به گزارش
راسخون، پروژه فشار حقوق بشری به ایران پروژهای جدید و متاخر به شمار نمیرود، به گونهای که از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره به عنوان گزینهای برای پیشبرد اهداف دشمنان انقلاب از سوی نهادهای بینالمللی پیگیری شده است. بر اساس این پروژه، از سویی میتوان با تعریف میان استانداردهای حقوق بشری در نظامهای سکولار با قوانین اسلامی، جمهوری اسلامی را بابت پیگیری احکام و قوانین دینی محکوم و وادار به عقبنشینی کرد و متقابلا با استفاده از این محکومیتها باب را برای فشار و دخالت خارجی در امور داخلی ایران گشود، به گونهای که در نهایت امر جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی که اساس خود را بر مبنای اجرای احکام شریعت تعریف کرده میان عقبنشینی از مواضع دینی یا تحمیل فشارهای خارجی به ناچار یکی را انتخاب کند.
در این میان، هر چند حربه فشار حقوق بشری و تبدیل آن به ابزاری برای حمایت و سازماندهی اپوزیسیون سیاسی مسالهای منحصربهفرد برای کشورمان به شمار نمیرود و دولتهای غربی و در راس آنها دولت آمریکا همواره از این ابزار در مواجهه با دیگر دولتهایی که مطلوبشان نبوده استفاده کرده و هرگاه با دولتی مراودات سیاسی و اقتصادی داشتهاند در برابر آشکارترین شکل نقض حقوق بشر سکوتی حمایتگرانه در پیش گرفتهاند که دولت سعودی را میتوان مهمترین شاهدمثال آن به حساب آورد، با این حال ماهیت دینی جمهوری اسلامی باعث شده دولتهای خارجی از حربه حقوق بشر به شکل مضاعفی برای کنترل جهتگیری کلی حکومت استفاده کنند، تا جایی که میتوان به لیست بلندی از اقدامات اینچنینی که در سالهای اخیر توسط بازیگران حقوق بشری متفاوتی پیگیری شده است اشاره کرد؛ بازیگرانی که با مانور روی برخی احکام شرعی همانند حکم قصاص، حجاب زنان و... سعی کردند برای خود جای پایی در خارج از کشور باز کنند و از قبل آن تبدیل به یک مهره سیاسی در پازل آمریکا شوند. در میان این بازیگران اما شاید کمتر کسی را بتوان پیدا کرد که در جایگاهی همانند «شیرین عبادی» قرار بگیرد؛ فعال به اصطلاح حقوق بشری که از دهه70 اقدامات زیادی را با این برچسب در فضای قضایی و اجتماعی ایران آغاز کرد و متقابلا از سوی نهادهای بینالمللی نیز مورد حمایت همهجانبه قرار گرفت تا با مصونیت بیشتر فعالیتهای گسترده خود را پیگیری کند.
