" سیاست کشور در مورد مذاکرات هسته‌ای اعلام شده است تشخیص مسئولان این است که بروند مذاکره کنند تا این سیاست را اعمال کنند مذاکره نباید فرسایشی باشد کش دادن مذاکره برای کشور ضرر دارد آمریکا نمی‌خواهد مذاکره کند و حق را قبول کند می‌خواهد در مذاکره حرف باطل خود را تحمیل کند".
 
آن چه خواندید بخشی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار ویدئوکنفرانسی با قاریان و حافظان محفل انس با قرآن کریم در ۲۵ فروردین بود این مقاله در پی آن است که با تبیین چرایی ضرر داشتن فرسایشی شدن مذاکرات برجامی وین بین ایران و اروپا در قالب 1+4 به این اشاره راهبردی بپردازد. در  ابتدا باید دانست که یکی از کلید واژه های پر تکرار و پر معنا در اندیشه و منظومه فکری مقام معظم رهبری از گذشته تا امروز مسئله مذاکره بوده است و اهمیت این معنا زمانی آشکار می‌شود که بدانیم در مبانی فکری ایشان مذاکره یکی از روش‌های امریکا و غرب برای نفوذ به ساختار جمهوری اسلامی و ایجاد خطای محاسباتی در ذهن و رفتار مسئولان و در نهایت فشار برای تغییر رفتار و ساختار نظام می باشد اکنون به  نظر می‌رسد.
 
بهترین روش برای تبیین مضر بودن این فرسایشی شدن پی بردن به اصول و مبانی معرفتی مذاکره از نگاه مذاکره‌کنندگان می باشد به تعبیر دیگر در این مقاله در پی یافتن چیستی و اهداف مذاکره کنندگان در نگرش جوهری به موضوع مذاکره هستیم و بر همین مبنا در ذیل به اختصار به این تفاوت مبنایی و جوهری می پردازیم.
 

الف مذاکره از نگاه اروپا و آمریکا

1- مذاکره یعنی عملیات روانی بر روی نخبگان و مسئولان و آحاد جامعه در کشور هدف .در این عملیات روانی باید به طور مستمر خود را طرفدار مذاکره نشان داد و طرف مقابل را گریزان از مذاکره و این یعنی ایجاد مقدمه برای ائتلاف سازی و اجماع سازی علیه رقیب.
 
2- مذاکره الزاماً برای به توافق رسیدن یا قانع کردن طرف مقابل نیست بلکه می‌تواند مذاکره برای مذاکره باشد و در خلال آن به اعمال فشار و گروکشی، فرصت‌سوزی، تهدید و ایجاد انحراف و توجیه حریف پرداخت بدون آن که اراده‌ای جدی برای حل مسائل اداشته باشید در واقع فرآیند زمان‌بر بودن مذاکرات است که نتیجه دلخواه را حاصل می‌کند و نه رسیدن به پایان مذاکرات.
 
3- در مذاکره تبادل و امتیازدهی در کار نیست و فقط باید امتیاز گرفت و هرگز نباید به حریف امتیاز قابل توجهی اعطا شود.
 
4- مذاکره موفق مذاکره‌ای است که حریف را تا آخرین حد امکان به عقب برانید و در مقابل ذره‌ای از موقعیت خود عدول نکنید.
 
5- در مذاکره طول مذاکره اهمیتی ندارد حتی طولانی شدن و فرسایشی شدن مفیدتر هم هست زیرا در این روش می‌توان کلافی سردرگم و پیچیده از موضوعات متعدد که در ابتدای مذاکرات وجود نداشته را مطرح و آن ها را به دور دست و پای حریف پیچید و با هر دوره مذاکره این موضوعات را مطرح و محدودیت‌ها را بیشتر کرد.
 
6- در مذاکره طرف مقابل  باید احساس کند که ادامه مذاکره برای او امتیازاتی خواهد داشت و لذا نباید از دادن امتیاز خسته و ناامید شود و این به فن مذاکره برمی‌گردد در این جهت می‌توان گاهی شبه امتیازاتی داد و از آنها به عنوان نشانه های پیشرفت بهره برداری تبلیغاتی کرد اما این شبه امتیازات هرگز نباید راهبردی باشد.
 
7- در مذاکره سایه نگرش های امنیتی و تهدید های روانی باید همچون چتری بر سر رقیب قرار داده شود مثل سایه جنگ.
 
8- مذاکره یعنی تحمیل قاعده برد- باخت و هرگز برد-برد معنا ندارد.
 
9- در مذاکره هرگز نباید بنا را بر اعتماد گذاشت و بر اساس حمله پیش‌دستانه باید حریف را در گوشه رینگ قرار داد.
 
