از بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب چه چیزی می توان آموخت؟

رهبر معظم انقلاب مانند گذشته خط و مشی مهمی از رفتار انقلابی و پایبندی به مبانی اخلاقی را در سخنان اخیر خود به تمام سیاستمداران داخلی نشان دادند. در همین خصوص رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر لزوم اتحاد و انسجام درونی در کشور، به اقدام اخیر برخیها در مواجهه با دولت و شخص رئیس جمهور اشاره کردند و فرمودند: «اگرچه در میان این برادران، افراد خوبی هم هستند، اما این کار غلط بود و این موضوع را بطور صریح اعلام می‌کنم.»
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، انتقاد را غیر از هتک حرمت دانستند و افزودند: «هتک حرمت در میان مردم حرام است و نسبت به مسئولان بیشتر، بخصوص در میان مسئولان بالای کشور. ایشان خاطرنشان کردند: ممکن است انتقاد درستی داشته باشید، انتقاد کنید اشکالی ندارد اما انتقاد با اهانت و هتک حرمت متفاوت است اینگونه رفتارها و هتک حرمت، روش امریکایی‌ها است که در مناظره ها و کارهای مطبوعاتی، خود را در دنیا رسوا کرده‌اند تا جایی که یک شخصیت برجسته سیاسی آنها می گوید، دنیا با هراس و تحقیر به ما نگاه می‌کند.»
 
اما موضوع از کجا آغاز شد، تقریباً کمتر مناسبت مزین شده ای به نام امام حسن(علیه السلام) و موضوع صلح حضرت با خلیفه اموی بوده که پس از حواشی فراوان، نقل محافل سیاسی داخلی نشود؛ اگرچه صحت و سقم تطبیق تاریخ معاصر با سیره زندگی حضرات معصومین(سلام‌ الله علیهم ‌اجمعین) جزء رسالت‌های این نوشتار نخواهد بود، اما قطعاً استفاده ابزاری و بدون درکِ موقعیت و شرایط هر برهه‌ای از تاریخ را نمی‌توان محق دانست.
 
روزهای پایان ماه صفر و مصادف بودن آن با موضوع شهادت دومین لنگرگاه عالم معنا، امام حسن مجتبی (علیه السلام)، نقطه آغازین بسیاری از کنش و واکنش‌های سیاسی میان دولت و مجلس و یا بیان صریح‌تر، شخص رئیس‌جمهور و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یازدهم شد. اینکه ما در درک گزاره‌های مؤثر وضعیت امروز کشور دچار افراط و تفریط شده و با التهاب ‌آفرینی در سطوح عالی تصمیم ‌گیری در نظام، منطق ِ سیاسی خود را بازیچه طرح‌های زودگذر کرده، قطعاً صدماتی جدی را در ساختار سیاسی کشور به همراه خواهد داشت.
 
این صدمات در برخی موارد مقطعی و در مواردی نیز ادامه‌دار خواهد بود. «مجتبی ذوالنوری» در توییتر خود با نام بردن از رهبر معظم انقلاب و موضوع اعدام رئیس‌جمهور، بدعت خطرناکی را پایه‌ریزی کرده که قطعاً طبعات اصلی آن دامن‌گیر کلیت جبهه انقلاب خواهد شد. از این روی باید دید که میان استفاده از نام حضرت آیت ‌الله خامنه‌ای و ولایت‌پذیری برخی از گعده‌های سیاسی چه میزان هم‌سنخی وجود دارد. در بخش‌های بعد در خصوص انحرافی بودن این موضوع نکاتی را اشاره خواهیم کرد.
 
رهبر معظم انقلاب در دیدار ویدئو کنفرانسی با نمایندگان مجلس یازدهم از کلمات انگیزشی استفاده نموده که کمتر سابقه در میان ادوار دیگر مجلس داشته است، من جمله «مجلس امید و انتظار مردم از قوی‌ترین و انقلابی‌ترین مجالس پس از انقلاب متشکل از؛ جوانان پرانگیزه با ایمان و پر توان تحصیل‌کرده و کارآمد مدیران انقلابی و اجرایی پیشکسوتان دارای سوابق نمایندگی مجلسی بسیار خوب و امیدبخش به‌دردبخور».
 

باری که زمین مانده

این نوع نگاه، وظیفه سنگین ‌تری را به دوش نمایندگان مجلس یازدهم واگذار کرده است که در صورت هرگونه لغزش یا ورود به حواشی باعث خواهد شد که ساحت متفاوت مجلس یازدهم، دست‌مایه چالش‌های سیاسی گروهای دیگر قرار گیرد. برخی نمایندگان برخلاف سفارشات مقام معظم رهبری در خصوص حضور دولت تا آخرین روز حیات و نیز کار جمعی و قطعی دولتمردان برای رفع مشکلات، درصدد آن بودند که برخلاف منویات رهبر معظم انقلاب، دولت را زودتر از اتمام کار خود، از گردونه خارج کنند.
 
