یادداشت و اخبار ویژه روزنامه های داخل (شنبه 9 اسفند99)
بعد از ادعاهای محمود احمدینژاد علیه غلامعلی حداد عادل و پاسخ این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که ادعای «دست بوسی فرح» را تکذیب کرده بود، سید نظامالدین موسوی نماینده تهران در مجلس هم انتقاد تندی علیه احمدینژاد مطرح کرد. به گزارش ایرنا، موسوی در توئیتی نوشت: «فارغ از این که اصل ادعای آقای احمدینژاد درباره دکتر حداد عادل بیاخلاقی و دروغ محض است، انسان از دستبوسی فرح برسد به دستبوسی امام، خیلی شرف دارد به اینکه از دستبوسی امامش برسد به پابوسی و دریوزگی امریکا و استکبار»
یادداشت تحلیل روزنامه ها 9اسفند 1399
روزنامه کیهان
این هم از جو بایدنِ شما/ جعفر بلوری
بامداد جمعه، اولین حمله نظامی آمریکا به «حشدالشعبی» عراق در دوران ریاستجمهوری «جو بایدن»، با فرمان مستقیم او انجام شد و بنابر گزارشهای منتشر شده، شماری از نیروهای کتائب حزبالله در منطقه «بوکمال» سوریه (نزدیک مرز عراق) به شهادت رسیدند. شمار شهدا از یک نفر تا 22 نفر اعلام و تحلیلها و موضعگیریها درباره این حمله ادامه دارد. این جنایت، سوای از اینکه «تجاوزی آشکار» و خلاف تمام قوانین بینالمللی بود، از دو زاویه، «مهم» و قابل بررسی است:اول اینکه، تحلیل آن عدهای را که «بایدن» را فردی معقول و متفاوت از ترامپ معرفی میکردند، زیر سؤال برد و دوم اینکه؛ مسئولیت این حمله، رسما از سوی دولت آمریکا پذیرفته شده و حال اینکه، «غالبا»، آشکارا مسئولیت چنین حملاتی از سوی حتی دولت ترامپ، پذیرفته نمیشد چرا که «حشدالشعبی» نهادی رسمی و بخشی از نیروهای مسلح عراق است که زیر نظر نخستوزیر این کشور فعالیت میکند. از نکات مهم و در عین حال عجیب مرتبط با این حمله، مواضع مبهم یا بعضا عجیبی است که از عراق ساطع میشود. مواضعی که به نظر میرسد، در صورت ادامه یافتن، باعث تکرار چنین حملاتی خواهد شد. در این باره گفتنیهایی هست:
1- در علوم سیاسی میخوانیم، قالب سیاسی حاکم بر کشورها غالبا یا «ساختارمحور» است یا «کارگزارمحور». در قالب «ساختار محور»، این قانون و ساختار سیاسی حاکم است که، رهبران یک کشور را «محدود» و به عبارت دقیقتر «کنترل» میکند تا از ساختارهایِ تعریف شده خروج نکند. بدین شکل که رهبران سیاسی موظف میشوند، سیاستهای کلان کشورشان را در چارچوب این ساختار پیش ببرند. (اینکه از سوی چه کسانی موظف میشوند، بحث دیگری است که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد). اما، در قالب سیاسیِ «کارگزارمحور»، قانون نمیتواند افراد را آن طور که باید، محدود نماید و تصمیمات غالبا «فردمحور» میشوند.
نظام سیاسی حاکم بر آمریکا نیز مثل خیلی از نظامهای سیاسی دیگر، ساختارمحور است طوری که با آمدن و رفتن فرد، ساختارشکنی مثل ترامپ نیز، در نهایت تسلیم ساختار میشود. منظور اینکه، در آمریکا، مثل خیلی از کشورهای دیگرِ دنیا، چون قالب سیاسی، «ساختارمحور» است، روسایجمهور نمیتوانند از آن شاکله و ساختار عدول کنند. این وضعیت را میتوان در نهادهای کوچکتر نیز مشاهده کرد مثل نهاد «پنتاگون». آیا با آمدن بایدن، ساختار و شاکله پنتاگون تغییر کرده است؟ پاسخ روشن است: «خیر»! از همین جا میتوان به نکته اول این یادداشت رسید. چقدر «سادهلوح»، «بیسواد» یا مغرضند کسانی که میگویند، بایدن که آمد، سیاستهای آمریکا تغییر کرد! این وضعیت فقط منحصر به عراق نیست.
واکنشهای دولت بایدن در مواجهه با روسیه، چین، ونزوئلا، رژیم صهیونیستی، ایران و... نیز نشان میدهد، حمایت بیچون و چرا از رژیم صهیونیستی و حمله به روسیه، ایران، چین یا ونزوئلا، در ساختار سیاسی آمریکا «تعریف شده» و روسایجمهور صرفا میتوانند، در نحوه این حمایتها یا حملات، تغییرات جزئی را اعمال میکند. «دولتهای در سایه» و «لابیهای قدرتمند» که در بسیاری از نظامهای سیاسی دنیا، وجود دارند، این «بایدها و نبایدها» را مشخص میکنند. به عنوان یک مثالِ روز، میتوان به استفاده امارات از لابیهای قدرتمند و پرنفوذ صهیونیستی در آمریکا اشاره کرد که، با تکیه بر حمایت همین لابیها جرأت کرد، روابط خود با رژیم صهیونیستی را علنی کند! برای درک میزان قدرت و نفوذ این دولتهای در سایه و لابیهای قدرتمند در آمریکا کافی است این جمله را در گوگل جستوجو کرده و متحیر شوید: Largest lobbying groups in US
2- آنچه بامداد جمعه در بوکمال «سوریه» به شکل «حمله» به نیروهای رسمی عراق صورت گرفت، و فرمانده سنتکام با صدور بیانیهای مسئولیت آن را رسما برعهده گرفت، «حمله» به همان قوانین و چارچوبهای بینالمللی بود که عمده نویسندگانش، همین کشورهای غربی هستند. همان چارچوبها و قوانینی که همواره، سایر کشورها بهدلیل رعایت نکردن آنها، تحت فشار قرار میگیرند و صد افسوس، برخی کشورهای قربانی هم تلاش میکنند، در همان چارچوبها بمانند و حرکت کنند. یعنی در عصری که، کشورهای زورگو، با شکستن چارچوبها و قوانین خود ساخته، دیگرانی را تحت فشار قرار میدهند، عدهای تازه یادشان میافتد، باید در چارچوب آنها حرکت کنند!
دیروز خبری از رسانههای عراقی به نقل از وزیر خارجه این کشور منتشر شد که ایشان گفته، در کشورهای دموکراتیک، چیزی به نام مقاومت وجود ندارد و آنهایی که به پایگاههای آمریکایی حمله میکنند، تروریست هستند (ایرنا) و حمله به بوکمال و نیروهای حشدالشعبی نیز ساعاتی پس از همین موضعگیری جناب «فوادحسین» صورت گرفته است! این خبر در صورت صحت میتواند یکی از موارد تاییدکننده ادعای ما باشد. کشوری که نیروهای رسمیاش از سوی آمریکا علنا مورد حمله قرار گرفته، آن هم با نقض تمام قوانین و چارچوبهای بینالمللی، هنوز در تلاش است، در آن چارچوب حرکت کند! نتیجه طبیعی چنین رویکردی، ادامه این حملات خواهد بود. چه میدانیم شاید این حمله، نتیجه همین موضعگیری باشد!
3- این جمله را بهخاطر داشته باشید: آمریکا دیر یا زود، از عراق و حتی منطقه اخراج خواهد شد و چنین حملاتی جلوی این خروج را نخواهد گرفت. برای این ادعا، دلایل زیادی وجود دارد و حشدالشعبی و مصوبه مجلس عراق و نفرت عراقیها از آمریکا بخشی از این دلایل است. وضعیت بغرنج سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آمریکا نیز اجازه هزینههای بیشتر به این کشور در عراق و منطقه را نمیدهد. کرونا هم که به تنهایی، میلیاردها دلار به این کشور خسارت زده، مزید بر علت شده تا آنها، راهی برای خروج آبرومندانه از منطقه پیدا کنند.
وقتی ترامپ میگوید «7 تریلیون دلار در خاورمیانه خرج کردیم حالا باید با چراغ خاموش به آنجا برویم» نشان میدهد، این کشور هزینه فوق سنگینی در این منطقه متحمل شده و صددرصد شکست خورده است. اینکه، نه رئیسجمهور آمریکا و نه هیچ مقام دیگر آمریکایی جرأت ندارند مثل مقامات سایر کشورها به منطقه سفر کنند نیز قطعا به معنای پیروزی آمریکا در منطقه نیست. اینکه چرا این کشور بهرغم تحمل این همه خسارت، هنوز در منطقه حضور دارد نیز، مسئله دیگری است که نیاز به بررسی مفصل و جداگانهای دارد.
اینجا فقط به دو مورد اشاره کرده و میگذریم. اول اینکه، همین حالا که در حال مطالعه این یادداشت هستید، تقریبا نیمی از نظامیان آمریکایی مجبور شدهاند کشور عراق را ترک کنند. نکته دوم اینکه، خود آمریکاییها، دلیل عدم خروج از عراق را «ایران» عنوان میکنند! بله، آمریکا حاضر است 7 تریلیون دلار در منطقه هزینه کند تا شاید، از میزان نفوذ کشورمان در منطقه، کمی بکاهد! همین جا داخل پرانتز کمی به این موضوع که «برخی در ایران میگویند برویم با آمریکاییها بر سر مسائل منطقهایمان مذاکره کنیم تا شاید، به کره جنوبی اجازه دهد یک میلیارد دلار از پول نفتمان را به شکل دارو و غذا پس دهد» فکر کنید!
