با وقوع ناآرامی‌های پسا انتخاباتی آمریکا و حمله گروهی از هواداران ترامپ به کنگره، شماری از شخصیت‌های اقتصادی و سیاسی ایالات‌متحده از این اتفاق ابراز انزجار کرده و خواهان برکناری او و اخراج تیم همکارانش از کاخ سفید شدند. آن‌ها معتقدند یورش به عمارت کاپیتول (ساختمان کنگره) و کشته و زخمی شدن چندین تن از مردم، حمله‌ای وحشتناک به بنیادهای دموکراسی بوده است. همچنین چندین مقام، از جمله «ایلین چائو» وزیر حمل‌ونقل این کشور در اقدامی اعتراضی از سمت خود استعفا داده‌اند.
 

انتخابات مجلس نمایندگان آمریکا و ریاست مجدد نانسی پلوسی

از طرفی با فرا رسیدن انتخابات نوامبر 2020 آمریکا، دموکرات‌ها توانستند اکثر کرسی‌های مجلس نمایندگان این کشور را کسب کنند. اگرچه هنوز سرنوشت مجلس سنا مشخص نیست اما نانسی پلوسی مخالف سرسخت ترامپ با کسب ۲۱۶ رأی به‌عنوان رئیس مجلس نمایندگان انتخاب شد.

این سیاست‌مدار کهنه‌کار آمریکایی، نخستین زنی است که در تاریخ آمریکا به چنین مقامی انتخاب می‌شود. وی در سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ نیز ریاست مجلس نمایندگان را بر عهده داشت. هرچند رئیس 80 ساله‌ی مجلس نمایندگان اعلام کرده، این آخرین دوره فعالیت او به‌عنوان رئیس مجلس نمایندگان است اما به نظر می‌رسد اتفاقات مهمی در این مدت کوتاه در انتظار دولت کنونی آمریکا باشد. پلوسی در دو سال گذشته، نقش مهمی در مقابله با ترامپ ایفا کرده زیرا بر اساس قانون اساسی آمریکا، رئیس مجلس نمایندگان پس از رئیس‌جمهور و معاون او، سومین شخص قدرتمند سیاسی به شمار می‌آید.
 

واکنش نانسی پلوسی به ناآرامی‌های پسا انتخاباتی آمریکا

نانسی پلوسی نیز همچون دیگر سیاستمداران آمریکایی از اقدامات خلق‌الساعه و مشکل‌آفرین ترامپ ابراز نگرانی کرده است. وی روز جمعه ۸ ژانویه (19 دی‌ماه 1399) در نامه‌ای خطاب به نمایندگان دموکرات پارلمان تصریح کرد که «یک رئیس‌جمهور نامتعادل» نباید به فرمان‌های نظامی و کدهای هسته‌ای دسترسی داشته باشد و ارتش آمریکا را به یک «حمله اتمی» وا دارد. او در نامه خود اظهار کرد: «با رئیس‌جمهوری چنین نامتعادل، آمریکا در وضعیتی بی‌نهایت خطرناک» قرارگرفته و می‌افزاید: «باید هرچه در توان داریم انجام دهیم تا مردم و دموکراسی آمریکا را از لطمات او حفظ کنیم.»


او همچنین مهاجمان به کاپیتول را «تروریست» خوانده و گفته ترامپ که هواداران خود را به «شورش مسلحانه» فراخوانده است، نباید رئیس‌جمهور باقی بماند. پلوسی از مایک پنس (معاون ترامپ) خواسته طبق قانون اساسی موقتاً مقام رئیس‌جمهور را به عهده بگیرد. بر اساس ماده ۲۵ اصلاحیه قانون اساسی چنانچه رئیس‌جمهوری به هر دلیلی از انجام‌وظیفه «ناتوان» باشد، معاون او می‌تواند جایگزین او باشد. وی علاوه بر این‌ها تأکید کرده، چنانچه ترامپ به‌صورت فوری و داوطلبانه کناره‌گیری نکند و یا مایک پنس و اعضای کابینه او را «ناتوان از انجام‌وظیفه» ندانند و اقدام به برکناری نکنند، کنگره ایالات‌متحده باید دست به اقدام بزند.
 

