به گزارش راسخون؛ کلمه وقف به معنای مصطلح امروزی در قرآن نیامده و ما وقف به معنای اختصاص بخشی از اموال برای یک امر خیر به صورت دائمی به طوری که اصل آن ثابت بماند و منافعش در اختیار کار خیر قرار بگیرد، را به معنا و اصطلاح وقف در قرآن نداریم. آن چه که ما در قرآن کریم متوانیم برای این مساله استفاده کنیم آیات بسیار زیادی است که در مورد انفاق، احسان، ایثار، صالحات باقیات داریم که بهترین نوع انفاق و ایثار در قالب وقف می توان ارائه کرد. بنا بر این گرچه واژه وقف به این معنا در قرآن به کار نرفته اما مفهوم و مقصود از آن و روح آن در آیات متعددی از قرآن مطرح شده به علاوه سنت پیامبر گرامی اسلام موید جواز و صحت وقف هست به طوری که اولین واقف در اسلام خود پیامبر اسلام بوده و لذا ما وقف را با عنوان سنت حسنه نبوی به کار می بریم و در روایت داریم که جابر می گوید هیچ صحابه ای نبود مگر این که چیزی از اموالش را به عنوان وقف به یادگار می گذاشت. فاطمه زهرا سلام الله علیها و ائمه معصومین همه در جهت این سنت حسنه تلاش کردند. امیر المومنین علی علیه السلام موقوفاتی داشتند و چشمه و چاهی و نخلستانی را وقف کردند که به دست مبارک خودشان چشمه و چاه حفر شده بود و نخل ها به دست مبارک خودشان غرس شده بود و در وقف نامه شان نوشته اند که من این چشمه را –چشمه ابو نیزر- و این نخلستان را برای حجاج بیت الله الحرام و برای فی سبیل الله وقف کردم و فرزندشان را به عنوان متولی وقف قرار دادند و در این جا شرط کردند که ورثه از این وقف سهمی ندارند  و نخواهند داشت، این وقف مورد هبه و ارث قرار نخواهد گرفت و از همین شرایطی که حضرت امیر علیه السلام مطرح کردند  بعدها فقها و بزرگان و علمای اسلام شرایط وقف را تنظیم کردند.
 

تاریخ وقف در ایران و اسلام



 
سیر تاریخی وقف در ایران پس از اسلام:در سال چهارم هجری که ایران توسط سپاه اسلام فتح و مردم این سرزمین نعمت یکتاپرستی و اسلام را با علاقه قلبی پذیرا شدند، دل به محبت و دوستی خاندان پیغمبر بستند زیرا آینه تمام نمای اسلام در حضرت علی(ع)‌ و فرزندان پاکش مجسم بود.

در زمان بنی‌امیه جنایت و ستمکاری‌های بیشمار امویان و درگیری‌هایی که بین آنان و عباسیان بر سر غصب حکومت وجود داشت موجب شد که بر سنت‌ها و ارزش‌های اسلامی لطمات فراوان وارد شود که پدیده وقف نیز از این ستیزه‌جویی مصون نماند زیرا بی‌بند و باری و بی‌توجهی آنان ارزش‌ها و کرامات انسانی را به اضمحلال می‌کشاند و چنانچه پافشاری و استقامت فرزندان ائمه اطهار(ع)‌ و اهل ایمان نبود نیات واقفین از مسیر شرعی خویش منحرف می‌شد.

در زمان عباسیان استقرار حکومت عباسیان و پافشاری آنان بر محق جلوه دادن خلافت غاصبانه خویش و سرپوش نهادن بر مظالم خود با رفتاری ریاکارانه باعث شد تا مردم برای مدتی هر چند کوتاه فضایی برای کسب معارف و علوم اسلامی از منابع اصیل آن که امامان معصوم(ع)‌ بودند، پیدا کرده و در مسیر نشر و ترویج آن به سنت نبوی وقف روی آورند. در این دوران توجه شایانی به وقف و ایقاف شد به طوری که درآمد موقوفات سالانه بر صدها هزار دینار طلا می‌رسید و نظامیه‌های بغداد و نیشابور که خواجه نظام‌الملک آنها را تاسیس کرده بود از این طریق اداره می‌شد.

