رسانههای اروپایی همگی نشان از ترس و وحشتی است که از گسترش و نفوذ اسلام در دولتهای غربی دیده میشود.
این رفتار در قبال مسلمانان در حالی شکل میگیرد که همین کشورهای بهظاهر مترقی با حمایت از تشکیل گروههای مسلح افراطی و تروریستی به دنبال بدنامی مسلمانان بوده و خود مسبب نفرتآفرینی در بین جوامع بشری هستند. یکی از این اقداماتی که شاید غیرت دینی مسلمانان را در طول این سالها به جوش آورده توهین به پیامبر اسلام است که بهانحاءمختلف از سوی رسانههای غربی بهویژه رسانههای مکتوب دیده میشود.
برای بررسی و تبیین بیشتر این موضوع پای صحبت های محمدرضا یقینی استاد حوزه و دانشگاه نشستیم.وی در ابتدا با بیان اینکه مسئله اهانت به مقدسات مسلمانان و ارایه تصویر منفی از اسلام و شخص پیامبر در مغرب زمین به دوران جنگهای صلیبی بازمیگردد گفت: غربیها در این زمان برای اینکه عوام و مردم را برای حضور در جبهههای جنگ تحریک کنند تصویری منفی از مسلمان و شخص پیامبر صلیالله علیه و آله را در ذهن مردم ایجاد میکردند. ضمن اینکه در تاریخ نیز ثبتشده آنها در جنگ با مسلمانان نهایت قساوت و وحشیگری داشتند و تاریخ نویسان غربی نیز بر این موضوع تأکیددارند.درحالیکه رفتارهای انسانی مسلمانان همواره در آن دوران زبانزد بوده است.
وی ادامه داد: با اینحال غربیها تلاش داشتند تا تصویر معکوسی از مسلمانان و اسلام را در غرب به تصویر بکشند و این سیاست در دوران جنگهای مختلف تا امروز ادامه پیداکرده است. درحالیکه خود اروپاییها هم اعتراف دارند مدیون فرهنگ و دانش مسلمانان هستند اما باز هم شاهد هستیم بنا را بر ارائه تصویر خشن و منفی از اسلام گذاشته و این خشونت را در لوای آزادی بیان بهپیش بردهاند. این رفتار غرب که در برابر اسلام همواره با خشونت همراه بوده در مقایسه با سایر ادیان بسیار متفاوت است.آنها در برابر ادیان خرافی و اسطورهای همواره با دیده احترام برخورد کردهاند اما با اسلام اصیل که همراه با عقلانیت است رفتار خشن را دنبال کردهاند. برخلاف سایر ادیان که اعتقاددارند عقل و منطق با احساسات قابلجمع نیست اما در اسلام این موضوع بهخوبی برمبنای عقلانیت تعریفشده و ایمان در گروه عقلانیت مسیر هدایت انسانها را مشخص کرده است.
یقینی خاطرنشان کرد: این مسئله در دوران اخیر نیز ادامه داشته و غرب عاجز از برخورد با منطق انقلاب اسلامی که به دنبال الگوبرداری اسلام اصیل است، در دهه 1980 از طریق محاصره اقتصادی و جنگ به مقابله با ایران اسلامی برخاست که درنهایت مقابل آن عاجز ماند. از سوی دیگر پس از شکست در جنگ سخت، به دنبال جنگ نرم رفتند و در برابر منطق علمی و عملی اسلام، رمان آیات شیطانی را مطرح کردند و در همان زمان امام راحل آن حکم تاریخی را صادر کردند و متأسفانه برخی مسئولان ما پیگیر آن نشدند و مصالح زودگذر را بر اجرای آن ترجیح دادند.
وی بابیان اینکه در عرصه رسانهها نیز غربیها در این دوران بهکرات به مقدسات مسلمین توهین کردهاند افزود: بهطور مکرر نشریات هلندی و دانمارکی و در دو مورد مجله شارلی ابدو به پیامبر گرامی اسلام اهانت کردند. در این زمینه وقتی به غربیها اعتراض میشود بازهم مسئله آزادی بیان را مطرح میکنند و از کنار این مسئله زیرکانه یا مزورانه عبور میکنند. سؤال ما این است آیا آزادی بیان و عقیده مستلزم آزادی توهین و اهانت هم هست؛ در مقابل این آزادی بیان هم نوعی رفتار خشونتآمیز قرار دارد و همین اهانت کردن خودش نوعی رفتار خشونتآمیز تلقی میشود که اتفاقا با ماهیت آزادی اندیشه در تعارض است. یعنی اگر کسی غیر از ما میاندیشد ما این آزادی را به او نمیدهیم که اندیشهای متفاوت از اندیشه ما داشته باشد. به همین خاطر او را دچار ناامنی و تنش میکنیم.
