«خالد جارالله» معاون وزیر امور خارجه کویت، با انتشار یک بیانیه‌ رسمی از توافق نهایی، تحت نظارت کویت و آمریکا برای حل بحران میان قطر و عربستان سعودی و سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس خبر داد. «شیخ نواف الاحمد الجابر الصباح» امیر کویت، دستیابی به توافق برای حل بحران قطر را  یک موفقیت تاریخی خواند.
 
از طرفی، «فیصل بن فرحان آل سعود» وزیر امور خارجه عربستان سعودی از تلاش‌های کویت برای پایان دادن به بحران رابطه کشورهای عربی خلیج فارس تقدیر کرد. وزیر خارجه سعودی درحالی از این آشتی استقبال می‌‌کند که در سه سال گذشته هیچ یک از 13شرط کشورش برای عادی ‌سازی روابط با قطر، از جمله کاهش روابط با تهران، تعطیلی شبکه الجزیره و قطع حمایت از اخوان ‌المسلمین و حماس محقق نشده است.
 

پیشینه

عربستان، امارات، مصر و بحرین از پنجم ژوئن2017 با متهم کردن قطر به حمایت از تروریسم، طی یک اقدام بی‌سابقه، روابط دیپلماتیک با این کشور را قطع و مرزهای زمینی و هوایی خود را بسته و در واقع قطر را محاصره کردند.
 
فطع رابطه پس از سفر «دونالد ترامپ» رییس جمهور آمریکا به عربستان صورت گرفت، بنابراین برخی آن را ناشی از چراغ سبز واشنگتن دانستند. تیرگی روابط اعراب با قطر، ضمن آن که شورای همکاری خلیج‌ فارس را دچار گسست کرد، هم‌گرایی مورد ادعای اعراب در جبهه ضدایرانی و طرح «ناتوی عربی» را زیر سوال برد.
 
دوحه که از این تنش بیشتر متضرر شده بود، تلاش‌هایی را جهت ازسرگیری روابط با ریاض انجام داد؛ برای نمونه در آذرماه سال گذشته «محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» وزیر خارجه قطر اعلام کرد که مذاکراتی بین این کشور و عربستان سعودی انجام شده و از بن‌بست در بحران شورای همکاری خلیج فارس به سخن گفتن درباره چشم انداز آینده روابط رسیده‌‌ایم و دیگر درباره 13شرط سابق سخن گفته نمی‌‌شود.

تلاش‌هایی هم از سوی برخی کشورهای عربی به ویژه کویت برای آشتی قطر با عربستان انجام شد، اما به نتیجه قطعی نرسید، تا این که اخیرا با دخالت آمریکا آشتی دو طرف تحقق یافت.

 

قطر به عنوان یک مدعی

قطر برای اولین ‌بار در دوران شیخ ‌حمد آل‌ ثانی -‌که از سال 1995 تا 2013 میلادی امیر قطر بود- موفق شد با اتکا به منابع غنی نفت و گاز و اقداماتی دیپلماتیک و رسانه‌ای (مانند تأسیس شبکه الجزیره)، خود را از حد یک شبه ‌جزیره کوچک در خلیج ‌فارس به یک بازیگر تأثیرگذار در منطقه غرب آسیا تبدیل کند.
 
قطر از یک ‌سو خواهان روابط حسنه با غرب و به ‌ویژه ایالات متحده و انگلیس است، به‌‌طوری ‌که پایگاه هوایی العدید قطر از سال‌ها پیش میزبان نیروهای هوایی این دو کشور غربی است و در حال‌ حاضر حدود 10هزار نظامی آمریکایی در این پایگاه مستقر هستند، از سوی دیگر این کشور برای حفظ موازنه در عرصه منطقه‌ای و بین‌ المللی تلاش کرد مناسبات خود را با ایران حفظ کند و در کنار حمایت از اخوان ‌المسلمین به‌ عنوان یکی از ریشه‌‌دارترین گروهای سیاسی اسلام‌گرا، با برادر بزرگ خود یعنی عربستان سعودی به رقابت بپردازد. قطر با اتخاذ چنین رویکردی در منطقه جایگاه خاصی یافت و توانست در پرونده‌های مختلفی از جمله سوریه، فلسطین، مصر و لیبی ایفای نقش کند.
 

