«فائزه هاشمی» دختر مرحوم هاشمی رفسنجانی و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در مصاحبه با سایت خبری «انصاف نیوز» با اشاره به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و شکست دونالد ترامپ به علاقه قلبی خود نسبت به پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا  اذعان و در توضیح علت آن عنوان می‌کند: «اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا می‌کرد، بالاخره ما مجبور می‌شدیم یک تغییر سیاست‌هایی را داشته باشیم» او که این «تغییر سیاست‌ها» را به نفع مردم می‌خواند در ادامه با «شُل و وِل» نامیدن دموکرات‌ها، مدعی می‌شود «با آمدن دموکرات‌ها موضع خطای ما بیشتر تقویت می‌شود».
 

پاشیدن خاک بر چهره آفتاب

در شرایط کنونی که به واسطه رهبری حکیمانه رهبر معظم انقلاب و فرماندهی شهید سپهبد سلیمانی و مجاهدت‌های گروه‌های محور مقاومت، بسیاری از کارشناسان و تحلیل‌گران مستقل بین‌المللی بر شکست استراتژی آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه اذعان دارند و به نفوذ و قدرت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی تاکید می‌کنند و از سوی دیگر کارکرد مقاومت موجب تأمین امنیت و تقویت بنیه امنیتی ایران و تقویت جایگاه کشور در حوزه دیپلماسی شده است. دختر هاشمی رفسنجانی همسو با رسانه‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان، تلاش می‌کند دستاورهای محور مقاومت و تلاش‌های شهید سلیمانی را به زعم خود زیر سوال ببرد.
 
وی در بخشی از مصاحبه خود در اظهار نظری عجیب، البته عجیب برای کسانی که تفکر و گفتمان اصلاح طلبان رادیکال را نمی‌شناسند عنوان می‌کند «من نمی‌شنوم که یک‌نفر بگوید آقای سلیمانی چه کار کرد؟ نتیجه‌ی عملکرد آقای سلیمانی و ما به‌عنوان مقاومت چه شد؟» به نظر می‌رسد فائزه هاشمی می‌بایست پاسخ این سوال سطحی را از خود ترامپ که شیفته‌اش است بپرسد که محور مقاومت با آمریکا و استکبار چه کرد که آنها چاره‌ای جز قبول ننگ ترور دولتی و حذف فیزیکی سرداران مقاومت را نداشتند؟
 
با نظر به محبوبیت شهید سلیمانی در قلب‌های مردم ایران و منطقه و روشن بودن کارنامه عملکرد وی و سپاه قدس، سیاه‌نمایی فائزه هاشمی در خصوص قهرمان ملی و اسلامی چیزی جز «پاشیدن خاک بر چهره آفتاب» نیست. فائزه هاشمی می‌توانست یادآور اختلاف نظر هاشمی با شهید سلیمانی پیرامون حضور در سوریه نباشد و پدرش را در چشم مردم، منفی نشان ندهد، اما چون او به حقانیت مواضع خودش فکر می‌کند و نه آبرو و اعتبار پدر، ابایی ندارد که هاشمی را مخالف سلیمانی نشان دهد: «من شنیدم، البته مستقیم از بابا نشنیدم، که آقای سلیمانی وقتی می‌خواستند به سوریه بروند آمدند با بابا مشورت کردند، و بابا گفت که نرو.» مسلما نمی‌توان به نقل قول شخصی مانند فائزه هاشمی اعتماد کرد بلکه برعکس باید سخنانی او را کذب دانست مگر اینکه عکسش ثابت شود. اما اینکه او با این سخنان به دنبال چیست و چرا می‌خواهد مرحوم هاشمی را مخالف پدرش معرفی کند باید مورد دقت قرار گیرد.
 

