همه چیز در جهان به هم ریخت و تدابیر بهداشتی و پزشکی شدید در دنیا مرسوم شد. بیمارستان‌ها پر از بیماران کرونایی شدند که می‌گفتند بیماری به نام کویید-19 که ناشی از ویروس کرونا است را گرفته‌اند. آمار فوتی‌های کرونایی شروع و واهمه از ابتلای این بیماری آغاز شد. دولت‌های جهان مجبور شدند که بخشی از بودجه و ثروت خود را صرف مبارزه با این ویروس و بیماری حاصل از آن کنند.
 

قهرمانی هنرمندان جهان در کنار کادر درمان

در این میان در کنار پزشکان و جامعه سلامت و بهداشت نقش هنرمندان اهمیت خاصی پیدا کرد آن هم به دو دلیل. اول آنکه بسیاری امید خود را برای زندگی و زنده ماندن از دست داده بودند و باید امید به جامعه بازمی‌گشت. ترس از ابتلای به این بیماری و عوارض آن باعث شده بود که حتی برخی از مردم دنیا دچار بیماری‌های روحی و روانی شوند و حتی عده‌ای ولو قلیل از واهمه ابتلا دچار سکته شدند و جان باختند. اینجا بود که هنرمندان برای امیدآفرینی به میان آمدند و چه با تولید فیلم و برنامه‌های نمایشی و تلویزیونی و چه با حضور در فضای مجازی به صورت‌های گوناگون مانند برنامه‌سازی‌های خرد و یا حتی با انتشار پست‌های دلگرم کننده مردم را کمک کردند.

از سوی دیگر مردم باید در خانه می‌ماندند؛ این مهم‌ترین شعاری بود که تمام کشورها به مردم می‌گفتند: «در خانه بمانید» زیرا خانه امن‌ترین جا برای دور ماندن از کرونا است. اما در خانه ماندن یک شرط مهم لازم داشت و آن هم سرگرمی بود. برای همین هنرمندان باید دست به کار می‌شدند و با ساختن فیلم و سریال‌های جدید و برنامه‌های تلویزیونی مردم را سرگرم می‌کردند. بنابراین در اینجا هنرمندان جهان می‌توانستند مانند قهرمانانی نقش ایفا کنند که با ایثار و از خودگذشتگی و حضور در سر صحنه‌های فیلمبرداری با وجود خطر ابتلای به کرونا، کاری کنند که مردم بتوانند با فراغ بال بیشتری در خانه بمانند.

اما ماجرا به همین سادگی هم نبود و بسیاری از مشاغل و کارهای کوچک و بزرگ تعطیل شد و  بسیاری از کار بیکار شدند. آنهایی که در این بین از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبودند نیز ضربه‌های بدتری خوردند. همینطور دولت‌ها برای تأمین هزیه‌های مبارزه با کرونا و درمان، باید منابع مالی را تأمین می‌کردند که مواجهه یکباره با این ویروس منحوس و کشنده باعث شده بود که عدم برنامه‌ریزی‌های قبلی منجر به روبرو شدن با مشکلات مالی سنگین دولت‌ها شد.

اینجا بود که برخی از هنرمندان جهان پای کار آمدند و با بذل و بخشش ثروت خود برای حل مشکلات مالی دولت و کادر درمان دست به کار شدند. هنرمندان خارجی خصوصاً شرقی‌ها درخشیدند و مبالغ قابل توجهی را هدیه کردند. چهره‌هایی مانند جکی چان و بونگ جون هو کارگردان فیلم انگل نمونه‌های معروف آن بودند که ارقام بالایی را برای کمک به مبارزه با کرونا بخشیدند. در کنار این، هنرمندان هوای همکاران خود را نیز داشتند و به آنان که در این وضعیت درگیر و گرفتار شده بودند توجه داشتند تا وضعیت بغرنج اقتصادی آنان باعث نشود که از حرفه خود خارج شوند. بنابراین هنرمندان در ماجرای کرونا به عنوان پدیده عجیب و نادر تمام سال‌های اخیر نقش بسیار مهمی داشتند. هنرمندان ایرانی در سال کرونایی 1399 چه کردند؟

امّا در ایران وضعیت از جهاتی مشابه هنرمندان جهان بود. اول اینکه برای در خانه ماندن برخی از هنرمندان وارد عمل شدند تا با برنامه‌سازی در تلویزیون و نمایش خانگی بتوانند اسباب سرگرمی و اوقات فراغت مردم را فراهم کنند. آنان نیز مانند هنرمندان سرصحنه جهان با کرونا درگیر شدند و برخی از چهره‌های عزیز جامعه هنری از دست رفت.