دلایل اختلاف

عربستان و قطر با وجود اشتراک سیاسی و ایدئولوژیک، سال‌هایی توام با رقابت و تنش را پشت سر گذاشته اند؛ در چرایی تیرگی روابط عربستان و چند کشور عربی با قطر می‌توان به دلایل زیر اشاره کرد:
 
- آن‌گونه که در بیانیه رسمی دولت عربستان سعودی آمده است، دلیل قطع روابط با قطر تخلف‌های سنگین آشکار و پنهان دوحه در سال‌های اخیر با هدف برهم زدن نظم داخلی، تحریک علیه حکومت و نقض حاکمیت ملی عربستان عنوان شده است. ریاض همچنین، قطر را به حمایت از گروه‌‌های تروریستی با هدف برهم زدن نظم منطقه، متهم کرده است؛ از جمله حمایت از اخوان‌المسلمین، داعش و همچنین گروه‌های تحت حمایت ایران. همچنین عربستان دوحه را به حمایت از حوثی‌‌های یمن متهم کرده است.

- در عرصه اقتصادی، عربستان و قطر به عنوان دو تولیدکننده بزرگ نفت و گاز، همواره رقابت سختی داشته اند. افزایش درآمدهای نفتی عامل اصلی قدرت گرفتن قطر بود. «حمد بن خلیفه آل ثانی» (پدر حاکم فعلی قطر) با احیای مخازن گاز پارس جنوبی درآمدهای قطر را به نحو چشم گیری افزایش داد و قطر تبدیل به کشوری شد که بالاترین درآمد سرانه ملی (حدود 130 هزار دلار) را کسب کرد. توانمندی اقتصادی قطر موجب شد این کشور در سایر عرصه‌ها نیز به نقش آفرینی بپردازند. عربستان چنین رشدی را برای قطر برنتابید و در نتیجه بستر تیرگی در روابط دو طرف شکل گرفت.
 

- حمایت قطر از اخوان ‌المسلمین در مصر باعث شد که رقابت منطقه‌ای میان قطر و عربستان در سال2014 وارد مرحله حساسی شود. عربستان و امارات متحده عربی از سوی اخوان احساس خطر می‌کنند و آن را شیطان بزرگ می‌دانند، زیرا مواضع اخوان همواره ناظر به انتقاد شدید از عربستان بوده است.
 
هم‌زمان با روی کار آمدن شیخ تمیم، در مصر کودتا شد و بعضی سران اخوان المسلمین به قطر پناه بردند. عربستان با فراخواندن سفرایش قطر را تهدید کرد، اما این کشور زیر بار نرفت.
 
- اختلاف دیگر عربستان و قطر آن است که قطر برخلاف عربستان سعودی و امارات متحده عربی از تقابل با سیاست‌‌های خارجی ایران اجتناب ورزیده و اغلب تلاش داشته با جمهوری اسلامی مناسبات عادی داشته باشد. قطر همچون امارات و بحرین آن‌گونه که باید برای مقابله با ایران از عربستان پیروی نمی‌کند و به همین دلیل مورد خشم آل سعود واقع شده است.
 

اهداف و انگیزه‌های آشتی

به نظر می‌آید دولت ترامپ و نیز عربستان سعودی به این جمع ‌بندی رسیده اند که در فرصت یک ماه و نیم مانده تا آمدن رئیس جمهور دموکرات، باید با قطر آشتی صورت گیرد.
 
