حسین معینی: در آستانه انتخابات 1400، بوی تغییر در فضای کشور شنیده می شود. هشت سال برای تفکر دولت اعتدال کافی بود که تمام هنر و توانایی خود را برای اداره کشور نشان دهد و اینک مردم در آستانه شکل گیری دولتی متفاوت از گذشته هستند که شاید حرف‌هایی نو برای حل مشکلات کشور داشته باشند. این وضعیت موجب شده تا اردوگاه اصولگرایان و جریان انقلاب خود را آماده ورود به میدان رقابت انتخاباتی کرده و پرچمدار تغییر در 1400 شود!
 

اردوگاه اصولگرایان

بعد از به قدرت رسیدن جریان اصلاحات در دوم خرداد 1376 و ناکامی طیف راست سنتی در انتخابات، زمینه شکل‌گیری جریان جدیدی از درون بخش‌های مذهبی و حزب‌الله جامعه فراهم آمد که به تدریج نام اصولگرایان بر خود نهاد. اصولگرایان در اولین گام توانستند فاتح دومین انتخابات شوراهای شهر و روستا شده و در اوج دوران دوم خرداد، بر رقیب قدرتمند خود فائق آیند و با تقویت پایگاه اجتماعی و افزایش هواداران و مطلوبیت شعارها فاتح مجلس هفتم و هشتم و ریاست‌جمهوری نهم و دهم شوند. این همه در حالی صورت گرفت که در مجموع اصولگرایان با توجه به حضور رقیب قدرتمند در صحنه، به صورت یکپارچه و متحد در صحنه انتخابات حاضر شده بودند.

جریان اصولگرا بعد از خروج رقیب سیاسی‌اش از حاکمیت و رقابت سیاسی در ماجرای فتنه 88 و در آستانه انتخابات مجلس نهم، در مسیر واگرایی حرکت کرده و تلاش برای وحدت به ثمر نرسید و با اخراج حلقه انحرافی از اردوگاه اصولگرایان و حضور مستقل جبهه پایداری در انتخابات شاهد تکثر در اردوگاه اصولگرایان بودیم. تفرقی که در انتخابات سال 1392، عاملی ناکامی در انتخابات ریاست جمهوری بود. این جریان در انتخابات ریاست‌جمهوری دور دوازدهم در سال 1396 در مسیر وحدت و همگرایی مجدد حرکت کرد و تحت عنوان و صورت‌بندی جدید «جبهه مردمی انقلاب اسلامی» در صحنه سیاسی کشور حاضر شد و اکنون تحت عنوان جبهه انقلاب اسلامی در انتخابات 1400 حاضر خواهد شد.

مهم‌ترین تشکل‌های سیاسی در این اردوگاه عبارتند از: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز تهران، گروه‌های سنتی شامل (حزب مؤتلفه، جامعه مهندسین، پیروان خط امام و رهبری، جامعه زینب، انجمن اسلامی پزشکان،...)، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی، جبهه پایداری، جبهه ایستادگی (جریان حامی محسن رضایی)، جبهه یاران کارآمدی و تحول ایران اسلامی (یکتا)، جریان نواصولگرایی (جریان حامی محمدباقر قالیباف)، جریان‌های مستقل دانشجویی.
 

الف. اهداف کلان فعالیت‌های سیاسی

نیروهای انقلاب در فرآیند فعالیت‌های سیاسی خود به دنبال تحقق چند هدف‌اند:

1. تحقق دولت اسلامی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در طول سالهای اخیر از فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی در پنج گام سخن گفته اند. از نگاه معظم له فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی را می‌توان به پنج مرحله تقسیم بندی نمود: 1- پیروزی انقلاب اسلامی 2- تحقق نظام اسلامی 3- تشکیل دولت اسلامی 4- شکل گیری کشور اسلامی 5- ساختن دنیای اسلامی. تاکنون مراحل اول و دوم محقق شده و اکنون در مرحله تلاش برای تشکیل دولت اسلامی هستیم. تحقق این فرآیند همان جهت‌گیری کلانی است که در طول سالهای اخیر تلاش شده تا به مطالبه عمومی ملت از دولتمردان بدیل گردد، اما همچنان با تحقق آن فرسنگها فاصله داریم. جریان انقلابی کلان پروژه فعالیت سیاسی خود را در طول سه دهه اخیر تحقق این امر قرار داده است و بطور خاص در 1400 نیز بدنبال تکمیل آن است.
 