4- «مقاومت»، یک جریان پراکنده و جدا از هم نیست که فعالیتهای جزیرهای داشته باشد، بلکه جریانی است یکپارچه و قدرتمند که پشتوانه محکم مردمی دارد و از ایران و افغانستان و سوریه تا عراق و لبنان و فلسطین و...کشیده شده است. آنچه کمر پروژه عظیم و پر هزینه «داعش» را شکست، مگر چیزی جز همین جریان مقاومت بود؟! حمله به بخشی از این مقاومت، حمله به تمام مقاومت است. این را گفتیم تا نتیجه بگیریم، اگر فردا روزی شنیدید دشمن از ناحیهای ضربه خورده که در محاسباتش نیامده، تعجب نکنید. دیروز آسوشیتدپرس اعلام کرد، یک کشتی متعلق به رژیم صهیونیستی روز پنجشنبه، حین عبور از دریای عمان، منفجر شد!
روزنامه وطن امروز
پروژه نظامیهراسی در ایران و سابقه ریاستجمهوری نظامیان در آمریکا/روحالله اژدری
با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری در ایران، غرب بویژه آمریکا به تکاپو میافتند تا بر نتیجه انتخابات ایران قبل، حین و بعد از انتخابات تاثیر مورد نظر خود را بگذارند؛ شاهد اصلی آن انتخاباتهای 88، 92 و 96 است، لذا برای تاثیرگذاری و انحراف افکار عمومی در اتاقهای فکر توسط کارشناسان عملیات روانی پروژههایی را تعریف میکنند. موسساتی مثل بنیاد سوروس، خانه آزادی، بنیاد ملی برای دموکراسی، موسسه بروکینز، موسسه رند و... از جمله خانههای فکری هستند که با استخدام مزدورانی با هویت ایرانی در مقطع انتخابات، پروژههایی را برای تاثیرگذاری تعریف میکنند. مجریان این پروژه عموما رسانههای خارجی وابسته به ملکه، عربستان و آمریکا مانند بیبیسی و ایران اینترنشنال و شبکه فارسی VOA و عدهای مزدور خبرنگار در خارج و داخل هستند.شرکای مراکز راهبردی آمریکا در ایران از جمله روشنفکران لیبرال، روحانیون سکولار، گروههای زنان روشنفکر و فمینیسم، روزنامهنگاران و نویسندگان غربگرا هستند که در پیشبرد این پروژهها همکاری میکنند. رسد انتخابات از زوایای مختلف از جنبه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جامعهشناسی و روانشناسی سیاسی، گرایشها و شخصیتها، برآورد نتیجه و میزان مشارکت مردم، موانع و راهکارها و هر آن چیزی که به آنها در رسیدن به اهداف تعیینشده کمک کند، مورد مطالعه و توجه قرار میگیرد، لذا پروژهای که تعریف میشود، حاصل یک مطالعه زیربنایی و برآورد از نتیجه انتخابات است. یکی از پروژههای تعریفشده در این اتاقهای فکر که بازتاب تمرکز و فعالیت روی آن را مشاهده میکنیم، نظامیهراسی است.
جالب است بدانیم تاریخ هر ملتی دارای نقطه عطفهایی است که عبور از آن نیازمند یک وحدت ملی در داخل و هدایت سکان اجرایی کشور توسط افرادی پرجرأت و جسارت و زیرک و عملگراست. عرصه سیاست در نقطههای عطف تاریخی نیازمند مدیری با شجاعت شیر و زیرکی روباه است. اکنون کشور ما به دلیل مشکلات اقتصادی ناشی از اجرای نسخه توسعه غربی و همچنین تحریم ظالمانه و نگاه برونگرا در مدیریت قوه مجریه در نقطه عطفی قرار گرفته است. از یک طرف در منطقه به دلیل اجرای نسخه انقلابی دارای نفوذ ژئوپلیتیکی هستیم و از طرف دیگر در داخل در حوزه اقتصادی و فرهنگی به دلیل دور شدن از نسخه انقلابی با مشکلات عدیدهای روبهروییم، لذا در این نقطه عطف تاریخی است که تصمیم درست یک ملت میتواند کشور را به توازن مورد انتظار انقلاب اسلامی برساند و دشمنان را مأیوس کند.
به قدرت رسیدن یک دولت انقلابی، عملگرا با نگاهی درونگرایانه، دلسوزانه، پاکدستانه، پرتلاش و برونگرایانه غیرغربی تضمین عبور از نقطه عطف تاریخی است. به طور قطع سابقه تاریخی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پیشبرد اهداف انقلاب و توسعه کشور در زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و همچنین تامین امنیت حداکثری در منطقه بحرانخیز جنوب شرق آسیا و توسعه نفوذ ژئوپلیتیک ایران، ازجمله مواردی است که دشمنان را به سپاههراسی واداشته و در پی پیشبینی برای به قدرت رسیدن شخصیتی با سابقه حضور در سپاه، نظامیهراسی را در این دوره انتخابات به عنوان یک پروژه عملیات روانی طراحی کرده و مزدوران داخلی آنها نیز آن را کلید زدهاند.
یکی از روزنامههای نزدیک به جریان اصلاحطلب درباره حضور نظامیان در انتخابات جملهای نوشته است: «روحیه نظامیگری با مدیریت سیاسی تناسبی ندارد و به همین دلیل است که در هیچ کشوری نظامیان وارد سیاست نمیشوند». جالب است که روشنفکران غربگرایی که دم از لیبرالیسم و دموکراسی میزنند، حتما میدانند که تاریخ غرب بویژه در عصر مدرن با حضور موثر نظامیان در منصب اجرایی شکل گرفته است. این جمله آدرس غلط دادن آگاهانه و عامدانه به جامعه است. مرکز پروژه سپاههراسی و نظامیهراسی یعنی آمریکا مدیون خدمات رؤسایجمهوری است که یا نظامی بودهاند یا حداقل در مقاطع جنگهای داخلی، جنگ با مکزیک و اسپانیا، جنگ اول جهانی، جنگ دوم جهانی و انقلاب استقلالطلبانه شغل نظامی داشتهاند.
اصلا جورج واشنگتن پدر و موسس آمریکای نوین و مستقل از انگلیس خود یک نظامی و در جنگ استقلال، فرمانده کل ارتش آمریکا بوده و در تسلیم انگلیس هنگام محاصره یورک تاون به نیروهای آمریکایی نقش اساسی داشته است. پیروزی اندرو جکسون، هفتمین رئیسجمهور ایالات متحده (۱۸۲۹ تا ۱۸۳۷) با درجه سرهنگی در سال ۱۸۱۵ در نبرد نیو اورلئان از وی یک قهرمان ملی ساخت. زاخاری تیلور، دوازدهمین رئیسجمهور آمریکا یک افسر حرفهای در ارتش ایالات متحده بود و در نتیجه پیروزیهای خود در جنگ مکزیک و آمریکا به درجه سرلشکری رسید و قهرمان ملی شد. موفقیت او در جنگ سمینول دوم توجه ملی را به خود جلب کرد و به او لقب پیر خشن و آماده را دادند.
هجدهمین رئیسجمهور آمریکا (۱۸۶۹ تا ۱۸۷۷) سایمن گرانت نیز یک نظامی بود. وی در جنگ داخلی آمریکا فرمانده کل ارتش ایالات متحده بود. به دلیل سابقهاش در فرماندهی جنگ، محبوبیت زیادی یافته بود و یک مدیر اجرایی موفق و کارآمد بود. وی با بازسازی نیروی دریایی آمریکا که در آن زمان از نیروی دریایی قدرتهای جهانی مثل انگلیس و اسپانیا عقب مانده بود، به این نیرو اعتبار داد. پس از جنگ از طرف آبراهام لینکن، رئیسجمهور آمریکا به درجه سرلشکری و بعد به ژنرالی ارتقا یافت. وی به علت محبوبیت و قهرمانی در جنگ از طرف حزب جمهوریخواه به عنوان کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری انتخاب و سال 18۶9 رئیسجمهور شد. عملکرد گارانت در دوران ریاستجمهوری، وی را به عنوان نماد وحدت ملی معرفی کرد. ارزیابیهای تاریخی در سال ۲۰۱۸ وی را در میان رؤسایجمهور آمریکا در رتبه ۲۱ قرار میدهد.
بیرچاردهیز، نوزدهمین رئیسجمهور با آغاز جنگهای داخلی به عنوان افسر به ارتش اتحادیه پیوست و ۵ بار زخمی شد که آخرین آن در نبرد کوه جنوب در سال ۱۸۶۲ بود. وی که به خاطر رشادتهای زیاد در جنگهای داخلی شهرت یافت و به درجه ژنرالی ارتقا یافت، در زمان ریاستجمهوری به دولت شایستهسالار و رفتار برابر بدون توجه به ثروت و موقعیت اجتماعی و نژاد اعتقاد داشت. چستر آلن آرتور (1888) بیستویکمین رئیسجمهور و بنجامین هریسون بیستوسومین رئیسجمهور آمریکا نیز نظامی بودند و در جنگهای داخلی تا درجه سرتیپی ارتقا یافتند و جزو قهرمانان ملی شناخته میشدند.
جرالد فورد، ریچارد نیکسون و جان اف کندی نیز در جنگ دوم جهانی در نیروی دریایی در سمت فرماندهی خدمت کردند و جان اف کندی در طول جنگ دوم جهانی در صحنه اقیانوس آرام یک گروه از قایقهای pt را فرماندهی میکرد و برای خدمت خود، مدال نیروی دریایی به تفنگداران دریایی را به دست آورد. جیمی کارتر نیز سال ۱۹۴۶ با مدرک لیسانس از آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا فارغالتحصیل شد و به نیروی دریایی ایالات متحده پیوست و در آنجا در زیردریایی خدمت میکرد. مجموعه خدمت وی در ارتش ۱۱ سال بود و به علت مرگ پدرش از وظیفه نظامیگری کنار کشید.