ترامپ معتقد است «بایدن» به شکاف میان متحدان آمریکا در خلیج فارس پایان خواهد داد، بنابراین می‌خواهد این موفقیت را از بایدن سلب و به نام خودش ثبت کند.
 
انگیزه عربستان از این آشتی قبل از آمدن بایدن این است که پیش بینی می‌کند که پس از رفتن بایدن به کاخ سفید، به احتمال زیاد وی برای لغو محاصره قطر فشار آورده و در نتیجه ناچار به دادن امتیاز خواهد شد. به همین دلیل ترجیح داده است چنین اتفاقی در دوره باقیمانده ترامپ به وقوع بپیوندد.
 
از طرفی برخی محافل این سوال را مطرح کرده اند که چرا کمتر از یک هفته پس از ترور شهید «محسن فخری زاده» و ورود ناوهای هواپیمابر آمریکایی به خلیج فارس، «جرد کوشنر»، داماد و مشاور دونالد ترامپ، به عربستان و قطر سفر کرده است؟
 

نکته قابل توجه این است که کوشنر در طول چهار سال گذشته هیچ اقدامی جدی برای این آشتی انجام نداده است. به همین دلیل، برخی ناظران سفر کوشنر به عربستان و قطر و تلاش برای آشتی قطر و عربستان را مرتبط با روند عادی سازی روابط و ائتلاف اسرائیل با کشورهای عربی و بسیج برای مشارکت در اعمال فشار اعم از کاهش منافع تجاری ایران با قطر، جنگ یا اقدامات تروریستی علیه ایران و محور مقاومت دانسته اند.
 
از این منظر، دغدغه این روزهای کشورهای حاشیه خلیج فارس آشتی نیست، بلکه تشدید تنش به علت فشارهای تازه علیه ایران و پاسخ احتمالی ایران به این کشورهاست، لذا خود را نیازمند ائتلافی تازه میان خود و نیز با آمریکا و اسرائیل می‌بینند.
 

دورنما

آشتی عربستان سعودی و قطر که پس از سه سال تنش و قطع رابطه، با میانجی‌گری آمریکا و تلاش‌های کویت انجام شد، حاکی از دور جدیدی در معادلات منطقه‌ای است که جهت‌گیری اصلی آن تشدید فشار بر ایران و محور مقاومت می‌باشد.
 
نقش آمریکا چه در ایجاد تنش بین عربستان و قطر و اینک ایجاد آشتی میان دو طرف، حاکی از بازیگری واشنگتن در حوزه خلیج فارس در جهت اهداف و منافع خاص خود می‌باشد. در دوره تنش، آمریکا موفق به فروش مقادیر زیادی سلاح به دو طرف شد و اکنون با آشتی این دو کشور قصد دارد ضمن ثبت دستاوردی دیپلماسی در کارنامه خود علیه رقیب دموکرات خود، مراحل پایانی ائتلاف سازی و عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل را پیش ببرد.
 
با این‌حال نمی‌توان گفت ترامپ در این فرصت محدود، به همه اهداف خود دست خواهد یافت. از یک‌سو هرگونه اعمال فشار علیه ایران به‌ویژه در حوزه سخت، اقدامی پر ریسک خواهد بود که پیامدهای آن بیش از هر چیز گریبان رژیم صهیونیستی و متحدان عربی کاخ سفید را خواهد گرفت.
 
در این میان، قطر که با ایران دارای مناسبات سیاسی و اقتصادی است، بعید است در صدد کاهش یا قطع این مناسبات حداقل در کوتاه مدت باشد، آنچنان که قطع حمایت از جریاناتی مانند اخوان المسلمین نیز در دستور کار قطر قرار ندارد.
 
از سوی دیگر، آشتی عربستان و قطر نیاز به زمان دارد و بعید است تا پایان دوره ترامپ اتفاق بیافتد، به خصوص که شروط اولیه عربستان برای ازسرگیری روابط محقق نشده و به همین دلیل احتمال تنش مجدد میان دو طرف وجود دارد.