یادداشت روزنامه‌ها 21 فروردین ماه


روزنامه کیهان

تردستی یا تشریح انتخاب با شماست / محمد صرفی

کمی بیش از دو ماه تا سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری زمان باقی است. انتخاباتی که از منظرهای مختلف دارای اهمیتی ویژه است. تا‌کنون تعداد قابل توجهی از چهره‌ها و فعالان سیاسی برای نامزدی در این دوره ابراز تمایل و اخبار غیررسمی حاکی است برخی از آنان فعالیت‌های سیاسی و رسانه‌ای خود را نیز آغاز کرده‌اند.

تجربه نشان داده، متاسفانه آنچه بیش از همه در رقابت‌های انتخاباتی مورد توجه قرار می‌گیرد شعارهای انتخاباتی است. البته شعار انتخاباتی فی‌نفسه چیز بدی نیست اما مشکل آنجاست که اگر نگوییم همه، اغلب این شعارها نسبتی با طرح و برنامه عملیاتی مدون و قابل اجرا نداشته و صرفاً برای جذب و حتی فریب افکار عمومی مطرح می‌شوند. شعار مشهور «هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد هم چرخ اقتصاد» یکی از این شعارهاست که پس از گذشت 8 سال نتایج آن را می‌توان هم در زمینه اقتصاد و معیشت مردم و هم فعالیت‌های هسته‌ای به راحتی لمس کرد و دید.

با وجود چنین تجربیات و هزینه‌های گزافی که از سوی شعارهای فریبنده و توخالی بر کشور و ملت تحمیل شده، چاره چیست؟ آیا قرار است بار دیگر افرادی با خیمه‌شب‌بازی و نمایش‌های غیرواقعی حداقل چهار سال دیگر از عمر کشور و مردم را پای قدرت‌طلبی خود حرام کنند؟ اگر تغییری در نگرش‌های اجتماعی-سیاسی و روندهای انتخاباتی ایجاد نشود، تکرار تلخ تجارب پیشین و تحمیل هزینه‌های مشابه، به هیچ وجه دور از ذهن نیست.

اغلب کارشناسان و فعالان سیاسی کشور معتقدند قوانین مربوط به انتخابات ریاست جمهوری اشکالات و نقایص قابل توجهی دارد که در تحمیل هزینه‌های مورد اشاره بی‌تاثیر نیست. همین دیدگاه باعث شد تا طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری ارائه و در دستور کار مجلس قرار گیرد. اگر چه این طرح نیز جامع و مانع نیست اما حتی اگر چنین نیز باشد، نمی‌توان و نباید انتظار داشت که براساس آن، انتخاباتی ایده‌آل برگزار شود. همانقدر که قوانین در این زمینه مهم و اثرگذار هستند، نگرش‌های اجتماعی و کنش‌های سیاسی نیز اهمیت داشته و در این میدان نقش‌آفرینی می‌کنند.

پیش از سنجش و بررسی برنامه‌های انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری، اقداماتی مقدماتی ضروری به نظر می‌رسد. یکی از اصلی‌ترین این اقدامات، روشن شدن منابع مالی نامزدهاست. ورود به صحنه انتخابات ریاست جمهوری و تبلیغات و رقابت‌های گسترده و فراگیر آن در سطح کشوری با بیش از 80 میلیون جمعیت و مساحتی چنین بزرگ، نیازمند منابع مالی گسترده‌ای است؛ از برپایی ستادهای انتخاباتی در شهرهای مختلف تا سفرهای انتخاباتی، مستندها و فیلم‌های تبلیغاتی، کمپین‌ها و فعالیت‌ها در فضای مجازی، مراسمات و نشست‌ها، تبلیغات میدانی و برخی فعالیت‌های غیرمجاز مانند جلب و خرید نظر و رای افراد و چهره‌های سرشناس و اثرگذار مانند سلبریتی‌ها و رؤسای قبایل و...

حتی در صورت فعالیت سالم و قانونی هم نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری منابعی می‌طلبد که می‌توان گفت تقریباً هیچکدام از چهره‌های سیاسی قادر به تامین شخصی آن نیستند و در این زمینه باید روی پشتیبانی و همراهی دیگران حساب کنند. در یک فضای عقلانی و منطقی انتخاباتی، یکی از مهم‌ترین مطالبات افکار عمومی و نمایندگان آنها (مانند رسانه‌ها و چهره‌های دارای تریبون) باید پرسش از میزان و چگونگی تامین و هزینه این منابع مالی باشد.

شفافیت در این زمینه باید کاملاً واقعی، حداکثری و بدون هیچگونه مسامحه باشد. چنین شفافیتی علاوه‌بر آنکه به ایجاد یک فضای انتخاباتی مطلوب و ایده‌آل کمک می‌کند، اثرات مهم پساانتخاباتی نیز دارد. یکی از اصلی‌ترین این اثرات، کاهش احتمال سوءاستفاده و رانت خواهد بود. اغلب صاحبان ثروتی که در انتخابات فندق می‌دهند، انتظار دارند که در پساانتخابات گردو پس بگیرند و همین طمع می‌تواند منشاء بسیاری از مفاسد کلان اقتصادی باشد که مصادیقی همچون واگذاری پروژه‌های کلان، خصوصی‌‌سازی‌ها، اعطای مجوزهای انحصاری، دریافت تسهیلات کلان و... دارد.

علاوه‌بر شفافیت مالی در مورد منابع و هزینه‌های انتخاباتی، شفافیت درخصوص ثروت، درآمد و نوع زندگی نامزدها نیز در شکل‌دهی به نگرش‌های واقعی در افکار عمومی موثر است. چگونه می‌توان انتظار داشت آنکه زندگی لاکچری دارد و در منزلی به قیمت هر متر مربع نزدیک به صد میلیون تومان زندگی می‌کند، درد مستاجران را بفهمد و احساس ایستادگان در صف مرغ را درک کند! به طور طبیعی و منطقی، تلقی و نگاه چنین نامزدی به مقوله کلیدی عدالت، کاریکاتوری و در بهترین حالت، ناقص و ابتر است. نگاهی از نوع نگاه «ماری آنتوان» که وقتی شنید مردم فرانسه از کمبود و گرانی نان شاکی هستند، گفت خب کیک بخورند!

پس از این دو شفافیت، نوبت به شفافیت در برنامه و کارنامه است. برنامه نامزدها باید بشکلی بی‌رحمانه و سختگیرانه مورد بررسی قرار گیرد. کلی‌گویی آفت فضای انتخاباتی است. مثلاً وقتی نامزدی می‌گوید معضل بیکاری را حل می‌کند، باید این ادعا را تمام و کمال زیر تیغ تشریح برد. چگونه قرار است این وعده عملیاتی شود؟ طرح‌ها و برنامه‌هایی که در این زمینه گفته می‌شود، چقدر عملیاتی است؟ در یک فضای منطقی و عقلانی، کارشناسان هر حوزه وعده‌ها و برنامه‌های نامزدها را مورد مطالعه و سنجش قرار ‌داده و به آنها نمره می‌دهند. مجموع و میانگین این نمرات، به شکل‌گیری رای و انتخابات آگاهانه کمک می‌کند. نقطه مقابل رای آگاهانه، رای هیجانی و غیرواقع‏بینانه است.

فضای مسموم انتخاباتی چهار سال پیش را فراموش نکرده‌ایم؛ اگر فلانی پیروز شود در پیاده‌روها دیوار می‌کشد! ما رای نیاوریم دلار پنج هزار تومان و پراید 40 میلیون تومان خواهد شد! و جالب‌تر آنکه همان شعبده‌بازان دیروز، امروز بجای اظهار شرمندگی و عذرخواهی از مردم، طلبکار هم بوده و بر سر مردم منت می‌گذارند که بروید خدا را شکر کنید چون اگر ما نبودیم دچار قحطی می‌شدید!

آنچه برنامه کارشناسی و عملیاتی را معتبر و قابل اعتماد می‌کند، کارنامه نامزدهاست. بطور طبیعی هر کدام از نامزدها پیش از ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری، سوابق مدیریتی و مسئولیت‌های متعددی داشته‌اند. کارنامه این سوابق را هم باید موشکافانه و البته منصفانه زیر ذره‌بین برد. ریاست جمهوری همچون شنا در دریایی متلاطم و طوفانی با مخاطرات پیدا و پنهان بسیار است. آنکه در استخر، شنای قابل قبولی نداشته، چگونه می‌تواند از پس چنین دریایی برآید؟

خلاصه کلام آنکه ما پیش از انتخاب رئیس‌جمهور بعدی، با انتخاب مهم‌تر و بزرگ‌تری مواجه هستیم. اینکه انتخابات را به صحنه شعبده‌بازی تبدیل کنیم؛ عده‌ای چشم‌بندی کنند و حضار با چشمان از حدقه درآمده سوت و کف بزنند یا آن را به آزمایشگاه و سالن تشریح تبدیل کنیم که شعارها، وعده‌ها، برنامه‌ها و کارنامه‌ها با دقت مورد سنجش قرار گرفته و محک می‌خورند.

روزنامه وطن امروز

خنده‌آمد خلق را از این قیاس!/دکتر عبدالحسین خسروپناه*

من در رسانه‌ها دیدم جناب آقای روحانی در سخنانی اظهار داشته آمریکا برای توبه آمده و «هل لی من توبه» گفته است، بعد هم تاکید کرده که اگر آمریکا توبه کند ما می‌پذیریم. حقیقتا از صحبت‌های ایشان متعجب شدم. به چه استدلال و برهانی با به کار بردن عبارت حضرت حر، به صورت غیرمستقیم بین آمریکا و جناب حر قیاس کرده‌اند؟ آقای روحانی! برای توجیه نگاه اشتباه‌تان به آمریکا، از حضرت حر مایه می‌گذارید؟ اگر در برزخ و قیامت جناب حر جلوی شما را گرفت و از اینکه جمله ایشان را در وصف آمریکا به کار برده‌اید، آن هم یک وصف اشتباه، از شما بازخواست کرد چه جوابی می‌دهید؟ شرمنده نمی‌شوید؟!