در مقابل این احساس یا بمب و موشک میریزیم یا وجهه او را تخریب میکنیم و آرامش روانی او را مورد تهدید قرار میدهیم؛ وجهه او را در جهان با ابزارهای رسانهای که در اختیار داریم خراب میکنیم. پس اگر درست بیاندیشم و تأمل دقیق و عالمانه داشته باشیم میبینیم که اهانت کردن درست نقطه مقابل آزادی اندیشه است. خب ما از غربیها سؤال میکنیم آیا این اجازه را به مسلمانان یا مردم خودتان میدهید که مقدسات خودتان را مورد پرسش قرار دهند؟ اهانت نه، اهانت روش شماست اما اجازه می دهید ما به روش خودمان و با آیین خودمان از شما نقد و پرسش کنیم؟ مثلا اجازه میدهید کسی در مورد صهیونیسم یک بیان انتقادآمیز داشته باشد؟ چه بسیار رسانههای مکتوب و صوتی و تصویری در غرب به خاطر نقد صهیونیست تعطیل شدند و چقدر افراد محکومیتهای مالی و حبس گرفتند، فقط به خاطر این نقد و پرسش که آیا هولوکاست با این ابعاد واقعیت دارد؟ آیا واقعا در طول جنگ جهانی دوم 6 میلیون یهودی کشته شدند؟
از مردم سراسر جهان در جنگ جهانی دوم افراد زیادی کشته شدند، یهودیان هم مانند بقیه افراد کشتههایی دادند، اما سؤال اینجاست که آیا خون یهودیان رنگیتر از سایر افراد است؟ چرا باید امتیاز خاصی در این مورد در نظر گرفته شود. اگر آلمانیهایی که در حق یهودیان بد کردند و رفتار ناصوابی داشتند آیا در مورد مردم لهستان این رفتار را نداشتند؟ چرا هنوز بعد از حدود 80 سال از پایان جنگ جهانی دوم آلمانیها همچنان باید به یهودیها غرامت بدهند. چرا این غرامت را نباید به مردم لهستان یا فرانسه بدهند یا سایر ملل دیگر که مورد ددمنشی آلمانیها قرار گرفتند.
امپراتوری انگلستان چرا نباید به خاطر جنایتهایی که در هند و ایران و غرب آسیا مرتکب شده غرامت بدهد؟ فرانسویها و بلژیکیها به خاطر کشتارهایی که در آفریقا، غرب آسیا، سوریه و لبنان داشتند اینها چرا نباید غرامت بدهند؟ میبینیم مسئله آزادی بیان در این زمینه یک بهانه است و اگر کسی در این زمینه پرسشی را مطرح کند باید متحمل محکومیت شود، ولی وقتی میخواهند به وجود نازنین پیامبر گرامی اسلام بهعنوان نماد اسلام اصیل اهانت صورت بگیرد جایزه هم میگیرد و مورد حمایت هم واقع میشود. بنابراین هیچ تفاوتی وجود ندارد بین کسی که افراد را به خاطر عقیدهشان مورد سلاخی قرار میدهد، مثل داعش و القاعده و یا اروپاییان جنگ جهانی دوم و جنگهای صلیبی و سایر جنگهای معاصری که داشتند.
همه اینها اشکال مختلف خشونت هستند و خشونت نقطه مقابل آزادی و حفظ کرامت انسانهاست. یقینی در ادامه در خصوص وظیفهای که در این برهه بر دوش ملتهای اسلامی است یادآور شد: اما وظیفهای که ما باید در اینجا پیش بگیریم اول اینکه این حقایق را برای مردم خودمان به ویژه قشر جوانمان و سایر ملتهای جهان روشن و تبیین کنیم. تصورم این است که باید یک رفتار محکم و قاطع مثل تحریم اجناس فرانسوی و یاقطع ارتباط با کشورهای اروپایی را پیش بگیریم. یا پیگیری حکم حکومتی امام راحل که بهاشتباه یک فتوا و اظهارنظر شخصی خوانده شد و این حقیقت را برخی سیاستمداران که تا نوک بینی خود را میدیدند تحریف کردند.
این رفتار با حکم امام یعنی ما میپذیریم این نظر قابل دفاع نیست و یک نظر شخصی بوده است، درحالیکه امام رحمتالله علیه نظر شخصیشان را بهعنوان یک فقیه قبلا در کتاب تحریرالوسیله اعلام کرده بودند. این میشود فتوا. تفاوت فتوا و حکم حکومتی در این است که فتوا مجمل است، مبهم است، کلی و عام است و بدون توجه به مصداق است. درحالیکه حکم حکومتی کاملا ناظر به مصداق و جزئی و موردی است. متأسفانه در آن زمان سیاستمداران کشور این حکم را پیگیری نکردند و حرمتش را نگه نداشتند و دستگاه رسانهای ما وظیفه خود را به خوبی انجام نداد و تشویق کافی برای اجرای این حکم انجام نشد، زیرا حضرت امام این حکم را برای این صادر فرمودند که دیگر این اتفاق تکرار نشود. چون آن وظیفه در جای خود انجام نشد ما باید حالا مکرر متحمل این توهینها باشیم.