2. تحقق بیانیه گام دوم

انقلاب اسلامی با گذر از فراز و نشیب‌های مختلف تاریخی و علی‌رغم کارشکنی‌های مختلف دشمنان، به دهه پنجم حیات طیبه خود وارد شده است. و در مقابل خود آرمان‌هایی را مرور می‌کند که هنوز تا تحقق کامل آنها فاصله دارد. امروز چگونگی تداوم حرکت انقلاب و عبور از موانع پیش رو تا دستیابی به قله‌ها، از جمله مهمترین مسائلی است که افکار عمومی انقلابیون را به خود مشغول کرده است. صدور بیانیه گام دوم را می‌توان پاسخی به این دغدغه و آغازی بر دور جدیدی از مدیریت کشور در عرصه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی دانست که می‌تواند کشور را در ریل تحقق آرمان‌ها قرار دهد. مبتنی بر بیانیه گام دوم زمان برای چرخش نسلی نخبگان و مدیران کشور فرا رسیده است و باید تغییراتی در این عرصه محقق گردد.

روح و گوهر بیانیه گام دوم به این حقیقت اشاره دارد که در چهل ساله دوم انقلاب اسلامی باید شاهد تحولی جدی در فعالین سیاسی، فرهنگی، اقتصادی کشور باشیم. بیانیه گام دوم، حرکت انقلاب را به مثابه «دو امدادی» می‌بیند که دوندگان دور اول آن به خط پایان رسیده‌اند و باید امور انقلاب را به دوندگان جوان و پرانرژی و پرانگیزه و آماده به خدمت در دور دوم بسپارند! لذا قرار نیست که دور دوم این مسابقه و میدان را نیز همان نسل اولی‌ها طی نمایند! قرار نیست که فعالین گام اول برای میدان داران گام دوم انقلاب برنامه ریزی نمایند و آنان را مدیریت نمایند! فعالین گام اول باید این باور را قلبا بپذیرند که همانطور که روزگاری خود در جوانی مسئولیت های خطیر انقلاب را برعهده گرفتند، امروز نیز جوانان این سرزمین از همین توانایی و صلاحیت برخوردارند. جریان انقلاب تحقق فرآیند چرخش نخبگان مبتنی بر الگوی بیانیه گام دوم را یکی از اهداف فعالیت های سیاسی خود دنبال می کند.

3. تشکیل دولت جوان انقلابی
جوانگرایی و گردش نسل‌ها در حوزه مدیریتی کشور و سپردن تدریجی امور به جوانان ضرورتی تاریخ در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی است، تا انرژی، پشتکار، خلاقیت و ابتکار جوانی در خدمت تحول مدیریتی در کشور قرار گیرد. اول خرداد 98 بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین ضرورت‌های گام دوم انقلاب گفتند: «ما یک حرکت عمومی لازم داریم برای رسیدن به چشم انداز. این حرکت طبعاً با محوریت جوان متعهد انجام می‌شود. جوان هم لزوماً ۲۲ و ۲۵ ساله نیست. منظورم این است که ۳۵ ساله‌ها و ۴۰ ساله‌ها هم جوانند. اینها می‌توانند در نظام مدیریت کشور، تحول عظیم ایجاد کنند»

ایشان در ادامه یه گام به جلو آمده و با صراحت بیشتری در اردیبهشت ماه سال 1399 خطاب به جوانان دانشجو اعلام داشتند: «اگر چنانچه انشاءالله شما جوان‌ها زمینه را برای روی کار آوردن یک دولت جوان و حزب‌ اللهی آماده کنید، بنده معتقدم که بسیاری از این نگرانی‌ های شما و غصّه‌های شما پایان خواهد پذیرفت.»

البته باید به این نکته توجه نمود که طراحی مکانیزمی برای چرخش نسلی و تربیت مدیران جوان ضرورتی است که نباید از آن غافل شد. به واقع باید فرآیندی مدت دار و نهادینه شده را طراحی نمود که هر مدیری قبل از رسیدن به پایان مدت اشغال و خط بازنشستگی، در کنار خود مدیران جوان کارآزموده و آماده به کاری را تحویل سیستم مدیریتی کشور دهد تا با خیال راحت بتوان جایگزینی را برای وی انتخاب نمود. فراموش نباید کرد که در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی، پذیرش مدیریت‌های اجرایی کشور، جایگاهی برای کسب تجربه از طریق آزمون و خطا نیست و انتظار می‌رود که مدیریت‌ها با کمترین خطا همراه باشد. لازمه این کار تصویب قوانین اداره معطوف به تحقق این مهم و پیگیری جدی و عملیاتی کردن آن در سازمان‌های مختلف است. اگر این اتفاق بیفتد، بدون شک بخش مهمی از مشکلات ناشی از تغییر مدیریتی کشور حل گردیده و با گسست مدیریتی در کشور مواجه نخواهیم بود.