ابوحنیفه به عنوان موسس اصل قیاس در استنباط حکم شرعی هم، اگر این قیاس ناروای شما را می‌شنید خنده‌اش می‌گرفت. من واقعا از این جملات جناب روحانی شگفت‌زده شدم. ایشان بعد از این قیاس گفته است که اگر آمریکا توبه کند ما قبول می‌کنیم، این جمله در ظاهر جمله درستی است ولی سوال اینجاست: واقعا شما فکر می‌کنید آمریکا توبه می‌کند؟! ساده‌اندیشی تا کجا؟ آمریکا در تاریخ 500 ساله‌اش نسبت به رفتار نژادپرستانه‌اش با سرخپوست‌ها و سیاه‌پوست‌ها و کشتار مردم ژاپن در جنگ دوم جهانی و قتل عام مردم ویتنام و به خاک و خون کشیدن افغانستان و عراق توبه کرده است که از رفتارش نسبت به برجام بی‌فرجام شما توبه کند؟ شما واقعا فکر می‌کنید آمریکا توبه می‌کند که وعده داده‌اید آن را خواهید پذیرفت؟ اینکه نهایت ساده‌اندیشی است.

جناب آقای روحانی! به شما توصیه می‌کنم کمی هم تاریخ و قرآن بخوانید، بخوانید تا متوجه شوید با عبارت حضرت حر، چه کسی را با چه ناکسی مقایسه می‌کنید. مقایسه کنید تا وعده‌های قرآنی را درباره پذیرش ولایت شیطان ببینید و بفهمید که از پذیرفتن سلطه بیگانه چیزی عاید شما و عاید مردم نمی‌شود. جناب آقای روحانی! اگر این همه وقت و انرژی‌ای که صرف مذاکره با 1+5 و رفع تحریم‌ها کردید، صرف افزایش توان تولید داخلی کرده بودید، اکنون با این حجم از مشکلات مواجه نبودیم و اتفاقا در مذاکرات هم با دست پرتری وارد می‌شدید.

آقای رئیس‌جمهور که قابل نمی‌داند از اتاقش بیرون بیاید و حرف دل مردم کوچه و بازار را بشنود، آن زمان هم که کرونا نبود از پشت شیشه ماشین مردم را تماشا می‌کردند من به عنوان طلبه‌ای که مدام با مردم در ارتباط هستم، از دیدن حجم درد و رنج مردم به ستوه آمده‌ام. همه مردم گرفتار شده‌اند، طلبه‌ها کارگری می‌کنند تا بتوانند خرج زندگی خود را بدهند، همه اقشار جامعه از شدت فشار اقتصادی دچار مشکلات عدیده شده‌اند، آن وقت هنوز هم که هنوز است دست روی دست گذاشته‌اند تا آمریکا کاری کند و تحریمی را بردارد.

آقای روحانی که حرف از نظر مردم و همه پرسی و رفراندوم می‌زنند، بد نیست اول از نظر مردم درباره دولت خودشان شروع کنند و نظر مردم را در این باره جویا شوند. آنطور که گروه‌های مختلف مردم به من رجوع می‌کنند، به عنوان یک طلبه و به عنوان صدای مردم، از جناب رئیس‌جمهور 4 سوال دارم که از ایشان تقاضا دارم به این ۴ سوال پاسخ بدهند:
1- با توجه به اینکه شعار دولت آقای روحانی، تدبیر و امید بوده است، آیا دولت ایشان از مردم نظرسنجی کرده که امید در جامعه ما بعد از این 8 سال رشد کرده یا افول داشته؟
2- دولت مدعی تدبیر، با چه تدبیر و سیاستی فضای کالاهای اساسی را به جایی رسانده که به‌رغم وجود 600 هزار مرغداری در کشور که می‌توانستیم صادرکننده باشیم، اکنون مردم عزتمند ما باید ساعت‌ها وقت خود را در صف‌های خرید مرغ بگذرانند؟
3- چطور جوانان انقلابی ما در مجموعه‌های نظامی توانسته‌اند پیچیده‌ترین صنایع موشکی را ابداع کنند اما دولت تدبیر و امید نتوانست در صنعت خودرو کوچک‌ترین حرکت رو به جلویی را ایجاد کند؟ غیر از این است که ایشان از ظرفیت عظیم جوانان نخبه مومن هیچ استفاده‌ای نکرد و آنان را بیرون گود نگه داشت؟
4- از جناب رئیس‌جمهور تقاضامندم به ملت توضیح بدهند که براساس کدام داده‌های علمی و کدام الگوهای مدیریتی، تاکنون به تدبیر بحران کرونا اقدام کرده‌اند؟ این چگونه مدیریتی است که ایام نوروز را آزاد بگذارند، بعد که فاجعه درست شد حالا ۲ هفته تعطیل کنند؟ چگونه است که زیارت عتبات عالیات ممنوع می‌شود اما تورهای ترکیه آزاد است؟! امیدوارم جناب روحانی که قرار بود هر 100 روز به مردم گزارش دهند، حداقل جواب این ۴ سوال را صریح و شفاف به مردم ارائه دهند.
* استاد حوزه و دانشگاه

روزنامه خراسان

سنگ اندازی در مسیر اخراج آمریکایی ها از عراق/امیر مسروری

 مدتی است پرونده  اخراج نظامیان آمریکایی از عراق روی میز سیاسیون و مقامات عراقی باز شده است. این پرونده با شهادت سرداران مقاومت جدی تر شد و پس از آن، چندین گروه مقاومتی دست به اقدامات هزینه آفرین برای پنتاگون در این کشور زدند تا جایی که در هفته های اخیر به طور مرتبط روزانه چند عملیات علیه پایگاه ها، مراکز انتقال نیرو و تجهیزات و همچنین کاروان های لجستیکی آمریکایی ها به وقوع پیوست و هزینه های هنگفتی بر دوش آمریکایی ها تحمیل کرد.

با مشاهده میدانی اوضاع عراق می توان گفت دو شیوه عملیات در عراق در ماه های اخیر پیاده شده است. گروه اول که خود را منتقم خون شهیدان مقاومت می دانند، عملیات علیه کاروان لجستیک، پایگاه های خارج از شهر و همچنین مراکز تجمعی آمریکایی ها را در دستور کار قرار دادند و اکثر عملیات ها نیز در همین راستاست. عملیات های نوع دوم عمدتا توسط داعش یا سایر گروه های تروریستی انجام می شود که به عملیات در شهر بغداد یا رهاسازی خودروهای انتحاری و بمب گذاری شده بر می گردد. در نوع اول آمریکایی ها برای تعقیب و مقابله عمدتا عاجز هستند و حمله به الحشد الشعبی نیز  بی پاسخ باقی نخواهد ماند. اگرچه در مدل نوع اول، تبلیغات رسانه ای به کمک پنتاگون آمده و توانسته محرک های سیاسی علیه مقاومت به وجود آورد. با این حال طرح خروج نیروهای نظامی آمریکا و قانونی شدن حضور نیروهای خارجی بحث های متعددی به وجود آورده است.

نگاه اول از سوی گروه های مقاومت و فراکسیون شیعه است. در این نگاه خروج 100 درصدی آمریکایی ها به عنوان سیاست قطعی مطرح شده و جلسه اخیر سران احزاب شیعی موسوم به بیت شیعه با الکاظمی در همین راستاست. اعلام ضرورت تثبیت جدول زمانی برای خروج نیروهای آمریکایی موضوعی است که مورد مطالبه قرار گرفته و الکاظمی می داند تحت هر شرایطی برای ماندن در قدرت، نیازمند پیاده سازی این جدول است. تا زمانی که ساختار انتقال قدرت در عراق به همین شکل باشد، الکاظمی نیاز به بیت شیعه دارد. البته بیانیه  اخیر جریان صدر کمی سیاست های فراکسیون اکثریت را تغییر داده است. هرچند جریان صدر پایگاه اجتماعی خاص خود را دارد  و نمی توان جایگاه مشخص عمومی در کل عراق برای آن قائل شد اما صدر با انتشار بیانیه ای اعلام کرد، قانونی سازی و مشخص کردن میزان حضور خارجی ها می تواند به ثبات عراق کمک کند. البته صدر تصریح کرد حضور خارجی ها نباید به عملیات علیه کشورهای هم سو و دوست منجر شود. این بخش از بیانیه صراحتا به آمریکایی ها و احتمال استفاده از خاک عراق برای حمله به ایران قابل تفسیر است.

نگاه دوم از سوی بخشی از اهل سنت عراق وهمچنین  گروه های غرب گراست. آن ها خروج آمریکا از عراق را مخالف سیاست های حمایتی آمریکا در اشغال عراق در سال 2003 می دانند و معتقدند این سیاست ها می تواند به تضعیف خط غرب گرای عراق منجر شود. البته کارشناسان معتقدند آمریکا از سال 2003 به این سو تلاش بسیاری کرد تا با سیاست های استعماری، خط جدیدی از جوانان و شهروندان هم سو با خود را تربیت کند. صدها موسسه فرهنگی، مراکز اعزام نخبگان به خارج، طراحی پروژه های مطالعاتی و اجرایی و فعال سازی کاربران هم‌سو با آمریکا در شبکه های اجتماعی بخشی از این خدمات و غیر قابل انکار است. در بحران های 2019 و 2020 عراق، ردپای سیاست های استعماری آمریکا در تظاهرات موسوم به «جوکر ها» کاملا قابل مشاهده و بعید است آمریکا با خروج از عراق، این کشور را رها کند.

