انتشار گسترده تصاویر خودکشی یک شهروند معترض مصری در فضای مجازی، موجی از هم‌دردی افکار عمومی جهان و به طور ویژه جهان عرب را به همراه داشته است و به نظر می‌رسد که این رخداد را می‌توان آغازگر فصل جدیدی از ناآرامی‌های اجتماعی و سیاسی علیه رژیم‌های حاکم بر کشورهای عربی غرب آسیا و شمال آفریقا دانست.
 
 ماجرا از این قرار است که یک شهروند معترض مصری در میدان «التحریر قاهره» پایتخت کشور مصر، زمانی که علیه اقدامات و سیاست‌های ظالمانه دولت مصر فریاد می‌کشید، با آغشته کردن لباس‌هایش به بنزین خود را به آتش کشید تا این‌گونه فریاد اعتراض خود را به گوش مسئولان و افکار عمومی مصر برساند. این شهروند مصری که «محمد حسنی» نام داشت، پیش از آتش زدن خود از طریق ویدئوی زنده در فضای مجازی با مخاطبان مجازی خود سخن می‌گفت و پس از محاصره توسط نیروهای امنیتی، خود را در یک اقدام اعتراضی به آتش کشید و این‌گونه به یکی از جدیدترین نمادهای اعتراضی اخیر جهان عرب بدل شد.
 
محمد حسنی هر‌چند به علت سوختگی شدید جان باخت اما تصاویر ضبط شده از آخرین صحبت‌های وی بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها و فضای مجازی جهان داشته است.
 
در ویدئوهای ضبط شده، وی در آخرین دقایق زندگی خود با انتقاد از دولت مصر، از حکومت این کشور به دلیل بی‌کار شدن و ممانعت از بازگشت به‌ کار که منجر به  قطع درآمد و نابودی خانواده‌اش شده، شکایت می‌کند و با صدای بلند، مقامات دولت مصر را فاسد می‌خواند.
 
امروز برخی تحلیل‌گران بر این عقیده‌اند که انرژی نهفته در آخرین نفس‌های محمد حسنی، توان به لرزه درآوردن مجدد جهان عرب و بیدار کردن روح خشمگین افکار عمومی کشورهای عربی را دارد؛ به‌طوری که در آستانه سال جدید میلادی می‌توان منتظر شروع اعتراضات فراگیر در جهان عرب بود.
 
برای بررسی دقیق‌تر این موضوع در ادامه نگاهی به ریشه‌های اعتراضات مدنی جهان عرب در سال‌های اخیر خواهیم داشت.
 

نقطه شروع زلزله‌های سیاسی در جهان عرب
به گواه تاریخ، کشورهای عربی غرب آسیا و شمال آفریقا برای قرن‌ها تحت سلطه نظام‌های استبدادی و استعماری بوده‌اند؛ به‌طوری که برخی اندیشمندان غربی در وصف مردم کشورهای عربی، آن‌ها را خو گرفته با ظلم و ستم پادشاهان توصیف می‌کردند؛ اما طوفان تحولات در سال2010 و شروع اعتراضات سراسری در جهان عرب علیه حکم‌رانان مستبد توانست این تصویر را از اذهان عمومی جهان به خوبی پاک کند.
 
در واقع اعتراضات انفجاری جهان عرب در طول دهه اخیر را می‌توان حاصل انباشت سال‌ها ظلم و ستم دیکتاتورهای مستبد حاکم بر جهان عرب دانست که با جرقه حاصل از خودکشی یک دست فروش تونسی مشتعل شد و دودمان برخی از باسابقه‌ترین دیکتاتورهای جهان عرب را بر باد داد.
 
دست‌فروش جوانی که با آتش زدن خود زمینه‌ساز شروع زلزله سیاسی در جهان عرب شد «طارق طیب محمد بن بوعزیزی» نام داشت که در تاریخ17 دسامبر2010 در اعتراض به توقیف گاری میوه فروشی‌اش و اهانت ماموران شهرداری، خود را در مقابل ساختمان شهرداری آتش زد و این‌گونه آغازگر اعتراضات سراسری در جهان عرب و سقوط حکومت دیکتاتورهایی مانند «زین‌العابدین بن علی»، «حسنی مبارک» و «قذافی» شد.
 
آن‌طور که فروشندگان و سایر شاهدان صحنه ضرب و شتم و مصادره بساط بوعزیزی گواهی داده‌اند، بوعزیزی خشمگینانه در واکنش به اقدام ماموران شهرداری و پلیس فریاد می‌زد و می‌گفت: «چرا چنین برخوردی با من می‌کنید؟ من یک آدم معمولی هستم و فقط می‌خواهم کار کنم!»
 
بوعزیزی پیش از اقدام به خودسوزی، تلاش کرد که با یکی از مسئولین شهر دیدار کرده و تظلم خواهی کند، اما پس از بی‌توجهی مسئولان، وی به محل کار خود برگشته و اعلام کرده بود که خودش را آتش خواهد زد! اما متاسفانه هیچ‌کس حرف این جوان خشمگین و ظلم دیده را جدی نگرفت! بوعزیزی اما بر ادعای خود مصمم بود و به ساختمان شهرداری رفت و در مقابل آن خود را به آتش کشید و این‌گونه زمینه ساز شروع اعتراضات سیاسی فراگیر در جهان عرب شد.
 