واکنش بایدن به تصرف مجلس آمریکا

به گزارش شبکه خبری ان‌تی‌وی،‌ پیش از این نیز جو بایدن، رئیس‌جمهور آتی آمریکا در سخنانی در پنج‌شنبه ۷ ژانویه (۱۸ دی‌ماه 1399) گفت، «ترامپ از همان ابتدا تهاجمی کامل را علیه نهادهای دموکراتیک آمریکا به راه انداخت». وی افزود: «حمله به کاپیتول در روز گذشته یکی از تیره‌ترین روزهای تاریخ ملت ما بود.» بایدن هواداران مسلح ترامپ را به «تروریست‌های داخلی» تشبیه کرد.
 

شبکه‌های اجتماعی ترامپ

توییتر، فیس‌بوک و دیگر شبکه‌های اجتماعی نیز پست‌ها و پیام‌های ترامپ را به بهانه‌ی محتواهای خشونت‌طلبانه و خطرناک پاک می‌کنند. مثلاً شرکت فیس‌بوک حساب کاربری رئیس‌جمهور آمریکا را ابتدا برای ۲۴ ساعت مسدود کرد اما اکنون ترامپ تا انتقال قدرت به بایدن از دسترسی مستقیم به فیس‌بوک و اینستاگرام محروم خواهد بود. به گفته مارک زاکربرگ، رئیس فیس‌بوک، پیام‌های ترامپ هنگام حمله آشوبگران به کاپیتول با قوانین و مقررات این شرکت در تناقض بوده‌اند. او ویدئویی اشاره کرد که در آن رئیس‌جمهور، طرفداران خود را به عقب‌نشینی از ساختمان پارلمان آمریکا فراخوانده اما درعین‌حال ادعاهای بی‌اساس خود درباره تقلب انتخاباتی را تکرار کرده بود.
 

دخالت آمریکا در ناآرامی‌های دیگر کشورها

جالب اینجاست وقتی در کشورهای دیگر آشوب و ناآرامی رخ می‌دهد، دولتمردان و سیاستمداران آمریکایی در حمایت تمام و کمال از آشوبگران پیش‌قدم‌اند. اگر هم مسئله‌ای برای دخالت نباشد، عوامل نفوذی آمریکایی در کشورهای مختلف با فتنه‌هایی که ایجاد می‌کنند، موجبات مناقشات سیاسی را فراهم می‌آورند. انقلاب رنگی یکی از شیوه‌های جدید توطئه‌های سیاسی از دو دهه‌ی گذشته تاکنون است که در کشورهایی مانند چکسلواکی، گرجستان، اوکراین و قرقیزستان صورت گرفته که نوعی تغییر اساسی رژیم به مفهوم کامل کلمه بود. این انقلاب‌ها بیشتر توسط سازمان‌های امنیتی و اطلاعاتی آمریکایی طراحی‌ می‌شود و در کشورهایی که الگوها و روش‌های غربی را قبول ندارند، به اجرا درمی‌آیند. شعار مشترک آن‌ها نیز غالباً رنگ و بوی غربی و لیبرالیستی دارد.
 

دخالت آمریکا در بلاروس

به‌عنوان نمونه در جریان ناآرامی‌های «بلاروس» در اواسط امسال (1399)، آمریکا تمام‌قد از معترضان بلاروسی حمایت ‌کرد. ناآرامی‌های بلاروس نیز همانند آمریکا پس از انتخابات ریاست جمهوری و به دنبال ادعای تقلب توسط «تیخانوفسکایا» آغاز شد. وی پس از شکست در انتخابات ۹ آگوست ریاست جمهوری در بلاروس به لیتوانی گریخت و روز دوشنبه با «استیون بیگان» دیدار داشت و اعلام کرد که آماده حل بحران سیاسی و میانجیگری سازمان‌های بین‌المللی است.