نگاه سوم اما در ساختار قدرت و تصمیم گیری مقامات آمریکایی است. آمریکایی ها قرار نیست اشتباهات سال 2011 را تکرار کنند. آن ها یک بار قدرت را به طرف مقابل واگذار کردند و به زعم خودشان با هشت تریلیارد هزینه، عراق را تحویل محور مقاومت دادند. موضع گیری مقامات آمریکایی پس از بیانیه  مشترک نیز بر همین اساس است. آن ها زمان خروج از عراق را تعیین نکردند و از سویی تغییرات در پایگاه عین الاسد، ساختار پایگاه نظامی اربیل و موارد مشابه نشان می دهد آمریکایی ها سودای ماندن در سر دارند. با این حال هزینه – فایده تنها راهکاری است که آمریکایی ها را می تواند از عراق بیرون کند. باید منتظر ماند و دید آمریکایی ها هزینه  ماندن در عراق را چطور و به چه شکلی پرداخت خواهند کرد. آیا همانند سال 2011 مجبور می شوند عقب نشینی تاکتیکی کنند یا حجم عملیات های آمریکایی ضد گروه های مخالف در عراق به نحوی خواهد بود که پنتاگون برای یک نبرد تمام عیار در عراق آمادگی خود را بالا ببرد.

روزنامه ایران

برنامه هسته‌ای و برجام از سه منظر/علی ربیعی

دیروز در روز ملی فناوری هسته‌ای، مذاکرات وین دنبال ‌شد. قبلاً هم گفتیم ما به این مذاکرات نه خوشبینیم و نه بدبین بلکه مطمئن هستیم در مسیر درست حرکت می‌کنیم. این تقارن زمینه‌ای را فراهم ساخت که در این یادداشت به چند پرسش مهم درباره فعالیت‌ هسته‌ای و برجام بپردازم. سال‌هاست که یک دیدگاه در زمینه داشتن انرژی هسته‌ای ایجاد تردید می‌کند. دوم عده‌ای معتقدند ما فارغ از افکار عمومی و فضای روابط بین‌الملل و بدون توجه به آنها باید به فعالیت هسته‌ای ادامه دهیم. یعنی به روشنی می‌گویند کار ما چه ارتباطی به آنها دارد؟ بر اساس نظریه‌ای دیگر داشتن انرژی هسته‌ای یک حق مدنی است که شفافیت پیرامون آن لازمه عدم ایجاد هزینه‌های غیرضروری و طاقت‌فرسا برای جامعه است. این یادداشت تلاش دارد این سه نظریه را مورد بررسی قرار دهد. طی دهه‌های گذشته، جمهوری اسلامی ایران در راستای یک نگاه بلندمدت به منابع انرژی و توسعه اقتصادی کشور، توجه به تولید انرژی هسته‌‌ای را در دستور کار خود قرار داد. در طول این مدت و در سایه زحمات و تلاش‌های صدها دانشمند ایرانی که با وجود همه سختی‌ها از پا ننشستند، امروز نه تنها در زمینه توسعه تکنولوژی هسته‌‌ای با هدف تولید انرژی و بهره‌برداری انسانی و صلح‌آمیز از آن در حوزه‌های مختلف از جمله پزشکی، ایران از جهان عقب نمانده بلکه در میان معدود کشورهای پیشرفته در این حوزه قرار دارد. مقارن با روز ملی فناوری هسته‌‌ای، سازمان انرژی اتمی از ۳۳ دستاورد جدید و عمدتاً مربوط به فناوری‌های پزشکی و دارویی رونمایی می‌کند.

امروز توسعه تحقیقاتی و علمی فناوری‌های هسته‌‌ای به‌طرز خیره‌کننده‌‌ای در قیاس با سال ۹۲ رو به پیشرفت گذاشته‌اند. در آن سال و قبل از برجام فعالیت‌های هسته‌‌ای ما محدود به استفاده از سانتریفیوژ‌های IR1 بود ولی امروز این سانتریفیوژها به ۱۵ نوع ارتقا یافته‌‌اند که شامل انواع IR2m, IR6، IR4 نیز می‌شوند. دکتر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی اطلاع داد که قبل از برجام توان غنی‌سازی ما تنها ۱۳ هزار سو بود ولی امروز بدون بسیج همه منابع به ۱۶۵۰۰ سو رسیده است. این آمارها به سادگی نادرست بودن تبلیغات منفی منتقدان برجام و استناد به واگذاری دارایی‌های هسته‌‌ای برای حمله به این توافق را اثبات می‌کند. برجام نه تنها وقفه‌‌ای در توسعه فناوری صلح‌آمیز هسته‌‌ای ایجاد نکرد بلکه آن را از اتهام مقاصد نظامی مبرا کرد و به یک امر بی‌شائبه، یک حق مدنی و منحصراً صلح‌آمیز از دیدگاه جامعه بین‌المللی تبدیل کرد.

صرف نظر از ریاکاری و استاندارد دوگانه امریکا در برخورد با برنامه‌های هسته‌‌ای ایران قبل و بعد از انقلاب، ما به برجام برای شفافیت درباره نیات و مقاصد فعالیت‌های هسته‌‌ای خود در برابر چشمان جهانی نیاز داشتیم. برخی به خطا گمان می‌کنند که هدف برجام جلب رضایت و اعتمادسازی با امریکا بود؛ در حالی که آنچه از راه برجام به‌دست آمد، جلب اعتماد قاطبه ملت‌های جهان نسبت به صلح‌آمیز و تحت نظارت بودن برنامه‌های هسته‌‌ای ما بود. ما امروز تا جایی به این هدف رسیده‌‌ایم که ماشین تبلیغاتی رژیم اسرائیل و جنگ‌طلبان امریکایی برای همیشه خاموش شده و توانایی خود را برای مجاب کردن جهان در تهدید قلمداد کردن برنامه‌های هسته‌‌ای ایران از دست داده است.

دولت‌های نهم و دهم در این راه چنان مرتکب اشتباهات هولناکی شد که نه تنها آن اجماع شوم را در راه اعمال شدیدترین تحریم‌های چندجانبه شورای امنیت علیه ایران فراهم کرد بلکه برنامه‌های تماماً صلح‌آمیز هسته‌‌ای ایران را به اولین نمونه از پرونده‌های ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد تبدیل کرد که در نوع خود البته فاجعه‌‌ای تاریخی بود. به یاری این خطاها، دشمن صهیونیستی، نه تنها امنیتی‌سازی انرژی هسته‌‌ای را از راه جعل اخبار و روایت‌سازی‌های دروغین و با کمک لابی‌های صهیونیستی خود در دستور کار قرار داد بلکه تا همین امروز با ترفندهای خرابکاری و ترور که نتیجه آن شهادت شماری از بهترین دانشمندان هسته‌‌ای ما بود، لحظه‌‌ای برای متوقف کردن و به عقب راندن پیشرفت‌های ملت ما کوتاهی نکرده است. ما برای محافظت در برابر این ویرانگری شیطانی که صدماتی به کشور ما وارد کرد دو گام بزرگ را برداشتیم.

اولین گام؛ فتوای بی‌بدیل رهبر معظم انقلاب بود که با نگاهی جدید به تولید انرژی هسته‌‌ای بدون آثار زیانبار و غیرانسانی آن، پیامی روشن و بی‌شائبه پیرامون ضمانت صلح‌آمیز بودن و صلح‌آمیز باقی ماندن فعالیت‌های هسته‌‌ای ما به جامعه بین‌المللی رساند. دومین گام؛ انعقاد توافق برجام بود که بر اساس آن جمهوری اسلامی ایران برخلاف القائات جنگ‌افروزان به صراحت اعلام کرده هیچ فعالیت پنهانی نداشته و تمام تلاش‌های آن در جهت صلح‌آمیز و خدمت به جامعه چه از نظر اقتصادی و زیست محیطی و حتی سلامت و مواردی از این قبیل است. برجام یک گام بلندی برای به رسمیت شناساندن حق مدنی شهروندان ایرانی در جهان است و همین موضوع بود که دستگاه پروپاگاندای طرفداران نظامی و امنیتی کردن دروغین برنامه‌های هسته‌‌ای ایران را به هراس انداخت.

امروز اما با‌ وجود این دسیسه‌ها می‌توانیم به خود ببالیم که علاوه بر برخورداری از توسعه یافته‌ترین برنامه‌های علمی در فناوری هسته‌‌ای، شفاف‌ترین صنعت هسته‌‌ای در سراسر جهان را داریم که می‌تواند در آینده‌‌ای نه چندان دور، الگویی مترقی برای اصلاح و تکمیل ان پی تی باشد. یکی از نتایج چشمگیر این شفافیت، جلوگیری از رقابت هسته‌‌ای در منطقه‌‌ای بشدت مستعد بحران بود. بدون برجام و با ادامه سوءظن نسبت به نیات و جزئیات برنامه‌های هسته‌‌ای ما، برخی کشورها آماده بودند که در هم‌چشمی با ایران به سمت تولید یا خرید تسلیحات هسته‌‌ای که می‌توانست آثار مصیبت‌باری برای امنیت منطقه به همراه داشته باشد، قدم بردارند. شفافیت و امنیتی‌زدایی از برنامه‌های هسته‌‌ای، سایه ترس و تردید بر برنامه‌های دفاعی و موشکی ایران را هم کنار زد. رفع تحریم تسلیحاتی مطابق با قطعنامه ۲۲۳۱ پیوند جعلی اما مؤثر میان صنعت هسته‌‌ای و صنعت دفاعی ایران را به شکل برگشت‌ناپذیری از هم گسست.

