«نیما زَم اعدام شد»، این تیتری بود که همچون تیرِ خلاص بر پیکره معاندان جمهوری اسلامی ایران شلیک شد. «نیما زَم» مدیر کانال تلگرامی «آمد نیوز» که از سال 95 فعالیت خود را آغاز کرده بود، یک هدف اصلی داشت؛ تخریب وجهه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ایجاد اعتراض، تحریک در راستای تخریب و اغتشاشات گسترده داخلی در مسیر تقابل مردمی، در برابر حاکمیت.

وی که از نخستین روزهای راه اندازی کانال خود، کمر همت را بر هجمه به نظام جمهوری اسلامی ایران بسته بود، به سرعت با حمایت های همه جانبه سردمداران غربی و همراهی معاندان جمهوری اسلامی؛ به ویژه منافقین قرار گرفت.

«زم» که در ابتدا ساکن ترکیه و سپس به فرانسه نقل مکان کرده بود، همواره مورد حفاظت‌های ویژه قرار داشت تا جایی که بارها اعلام کرده بود که تیم حفاظتی وی در فرانسه؛ امن ترین و سنگین ترین تیم حفاظتی پس از رییس جمهور این کشور یعنی «مکرون» است و این موضوع نشان از اهمیت ویژه این فرد برای غربی ها، بالاخص فرانسه و هم پیمان آن آمریکا داشت چرا که پیش از دستگیری «زم» تدارکات انتقال وی به آمریکا دیده شده بود تا محل سکونت این مُهره معاند تغییر یابد.
 

تعویق همایش تجاری ایران و اروپا

درست چند روز مانده به برگزاری همایش تجاری ایران و اروپا  (Iran-Europe Business Forum)، بود که پس از اعلام خبر اجرای حکم اعدام «نیما زَم»، این همایش از سوی دولتمردان فرانسوی به تعویق انداخته شد از این رو، بسیاری عدم برگزاری این همایش اقتصادی را اعتراض رسمی دولت فرانسه به اعدام «زم» اعلام کردند.

طی رایزنی ها و مذاکرات انجام شده قرار بر این بود تا با برگزاری همایش تجاری میان ایران و اروپا؛ راه های جدیدی برای تجارت بین دو کشور یافت شود و بسیاری از اقتصاددانان آن را مفری برای دور زدن تحریم ها از سوی ایران استنباط می کردند. اما به راستی «نیما زَم» تا چه اندازه برای دولت فرانسه و هم پیمانان آن اهمیت داشت که چنین همایش مهم اقتصادی را بر هم زد؟!

«نیما زَم» یکی از مُهره های اصلی غرب بود که در راستای تحقق اهداف ضد ایرانی آنها حرکت می کرد و بنا بر رابط های ویژه ای که در ایران و دیگر کشورهای همسایه داشت، قدرت نفوظ بی بدیلی در امور سیاسی ایران را دارا بود.
 

چرایی اهمیت «زَم» برای غربی ها

وی از جمله افرادی بود که طی ملاقات مستقیم با سران ارشد کشورهای اروپایی و آمریکا، خواسته های مشخص آنها را اخذ و برای اجرای آن و ضربه وارد کردن به پیکره نظام جمهوری اسلامی ایران؛ طرح ها و برنامه های تخریب گرایانه را با استفاده از رابطان و نفوذی های داخلی خود به مرحله اجرا می گذاشت.



«نیما زم» خدمات گسترده ای به غربی ها، مخالفان نظام و اپوزیسیون ارائه کرد. از افشای اطلاعات محرمانه عملیات های مختلف در سوریه و عراق گرفته تا گزارش مسیر تردد سردار حاج قاسم سلیمانی و اعلام لیست افرادی که تحریم های خصمانه را دور می زدند تا به چرخه اقتصاد کشور کمک کنند. همچنین با انتشار اخبار کذب از داخل کشور و ارائه اسناد جعلی منتسب به سران کشوری و مسئولان نظام، زمینه تفرقه و دوقطبی اجتماعی و نیز شکاف بین مردم و نظام را ایجاد کرد.