اما در رتبهبندی و ارزیابیهای تاریخی دانشمندان علوم سیاسی ۲ تن از نظامیان در تاریخ آمریکا نقش اساسی داشته و به دلیل عملکرد ملیگرایانه و تقویت قدرت درونی و جهانی آمریکا در میان 5 رئیسجمهور اول آمریکا قرار دارند.
1- تئودور روزولت ابتدا کاپیتان گارد ملی و کمیسر پلیس شهر نیویورک و بعد دستیار وزیر نیروی دریایی ایالات متحده در زمان ریاست جمهوری مک کینلی بود. روزولت در جنگ آمریکا و اسپانیا به عنوان سوارهنظام داوطلب معروف به «Rough riders» در سال ۱۸۹۸ با شجاعت و جسارت در جنگ تپه سنخوآن شرکت کرد. وی به عنوان قهرمان جنگ، نامزد دریافت نشان افتخار در سال ۱۸۹۸ شد. او در آن زمان این نشان را دریافت نکرد اما به دلیل قهرمانی در جنگ به عنوان فرماندار نیویورک انتخاب شد. در دوران ریاستجمهوری مک کینلی، معاون رئیسجمهور بود و پس از ترور و مرگ مک کینلی توسط یک کارگر بیکار آسیاب، به ریاستجمهوری رسید.
وی اقدامات بسیار مثبتی برای قدرت و افزایش نفوذ جهانی آمریکا انجام داد که این موضوع به شجاعت و جسارت و تدبیر وی بازمیگشت. روزولت از رای دادن زنان و حقوق شهروندی حمایت کرد. ساخت کانال پاناما را شروع کرد. ناوگان بزرگی را با برنامهریزی نیروی دریایی آمریکا به تور جهانی فرستاد. وی برای تلاش موفقیتآمیز برای پایان دادن به جنگ روسیه و ژاپن برنده جایزه صلح نوبل شد. روزولت در جنگ اول جهانی، وقتی آمریکا اعلام جنگ کرد، خواستار سرپرستی یک بخش داوطلب برای خدمت در فرانسه در جنگ اول جهانی شد.
وی افتخار میکرد که هر ۴ پسرش در طول جنگ اول جهانی برای خدمت به آمریکا ثبتنام کردهاند. در این راه پسر کوچکش کوئینتین در آلمان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. اگر چه مدال افتخار برای نبرد در ارتفاعات سنخوآن در دوره زندگی به او داده نشد اما بیش از 100 سال بعد در ۱۶ ژانویه ۲۰۰۱ بالاترین نشان برای خدمت سربازی در ایالات متحده، توسط بیل کلینتون، رئیسجمهور وقت آمریکا به وی اعطا شد. جالب است بدانیم روزولت به رغم بیماری قلبی، مردی پرکار و پرانرژی بود و نزدیک به ۲۰۰ میلیون هکتار جنگل ملی و پارک ملی در آمریکا مدیون آیندهنگری او است.
برخی از آنها را میتوان در بالای کوه راشمور مشاهده کرد؛ جایی که مجسمه روزولت به یادگار تراشیده شده است. تئودور روزولت به طور کلی در نظرسنجی مورخان و دانشمندان علوم سیاسی، به عنوان یکی از ۵ رئیسجمهور برتر آمریکا رتبهبندی میشود.
2- دیوید آیزنهاور یک افسر و سیاستمدار آمریکایی بود که در طول جنگ اول جهانی، فرماندهی واحدی از تانک را به عهده داشت و مربی آموزش تانک بود. وی پس از جنگ به درجه سرتیپی رسید. پس از ورود ایالات متحده به جنگ دوم جهانی، نظارت بر حملات فرانسه و آلمان همچنین حملات شمال آفریقا و سیسیل بر عهده وی بود. پس از جنگ دوم جهانی نیز به عنوان رئیس ستاد ارتش ایالات متحده آمریکا و فرمانده عالی ناتو تا سال ۱۹۵۲ خدمت کرد. وی سال ۱۹۵۲ به عنوان نماینده جمهوریخواه وارد رقابت ریاستجمهوری و برای ۲ دوره (1961ـ 1953) به ریاستجمهوری آمریکا برگزیده شد.
وی به دلیل برخورداری از جرأت و جسارت زیاد و تدابیر عالی توانست در روابط بینالملل موفق بوده و موجب افزایش نفوذ ژئوپلیتیک آمریکا در جهان شود. به طور مثال وی با تهدید استفاده از سلاح اتمی چین را وادار به پذیرش صلح در جنگ کره کرد. از کودتاهای نظامی مثل کودتا در ایران و گواتمالا حمایت و در جریان بحران کانال سوئز حمله اسرائیل، انگلیس و فرانسه به مصر را محکوم کرد و آنها مجبور به عقبنشینی شدند. در مقابل طرح اسپوتنیک اتحاد جماهیر شوروی، آیزنهاور سازمان فضایی آمریکا (ناسا) را تاسیس کرد. وی در جبهه داخلی رفتاری متعادل داشت و باعث شد امنیت اجتماعی در جامعه گسترش یابد. بزرگترین برنامه اقتصادی وی سیستم بزرگراه بینایالتی بود. وی با ایجاد قانون علمی قدرتمند، آموزش ملی را ارتقا داد. در ۲ دوره ریاستجمهوری وی آمریکا شاهد رونق اقتصادی بیسابقهای بود. ارزیابیهای تاریخی از دوره ریاستجمهوری آمریکا وی را در ردیف 5 رئیسجمهور برتر این کشور قرار میدهد.
در انگلیس و فرانسه نیز سابقه نظامیانی مثل ژنرال دوگل و وینستون چرچیل در نقاط عطف تاریخی اظهر من الشمس است. تجربه حضور نظامیان به طور مکرر در منصب ریاستجمهوری آمریکا نشان میدهد مردم آمریکا برای کسانی که به خاطر کشور جانفشانی و ایثارگری کردهاند، حرمت زیادی قائل هستند و عملکرد آنها نیز در قالب ساختار سیاسی آن کشور مورد رضایت مردم بوده است.
حال اینکه چرا در ایران پروژه نظامیهراسی شکل میگیرد، از جمله مواردی است که باید درباره آن روشنگری شود. به نظر عملگرایی مخلصانه، جرات و جسارت عاقلانه، تدبیر و فرماندهی هوشمندانه، روحیه جهادی و خستگیناپذیری و در نهایت ولایتپذیری مؤمنانه سردار شهید قاسم سلیمانی به عنوان یک الگوی عملی برای ریاستجمهوری آینده نظام اسلامی میتواند موتور محرکه قدرتیابی درونی و تقویت نفوذ منطقهای و جهانی نظام اسلامی باشد، لذا دشمن از حضور چنین گفتمانی که برخاسته از مکتب انقلاب است، در مقام ریاستجمهوری اسلامی ایران هراس دارد.
تقویت نفوذ ژئوپلیتیک ایران در منطقه، تقویت حداکثری امنیت ملی، توسعه بینظیر تجهیزات دفاعی در زمینه موشکی، دریایی، زمینی، هوایی و مشارکت فعال در زمینه توسعه زیرساختهای اقتصادی مثل سدسازی، پلسازی، ساخت بزرگراهها، ساخت پتروشیمیها و پالایشگاهها و خودکفا کردن کشور در مساله بنزین در اوج تحریمها با علم و تکنولوژی بومی و... از جمله عملکردهای انقلابی نظامیان است، از این رو دشمن از حضور آنها در عرصه اجرایی کشور واهمه داشته و در صدد است با جنگ روانی مانع دستیابی یک نیروی انقلابی و متدین و ولایتمدار و پاکدست و پرتلاش و عملگرا در قوه اجرایی کشور شود.
اگرچه وجود چنین روحیهای تنها مختص نظامیان انقلابی نیست و جوانان با تدبیر، با جرات و جسارت، پرانرژی و مخلص ولایتمدار در جریان انقلابی زیاد هستند، اما با این حال دشمن با نوعی پیشدستی در عملیات روانی در صدد انحراف افکار عمومی از ظرفیتهای بالقوه نیروهای انقلابی و عملگرای معتقد به گفتمان مکتب سلیمانی است و از این هراسان است که با روی کار آمدن یک دولت کارآمد انقلابی، تحریمها بیاثر شده و با افزایش سرمایه اجتماعی نظام اسلامی در داخل به عنوان قدرت پشتیبان گفتمان انقلابی، زحمات چندین ساله خود در دوگانهسازی نظام و مردم را بر باد رفته ببیند. جلوگیری از توان روحیه انقلابی برای همپوشانی فعالیتهای جهادی در حوزه اقتصاد در داخل و خارج، دیپلماسی مقاومتی همراه با عقلانیت انقلابی و شجاعت ولایی در روابط بینالملل و بهرهبرداری از ظرفیتهای بینظیر قدرت نظامی و ائتلاف منطقهای محور مقاومت به عنوان نهاد قدرتبخش به دیپلماسی مقاومتی، از اهداف دشمن است که تلاش خواهد کرد این پروژه را در قالب طرحهای کوچک و بزرگ از الان تا پایان انتخابات توسط مزدوران رسانهای خود دنبال کند.