فائزه هاشمی که به سبب امنیت حاصل از خون شهدایی همچون شهید سلیمانی و به جهت «رأفت و سعه‌صدر نظام» اکنون در دفتر خود مشغول به بافتن افکار و سخنان نسنجیده است و یک روز در گفتگو با رسانه‌های ضدانقلاب به نظام و مردم کشورش فحاشی می‌کند و روز دیگر با رسانه‌های اصلاح‌طلب در داخل مصاحبه کرده و ژست روشنفکری در حوزه زنان می‌گیرد، برای یافتن پاسخ خود در خصوص اهمیت فعالیت‌‌های شهید سلیمانی و محور مقاومت در نابود کردن داعش تنها به تجاوز گسترده و سیستماتیک نیروهای داعشی به زنان ایزدی در عراق، بازار فروش زنان در سوریه و... نگاهی بیاندازد. البته تعریف فائزه هاشمی از حقوق زنان را باید از دفاع وی از چند همسری زنان فهمید تاجایی که گفته بود «چرا فقط مرد‌ها می‌توانند از چند همسری بهره‌مند شوند؟».
 

جریان تحریف؛ عاملان داخلی «فشار حدااکثری»

فائزه هاشمی درحالی مکنونات قلبی خود در زمینه پیروزی ترامپ را آشکار می‌کند که اصلاح طلبان افراطی و غرب‌گرایان با حمایت شدید از بایدن دور جدیدی از تبلیغات منفی علیه رقبای خود را دنبال می‌کردند و مخالفان امریکا پرستی را «کاسبان تحریم» و «حامیان ترامپ» می‌نامیدند. آن‌هم به بهانه اینکه همانند غرب‌گرایان به شکلی ساده‌لوحانه از تغییر دولت آمریکا مشعوف نشده بودند. آن‌ها در شرایطی تلاش می‌کردند جبهه رقیب را که صحت گزاره‌های واقع‌بینانه‌اش در سال‌های گذشته ثابت شده بود، حامی ترامپ توصیف کنند که از قضا زمانی که آن‌ها با تمام توان به دنبال نشان دادن چراغ سبزی به ترامپ بودند، این جریان انقلابی در برابر تمامیت‌خواهی و زورگویی ترامپ ایستادگی کرده بود.
 
در حالی فائزه هاشمی صراحتا از فشار بیشتر به کشورش با نیت ایجاد تغییرات سیاسی سخن به زبان می‌آورد و از شخصیت منفوری همچون ترامپ دفاع می‌کند که اصلاح طلبان افراطی تنها راه نجات خود را در «غیرمتعارف» توصیف کردن ترامپ یافته بودند. آن‌ها در پاسخ به این سوالات که چرا نهایت وعده‌های اقتصادی دولت به رشد ۱۰برابری نرخ ارز منتهی شد؟ چرا برجامی که به عنوان یک سند بین‌المللی بلندمدت به امضای تیم مذاکره‌کننده رسیده بود به این راحتی قابل نقض شدن بود؟ چرا سیاست چرخش به غرب دولت حتی اروپایی‌ها را در کنار ایران نگه نداشت؟ و ده‌ها سؤال دیگر تنها یک پاسخ داشتند و آن هم این بود که: ترامپ بازیگری غیرمتعارف و دیوانه است که باعث نقش بر آب شدن تمام برنامه‌ریزی‌های برجامی شده است..
 
اصلاح طلبان افراطی در حالی جریان رقیب را «کاسبان تحریم» می‌خوانند که با استناد به اظهارات فائزه هاشمی می‌توان  گفت خواسته قلبی آنها در پس ظاهرسازی‌ها و ادعاهای دلسوزانه برای مردم، تشدید فشار حداکثری بر مردم عزیز کشورمان بوده است. به نحوی که می‌خواستند با حضور مجدد ترامپ در مسند ریاست جمهوری آمریکا و به حداکثر رساندن فشارهای اقتصادی علیه مردم، حاکمیت را تحت فشار افکار عمومی قرار دهند و با دستاویز قرار دادن فضای متشنج داخلی و اعتراضات احتمالی، به اهداف سیاسی خود برسند.
 
