یادداشت روزنامه‌های ۲ شهریور


روزنامه کیهان

داغ ما و رقص آن‌ها/محمد صرفی

ویروس منحوس کرونا همچنان در جهان مشغول تاخت و تاز است و معلوم نیست کی سایه شوم آن از سر دنیا برطرف خواهد شد. جهش‌های پی‌در‌پی و بروز سویه‌های جدید، بازگشت به وضعیت طبیعی را در هاله‌ای از ابهام فرو برده و تضمین و زمان مشخصی در این خصوص قابل ارائه نیست. در کشور ما نیز تبعات و تلفات ناشی از کرونا فراز و نشیب‌های بسیاری داشته است. گاهی موج شیوع و قربانیان فروکش کرده و در کنار ایجاد امیدواری، باعث برخی سهل‌اندیشی‌ها و کاهش رعایت ضوابط بهداشتی شده است، اما چند ماهی است که شیوع کرونا در ایران روندی افزایشی یافته و روز‌ها ده‌ها هزار تن را مبتلا کرده و جان صد‌ها هموطن عزیزمان را گرفته است. ابتلای هر فرد به کرونا به معنای گرفتاری همان فرد نیست. اغلب، خانواده‌ها به‌صورت گروهی مبتلا می‌شوند و فوت هر نفر به معنای داغدار شدن یک جمع است.

در چنین شرایطی یکی از سؤالات افکار عمومی چرایی اوج گرفتن ابتلا و تلفات است. عده‌ای پاسخ این سؤال را صرفاً به موضوع واکسیناسیون مرتبط کرده و می‌گویند تاخیر در این موضوع عامل این وضعیت است. آمار‌ها و گزارش‌های جهانی موید تأثیر میزان پوشش واکسیناسیون بر کاهش ابتلا و تلفات است، اما این همه قضیه نیست. کارشناسان و متخصصان جهانی ماجرا، بار‌ها تأکید کرده‌اند که حتی واکسیناسیون گسترده نیز به معنای رهایی از خطر کرونا نیست و پروتکل‌های بهداشتی همچنان باید رعایت شود. وقتی برای رعایت پروتکل‌ها برای واکسن‌زدگان هم توصیه می‌شود، ناگفته پیداست که واکسینه‌نشده‌ها باید نسبت به این قضیه اهتمامی بسیار بیشتر داشته باشند.

یکی از راه‌های مراقبت و پیشگیری، مقررات و محدودیت‌های جمعی است. این محدودیت‌ها طیف و شدت مختلفی می‌تواند داشته باشد. بهترین و موثرترین نوع محدودیت قرنطینه سراسری با شدت حداکثری است که از آن به‌عنوان Lockdown یاد می‌شود. قرنطینه سراسری و حداکثری به‌گونه‌ای است که شهروندان حتی حق خروج از منزل را نیز ندارند، مگر در شرایطی بسیار خاص و استثنایی، در غیر این صورت با برخورد‌های قهری و اغلب جریمه‌های سنگین رو‌به‌رو می‌شوند. این نوع قرنطینه - فارغ از هزینه‌های اجتماعی- هزینه اقتصادی بسیار سنگینی دارد. هر قدر طول این نوع قرنطینه بیشتر باشد، کارایی آن نیز بیشتر خواهد بود، اما به موازات آن هزینه‌هایش نیز سنگین‌تر می‌شود. همان‌طور که ذکر شد استفاده از این گزینه در دنیا بسیار نادر بوده و حتی اغلب کشور‌های صنعتی و ثروتمند نیز آن را انتخاب نکرده‌اند. شرایط اقتصادی کشور ما نیز مانند اغلب کشور‌های جهان اجازه استفاده از این گزینه را نداده است.