روزنامه خراسان
بایدن در ریل ترامپ/امیر مسروری
اولین حمله نظامی دولت بایدن در خارج از خاک ایالات متحده به یک مرکز محور مقاومت در سوریه بود. گزارش ها حاکی است، این حملات در واکنش به حملات اخیر در خاک عراق صورت گرفت. هرچه بوده این حمله هیچ ارتباطی با عراق ندارد و چند گروه مستقر در خاک سوریه هدف آتش هواپیماهای آمریکایی قرار گرفتند. حتی حملات اخیر در خاک عراق با انتقاد مقامات مقاومت نیز مواجه شده بود به طوری که هادی العامری یکی از رهبران اصلی محور مقاومت در عراق پس از شلیک راکت گروه های مختلف به سفارتخانه آمریکا در منطقه سبز بغداد به این حادثه واکنش نشان داد و آن را محکوم کرد.فارغ از این که این حملات کار چه گروه و چه فردی باشد، حملات کور صورت گرفته ارتباطی با مقاومت عراق ندارد و حتی اگر ارتباطی مخدوش هم وجود داشته باشد، عملیات آمریکا در خاک سوریه نشان دهنده نقض حکومت مرکزی این کشور و استمرار سیاست های ترامپ در قبال دمشق است. بایدن می داند که این حمله بدون واکنش نیست و عملیات سنتکام در سوریه می تواند به واکنش مقاومت در خاک این کشور یا نقاط دیگر منجر شود. این عملیات موضع گیری بایدن در قبال تمامیت ارضی سوریه را مشخص کرد و نشان داد بعید است به این زودی ها آمریکا تصمیم جدیدی در قبال منطقه بگیرد و از وضعیت حاضر راضی هستند.
در کنار این تحلیل، آمریکایی ها در حوزه سیاسی از آشفتگی پس از کرونا در منطقه بیشترین استفاده را کردند. اقتصاد کشورهای منطقه در حالی با کرونا دست و پنجه نرم می کند که دولت های مرکزی عملا فروپاشیدند و کشورهایی چون لبنان و عراق رسما بدون حاکمیت و با دولت پیشبرد امور اداره می شدند. آمریکا با شیطنت و استفاده از ظرفیت به وجود آمده دو چهره نزدیک به خود را به این دو کشور تحمیل کرد و بعید نیست این دو چهره در تصمیم گیری های آینده به نفع واشنگتن سیاست خود را بر اراده ملی تحمیل کنند. هرچند الکاظمی با آمریکا مرزبندی دارد و بعید است همانند الحریری گام هایی مخالف اراده ملی بردارد. با این حال دولت عراق اعلام کرد هیچ همکاری با پنتاگون برای حمله به سوریه نداشته است.
با این حال این حمله به طور رسمی توسط آمریکا پذیرفته شد و از چند منظر حائز اهمیت است:
1- ایالات متحده آمریکا نشان داد هنوز بر مقابله مستقیم با ایران و محور مقاومت تاکید و به آن اعتماد دارد. لیود آستین وزیر دفاع آمریکا در واکنش به این حمله گفت: «اطمینان داریم موضعی که هدف قرار گرفت مورد استفاده همان شبهنظامیان شیعهای بود که آن حملات [حمله در اربیل] را انجام دادند». این اظهارات نشان می دهد که هدف آمریکا مهار و مقابله با تمام محور مقاومت است و بعید به نظر می رسد که تنها به چند حمله محدود شود. این سناریو از روی میز آمریکا کنار نمی رود مگر آن که مقاومت واکنشی معقول و البته همتراز نشان دهد. خاک سوریه و تمامیت ارضی این کشور نقض شد و باید به آن واکنش نشان داد.
2- بایدن به دنبال حفظ سیاست های ترامپ در منطقه است. برخلاف ادعای آن ها قرارداد با ریاض و سیاست های فشار حداکثری در سوریه و عراق ادامه دارد. باید نگران اجماع سازی بایدن و همراهی اروپایی ها باشیم. تصمیم هوشمندانه و البته نمایش قدرت مقاومت در منطقه می تواند مانع از این اجماع سازی شود. فراموش نشود که بایدن با نفی سیاست های ترامپ در حوزه سیاست خارجی روی کار آمد ولی عملا همان سیاست ها را پیاده کرده است. این موضوع باید مورد توجه جبهه رسانه ای آزادی خواه قرار گیرد و بر این موضع تاکید شود.
3- سنتکام جنایت های متعددی در یک سال گذشته انجام داده است. در یک سال گذشته و پس از شهادت سردار سلیمانی این حملات، پدافندی و در قالب رزمایش های پیشگیرانه بود با این حال اولین عملیات آفندی خود را همانند حمله به پایگاه القائم علیه مواضع نیروهای مقاومت طراحی کرد که باید درباره آن هوشیار بود. مقامات آمریکایی در منطقه از وضعیت سیاسی و پیچیدگی منطقه به نفع خود استفاده کردند و توانستند وضعیت سنتکام را از حال انفعال خارج کنند. فشار و واکنش معقول می تواند این رویه را برگرداند و هزینه ها برای بایدن بالا رود. به نظر می رسد باید منتظر ماند و دید چه میزان از احتمالات واکنشی از سوی مقاومت در میدان و به صورت رسمی اجرایی میشود و واکنش مقاومت به این حملات چیست؟!
روزنامه ایران
تحریم، «افایتیاف» و این روزهای حیاتی/علی ربیعی
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت:۱. این روزها طرح مجدد لوایح مرتبط بـــا «افایتیاف» در دســـتور کار مجمـــع محتــــرم تشـــخیص مصلحت نظام قرار گرفته است. معتقدم همگان چه مخالفین و چه موافقین به این موضوع نباید در قالب مسائل سیاسی و جناحی بنگرند زیرا این موضوع این روزها مسأله مهم مرتبط با منافع ملی، زندگی امروز ایرانیان و توسعه فردای ایران است. این یادداشت نیز با این اعتقاد که درک و فهم متقابل از مسأله میتواند به تصمیمسازی درست منجر و تصمیمی که منافع عامه را تضمین کند، نوشته میشود. متأسفانه این روزها فضای کشور به حد افراطی دچار نوعی سیاستزدگی شده است. سیاستزدگی نه از جنس حکمرانی سنجیده سیاسی که ضرورت هر جامعهای است، بلکه همراه شده با نوعی نگاه تقلیلگرایانه به تمامی پدیدههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی.
این روزها این امر به حدی افراطی شده که هر کنشگر اجتماعی - سیاسی که به فضای تبلیغاتی - رسانهای ایران مینگرد، این پدیده قابل مشاهده عینی است. بخصوص این روزها که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به سر میبریم این بیماری نگرشی بیشتر خود را نشان میدهد. نگاه کنید به اظهارنظرهای سیاستزده نابجایی که در همین مدت مدام تکرار شد. یک روز گفتند خودشان قیمت ارز را بالا نگه داشتند تا با پیروزی بایدن آن را کاهش دهند، اجناس را در گمرک نگه داشتند تا با انتخابات امریکا وارد کشور کنند تا ارزانی ایجاد شود یا برای فروپاشی نظام بودجه نوشتند.
۲. درهمتنیدگی مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و زیستمحیطی و تأثیرات و وابستگی متقابل آنها جزو خصوصیات این دوره ماست. این امر هم درون مرزهای ملی و هم در مقیاس جهانی پدید آمده است. در برخی موارد هر یک از این عوامل میتوانند بنا به شرایطی تأثیرگذاری بیشتری بیابند. مسأله سیاست خارجی و شیوه تعامل با جهان و نوع سیاستورزی بر تمامی عرصههای زیست داخلی و اقتصادی کشور تأثیرگذاری بیشتری پیدا کرده است. بدون هیچ تردیدی موضوع تحریم علیه مردم و جنگ اقتصادی در درجه اول و با فاصلهای در درجه دوم مسأله قرار گرفتن در لیست سیاه «افایتیاف» از اساسیترین مسائل بینعرصهای در ایران است. تأثیر این دو مسأله از سیاست خارجی فراتر رفته، امروز آثار آن بر عرصه اقتصاد به روشنی دیده میشود - نگاه کنید به رفتار اقتصادی مردم در پی یک موضعگیری سیاسی داخلی یا خارجی و حتی بالا و پایین شدن قیمت ارز- من معتقدم آثار آن بر حوزههای اجتماعی و فرهنگی چون با فاصله دورتر تأثیر خود را خواهد گذاشت، هنوز با آن آشنا نیستیم و مورد مداقه و مطالعه جدی نیز قرار نگرفته است.
۳. استراتژی دولت طی سالیان اخیر نه تنها گسیختن زنجیر تحریمها از پای اقتصاد ایران بلکه اجتناب از خودتحریمی برای شکوفا شدن اقتصاد ملی در دنیایی است که بدون برخورداری از برونگرایی در اقتصاد و تعامل سازنده در ارتباطات بینالمللی و یافتن جایگاه مناسب و دریافت سهم بیشتر در شبکه تجارت جهانی، امکان جهشهای بزرگ در اقتصاد یک کشور امکانپذیر نیست.
با شکست سیاست فشار حداکثری و آغاز دورهای که برای امریکا چارهای جز ملتزم شدن به تعهداتش در لغو تحریمهای یکجانبه باقی نمانده، سرنوشت لوایح سیافتی و پالرمو در مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنان یکی دیگر از نگرانیهای دولت برای پیشگیری از هزینههای زائد بر زندگی مردم و ضرورت کسب منفعت از اقتصاد جهانی برای بهبود زندگی مردم و توسعه کشور است. آنچه که طرفداران عدم تصویب لوایح مطرح میکنند یکی درباره عدم منفعت در حال حاضر و دوم ارتباط آن به مسائل تحریم و بیفایدگی آن است. البته نکته سوم نیز سوءاستفاده بدخواهان ایران از دستیابی به منابع مالی کشور نیز مطرح میشود. درباره نفع کوتاهمدت نگاهی به رتبه ریسک اقتصادی و افزایش هزینههای مالی در اقتصاد ایران نشان میدهد که قرار گرفتن در لیست سیاه بهطور فوری و کوتاهمدت آثار زیادی بر زندگی مردم دارد.