دو گام فوق در کنار هم، پروژه جعلی امنیتی‌سازی از برنامه‌های صلح‌آمیز هسته‌‌ای ایران را ناکام گذاشتند؛ هرچند که شرارت شرورترین رژیم جهان و همراهان انگشت‌شمار آن را عصبانی‌تر از قبل کرده است. اکنون کشاکشی دوسویه میان فعالیت هسته‌‌ای به مثابه یک حق مدنی از یک طرف و تلاشی ضعیف و شکست خورده برای نظامی و امنیتی بازنمایاندن دوباره آن از طرف دیگر جریان دارد. ایستادگی ما در برجام با وجود خروج امریکا از آن که باعث سه بار شکست فاحش امریکای ترامپ در شورای امنیت سازمان ملل متحد و شکست‌های دیگر در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی شد، اکنون ثمرات بیشتر خود را نشان می‌دهد. دولت جدید امریکا به شکست فشار حداکثری اعتراف کرده و قصد خود را برای بازگشت به برجام و لغو تحریم‌های غیرقانونی اعلام کرده است. در سایه این مقاومت و تلاش‌ها که با هدایت رهبر معظم انقلاب و تزلزل‌ناپذیری دولت و در رأس آن رئیس‌ جمهوری و وزیر امور خارجه و البته مهمتر، ایستادگی مردم در اصرار به داشتن این حق طبیعی انجام شد، اجازه ندادیم که پروژه جعلی امنیتی کردن و نظامی نمایاندن صنعت هسته‌‌ای موفق شود. اکنون با مشاهده پیشرفت‌های هسته‌‌ای و در آستانه احیای برجام و لغو تحریم‌ها، می‌توانیم با اعتماد به نفس و اطمینان خاطر تکرار کنیم که راه ما در هشت سال گذشته با وجود همه بدخواهی‌ها و مانع‌تراشی‌ها، موفقیت‌آمیز بود. «تعامل سازنده با جهان» راهی بود که هشت سال پیش آغاز کردیم و بزودی برای تداوم یا توقف آن باید دست به انتخابی دیگر بزنیم.

روزنامه شرق

سیاست مسحورشدگی/احمد غلامی

انتخابات 1400، انتخاباتی بدون کانون‌های جاذبه است و همین خلأ موجب شده نامزدهای این دوره با وضعیت متفاوتی روبه‌رو باشند؛ وضعیتی که اصلا قابل ‌مقایسه با دوره‌های قبل نیست. بدیهی است هر دوره از انتخابات با دوره دیگر آن به دلایل -اجتماعی؛ پویایی یا رخوت جامعه مدنی، اقتصادی؛ بسامانی یا ‌نابسامانی آن و سیاسی؛ گسترش یا تهدید رقابت- متفاوت بوده است. در هر دوره از انتخابات یک یا چند عامل از عواملی که برشمردیم، در پرشوری انتخابات و در مشارکت حداکثری آن تأثیر داشته است. در دوره هاشمی‌رفسنجانی، وضعیت نسبتا مناسب اقتصادی و مهم‌تر از همه پایداری کانون‌های جاذبه انقلاب و مطالبات حداقلی جامعه، انتخاباتی قابل پیش‌بینی را برای یکی از مهم‌ترین چهره‌های انقلاب فراهم کرده بود. اقبال هاشمی‌رفسنجانی در پیروزی چنان آشکار بود که اگر بی‌شمار مردمی نسبت به جمعیت آن زمان پای صندوق‌های رأی نمی‌رفتند، انتخاب او بی‌شباهت به انتصاب نبود. ت

بعات این پیروزی آسان، این تصور را در آیت‌الله و حامیانش به وجود آورد که او یکی از چهره‌های سیاسی محبوب، بلامنازع و بدون رقیب در عرصه سیاست داخلی ایران است؛ تصور و تصویری که تا پایان دوره اصلاحات یعنی دوره هشت‌ساله محمد خاتمی دوام آورد و ناباورانه در انتخابات دوره نهم در سال 1384 فروریخت. هر سیاست‌مدار دیگری به‌جز هاشمی‌رفسنجانی با پذیرش چنین شکست سنگینی از صحنه سیاست ایران محو می‌شد. او به مردی باخته بود که در شرایطی غیر از این، امکان بروز و ظهورش در سیاست داخلی ایران وجود نداشت. پیروزی ناباورانه احمدی‌نژاد در کانون‌های جاذبه به‌وجود‌‌آمده، این باور غلط را در او نهادینه کرد که سبب‌ساز این «انقلاب در انقلاب» بوده است. همین باور نادرست بود که چهره سیاسی او را کاریکاتوریزه کرد؛ چهره‌ای که گذشت زمان بیش از پیش واقعیت وجودی‌اش را عیان کرد.

در جذبه همان کانون‌های جاذبه بود که بسیاری از معجزه احمدی‌نژاد سخن می‌گفتند. آنان چنان مجذوب این کانون‌های به‌وجود‌آمده شده بودند که هرگونه شکست یا رقابت نزدیک برایشان همچون کابوس بود. انتخابات 88 رویارویی کانون‌های جاذبه بود. اگرچه اصلاح‌طلبان در این انتخابات پیروز نشدند، اما کانون جاذبه احمدی‌نژاد را خاموش کردند. از‌این‌رو است که اصولگرایان تندرو کینه اصلاح‌طلبان را به دل گرفتند؛ چرا‌که اصلاح‌طلبان رؤیایشان را تخریب کرده بودند. احمدی‌نژاد در 88، بازنده یک پیروزی بود و این را خود او بیش از هرکسی می‌دانست. ا

حمدی‌نژاد خود را سبب‌ساز این انقلاب در انقلاب می‌دید، اما جان‌فشانی خیابانی حامیانش در صیانت از منافع این انقلاب در انقلاب به او فهماند که او ذره‌ای بیش از این کانون‌های جاذبه نیست. بعد از 88، احمدی‌نژاد قد علم کرد تا آنچه را تصور می‌کرد خود سبب‌سازش بوده است، دوباره به چنگ آورد و چه چیزی بهتر از مخالفت با آرمان‌های این کانون‌های جاذبه. رفتارهای ساختارشکنانه احمدی‌نژاد از این منظر قابل توجیه است. مسحوران کانون‌های جاذبه خاتمی به این باور رسیده بودند که اندیشه و ایده آنان حیاتی قطعی دارد. شکست 84 حاوی دو شکست بود؛ شکست هاشمی‌رفسنجانی و شکست ایده‌های قطعی اصلاح‌طلبان.

شکست تلخ 84، مقدمه تلخ سال 88 بود که تاوان آن را هم احمدی‌نژادی‌ها و هم اصلاح‌طلبان دادند. امروز، یعنی در آستانه انتخابات 1400، هیچ کانون جاذبه‌ای مردم را مسحور نمی‌کند. همه جناح‌های سیاسی با ایده‌های تکراری که بارها ناکارآمدی خود را عیان کرده‌اند، پا به میدان گذاشته‌اند. در غیاب کانون‌های جاذبه، چهره‌هایی نه‌چندان واجد شرایط ریاست‌جمهوری وارد گود شده‌اند و دست بر قضا درست تصمیم گرفته‌اند؛ چراکه در غیاب کانون‌های جاذبه، هر چهره سیاسی و هر جناح سیاسی از امکان پیروزی برابر برخوردار است. همان‌قدر سعید جلیلی شانس پیروزی دارد که قالیباف و دیگران. همه در موقعیت برابر قرار دارند، حتی اگر سید‌محمد خاتمی هم پا به میدان بگذارد، چندان از این قاعده مستثنا نیست. او نیز ذره‌ای از کانون جاذبه خرداد 76 است که از میدان نیروی آن خارج شده است. دوم خرداد 76 ستاره‌ای خاموش است که به سردی گراییده، گیرم هنوز کورسوی نوری از آن در دل تاریکی دیده می‌شود.

در انتخابات 1400 آن کانون‌های جاذبه‌ای که کثیر مردم را مجذوب کرده تا همچون مسحورشدگان پای صندوق‌های رأی بروند، دیگر وجود ندارد. کانون‌های جاذبه یک مطالبه حداکثری را نمایندگی می‌کنند. این مطالبه حداکثری تقریبا تمام سلیقه‌های سیاسی، خواست‌های اقتصادی و اجتماعی را همسو کرده و به یک جهت خیره می‌کند. در طول تاریخ ایران مردم ما با کانون‌های جاذبه قدرتمندی روبه‌رو بوده‌اند. دو مقطع مهم ظهور این کانون‌های جاذبه، یکی جنبش مشروطه و دیگری انقلاب اسلامی57 بوده است. اگر خیرگی مردم در دوره مشروطه از سطر‌سطر نوشته‌های تاریخی عیان است، هنوز هم بسیارند کسانی که در کانون جاذبه انقلاب 57 بوده‌اند و هستند.