وقف از قرن چهارم تا هفتم، رونقی بسزا داشت به طوری که در قرن ششم به دلیل استقبال کثیر مردم از این سنت حسنه، موقوفات برای تاسیس مدارس، بیمارستان و کتابخانه و مصارف عامه گسترش فراوانی یافت و ضرورت رعایت ضوابط شرعی ایجاب می‌نمود که تصدی امور موقوفات به عهده دانشمندان و علمای دینی واگذار گردد تا عواید آنها طبق نیات واقفان مصرف شود که این خود تحول چشمگیری در تاریخ وقف به شمار می‌رود.


در قرن هفتم، حمله مغول و فجایعی که بر مردم مسلمان ایران رفت همه چیز را دگرگون کرد. وقف نیز از این آفت خانمانسوز مصون نماند اما نفوذ ایرانیان در دستگاه مغول و وجود دانشمندان بزرگ اسلامی چون خواجه رشیدالدین فضل‌الله موجب شد تا بار دیگر فرهنگ و سنن اسلامی از جمله موقوفات احیا و مساجد، موسسات خیریه و مراکز علمی فراوانی مانند مدارس علوم دینی، رصدخانه، بیمارستان و کتابخانه‌ها و اماکن عام‌المنفعه از محل درآمد موقوفات تاسیس و اداره شود. با روی کار آمدن سلسله صفویه سنت وقف گسترش وسیعی یافت زیرا از درباریان گرفته تا مردم عادی، املاک و دارایی‌‌های خود را وقف آستانه مقدسه حضرت رضا(ع)‌ و حضرت معصومه(س)‌ و عتبات عالیات و دیگر امور خیریه نمودند. در این دوران به خاطر گستردگی و تنوع فراوان موقوفات و انجام امور ثبت و ضبط در دفاتر ویژه و مصرف عواید گوناگون آنها براساس مفاد وقف‌نامه‌ها تشکیلاتی مانند وزارت اوقاف برای اولین بار تاسیس شد و اداره موقوفات به عهده وزیر بود.

براساس منابع تاریخی، سفرنامه‌ها و اسناد دوره صفویه می‌توان استدلال کرد که پربارترین دوره وقف پس از اسلام، در همین دوره رقم خورده و موقوفات توسعه خوبی یافته‌اند. حتی پادشاهان صفویه نیز املاک خود را وقف می‌کردند. موارد زیادی از این دست را در مشهد و قم وقف نمودند. در زمان شاه عباس اول بیش از هر زمان دیگری به املاک موقوفه اضافه شد. در سال 1015 ه شاه عباس تصمیم گرفت که تمام املاک و رقبات به دست آورده خویش را که قیمت آنها بیش از یکصد هزار تومان شاهی بود، به علاوه ساختمان‌های گوناگون در اصفهان و اطراف آن را وقف 14 معصوم کند و خودش سرپرستی آنها را برعهده بگیرد و سپس خود سرپرستی را به حاکم زمان اختصاص داد. این وقف‌نامه‌ها را شیخ بهاءالدین محمدعاملی (شیخ بهایی)‌ تنظیم کرد که درآمدهای آن صرف شرایط و پیشامدهای هر دوره بشود.

در دوران افشاریان عدم آگاهی نادرشاه افشار از سنن اسلامی موجب شد تا بار دیگر چهره تابان وقف در سیطره قلدری حاکم زمان قرار گیرد. نادر در ابتدای حکومت دستور داد تمام موقوفات در سراسر ایران ضبط و درآمد آن برخلاف نیات واقفین صرف لشکریان و نظامیان شود. صدور این فرمان نامشروع بیشتر موقوفات را از بین برد و درباریان و افراد منتفذ موقوفات را به عنوان املاک شخصی خود ثبت و ضبط کردند تا این که جانشین وی فرمان لغو این‌گونه مالکیت‌ها را صادر نمود. اثرات سوءفرمان نادرقلی و یورش محمود افغان به ایران که با جسارت تمام بر بیشتر شهرها علی‌الخصوص اصفهان را غارت و به آتش کشید موجب شد تا اغلب دفاتر موقوفات و رقبات وقفی از بین رفته و وضعیت آن معلوم نگردد.