اگر در مرزهای ایمانی و اعتقادی ما برخورد لازم با متجاوز صورت نگیرد دشمن بیشتر حضور پیدا میکند.وی در پایان گفت: در تکمیل عرایضم بگویم تشویه و زشت کردن چهره اسلام دوتیغه دارد؛ یک تیغه همین اقدامات رسانهها و تبلیغاتی است و دیگری که مؤید فعالیتهای رسانهای و تبلیغی آنها به شمار میرود معرفی یک چهره غیرواقعی از اسلام از سوی آنهاست که جریانهای سلفی و تکفیری وابسته به غرب مولود آن هستند.
روزنامه رسالت
آزادی شرطی در فرانسه
هفته گذشته (1سپتامبر)، نشریه فکاهی «شارلیابدو» چاپ پاریس، اقدام به بازنشر کاریکاتورهای موهن به پیامبراسلام(ص) کرد؛ کاریکاتورهایی که 5سالونیم پیش پس از انتشار با اعتراضات گسترده مسلمانان فرانسه و کشورهای اسلامی همراه شد و درنهایت 7 ژانویه با ورود دو عضو القاعده یمن به دفتر این نشریه، رنگ خون گرفت و 12 کشته و 10 زخمی برجای گذاشت. این عملیات در واکنش به توهین به ساحت پیامبراسلام(ص)، نقطه شروع حملات تروریستی در فرانسه شد و درمجموع منجر به کشتهشدن بیش از ۲۵۸ نفر شد. 5سالونیم پس از این واقعه و دقیقا یکروز پیش از آغاز دادگاه رسیدگی به پرونده 14 متهم پرونده به دست داشتن در حادثه تیراندازی در دفتر این نشریه و چند حادثه مرتبط، این نشریه فرانسوی یکبار دیگر همان کاریکاتورها را بازنشر داد؛ کاریکاتورهایی که این نشریه آنها را مجددا منتشر کرده، نخستینبار در سال ۲۰۰۶ در یک روزنامه دانمارکی منتشر شدند.پس از اقدام این نشریه، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه بدون محکومکردن، این اقدام توهینآمیز را به مساله آزادی بیان و عقیده ربط داد و گفت کشورم از آزادی بیان و عقاید برخوردار است، اما در عین حال شهروندان فرانسوی باید به یکدیگر احترام بگذارند و از پرداختن به «گفتوگوی نفرتانگیز» اجتناب ورزند. او روز جمعه در یک سخنرانی برای گرامیداشت تاریخ دموکراسی فرانسه بار دیگر از این اقدام دفاع کرد و گفت: «آزادی در فرانسه، آزادی برای اعتقاد داشتن یا نداشتن را هم شامل میشود، اما این را نمیتوان از آزادیای که حق کفرگویی را هم شامل میشود، جدا کرد.» دفاع مکرون از اقدام نشریه فرانسوی که زمینهساز سلسلهاقدامات تروریستی در این کشور شد، این پرسش را تقویت میکند که آزادی بیان در فرانسه چه حد و حدودی دارد؟
پس از حادثه تروریستی شارلیابدو، واشنگتنپست در گزارشی به قلم آنتونی فایولا و گریف فیت، نوشتند: «اخیرا در فرانسه این بحث درحال رشد است که چرا برخی از موضوعات شامل آزادی بیان میشود و برخی از موضوعات شامل آزادی بیان نمیشود که با مطرحشدن حادثه شارلیابدو شدت گرفته است.» در این گزارش به دستگیری هنرمند طنزپرداز فرانسوی «دیونه مابالا» ازسوی مقامات فرانسوی بهخاطر پستی که در فیسبوک خود گذاشته بود، اشاره شد. این طنزپرداز فرانسوی متهم به حمایت از تروریسم شده بود. در فاصله یکهفته پس از کشتار شارلیابدو، پلیس فرانسه حداقل 54 نفر را با اتهامات مشابه مابالا دستیگر کرد. برخی از این افراد دستگیرشده، طنزپردازان زیر سن قانونی بودند که درحالت غیرعادی سخن گفته بودند و احتمالا از وزن کلمات خود آگاهی دقیقی نداشتند. اما جرم افراد دستگیرشده چه بود؟ بسیاری از آنها به جرم ضدیت با یهود دستگیر شده بودند.
این افراد دستگیر شده بودند چراکه وزارت دادگستری فرانسه به دستگاههای قضایی و امنیتی در فرانسه دستور داده بود با «نفرتپراکنی، یهودیستیزی و ستایش تروریسم» برخورد سختگیرانهای بکنند. دیودونه مالابا به این دلیل دستگیر شده بود که با شعار «من شارلی هستم» شوخی کرده و گفته بود: «من شارلی کولیبالی هستم.» «امدی کولیبالی» فردی بود که از او بهعنوان عامل گروگانگیری در فروشگاه یهودیان -که پس از حادثه شارلیابدو رخ داد- نام میبردند. پس از این برخوردها، بسیاری ادعای دولت فرانسه را در دفاع از آزادی بیان زیرسوال ببرند. از میان 3 محوری که وزارت دادگستری فرانسه خواستار برخورد سختگیرانه نسبت به آن شده، موضوع «یهودیستیزی» قابلتوجهتر از دیگر موضوعات است.
