آری یا خیر به مذاکره ایران و آمریکا
رییس جمهور جدید آمریکا بنای خود را بر آن گذاشته تا تمامی قوانین، پروژهها و برنامههایی که دونالد ترامپ از خود به یادگار گذاشته را نابود کند که مهمترین آنها خروج از برجام است. دوم آن که؛ ریاست جمهوری جدید آمریکا به این موضوع کاملا واقف است که با بازگشت به برجام، علاوه بر ترمیم نسبی چهره مخدوش شده و بیاعتباری ایالات متحده در سطح جهانی، میتواند امتیاز تمدید و ادامه تحریمهای به اصطلاح قانونی را بازپسگیری کند.
اما از نخستین ساعات روی کار کار آمدن «بایدن» آنچه که بیش از همه، نظر جهانیان و رسانههای مختلف بینالمللی را به خود جلب نمود؛ موضوع ایران، برجام و مذاکره مجدد میان این دو کشور بود. موضوعی که به گفته تحلیلگران سیاسی؛ میراث «باراک اوباما» و آرزوی دیرینه دموکراتهای ایالات متحده آمریکا است.
در این راستا بود که مانور گسترده غولهای رسانهای با عناوینی همچون «احیای مذاکرات ایران و آمریکا»، «بازشگت آمریکا به برجام»، «لغو تحریمهای آمریکا علیه ایران» و... آغاز شد. روندی که جنگ روانی هدفمند و هوشمندانهای را به راه انداخت تا بار دیگر شانس مخالفان جمهوری اسلامی را در راستای متزلزل سازی پایههای نظام ایران اسلامی امتحان کند.
چرایی بازگشت مجدد آمریکا به برجام
در دوران رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا، شیطنتها و برنامههای سرشاخههای رسانههای معاند نظام جمهوری اسلامی ایران به بالاترین حد خود رسید. آنها تمام توان و تلاش خود را به کار بستند تا با انتشار انواع خبرها و شایعات مختلف؛ تمایل دولتمردان ایران به روی کار آمدن «جو بایدنِ» دموکرات را بیش از «دونالد ترامپ» جمهوریخواه نشان دهند!این رسانهها با القای این شایعه خاص، سعی بر آن داشتند تا مسیر جدیدی را برای احیای مذاکره احتمالی میان ایران و آمریکا ایجاد کرده و با این تکنیک، جامعه ایرانی را در آستانه انتخابات 1400 ریاست جمهوری، درگیر دوقطبی سیاسی کنند.
زمانی که تیتر اکثر اخبار میشود: «لغو فرمان ممنوعیت سفر اتباع مسلمان به آمریکا»، «تمایل بایدن به بازگشت به برجام»، «احیای مذاکره با ایران» و اخباری از این قبیل، به آن معنا است که باز هم پروژه «آمریکای خوب!»، «ایرانِ بد!» در حال پیاده سازی میباشد.
این در حالی است که رییس جمهور منتخب آمریکا، در اکثر سخنرانیها و مناظرههای انتخاباتی خود با اشاره به خصومت دیرینه آمریکا با نظام جمهوری اسلامی ایران، متذکر شده است که ایران باید هرگونه فعالیت هستهای را متوقف کند و گزینه نظامی آمریکا به قوّت گذشته روی میز قرار دارد!
به بیان دیگر، باز هم شاهد «دست چدنی» دیگری در «دستکش مخملی» هستیم که به سوی ایران اسلامی دراز شده و صاحبان آن، خود را مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران اما حامی و همراه مرم آن میداند!
در این میان نباید از تلاش تیم بایدن در راستای ظاهرسازی ترمیم روابط میان ایران و آمریکا چشمپوشی کرد. وعده بازگشت مجدد به توافقنامه هستهای برجام یکی از مواردی است که بایدن بر آن تاکید فراوانی داشته اما این مهم دو دلیل عمده دارد:
نخست آن که، رییس جمهور جدید آمریکا بنای خود را بر آن گذاشته تا تمامی قوانین، پروژهها و برنامههایی که دونالد ترامپ از خود به یادگار گذاشته را نابود کند که مهمترین آنها خروج از برجام است. دوم آن که؛ ریاست جمهوری جدید آمریکا به این موضوع کاملا واقف است که با بازگشت به برجام، علاوه بر ترمیم نسبی چهره مخدوش شده و بیاعتباری ایالات متحده در سطح جهانی، میتواند امتیاز تمدید و ادامه تحریمهای به اصطلاح قانونی را بازپسگیری کند و در لوای پرچم برجام و با استفاده از تبصرههای این توافقنامه، قدرت و فعالیتهای ایران اسلامی را محدود کند.
این در حالی است که بسیاری افراد در داخل و خارج از کشور، سعی بر آن دارند تا بازگشت ایالات متحده به برجام را شاهکلید رفع و لغو تحریمهای آمریکا بر علیه ایران معرفی و چهره خصمانه این دشمن دیرینه جمهوری اسلامی را به چهرهای همراه و دلسوز نسبت به ملت ایران اسلامی تبدیل کنند!