سوتلانا تیخانوفسکایا، رهبر اپوزیسیون بلاروس در گفتگو با فاکس نیوز گفته بود: «استیون بیگان، دستیار وزیر خارجه آمریکا، شخصاً به من این اطمینان را داد که به بهترین شکل ممکن از ما حمایت می‌کند و در این اوضاع کمک‌حال ما خواهد بود.» متقابلاً لاوروف، وزیر خارجه روسیه نیز نسبت به هرگونه مداخله در امور داخلی بلاروس شامل درخواست برای اعتراضات ضد دولتی در این کشور به اتحادیه اروپا و آمریکا هشدار داد. وی همچنین در دیدار با دستیار وزیر خارجه آمریکا در مسکو گفت: «تلاش‌ها برای تحریم و فشار سیاسی بر مینسک (پایتخت کشور بلاروس) قابل‌قبول نیست.»
 

 

جنگ‌طلبی‌های آمریکا

عدم‌تغییر سیاست‌های آشوب‌طلبانه و جنگ‌افروزانه در تمام دولت‌های آمریکا از سال ۱۹۴۵ و از زمان تشکیل سازمان ملل متحد، نشان‌دهنده رویکرد استعماری و هژمونی‌طلبی آن‌ها در تمام نقاط دنیاست. ایالات‌متحده علاوه بر حمایت‌های همه‌جانبه از آشوب‌طلبان و فتنه‌گران تمامی کشورها، پس از جنگ جهانی اول و دوم، بیش از 30 مداخله نظامی داشته که تمامی آن‌ها باسیاست‌های اشغالگرانه این کشور آغازشده است.

مداخله نظامی در «سوریه» به بهانه استفاده از سلاح‌های شیمیایی در منطقه «خان شیخون» ادلب؛ حمله به عراق با ادعای خلع سلاح‌های کشتار جنگی؛ آغاز جنگ اول خلیج‌فارس با هدف واهی بشردوستانه و ادعای تدارک ارتش عراق برای حمله به عربستان؛ اعزام ارتش آمریکا به بهانه کمک‌رسانی به مردم ویتنام و سپس زمینه‌سازی آغاز جنگ بر ضد این کشور با یک حمله ساختگی و ادعایی به کشتی‌های ایالات‌متحده در خلیج تونکین نمونه‌هایی انگشت‌شمار از بهانه‌های گوناگون دولتمردان ایالات‌متحده برای جنگ‌افروزی‌ در دورترین مناطق نسبت به خاک آمریکاست.
 

سیاست تحریم

اعمال تحریم یکی دیگر از سیاست‌های استعماری و استکباری آمریکاست که معمولاً شامل قطع یا محدود کردن مناسبات تجاری و سیاسی ایالات‌متحده با کشورهایی است که سیاست‌های جنگ و یا آشوب در آن‌ها جواب نداده است. قاچاق مواد مخدر، ضعف حقوق بشر، برنامه‌های هسته‌ای، فساد دولتی و یا تقلب در انتخابات، بهانه‌هایی است که امریکا جهت اعمال تحریم‌های ظالمانه علیه کشورهای گوناگون به‌کار رفته است.

«ایران» نیز سال‌هاست یکی از قربانیان تحریم‌های ظالمانه آمریکایی است. ایالات‌متحده نه‌تنها روابط تجاری و سیاسی خود را با ایران قطع کرده، بلکه اعمال قدرت‌هایش بر رابطه تجاری ایران با دیگر کشورها نیز اثرگذار بوده است. به سبب این تحریم‌ها حقوق اولیه شهروندان ایرانی، مثل حق دسترسی به دارو، سلامت و غذا ایرانیان را مستقیماً تحت تأثیر تحریم‌ها قرار داده است.

