پیامدهای قرارداد آتش بس جدید بر روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان
ابعاد بین المللی صلح قره باغ
آنچه در منازعه قره باغ صورت گرفت اگر چه با تدبیر جمهوری اسلامی ایران در داخل کنترل شد اما ابعاد بین المللی و تجاری و سیاسی آن، چیزی نبود که منافع جمهوری اسلامی ایران را تامین کند.
چالش های صلح قره باغ
بخش هایی از این توفق که بیشتر با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران می تواند چالش ایجاد کند، به شرح زیر است: "بر اساس این توفق نامه در امتداد خط تماس در قره باغ و در امتداد دالان لاچین، یک گروه صلح بان فدراسیون روسیه به استعداد 1960 نفر پرسنل نظامی با سلاح کم، 90 نفر زره پوش، 380 واحد خودرو و تجهیزات ویژه مستقر خواهد شد. جمهوری ارمنستان ضمن پشت سر گذاشتن کریدور لاچین (عرض 5 کیلومتر) منطقه کلبجر را تا 15 نوامبر 2020 و منطقه لاچین را تا اول دسامبر 2020 به جمهوری باکو باز خواهد گرداند که اتصال قره باغ با ارمنستان را تضمین می کند. در عین حال شهر شوشا را تحت تأثیر قرار نخواهد داد. با توافق طرفین در سه سال آینده برنامه ای برای ساخت یک مسیر جدید ترافیکی در امتداد دالان لاچین برای ارتباط بین خان کندی و ارمنستان با انتقال مجدد نیروهای حافظ صلح روسیه برای محافظت از این مسیر تعیین می شود. کلیه ارتباطات اقتصادی و حمل و نقل در منطقه مسدود نخواهد شد. جمهوری ارمنستان به منظور سازماندهی حرکت بدون مانع شهروندان، وسایل نقلیه و کالاها در هر دو جهت را فراهم می کند. کنترل ارتباطات حمل و نقل توسط ارگان های خدمات مرزی FSB روسیه انجام می شود. با توافق طرفین ساخت ارتباطات حمل و نقل جدیدی که جمهوری خودمختار نخجوان را با مناطق غربی جمهوری باکو پیوند می دهد، فراهم می شود".گذشت باکو از قره باق
نکته حائز اهمیت اینجاست که این کشور اولاً بخش مهمی از سرزمین خود یعنی قره باغ کوهستانی را وجه المصالحه قرار داده و سرنوشت آن را به دست تقدیر سپرده است. این کشور با کمی مقاومت می توانست تمام مناطق اشغالی را کمتر از دو هفته دیگر آزاد کند؛ اما به دلایل مختلفی این کار را نکرد و جنگ بُرده را تا حدودی واگذار کرد. این امر نشان می دهد که یا اهداف دیگری در پشت این دور از درگیری ها وجود داشته است و یا این که اهداف دست یافته بیش ازحد انتظار آن ها بوده است. جمهوری آذربایجان می توانست همه مناطق قره باغ را آزاد کند و بعد با محاصره شدید ارمنستان، با شرایطی دیگر خواسته های خود را به دست آورد. مثلاً با شرط بازگشت بخشی از ارامنه به خان کندی و شوشا؛ یک دالان از مقری (جنوب ارمنستان) بگیرد. درحالی که الآن باید شرایط حضور قریب به 2000 نیروی حافظ صلح روسی را بپذیرد و دو شهر خان کندی و دالان لاچین و بخش غربی کلبجر را هم واگذار کند. علاوه بر این ها باید اجازه دهد یک مسیر جدید از شهر لاچین عبور کرده و ارمنستان را به خان کندی متصل کند. مضاف بر این که صدها روستا نیز در قالب قره باغ کوهستانی به ارامنه واگذار می شود. به نظر می رسد که حاکمان آذربایجان خاک مردم این جمهوری را برای هدف دیگری واگذار کرده اند. این هدف می تواند گرفتن قریب الوقوع یک دالان در جنوب ارمنستان برای ارتباط نخجوان به خاک اصلی آذربایجان باشد. این اقدام بیش از آذربایجان؛ باعث خوش آمد حاکمان ترکیه است.خط ترانزیت در هاله ابهام