جالب است بدانید که اقدام نمادین بوعزیزی به سرعت توسط جوانان معترض دیگر کشورهای عربی الگو برداری شد؛ به طوری که تنها در سال2011 در حدود12 جوان معترض در مصر و دیگر کشورهای عربی خود را به آتش کشیدند تا اینگونه افکار عمومی جهان را متوجه ظلم دیکتاتورهای کشورهای خود کنند.
 
همان‌گونه که از ماجرای بوعزیزی مشخص است اعتراضات سیاسی و اجتماعی در کشورهای عربی مانند تونس، مصر، بحرین، سودان و... ماحصل سال‌ها ظلم و ستم حاکمان مستبدی است که به جای تمرکز بر رفع نیازهای ملت خود، بر انباشت ذخایر ملی در حساب‌های شخصی و خانوادگی خود متمرکز بوده‌اند و موجبات عقب‌ماندگی کشورهای عربی بزرگی مانند مصر و عربستان را نسبت به سایر کشورهای جهان فراهم کرده‌اند.
 
آیا زلزله سیاسی جدیدی در جهان عرب رخ خواهد داد؟
خودسوزی اخیر یک شهروند مصری بار دیگر بحث شکل‌گیری اعتراضات خیابانی فراگیر در کشورهای عربی را به جریان انداخته است، چرا‌ که دور اول بهار عربی که به عبارت دقیق‌تر «بیداری اسلامی» بود به دلیل انحراف رهبران معترضان و دل‌بستن آن‌ها به وعده‌های دولت‌های غربی، سرانجام موفق و مطلوبی نداشت؛ سرگذشت حکومت ناکام «محمد مرسی» رئیس جمهور اسلام‌گرای مصر به خوبی روایت‌گر ناکامی انقلابیون است.
 
فقدان یک استراتژی مدون و تجربه شده از جنس تجربه انقلاب اسلامی ایران موجب شد تا به فاصله کوتاهی پس از سرنگونی دیکتاتورهای خاورمیانه، بار دیگر دیکتاتورهای جدیدی زمام دار امور جهان عرب شوند و این بار با فسادی گسترده‌تر از قبل کشورهای اسلامی را در مسیر وابستگی بیش از پیش به استکبار جهانی قرار دهند که نمونه شاخص این رهبران «عبدالفتاح سیسی» رئیس‌جمهور دیکتاتور مصر است که محمدحسنی، شهروند ظلم دیده مصری از ظلم دولت او خود را به آتش کشید!
 
علاوه بر این، کاهش درآمدهای نفتی و شیوع ویروس کرونا، اقتصاد بحران زده کشورهایی مانند مصر را با چالش جدی روبرو کرده و حجم بیکاران و شهروندان بحران زده بیش از پیش افزایش یافته است؛ به‌طوری که بخش قابل توجهی از جمعیت این کشورها زیر خط فقر قرار گرفته و بر اساس آمارهای موجود عمده آن‌ها ناتوان از تامین حداقل معیشت خود هستند. از این رو با توجه به خفقان جدید تحمیل شده به نسل جوان کشورهای عربی و شرایط اقتصادی حاکم بر کشورهای بحران زده‌ای مانند مصر به نظر می‌رسد در ماه‌های آینده شاهد شروع دور جدیدی از اعتراضات گسترده در کشورهای عربی خواهیم بود.

 

نتیجه گیری

ناکارآمدی سیاسی، اقتصادی و امنیتی کشورهای عربی در سایه شیوع ویروس کرونا بیش از پیش عیان شده است و فشار معیشتی تحمیل شده به شهروندان کشورهای عربی زمینه را برای ظهور و بروز دور جدیدی از اعتراضات فراگیری خیابانی مهیا کرده است؛
 
رخدادهایی مانند خودسوزی مرد معترض مصری می تواند مانند یک چاشنی پرقدرت موجب شعله‌ور شدن آتش اعتراضات سراسری در جهان عرب شود و در اندک زمانی دیکتاتورهای فعلی منطقه را از مسند قدرت به زیر کشیده و زمینه استقرار دولت‌های جدیدی را فراهم آورد، اما سوال اصلی اینجاست که چه کسی قرار است جایگزین این دیکتاتورها شود؟!
 
بدون شک جهان عرب برای پیشبرد موفقیت‌آمیز انقلاب خود نیازمند یک الگوی سالم و موفق از اقدام ضداستکباری است که جز در جمهوری اسلامی ایران در هیچ کجای عالم نمی‌توان به این الگو دست یافت، اما فعلا باید صبر کرد و دید که آیا رهبران فکری معترضان جهان عرب از اشتباه گذشته خود در چرخش به سمت غرب و روی گردانی از انقلاب اسلامی درس خواهند گرفت یا خیر!؟ ضمن آنکه این مسایل برای هر کشوری حتی کشور خودمان هم باید مهم باشد و با اهمیت به مسائل و مشکلات مردم آنها را در مسیر درست همراهی کرد.