اگر تولد رخدادها را در کانون جاذبه ببینیم، بیش از پیش می‌توانیم قواعد این کانون‌های جاذبه مقطعی را که در حیطه انتخابات یا در اعتراضات خیابانی یکباره تجلی می‌یابند، درک کنیم. انتخابات 1400 بدون کانون‌های جاذبه است و بعید است در فرصت پیش‌رو رخدادی شکل بگیرد که منجر به خلق کانون‌های جاذبه شود؛ هرچند رخدادها پیش‌بینی‌ناپذیرند، اما آنچه مهم است، اصرار و پافشاری دو طیف سیاسی برای مقابله با رخدادهایی است که منجر به پیدایی کانون‌های جاذبه می‌شوند؛ جناح‌ها و طیف‌های سیاسی که پیروزی خود را در مشارکت حداقلی مردم می‌بینند و اپوزیسیون خارج از کشور که مشارکت حداقلی، آنان را به ایده‌های خود امیدوار می‌کند. اما پرسش اساسی این است: آیا تاریخ مسحورشدگی به پایان رسیده و عمر کانون‌های جاذبه از دست رفته است؟

برای درک دقیق و به‌کارگیری درست نظریه «نگاه ماتریسی» یا «کانون‌های جاذبه» به کتاب‌های «فضای نوین» (نوشته بهمن بازرگانی، نشر کتاب آمه) و «بهمن بازرگانی، گفت‌وگو و خاطرات و مقالات تحلیلی» (به کوشش امیرهوشنگ افتخاری‌راد، نشر نی) مراجعه کنید. با بهمن بازرگانی درباره ایده‌هایش در این کتاب‌ها گفت‌وگو کرده‌ایم که به‌زودی منتشر می‌شود.
 

اخبار ویژه 21 فروردین ماه


روزنامه کیهان

هشدار درباره کلاهبرداری چند لایه آمریکا در وین

تمدید مذاکرات کمیسیون مشترک برجام در وین برای سومین‌بار، این پرسش جدی را برای افکار عمومی پیش کشیده که این اقدام چقدر با خطوط قرمز و منافع ایران سازگار، یا ناقض آن است. نشست کمیسیون مشترک برجام که دوشنبه هفته گذشته در وین صورت گرفت، متفاوت از نشست‌های دوره‌ای این کمیسیون ظرف سه سال گذشته بود و آن این بود که تیم آمریکا اجازه پیدا کرد در وین حضور پیدا کند و به واسطه 4+1 به طور غیرمستقیم با هیئت ایرانی رایزنی کند.

نشست دوشنبه گذشته وین مجددا دیروز تمدید و برای دومین‌بار برگزار شد که ضمن این نشست تصمیم گرفته شد طرفین(ایران، 4+1 و آمریکا) مجددا پس از رایزنی در کشورهای خود، روز چهارشنبه آینده به وین بازگردند و مجددا رایزنی(مذاکرات) را ادامه دهند. در این میان اظهارات آقایان عراقچی و ظریف، در کنار سخنان سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ابهاماتی را برانگیخته است. آقای عراقچی دیروز در اظهاراتی دوپهلو، هم تصریح کرد «تا وقتی آمریکا تمام تحریم‌ها را برنداشته، هیچ‌یک از فعالیت‌های هسته‌ای ایران متوقف نخواهد شد» و هم در عین‌حال گفت «نشانه‌هایی بروز کرده که آمریکا در حال بررسی مواضع خود و حرکت به سمت برداشتن کامل تحریم‌هاست.» او ضمنا اظهارات غیردقیقی را مطرح کرد که از سوی آقای ظریف هم تکرار شد. عراقچی گفت «لغو تمام تحریم‌های آمریکا که در دوران رئیس‌جمهور قبلی(ترامپ) وضع شده‌اند، گام ضروری برای احیای برجام است.»

آقای ظریف هم دیروز در توئیتی نوشت: «ایران، مسیری منطقی برای انطباق کامل با برجام پیشنهاد داد. ایالات متحده که باعث بحران موجود است، باید اول به طور کامل به برجام بازگردد. ایران، پس از راستی‌آزمایی سریع، پاسخ متقابل می‌دهد. تمام تحریم‌های دوره ترامپ، مغایر با برجام بود که باید برداشته شود.» هرچند آقای عراقچی توضیح نداد کدام نشانه‌ها را دیده که می‌گوید «نشانه‌هایی بروز کرده که آمریکا در حال بررسی و حرکت به سمت برداشتن کامل تحریم‌هاست، اما برخلاف این روایت، ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا تاکید کرد «هیچ اعتمادی بین آمریکا و ایران وجود ندارد. با این وجود، تعاملات انجام شده در وین سازنده بود. برنامه موشکی ایران، نقض حقوق بشر و حمایتش از تروریسم، همچنان نگرانی‌های آمریکاست و در نتیجه فشار بر ایران و تحریم‌های مرتبط با اینها ادامه خواهد یافت.»

مرور مجموعه این روند چند روز و توافق برای تداوم مذاکرات در قالب کمیسیون مشترک برجام، به علاوه سخنان آقایان عراقچی و ظریف و سخنگوی آمریکایی، چند واقعیت را روشن می‌سازد و ضمنا ابهامات جدی را موجب می‌شود. نکته نخست این است که آمریکا به عنوان ناقض برجام، بدون هیچ شرط و مذاکره‌ای، باید به تعهداتش برگردد تا پس از آن بتواند یک عضو کمیسیون مشترک برجام شود اما هم‌اکنون با ترفند اتخاذ کرده، بخشی از مسیر بازگشت بدون انجام تعهد را پیموده و در محل مذاکرات کمیسیون، در حال مذاکرات غیرمستقیم است. قبول حضور آمریکا در کنار مذاکرات کمیسیون مشترک از سوی تیم ایرانی، بازی در تله آمریکاست و این معنا را می‌دهد که مسیر بازگشت طرف ناقض برجام به تعهداتش ابهام دارد و بنابراین می‌شود (یا باید) درباره چگونگی این بازگشت مذاکره و رایزنی کرد. این اتفاق، سبک کردن بار مجرمیت آمریکا و ضمنا کم‌رنگ کردن جایگاه مطالبه حقوق ایران است.

بدتر این که تیم ایرانی پذیرفته، به جای یک جلسه هفته گذشته، نشست‌ها برای بار دوم و سوم هم تمدید شود؛ بی‌آنکه نتیجه‌ای جز کمرنگ شدن انزوای آمریکا و ماندنش در موقعیت عهد‌شکنی در پی داشته باشد. به یک معنای دیگر، تیم ایرانی- متوجه باشد یا نباشد- عملا پذیرفته که برجام ابهام دارد و چنان که آمریکایی‌ها برای دور زدن تعهدات خود و افزایش تعهدات ایران، می‌گفتند برجام کفایت نمی‌کند و باید مجددا درباره آن مذاکره کرد.

بازی نادرست تیم آقای عراقچی در این زمینه در حالی است که رهبر معظم انقلاب پیش از این به عنوان سیاست متقن و محکم نظام اعلام کرده‌اند آمریکا ابتدا باید همه تحریم‌ها را بردارد و موضوع راستی‌آزمایی شود، آمریکا پس از آن می‌تواند در کمیسیون مشترک برجام حاضر شود و ایران، دوباره مذاکره‌ای نخواهد داشت.
نکته مهم دوم، سخنان ظریف و عراقچی است مبنی بر ضرورت برداشته شدن تحریم‌های وضع شده در دوره ترامپ به عنوان شرط ایران برای بازگشت، تعهدات (و دادن اجازه برگشت آمریکا به برجام) است. به اذعان آقایان ظریف و عراقچی در گذشته، دولت اوباما بلافاصله پس از برجام، بارها توافق را نقض و تحریم‌های جدیدی را اعمال کرد. از جمله تحریم ویزا، آیسا، سیسادا به علاوه آماده‌سازی زیرساخت‌های تحریم کاتسا در کنگره و اجرای آن در دوره ترامپ.

متأسفانه برخی مدیران وزارت خارجه اصرار مشکوکی بر تکرار این سخن غلط دارند که شرط بازگشت آمریکا به برجام، لغو 1500 تحریم اعمال شده در سه سال گذشته (از سال 2018) است. و حال آن که تحریم‌های ناقض برجام (از سال 2015)، بسیار فراتر از این 1500 تحریم است؛ تحریم‌هایی که غالبا برچسب و بهانه غیرهسته‌ای دارد اما همان کارکرد تحریمی را در ابعاد گسترده‌تر ایفا می‌کند. این تحریم‌ها بعضاً دولتی و بعضاً مصوب کنگره آمریکاست و اگر بنا باشد صرفاً تعلیق آن 1500 تحریم دولت ترامپ به عنوان طلب ایران مطالبه شود، عملاً آمریکا اجازه خواهد یافت یک تحریم را با برچسب هسته‌ای تعلیق کند اما همان‌ها و بیشتر را با بهانه‌ها و برچسب‌های دیگر (در مقیاس بزرگ‌تر) نگه دارد!

آن‌چه جمهوری اسلامی ایران براساس عبرت‌های پنج‌سال گذشته مطالبه دارد، این است که صرفاً با لغو همه تحریم‌های مالی و بانکی و نفتی از سوی آمریکا، به تعهدات خود باز می‌گردد و شل‌کن سفت‌کن‌های دولت‌های آمریکا با کنگره و دیگران را نمی‌پذیرد... برخی اخبار که گاه و بیگاه در رسانه‌های غربی درز می‌کند، حاکی از این است که دولت آمریکا اولاً وعده لغو تحریم‌ها را گروگان گرفته تا بتواند از این طریق بدون پرداخت هزینه خروج از توافق و نقض 5 ساله آن، به برجام برگردد و ثانیاً همین گروگان را بهانه گشودن باب مذاکرات دوباره قرار دهد که به معنای تنازل طرف ایرانی از حقوق برجامی، قبول مذاکره درباره افزایش تعهدات رو به پایان برجام و همچنین مذاکرات موشکی و منطقه‌ای و حقوق بشر و... خواهد بود!

