فینال لیگ قهرمانان آسیا بین دو تیم پرسپولیس و اولسان هیوندای کره جنوبی جدا از حساسیت فوتبالی، محک خوبی برای وزن‌کشی صداوسیما، جریان‌ها و افراد اپوزیسیون و مرددین این فضا ایجاد کرد. کنفدراسیون فوتبال آسیا همان نهادی که عیسی آل کثیر بازیکن پرسپولیس را به‌صورت غیرقانونی و ظالمانه‌ای محروم کرد و نشان داد در این میدان کدام سو ایستاده است، با شناختی که از حواشی داخلی فردوسی پور داشت، یک روز قبل از بازی فینال در صفحه رسمی خود در اینستاگرام اعلام کرد یک سورپرایز ویژه برای هواداران ایرانی دارد.

این صفحه با انتشار عکس عادل فردوسی‌پور خبر داد که این گزارشگر قرار است از طریق لایو این صفحه بازی فینال را گزارش کند تا از این طریق با جذب مخاطب و فالور بتواند کسب درآمد کند. تا با این کار هم بر آخرین رفتار غیرحرفه‌ای و زشت خود در افکار ایرانیان ماله بکشد و هم با استفاده ابزاری از کسی که 20 سال تلویزیون جمهوری اسلامی او را به شهرت رسانده، برای خود اعتبار بخرد و در فضای مجازی مخاطب جذب کند.
 
رسانه ملی با همه نقاط ضعف و انتقاداتی که به آن داریم، به نسبت سایر رسانه‌های موجود در کشور از شیوع، اعتبار و اعتباربخشی غیرقابل مقایسه‌ای برخوردار است. عادل بعد از تلاش بسیار در زمین بازی AFC و لابی رسانه ای شیخ نشین های ضد ایرانی، تنها با ۸۰۰ هزار بیننده (یک نفر از هر صد نفر ایرانی داخل کشور) در اینستاگرام کمی بالاتر از نیکی میناژ و امیر تتلو ایستاده؛ بماند که در همین زمان هم آمار بینندگان تلوبیون از یک میلیون نفر عبور کرده و مقایسه این ارقام با بینندگان تلویزیونی فینال جام باشگاههای آسیا شوخی است.
 
دست‌اندرکاران دعوت از فردوسی‌پور برای گزارشگری، بسترهای حداقلی برای یک ارتباط تصویری مطلوب را فراهم نکرده بودند و گزارش بازی را با اشکالات فراوانی اعم از پخش با تأخیر، کیفیت پایین تصویر و حتی قطع و وصل‌های مکرر از اینستاگرام AFC فارسی پخش کردند. اما دسته دیگر، رسانه‌ها و کنشگران سیاسی و اجتماعی بودند که از هر فرصتی برای چنگ زدن به‌صورت رسانه ملی بهره می‌گرفتند. آن‌ها که مدعی پاک نگاه‌داشتن حریم ورزش نسبت به مداخلات سیاسی بودند، با ایجاد دوقطبی رسانه داخلی رسانه  AFC، سیاسی‌ترین رفتار را از خود نشان دادند. نتیجه هم آن است که احتمالا خود این کنشگران سیاسی و دوقطبی سازان، احتمالا یا اصلا اهل فوتبال نیستند یا بازی فینال را از شبکه سوم سیما تماشا کرده‌اند! و فقط با القای دوقطبی، چند صد هزار جوان فوتبال دوست را از پای گیرنده‌های تلویزیونی بلند کرده‌اند تا بابت تماشای بازی، هم هزینه اینترنت بپردازند و هم کیفیت کمتری دریافت کنند.