پس این امکان دور از ذهن نیست که اصلاح طلبان افراطی و فعالان جریان فتنه آرزوی پیروزی ترامپ در انتخابات را به همان دلیل که فائزه هاشمی عنوان می‌کند، در گعده‌های خصوصی خود نیز عنوان کرده باشند؛ چراکه آنها نه‌تنها تمایلی به کاهش فشار تحریم‌های خارجی ندارند که حتی حیات سیاسی‌شان نیز وابسته به این تحریم‌هاست، به گونه‌ای که می‌توان برچسب «کاسب تحریم» را کامل‌ترین توصیف از حیات سیاسی‌شان دانست.

 

جریان فتنه؛ عاملان تحریم

اظهارات یا به عبارتی اعتراف صریح فائزه رفسنجانی به وضوح ماهیت غیرملی و وطن‌ستیزانه جریان غرب‌گرا در ایران را نشان می‌دهد؛ جریانی که بقای خود را در گرو فشار آمریکا به ایران و در فشار قرار گرفتن مردم و کاهش سرمایه‌های مردم می‌داند و به عبارتی چشم امید به فشار امثال ترامپ بر ایران دارد و از همه مهم‌تر رفتار سیاسی خود را با فشارهای امثال ترامپ بر مردم ایران تنظیم می‌کند. در حافظه تاریخی ملت ایران خواهد ماند که با گرای اصلاح‌طلبان افراطی مرحله اول تحریم‌ها، قبل از انتخابات مجلس هشتم و از طریق «قطعنامه1747 » در فروردین1386 کلید زده شد. که هدف آن، تاثیرگذاری بر افکار عمومی و روی‌گردانی مردم از جریان رقیب در انتخابات مجلس بود که باید در ادامه، منتج به پیروزی اصلاح طلبان افراطی در مجلس و همچنین محدودسازی رهبر انقلاب و تغییر قانون اساسی می‌گردید.
 
آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی با مساعدت و گرادادن اصلاح طلبان افراطی، ضمن تصویب سه قطعنامه (1737، 1734، 1803) نسل اول تحریم‌های سخت علیه ایران را تصویب و اجرایی ساختند. آنان تغییر نگرش مردم ایران، به قدرت رسیدن اصلاح طلبان افراطی، مهار و ساختار‌شکنی در ایران را به انتظار نشسته بودند. هدف بلند مدتی که امروز فائزه هاشمی به آن اذعان می‌کند.
 
روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال در 20نوامبر 2009 با اشاره به سفر «محسن مخملباف» از فعالان جریان فتنه به واشنگتن و درخواست وی برای تشدید تحریم‌ها علیه ایران، به نقل از مخملباف می‌نویسد: «ما به تحریم‌های اقتصادی که فشار را بر ایران زیادتر می‌کند محتاجیم. ما می‌خواهیم اوباما بگوید که او پشتیبان دمکراسی است. اگر چنین نگوید طرفداران خود را در ایران از دست خواهد داد.» همچنین هفته‌نامه آمریکایی تایم نیز در همان مقطع (23نوامبر 2009) در مقاله ای تحت عنوان «سبزها دست به دامن آمریکا می‌شوند» به قلم «رابین رایت» و به نقل از مخملباف می‌نویسد: «اعمال تحریم‌های اقتصادی باعث خواهد شد، ایران متوجه شود جهان نسبت به آنچه که در این کشور می‌گذرد بی‌تفاوت نیست.»
 
هرچند «محسن هاشمی» در نامه‌ای خطاب به خواهرش از او خواست این سخنان (سخیف) را اصلاح کند، اما این تفکر قوت غالب اصلاح طلبان افراطی و امریکا پرستان است و فعالان سیاسی مانند اصلاح طلبان حاضر در قدرت نباید آنان را به مخفی‌سازی تفکرشان و ریاکاری در جبهه‌گیری‌های سیاسی‌شان توصیه کنند، بلکه باید این فکر را مردود بشمارند و برای آگاهی مردم تلاش کنند. بازیگران سیاسی کشور ما اگر ذره‌ای فکرشان را از اسارت امریکا و استکبار جهانی آزاد می‌کردند می‌توانستند اهداف بلندی برای خود ترسیم کنند و از زندگی در لجن‌زارهای امپریالیستی نجات پیدا کنند.