ئ


اما آنچه که به نظر می‌رسید مورد انتظار باشد و جامعه هنری ما در آن درخشان عمل نکرد، ورود به کمک‌های مالی و مادی برای جامعه کرونا زده و تحریمی ایران است. جامعه‌ای که یکباره با کرونا مانند دیگر کشورهای جهان مواجه شد اما با یک تفاوت بزرگ و آن هم تحریم بود. ورود داروها و اقلام بهداشتی و درمانی زیادی به علت تحریم‌های ظالمانه ممنوع بود و از سوی دیگر بودجه و منابع مالی آماده و کافی برای حل مشکلات ناشی از کرونا وجود نداشت. گرانی و تورم نیز به این فاکتور اضافه شده بود و رسما کشور در شرایط بدی به سر می‌برد. اینجا بود که به نظر می‌رسید که هنرمندان داخلی مانند هنرمندان جهانی بدرخشند و به کمک ملت و دولت بشتابند.

ناگفته نماند برخی از هنرمندان با همکاری بخش‌های مردمی و دولتی مانند هلال احمر و کمیته امداد امام خمینی(ره) به کمک بخش‌های محروم رفتند و با یاری رسانی و همدلی توانستند کمک‌های ویژه‌ای به مردم کرونا زده مناطق محروم کنند. اما آن بخش از هنرمندانی که در سال‌های قبل در ایام عید و تابستان راهی کشورهای غربی و اروپایی می‌شدند و با دلار گران قیمت در حراج‌های ژانویه کریسمس پوشاک و لوازم زندگی یک سال بعد خود را می‌خریدند، کم سروصدا و غیب شدند. آنانی که ویزای شینگن و گرین کارت آمریکا را دارند ناپدید شدند!

حتی وضعیت سینماگرانی که از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبودند آنقدر وخیم شد که برخی از آنان مجبور به دست دراز کردن به سوی برخی که وضعیت بهتری داشتند، شدند. در حالی که بررسی و گفت‌وگوها نشان می‌داد که تشکیل یک صندوق حمایتی متشکل از سرمایه‌گذاران و هنرمندان متمول می‌توانست وضعیت معقول‌تر و همدلانه‌تری را رقم بزند.

چیزی مانند صندوق‌های حمایتی در هالیوود و سینمای اروپا که به کمک هنرمندانشان شتافت، مانند صندوق‌های مالی سینمایی و فرهنگی انگلیس که دیدنی عمل کردند. اما هنرمندانی که از وضعیت مالی مساعد و خوبی در اینجا بهره‌مند بودند ترجیح دادند که گرفتاران صنوف به آنان زنگ بزنند تا اینکه خودشان آستین بالا بزنند.

حالا یکسال از این وضعیت گذشته است و خوشبختانه واکسن کرونا در حال تولید است. دل‌های مردم ایران امیدوار به تلاش‌های علمی نخبگان و مفاخر پزشکی کشور است که توانسته‌اند با وجود تحریم‌ها و سنگ‌اندازی‌ها واکسن کرونا را تولید کنند و جان مردم را نجات دهند. قهرمانان واقعی که باید دست آنان را بوسید.
 

خودشیرینی برای هنرمندان

اما اتفاقی در این میان سروصدا به پا کرد و آن هم نامه روابط عمومی سازمان نظام پزشکی کشور به وزارت بهداشت برای اولویت بخشی واکسیناسیون کرونا برای هنرمندان کشور است. چیزی که در فضای مجازی سروصدا به پا کرد و برخی آن را حرکتی سیاسی برای جذب آرای هنرمندان برای انتخابات سال آینده می‌دانند. این در حالی است که مشاغل بسیاری نیز وجود دارد که در شرف بیشتر به ابتلای کرونا هستند مانند راننده‌های وسایل نقلیه که در روز در حال ارتباط با صدها نفرند و همینطور کارکنان فضاهای عمومی مترو و یا حتی فروشندگان که باید اقلام ضروری را برای مردم تهیه‌کنند.
 

واکسیناسیون کرونای ایرانی

بنابراین باید گفت که این برنامه‌ریزی و سهم‌دهی جداگانه برای هنرمندان قبل از مردم کاری پسندیده برای هنرمندان کشور که باید در کنار مردم در شرایط سخت باشند، نیست. اما آن سوی جهان مانند آمریکا اوضاع به شکل منطقی دیگری در حال رقم خوردن است. آمریکا با اولیت دادن سالمندان کشور خود برای واکسن کرونا، هنرمندان سن و سال‌دار کشور را نیز واکسن می‌زند تا همه به صورت برابر از اصلی‌ترین راه جلوگیری از ابتلای به کرونا برخوردار باشند و عدالت برقرار شود.
هنرمندان باید در کنار مردم باشند نه جدای از آنان!

باید گفت که جدا کردن هیچ کدام از اقشار و مشاغل کشور برای واکسیناسیون امری پسنیده نیست مگر کادر درمان که در خط مقدم مبارزه با این ویروس‌اند. واکسیناسیون هنرمندان جدای از مردم و جلوتر از آنان با دلایلی مانند برنامه‌سازی و تولید آثار نمایشی برای سرگرمی در خانه دلیل محکمه پسند و موجهی نیست و بیشتر مایه فاصله گرفتن هنرمندان از مردم مانند قشری که گویا خونشان از مردم رنگین‌تر است می‌شود.