چراغ سبز شیرین عبادی برای تحریم ایران
* چراغ سبز به تحریم ایران حقیقت پروژه حقوق بشری شیرین عبادی و کانون غیرقانونی مدافعان حقوق بشر اما در سالهای اخیر بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است، تا جایی که اگر این جریان روزگاری سعی میکرد خود را صدای اقلیتهای قومی، مذهبی و... جا بیندازد و از حقوق نادیده گرفته شده آنان سخن به زبان آورد، در سالهای اخیر با صراحت تمام کشورهای غربی را به تحریم ایران و به مخاطره انداختن زندگی روزمره اکثریت جامعه دعوت میکند. رساندن بازی حقوق بشری به نقطهای که در آن از یکسو فشارهای اقتصادی به گسترش جرائم و ناامنی منجر شود و پس از آن این جرائم و ناامنی را به عنوان مصادیق نقض حقوق بشر تفسیر کنند در سالهای اخیر بارها و بارها از سوی بسیاری از جریانات به ظاهر حقوق بشری مشاهده شده است. در تازهترین این اقدامات اما شیرین عبادی با نیت افزایش و عمق بخشیدن به حجم نارضایتیهای عمومی، مساله «تحریم ورزش ایران» را به میان آورده است تا یکی از مهمترین عوامل موثر بر تقویت روحیه همدلی ملی را تبدیل به محلی برای پیگیری نقشههای شوم سیاسی کند. این فعال به ظاهر حقوق بشری اخیرا با انتشار ویدئویی خطاب به فدراسیونهای ورزشی دیگر کشورها و سازمانهای بینالمللی مدعی آن شده که دخالت سیاسی جمهوری اسلامی ایران در امر ورزش منتج به نارضایتیهای عمومی و فرار بسیاری از ورزشکاران از کشور شده است. وی در بخشی از این پیام تصویری میگوید: «اعتراضات ورزشکاران به جایی نمیرسد، بنابراین از کلیه فدراسیونهای ورزشی جهان خواهش میکنم تا به مدت یک سال ایران را محروم کنند و اجازه شرکت بینالمللی را در هیچ زمینه(مسابقه)ای به دولت ایران ندهید. به ندای مردم ایران گوش کنید، مردم ایران مخالف دخالت سیاست در امری مانند ورزش هستند». اظهارات ضدوطنی عبادی در حالی است که بسیاری از جریانات به ظاهر حقوق بشری نیز در یک ماه اخیر به بهانه اجرای حکم قصاص نوید افکاری که مرتکب قتل عمد شده بود تلاش کرده بودند پروژه «تحریم ورزش ایران» را پیگیری کنند. با این حال این تنها چراغ سبز و حمایت آشکار شیرین عبادی از گسترش تحریمهای ضدایرانی با نیت تحتالشعاع قرار دادن زندگی ایرانیان نیست و وی در چند سال گذشته نیز بارها مواضعی از این دست را از خود نشان داده و عملا همسویی میان نقشه تحریمهای خارجی را با پروژه حقوق بشری نیروهای ضدوطنی عیان کرده بود. در دیماه سال96 همزمان با بالا گرفتن برخی اعتراضات خیابانی در کشورمان، از دولت آمریکا درخواست کرده بود با اعمال تحریمهای بیشتر از مردم ایران حمایت کند! عبادی سال97 نیز در گفتوگویی با بلومبرگ با تمجید از شرکتهای اروپایی به دلیل بیمیلی برای سرمایهگذاری در ایران، به آمریکا توصیه کرده بود صداوسیما و چند نهاد دیگر ایرانی را تحریم کند.
همکاری نهادینه شده ضدبشری های حقوق بشری
* ضدبشریهای حقوق بشری همزبانی علنی میان فعالان به ظاهر حقوق بشری ایران با جنایات ضدبشری آمریکا علیه مردم کشورمان نشان از یک پیوند و همکاری نهادینه شده میان این ۲ جریان دارد که مبنای آن نیز تلاش برای رساندن گستره نارضایتیها به بالاترین سطح ممکن است، به گونهای که از یک سو فشارهای اقتصادی تحریم به بحرانهای اجتماعی منجر و زمینهساز سوءاستفاده جریانات حقوق بشری شود و از سوی دیگر دولتهای خارجی برای همنوایی با اعتراضات حقوق بشری این جریانها فشارهای خود را دوچندان کنند. در چنین موقعیتی لزوم هوشیاری نهادهای داخلی و افکارعمومی در مقابل این بازی نفرتانگیز مهمترین نکتهای است که باید مورد توجه قرار گیرد. اگر 1۷سال پیش در بحبوحه دریافت جایزه صلح نوبل از سوی شیرین عبادی و تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر، جریانی خبر از وجود چنین برنامهریزی گستردهای در قالب این پروژهها میداد نمیتوانست به اندازه امروز برای اثبات ادعای خود شاهدمثال روشنی ارائه دهد و افکارعمومی را نسبت به نتیجه نهایی فعالیتهای این جریان ضدوطنی اقناع کند.