دولت فرانسه و نهادهای قضایی درحالی که هیچ حدودی برای مقابله به توهین به ادیان الهی را برنمیتابند، یهودیستیزی را جرمانگاری کرده و هر آنچه را که در تعارض با یهودیان باشد تحتعنوان یهودیستیزی محکوم میکنند. بهعنوان نمونه در ویژهنامه ژانویه ۲۰۱۸ نشریه کودکانه «یوپی» فرانسه بهدلیل درج این جمله که «از نظر برخی دولتها، اسرائیل یک کشور واقعی نیست»، تمامی شمارههای نشریه از روی دکههای مطبوعاتی جمعآوری و نشریه یادشده محکوم به چاپ توضیح کامل درمورد اسرائیل شد. یا در اقدامی دیگر انتشارات معتبر «گالیمار» از انتشار نوشتههای «لویی فردیناند سلین»، نویسنده معروف فرانسوی به بهانه یهودیستیزی خودداری کرد.
در فرانسه بهدلیل زیرسوال بردن هولوکاست و جنایت علیه یهودیان، «روژه گارودی»، فیلسوف و نویسنده مسلمان فرانسوی را به دادگاه کشاندند و محکوم کردند. بهعبارت سادهتر، آزادی بیان در فرانسه اجازه توهین به ادیان را میدهد اما بررسی و نقد علمی در حوزه یهودیت و صهیونیستها، جرم محسوب میشود. این تناقضهای سیستمی اعمالشده باعثشده مردم در فرانسه هنوز دربرابر این سوال که چرا برخی از موضوعات شامل آزادی بیان میشود و برخی از موضوعات شامل آزادی بیان نمیشود، پاسخ روشنی نداشته باشند.
جدا از موضوع آزادی بیان در مطبوعات و مقالات، در موضوع آزادی انتخاب پوشش نیز فرانسویها با یک دوگانگی عجیبی روبهرو هستند. 5 شهریورماه، پس از اینکه دو مامور ژاندارمری فرانسه در ساحلی در نزدیکی شهر پرپینیان در جنوب این کشور، از سه زن خواسته بودند که بالاتنه خود را بپوشانند، «ژرار دارمنن»، وزیر کشور فرانسه ضمن انتقاد از رفتار پلیس، تلویحا این درخواست را مغایر با آزادی دانست و در صفحه توئیتر خود نوشت: «آزادی دستاوردی گرانبهاست. این کاملا عادی است که دولت اشتباههای خود را بپذیرد.» این نگاه به آزادی اما در مواجهه با مسلمانان به شکل دیگری است. فرانسه با تصویب قانون منع حجاب از سال 2004، مسلمانان را از داشتن حجاب در مدارس و اماکن دولتی و عمومی منع کرده است تا مسلمانان این کشور حتی از حق آزادی در انتخاب پوشش نیز بیبهره باشند. در فرانسه موضوعاتی شامل آزادی بیان میشوند که در ضدیت با مسلمانان بوده و موضوعاتی شامل آزادی بیان نمیشوند که در ضدیت با یهودیان باشند.
دوگانگی در بیان آزادی!
مسعود شجاعی طباطبایی متولد 1343 در تهران، کاریکاتوریست و گرافیست ایرانی است که دارای مدرک رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و کارشناسیارشد گرافیک از دانشکده تربیتمدرس است. سراغش رفتیم تا از اتفاق جدید نشریه شارلیابدو و خاطرههایی که از جشنواره کاریکاتور هولوکاست دارد و دو سال برگزاری این جشنواره در ایران برایمان بگوید.او در پاسخ به سوال اول و کاریکاتور توهینآمیز مجله شارلیابدو گفت: «ببینید این آزادیای که غرب همیشه درباره آن صحبت میکند، آزادی دوگانه است. یعنی یک رویه دوگانه دارند. این رویهشان هم به این صورت است که توهین به پیامبران ادیان بهخصوص پیامبر اسلام را آزاد میدانند و میگویند آزادی بیان است، از طرف دیگر وقتی مثلا درمورد هولوکاست کوچکترین تردیدی ایجاد میشود، آن کسی را که تردید ایجاد کرده و هر کسی که مسبب این تردید بوده است، مقصر میدانند و بهشدت با آن برخورد میکنند.»