یک نکته دیگر را نیز باید گفت و آن هم این است که هنرمندان جهان از زمانی که واکسن کرونا در کشورشان تولید شده است به صورت خودجوش در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به تحسین و تشویق پزشکان و دانشمندان کشورشان برای تولید واکسن کرونا مشغول‌اند اما آیا هنرمندان کشور که نامه‌ای را به هنرمندان جهان زدند و از آنان خواستند تا واکنشی با توجه تحریم‌های ایران در شرایط کرونایی نشان دهند، خود امروز واکنشی به این اقدام بزرگ ملی و میهنی نشان می‌دهند یا خیر؟

بنابراین جدا کردن این قشر محترم برای واکیسناسیون محلی از اعراب ندارد. بهتر نیز آن است که هنرمندان در طی پویشی خود را جدای از این جریان معرفی کنند تا اینگونه امید و میل به زندگی و نوع‌دوستی نیز جان بگیرد و از بدنام شدن نیز فاصله بگیرند. مانند واکنشی که برخی از هنرمندان مانند پدرام شریفی و فلور نظری نسبت به این سهم خواهی نشان دادند و گفتند که خون ما رنگین تر از مردم نیست. واکسیناسیون کرونایی برای همه و در شرایط برابر باید باشد.(1)

 
در پی واکنش منفی افکار عمومی به پیشنهاد نظام پزشکی

سبقت سلبریتی‌ها برای نمایش مردمی بودن

در پی واکنش منفی و تند افکار عمومی به درخواست عجیب نظام پزشکی برای در اولویت قرار دادن هنرمندان جهت دریافت واکسن کرونا برخی هنرمندان با انتشار نامه یا درج پست در صفحات شخصی نسبت به دوقطبی ایجاد شده واکنش نشان دادند.
 

مصطفی شاه‌کرمی: اخیراً نامه‌ای از سوی سازمان نظام پزشکی به وزارت بهداشت منتشر شد که در آن خواسته شده بود با توجه به فعالیت هنرمندان در عرصه فیلمسازی و سریال‌سازی برای تولید برنامه‌های هنری با هدف دعوت مردم به ماندن در خانه، ترتیبی اتخاذ شود تا سهمیه لازم برای اولویت واکسیناسیون هنرمندان همپای کادر درمان در نظر گرفته شود!


پس از انتشار این نامه در کنار حمایت برخی ابن‌الوقت‌ها که سعی دارند تحت هر عنوانی لزوماً دیده شوند، چهره‌های مختلفی از بین هنرمندان نسبت به آن واکنش نشان دادند و ضمن تقبیح اقدام درخواست شده خودشان را مانند بقیه مردم جامعه دانسته و حتی برخی از آن‌ها اعلام کردند که به عنوان آخرین نفر در کشور حاضر به دریافت واکسن کرونا هستند. در سوی دیگر این ماجرا اعلام شد که انجمن تهیه‌کنندگان مستقل سینمای ایران از حمید فرخ‌نژاد و فاطمه معتمد‌آریا بابت پیگیری مجدانه و دلسوزانه در قضیه نامه درخواست اولویت واکسن هنرمندان تشکر کرده است که معتمدآریا در نامه کوتاهی که ایسنا آن را منتشر کرد، نوشته است: «اینجانب فاطمه معتمدآریا خبر مربوط به هرگونه فعالیت خود در ارتباط با درخواست اولویت واکسیناسیون هنرمندان سینما را اکیداً تکذیب می‌کنم. با وجود از دست رفتن بسیاری از هنرمندان تکرارناشدنی سینما به دلیل ابتلا به کرونا، اولویت را شروع واکسیناسیون گسترده و بدون اتلاف وقت همه مردم ایران می‌دانم.»

فرشته طائرپور، رئیس انجمن کارفرمایی تهیه‌کنندگان (اکت) نیز با انتشار نامه‌ای اعلام کرده است اعضای این تشکل صنفی سینما، هیچ گونه مطالبه خارج از نوبتی برای دریافت واکسن کرونا ندارند.

واقعیت این است که طی چند سال اخیر و مشخصاً در دولت کنونی تلاش‌ها برای بر قله نشاندن جماعت سلبریتی روند تسریعی و شتابانی به خود گرفته است. این جماعت که نقش اساسی در پیاده‌سازی سبک زندگی غربی و تغییر سلایق مردم به عهده دارند، در بزنگاه‌های متعددی نشان داده‌اند با تعابیری مثل منافع ملی و وطن‌پرستی کاملاً بیگانه هستند و حتی گاهی با هشتگ‌پراکنی در فضای مجازی سعی کرده‌اند جای جلاد و شهید را به منظور کسب انتفاع شخصی‌شان عوض کنند. همزمانی انتشار نامه سازمان نظام پزشکی به وزارت بهداشت برای در اولویت قرار دادن هنرمندان جهت دریافت واکسن و انتشار گسترده فیلمی از یک بازیگر در امریکا که وی را در حال دریافت واکسن فایزر نشان می‌دهد، مسئله قابل تأملی است.(2)

منبع:
(1) تسنیم
(2) جوان