البته در ایران تاکنون چند مورد تعطیلی و برخی محدودیت‌ها را داشته‌ایم، اما متأسفانه به‌دلیل برخی اهمال‌کاری‌ها در دولت قبل، این تعطیلات نه تنها کمکی به مهار کرونا نکرد بلکه با هجوم بخش قابل توجهی از مردم به سمت جاده‌ها و سفر - به‌خصوص از سوی عاشقان شمال! - خود به عاملی برای گسترش بیماری و شیوع بیشتر ابتلا و در نتیجه افزایش تلفات منجر شد. تنها تعطیلات هفته گذشته بود که ممنوعیت‌ها تا حد زیادی واقعی و عملی شد و آمار‌ها از کاهش محسوس تردد در جاده‌ها خبر می‌دهد. البته باز هم عده‌ای از سینه‌چاکان سفر به شمال نتوانستند آرام بنشینند و انواع و اقسام خلاقیت‌ها را به خرج دادند تا شعور و شخصیت اجتماعی خود را بیش از پیش نشان دهند. برای نمونه خودرو‌های میلیاردی خود را با خودروبر راهی شمال کردند تا خود نیز به نحوی به آن‌ها پیوسته از فیض سفر محروم نمانند! از موضوع قرنطینه و محدودیت‌ها که بگذریم، پای بحث داغ و پُر های‌وهوی واکسن به میان می‌آید.

بحثی که سر دراز دارد؛ از مباحث علمی و تخصصی گرفته تا ابعاد سیاسی، اجتماعی و رسانه‌ای. شاید مهم‌ترین و اصلی‌ترین خطی که عده‌ای در این زمینه دنبال می‌کنند و به‌دنبال القای آن هستند این ادعا باشد که ایران به‌دلیل امید و تکیه بر تولید واکسن در داخل، در سفارش و خرید واکسن خارجی تعلل کرده و وضعیت حاضر را رقم زده است. رسانه‌های معاند و دشمنان ایران نیز که از هیچ فرصتی برای خباثت و رذالت نمی‌گذرند با تحریف و دروغ‌پردازی به‌طور مشخص رهبر انقلاب را مورد حمله و هجمه قرار داده و مدعی هستند ایشان با واردات واکسن مخالفت کرده و مانع از ورود واکسن شدند. درباره این خط عملیات روانی و ادعا چند نکته قابل تأمل است؛

۱- رهبر معظم انقلاب اسلامی ۱۹ دی‌ماه سال گذشته فرمودند؛ «به این‌ها [آمریکا و انگلیس]اعتماد نیست؛ من واقعاًً اعتماد هم ندارم، نمی‌دانم، گاهی اوقات هست که این‌ها می‌خواهند واکسن را روی ملت‌های دیگر امتحان کنند، ببینند اثر می‌کند یا نمی‌کند. بنابر‌این، از آمریکا و از انگلیس [واکسن تهیّه نشود]. البتّه به فرانسه هم من خوش‌بین نیستم، علّتش هم این است که سابقه آن خون‌های آلوده را این‌ها دارند. [البتّه]از جا‌های دیگر اگر بخواهند واکسن تهیّه کنند - که جای مطمئنّی باشد- هیچ اشکالی ندارد.» همان‌طور که مشخص است، مخالفت ایشان با واردات واکسن از آمریکا و انگلیس بوده و نه واردات به شکل کلی و عام. اما در عملیات روانی دشمن به شکلی آشکار این ممنوعیت جزئی به کل موضوع واردات واکسن تعمیم داده شده تا به مخاطب القا شود ایشان مانع واردات واکسن شده‌اند.

۲- نگرانی و موضع رهبر انقلاب ناشی از تجربه‌های تلخ تاریخی است. کدام انسان عاقلی به دشمن خود اعتماد می‌کند؟ آمریکایی که به قول خودشان شدیدترین و سنگین‌ترین جنگ اقتصادی تاریخ بشریت را بر مردم ایران تحمیل کرده و وقتی برای تامین دارو‌های بیماران سرطانی به اورانیوم ۲۰ درصد نیاز داشتیم، از تامین آن ممانعت کرد، قابل اعتماد است؟! سه سال پیش وزیر خارجه وقت آمریکا در مصاحبه‌ای به‌طور علنی و بی‌شرمانه گفت «ایران باید به آمریکا گوش دهد اگر آن‌ها می‌خواهند که مردم غذا برای خوردن داشته باشند». آمریکایی‌ها اگر می‌توانستند و بتوانند این تهدید و جنایت جهانی را مرتکب می‌شوند کما اینکه تا حالا نیز تا جایی که توانسته‌اند چنین کرده‌اند و علی‌رغم صراحت قوانین بین‌المللی در ممنوعیت تحریم‌های غذایی و دارویی، عملاًً این تحریم‌ها را نیز تا جای ممکن بر ایران تحمیل کرده‌اند و آنچه نکرده‌اند در واقع نتوانسته‌اند. وضعیت امروز یمن و محاصره ۶ ساله مردم مظلوم این کشور و قحطی و گرسنگی گسترده آن، محصول همین سیاست شیطانی و بی‌رحمانه است.