نخستین رئیسِ زن دادگاه در ایران
البد ســال 1344 که وارد دانشــکده حقوق دانشگاه تهران شد، قصد داشت فقط یک وکیل یا قاضی ساده باشد اما دست تقدیر بعدها زندگی او را به قدری پر از فراز و نشیب و تالطم کرد که حاال او همه چیز هست به جز یک قاضی و یا حتی یک وکیل! درست 10 ســال پس از ورودش به دانشکده حقوق، برای نخستین بار در تاریخ دادگستری ایران به عنوان ریاست دادگاه رســید تا اولین زنی باشد که در ایران بر منصب ریاســت دادگاه تکیه میزند. البته سه سال بعد همزمان با انقالب اســامی از سمتش برکنار شد و به عنوان یک کارمند ســاده در دادگســتری شروع بــه فعالیت کرد. خیلی زود اما خودش را بازنشســت کرد تا بتواند دفتر وکالتش را راهاندازی کند. سال 71 باالخره موفق شــد پروانه وکالتش را بگیرد اما نامش دقیقاً همزمان با آغاز دوران اصالحات بر ســر زبانها افتاد. هرچند تا پیش از آن با رسانهای کردن چندین پرونده تجاوز توانســته بود نامی برای خودش دست و پا کند اما در ســال 76 با پذیرفتن پرونده کودکی که توســط پدرش به قتل رسیده بود، توانست زمینههای تصویب قانون حق حضانت فرزند برای مادر تا پیش از هفت سالگی را فراهم کند. همین موضوع هم موجب شــد او به یکی از جنجالیترین و پرنفوذترین وکالی ایران تبدیل شود.
قتل های زنجیره ای
ماجــرای مرمــوز قتلهــای زنجیرهای دهــه 70 اما سرآغاز فصل جدید زندگی خانم وکیل بود. او با قبول پروندههای مرتبط با این رویداد و همچنین پذیرفتن وکالت تعدادی از دانشجویان بازداشت شده در جریان اغتشاشهای سال 78 ،تبدیل به سوژه اول رسانهها در آن روزها شد. شیرین عبادی همان زمان به جرم نشر اکاذیب دستگیر شــد اما بعدها در دادگاه تجدیدنظر تبرئه و آزاد شد. خانم وکیل پس از این، وکالت بســیاری از محکومان منیتی دیگر را هم به عهده گرفت تا تبدیل به یکی از حاشیه سازترین وکالی پس از انقالب شود. مجموع این اقدامات ســبب شد بسیاری از شبکه های ضدانقــاب از او بــه عنوان حامی اصلی اپوزیســیون در ایران یــاد کنند و چهره های شــاخص ضدایرانی در سرتاســر جهان هم شــروع به تعریف و تمجید از او کردند. ســال 82 در اقدامی بیسابقه کمیته صلح نوبل، تصمیم گرفت سیاســیترین جایزه این آکادمی را برای نخســتین بار در تاریخ به یک ایرانی اهدا کند. شــیرین عبادی در آن مراسم بدون حجاب حاضر شد و تصاویر مرتبط با حضورش در مراســم اهدای جایزه نوبل بالفاصله نقل محافل رسانه ای شد.
عبادی از همان زمان شــروع به انجام انواع و اقســام موضعگیریهــای ضدانقالبی کرد. او در این مســیر حتی چندیــن پرونــده را هم در جهــت حمایت از بهائیــت پذیرفت که نتیجهای به جــز بدنامی برایش نداشت. سال 88 اما پایان ماجراجوییهای شیرین عبادی بود. خانم وکیل که در آن روزهای داغ هر نوع تالشی برای پیشبرد برنامههای براندازی انجام داده بود، در نهایت پس از شکست فتنه، برای همیشه از کشور خارج شد.
واکنش کاربران درباره این اظهار نظر شیرین عبادی جالب توجه است که در ادامه مشاهده می کنید:
منبع:
1. از اینجا مانده، از آنجا رانده / قدس زندگی
2. نفرتانگیزها / وطن امروز
3. واکنش کاربران / توییتر
* درج توییت های کاربران توییتر نشان از تایید یا رد آنها نیست و صرفا برای آگاهی مخاطبین درج می شود.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}