ضمناً خبرها حاکی از آن است که آمریکا در کنار این وقت‌کشی مؤثر برای بازگشت بدون هزینه به برجام و سکو قراردادن آن برای مطالبه امتیازات جدید، حاضر نیست حق برجامی ایران برای لغو مؤثر تحریم‌ها را ادا کند؛ بلکه مایل است به جای ادای حق ایران، اقدام به پرداخت مشوق‌ها و معافیت‌های محدود در حوزه کاهش موقت برخی تحریم‌هاست؛ که مثلاً اجازه فروش محدود نفت (هم به لحاظ زمانی و هم حجم) یا دسترسی محدود به چند میلیارد دلار درآمد بلوکه شده در دیگر کشورها از جمله آنهاست. و البته همین‌ها نیز در حد وعده و برای ضروری ساختن مذاکره مجدد (ضرورت عبور از خط قرمز منطقی ایران درباره مذاکره مجدد) است.

بدین ترتیب که آمریکا تلاش می‌کند از طریق این گروگان‌گیری حقوق ایران و مهم کردن ضرورت مذاکرات دوباره، بر فضای انتخاباتی ایران هم اثر بگذارد. نکته آخر، سخنان آقای ظریف درباره «راستی‌آزمایی سریع» برداشته شدن تحریم‌هاست. این سخن نادرست و ناممکن است، چرا که مثلاً سنجش امکان فروش پایدار میزان مشخصی از نفت توسط ایران، حتی در کوتاه مدت نیز به دست کم سه چهار ماه زمان نیاز دارد. همچنین است برداشته شدن تحریم‌های مالی و بانکی که ایران باید بتواند طی آن، محصولات دلخواه خود را بفروشد، پول آن را بدون مزاحمت دریافت کند، بتواند با این پول در دنیا معامله نماید، و همچنین قرارداد با کشورها امضا کند(در عمل مشخص شود طرف‌های تجاری و همکاری ایران، در معرض تهدید به مجازات‌های تحریمی نیستند)، روشن است که راستی‌آزمایی درست چنین حقی نمی‌تواند سریع باشد. عبرت برجام این است که دستپاچگی برای توافق هر چه سریع‌تر (و به هر قیمت) و اجرای هرچه سریع‌تر آن بدون اخذ ضمانت لازم، موجب شد تیم ایرانی امتیازات نقد هسته‌ای را ظرف 2 ماه نقداً واگذار کند و 5 سال بعد را به درخواست اجرای تعهدات غرب و گردن‌کشی طرف آمریکایی و اروپایی سپری کند.
 

چرا آمریکا نگران نتیجه انتخابات ایران نباشد؟

یک خبرگزاری دولتی اذعان کرد: انتخابات در ایران موجب تغییر رویه دولت خواهد شد و همین برای آمریکایی‌ها فاکتور مهمی است. خبرآنلاین از قول فردی به نام رضا نصری نوشت: موضع رسمی دولت بایدن - که رابرت مالی نیز بیان کرده - این است که انتخابات ایران برای آن‌ها فاکتور مهمی نیست. اما چنین نیست. حقیقت این است که نتیجه انتخابات می‌تواند مسیر برجام و فرایند لغو تحریم‌ها را به کُل تغییر دهد. آمریکا و سایر اعضای برجام نیز این را خوب می‌دانند. ضمن اینکه برخلاف نظر رایج، در عالم سیاست خارجی «شخصیت‌ها» و «افراد»‌ بسیار مهم هستند. خود آمریکایی‌ها اصطلاحی دارند که می‌گویند «Personnel is policy». یعنی، جدا از تمام نظریه‌پردازی‌ها در حوزه ژئوپولیتیکی و ملاحظات کلان، در نهایت این «اشخاص» هستند که تعیین‌کننده مسیر و منش و سیاست‌ها خواهند بود. طبیعتاً، اگر هدف احیای برجام باشد، برای دیپلمات‌های طرف مقابل تعامل با یک تیم حرفه‌ای و عملگرا در ایران که خود در تدوین برجام نقش داشته به مراتب «عملی‌»تر از تعامل با افرادی است که اصولاً با مقوله «مذاکره» مشکل فلسفی دارند و سال‌هاست در نشریات و اظهارات خود مذاکره را با «سازش» و «تسلیم» برابر می‌دانند.

علاوه بر این، در صحنه سیاست داخلی نیز نتیجه انتخابات با آینده برجام و مقوله لغو تحریم‌ها نسبت مستقیم خواهد داشت. در واقع، اولین پرسشی که در این راستا از ذهن خطور می‌کند این است که وقتی عده‌ای از روز نخستِ انعقاد برجام تا امروز از تمام تریبون‌های رسمی و غیر رسمی خود برای حمله به برجام استفاده کرده‌اند  و آن‌ را بعضاً‌ «خیانت» و خسارت محض نیز خوانده‌اند، چگونه می‌خواهند - یا می‌توانند - برای احیا و حفظ آن پای میز مذاکره بنشینند؟ حقیقت این است که آن‌ها یا مجبور خواهند شد در دوره زمامداری‌شان - برخلاف میل و اعتقاد خود - از متنی دفاع کنند که آن را خسارت محض می‌دانند؛ یا اینکه مجدداً برای رسیدن به یک توافق بهتر (به زعم خود) - و برخلاف سیاست کلان نظام در مورد مذاکره بر سر برنامه هسته‌ای - دوباره با آمریکا بر سر فعالیت‌های هسته‌ای کشور مذاکره کنند! این تناقض و پرسشی است که مخالفان برجام باید در آستانه انتخابات به آن پاسخ دهند.

درباره این تحلیل غلط‌انداز خبرگزاری دولتی، چند نکته قابل تامل است. 1- مدعیان اعتدال و اصلاحات، با چه مدلی می‌خواهند مسئله را حل کنند که به اعتراف تحلیلگر این خبرگزاری، برای آمریکایی‌ها مطلوب‌تر هستند؟ بر اساس مدل صیانت از منافع ملی یا واگذاری یکطرفه امتیاز؟
2- چرا مسئله پس از 5 سال و با وجود توافق رسمی حل نشد و به عهدشکنی و زیاده‌خواهی مجدد آمریکا انجامید؟ اگر مشکل از ترامپ بود، که بایدن باید بلافاصله بدون هیچ درنگی به توافق منعقده توسط دولت اوباما برمی‌گشت. چرا چنین نکرد؟ و اگر نکرد، مذاکره دوباره‌ای که تحلیلگر خبرآنلاین ادعا می‌کند، برای کدام غرض؛ مذاکره برای مذاکره یا مذاکره برای توافق و سپس زیر پا گذاشتن آن توسط آمریکا و بی‌کلاه ماندن سر طرف ایرانی؟!
3- توافق به خودی خود اصالت و ارزشی ندارد. بلکه اولا باید منافع ملی را تامین کند و ثانیا توسط طرف مقابل اجرایی شود. طیف نیروهای انقلابی قرار نیست برجام(یکطرفه) را به هر نیت حفظ کنند یا مذاکره و توافق جدیدی با آمریکای عهدشکن بکنند. برجام پس از 5 سال پایمال شدن توسط دولت‌های اوباما و ترامپ(و سه دولت اروپایی) فاقد کمترین ارزش حقوقی و سیاسی است. بنابراین دولت جدیدی که چند ماه دیگر در کشور سر کار می‌آید، برخلاف دولت موجود، منافع ملی را در اولویت قرار خواهد داد و حقوق کشورمان را معتبرسازی می‌کند. همین مسئله هم هست که غربی‌ها را نگران کرده است؛ به‌ویژه اینکه به اذعان خبرآنلاین آنها پیش‌بینی می‌کنند ریل دولت جدید تغییر خواهد کرد.

برخلاف ادعای نویسنده، نه منتقدان بلکه حامیان دوآتشه برجام هستند که باید توضیح دهند این چگونه توافقی بود که توانست 1500 تحریم جدید به علاوه تحریم‌های ویزا، سیسادا، آیسا و کاتسا را با خود به ارمغان بیاورد و همچنان کسانی اصرار به اجرای یکطرفه آن داشته باشند؟
 

روحانی گفت دیگر گران نکنید دستگاه‌های دولتی گران کردند

بعد از اظهارات آقای روحانی مبنی بر اینکه کالاها به اندازه کافی در سال 99 گران شده در ماه‌های پایانی دولت باید ثبات پیدا کند، قیمت اقلام مختلف شاهد افزایش‌های 7 تا 25 درصد بوده است. رئیس جمهور در حالی که چهار روز از آغاز سال 1400 گذشته بود بیان کرد: «هرچه قرار بود اجناس گران شود، سال 99 شد!»

به گزارش خبرگزاری دانشجو، روحانی در ادامه خواهشی نیز از وزارت صمت و کشاورزی داشت تا اجازه دهند قیمت‌ها در چهار ماه آتی سال جدید ثابت بماند تا مردم احساس راحتی کنند. اما گویا این خواهش روحانی نه تنها تأثیری در ثابت نگه داشتن قیمت‌ها نداشت بلکه افزایش چشم‌گیری را در قیمت کالا و خدمات شاهد بوده‌ایم. اما نکته‌ای که مطرح می‌شود این است که آیا وزرا و وزارت‌خانه‌ها تحت نظارت شخص و یا ارگان دیگری عمل می‌کنند؟

حداقل انتظار می‌رفت با دستور مستقیم رئیس دولت کالاها و خدماتی که قیمت مصوب آنها را دولت تعیین می‌کند افزایشی را به همراه نداشته باشد اما این اتفاق نه تنها رخ نداد بلکه در اکثر کالاهایی که قیمت آن سیر نزولی داشته، خود دولت افزایش آن را به طور رسمی اعلام کرده است.

این اولین باری نیست که این دست از تناقضات را در دولت تدبیر و امید مشاهده می‌کنیم. در سال 1399 برای سه دهک کم درآمد جامعه بیشترین فشار گرانی مواد خوراکی وارد شد، به طوری که نرخ تورم نقطه به نقطه مواد خوراکی از حدود 10 درصد در ابتدای سال به بیش از 66 درصد در پایان سال افزایش یافت. این افزایش فشار تورمی به اقشار کم درآمد در حالی است که حسن روحانی مدعی بود تا پایان دولتش فقر مطلق را حذف خواهد کرد اما تاکنون، دولت او نتوانسته فقر مطلق را حذف کند.