۳- حتی اگر این ممنوعیت نیز وجود نداشت، سیل واکسن آمریکایی و انگلیسی به ایران سرازیر نمی‌شد. آمریکایی‌ها در مقطعی حتی به دو همسایه شمالی و جنوبی خود یعنی کانادا و مکزیک هم واکسن ندادند و امروز هم به‌دنبال تزریق دُزهای تقویتی هستند. رجوع به روند و آمار‌های جهانی صادرات واکسن به روشنی معلوم می‌کند این تصور که اگر ممنوعیتی در این زمینه نبود، ایران می‌توانست تعداد قابل توجهی واکسن از آمریکا یا انگلیس وارد کند، خیالی واهی بیش نیست. سرقت تجهیزات پزشکی و بهداشتی از سوی کشور‌های قدرتمند دنیا در اوایل شیوع کرونا کمک می‌کند تصویر واقعی‌تری از دنیای بی‌رحم امروز داشته باشیم.

۴- مطلوب و کافی نبودن میزان واردات واکسن به کشور عوامل مختلفی دارد. دسته‌ای از آن‌ها داخلی و برخی دیگر خارجی هستند. ما حاضر به شرکت در مطالعات بالینی تولید واکسن برخی کشور‌ها - مانند چین- نشدیم. امارات این کار را کرد و در اولویت دریافت واکسن از چین قرار گرفت. تصمیم ما منطقی و قابل دفاع بود؟ و این، از آن سؤال‌هایی است که باید موشکافانه و دقیق به آن پرداخت و از حیطه اطلاعات نگارنده بیرون است. مانع بعدی تحریم‌های مالی آمریکا بود. در حالی که ایران برای خرید واکسن آمادگی داشته و پیگیر بود، اما تحریم‌های غیرقانونی واشنگتن مانعی جدی و اثرگذار در این مسیر بود و همچنان هست. حداقل اثر این مانع، تاخیر در واردات است.

نکته دیگر به روابط ما با کشور‌های اصلی صادرکننده واکسن مربوط می‌شود. روابطی که گاه تحت تأثیر برخی عوامل دچار فراز و نشیب شده و این موضوع اثر خود را بر خرید واکسن نیز نشان داده است. بدعهدی کواکس (نهاد هماهنگ‌کننده تلاش‌های جهانی برای دسترسی کشور‌ها به واکسن کرونا) یکی دیگر از عوامل ماجراست. این نهاد به زمان‌بندی و میزان تامین واکسن سهمیه ایران عمل نکرده و برای این موضوع دلایل خود را مثل چالش‌های افزایش تولید، عنوان می‌کند. در کنار این‌ها برخی عوامل داخلی هم تأثیر خود را داشته‌اند. ناهماهنگی‌ها و جزیره‌ای عمل کردن در این قضیه از علل اصلی و عمده این نقیصه است. ریشه‌یابی و بررسی دقیق کم‌کاری‌ها و ترک فعل‌های احتمالی از سوی نهاد‌های نظارتی می‌تواند به تضمین عدم تکرار چنین اشتباهات و قصور‌هایی در آینده کمک کند.

۵- منحوس‌تر از ویروس کرونا آن‌هایی هستند که چنان از جمهوری اسلامی ایران و مردمانش کینه به دل دارند که حتی این اپیدمی جهانی و داغ هزاران تن از شهروندان را دستمایه اهداف حقیر و کثیف سیاسی خود قرار می‌دهند. بر پیکر جانباختگان می‌رقصند و اشک و آه داغ‌دیدگان را فرصت می‌انگارند. در پایان برای فهم ماهیت این عملیات روانی گسترده و بمباران تبلیغاتی، مرور اعتراف یکی از این معاندان که اسفند سال ۹۸ در مصاحبه‌ای عنوان شده، خالی از لطف نیست. او می‌گوید؛ «ما کارمندان دولت‌های راست افراطی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمند رسمی بخش پروپاگاندای دولت ترامپ، جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما وحشت افکنی است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم... گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی و... هستیم؛ نه، ما فقط کارمند پروپاگاندای دولت‌های راست افراطی هستیم. ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدید‌ترین تحریم‌های تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم انجام دهیم».