موجسواری رسانهها بر وعدههای بایدن
در میان هیاهوی انتخابات ایالات متحده آمریکا و وعدههای انتخاباتی «جو بایدن» در راستای مذاکره با ایران و احتمال رفع و حل مناقشات بین این دو کشور؛ اکثر غولهای رسانهایِ جهان با راهاندازی انواع میز گردها، مناظرهها و تحلیلهای سیاسی در جایگاه قضاوت نشسته و ایران اسلامی را متهم به دشمنی با آمریکا کردهاند. آنها با تحلیلهای هدفمند و سوگیرانه در کنار سانسور آشکار سخنان مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران و تقطیعِ خط و نشانهای سران سطله؛ علت اصلی رفتار خصمانه آمریکا در قبال ایران را مواضع ضد غربی جمهوری اسلامی و فعالیتهای هستهای ایران عنوان کردهاند.به بیان دیگر، رسانههای معاند و تحت سلطه جهانخواران غربی با استفاده از انواع تکنیکها و شگردهای رسانهای، بالاخص وارونهنمایی واقعیات، چنین به مخاطبان القا میکنند که مقصر اصلی تحریمهای خصمانه ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی؛ سیاستهای ظلمستیزانه ایران در سطح جهانی و عدم مصالحه نظام جمهوری اسلامی با دولت آمریکا است!
آنچه که در این میان حائز اهمیت است، ژرف اندیشی و استفاده از سواد رسانهای در اوج جنگ نرم دشمن است چرا که با اندکی تأمل و نگاهی گذرا به سیاستهای چهار دهه گذشته سردمداران ایالات متحده در قبال ایران اسلامی، به سهولت در مییابیم که این اَبَرقدرت جهانخوار؛ تنها در پی کاهش قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه و ایجاد انواع وابستگیها به ویژه، وابستگی اقتصادی آن به دیگر کشورها است.
از این رو، بیش از چهل سال است که با اِعمال انواع تحریمها در حوزههای مختلف، تمام توان خود را به کار گرفتهاند تا از رشد و پیشرفت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری کرده و با برچسبهایی همچون «انقلابی ناتوان»، «انقلاب در خود شکسته» و «ایران منزوی» به جمهوری اسلامی؛ مانع از صدور انقلاب اسلامی ایران به دیگر کشورها شوند.
هدفی که طی قریب به نیم قرن گذشته، هرگز در مسیر تحقق قرار نگرفت و همین مهم؛ غرب را به تقابل بیش از پیش با جمهوری اسلامی ایران واداشت.
عدم تغییر سیاستهای آمریکا در قبال ایران
در این میان باید متذکر شویم، آنچه که همواره رهبر معظم انقلاب اسلامی بر آن تاکید داشتهاند آن است که سیاستهای سردمداران ایالات متحده در برابر ایران اسلامی غیر قابل تغییر است و هرگز نباید چنین تصور کنیم که با تغییر رییس جمهور آمریکا و دست به دست شدن قدرت از حزبی به حزبی دیگر، رفتار و سیاستهای این کشور نسبت به ایران تغییر میکند.آمریکا با هر دولت و هر حزبی برای ایران اسلامی غیر قابل اعتماد است و هرگز نباید به وعدههای آنها در راستای ایجاد روابط دوستانه دل خوش کرد، حتی به بهانه و قیمت کاهش تحریمها.
بیتردید نمیتوان از دولتمردان آمریکایی چنین انتظاری را داشت که سیاست فشار حداکثری علیه ایران را کنار بگذارند، چرا که این رویه به تسریع روند فزاینده قدرت جمهوری اسلامی در منطقه و مقابله کشورهای همجوار ایران با غرب بالاخص ایالات متحده خواهد انجامید و این حقیقتی است که در پس هیچ نقابی پنهان نخواهد شد و آن دسته از افراد و رسانههایی که در تلاش هستند تا خلاف این واقع را القا کنند، تنها در صدد اضمحلال تدریجی نظام جمهوری اسلامی ایران هستند.
در این راستا باید متذکر شویم که تیم انتخاباتی بایدن (وزرا و مشاوران) متشکل از افرادی است که پیشینه و کارنامه سیاسی آنها مملو از خصومت با ایران اسلامی است. به طور مثال؛ «رابرت مالی» (Robert Malley) بعنوان نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران انتخاب شده است که به فردی افراطگرا معروف است.
«رابرت مالی» پیشتر، مشاور عالی اوباما در امور خاورمیانه بود که بنا به سیاستهای ویژه خود، بسیاری از سیاسیون وی را فردی سعودیگرا عنوان میکردند. چرا که «مالی» تمایل وافری به سعودیها و عماراتیها داشت و در اتخاذ و اِعمال سیاستهای ایالات متحده در خاورمیانه، از آنها راهنمایی و مشاوره میگرفت و از این رو سعودیها به «رابرت مالی» لقب «معمار امنیتی خاورمیانه» را اطلاق کرده بودند.
از دیگر سو، بایدن با انتخاب احتمالی «رابرت مالی» که مخالف برخی سیاستهای رژیم صهیونیستی همچون شهرک سازی در نوار غزه و محاصره فلسطینیان است، سعی بر آن دارد تا وی را فردی صلح طلب و نزدیک به مواضع اسراییلستیزانه جمهوری اسلامی معرفی و نهایتأ، بستری در راستای تعامل و مذاکره با ایران را ایجاد نماید.
در نهایت باید با توجه به توصیهها و رهنمونهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، چهره واقعی آمریکا را شناخت و در مسیر امواج شایعات و اخبار کذب قرار نگرفت تا مسیر مذاکره با آمریکا و ایجاد دوقطبی سیاسی در جامعه مسدود گردد.
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}