نگاه کنید به نقطهنظر عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی که به هزینههای نظام بانکی اشاره و این موضوع را جزو ضرورتهای بانکی میداند. رفتن در لیست سیاه هم در دوران تحریم آثار خود را وارد کرده و نیز در دوران پس از تحریم آثار بیشتر آن نمایان خواهد شد. این به آن معنا نیست که ما نباید از استراتژی «آب که از سر گذشت چه یک وجب چه 10 وجب» استفاده کنیم. گزارشهایی که در دولت و ستاد اقتصادی ارائه شد نشان میدهد، علاوه بر کشورهای قدرتمند جهانی که روابط دوستانهای با ما دارند، حتی همسایگانی که شرکای اقتصادی ما هستند و قصد مشارکت در تحریمها را هم ندارند به علت تبعات «افایتیاف» حاضر به همکاری صریح و روشن نیستند و هزینه مبادله برای ایران بسیار بیش از حد معمول شده است. بدیهی است در دوران پس از تحریم و عقب راندن تحریمها چالش جدیدی در پیشروی مبادلات تجاری و مالی ما نمایان خواهد شد.
به یک تعبیر میتوان گفت که با پایبندی دوباره امریکا به برجام که الزاماً تنها از طریق لغو تحریمهای ناقض این توافق و قطعنامه ۲۲۳۱ میسر است، تصویب این لوایح مانع عمده دیگری را از پیش پای رونق صنعت، خدمات و تجارت حذف میکند اما حتی در بدبینانهترین حالت و با ادامه تحریمهای غیرقانونی امریکا هم لزوم حمایت از اقتصاد مقاومتی و بیاثر کردن تحریمها، همانگونه که مقام معظم رهبری به آن تأکید کردهاند، دلیل منطقی دیگری برای تصویب این لوایح و کاستن از موانعی است که میتواند به صادرات و واردات دشوار کشور تحت تحریمها کمک کند. در حالی که در چند ماه آینده دولت دوازدهم به پایان راه خود خواهد رسید، تصویب یا عدم تصویب این لوایح میتواند تأثیرات ماندگاری بر موفقیت دولت آینده داشته یا حتی در داشتن شروعی پرشتاب یا متزلزل و لنگان سهم داشته باشد.
چنانچه مدارک و اسناد نشان میدهد در دولت قبل تلاشهای زیاد برای پیوستن ایران و خروج از لیست سیاه صورت میگرفت که به علت ناکامی و عدم پذیرش دیپلماسی این امر پذیرفته نشد. در اینجا یادی کنم از دوست گرانقدر علی طیبنیا که در ابتدای دولت یازدهم قرار نگرفتن در لیست سیاه را مهمترین مسأله در اقتصاد ایران و تبادلات جهانی میدانست و با توجه به فضای مثبت جهانی تلاشهای وی در این زمینه مؤثر واقع شد. امروز همه کشورهای دنیا با اندازههای اقتصاد متفاوت به نحوی به این کنوانسیون جهانی پیوستند. باید به توانایی کارشناسان و مدیران اقتصادیمان در فرایند پیوستن همراه تأمین منافع و امنیت ملی باور داشته باشیم. شایسته ایران بزرگ نیست که ما هم جزو چند کشور معدودی باشیم که در این لیست سیاه قرار گرفته باشند.
روزنامه شرق
سر نخواستن اصلاحطلبان دعواست/احمد غلامی
آنچه کار را برای اصلاحطلبان در دو دهه اخیر دشوار کرده است، رو شدن دست آنان درمواجهه آگاهانه با روشهای غیردموکراتیک بخشی از طیفهای سیاسی ایران است؛ طیفی که بر شیوه و عملکرد سیاسیاش اصرار و پافشاری دارد. بعد از دوم خرداد 76 و با قدرتگرفتن اصلاحطلبان این امید به وجود آمد که جریانهای سیاسی تندرو آرامآرام دچار فرسایش و در دل مردم هضم خواهند شد و اثرگذاریشان از بین میرود؛ اما چنین اتفاقی رخ نداد. این جریان با آگاهی از عملکرد و نیت دولت سازندگی و اصلاحات به وضعیت انقباضی روی آورد و سختتر از گذشته شد.اصلاحطلبان وقتی با عدم پذیرش شیوههای دموکراتیک از سوی این گروههای سیاسی روبهرو شدند، با دو استراتژی وارد عمل شدند؛ یکی برچیدن این جناح به وسیله اهرمها و ابزارهای سیاسی و دیگری خنثیسازی آنان. اصلاحطلبان در هر دو مورد ناموفق بودند؛ چراکه برچیدن این جناحهای سیاسی نیاز به حرکتی ضربتی داشت که به دور از سیاستها و شعارهایی بود که آنان تا آن زمان سر داده بودند و خنثیسازی کاری دشوارتر بود؛ چون این طیف سیاسی نزدیک به نهادهای رسمی بودند. شاید استراتژی آیتالله هاشمیرفسنجانی در مواجهه با این جریان سیاسی سنجیدهتر از دیگران بود.
آیتالله سعی داشت با جلب مشارکت آنان در قواعد بازی اقتصادی و سیاسی دولت، این جناح را در دل خود مستحیل سازد. سیاست و شیوهای مانند «بومسامانه» در طبیعت. بومسامانه چیزی شبیه دریاچهای است که با خاک و سنگهای قوامیافته و با گیاهان و ماهیها و موجودات متفاوت دیگر شکل گرفته است. اگر در این دریاچه تعدادی از ماهیهای نوع دیگر رها شوند، برخی از آنان توسط ماهیهای دیگر بلعیده شده و برخی با سازگاری در محیط و صیانت از خود رشد و تولیدمثل کرده و بهتدریج جریان غالب دریاچه خواهند شد. آیتالله سعی کرد با چهرههای تکنوکرات و روش بومسامانه سیاسی آنان را دچار دگرگونی کند؛ اما استراتژی فرسایشی هاشمیرفسنجانی تبعات ناخواستهاش بیش از تبعات خواستهاش بود.
این جریان سیاسی که تا چندی پیش از آن صرفا چشم به دست نهادهای رسمی داشت، پایش به منافع دولتی نیز باز شد و سودای دولتداری پیدا کرد. دست بر قضا دولت هاشمی از همین جریان سیاسی بسیار آسیب دید و در خرداد 84 در برابر آن شکست خورد؛ اما اصلاحطلبان سرنوشت تلختری داشتند. آنان که استراتژی برچیدن را دنبال میکردند، توسط فشار همین طیفهای سیاسی متهم به ارتباط با بیگانه شدند و در حین ناباوری پایشان به زندان و بازجوییهایی باز شد که انتظارش را نداشتند. آنان که درصدد خنثیسازی بودند، اعتماد این جریان سیاسی را از دست دادند و این جریان در دل جریان بزرگتری به نام جریان اصولگرایی سنگر گرفت. اصلاحطلبان خنثیساز، هنوز در پی ادامه شیوههای مماشات و جنگ و گریز با این جریانهای سیاسیاند.
امروز برخی از یاران هاشمیرفسنجانی با تغییر شکل در استراتژی فرسایشی اینبار شیوه نزدیکی به اصولگرایان و طیف متکثر آن، وارد مرحله ادغام شدهاند؛ راهی که همچنان ادامه دارد و بعید است از آن چیزی عاید اصلاحطلبان شود؛ مگر تأخیر در خروج از قدرت؛ اما اصولگرایان بهویژه این جریان تندرو درون آن بیش از سامانه سیاسی خود مدیون اپوزیسیون خارج از ایران است؛ چراکه جریانی که به اصلاحطلبان بیشترین لطمه را زده است، همان اپوزیسیون خارج از کشور است که میداند تنها جناح سیاسی که پایگاه مردمی دارد، اصلاحطلباناند. اینک گویا تمام طیفهای اپوزیسیون برای زدن اصلاحطلبان جایزه گذاشتهاند و بدون هیچ تفکیکی در میان این چهرههای سیاسی آنان را به یک چشم میبینند؛ چراکه اگر جریانی بتواند با شیوههای دموکراتیک حیات سیاسی انقلاب را تضمین کند، همین اصلاحطلبان هستند. لفظ استمرارطلب بیدلیل بر این گروه سیاسی اطلاق نشده است. این لفظ در معنای غیرکناییاش اتفاقا به اصلاحطلبان بسیار نزدیک است. آنان بیش از گذشته بر استمرار اصلاحات تأکید دارند.
البته ناگفته پیداست که پاشنهآشیل اصلاحطلبان چهرههاییاند که صرفا برای حفظ ثروت و قدرت در پی استمرار اصلاحات هستند و بدنامی آنان بیشازپیش با درشتنمایی این چهرهها در نزد مردم باورپذیر میشود. وقت آن رسیده که اصلاحطلبان حتی به قیمت شکست در انتخابات راه خود را از این دست اصلاحطلبان جدا کنند. هر اتحادی الزاما سازنده نیست؛ بهویژه اتحادی که بر مبنای اصولی مشترک شکل نگرفته باشد. تا زمانی که این مرزها روشن و شفاف نباشد، بسیاری باز به اصلاحطلبان، به حق یا ناحق حمله خواهند کرد. بگذریم ازحملات برخی از چهرههای تندرو که در گذشته با حمایت جریان راست سنتی در حوزه هنری تبلیغات اسلامی فیلمهای ایدئولوژیک میساختند. بیتردید این یادآوری گذشته سرزنش به تغییری نیست که در این افراد، رخ داده است.
صرفا تأکید بر این نکته است که بدون استدلالی محکم نباید اصلاحطلبان را در کنار سلطنتطلبان نشاند؛ آنهم بدون درنظرگرفتن اینکه بسیاری از این چهرهها بیشتر از آنها در زندانهای پهلوی دوم، مورد آزار و شکنجه قرار گرفتهاند. اینک اصلاحطلبان کار سختی پیشرو دارند. در داخل و خارج سر نخواستن آنها دعواست و تنها راه باقیمانده آنان برگشتن به سوی مردم است. مردمی که هنوز که هنوز است دل در گرو حقیقت دارند. (برای نوشتن این یادداشت از کتاب گذرراههای بدیل سوسیالیستی، اریک اولین رایت ترجمه کمال اطهاری نشر گام نو استفاده شده است.)