در دوران قاجاریه که اوضاع دچار آشفتگی و بی‌سامانی بود، موقوفات نیز دستخوش حیف و میل و مطامع فرصت طلبان و سودجویان شد، لیکن مواردی نیز به چشم می‌خورد که اقداماتی در جهت اصلاح امور موقوفات و اجرای نیات واقفین صورت گرفته و دستورالعمل خاصی در این خصوص صادر شده است.


 
در زمان به وقوع پیوستن انقلاب مشروطیت مردم بیدار و قهرمان ایران به رهبری روحانیت شجاع و مبارز شیعه بساط خودکامگی قاجار را درهم پیچیده و نظام نوینی را تشکیل دادند. در این نظام موقوفات تا حدودی محل خود را پیدا کرده و با تاسیس وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه، وقف و ایقاف در تشکیلات اداری آن روز مطرح شد.

شرح ستمی که در دوران حکومت دست‌نشانده پهلوی برموقوفات این سرزمین وارد شد بی‌شمار است. همین اندازه اشاره کافی است که خاندان پهلوی بسیاری از املاک حاصلخیز موقوفه و اراضی مرغوب را به نام ملک شخصی وابستگان، درباریان و نوکران خویش به ثبت رساندند و از هیچ جسارت و غارت و چپاولی به این سنت شریف نبوی (ص) فروگذار نکردند و برخلاف اصول فقهی، بسیاری از مزارع وقفی را به بهانه اصلاحات ارضی به فروش رسانیدند به تصور این که می‌توانند بدین وسیله عامل موثر و پشتوانه‌های مراکز علمی اسلامی و پایگاه معنوی و دینی را نابود سازند .

4 سال بعد از برقراری مشروطیت در ایران، یعنی در سال 1328 ه . ق برابر با 1289 ه . ش وزارت معارف و اوقاف تصویب شد و مسوولان ادارات معارف در شهرستان‌ها موظف به انجام امور مربوط به اوقاف نیز بودند. سپس در سال 1313 ه . ش قانون اوقاف مشتمل بر 10 ماده تصویب شد. در دوره دوازدهم مجلس، یعنی در سال 1320، قانون فروش املاک موقوفه تصویب و سپس لغو شد، از این به بعد تغییرات عمده‌ای در امور مربوط به اوقاف صورت نگرفت، غیراین که در سال 1328 در شهرستان‌ها نیز امور مربوط به وقف جدا از مسوول فرهنگ معین شد تا این که در جریان اصلاحات ارضی، زمین‌های زراعی وقف و اوقاف عامه بعد از اوقاف خاصه مشمول قانون شد.


وقف و انقلاب اسلامی : پس از تحولات سال 1357 در ایران، وقف و فرهنگ آن دوباره و از نو احیا شد. امام خمینی که عمر خود را وقف جلب رضای خدا و مبارزه علیه طاغوت کرد، به سنت شریف وقف توجهی خاص داشت و همچون دیگر فقهای بزرگ اسلام و در کتاب تحریرالوسیله بابی را در کنار سایر فروعات دین به وقف اختصاص داد و فتوای ایشان در مورد وقف چنین است که موقوفات باید به حال وقفیت باقی مانده و بدان عمل شود.

این خود نشان‌دهنده اهمیتی است که وقف در این دوران دارد و در همین زمان است که موقوفات از گسستگی و نابسامانی ناشی از سیطره طاغوت خارج شد. مقام و مرتبه واقعی خویش را یافت .
 

حاج حسین ملک، بزرگترین واقف ایران



 
 از حاج حسین آقا ملک به‌عنوان پولدار بزرگ، مرد سال و بزرگترین واقف ایران نام می‌برند که هم این دنیا را برای خود داشت و ۱۰۱ سال عمر کرد و ۶ پادشاه را نیز دید و برای آخرت خود هم تلاش‌های بسیاری کرد، به‌طوری که یکی از اوقاف او اختصاص و وقف دومیلیون مترمربع زمین بود.