پروپاگاندای بعضی رسانه‌ها و اشخاص که عموما از مواهب همین صداوسیما بهره‌مند شدند ولی امروز نام و نان خود را در اپوزیسیون‌نمایی می‌بینند، شکست خورد؛ آنان دست به عملیاتی زدند که از قضا وزن و عیار واقعی‌شان را نشان داد. حدود 2.5 میلیون نفر به اعضای صفحه فارسی اینستاگرام کنفدراسیون آسیا اضافه شد و تعداد آنلاین همزمان آن‌هم با کمک بی‌بی‌سی و من و تو و ایران اینترنشنال و پیروان داخلی آن‌ها در اوج خود به 900 هزار نفر و به‌طور میانگین به 500 هزار نفر رسید. اوج قدرت‌نمایی این افراد همین بود؛ آن‌هم درزمانی که هر ایرانی باغیرت می‌بایست تمام هم‌وغمش را صرف موفقیت و آرامش پرسپولیس می‌کرد.

هرچند برخی خبرهای غیررسمی حاکی است افزایش تعداد دنبال کنندگان صفحه اینستاگرام فارسی AFC نیز طبیعی نبوده است که با توجه به خرید و فروش معمول (فالوئر) در فضای مجازی مسئله‌ای دور از ذهن نیست. ورود شبکه زنجیره‌ای سلبریتی‌های د اخلی برای معرفی و تبلیغ صفحه اینستاگرامی AFC نیز قابل تامل بود. 
 

بازندگان بزرگ فینال

اگر چه بازیکنان پرسپولیس علی‌رغم همه مشکلات و موانع خود را به فینال رساندند و در نهایت بازی را واگذار کردند، اما بازنده اصلی کسانی هستند که برای AFC علیه ایران توپ زدند تا بی‌آبرویی و ناعادلی این نهاد را بپوشانند و بزک کنند. یکی دیگر از بازندگان بزرگ فینال، وزارت ورزش بود‌ که با بی‌تدبیری و عدم توانایی در حوزه بین‌الملل و عدم مدیریت صحیح، تیمی ناقص و با مشکلات فراوان را راهی فینال کرد. علی پروین که در برنامه فوتبال برتر حضور داشت، اگرچه سعی کرد با صحبت‌هایش به بازیکنان و هواداران روحیه بدهد اما آنقدر فوتبال دیده و پخته بود که حقیقتا می‌دانست با این نوع از تیمداری نمی‌شود قهرمان آسیا شد. البته او در بخش مهمی از صحبت‌هایش به سواد فوتبالی یحیی گل‌محمدی اشاره کرد و گفت: «سال‌ها قبل فردوسی‌پور در همین شبکه ۳ با زدن مربیان داخلی قصد تبلیغ مربیان خارجی را داشت اما امروز می‌بینیم یک مربی ایرانی توانسته پرسپولیس را با درایت به فینال برساند».

در سوی دیگر «وزیر جوان» در حالی  تمام توان خود را برای هُل دادن مخاطبان بازی فینال لیگ باشگاه های آسیا به سمت اینستاگرام صرف کرد که هم تلوبیون و هم روبیکا اقدام به پخش زنده فینال جام باشگاه های آسیا کردند و وزیر ارتباطات ما که در سال ۹۶ با وعده و وعید ساماندهی فضای مجازیِ رها، راهی صندلیِ یک وزارت ارتباطات شد و قول داده بود فازهای جدی شبکه ملی اطلاعات را یکی‌پس از دیگری تکمیل و تحویل دهد، بوقچی یک‌پلتفورم خارجی که هیچ تعهدی به ایرانی‌ها _علی رغم سرویس‌های فراوانِ ایران_ندارد، شد.

کاش آقای جهرمی برای باقی ماندن در سامانه مدیریتی کشور و جبران سوء مدیریت‌ها در زمینه شبکه ملی اطلاعات، حداقل برای دیدن بازی پرسپولیس و دادن یک چراغِ سبز به نظام، پهنای باند نت داخل کشور را برای روبیکا و تلوبیون رایگان می‌کرد، نه اینکه وارد دعوای یک مدیر با یک مجری شود.
 