اخبار ویژه روزنامه ها 9اسفند 1399
روزنامه کیهان
کلاهبرداری تازه آمریکا؛ مجوز معامله نفت در برابر دارو!
آمریکا و اروپا پس از وقتکشی سه ساله در برداشتن تحریمهای نفتی و بانکی، درصدد هستند وعدههایی به مراتب نازلتر از تعهدات برجام و حتی نازلتر وعده راهاندازی کانال اس پی وی و اینستکس را اجرایی کنند! رئیساتاق بازرگانی ایران و کره جنوبی دیروز گفت: «قرار بر این است که تا یک میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شده ایران در کره جنوبی، به کانال مالی ایران و سوییس واریز شود تا صرف خرید دارو و غذا شود.»این اقدام توهین آمیز درحالی است که تعهد آمریکا و اروپا در برجام، لغو تحریمهای نفتی و بانکی بود. پس از عهد شکنی و خروج ترامپ از توافق هم اروپا برای ترغیب ایران به انجام تعهدات، وعده داد کانالی برای خرید نفت ایران و فروش کالا راهاندازی کند. البته این وعده نیز دروغ بود و اروپا قول داد با راهاندازی کانال اینستکس، بتواند پول نفت فروخته شده ایران به دیگر کشورها را دریافت و در ازای آن، غذا و دارو به ایران بفروشد.
اما جز یکی دو مورد فروش داروی چند میلیون دلاری این وعده اروپا هم عملی نشد! و این در حالی است که طبق موازین شورای امنیت، حتی کشورهای مشمول تحریم (و نه ایران که با قطعنامه 2231، تحریم هایش تعلیق شده) نیز در زمینه غذا و دارو، معاف از تحریم هستند. حالا در اقدامی فریبکارانه که بیصداقتی غرب را نشان میدهد، کره جنوبی اجازه پیدا کرده تا یک میلیارددلار از داراییهای بلوکه شده ابران را به سوئیس منتقل کند تا سوئیس به ایران غذا و دارو بفروشد!
یک «ستاره خلیج فارس» طراحی میکردید، بعداً بدگویی میکردید
اظهارات بیپایه وزیر نفت علیه مدیریت پالایشگاه ستاره خلیج فارس، برای سرپوش گذاشتن روی کارنامه خالی و ضعیف خویش است. روزنامه وطن امروز در اینباره نوشت: بیژن زنگنه تاکنون بارها علیه مدیریت قبل از خود در دولت و وزارت نفت حرف زده و باز هم اخیرا ادعاهای خود را تکرار کرده. وی در آخرین اظهارات بار دیگر بر نقش ویژه خود در به ثمر رسیدن پالایشگاه ستاره خلیج فارس تاکید کرد. گویا سایه پالایشگاه ستاره خلیج فارس همچنان بر سر زنگنه سنگینی میکند. او که خوب میداند بیشترین زحمت برای به ثمر رسیدن پالایشگاه ستاره خلیج فارس در دولت نهم کشیده شده، سالهاست تلاش میکند افتخار ساخت این پروژه عظیم را به نام خود بزند. جالب اینجاست که زنگنه در تمام طول 20 سال وزارت خود هیچ پالایشگاهی را احداث نکرده است.زنگنه اخیرا با حمله به مجموعه مدیریتی پیشین وزارت نفت، مدیریت آنها در پروژه ستاره خلیج فارس را «اغتشاش مدیریتی» خواند و گفت: یکی از طرحهایی که فکر میکردم باید به عنوان اغتشاش مدیریت درس داد نیروگاه شهید رجایی بود اما پس از دیدن پالایشگاه ستاره خلیج فارس دیدم نیروگاه شهید رجایی در مقابل آن هیچ است. باید این پروژه را موضوع تدریس قرار داد، اگر میخواهید اغتشاش مدیریتی در یک طرح پیدا کنید من بدتر از طرح ستاره خلیج فارس در عمر کاریام ندیدهام، البته ساخت این پروژه ابتدا با روش خوبی آغاز شد اما وقتی جلوتر رفت به جایی رسید که فقط باید در دانشگاهها تدریس کرد، این افتخار ندارد. با این حال، زنگنه هیچ اشارهای به اغتشاش مدیریتی پروژه نکرد.
این چندمین بار است که وزیر نفت با زیر سوال بردن تلاشها و اقدامات دولت قبل در حوزه نفت و گاز بهویژه در موضوع پروژه ستاره خلیج فارس، سعی در دستاوردتراشی برای دوره مدیریتی خود دارد. زنگنه در حالی در اظهارات خود شیوه مدیریت پیشین وزارت نفت در پروژه پالایشگاه ستاره خلیج فارس را «اغتشاش مدیریتی» خواند که به اذعان خود وی این پالایشگاه تا نیمه سال 92 حدود 70 درصد پیشرفت داشته است. وی البته هیچ اشاره دقیقی به مصادیق اغتشاش مدیریتی نکرد اما نگفت این چگونه اغتشاش مدیریتی بود که طی ۶ سال، پیشرفت پروژه را به 70 درصد رساند اما مدیریت مدبرانه جناب شیخالوزرا، تکمیل 30 درصد باقیمانده این پالایشگاه را ۶ سال به درازا کشاند.
وی همچنین بارها از دستاوردهایی گفت که عموما نتیجه پالایشگاه ستاره خلیج فارس است؛ پالایشگاهی که وی تنها در تکمیل حدود 30 درصد باقیمانده آن نقش داشت. رشد بیش از ۲ برابری تولید بنزین دستاوردی است که بخش اعظم آن مربوط به پالایشگاه ستاره خلیج فارس است. ارتقای کیفیت بنزین و گازوئیل هم البته دیگر دستاوردی است که بخش عظیمی از آن نتیجه پالایشگاه ستاره خلیج فارس است. البته بخش دیگری از ارتقای کیفیت سوخت تولیدی در کشور، نتیجه بهسازی پالایشگاههای کشور است که در این باره هم دولت قبل نقش ویژهای داشته است؛ نقشی که زنگنه باز هم به آن اشارهای نکرد. زنگنه در حالی در تریبونهای یکطرفه، دولت قبل را آماج حملات خود میکند که افتتاح پروژههای بزرگ در سالهای دولتهای یازدهم و دوازدهم مدیون تلاشها و سرمایهگذاریهای دولت قبل و مجموعه دستاندرکاران این پروژهها و رساندن آنها به مرز افتتاح بود. زنگنه میراثدار مجموعهای بینظیر از پروژههایی بود که عموما با پیشرفتهای بیش از 50 درصد تحویل دولت یازدهم شده بود. با این حال وی همچنان در تلاش است با انکار حقیقت، خود را قهرمان این حوزه معرفی کند.
دولت برای تامین کسری بودجه سراغ راههای تورمزا رفت
دولت برای تامین کسری بودجه خود، راههایی را پیمود که به تورم ختم شد. روزنامه ایران در گزارشی نوشت: با ورود به سال جاری ضمن اینکه نرخ تورم ماهانه با نوسان بسیار بالایی همراه بوده است، اما از خرداد ماه تورم نقطهای دوباره رو به افزایش گذاشته است. روندی که در شهریورماه موجب صعودی شدن تورم سالانه شده است. این در حالی است که از مهرماه سال گذشته تورم سالانه نزولی شده بود و تا مرداد امسال هم ادامه داشت، ولی تغییر شرایط اقتصادی بخصوص نقدینگی و رشد نرخ ارز موجب شد تا دوباره شاخص تورم رو به بالا سوق پیدا کند.در همین راستا تازهترین گزارش مرکز آمار از شاخص نرخ تورم بهمنماه، نیز نشاندهنده رشد بالای شاخصهای تورم است. در این ماه تورم 2/5 درصد رشد کرده است و تورم نقطهای نیز به 48/2 درصد و تورم سالانه به 34/2 درصد رسیده است. اما در گروه کالاهای خوراکی تورم ماهانه با رشد 4/3 درصدی به 5/2 درصد رسیده است و نسبت به بهمن پارسال این شاخص با رشد 6/9 درصدی به 66/8 درصد رسیده است شاخصی که در بخش سالانه به 34/7 درصد رسیده که حاکی از رشد 3/9 درصدی آن است. کارشناسان اعتقاد دارند که همانند گذشته نقدینگی بالا مهمترین عامل تورم است که در سال جاری کسری بودجه به آن دامن زده است. علاوه بر این رشد نرخ ارز نسبت به سالهای قبل و محدودیتهای تحریم و کرونا نیز از دیگر عواملی است که موجب رشد بالای تورم شده است.
کامران ندری اقتصاددان در گفتوگو با «ایران» درباره عواملی که باعث تشدید تورم در سال جاری و بهخصوص بهمنماه شد، گفت: در سال جاری مهمترین عاملی که به تشدید تورم دامن زده است در وهله نخست، کسری بودجه دولت است. در واقع دولت برای تامین کسری بودجه راههایی را پیمود که به تورم منجر شد. در این راستا استفاده از منابع صندوق توسعه ملی باعث شد تا این منابع که جزو منابع غیرقابل دسترس محسوب میشود در ترازنامه بانک مرکزی قرار گیرد و به ازای آن ریال تزریق شود. علاوه بر این با افزایش سقف تنخواه در اختیار دولت، منابع آن به بازار بین بانکی تزریق شد و موجب شد تا نرخ بهره به ویژه در اوایل سال کاهش زیادی را تجربه کرد. بانک مرکزی نیز برای جلوگیری از کاهش نرخ بهره دیر اقدام کرد.