میگویم درست مثل مکرون، رئیسجمهور فرانسه که درباره توهین مجله شارلیابدو میگوید آزادی بیان است. تصدیق میکند و میگوید: «بله، همین مکرون که چنین اظهاراتی دارد و حرف از آزادی بیان میزند باید این سوال را جواب بدهد که پس چرا فرانسه بالاترین جرایم نقدی و بالاترین حبسها را در کشورش دارد. اگر آزادی بیقید و شرط مدنظرشان است و از آن دم میزنند پس باید برای همهچیزشان این آزادی باشد. مساله بعدی این است که این کاری که در مجلات غربی اتفاق میافتد و چهره رحمانی پیامبر اسلام را چنین با خشونت نشان میدهند و طرحهای نفرتانگیز از ایشان میکشند و باعث اسلامهراسی میشوند، اینها همه برخلاف همان آزادی بیانی است که آنها خودشان مطرح میکنند.»
شجاعیطباطبایی با اشاره به افزایش تعداد پیروان دین اسلام ادامه میدهد: «جمعیت زیادی از دنیا را مسلمانان تشکیل میدهند و در سالهای آینده این جمعیت تعدادش بیشتر خواهد شد. الان چه فایدهای دارد جز اینکه نفرت را در جهان زیاد کنند. چند روز قبل هم شاهد بودیم که قرآن را در سوئد سوزاندند. هدفشان هم این است که نفرتپراکنی را زیاد کنند و خیلی مصمم هستند که پیامبر اسلام را زیر سوال ببرند. درحالیکه پیامبر ما، پیامبر مهربانی است و پیامبری که خاکستر روی سرشان میریختند و یک روز که آن فرد را ندید، سراغش را گرفت و به منزل آن فرد رفت و از او عیادت کرد.»
این کارتونیست بار دیگر به تناقض غربیها در مواجهه با بیان عقاید اشاره میکند و میگوید: «اینها خودشان این دوگانگی را باور ندارند و معتقدند که کارشان درست است. ما وظیفه داریم که اینها را به چالش بکشیم. دقیقا کاری که در جشنواره کاریکاتور هولوکاست یک و دو انجام دادیم. بسیاری از کاریکاتوریستهای جهان عرب و کشورهای دیگر بهصورت آزادانه فعالیت میکنند، بارها در زمانی که چنین اتفاقاتی در دنیا میافتد، تماس میگیرند و میخواهند تا کاری انجام بدهیم و ساکت نباشیم.»
شجاعیطباطبایی به بحث جشنوارههای هولوکاست که برگزار شده، اشاره میکند و میگوید: «ما حرفمان همیشه این بوده است که چرا مردم مظلوم فلسطین باید جواب به قول خودشان جنایت هولوکاست را بدهند. یک جواب برای این سوال این است که هولوکاست یک پاشنهآشیل برای رژیم صهیونیستی است. یعنی از هیچچیزی به اندازه اصلاح شدن بحث هولوکاست هراس ندارند. چون کشوری را که کاملا در جنگجهانی دوم، بیطرف بود، اشغال کردهاند و آلمان نازی را که مسبب جنگ بود و اگر هم باید تاوانی داده شود همین کشور باید بدهد، متاسفانه میبینیم که اتفاقی برایش نمیافتد.»
این طراح و کارتونیست بینالمللی به نگرانیهایی اشاره میکند که برای این مساله هولوکاست وجود دارد و میگوید: «ما نگران هولوکاستی هستیم که درحالحاضر توسط صهیونیسمها در فلسطین به پا شده است. هولوکاستی که مردم مظلوم غزه را به خاک و خون میکشد. هولوکاستی که مردم مظلوم غزه و فلسطین را نادیده میگیرد. در گوگل اسم فلسطین و غزه را حذف میکنند. یا پایتخت را به اورشلیم منتقل میکنند. اینها همه مسائلی است که نشان میدهد که این آدمها بهدنبال هدف دیگری هستند.»
مدیرکل هنرهای تجسمی حوزه هنری همچنین به برنامههایی اشاره میکند که ما باید درمقابل جریانی که شکل گرفته است، انجام دهیم و البته اینکه نباید مثل خودشان رفتار کنیم و بهدنبال نفرتپراکنی باشیم و میگوید: «اینها با نفرتپراکنی کارشان را انجام میدهند اما ما با منطق مخاطبمان کار داریم. با منطقی که درواقع میتواند هر مسلمان و غیرمسلمانی را مجاب کند. ما دنبال نفرتپراکنی نیستیم. اما این افراد همیشه چون میترسند، به دروغ کاری را که انجام میدهیم، تحریف میکنند.
هر دو باری که مسابقه هولوکاست را گذاشتیم و موضوعمان این بود که چرا تاوان هولوکاست را مردم فلسطین باید بدهند، آنها عنوان نفی هولوکاست را برداشت کردند، درحالیکه ما اصلا بهدنبال نفی این مساله نبودیم. ما اصلا دنبال این نیستیم که به مباحث اینچنینی بپردازیم بلکه میخواهیم بگوییم چرا غرب درمورد آزادی بیان دوگانه رفتار میکند. امسال هم درصددیم تا با عنوان تاوان هولوکاست اتفاقی را کلید بزنیم.»وقتی به اینجای صحبتش میرسد از واکنشهای دو مسابقه قبلی میپرسم، میخندد و میگوید: «تصور من این است که رژیم صهیونیستی مانند دفعات قبل که بنده را در گروه مرگ قرار داد و حضورم را در 22 کشور ممنوع کرد؛ اینبار هم بهدنبال اقدام تازهتری خواهد بود.