باید توجه داشت که «زَم» تا آنجا پیش رفت که پس از لیدری اغتشاشات دی ماه 96 ، با همکاری یکی از مهره های داخلی خود و نفوذی در مراکز امنیتی، قصد مورد هدف قرار دادن یکی از پایگاه های اصلی سپاه پاسداران با موشک را داشت.

در حقیقت «نیما زم» خدماتی به معاندان جمهوری اسلامی ارائه کرد که آنها خود سال ها برای تحقق آن اهدف؛ برنامه ریزی و بودجه های فراوانی را صرف؛ اما به نتیجه مطلوب نائل نشده بودند و بی شک اگر وی به دام تور امنیتی کشور نمی افتاد و دستگیر نمی شد، پا را از این هم فراتر می گذاشت و در ازای مبالغ کلان تر، بیش از آنچه که تصور شود تلاش می کرد تا امنیت ایران به مخاطره افتاده و پایه های نظام مقدس ایران اسلامی، به تزلزل در آید.


تصویب قطعنامه‌ای ضد ایرانی در پارلمان اروپا

حائز اهمیت آن که از نخستین روز اعلام خبر اجرای حکم اعدام «نیما زَم» بسیاری از کشورهای غربی با شعار آزادی بیان و رعایت حقوق بشر، سعی بر وارد آوردن هجمه ای گسترده علیه ایران اسلامی داشتند و کار تا آنجا پیش رفت که با گذشته یک هفته از اعدام «زم»؛ اتحادیه اروپا قطعنامه ‌ای ضد ایرانی در پارلمان را تصویب و آن را رسمأ اعلام کرد.

بر اساس این قطعنامه، اعضای اتحادیه اروپا ملزم به تحریم برخی دولتمردان ایران شده اند تا با این اقدام اعتراض خود را نسبت به اعدام یک جاسوس و اخلال گر امنیتی اعلام کنند! فردی که برای وی و عملیاتی نمودن برنامه های دیکته شده اروپایی ها علیه نظام ایران اسلامی، هزینه های بسیاری شده بود اما ناگهان و در میانه راه، به دام افتاد و طرح ها و پروژه های ضد ایرانی غربی ها نیمه کاره رها شد.



غربی ها در حالی قطعنامه‌ای ضد ایرانی با عنوان «نقض حقوق بشر» را تصویب می کنند که از سویی، ماه ها است درگیر اعتراضات مردمی نسبت به کشتار رنگین پوستان و وضع قوانین نژاد پرستانه هستند و از دیگر سو با عقد قراردادهای سرسام آور تجهیزات نظامی، بر آتش جنگ یمن و سوریه هیزم می ریزند و روزانه هزاران زن و کودک و غیر نظامی را در این کشورها به خاک و خون می کِشند.

افرادی که قطعنامه‌ای ضد ایرانی در پارلمان اروپا را تصویب می کنند همان کسانی هستند که در قتل عام و نسل کُشی مردم بی دفاع فلسطین، نظاره گری بیش نبوده و حتی در راستای گستره دامنه این جنایت تاریخی، آشکارا و نهان کمک های مالی و غیر مالی بسیاری را به دولت رژیم صهیونیستی انجام می دهند.

در این میان، ماجرای حقوق بشر آن جایی جالب می شود که در برهه ترور دانشمندان هسته ای ایران اسلامی، اتحادیه اروپا و هم پیمانان وی نه تنها واکنش خاصی نداشته و قطعنامه ای علیه عاملان آن تصویب نمی کنند، بلکه ایران را به خویشتنداری و کوتاه آمدن از حقوق بین المللی خود در راستای پیگیری و اِعمال قانون نسبت به عاملان و آمران این جنایات فرا می خوانند! و بی تردید این روند گزینشی در تعریف «حقوق بشر»، حکایت از دست های پشت پرده اروپایی ها در این جنایات دارد.