اجرای اسناد بالادستی؛ لازمه پیشرفت علمی
در حال حاضر اسناد بالادستی همچون «سند آمایش آموزش عالی» و «نقشه جامع علمی کشور» بخش مهمی از اهداف نظام در این حوزه را معین و قابلدسترسی نموده که متأسفانه به دلایلی کمتر موردتوجه قرارگرفته است. به نظر میرسد حاکم شدن سندی همچون «نقشه جامع علمی» نیازمند جهدی تمامعیار از بدنه دانشگاهی است، بهگونهای که به مطالبهای ملی و نخبگانی تبدیلشده و مدیرانی که تعمداً مانع اجرای آن میگردند، ناچار به تن دادن به اجرای چنین سند بالادستیای شوند.
از سوی دیگر، رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی فرمودند که نگاه تمدنی به کشورمان و انقلاب اسلامی، یک نگاه جدی و مسئله اصلی است؛ از این رو دستیابی به آن جایگاه تمدنی و اسلامی و احیای آن، هیچ راهی جز تلاش گسترده علمی ندارد. بنابراین یکی از وظایف جدی جریان دانشجویی در کشور، دستیابی به این حوزه علمی، فناوری و تبدیل آن به ثروت است. تأکید رهبر معظم انقلاب به تقابل اسلام و استکبار، زمینه دیگری را برای دانشجو تبیین میکند که هر تصمیم و حرکت خود را در این چهارچوب بسنجد تا بداند مسیری که برای خود و جامعه تعیین میکند به کدام یک از این دو مفهوم ختم میشود. قطعاً این سنجش لحظه به لحظه میتواند جامعه اسلامی به ویزه قشر دانشگاهی را در اتخاذ مواضع خود هوشیار نگه دارد تا در فضای غبارآلود فتنهها راه را از بیراه باز شناسد.
حدود 70سالی میشود که اسم دانشجو با انجام فعالیت سیاسی و نقشآفرینی در حوزههای مختلف سیاسی گره خورده است؛ دانشجویی که از دهه20 تا همین امروز، رسالت خود را در کنار درس خواندن، آگاهی دادن به جامعه در عرصههای مختلف بهویژه سیاسی دانسته و همین مساله باعث شده تا با نگاهی به تاریخچه 16آذر، بتوان به مثالهای متعددی برای تایید این مساله رسید و بعد از انقلاب اسلامی نهتنها دانشجویان، این رسالت را کنار نگذاشتند، بلکه در دهه60 و 70شمسی شاهد اوجگیری فعالیتهای سیاسی در دانشگاهها بودیم، موضوعی که هرچقدر به زمان حال نزدیکتر میشود، رنگ و بوی جدیدتری به خود میگیرد. بهطوری که امروزه دیگر نمیتوان فعالیت قشر دانشجوی کشور را تنها در زمره فعالیتهای سیاسی تلقی کرد و حالا در تمام عرصهها در کنار عرصههای علمی، شاهد حضور دانشجویان فعال هستیم.
اگر بخواهیم به نقش دانشجویان و جنبش دانشجویی و نخبگان آکادمیک جامعه در فضای انتخابات بپردازیم، سه وظیفه اصلی را میتوان برای آنها نام برد: وظیفه اول تبیین گری است که شاید اصلیترین وظیفه دانشجوها و نخبههای هر جامعهای است. تبیین گری در فضای انتخابات اجزای مختلفی دارد که اولین نکته یادآوری شأن و جایگاه انتخابات در سرنوشت کشور برای جامعه است . مسئله دیگری که باید تبیین شود، لزوم حضور موفق مردم در عرصه انتخابات است.
وظیفه دیگری که در بحث تبیینگری بر عهده دانشجویان است، ارائه تحلیل درست از وضعیت کشور برای مردم است؛ هر کدام از دانشجوها با توجه به فهم و درکی که دارند و در بسیاری از موارد با توجه به تخصصی که دارند، میتوانند تحلیل جامع و صحیحی از فضای کشور ارائه دهند تا بتوانند جامعه را به سمتی هدایت کنند که بهترین تصمیم را بگیرد. نکته دیگر در تبیین گری، ارائه ملاکهای رئیسجمهور در تراز انقلاب اسلامی است؛ هر چند ممکن است این موارد در ذهن بسیاری نقش بسته باشد، اما جز مواردی است که همیشه باید تکرار و روشن شوند. بعضی از آن ملاکها با توجه به شرایط روز، به بازتعریف نیاز دارد و باید با تعریف جدید به جامعه ارائه شود.
بدون شک حوزه علم و فناوری یکی از حوزههای پیشتاز در پیشرفت کشور است. در این میان، دانشگاهها کانون اصلی این حوزه به شمار رفته و انتظار میرود که نقش فعالتری در این عرصه ایفا کنند. در همین راستا نقطه ابتدایی تحول دائمی در دانشگاهها، تبدیل رویکرد «مصرفکنندگی علم» به «تولیدکنندگی علم» است و این مهم تحقق نمییابد مگر با تقویت روحیه خودباوری و اعتمادبهنفس ملی در اصحاب دانشگاه و پژوهش و جوشیدن چشمههای تلاش مجاهدانه و خستگی ناپذیر در مسیر جهاد علمی.
اکنون نزدیک به چهار دهه است در محافل علمی و حاکمیتی از لزوم تحول در علوم انسانی و اسلامی سازی آن سخن به میان میآید که البته تلاشهایی نیز در این زمینه انجام گرفته، اما حاکم شدن نگاه سلیقهای بر برخی مقامهای مربوطه، فقدان برنامه بلندمدت و نیز تلاش بیوقفه جریان غربگرای قدرتمند در حوزه علوم انسانی دانشگاهها، سبب شده راه زیادی را همچنان در پیش داشته باشیم.
اکنون یکی از محورهای تحول دانشگاهها فعال شدن در این مسیر و شتاب بخشی به آن است. «توجه به هدفمند کردن تحقیقات و پژوهشها» نکته ضروری دیگر برای تحول دانشگاهها است که دو هدف اساسی «تأمین نیازها و حل مسائل کشور» و «رسیدن به اوج و مرجعیت علمی و حضور در جمع سرآمدان جهانی علم» نهایت این هدفمندی خواهد بود. مسئله آمایش آموزش عالی هم از محورهایی است که در تحول دائمی دانشگاه باید به آن توجه داشت. توجه به این ضرورت، موجب تقسیم کار ملی میان دانشگاهها در بخشهای مختلف علمی و سهولت در همافزایی، برنامهریزی برای رشد علمی و ارزیابی وضع علمی کشور میگردد.
در حال حاضر اسناد بالادستی مفیدی وجود دارد که به دلیل اعمال سلایق شخصی مدیریتی و فقدان اندیشه راهبردی در برخی مسئولان، مورد غفلت واقع میشوند. اسنادی همچون «سند آمایش آموزش عالی» و «نقشه جامع علمی کشور» بخش مهمی از اهداف نظام در این حوزه را معین و قابلدسترسی نموده که به دلایلی، کمتر موردتوجه قرارگرفته است. به نظر میرسد حاکم شدن سندی همچون «نقشه جامع علمی» نیازمند تلاشی تمامعیار از بدنه دانشگاهی است، بهگونهای که به مطالبهای ملی و نخبگانی تبدیل شده و مدیرانی که تعمداً مانع اجرای آن میگردند، ناچار به تن دادن به اجرای چنین سند بالادستیای شوند.
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}