با این کارها بهدرستی دوگانگی خودشان را نشان میدهند. حتی در زمانی یادم میآید که نتانیاهو با سفر کردن به کشورهای مختلف خواستار این مساله شد که برای 50 هنرمندی که از کشورهای مختلف در این مسابقه شرکت کردهاند، محدودیتهای زیادی درنظر بگیرند و شبانه به جان کری زنگ زد که چرا بیانیه نمیدهید و کری هم همین کار را صبح فردای صحبت با او انجام داد. اینها همه نشانه ترس آنهاست. اینکه میگوییم چرا صهیونیستها، سرزمین فلسطین را اشغال کردهاند؟ اینها شاکله و مبانیشان زیر سوال میرود.
دوره قبل آنقدر اینها عصبانی شده بودند. «منشه امیر» که در رادیو اسرائیل کار میکرد از شدت عصبانیت ما را آدمخوار خطاب کرد. مشخص است که اینها بهشدت از این موضوع عصبانی هستند. ما البته همیشه با منطق مباحث را جلو بردیم تا به دنیا ثابت کنیم که نفرتپراکنیهایی از ایندست را با منطق و درست پاسخ میدهیم.»
شجاعیطباطبایی دبیر مسابقه بینالمللی کارتون و کاریکاتور «هولوکاست» بوده است، از او میخواهم تا خاطرههایی از کاریکاتوریستهایی بگوید که در این مسابقه شرکت کردند و با مشکل مواجه شدند. او میگوید: «خاطره بسیار زیاد است مثلا کارلوس لتوف، کاریکاتوریست برزیلی بود که در این مسابقه شرکت کرد و با مشکلات زیادی مواجه شد. این فرد را در لیست مرگ قرار دادند و بعد از این اتفاق همه همکارانش و هنرمندان کاریکاتوریست برزیلی واکنش نشان دادند و خواستار آن شدند که اسامیشان در لیست مرگ قرار بگیرد و از او حمایت کردند. نتانیاهو هر آنچه از او برمیآمد را انجام داد تا این مسابقه را لغو کند.»
شجاعیطباطبایی البته به موضوع عادیسازی روابط با اسرائیل توسط اماراتیها هم اشارهای کرد و گفت: «یک نکته دیگر هم باید بگویم همین مسالهای است که چند وقتی است شاهد آن هستیم؛ عادیسازی روابط با اسرائیل. کاری که امارات انجام داد و از نظر ما کار درستی نیست و به این مساله هم در قالب هنر جواب دندانشکن خواهیم داد و نمیگذاریم مردم فلسطین تنها بمانند.»وقتی درمورد رفتار دوگانه سردمداران غربی و ادعای آزادی بیان آنها سوال کردم، شجاعیطباطبایی گفت: «رسانههای جهان باید از مکرون بپرسند شما که دم از آزادی بیان میزنید درمورد کسی که تردید به مساله هولوکاست وارد میکند، چرا زندان و بدترین مجازات درنظر گرفته میشود؟ این صحبتهای آزادی بیان با برخی حرفهایشان در تناقض است.
با یک جستوجوی ساده به اسمهایی میرسیم که چون تردیدی را برای هولوکاست ایجاد کردند برایشان مشکلات زیادی در همین فرانسه که به قول خودشان مهد آزادی است، به وجود آوردند. ولی از آنطرف با کار نشریه شارلیابدو به آزادی بیان میرسیم که باید وجود داشته باشد. دولت فرانسه به تبع رژیم صهیونیستی بهدنبال اسلامهراسی است که همیشه به دنبالش بودهاند و همین باعث میشود که دوباره به پیامبر مهربانی ما توهین کنند و مردم مسلمان دنیا بسیار از این مساله ناراحت هستند و ما این کار را بدون جواب نخواهیم گذاشت.»
در لیست ترور لیکود
کافی است اسمش را در اینترنت جستوجو کنید، آثار زیادی طراحیکرده و بین برزیلیها معروف است. کارلوس لتوف، کاریکاتوریست برزیلی است که در مسابقه هولوکاست در ایران شرکت کرد و حتی با وجود اینکه به او گفتند ممکن است برایش مشکلی به وجود بیاید اما ترجیح داد به قول خودش این آزادگی را که همیشه به آن بالیده است حفظ کرده و در این مسابقه شرکت کند. حزب لیکود رژیم صهیونیستی این کاریکاتوریست برزیلی را تهدید به قتل کرد و اسمش را جزء گروهی قرار داد که باید ترور شوند.کارلوس لتوف بعد از شرکت در این مسابقه و برگزیده شدن با نشریه برزیلی «کوریو برازیلنس» گفتوگویی انجام داد و درمورد اتفاقات بعد از این حضورش صحبت کرد.وقتی خبرنگار از لتوف میپرسد چرا چنین کاریکاتورهایی در حمایت از غزه و فلسطین کشیده است، گفت: «همیشه به سیاست علاقه داشتم، وقتی از طریق اینترنت با مساله فلسطین مواجه شدم، همیشه برایم جای سوال بود که چرا هیچکس به مردم این کشور توجه نمیکند. چرا آنقدر مظلوم هستند و برای همین کاریکاتورهایم را به سمت این مساله بردم تا مظلومیتشان را فریاد بزنم. من کاریکاتوریستی آزاد هستم. وقتی جنایتها را در برابر این مردم میبینم نمیتوانم سکوت کنم. برای همین همیشه سعی کردم کاریکاتورهایم درمورد این مردم باشد.»