به هر حال این هدفگذاری این روزها به مهمترین اهداف جریان انقلابی بدل شده و در تلاش است تا دولت جوان حزب اللهی را در خرداد ماه 1400 تشکیل دهد و مدیریت اجرایی کشور در دهه پنجم انقلاب اسلامی را مبتنی بر این الگو برعهده گیرد.
 

ب. قوت‌ها و فرصت‌ها

در شرایط کنونی کشور معطوف به انتخابات 1400، این جریان از قوت‌ها و فرصت‌ها و نیز ضعف‌ها و چالش‌هایی برخوردار است که در ادامه به آنها می‌پردازیم:

1) سوابق اجرایی قابل قبول
تجربه مدیریتی نیروهای اصولگرا در شوراهای شهر و سازندگی شهر تهران به ویژه در دوران مدیریت قالیباف و بعضاً در دولت‌های نهم و دهم، آنان را به عنوان مجموعه‌ای توانمند در کار اجرایی معرفی کرده است. افکار عمومی چنین حس می‌کنند که نیروهای انقلابی بیش از اینکه اهل شعارهای روشنفکرانه باشند، اهل کار و عمل بوده و مهم‌تر اینکه اقدامات آنان را خالی از پشتوانه کارشناسی و تخصّصی نمی‌دانند. البته دشمنان خارجی و رقبای داخلی با آگاهی از این مزیت نیروها به شدّت در پی تخریب آن هستند، اما در مجموع این مزیت راهبردی یکی از تکیه‌گاه‌های حضور جریان انقلابی در حوزه سیاست و پیروزی بر رقیب بوده و هست.

2) برخورداری از نیروهای توانمند اجرایی
آنچه درباره سابقه مدیریتی نسبتاً کارآمد نیروهای انقلابی گفته شد، سبب شده تا در این نیروها باور «ما می‌توانیم» نهادینه شود و همین باور منجر به تربیت و رشد مدیران اجرایی جوان در میان نیروهای انقلابی شده است.

3) آگاهی از مسائل و مشکلات کشور
رویکرد مردمی انقلابیون و اصولگرایان و حضور بیشتر آنان در جامعه زمینه آشنایی بیشتر و آگاهی میدانی از مشکلات و مسائل کشور را فراهم کرده است. جریان انقلابی از لحاظ فکری، اصل رسیدگی به مستضعفین و محرومین در مکتب حضرت امام خمینی(ره) را مهم دانسته و نسبت به آن متعهد است و همین موضوع رفتار آنان را به سوی توجه بیشتر به جامعه و طبقات پایین شکل می‌دهد و سپس به افزایش شناخت آنان از مسائل و مشکلات واقعی کشور منجر می‌شود.

4) عملکرد امیدبخش دستگاه قوّه قضائیه
هرچند قوه قضائیه ماهیت و عملکرد جریانی ندارد، اما با توجه به اینکه شخص رئیس این قوه، حجت‌الاسلام رئیسی، در دور اخیر انتخابات ریاست‌جمهوری، نامزد اصولگرایان و رقیب اصلی آقای روحانی بود، از نظر افکار عمومی، کارآمدی و اقدامات قاطع قوه قضائیه می‌تواند نشانی از کارآمدی اصولگرایان تلقی شود و به دنبال آن سرمایه اجتماعی اصولگرایان تقویت گردد. نکته دیگر اینکه اصول فکری و تجربه رفتاری اصولگرایان بیان‌گر نزدیکی بیشتر آنان به ارزش عدالت است و به عبارت دیگر افکار عمومی جامعه، اصولگرایان را بیش از اصلاح‌طلبان به دنبال تحقق عدالت می‌دانند و این موضوع نیز مزیتی دیگر برای نیروهای انقلابی و اصولگرایان محسوب می‌شود.