به گفته وی، همزمان با این شرایط، دولت برای جلوگیری از پولی شدن کسری بودجه از طریق بازار سرمایه اقدام کرد. بر همین اساس با ورود تعداد زیادی از مردم به این بازار شاخص بورس با رشد بالا و در ادامه با ریزش همراه شد. این اقتصاددان ادامه داد: در این میان بانک مرکزی نیز بهدلیل نداشتن استقلال کافی با این روند همراهی کرد. بهطوری که با آزاد گذاشتن شبکه بانکی، آنها هم در خرید و فروش سهام فعال شدند و میزان استفاده بانکها از منابع بانک مرکزی افزایش یافت. وی با اشاره به اینکه تمام این عوامل باعث شد تا رشد نقدینگی شتاب گیرد، اظهار کرد: رشد نقدینگی در 12 ماهه منتهی به دیماه به 40 درصد نزدیک شد.
ندری تاکید کرد: رشد بالای تورم در ادامه خود باعث رشد بیشتر این شاخص میشود. زمانی که با تورم بالایی مواجهیم، نمیتوان حقوق و دستمزدها را برای سال آینده تعدیل نکرد و همین عامل به تورم بالاتر و افزایش هزینههای تولید دامن میزند.
رئیسدفتر رئیسجمهور را به اظهارات غیرکارشناسی چه کار؟!
رئیسدفتر رئیسجمهور، اظهارات جنجالبرانگیز خود درباره تعیین قیمت ارز و علت 27 هزار تومان شدن قیمت دلار را اصلاح کرد. رسانههای دولتی، به نقل از اظهارات محمود واعظی، در آیین تجلیل از صادرکنندگان نمونه استان اصفهان گزارش دادند: از نظر اقتصادی نرخ ارز ۲۵ یا ۲۷ هزار تومان نیست، این کار را کردیم تا اقتصاد کشور را اداره کنیم و دشمنان بگویند فشار حداکثری شکست خورده است. اما در پی بازتاب منفی بسیار زیاد این سخنان، واعظی گفت: حرفهایم نادرست برداشت شده و من نگفتم دولت ارز را گران کرده، عامل افزایش نرخ ارز تحریمها و فشار حداکثری بوده است.واعظی در تشریح اظهارات خود، در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت: در گفتوگوی صمیمانه دیشب با فعالان بخش خصوصی استان اصفهان، بخشی از عرایضم بهدلیل برداشت یا انعکاس ناقص، متأسفانه دچار تحلیل نادرست در فضای رسانهای شده است. آنچه در تشریح شرایط بسیار دشوار جنگ اقتصادی در سه سال گذشته در این جلسه بیان شد، ناظر به شدت تحریمها، فشار حداکثری و کموکیف محدودیتهایی بود که به اقتصاد کشور تحمیل شد و پیامدهای نامیمونی همچون افزایش نرخ ارز را بهدنبال داشت.
بیتردید گرانی ارز در آن مقطع، نتیجه فشارهای تاریخی و کمسابقه بر اقتصاد ایران بوده و مقصود بنده نیز این بود که دولت علیرغم اینکه معتقد بود قیمت واقعی ارز هرگز و هرگز ۲۵ تا ۲۷ هزار تومان نیست، اما با مقاومت و تحمل تبعات تحمیلی و ظالمانه تحریمها، کشور را اداره کرده و در برابر اراده دولت ترامپ برای فروپاشی اقتصاد ایران، ایستاده است. بنده مجدداً به صراحت تأکید میکنم که دولت هیچگاه بهدنبال گران کردن ارز نبوده و قیمت بالای ارز و نرخ غیرواقعی آن را یکی از موانع مهم اداره کشور و یکی از رخدادهای تلخ در دوران مسئولیتش میداند و همواره در پی کنترل آن و کاستن از فشار بر شهروندان بوده است؛ آن چنانکه در آینده نزدیک نیز هیچ فرصتی را برای کنترل نرخ ارز از دست نخواهد داد.
در همین حال روابط عمومی بانک مرکزی، در پیامی توییتری که ظاهرا ناظر به اظهارات غیرمسئولانه و غیرکارشناسی واعظی است، نوشت: برای جلوگیری از سوءاستفاده و سوءبرداشت از صحبتهای مسئولین محترم، شایسته است که اظهارنظر درخصوص مسائل تخصصی پولی و ارزی به بانک مرکزی واگذار شود. گفتنی است آقای واعظی ظرف دو سه سال اخیر با وجود اینکه دولت از سخنگوی رسمی برخوردار است، درباره مسائل مهم اقتصادی و سیاسی و امنیتی و دیپلماتیک، اظهارنظرهای غیرکارشناسانه میکند که بعضا با هزینهها و خسارتهایی هم همراه است و این در حالی است که مسئولیت رئیسدفتر، تنظیم و تسهیل کارهای اداری و دفتری رئیسجمهور است و نه اظهارنظرهای غیرکارشناسی.
رئیس سیا: چین و روسیه و ایران بزرگترین تهدیدها علیه آمریکا هستند
نامزد جو بایدن برای ریاست سازمان سیا، چین و روسیه و ایران را بزرگترین تهدیدها علیه آمریکا معرفی کرد. ویلیام برنز که قرار است جای جینا هاسپل را در سازمان جاسوسی آمریکا بگیرد، در کمیسیون اطلاعات سنا گفت: «در صحنۀ بینالمللی حاضر که بیش از پیش پیچیده و رقابتی شده، رویکرد غارتگرانۀ دولت چین بزرگترین چالش ژئوپولتیک آمریکا است.» ویلیام برنز افزود: «پشت سر نهادن چین در دهههای آینده برای امنیت ملی آمریکا اهمیّت حیاتی دارد» و رسیدن به چنین مقصودی نیازمند «راهبردی درازمدت، روشن و مبتنی بر حمایت دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، اصلاحات درونی و اطلاعات مطمئن است.»اگر چه ویلیام برنز بر ضرورت همکاری واشنگتن و پکن در زمینههای تغییرات اقلیمی یا عدم تکثیر سلاحهای هستهای تأکید کرد، اما، هشدار داد: «چین به طور روشمند توانمندیهای خود را در زمینۀ سرقت علمی تقویت، مردم خود را سرکوب و کشورهای همسایه را تهدید میکند.» به گفته ویلیام برنز دولت «چین قدرت خود را در جهان توسعه داده و نفوذ خود را در جامعۀ آمریکا بنا میسازد.»
ویلیام برنز تأکید کرد نبرد برای برتری فنی در عرصۀ اطلاعات از جمله استفاده از هوش مصنوعی عنصر کلیدی مأموریت و وظیفۀ او به عنوان رئیسجدید سازمان اطلاعات آمریکا خواهد بود. ویلیام برنز همچنین گفت به غیر از چین، روسیه و ایران دیگر تهدیدهای بزرگ امنیتی آمریکا هستند. ویلیام برنز که در سالهای ٢٠٠٨-٢٠٠٥ سفیر آمریکا در مسکو بوده، تصریح کرد که این تجربه به او آموخته که «دست کم گرفتن روسیه ولادیمیر پوتین خطا است.» او گفت : «روسیه قادر است همانند قدرتهای نوظهوری از قبیل چین نقشی اخلالگر ایفاء کند.» ویلیام برنز در عین حال معمار توافق اتمی با ایران بود تصریح کرد که «برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی، ایالات متحده آمریکا باید هر آنچه میتواند بکند.»
زیباکلام: اصلاحطلبان در انتخابات وقت تلف میکنند
صادق زیباکلام با قاطعیت میگوید اصلاحطلبان تتمه آبروی خود را در انتخابات از بین میبرند. وی در گفت وگو با روزنامه آرمان و در پاسخ این سؤال که گویا اصلاحطلبان حرکت جدیدی را شروع کردهاند و میخواهند در انتخابات شرکت کنند و گویا نامزدهایشان هم یکییکی به میدان میآیند. در مورد دکتر عارف و آقایان پزشکیان و کواکبیان خیلی جدی صحبت میشود. نظرتان چیست؟ اظهار داشت: به نظرم آقایان محمدرضا عارف، مصطفی کواکبیان، مسعود پزشکیان همه وقتشان را تلف میکنند.زیباکلام افزود: 24 میلیونی که به آقای روحانی رای دادند، یک و نیم میلیون نفری که به دکتر عارف در تهران در اسفند 94 رای دادند، هنوز تصمیم به مشارکت نگرفتهاند و اصلاحطلبانی که اصرار دارند در انتخابات مشارکت فعال داشته باشند، به نظرم تتمه و باقیمانده آبرو و حیثیت اجتماعی اصلاحطلبان را با شرکت در انتخابات از بین میبرند. توضیح اینکه چرا محکم صحبت میکنم و اینکه این آقایان وقتشان را تلف میکنند اگر اجازه دهید به یک گفتوگوی دیگر موکول کنیم.
روزنامه وطن امروز
بیانات رهبر انقلاب در کنگره بزرگداشت سیدمرتضی علمالهدی منتشر شد
تدوین فضایل سیدمرتضی نشاندهنده حسن تربیت اسلام است. متن بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دستاندرکاران کنگره بزرگداشت سیدمرتضی علمالهدی که سال ۱۳۹۴ (25/۸/94) برگزار شده بود، پنجشنبه گذشته در محل این همایش در قم از سوی حجتالاسلاموالمسلمین محمدی گلپایگانی قرائت شد.به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب در این دیدار، سیدمرتضی علمالهدی را یکی از برجستگان تاریخ اسلام و از جمله مفاخر علمی در فقه، کلام، ادب، حدیث و تفسیر برشمرده و فرموده بودند: بیان و تدوین فضایل و مناقب و برجستگیهای افرادی همچون سیدمرتضی در واقع نشاندهنده حسن تربیت اسلام و حوزههای اسلامی است.