وقتی از لتوف درباره اینکه اسمش برای ترور در لیست مرگ قرار گرفته است میپرسند، او میگوید: «برایم مهم نیست. مهم کاری است که انجام میدهم. بعد از اینکه در مسابقه کاریکاتوری در ایران شرکت کردم، بسیار تهدید به مرگ شدم. اما دوستانم در برزیل من را حمایت کردند و خواستار این شدند که اسمشان کنار اسم من قرار بگیرد و این حمایتشان بسیار کمک کرد. اما حتی اگر این حمایتها نبود من ترسی نداشتم چون با علاقه وارد این کار شدهام و هیچکس نمیتواند من را از این کار دور کند. حتی اگر بارها تهدید به مرگ شوم.» لتوف همیشه در کاریکاتورهایش درحال دفاع از مردمی است که درسراسر جهان ظلمی به آنها میشود و بیشترین کاریکاتورهایش هم معطوف به جنایات سردمداران غربی و رژیم صهیونیستی است.
لتوف در کارهایش این ظلمها را به تصویر کشیده و برای آن هم دلیل دارد. او در همان مصاحبهاش گفته است: «شاید ما شاهد باشیم که حکمرانان ظالم در همهجا باشند. اما قضیه فلسطین متفاوت است. مردم فلسطین درحال از دست دادن کشورشان و با تمام وجود درحال دفاع از موجودیت خودشان هستند و همه غربیها پشتسر اسرائیل قایم شدهاند و این مردم تنها ماندهاند. بارها بهخاطر کاریکاتورهایم تهدید شدم. حتی وقتی یکبار به ایران سفر کردم هم بهخاطر این سفر، مورد تهدید قرار گفتم.
اما بازهم تکرار میکنم که برایم مهم نیست. حتی اگر بمیرم در راهی مردهام که خودم انتخاب کردهام و همین مرگ برای من رضایت بیشتری دارد چون در راه هدفم مردهام و این مرگ را به آغوش میکشم. مطمئنا من هم مثل خیلیها ممکن است از این تهدیدها بترسم اما این مساله باعث نمیشود تا روی کارم تاثیر بگذارد و هدفم را فراموش کنم.»او معتقد است که همیشه باید ضدصهیونیسم باشد، چون صهیونیستها ظلمهای زیادی میکنند و میگوید: «این نوع نگاهم همیشه با من خواهد بود و کاریکاتورهایم همیشه ضدصهیونیسم است و با مظلومان میمانم چون مظلومان هیچکسی را ندارند که در کنارشان باشد. اما من نقاشیهایم را میکشم و میدانم که این کاریکاتورها روی لباسها نقش بسته و مردم از آنها استفاده میکنند و همین برای من کافی است.»
کاریکاتوریست فرانسوی که با نام مستعار از هولوکاست کشید
گفتوگو با آرش فروغی؛ کاریکاتورهایش تا بهحال برنده بیش از 50 جشنواره بینالمللی و ملی بوده و اسمش در دنیای کاریکاتور شناخته شده است. او حرفهای جالبی از تناقض رفتاری و گفتاری غربیها در مواجهه با آزادی بیان دارد. بهسراغش رفتیم تا برایمان از دنیای کاریکاتور و رفتار غربیها در مقابل کاریکاتورهایش بگوید. سوال اول را از جشنواره هولوکاست میپرسم و میگوید: «در دوره دوم جشنواره هولوکاست شرکت کردم. در بخش چهره شرکت کردم. حرف ما در این جشنواره این بود که چرا تاوان هولوکاست را که چندینسال پیش اتفاق افتاده است باید مردم یک کشور دیگر پس بدهند.مردم بیگناه فلسطین را میکشند و حق یکسری را پایمال میکنند. طرحی که در این جشنواره کشیدم طرح نتانیاهو بود که یک تمساح دور گردنش چنبره زده و هر دوی آنها درحال اشک ریختن هستند و در دهان تمساح هم پرچم فلسطین است. کنایه به اشک تمساح ریختن است و اینکه این آدم درحال مظلومنمایی است درحالی که خودش فجیعترین اتفاق را رقم زده است. من این کاریکاتور را کشیدم و بعد از آن بسیار مورد هجمه قرار گرفتم. صهیونیستها، اقدامات زیادی انجام داد تا کسانی را که در این جشنواره حضور داشتند و حتی بانی برگزاری بودند تحریم کنند و نامه به سازمانملل نوشتند که جلوی برگزاری این جشنواره را بگیرید. آمریکا فشار آورد و حتی جان کری درمورد این جشنواره صحبت و آن را محکوم کرد.