این مسئله به قدری ساده‌‌انگارانه بوده که حتی اگر دانش کوچکی در خصوص قانون اساسی و یا کارکردهای دولت در دوران پسااستیضاح داشتند، شاید کمتر نسبت پرتاب این سنگ بزرگ اصرار می‌ورزیدند. جناب آقای ذوالنوری باید توجه داشته باشند که در انقلابی‌گری تبری جستن از آمریکا و آتش زدن پرچم و مرام استکباری به نوعی یک «ارزش» محسوب می‌شود، اما ولایت‌پذیری تام و دنباله‌روی از نگاه رهبر معظم انقلاب به مسائل یک «شرط حتمی و قطعی» است که نمیتوان آن را در عدم درک درست و اجرای آن را در پشت ارزش ‌هایی چون روحیه استکبارستیزی پنهان کرد.
 
دولت به خودی خود در موقعیت پایین از منظر اقبال عمومی قرار دارد، این اُفت محسوس نیز نتیجه بسیاری از تصمیمات کلان مدیریتی و مهم ‌تر از همه وضعیت معیشتی مردم است. یعنی مردم، خود به عنوان بزرگترین داوران و گاهاً کارشناسان خواهند فهمید که کدام جریان و به چه بهایی وضعیت امروز کشور در برخی حوزه‌ها را به نوعی معلق مباحثی کرده که یک (یا شاید چندین بار) نتیجه‌ی بی‌باری ِ خود را پس داده ‌است.
 
رفتار برخی نمایندگان در تنش ‌آفرینی با دولت، به جای تمرکز بر طرح‌‌های گشایش ‌بخش برای طبقه مستضعف جامعه به عنوان ولی ‌نعمتان ایران اسلامی گاهاً این سئوال را در اذهان عمومی مطرح می‌کند که آیا واقعاً حضور این نمایندگان در دایره استیضاح روحانی می‌ تواند یک پروژه سیاسی چند ضلعی از انتخابات 1400 باشد؟
 

رفتارهای نابجا

سردمداری برخی نمایندگان نزدیک به محمود احمدی‌نژاد و دولت‌های وی و نیز بازتاب یک همایش بدموقع و نابجا در قم، آن هم در میان کانال‌های قارچ‌گونه‌ی جریان انحراف نشان می‌دهد که برخی آقایان به جای عملیاتی کردن منویات مقام معظم رهبری و رفع مشکلات مردم به دنبال ایجاد اتصال با یک گروه انحرافی در آینده سیاسی کشور هستند.
 
قطعاً نمد ِاستیضاح روحانی برای افراد کلاهی نمی‌دهد، اما وقتی بیشتر به وضعیت امروز می‌‌نگریم، خواهیم دید که بسیاری از ناکامان مجلس یازدهم (راه نیافته در لیست‌ها) که عموماً نزدیک به طیف پایداری بوده‌اند، در تلاش برای اجرایی ساختن نامه گستاخانه احمدی‌نژاد در سال 96 خطاب به رهبر معظم انقلاب برآمده ‌اند.
 
تلاش نهایی این گروه لزوماً برای کاهش فاصله میان طیف خاصی از جبهه پایداری و انحرافی است. اما نتیجه، وارد کردن این حاشیه ‌پردازی اخیر (تهدید مقامات نظام و نیز طرح موضوع استیضاح روحانی) به رزومه انتخاباتی نامزد نهایی‌شان بوده که عملاً به نوعی روی نگاه منفی مردم نسبت به عملکرد دولت‌‌های روحانی، قصد موج سواری آن هم بدون درک شرایط کشور در میانه ‌ی فشار حداکثری دارد.
 
بنگاه‌های خبری معاند و یا جریان‌های غیرهمسوی داخلی با زیرسوال بردن خدمات دلسوزان جبهه انقلاب سعی داشته تا با جابه‌جایی جایگاه شهید و جلاد، موقعیت مناسبی را برای توهین به منتقدان دولت باز کند؛ این در صورتی است که تمجید حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از عملکرد و شایستگی این منتقدان، راه هرگونه سوء استفاده از کلیت کارنامه دلسوزان مجلس را بستند.
 
شایسته است تا برخی نمایندگان مجلس با فاصله‌‌گیری از گعده‌های صرفا سیاسی، تمرکز حداکثری خود را برای رفع تأثیرات فشار حداکثری آمریکا بر ملت متمرکز گذارده و فضای سیاسی کشور را چند ماه مانده به انتخابات 1400 در راستای تحقق یک حماسه ملی آماده سازند. امید است سیاستمداران داخلی با درک بهتری از شرایط کشور، بیشتر در سمت و سوی انسجام داخلی برای مقابله با تهدیدات خارجی قدم بردارند.