سوء استفاده از «قدرت»

فردوسی پور یک نمونه روشن و آشکار از خروجی های زشت اما عبرت آموز جام جم است. او کارمند رسمی صدا و سیماست اما حاضر نیست برای تلویزیون گزارش کند. یک کلمه علیه صدا و سیما موضع آشکار نمی گیرد اما چپ و راست کنایه و متلک بار تلویزیون می کند. خودش ساکت است اما رفقا و همکاران سابقش در نود، هر هفته «دوشنبه های بدون نود» را یادآوری می‌کنند. با مطرودین تلویزیون فالوده می خورد اما برای فوتبال ۱۲۰ بودجه میلیاردی می گیرد. او می داند که بدون تلویزیون رسمی ایران یک صدم قدرت سابقش را نخواهد داشت، اما همزمان نمی خواهد از لابی حامیانش در فضای مجازی و شبکه های خارجی فارسی زبان بی بهره بماند.

فردوسی پور در شرایطی دائما حرف از «مردم» می زند که هرگز در عمل گامی برای ارتباط با مردم بر نداشته است. او در تمامی این سال‌ها آنقدر سرمست از قدرت گرفتن در آنتن رسانه ملی بوده که حتی یک اکانت در هیچ شبکه اجتماعی ندارد. هیچ راه ارتباطی برای مردم عادی با عادل بر قرار نیست. نبوغ ذاتی عادل به او این فرصت را می دهد که در تریبون های رسمی ژست مردم گرایی بگیرد، اما ثانیه ای از وقتش را برای ارتباط با مردم عادی «تلف» نکند! چنین شخصیتی با چنین جایگاهی، بهترین گزینه برای تکمیل سناریوی AFC برای بر هم زدن تمرکز و روح و روان مردم ایران و باشگاه پرسپولیس است. تمام تیرهای ای اف سی برای سنگ اندازی در مقابل پیروزی های پرسپولیس و حذف نمایندگان کشورهای عربی به بن بست خورده؛ محرومیت آل کثیر نتوانسته مانع از حذف النصر شود؛ زمین تمرینی در اختیار پرسپولیس قرار نمی دهند، اما به یکباره دلسوز مردم ایران می شوند تا ایرانیان فینال را با گزارش عادل بشنوند و فردوسی پور بابت دلتنگی هایش بغض بترکاند!

تمامی این اتفاقات در شرایطی می‌فتد که AFC میلیون ها دلار از مطالبات تیم های ایرانی و فدراسیون را به بهانه‌ تحریم بلوکه کرده اما از تلویزیون ایران حق پخش می خواهد! با این بهانه، طی چشم بر هم زدنی امورات مربوط به ویزا و سفر فردوسی پور را راست و ریس می کنند و گزارش اکانت اینستاگرام ای اف سی را به وی می سپارند و در ادامه با تشریفات خاصی یک روز قبل او را در استادیوم می چرخانند و در رختکن دو تیم و جایگاه ویژه و کنار زمین، او را پاگشا می کنند. عادل فردوسی پور یک درس عبرت بزرگ برای سیاست گذاران فرهنگی و رسانه ای ایران است. او محصول سیستمی است که در آن برخی‌ها از مکانیزم های مشروع، «قدرت» می گیرند و از این قدرت سوء استفاده می کنند.
  

امکان پذیرش ضوابط و قوانین

شکست سناریونویسی های دشمنان برای تلویزیون (که کسی منکر ضعف های بی شمارش نیست) اتفاق تازه ای نیست. حالا شاید فردوسی‌پور بیشتر از همیشه قدر آنتن صداوسیما را بداند و برای بازگشت به تلویزیون، لحظه شماری کند. احتمالا مدیران رسانه ملی هم در صورت عذرخواهی و تعهد به پذیرش ضوابط صداوسیما توسط این گزارشگر باسابقه کشورمان با بازگشت عادل، مخالفتی نکنند.