اگرچه آمریکا ادعا دارد مجوز خرید دارو را داده اما با تحریم نفت، محصولات پتروشیمی و فولاد؛ تحریم همه بانک‌ها و بلوکه کردن پول‌های بانک مرکزی در همه جای دنیا عملاً امکان دادوستد مالی برای خرید دارو را مسدود کرده است. اخیراً که ایران درخواست خرید واکسن کرونا از طریق کره جنوبی و با استفاده از منابع ارزی بلوکه‌شده در این کشور را داشت، به دلیل تحریم‌ها و اعمال فشارهای آمریکا، موفق به انجام این معامله نشد؛ اما در اقدامی تعجب‌آور توییتر فارسی وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرده، ایالات‌متحده همچنان برای مقابله با همه‌گیری کووید-۱۹ به ایران پیشنهاد کمک می‌کند.
 

کلام پایانی

با این‌که از مدت زمامداری ترامپ در کاخ سفید کمتر از دو هفته باقی‌مانده، سیاستمداران و مسئولین آمریکایی تأکید دارند که چنین فردی نباید در مقام رهبری کشور باشد. حتی برخی از اعضای کابینه دونالد ترامپ و متحدان او در حزب جمهوری‌خواه به دنبال راه‌های قانونی برای برکناری رئیس‌جمهوری هستند.

این در حالی است که نه‌تنها دولت فعلی امریکا که دولت‌های متعدد آمریکایی همواره در حمایت از ناآرامی‌ها در مناطق مختلف دنیا حمایت کرده‌اند و با پوشش سازمان‌های جهانی به دولت‌های آن کشورها فشار آورده‌اند. دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه به این مرحله هم اکتفا نکرده‌اند و گاهی با حملات نظامی و اعزام نیرو، استقلال و تمامیت ارضی کشورها را از بین برده‌اند. ولی الآن که خودشان گرفتار این اعتراضات شده‌اند، آن را حمله به دموکراسی و خواستار برکناری ترامپ شده‌اند.

سوال اصلی آن است که چرا در هنگامی‌ که دولت آمریکا از آشوبگران و فتنه‌گران دیگر کشورها حمایت می‌کرد، سکوت کرده‌اند؟ فقط نظم و امنیت آمریکا مهم است و دامن زدن به منازعات دیگر کشورها توسط آمریکایی‌ها اهمیتی ندارد؟

بدون تردید نباید منافع استعماری و استکباری امریکا را محدود به حملات نظامی و یا فتنه‌انگیزی و ایجاد آشوب دانست. سیاست‌های آمریکاییان ثابت کرده، آن‌ها هیچ‌گونه دلسوزی برای دیگر ملت‌ها علی خصوص ملت ایران ندارند بلکه بالعکس به دنبال پیشبرد اهداف ظالمانه و استعماری خود هستند.

اما شگفت آور است که بعضی از سیاسیون و مسئولین داخلی در دولت نیز همنوا با سیاستمداران و دولتمردان آمریکایی سیاست‌های استکباری و خباثت ها و رذالت های آمریکایی را منحصر در این دولت و در شخص ترامپ می دانند، غافل از آنکه مشی آمریکا در دو قرن اخیر همواره همین رویه بوده و خواهد بود و تنها تفاوتش این است که اکنون به داخل خاک امریکا کشیده شده است، وگرنه نه مسئولان امریکا و نه نانسی پلوسی هیچ مشکلی با آب، خودکامگی، دیکتاتور صفتی، قتل، غارت، فتنه و کودتا نداشتند.

سؤال است چرا آمریکایی‌ها که تمام منابع ارزی ما را برای تبادلات بانکی مسدود کرده و با تحریم‌های ظالمانه واردات مایحتاج ضروری مردم ایران را با مشکل مواجه ساخته‌اند و حتی اجازه خرید واکسن را نمی‌دهند، در اقدامی دلسوزانه برای مقابله با کرونا می‌خواهند به ایران کمک کنند؟

چه‌بسا ترامپ و دولت آمریکا که خود را در آغاز جنگ نظامی و ایجاد آشوب ناتوان دیده‌اند به دنبال یافتن راهی دیگر برای نفوذ در کشور هستند.