5) مجلس انقلابی
نیروهای انقلابی تقریباً بیش از 220 کرسی مجلس یازدهم را در دست دارند. این وضعیت به مثابه فرصتی برای نیروهای انقلاب در جهت خدمت به مردم به حساب می‌آید که می‌تواند در معرفی چهره کارآمد این جریان مؤثر باشد. بدون شک عملکرد مؤثر مجلس یازدهم در حل مشکلات کشور می‌تواند نقاط قوت اصولگرایان را بیش از پیش تقویت کند.

6) برخورداری از پایگاه رأی اعتقادی
جریان ارزشی‌ـ انقلابی از پایگاه رأی ثابت و فعالی برخوردار است که عمق اسشتراتژیک این جریان محسوب می‌شود و با نگاه ارزشی و تکلیف‌گرایانه در حمایت از این جریان به میدان می‌آیند. وجود چنین پایگاه رأیی برای جریان انقلابی می‌تواند بی‌ثباتی‌های سیاسی در این جریان را کاهش دهد.

7) تعهد و گرایش به سیاست‌های کلان نظام
جمهوری اسلامی ایران در طول بیش از چهل سال از عمر خود به تجربیات ارزشمندی در زمینه حکومت‌داری رسیده است و حاصل آن اتخاذ سیاست‌های کلان نظام از جمله سند چشم‌انداز 20 ساله، سیاست‌های اصل 44 قانون اساسی، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، سند جامع آموزش و پرورش، سیاست‌های کلی و سند تحوّل قضائی و... بوده است. در این میان نیروهای انقلابی و اصول‌گرا بیش از سایر جریانات خود را به اجرای این سیاست‌ها متعهد می‌دانند. همین رویکرد به اجرای سیاست‌های کلان امتیاز مهمی برای انقلابیون محسوب می‌شود، چرا که آنان را به مسائل واقعی کشور بیشتر پیوند می‌دهد؛ آنها را متعهد به قوانین کشور معرفی کرده و موضع‌شان را مشروعیت بیشتری می‌دهد و در مجموع جریان انقلابی را در افکار عمومی به عنوان یک جریان خواهان عمل و اقدام و نه اهل شعار و گفتار معرفی می‌کند.

8) فرصت برای اتخاذ رویکرد انتقادی
کارنامه پرانتقاد دولت دوازدهم در حل مشکلات اقتصادی، بسترهای انتقاد از آن را از سوی جریان منتقد فراهم آورده است. این فرصتی است تا جریان انقلابی در توضیح و تبیین ریشه‌های وضع موجود و مشکلات اقتصادی، بتواند با زبان انتقادی با مردم سخن بگوید. با توجه به جذابیت زبان انتقادی و استقبال از آن در فرهنگ سیاسی مردم، این موضوع فرصتی برای اصولگرایان و انقلابیون در انتخابات 1400 فراهم می‌کند.

9) تلاش برای جوان‌گرایی و پوست‌اندازی
نیروهای انقلاب پرچم جوان‌گرایی را مدت‌هاست که برافراشته‌اند. تا پیش از انتخابات مجلس در اسفند ماه سال گذشته، جریان انقلابی نه در ترکیب چهره‌ها و نه در ایده و شعار، در مقایسه با گذشته، تغییر چندانی نداده بودند، اما در ترکیبی که این جریان در انتخابات سال گذشته ارائه داد و اتفاقاً موفق به جلب آرا شد، غلبه با جوانان بود. هرچند شرایط انتخابات ریاست‌جمهوری با مجلس متفاوت است، اما شعار جوان‌گرایی می‌تواند به مثابه فرصتی برای این جریان به حساب آید.
 

ج. ضعف‌ها و چالش‌ها

1) چالش همگرایی و وحدت
یکی از معضلات پیش روی اصولگرایان وجود کاستی‌ در مسیر همگرایی و وحدت است. اضلاع جریان انقلاب در عین همگرایی با اختلاف نظراتی مواجه هستند و در مقابل هنوز مکانیسمی برای همگرایی طراحی نکرده‌اند. بزرگان مؤثر و محوری در میان این جریان نیز دیگر در جمع‌شان حاضر نیستند و این فقدان خود به مانعی برای ائتلاف تبدیل شده است. تجربیات گذشته نشان داده است، این مسیر چندان نیز هموار نیست، اما بنظر می‌رسد عمده نیروهای انقلابی به این نتیجه رسیده‌اند که موفقیت آنان در انتخابات 1400 در گرو وحدت و همگرایی است و  احتمال رسیدن به یک گزینه، همانطور که در انتخابات سال 1396 محقق شد، دور از دسترس نمی‌باشد.