روزنامه وطن امروز

کاسبان کرونا در محکمه عدل الهی و وجدان بیدار ملت/علی شعبانی

این روز‌ها در حالی که مردم ایران در رنج بیماری کرونا یا در غم از دست دادن عزیزان‌شان بر اثر این بیماری هستند، عده‌ای که گویا کرونای روحی و قلبی گرفته‌اند به دنبال بازی کثیف سیاسی در این شرایط دشوار هستند. آن‌هایی که چشمان‌شان را بر کوتاهی‌ها و سیاست‌های غلط هم‌حزبی‌های خود در ۲ سال گذشته بسته بودند، حالا مدعی شده‌اند و نظام را متهم به تعلل و ممانعت از ورود واکسن می‌کنند.

آن روز که عضو کمیته علمی ستاد کرونا اعلام کرد من واکسن اسپوتنیک نمی‌زنم و آن زمان که سازمان نظام پزشکی برخلاف اخلاق حرفه‌ای و در یک کنش سیاسی با نامه به آقای روحانی (رئیس‌جمهور وقت) علیه واردات واکسن از روسیه موضع گرفت، آیا این‌ها وجدان‌شان خفته بود؟ آن روز که مؤسسه کوواکس (زیر نظر بهداشت جهانی) به‌رغم قرارداد تحویل ۱۵ میلیون دوز واکسن و حتی دریافت وجه آن بدعهدی کرد، این مدعیان کجا بودند؟ آن زمان که آمریکا مانع تبادلات مالی برای خرید واکسن توسط ایران شد، چرا از دادگاه‌های بین‌المللی درخواست محاکمه این جنایتکاران بین‌المللی را نکردند؟ آن روزی که بیماران سرطانی، پروانه‌ای و... در رنج فراوان به سر می‌بردند و آمریکای خبیث اجازه واردات دارو را به دلیل تحریم به ایران نمی‌داد، چرا مدعیان دلسوزی برای مردم، فریاد برنیاوردند؟

چرا به مردم نمی‌گویند که تمام دوستان آمریکا در منطقه از ترکیه، امارات، عربستان و... همگی از واکسن‌های غیرآمریکایی استفاده کردند؟ چرا نمی‌گویند کانادا (که هم همسایه و هم رفیق باوفای آمریکاست) به‌رغم عقد قرارداد با آمریکا مدت‌ها در انتظار واکسن آمریکایی ماند به طوری که مسؤولان کانادایی به این موضوع اعتراض کردند و در نهایت مقدار کمی واکسن از آمریکا دریافت کردند؟ چرا به مردم نمی‌گویند که آمریکا در بین تولیدکنندگان واکسن، کمترین صادرات را حتی برای کشور‌های غربی داشته است؟

چرا عدم تلاش برای واردات واکسن معتبر از سایر کشور‌ها را از دولت دوازدهم مطالبه نکردند؟ چرا رئیس دولت مورد حمایت شما مانند آقای رئیسی که برای واردات واکسن با رؤسای‌جمهور کشور‌های چین و روسیه تماس گرفت، اقدام نکرد؟ ‌روز‌هایی که مردم با کرونا دست‌و‌پنجه نرم می‌کردند، دولت مورد حمایت شما مشغول مذاکرات احیای برجام بود و اگر این حجم مذاکره و جلسه را با کشور‌های تولید‌کننده واکسن داشت و این موضوع را پیگیری می‌کرد تا به حال همه مردم واکسینه شده بودند. چرا نمی‌گویند از زمانی که نخستین محموله واکسن برکت وارد چرخه تزریق شد؛ چاره‌ای جز باز کردن راه برای واردات واکسن به ایران نداشتند؟