جوری جو را برای برگزاری این جشنواره سنگین کردند که یادم میآید برخی از کاریکاتوریستهایی که در این جشنواره شرکت کرده بودند، ترسیدند.مثلا فرانسه قوانین سفت و سختی برای کسانی دارد که بخواهند درمورد هولوکاست، بنویسند یا طرحی بزنند. جالب است بدانید یکی از کسانی که در جشنواره ما شرکت کرده بود و حتی برنده هم شد از فرانسه بود اما چون میترسید با اسم مستعار شرکت کرد. یعنی حتی با اسم خودش نتوانست شرکت کند.برای من هم مشکلات زیادی ایجاد شد. در همه رسانههای صهیونیستی همان کارم را بهعنوان جشنواره هولوکاست ایران کار کردند.
آنجا بود که یکسری محدودیتها را برایمان ایجاد کردند چون در این جشنواره شرکت کردیم. ما خیلی در چارچوب اخلاق در طرحهایمان کسانی را که بانیان اشغال فلسطین هستند، نشان دادیم و این مساله در همه دنیا رسم است. اما خب اینها اجازه نمیدهند که طرحشان کشیده شود. صهینونیستها آنقدر جوسازی انجام دادند تا این جشنواره را به یهودستیزی ربط دهند درحالی که این مساله نبود.»از او درمورد تاثیرگذاری کشیدن این طرح در بعد بینالمللی کارهایش میپرسم و میگوید: «من قبل از این اتفاق هم جوایز زیادی گرفته بودم و شناختهشده بودم. اما بازتاب این اتفاق دوگونه بود. کاریکاتوریستهای خارجی که از این کار استقبال کردند و بارها کار را در همهجا پخش کردند و آن را بهعنوان یک نمونه اصلی از طراحی یک کاریکاتور مثال میزدند. چندوقت پیش من با همین کار در جشنواره سوریه هم جایزه بردم.
ولی بازتاب دیگر این کار بین کاریکاتوریستهای ایرانیای بود که در داخل ایران فعالیت نمیکنند و خارجنشین هستند و موضع این افراد مشخص است. ما زمانی یک نمایشگاهی داشتیم و از کاریکاتوریستهای دنیا برای بازدید از این نمایشگاه دعوت کردیم. اینها هم به پاس رفاقتی که با ما داشتند کارهایشان را فرستادند و خیلی جالب است که همین کاریکاتوریستهای ایرانی خارجنشین برای ما جوسازی کردند و میگفتند نباید به اینها کار برای نمایشگاه فرستاد و نمیخواستند که نمایشگاه برگزار شود. خدا را شکر در همان زمان جیسون سیلر، کاریکاتوریستی که در مجله تایمز فعالیت میکند و به غیر از آن در بیشتر مجلات آمریکا فعالیت دارد در این نمایشگاه شرکت کرد و در صفحات مجازیاش پست گذاشت و میگفت افتخار میکنم که کارهایم برای اولینبار در ایران منتشر میشود. این مساله تاثیر منفی در عملکرد بنده نداشت.»
از فروغی درباره تناقضهای آزادی بیان غربیها میپرسم، او میگوید: «شاید مثالی که بخواهم بزنم برای این مساله به کاریکاتوری برمیگردد که سال گذشته در مجله نیویورکتایمز منتشر شد. این کاریکاتور توسط آنتونیو آنتونس، کاریکاتوریست پرتغالی کشیده شد که ترامپ را به حالت یک نابینا طراحی کرده بود که یک قلاده سگی را در دست دارد و سگش به شکل بنیامین نتانیاهو بود. این کاریکاتور وقتی چاپ شد در شماره بعد نیویورکتایمز اعلام کرد ما دیگر از این به بعد هیچ کاریکاتوری منتشر نمیکنیم و این نشان میدهد که چقدر لابی صهیونیستی برای این مسائل قوی است. این نشریهای که آنقدر ادعای آزادی بیان دارد اما بازهم در مقابل این مسائل کوتاه میآید و بسیاری از کاریکاتوریستهای دنیا به این مساله معترض شدند و این مساله نشان میدهد اینها در یکسری موضوعات خاص آزادی بیانشان متفاوت میشود و دیگر آن ادعاها را ندارند. خیلی از کاریکاتوریستها را میدانم که بایکوت کردند و دیگر اجازه نمیدهند آن فرد کار کند. اما اینها این مسائل را هم برنمیتابند و در آزادی بیان بهدنبال این هستند که چیزی را بگویید که ما میخواهیم.»
روزنامه فرهیختگان
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}