2) افزایش انتظارات از مجلس انقلابی
مجلس یازدهم با اکثریت نیروهای انقلابی و اصولگرا، اگرچه امیدهای فراوانی را برای کاهش مشکلات جامعه برانگیخته است، اما آسیب‌هایی نیز متوجه این مجلس است. از جمله آنکه افکارعمومی انتظار سرعت‌بخشی بیشتر در امر رسیدگی به مشکلات مردم است. انتظار فزاینده‌ای که عدم پاسخگویی به آن که بخشی از آن خارج از توان مجلس است، به چالشی برای جریان انقلابی بدل شده است.

3) عملکرد مجلس تحت رصد کامل رسانه‌ای جریان مخالف
با توجه به نقش مهمی که عملکرد مجلس می‌تواند بر قدرت‌گیری جریان انقلابی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 داشته باشد، از بدو تشکیل تاکنون مورد هجمه رسانه‌ای جریان رقیب و ضدانقلاب بوده تا از آن اعتبارزدایی کنند. در این میان عملکرد مجلس تحت نظر است و خط تخریب با همه توان از اولین فرصت برای ضربه زدن استفاده می‌کند.

4) ضعف در توجه به مسائل فرهنگی‌– اجتماعی
فقدان برنامه‌ جذاب و جوان‌پسند در عرصه فرهنگ یکی از چالش‌هایی است که جریان انقلابی به آن مواجه است. متأسفانه در سال‌های گذشته متأثر از تهاجم گسترده فرهنگی، ذائقه و سبک زندگی بخش عمدهای از جامعه رنگ و بوی دیگری گرفته و این امر کار را بر جریان انقلاب سخت کرده است. تغییر هنجارها که در جامعه مشهود است، برآمده از تغییر ارزش‌هایی است که متأسفانه به دلیل غفلت دولت‌ها و متولیان امر فرهنگ در طول سالیان اخیر صورت گرفته است.
 

د. آخرین وضعیت و چشم‌انداز آینده

در مورد آخرین وضعیت اردوگاه جریان انقلابی می‌توان چنین نوشت که تلاش برای وحدت آغاز شده است، اما تا رسیدن به وحدت حداکثری هنوز راه طولانی در پیش است. وجود نامزدهای متعدد و متکثر احتمالاً چالش‌هایی را برای این جریان به همراه خواهد داشت. مدعیان زیادی در این اردوگاه ظرفیت نامزدی برای انتخابات را دارند که هر کدام نیز از هوادارانی برخوردارند. مدیریت این تعداد از نامزد احتمالی نیازمند تدابیر متقن و کار تشکیلاتی مدام و مستمر است.

1. شورای ائتلاف نیروهای انقلاب: هم اکنون «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب» به دبیری «پرویز سروری» در حال تلاش برای رسیدن به وحدت است و رایزنی‌های خود را با اضلاع مختلف اردوگاه اصولگرایان آغاز کرده است. این شورا با محوریت افرادی چون غلامعلی حدادعادل و مهدی چمران مدیریت می‌شود و همان شورایی است که در انتخابات اسفند 1398 محوریت وحدت جریان انقلابی را در انتخابات مجلس برعهده داشت.

2. شورای عالی وحدت اصولگرایان: از سویی دیگر مجموعه‌ای با عنوان «شورای عالی وحدت اصولگرایان» نیز با محوریت جامعه روحانیت مبارز فعالیت خود را آغاز کرده و در تلاش برای سامان دادن به اوضاع اردوگاه نیروهای انقلاب است. کمال سجادی، سخنگوی جبهه پیروان نیز گفته است: «باتوجه به اینکه ما، جامعه مدرسین و جامعه روحانیت را به عنوان گروه‌های مرجع می‌شناسیم و با توجه به ارتباطی که در طول سالیان متمادی همواره با جامعه روحانیت مبارز داشته‌ایم، لذا سعی داریم که جایگاه و حالت پدری این تشکل در جریان اصولگرایی حفظ شود.»