رهبر انقلاب اسلامی هدف از برگزاری چنین کنگرههایی را شناخت و تحلیل معارف و معلومات شخصیتهای بزرگ تاریخ اسلام خواندند و افزودند: سیدمرتضی علمالهدی یک شخصیت اسلامیِ بینالمللی است و تنقیح و چاپ آثار ایشان نیز از اهمیت برخوردار است.
روزنامه خراسان
تشویق جدید ادارات برای استخدام نخبه
طبق پیشنهاد یک عضو کابینه که با موافقت مسئولان نهاد ریاست جمهوری، هم اکنون در حال بررسی توسط تعدادی از مدیران مهم دولتی است، مقرر شده به ازای استخدام هر یک نفر از نخبگان و استعدادهای برتر کشور، یک ردیف استخدامی علاوه بر پست های مصوب ادارات و سازمان های دولتی به آن نهاد اختصاص یابد و سقف این استخدام، 5 درصد پست های هر مجموعه دولتی باشد. اعتبار به کارگیری این استعدادهای برتر نیز به صورت جداگانه توسط دولت تامین می شود.روزنامه ایران
اهمیت برجام به روایت معاون سپاه قدس
خبر اول اینکه، معاون اقتصادی سپاه قدس، مذاکرات برجام را درست و منطقی توصیف کرد و گفت: این مذاکرات به جامعه جهانی نشان داد که جمهوری اسلامی ایران بهدنبال تنشزدایی است.به گزارش ایرنا،رستم قاسمی در یک نشست خبری افزود: مذاکراتی که منجر به تفاهمنامه برجام شد تصمیم دولت و حاکمیت بود اما امریکا یکطرفه از این تفاهمنامه خارج شد. وی درخصوص آینده برجام هم گفت: بخشی از این مسئولیت برعهده امریکا و دولت جدید آنها است و در داخل هم باید از نظر اقتصادی چنان به قدرت برسیم تا در موضع قدرت قرار گرفته و مذاکره کنیم. وی همچنین گفت که بیشترین توسعه و پیشرفت کشور در حوزه صنعت نفت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سالهای اخیر مربوط به زمان تحریمهایی است که دشمنان نظام به سرکردگی استکبار جهانی ظالمانه علیه مردم ایران اعمال کردند.طعنه تند نماینده تهران به احمدی نژاد
خبر دیگر آنکه، بعد از ادعاهای محمود احمدینژاد علیه غلامعلی حداد عادل و پاسخ این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که ادعای «دست بوسی فرح» را تکذیب کرده بود، سید نظامالدین موسوی نماینده تهران در مجلس هم انتقاد تندی علیه احمدینژاد مطرح کرد. به گزارش ایرنا، موسوی در توئیتی نوشت: «فارغ از این که اصل ادعای آقای احمدینژاد درباره دکتر حداد عادل بیاخلاقی و دروغ محض است، انسان از دستبوسی فرح برسد به دستبوسی امام، خیلی شرف دارد به اینکه از دستبوسی امامش برسد به پابوسی و دریوزگی امریکا و استکبار»توصیه نظریه پرداز مشهور امریکایی به بایدن
شنیدیم که، «استفان ولت»، نظریهپرداز مشهور امریکایی و استاد روابط بینالملل روز جمعه شرط امریکا برای اینکه ابتدا ایران باید به تعهدات برجامی خود برگردد را بدور از واقعیت و دیپلماسی خواند. به گزارش جماران او در توئیتی نوشت: اگر دولت بایدن بازگشت به برجام را با اصرار بر اینکه «ایران گام اول را بردارد» خراب کند - با اینکه این امریکا بود که در سال ۲۰۱۸ با وجود پایبندی کامل ایران توافق را ترک کرد - نشان میدهد که آنها به آن اندازهای که ادعا میکنند در دیپلماسی ماهر نیستند.بازداشت اخلالگر بازار بورس در اصفهان
با خبر شدیم که، رئیس پلیس امنیت اقتصادی فرماندهی انتظامی استان اصفهان از دستگیری فردی که بدون هیچ گونه مجوز قانونی با تشکیل یک تیم اقدام به سبد گردانی بورس و جذب نقدینگی میکرد خبر داد. بهگزارش پایگاه خبری پلیس، کامران ریاحی از پلمب دفتر فرد مذکور با دستور مقام قضایی خبر داد و گفت: همچنین در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد متهم با وجود اینکه فاقد مدارک تحلیلگری از سازمان بورس بوده، با راهاندازی کانال و تعدادی اکانت در فضای مجازی اقدام به عضوگیری و جذب افراد به سرمایهگذاری در بازار بورس میکرده است.
خنثی شدن یک عملیات تروریستی در غرب کشور
یک خبر دیگر اینکه، وزارت اطلاعات از خنثی شدن یک عملیات ترور و هلاکت دو تروریست که قصد انجام عملیات در پیرانشهر را داشتند خبر داد. به گزارش «ایران» بعدازظهر چهارشنبه روابط عمومی وزارت اطلاعات اعلام کرد با همکاری اداره کل اطلاعات آذربایجان غربی و قرارگاه حمزه سید الشهدا یک تیم دو نفره که با هدایت گروهک تروریستی مستقر در اقلیم کردستان عراق بهدنبال ترور بودند تحت رصد قرار گرفت و طی درگیری مسلحانه به هلاکت رسیدند. از این تروریستها که قصد انجام عملیات تروریستی در پیرانشهر را داشتند دو قبضه اسلحه کلاشنیکف و نارنجک جنگی و مهمات بهدست آمده است.اسرائیل بهدنبال تشکیل ائتلافی جدید علیه ایران
دست آخر اینکه، یک شبکه صهیونیستی گزارش داد که اسرائیل در حال گفتوگو با سه کشور عربی به منظور پاسخ به «تهدید ایران» میباشد. به گزارش ایسنا، بر این اساس اسرائیل در حال گفتوگو با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین میباشد تا ائتلاف دفاعی را تشکیل دهد. از سوی دیگر خبرگزاری رسمی بحرین (بنا) روز پنجشنبه گزارش داد، «سلمان بن حمد آل خلیفه» ولیعهد این کشور با «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی تلفنی گفتوگو کرده است. بر اساس این گزارش، دو طرف در این تماس تلفنی بر «اهمیت مشارکت کشورهای منطقه در هر گونه مذاکره احتمالی درباره موضوع هستهای ایران» تأکید کردهاند و در عین حال خواستار شدهاند، این مذاکرات «شامل مسائل گستردهتری» شود.این در حالی است که مقامات کشورمان بارها تأکید کردهاند هیچ کشور ی بهگفتوگوهای هستهای اضافه نخواهد شد. این در حالی است که انور قرقاش مشاور دیپلماتیک رئیس دولت امارات با تأکید بر مسیر دیپلماتیک امارات با تهران گفت که ایجاد اولویت دولت جو بایدن رئیس جمهوری امریکا در حرکت بر مدار دیپلماسی با ایران درست است.به گفته وی به غیر از دیپلماسی امارات هیچ گزینه دیگری را در مواجهه با ایران نمیبیند.وی تهدیدهای مقامهای رژیم صهیونیستی برای استفاده از گزینه نظامی در برابر ایران را بسیار خطرناک دانست و تأکید کرد که کشورش فقط دنبال گزینههای دیپلماتیک برای رسیدگی به این مسائل است.
روزنامه شرق
خروج از کره شمالی با واگنهای دستی
گروهی از دیپلماتهای روسی و اعضای خانوادهشان این هفته در میان اقدامات سختگیرانه پیونگیانگ ضد ویروس کرونا که شامل مسدودکردن بیشتر انواع حملونقل مسافر از آن طرف مرز است، از واگن ریلی دستی برای ترک کره شمالی استفاده کردند.تهدید یمن توسط شورای امنیت
منابع از تمدید تحریمهای شورای امنیت علیه شخصیتهای وابسته به جنبش حوثیهای یمن برای یک سال دیگر و اضافهشدن نام یک فرد جدید به فهرست تحریمها خبر دادند. به گزارش ایسنا، سایت عربی ۲۱ اعلام کرد که ۱۴ عضو شورای امنیت به قطعنامهای رأی دادند که به موجب آن مأموریت «کمیته کارشناسی یمن» و تحریمها علیه شخصیتهای وابسته به جنبش انصارالله یمن برای یک سال دیگر و تا مارس ۲۰۲۲ تمدید شد.حمله به معترضان در میانمار
در حالی پلیس میانمار به محل تجمع معترضان به کودتای اول فوریه علیه دولت این کشور یورش برد که بانک جهانی گفته، درخواستهای میانمار را برای کمک مالی پس از کودتا در مرحله رسیدگی قرار نمیدهد.خط تماس اضطراری بین چین و هند
هند و چین توافق کردهاند که یک خط تماس اضطراری بین وزرای خارجه خود ایجاد کنند، چون دو کشور مسلح هستهای به دنبال کاهش تنش در مرز مورد مناقشه هیمالیا هستند؛ منطقهای که از تابستان گذشته میلادی سربازان آنها در تقابل به سر میبرند.اخراج نماینده ونزوئلا از اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا همزمان با افزایش تنشها با ونزوئلا، اعلام کرد که نماینده دولت نیکلاس مادورو را از این اتحادیه اخراج میکند. در این بیانیه که یک نسخه آن در تارنمای شورای اروپا منتشر شد، نماینده کاراکس در اتحادیه اروپا عنصر نامطلوب خوانده شده و از بروکسل اخراج میشود. اتحادیه اروپا این تصمیم را واکنش به اقدام دولت کاراکس نسبت داده که دیروز رئیس هیئت نمایندگی این اتحادیه را عنصر نامطلوب خواند. اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}