روزی محکمه عدل الهی تشکیل خواهد شد و باید پاسخ دهند: چرا به نظام نسبت دروغ (ممنوعیت در واردات واکسن) دادند؟ مگر رهبر انقلاب در سخنرانی ۱۹ دی‌ماه ۹۹ نگفتند واردات واکسن از آمریکا و انگلیس ممنوع است، اما از سایر منابع هیچ اشکالی ندارد؟ مگر در ۲ سخنرانی عمومی دیگر نیز بر تسریع در واردات واکسن در کنار تولید داخل تأکید نفرمودند؟ ‌چرا به مردم نمی‌گویند جدا از موضوع واکسن، کشور ما به سویه دلتا بعد از هندوستان زودتر از سایر نقاط جهان درگیر شد و این موج ابتلا و تلفات را به همراه آورد و پیش‌بینی شده این موج جدید بزودی به اروپا و حتی آمریکا برسد و منجر به افزایش تلفات در آن کشور‌ها شود؟ افزایش ابتلا در آمریکا به بالای ۱۰۰ هزار نفر و بیش از هزار فوتی در روز حاکی از ورود موج جدید است.

روزنامه خراسان

طالبان ومعمای پنجشیر/امیر مسروری

ماجرای افغانستان پیچیده است. طالبان تمام شهر‌ها را بدون شلیک گلوله فتح کرده و عملا قدرت را در اختیار گرفته است. تنها منطقه پنجشیر معروف به دره پنجشیر باقی مانده و طبق اخبار رسانه‌ها مقاومت علیه طالبان در این منطقه شکل گرفته و رهبریت آن با پسر احمد شاه مسعود است. با این حال گمانه زنی‌هایی درباره این مقاومت وجود دارد. گروهی این رهبری را واقعی، ولی بی اثر می‌دانند و معتقدند عملا دره پنجشیر به دلیل نوع بافت اجتماعی و ساختار و عوارض طبیعی غیر قابل نفوذ است و مدیریت مقاومت در دره پنجشیر بیشتر یک مدیریت گروهی است و طالبان نیز این را خوب می‌داند و حاضر نیست با جنگیدن در پنجشیر مخالفان خود را برانگیزد و به مسعود و یارانش مشروعیت مقابله با طالبان بدهد.

در کنار آن مسعود هم با شکل دهی به هسته مخالفان، خود را رهبر افغانستانی علیه طالبان معرفی کند. در طرف دیگر تحلیل گران معتقدند مسعود فاقد کاریزمای مدیریت نبرد است. کمک گیری او از آمریکا برای تامین سلاح نشان می‌دهد مسعود دانش راهبردی برای مهار طالبان را ندارد- هر چند برخی نیز این کمک را به نوعی اتمام حجت با جهان می‌دانند- این تحلیل‌گران می‌افزایند:مسعود جوان است و آشنایی او با میدان نبرد در حد خاطرات دوران کودکی اش است. برخلاف پدر که سابقه نبرد‌های طولانی داشت مسعود پسر تنها از خاطرات مجاهدان شنیده و کمتر مورد حمایت رهبران جریان مجاهدان است. حضور او در کابل و خروجش از فرودگاه با بالگرد افغانستانی حتی فاقد سمبلیک‌های مرسوم افغانستانی بود.

مسعود در آن روز با لباس رسمی و نه با لباس مجاهدان وارد کابین بالگرد شد و به سمت دره پنجشیر رفت! در کنار این موضوع، مجاهدان در سال‌های اخیر با کنار رفتن از قدرت یا درگیری‌های مختلف خود را از مدار سیاست گذاری افغانستان کنار کشیدند و مسعود نیز قابلیت بازگرداندن این مجاهدان به ریل مقاومت را ندارد. از طرفی شهروندان افغانستانی نیز از جنگ خسته شدند. برخلاف گذشته که رهبران مجاهد پنجشیر همراهی مردم را داشتند، دوران جدید و نسل جدید تمایل چندانی به ادامه نبرد ندارند. ۲۰ سال تجاوز و اشغال آمریکایی‌ها از افغانستان ویرانه ساخته و بسیاری از افغانستانی‌ها مایل نیستند این جنگ در سال‌های آینده نیز ادامه داشته باشد حتی با فرض محدودیت‌های طالبان.