ترکیب شورا مجموعه‌ای از نمایندگان احزاب و گروه‌های سیاسی و نمایندگان اقشار مختلف جامعه است. کمال سجادی دبیرکل جامعه اسلامی کارمندان و سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری می‌گوید: «با دعوت از احزاب تلاش کردند تا سازوکاری برای وحدت جریان اصولگرایی ایجاد کردند و حتی در این مسیر مقداری فراتر از عرف معمول عمل کردند. اما از همه احزاب اصولگرا و ارزشی که به ۴۰ حزب می‌رسیدند، دعوت کردند و چنین فرآیندی برای نخستین‌بار در حال انجام است. در درون این ۴۰ حزب هم یک بلوک بندی صورت گرفت و از هر ۸ حزب یک نماینده به شورای وحدت معرفی شد تا در کنار نمایندگانی از روحانیت و نمایندگانی از سوی اقشار، ساختار شورای وحدت را شکل دهند.»

نمایندگان جامعه روحانیت مبارز در این شورا سه نفر( حجج اسلام آقایان سیدرضا تقوی، محمدحسن ابوترابی و پور محمدی)، نمایندگان بلوک‌های حزبی پنج نفر (آقایان دکتر روح الامینی، مهندس باهنر، دکتر صدر، دکتر بادامچیان و دکتر منوچهر متکی) و نمایندگان اقشار شش نفر (آقایان دکتر سید محمد حسینی از تشکل استادان، دکتر حسین الله کرم از مجموعه پیشکسوتان جبهه و جنگ، دکتر منتظمی، دکتر قریشی وخانم‌ها دکتر افتخاری و دکتر قوی) هستند. ظاهرا «جامعه مدرسین»، «جبهه پایداری»، «هیئت رزمندگان»، «زنان» و «دانشجویان و جوانان» نیز قرار است نمایندگان خود را در آینده مشخص کنند که در مجموع تعداد اعضای شورای‌ عالی ۱۷ نفر می‌شود. همچنین به شورای ائتلاف اصولگرایان نیز سه کرسی پیشنهاد شده است تا مجموعه شورای عالی وحدت یکپارچه شود. این مجموعه دکتر منوجهر متکی را به عنوان سخنگوی خود برگزیده است.

کمال سجادی می‌گوید: «ذیل شورای وحدت دو هیات اجرایی تشکیل شده است که یکی از آن‌ها مسئولیت انجام و پیگیری امور مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری را برعهده دارد و رئیس آن هم آقای منوچهر متکی هستند که بنده نیز در این عضویت دارم و همچنین هیات دیگر به منظور پیگیری امور انتخابات شوراها تشکیل شده و ریاست آن برعهده آقای مجاهد موسی پور است. این دو هیات نیز ذیل خود کمیته‌هایی را با هدف رسیدگی و ساماندهی اقشار مختلف طراحی و ایجاد کردند و هر یک از دوستان حاضر مسئولیت کمیته‌ای را برعهد دارند. این یک سازوکار نمونه در مرکز است و مشابه هم با جمعیت‌های کمتر در استان‌های مختلف یا شکل گرفته یا درحال شکل‌گیری است.»

البته در ورای اختلافاتی که به ظاهرا شکل گرفته و بخشی از آن نیز توسط رقبای سیاسی و رسانه‌های آنها بزرگنمایی شده است، امیدهای فراوانی نیز برای حل اختلافات وجود دارد. در این باره منوچهر متکی سخنگوی شورای وحدت می‌گوید: «شورای وحدت و شورای ائتلاف اختلافی مبنایی با هم ندارند و در بسیاری از مواضع مبانی مشترکی دارند و آرمانی مشترک را دنبال می‌کنند. در مورد انتخابات نظر شخصی من این است که به مشترکاتی خواهند رسید. در زمینه تجمیع و ساماندهی نیروها و استفاده از موضع وسیعی از ظرفیت‌های سیاسی و اجتماعی این امکان وجود دارد که اختلاف‌نظرهایی وجود داشته باشد که این موارد هم در دست گفت‌وگو و مذاکره است.» او افزود: «من فکر می‌کنم با توجه به زمینه‌های مشترکی که در هر دو مجموعه وجود دارد این امکان که ما در کنار هم به همگرایی عملی و تجمیع ظرفیت‌هایمان برسیم به اعتقاد من بسیار بالا است.»

3. جبهه پایداری:  ضلع سوم اردوگاه اصولگرایان را جبهه پایداری تشکیل می‌دهد که در طول این سالها همواره بازی مستقلی داشته است. این جبهه در فقدان پدر معنوی خود مرحوم آیت الله مصباح یزدی، در انتخابات 1400 نیز تا امروز به شورای ائتلاف و شورای وحدت نپیوسته است و بازی مستقل خود را دنبال می‌کند.
 
منبع:
سایت بصیرت