در اظهار نظر جنجالی دیگر، سال گذشته هنگامی که در حاشیه برگزاری جلسه دولت خبرنگاری درباره این که آیا قرار است قیمت کالاها و نیازمندی‌های اساسی مردم کاهش پیدا کند یا نه؟ جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور پاسخ می‌دهد دعا کنید! جهانگیری فروردین امسال نیز مدعی شده بود که دولت آقای روحانی با در دست گرفتن مدیریت امور، مانع از ایجاد قحطی و متلاشی شدن اقتصاد کشور شده است! این سخنان رئیس‌جمهور و معاون او در حالی گفته شده است که سال گذشته هم تورم بی‌سابقه‌ای در انواع کالاهای اساسی مردم داشته‌ایم و هم به لطف احتکارها و عدم نظارت دولت بر توزیع کالا و خدمات، بسیاری از کالاهای اساسی و پیش پا افتاده مردم به سختی پیدا می‌شد و یا اگر هم پیدا می‌شد با قیمتی بسیار بیشتر از قیمت مصوب کالا عرضه می‌شد و مردم هم به ناچار مجبور به تهیه آن می‌شدند.

نمونه بارز این موضوع هم افزایش قیمت مرغ و کم‌یابی آن در بازار بود. یادآور می‌شود در سال جدید، برخلاف وعده آقای روحانی، قیمت دولتی مرغ 4500 تومان، آب و برق 7 درصد، کرایه تاکسی 20 تا 25 درصد، بلیت مترو 25 درصد، بلیت اتوبوس 20 درصد، اجاره بهای مسکن 25 درصد، خودرو 14 درصد، تعرفه خدمات پزشکی 28 درصد و بسته‌های اینترنتی 15 درصد افزایش داشته است.

روزنامه وطن امروز

بازگشت پیکرهای پاک 63 شهید دفاع‌مقدس به وطن

پیکرهای مطهر تازه تفحص شده ۶۳ شهید دفاع‌مقدس پنجشنبه از طریق مرز شلمچه به کشور بازگشت. فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در آیین تحویل این پیکرها در شلمچه گفت: پیکرهای این شهدا پس از ۲ ماه تلاش مستمر در مناطق فکه، شلمچه، جزایر مجنون و شرق دجله پیدا شد. 

سردار پاسدار سیدمحمد باقرزاده افزود: این شهدا در عملیات‌های والفجر مقدماتی، خیبر، بدر، کربلای ۵، کربلای ۸ و تک دشمن در شلمچه در سال ۶۷ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. وی افزود: پیکرهای مطهر این شهدا در اسرع وقت برای شناسایی به تهران منتقل می‌شود و پس از تعیین هویت به خانواده‌ها تحویل خواهد شد. همچنین اجساد ۵ کشته عراقی دفاع‌مقدس نیز به مقام‌های این کشور تحویل شد. پیکرهای مطهر ۵۵ شهید گلگون‌کفن دوران دفاع‌مقدس نیز دی‌ماه سال ۹۹ همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) با ۷۶ جسد عراقی در مرز شلمچه در جنوب غرب خوزستان مبادله شد.
 

سفر نخست‌وزیر کره‌جنوبی به ایران ۲۲ و ۲۳ فروردین

سعید خطیب‌زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه از سفر نخست‌وزیر کره‌جنوبی به ایران در روزهای ۲۲ و ۲۳ فروردین خبر داد. بر اساس اعلام سخنگوی وزارت امور خارجه، «چون سی کیونگ» در روزهای ۲۲ و ۲۳ فروردین برای دیدار با مقامات جمهوری اسلامی ایران و گفت‌وگو درباره موضوعات دوجانبه از جمله موضوع محدودیت‌های غیرقانونی ایجاد‌ شده برای دسترسی به منابع بانک مرکزی در این کشور به تهران سفر خواهد کرد. خطیب‌زاده افزود: هماهنگی‌های فنی برای نهایی کردن جزئیات سفر در دست پیگیری از سوی ۲ طرف است. گفتنی است نخست‌وزیر کره‌جنوبی در این سفر علاوه بر مذاکره با اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور کشورمان با محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی نیز دیدار و گفت‌و‌گو خواهد کرد. همچنین دیدار دوستانه با علی لاریجانی، مشاور مقام معظم رهبری نیز با توجه به پیشینه روابط ۲ مقام ایرانی و کره‌ای در برنامه این سفر قرار دارد. چندی پیش رسانه‌های کره از سفر نخست‌وزیر این کشور به تهران خبر دادند. در همین باره سخنگوی وزارت امور خارجه روز دوشنبه ۱۶ فروردین در نشست خبری درباره این سفر بیان کرد: درخواستی ارائه شد و ما از این سفر استقبال کردیم. مسائل تعیین جزئیات فنی سفر در حال اتمام است و به محض نهایی شدن آن را اعلام می‌کنیم.  
 

آزادی نفتکش توقیف شده کره‌جنوبی

وزارت خارجه کره‌جنوبی در بیانیه‌‌ای خبر از آزادسازی نفتکش «هانکوک چیامی» (هانکوک چیمی) به همراه ناخدا و ۱۲ خدمه‌اش داد. سعید خطیب‌زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در همین زمینه اظهار داشت: در پی تکمیل تحقیقات درباره تخلف کشتی کره‌ای و بنا به درخواست مالک و دولت کره برای آزادی کشتی، دستور آزادی کشتی از سوی دادستان صادر شد. وی افزود: عدم سوء‌سابقه ناخدا و کشتی در زمینه تخلف در منطقه، زمینه نگاه مثبت دادستان را فراهم کرد. خطیب‌زاده خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری با سواحل طولانی در خلیج‌فارس و دریای عمان، بر رعایت کامل مقررات دریایی از جمله مقررات‌ ناظر بر حفظ محیط‌زیست تاکید دارد و هر گونه تخلف در این زمینه را رصد و پیگیری می‌کند. نفتکش کره‌جنوبی با نام تجاری «هانکوک چیامی» صبح ۱۵ دی‌ماه سال ۱۳۹۹ به دلیل نقض پروتکل‌های زیست‌محیطی، توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توقیف شده بود. سپاه پاسداران هنگام توقیف نفتکش مذکور در توضیح درباره این رویداد گفته بود هانکوک چیامی از مبدا بندر «الجبیل» عربستان سعودی عازم بمبئی در هند بوده اما به دلیل نقض قوانین زیست‌محیطی توقیف شد. 
 

امیر عبداللهیان: نقض برجام از زمان اوباما کلید خورد

دستیار ویژه رئیس مجلس در امور بین‌الملل با بیان اینکه بی‌تردید اوباما در زمان خود نقض برجام را کلید زد، گفت: ترامپ نامتعادل که محصول لیبرال‌- دموکراسی شکست‌خورده آمریکا بود نیز چهره واقعی آنها را نشان داد. حسین امیرعبداللهیان، دستیار ویژه رئیس مجلس در امور بین‌الملل با شفیق دیوب، سفیر جمهوری عربی سوریه در تهران دیدار و گفت‌وگو کرد. امیرعبداللهیان در ابتدای این دیدار گفت: آمریکا با اعمال تحریم‌های اقتصادی، تحت عنوان قیصر، جنگ تروریستی علیه سوریه را اکنون با ابزار تروریسم اقتصادی اعمال می‌کند. وی با اشاره به روابط ریشه‌دار، دوستانه و برادرانه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عربی سوریه گفت: سوریه در خط مقدم جبهه مقاومت است و جمهوری اسلامی ایران با قدرت در کنار سوریه خواهد ماند. امیرعبداللهیان با اشاره به سیاست غیرسازنده و مداخله‌جویانه آمریکا در منطقه و جهان افزود: اصرار آمریکا برای مذاکره با جمهوری اسلامی ایران پدیده جدیدی نیست. ما هم با دموکرات‌ها و هم با جمهوری‌خواهان آمریکا مذاکره کردیم. وی یادآور شد: حاکمان کاخ سفید فقط ماسک خود را تغییر می‌دهند، ولی آشکارا پیمان‌شکنی و خیانت می‌کنند. اوباما در دوره خود نشان داد به‌رغم استفاده از دستکش مخملی، دندان‌های خون‌آشامی علیه ملت ایران دارد و صرفا دنبال سیاست مذاکره برای مذاکره بود. دستیار ویژه رئیس مجلس در امور بین‌الملل افزود: بی‌تردید اوباما در زمان خود نقض برجام را کلید زد. ترامپ نامتعادل که محصول لیبرال‌- دموکراسی شکست‌خورده آمریکا بود نیز چهره واقعی آمریکا را نشان داد. 
 
روزنامه خراسان

آنلاین شدن نظارت بر خرج های دولت 

یک نهاد نظارتی در نامه روزهای اخیر خود به همه اعضای کابینه، با اشاره به تاکید رهبر انقلاب در ابتدای تشکیل مجلس یازدهم مبنی بر ضرورت اصلاح اساسی در ساختار نظام بودجه ریزی کشور، موضوع نظارت را از جمله ارکان اصلی اصلاح عملکرد نحوه اجرای بودجه در دستگاه های اجرایی دانسته و از مخاطبان خواسته است ضمن تکمیل دسترسی آنلاین نهادهای نظارتی به شفافیت و انضباط مالی دولت، موضوعات مهمی چون تشکیل به موقع مجامع شرکت های دولتی، ارائه گزارش ماهانه از تکالیف قانونی بودجه و ایجاد دسترسی به عملکرد همه واحدهای تابعه و استانی تا خرداد 1400 را عملیاتی کنند.
 

