اوپنهایمر ایران، عبدالقدیر‌خان ایران یا پدر برنامه هسته‌ای ایران القابی بود که رسانه‌ها به دانشمند برجسته هسته‌ای و دفاعی کشورمان شهید «محسن فخری زاده» دادند، شهیدی که نقش مهمی در پیشبرد برنامه‌های علمی و هسته‌ای کشورمان داشت. محسن فخری‌زاده تنها دانشمند هسته‌ای ایرانی است که «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی نام او را مستقیما در شوی تبلیغاتی علیه برنامه هسته‌ای ایران به زبان آورد و مدعی شد روی برنامه تسلیحات اتمی کار می‌کرده است. هرچند این نخستین باری نیست که دشمنان برای ضربه به ملت ایران، به حذف فیزیکی نخبگان روی می‌آورند.
 
بعد از ترور شهید فخری زاده توسط مزدوران رژیم به ذات تروریسم صهیونیستی، هم‌زمان مردم و مسئولان به ضرورت انتقام ترور شهید فخری‌زاده تاکید کردند. مردم ایران اسلامی که برای تداوم انقلاب اسلامی بیش از 17 هزار شهید ترور تقدیم کرده‌اند، انتظار دارند انتقام درخور شأن از عاملان و آمران جنایت ترور دانشمندشان گرفته شود. البته همچنان منتظر انتقام سخت از ترور شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی نیز  هستند.
 
 به هر روی ترور شهید محسن فخری‌زاده قرینه‌ای روشن برای عدم تأثیر تحریم‌ها در پیشبرد برنامه‌های هسته‌ای و موشکی و امور علمی کشورمان است. آمریکا و رژیم صهیونیستی در حالی اقدام به حذف دانشمندان علمی کشورمان می‌کنند که جمهوری اسلامی ایران در آستانه شکست نهایی پروژه فشار حداکثری است. این در حالی است که رژیم صهیونیستی در نظر دارد طرح کارزار «فشار حداکثری» را که برای به‌زانو در آوردن ایران با ناکامی مواجهه شده است با اجرای اقدامات ایذایی خطرناک و افزایش سطح تقابل با جمهوری اسلامی و از طریق در تنگنا گذاشتن دولت آینده آمریکا در مورد سیاست منطقه‌ای این کشور در قبال ایران، دست کم به یک پیروزی حداقلی برساند.
 

جنگ روانی

باید بپذیریم در جنگی تمام عیار با جبهه عربی- غربی- عبری هستیم و شهادت بخش غیرقابل اجتناب این مبارزه است. در این مسیر حفظ تمامیت نهادهای امنیتی بعد از وقوع حوادث تلخ تروریستی از اولویت‌های مهم هر کشوری است. گفتنی است القاء نفوذ اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در ایران و به چالش کشیدن اقتدار امنیتی جمهوری اسلامی از محورهای عملیات روانی رسانه‌های معاند در قبال ترور شهید فخری زاده بود.
 
بنابراین کمک عامدانه یا سهوی در تشدید رقابت یا نکوهش هر کدام از نهادهای امنیتی فقط و فقط شرایط را برای ترورهای مشابه هموار می‌سازد. در این میان نوع نگاه و ارتباط دستگاه های امنیتی با سرمایه نخبگی کشور خصوصا دانشگاه‌ها باید مورد تجدید نظر قرار گیرد و از سرمایه نخبگی برای تعمیق امنیت کشور استفاده حداکثری شود. زمان آن ‌است که نهادهای امنیتی و دانشگاه‌ها از روابط موردی و بر اساس نیازهای روزمره عبور کنند و جامعه از ثمره سرمایه گذاری‌های مشترک این دو نهاد براساس منافع ملی بهره مند شود.
 
باید این پیام را دریافت کنیم که اعتماد به غرب - از هر حزبی ولو الاغ یا فیل - تبعات سنگینی دارد که کمترین آنها درز اطلاعات شخصیت‌های علمی برجسته کشورمان از سوی نهادهای به اصطلاح بین‌المللی است و نتیجه آن هم چیزی جز ترور دانشمندان و افراد موثر کشورمان نخواهد بود. اخیرا «تریتا پارسی» مدیر لابی «نایاک» در یادداشتی سعی کرده القاء کند که ترور شهید فخری‌زاده با رویکرد تیم «بایدن» هم‌سو نیست. او همانند مذاکرات برجام، این‌بار نیز وظیفه یافته جاده صاف کن دموکرات‌ها برای مواجهه با ایران باشد و آنها را از هر نقطه سیاهی تطهیر کند. او با پیش‌فرض گرفتن تمایل ایران به مذاکره، نوشته: «این ترور و احتمالا دیگر حملات روزهای آینده، می‌تواند موضع ایران را سخت‌تر کند... و آمادگی تهران برای گفتگوهای پس از برجام در زمینه موشکی و دیگر مسائل از میان برود». او با وجود ترور دانشمندان هسته‌ای ایران در دوره اوباما، به دروغ مدعی مخالفت دولت اوباما با این ترورها می‌شود.
 