حاج "حسین آقا ملک" آن‌قدر شهرت دارد که از تبریز تا تهران و مشهد پا بر هر ملک و زمین بزرگی بگذاری، نام او جلوه می‌کند، آن‌قدر ثروت خود را وقف کرد که فقط آستان قدس رضوی اداره‌ای به‌نام اداره موقوفات ملک ایجاد کرد.

 
از او به‌عنوان پولدار بزرگ، مرد سال و بزرگترین واقف ایران نام می‌برند که هم این دنیا را برای خود داشت و 101 سال عمر کرد و 6 پادشاه را دید و هم برای دنیای آخرت خود تلاش‌های بسیار کرد، به‌طوری که یکی از اوقاف او اختصاص دو میلیون مترمربع زمین برای ساخت خانه جهت فرهنگیان و واگذاری چند ده‌هزار متر زمین برای پارک عمومی در مشهد بود.

حسین مَلِک که زادهٔ 10 خرداد 1250 تهران و متوفی در سال 4 مرداد 1351 است، معروف به حاج حسین آقا ملک بود که علاقه خاصی نیز به جمع‌آوری اقلام فرهنگی و یک کلکسیون‌دار جهانی به حساب می‌آمد و در نهایت موزه و کتابخانه ملک را به‌همراه املاک و مستغلات وقف آستان قدس رضوی را کرده است. همچنین کتابخانه و موزه‌ عظیم و ملی ملک در میدان مشق تهران نیز از وی باقی مانده است.
 

بزرگترین واقف بعد از انقلاب



 
اگرچه بیشتر موقوفات بزرگ به دوران قبل انقلاب و فراوانی زمین‌ و ملک برمی‌گردد؛ اما این روند بعد از انقلاب متوقف نشده است. «حاج علی‌اکبر بجستانی‌مقدم» بزرگترین واقف بعد از انقلاب اسلامی به شمار می‌رود که بیشتر موقوفاتش هم وقف آستان قدس رضوی شده است. این واقف شش دانگ عرصه و اعیان کارخانه تولید قطعات پیش‌ساخته بتونی (هبلکس) واقع در بخش ورامین تهران، شش دانگ دو طبقه آپارتمان به مساحت ۳۵۰ مترمربع (دفتر شهری کارخانه)، مقابل پارک ساعی تهران را نیز وقف بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) کرده است.


در بین تمام اوقافی‌ها امامزاده‌ها، مسجدها و گلزارهای شهدا بیشترین مواردی اوقافی را به نام خود سند زده‌اند. از حاج اسماعیل در چیذر زمینش را وقف امامزاده می‌کند گرفته تا گلزار شهدای یافت‌آباد.
 

بازار تهران



 
جالب است بدانید که حدود ۵۰درصد از بازار تهران را هم موقوفات تشکیل می‌دهند. یکی از بزرگ‌ترین موقوفات بازار موقوفه وزیر علی‌آبادی است که خیلی معروف است. ین موقوفه شامل سه پاساژ است که این سه پاساژ و مغازه‌های کناری‌اش تقریباً ششصد رقبه می‌شود که این ششصد رقبه بیشترشان تجار فرش هستند. چهارصد تا از این تجار، تاجرهای پارچه هستند. جالب است بدانید، ترکیه‌، چین، ژاپن، کره وقتی قرار است جنسی بفرستند برای این حجره‌ها آدرس این است: ایران – تهران – سرای بازرگانان. بسیاری از موقوفات بازار ارزش تاریخی و میراث فرهنگی دارند مثلا سرای حاج محمدعلی که معماری قاجاری عالی و دوره پهلوی اول را دارد یا موقوفه ظل‌السلطان در سرای جمهوری که قسمت جلوی آن معماری قاجاری دارد و انتهای آن یک معماری صفوی عالی دارد و جالب است که هنوز نسل ششم ظل‌السلطان در آن‌جا هستند و خودشان متولی این موقوفه هستند یا سرای سید محسن. سیدمحسن و سیدعزیزالله دو تا برادر بودند. سیدعزیزالله سهم خودش را مسجد ساخت و سیدمحسن موقوفه‌ای دارد که معماری قاجاری خیلی زیبایی دارد.