هشدار درباره استخدام های یواشکی

یک مسئول مهم اجرایی با ارسال بخشنامه ای برای تعدادی از سازمان ها و ادارات دولتی، به آن ها متذکر شده با عنایت به تصویب مقرراتی در سال های گذشته برای استخدام افراد یا تبدیل وضعیت آن ها در بخش های مختلف دولت، این مصوبات باید در موعد زمانی مقرر خود وارد مرحله اجرایی و صدور احکام مربوط شده باشند و انجام اقداماتی در خارج از آن موعد یا ایجاد هرگونه بار مالی مازاد بر مصوبه، تعهد زاید بر اعتبار محسوب می شود و مسئولیت قانونی و قضایی آن بر عهده بالاترین مقام آن دستگاه اجرایی خواهد بود.
 
روزنامه ایران

جزئیات جدید از آسیب دیدن کشتی «ساویز»

خبر اول اینکه، یکی از کارکنان کشتی ایرانی ساویز که سه‌شنبه هفدهم فروردین در دریای سرخ دچار سانحه شد به نورنیوز گفته است: روز قبل از حادثه یک بالگرد ناشناس حدود ۱۰ دقیقه به گشت‌زنی در اطراف کشتی پرداخت. روز حادثه نیز حدود ۴ ساعت بعد از حمله، از ساعت ۱۰ تا ۱۱ صبح دو شناور تندرو ناشناس در نزدیکی کشتی گشت‌زنی کردند. کشتی غیرنظامی ساویز برای برقراری امنیت و مقابله با دزدان دریایی در دریای سرخ و خلیج عدن مستقر بود. پیش از این سخنگوی وزارت خارجه ایران گفته بود «کشتی تجاری ساویز در نزدیکی سواحل کشور جیبوتی بر اثر انفجاری که منشأ و شیوه شکل‌گیری آن در دست بررسی است دچار آسیب جزئی شده است. اما نورنیوز با اشاره به اینکه این کشتی «مورد حمله قرار گرفته است»، توضیحات فوق را منتشر کرده است. به گزارش ایسنا، ابوالفضل شکارچی، سخنگوی نیروهای مسلح ایران اعلام کرد: بدون کوچکترین تردید، حمله به کشتی ایران در دریای سرخ را پاسخ خواهیم داد اما فعلاً تا پایان تحقیقات و شناسایی ابهامات حادثه صبر خواهیم کرد. وی افزود: هیچ‌یک از کشورهای حاشیه خلیج فارس را به حمله به کشتی خود در دریای سرخ متهم نمی‌کنیم. انگشت اتهام حول دشمنان مستقیم ما یعنی رژیم صهیونیستی و امریکا می‌چرخد.
 

درخواست روسیه از ایران درباره وضعیت حقوقی دریای خزر

خبر دیگر اینکه، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در دیدار با همتای قزاقستانی خود گفت: روسیه انتظار دارد که ایران در اسرع وقت کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر را که به امضای پنج کشور حاشیه دریای خزر در سال ۲۰۱۸ رسیده، تصویب کند. ایرنا به نقل از خبرگزاری روسی اسپوتنیک نوشت: در تاریخ ۱۲ آگوست ۲۰۱۸، به دنبال نتایج اجلاس پنجم خزر در آکتاو، رؤسای جمهور روسیه، قزاقستان، ایران، جمهوری آذربایجان و ترکمنستان کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر را امضا کردند که پس از تصویب توسط هر پنج کشور امضا‌کننده لازم‌الاجرا می‌شود. کنوانسیون تاکنون توسط چهار کشور ترکمنستان (دسامبر ۲۰۱۸)، قزاقستان و جمهوری آذربایجان (فوریه ۲۰۱۹) و روسیه (اکتبر ۲۰۱۹) تصویب شده است.
 

علم‌الهدی: ایران بهترین مدیریت کرونا را دارد

دست آخر اینکه، خطیب نماز جمعه مشهد با بیان اینکه نماز جمعه مشهد از امتیاز فضای باز صحن پیامبر اعظم(ص) برخوردار است، ادامه داد: با رعایت پروتکل‌های بهداشتی توسط شما عزیزان مشکلی پیش نمی‌آید، انعقاد نماز جمعه مشهد موجب توسعه این بیماری نیست البته شما عزیزان باید اصول بهداشتی را هم در نماز جمعه و هم در حرم مطهر رعایت کنید. به گزارش فارس، آیت‌الله علم‌الهدی متذکر شد: امام رضا(ع) ولایت مطلقه الهی دارد اما کرامت حضرت به یک جریان غیرمعقول تعلق نمی‌گیرد، کسی بگوید در حرم اگر خودم را از ارتفاع بیندازم صدمه نمی‌بینم، اتفاقاً می‌میرد، با امام رضا(ع) لج نکنید، امام رضا(ع) می‌تواند شما را حفظ کند اما معجزه غیرمعقول نمی‌کند. اگر کسی که ناقل این ویروس است و در حرم را ببوسد، در حرم را آلوده کرده و نفر دوم که ببوسد مبتلا می‌شود، حرف افراد خرافه‌پرور که می‌گویند را باور نکنید. وی افزود: حفظ اصول بهداشتی این نیست که مجامع دینی و شب‌های احیا را تعطیل کنید، اگر این کار غلط را انجام دادید دود این کار باید در چشم دین مردم برود؟ علم‌الهدی روز پنجشنبه و در آیین غبارروبی مساجد هم گفت: ایران بهترین مدیریت را در کل کره زمین در خصوص ویروس منحوس کرونا انجام داده است و امید است عزیزان مسئول ما نیز در اجرای مدیریت خودشان حداکثر توجه را داشته باشند.

روزنامه شرق

درگذشت همسر ملکه بریتانیا

کاخ باکینگهام از درگذشت شاهزاده فیلیپ، همسر ۹۹‌ساله ملکه الیزابت دوم خبر داد. فیلیپ دوک ادینبرا در سال ۱۹۴۷ با الیزابت دوم که بعدا ملکه شد، ازدواج کرد. شاهزاده فیلیپ در سال‌های اخیر چندین بار بابت بیماری‌های مختلف در بیمارستان بستری بود و اخیرا هم در فوریه سال جاری میلادی در بیمارستان به سر می‌برد.
 

حمله اسرائیل به انبار تسلیحات در  سوریه

دیده‌بان حقوق بشر سوریه از کشته‌شدن سه شبه‌نظامی در حمله اسرائیل به انبار مهمات در نزدیکی دمشق خبر داد. خبرگزاری رسمی سوریه اما اعلام کرد در این حمله چهار سرباز کشته شده‌اند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، این حملات در نزدیکی پایتخت سوریه یک انبار اسلحه را که احتمالا مورد استفاده نیروهای حزب‌الله لبنان و سایر شبه‌نظامیان بوده، هدف قرار داده است.
 

برگزاری نشست استانبول، ۱۶آوریل

نمایندگان دولت افغانستان و طالبان قرار است ۱۶ آوریل جاری با پیشنهاد دولت آمریکا در استانبول نشست برگزار کنند. به گزارش ایسنا، این نشست بخشی از تلاش جدید دولت آمریکا برای وضع آتش‌بس در افغانستان و ایجاد شرایطی برای یک روند انتقالی در کابل است.
 

امیدواری خونتای میانمار

با وجود ادامه اعتراض‌ها در میانمار و تظاهرات علیه ارتش، خونتای میانمار اعلام کرد انتظار دارد روند کاری دولت به‌زودی به حالت عادی برگردد.
 

تحریم  دوباره شرکت‌های چینی

یک کارشناس در وزارت بازرگانی چین اعلام کرد آمریکا تحریم‌هایی را علیه کمپانی‌های فناورمحور چین وضع می‌کند، اما این تحریم‌ها باعث اختلال در گام‌های توسعه فناوری در کشور نمی‌شود.
 

پیوستن  پمپئو به فاکس‌‌نیوز

مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق دونالد ترامپ، رسما به شبکه خبری فاکس می‌پیوندد. این دیپلمات ارشد سابق آمریکا پس از کیلی مک‌انینی، سخنگوی سابق کاخ سفید که به‌عنوان یکی از مجری‌های برنامه «اوت‌نامبرد» این شبکه استخدام شد، تازه‌ترین مقام کابینه ترامپ است که به این شبکه خبری می‌پیوندد.
 

هشدار  روسیه درباره اوکراین

یک مقام ارشد دولت روسیه هشدار داده مسکو ممکن است برای کمک به شهروندان خود در شرق اوکراین به مداخله نظامی دست بزند. درگیری‌های پراکنده در منطقه دنباس در شرق اوکراین، اخیرا رو به افزایش گذاشته و روسیه در حال افزایش حضور نیروهای نظامی خود در مرزهای مشترک خود با اوکراین است.
 

ادامه جنجال صندلی در ترکیه

ماریو دراگی، نخست‌وزیر ایتالیا، در واکنش به ماجرای «سوفاگیت»، رجب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه را دیکتاتور نامید. آنکارا در اعتراض، سفیر ایتالیا را احضار کرد. ماجرایی که به سوفاگیت مشهور شده است، به نشست سران اتحادیه اروپا با اردوغان برمی‌گردد. در این نشست فقط دو صندلی در کنار پرچم‌های ترکیه و اتحادیه اروپا برای نشستن اردوغان و شارل میشل، رئیس شورای اروپا، در نظر گرفته شده بود و اورزولا فون‌درلاین مجبور شد دورتر از آنها روی یک کاناپه بنشیند.