تقلیل دشمنی ها به ترامپ!

در واکنش به اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی در ترور شهید فخری زاده، شاهد حمایت ضمنی ترامپ و برخی از اعضای حزب جمهوری‌خواه آمریکا از این اقدام بودیم، در این میان برخی از سناتورهای دموکرات و نزدیک به «جو بایدن» در سیاستی عوام فریبانه ضمن انتقاد از این اقدام تروریستی، آن را حرکتی در جهت تخریب بسترهای مذاکره و اقدامی در جهت بحران‌ آفرینی برای دولت آینده آمریکا تحلیل کردند. با این وجود در رویکری موازی در داخل، امکان اینکه برخی جریانات سیاسی و غربگرایان در روزهای آینده تلاش کنند ماجرای ترور شهید فخری زاده را به تیم ترامپ و رژیم صهیونیستی تقلیل دهند و در کنار آن دولت آینده آمریکا – جوبایدن – را از این ماجرا تبرئه کنند وجود دارد. رویکرد اشتباهی که حتی برخی از رسانه‌های رسمی نیز بر آن تاکید می‌کنند.
 
در‌حالی که رویکرد ترور دانشمندان هسته‌ای همچون تشدید تحریم‌های هسته‌ای در دوران اوبامای دموکرات کلید خورده است و نکته دوم اینکه امروزه بر کسی پوشیده نیست که همه اقدام نظامی و امنیتی رژیم جعلی صهیونیستی در منطقه با چراغ سبز آمریکا و همراهی دولت‌های مرتجع منطقه اتفاق می‌افتد. «مایک پامپئو» وزیر امور خارجه آمریکا در مصاحبه‌ای که در فاصله چند ساعت به ترور شهید محسن فخری زاده انجام شده، تأکید کرده است که آمریکا هر شخصی که برایش مشکل ایجاد کند را حذف خواهد کرد. وزیر خارجه آمریکا که خود مدت‌ها در سمت‌های اطلاعاتی فعالیت کرده و حتی درست قبل از منصوب شدن به این سمت رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بوده، در ادامه تأکید کرده است: «ما هر زمان که بتوانیم، نیروهای‌مان را به خانه برمی‌گردانیم و البته کارهایی که لازم باشد را نیز انجام می‌دهیم. اگر [شهید] قاسم سلیمانی مشکل باشد، او را از سر راهمان برمی‌داریم. اگر حمزه بن لادن خطری را برای ما ایجاد کند، او را حذف می‌کنیم.»
 

نقشه ای نقش بر آب

در همین راستا رصد داده‌های رسانه‌ای و تحرکات نظامی و دیپلماتیک منطقه نشان از تشدید تلاش‌ها برای بحران آفرینی علیه جمهوری اسلامی ایران دارد. در روزهای اخیر بیرون بردن عجولانه نظامیان آمریکایی از عراق و افغانستان، ورود چند فروند بمب افکن بی52 آمریکایی به همراه چندین جنگنده و هواپیماهای جاسوسی و جنگ الکترونیک به منطقه، دیدار پمپئو با وزرای خارجه منطقه و دیدار با بن‌سلمان در عربستان برای اولین بار، نشست وزرای خارجه فرانسه انگلیس و آلمان در خصوص ایران، هشدار وزرات خارجه آلمان به ایرانی‌های مقیم آلمان برای نرفتن به ایران در روزهای آینده، استقرار محرمانه نیروهای نظامی انگلیس در عربستان برای حفاظت از چاه‌های نفتی در این کشور [به گزارش ایندیپندنت فارسی] و... نشان می‌دهد که رژیم اشغالگر خود را در نوک پیکان مقابله با محور مقاومت و ایران می داند. آنها درصدد این هستند که از واپسین روزهای دوران ریاست جمهوری ترامپ استفاده کنند و جمهوری اسلامی را در مخمصه قرار داده و برآشفته کنند و آن را به سمت تنشی بکشانند که محاسبات را بیشتر برهم می‌زند و با وارد کردن ایران در یک رویارویی نظامی، اهداف رژیم اشغالگر اسرائیل را محقق کنند.
 
در این مدت راهبرد ایران بر دو محور «مقاومت فعال» و سیاست «نه جنگ ، نه مذاکره» استوار شد تا با کمترین تقابل خشونت‌آمیز و با تبدیل موازنه وحشت به موازنه قدرت و جواب نامتقارن به تهدیدات مکرر، نقشه آنان بر آب شود. با این وجود با استناد به منشور ملل متحد در زمینه دفاع قانونی در برابر متجاوز، ایران حق پاسخگویی به اقدامات ایالات متحده و رژیم صهیونیستی علیه خود را داشته و در این مورد تهران تعیین کننده نهایی زمان، مکان و چگونگی پاسخ‌گویی به این دست اقدامات است.