10- در مذاکره استراتژی حاکم شراکت طرفینی نیست بلکه تحمیل پذیرش استراتژی سلطه برای بقاء ماهیتی و نرمالیزاسیون شدن با هنجارها ! می باشد.
 
11- مذاکره یعنی با کمترین هزینه حریف را به زانو درآوردن.
 
12- مذاکره یعنی حمایت از سیگنال های داخلی توسط جریان های همسو با غرب برای پذیرش نرمش به حریف.
 
13- مذاکره یعنی ایجاد زمینه برای تحکم و حرف خود را تحمیل کردن و نشنیدن حرف های طرف مقابل.
 
همانطور که ملاحظه می نمایید اروپا و امریکا با همین مبانی بود که توانستند هم امپراتوری عثمانی و هم ب شوروی سابق را از درون با شگرد مذاکره به فروپاشی رسانده و در ادامه جنگ گرم و به موازات فشار، مسیر مذاکره را تحمیل و به اهداف خود نائل شوند و به همین دلیل است که امروز پس از ۴۲ سال ناکامی در برابر انقلاب اسلامی ایران بالاترین دستاورد نظام از لسان رهبری معظم در این چهل و دو سال جلوگیری از بازگشت مجدد نفوذ و سلطه آمریکا به کشور بوده است.
 
حال خوب است در ادامه مقاله به بررسی نگاه نظام جمهوری اسلامی ایران به موضوع مذاکره و کیفیت نگرش آن بپردازیم.
 
ب- مذاکره از نگاه جمهوری اسلامی ایران
 
1- در مذاکره معامله بر سر حقوق و منافع ملی کشور هیچگونه معنایی ندارد بلکه مذاکره صرفاً یک روش و ابزار است برای حل اختلافات.
 
2-  مذاکره باید صریح و شفاف و هدفمند باشد لذا مذاکره برای مذاکره هیچ گونه ارزشی ندارد
 
۳- مذاکره باید معقول، سازنده، منطقی و طرفینی و عادلانه  باشد.
 
4- مذاکره تحت فشار، تهدید و ارعاب هیچگونه مشروعیتی ندارد نباید یک طرف طلبکارانه و طرف مقابل پاسخگو و بدهکار قلمداد شود.
 
۵ - مذاکره الزاماً تنها راه حل نیست گاهی قطع مذاکره و ترک مذاکره راه حل است و این به شرایط و اقتضائات بستگی دارد.
 
6 - پایبندی طرفین به اجرای تعهدات ضامن حفظ هرگونه توافق می باشد و لذا اجرای یکجانبه تعهدات یعنی عملاً نقض توافق.
 
۷ - مذاکره باید زمان‌بندی شده، کوتاه مدت، کم هزینه و پر فایده باشد.
 
8- امتداد، گستره و پایان مذاکره باید معلوم باشد و نباید مذاکره بدون محدودیت زمانی اصل باشد.
 
9- ماهیت مذاکره صرفاً موضوعی باشد که روی آن توافق شده است لذا وارد کردن سایر موضوعات فرعی و حاشیه به مذاکره خروج از مبانی و به معنای پررنگ کردن حاشیه ها از اصل اصل می باشد.
 
10- مذاکره بر مبنای تعامل است و نه تقابل و هرگز نباید به مبانی معرفتی مذاکره که تلاش برای حصول توافق است خدشه وارد کرد.
 
اکنون با ذکر تفاوت بنیادین و جوهری مذاکره از سوی مذاکره‌کنندگان بهتر می‌توان به چرایی خوش بین نبودن پیر روشن‌ضمیر انقلابمان به مضر بودن فرسایشی شدن مذاکرات پی برد چرا که ایشان به دفعات  فرمودند که مشکل اصلی آمریکا و اروپا با جمهوری اسلامی ایران بحث هسته‌ای و موشکی یا منطقه ای یا حقوق بشر نیست بلکه مشکل اصلی آنها ایران اسلامی است اسلامی که ریشه در ظلم ستیزی دارد و هرگز خود را سلطه پذیر تعریف نمی‌کند اسلامی که ریشه در عاشورا و هیهات مناالذله  دارد و به چیزی کمتر از این ارزش ها قائل نیست و چه زیبا گفت خمینی کبیر آن امام بصیر و دشمن شناس که فرمود نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم این است که دشمنان ما تا کی و کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال وآزادی ما را قبول دارند؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت‌ها و ارزش‌های معنوی و الهی نمی‌شناسند وبه گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. (صحیفه نور جلد بیست صفحه ۲۷۳).
 
منبع: سایت بصیرت