پیامد دیگر این توافق برای طرف آذری اتصال مستقیم به ترکیه و از آنجا به اروپا و سرزمین های اشغالی فلسطین و کشورهای عربی است. تا پیش ازاین؛ باکو برای ارتباط با منطقه برون مرزی نخجوان، ناچار از تردد از خاک ایران بود. برای انتقال خطوط انتقال انرژی ناچار از استفاده از خاک گرجستان و روسیه بود. هرچند که هنوز مشخص نیست آیا بر اساس توافق آتش بس؛ امکان عبور خطوط انتقال انرژی وجود دارد یا خیر؟تقویت رابطه با رژیم صهیونیستی
موضوع فراتر از درآمدهای اقتصادی؛ تبعات سیاسی و منطقه ای عدم نیاز جمهوری آذربایجان به ایران است. حاکمان باکو طی دهه های اخیر با اهداف مختلف به توسعه رابطه با رژیم صهیونیستی پرداخته اند؛ اما به دلایل آگاهی از ملاحظات ایران و نیازی که به ایران داشته اند؛ سعی می کردند این ملاحظات را لحاظ کنند. اما با انعقاد این توافق نامه؛ قطعاً نیاز آن ها کاهش یافته و از این به بعد باید منتظر توسعه بیش ازپیش روابط جمهوری آذربایجان با رژیم صهیونیستی باشیم و از این بابت نیز به ضرر جمهوری اسلامی ایران است. این نزدیکی روابط از آنجا حائز اهمیت است که بخش زیادی از توفیق نیروهای آذری در آزادسازی قره باغ، تسلیحات صهیونیستی اعلام شده است. با توجه به شکستی که ارامنه متحمل شده اند از این به بعد هم با توجه به چالش هایی که ارمنستان با آن مواجه خواهد شد، باید منتظر سرازیر شدن تسلیحات بیشتر به کشورهای منطقه ازجمله تسلیحات روسی و اسرائیلی به هر دو کشور باشیم.ضرر دیگر این توافق آتش بس؛ توسعه روابط جمهوری آذربایجان با ترکیه و به تبع آن با ناتو، اروپا و آمریکا است. به واسطه اتصال مستقیم ترکیه که یکی از اعضای مهم ناتو است انتظار تسریع در عضویت بیشتر هر دو کشور ارمنستان و آذربایجان در ساختارهای این سازمان نظامی غربی می توان داشت.
تقویت پان ترکیسم
ضرر دیگر این توافق نامه برای ایران؛ ابعاد فرهنگی و اجتماعی است. به دلایل بحران هویتی که ترکیه بعد از فروپاشی عثمانی و شکست در جنگ های جهانی متحمل شد، ایده هویتی خود را بر محور پان ترکیستی قرار داد. افراط در این مسیر بعداً توهمات بزرگی در بین رجال سیاسی آنکارا به وجود آورد که ابعاد این توهم را از کشورهای همسایه فرارتر برده و از قلب اروپا تا غرب چین تسری داد. یکی از مهم ترین مسیرهای توسعه پان ترکیسم از نخجوان و آذربایجان می گذرد. همزمان با ترکیه؛ جمهوری آذربایجان نیز به دلیل بحران مشابه؛ به دنبال پیروی از ترکیه بحث پان آذریسم را محور وحدت خود قرار داد. به نظر می رسد هم پوشانی این دو ایده یعنی پان ترکیسم و پان آذریسم در کنار ساختار حکومتی سکولار با مشی حکومتی شیعه و دین محور ج.آ.ایران در تضاد قرار می گیرد. حضور مستقیم ترکیه در نخجوان و آذربایجان؛ باعث تحریک رویکردهای قوم گرایانه پان ترکیستی و ضد دینی در مرزهای شمال غربی ایران می شود. اکنون با اتصال جمهوری آذربایجان به نخجوان و ترکیه، که کاهش وابستگی این دو کشور به ایران از تبعات آن است، گسترش سیاست های قوم گرایانه و ضد دینی و تسری آن به درون مرزهای ج.آ.ایران را باید بیش ازپیش انتظار کشید.خلاصه آنچه در منازعه قره باغ صورت گرفت اگر چه با تدبیر جمهوری اسلامی ایران در داخل کنترل شد اما ابعاد بین المللی و تجاری و سیاسی آن، چیزی نبود که منافع جمهوری اسلامی ایران را تامین کند.
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}