از منظر این افراد، افغانستان نیاز دارد حداقل‌های اجتماعی از جمله امنیت و مبارزه با سرقت و تریاک در این کشور سامان یابد حتی اگر این کار با حضور طالبان صورت گیرد. در کنار تمام موارد فوق، طالبان نیز می‌داند جنگیدن با مسعود ضمن طرح پیامد‌های منفی موجب محبوبیت شخصیت مسعود پسر و زنده شدن امید‌ها در دل مخالفان خواهد شد چرا که تاکنون نیز تا حدی این امید در دل برخی مخالفان حکومت طالبان ایجاد شده است. البته مسعود تنها چهره مخالف طالبان نیست. عبدا... عبدا... و حامد کرزای دو چهره جنجالی و سیاسی افغانستان هنوز در کابل مستقر هستند و می‌توانند کورسوی امید در میان جریانات سیاسی غیر مسلح افغانستانی باشند.

ماندن این دو چهره نشان می‌دهد در هر شرایطی می‌توان مقاومت کرد و سناریوی جنگ علیه طالبان را هم به کار نبرد. سناریویی که ۲۰ سال آمریکایی‌ها تلاش داشتند آن را پیاده سازی کنند، اما نتیجه‌ای نداشت. با این حال افغانستان وضعیت پایداری ندارد که بتوان درباره آن تصمیم گیری کرد. جریان مسعود در پنجشیر شکل گرفته است. گروهی مخالف طالبان در کابل حضور دارند. از طرفی جریان سیاسی یکپارچه‌ای میان موافقان و مخالفان طالبان وجود ندارد. تصمیم گیری و قمار بر سر مسعود پسر زود است. باید دید گزینه‌های مطرح شده چقدر جدی است و جریان‌ها برای تلطیف نگاه طالبان در وضعیت سیاسی افغانستان چه می‌کنند. هنوز مشخص نیست قرار است کابل به چه شیوه و به دست چه کسانی اداره شود.

تا آن زمان مقاومت در پنجشیر یا هر جای دیگر چشم انداز مشخصی برای آینده افغانستان ندارد و تنها یک حرکت منطقه‌ای و موضوعی است و این حرکت نمی‌تواند افغانستان بدون طالبان را شکل دهد. بدیهی است آینده تعامل طالبان با قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای نیز در نحوه حمایت آن‌ها از احمد مسعود و جبهه ملی مقاومت افغانستان که او در پنجشیر ایجاد کرده است تعیین کننده خواهد بود. شاید همین وضعیت مبهم برای هر دو طرف باعث شده تا هم طالبان و هم احمد مسعود همزمان بر مذاکره بیشتر از جنگ تاکید می‌کنند. با این حال باید صبور بود و دید فعالان سیاسی در کابل چه می‌کنند یا طالبان برای اداره افغانستان چه سیاستی دارد.

روزنامه ایران

چگونه می‌توان فقرزدایی کرد/مرتضی افقه*

وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گزارش رسمی خط فقر در ایران را منتشر کرد. براساس این گزارش خط فقر در کشور رشد داشته است. وزارت کار دو سال قبل هم آماری ارائه کرد که نشان می‌داد ۶۰ میلیون نفر نیازمند دریافت کمک‌های معیشتی و حمایتی هستند. این آمار‌ها نشان می‌دهد برنامه فقرزدایی در کشور موفق نبوده است. علت اصلی افزایش فقر در کشور سوء مدیریت و سیاست‌های اشتباه است اگرچه تحریم‌ها بویژه در چند سال اخیر فقر را تشدید کرده است، اما ریشه فقر به‌عدم شناخت برنامه‌ها و سیاست‌هایی برمی‌گردد که برای فقرزدایی لازم است. یکی از معضلات کشور این است که برنامه‌ها در مواقع اجرا با مشکل مواجه می‌شوند و اهداف تحقق نمی‌یابند.

از دهه ۷۰ میلادی، جهان به این نتیجه رسید با برنامه‌های معمول مانند افزایش تولید ملی، فقر ریشه کن نمی‌شود. مسأله فقر از دهه ۷۰ میلادی در جهان برجسته شده است. از آن موقع با هدف فقرزدایی، تعریف رشد و توسعه عوض شد؛ اما باز هم می‌بینیم از ابتدای قرن جدید، سازمان ملل نخستین هدف از ۸ هدف هزاره جدید را کاهش و حذف فقر شدید و گرسنگی اعلام کرد. این برنامه بنا بود فقر مطلق را تا ۲۰۱۵ به انتها برساند، اما خیلی از کشور‌ها در اجرای آن موفق نبودند و این برنامه تحت عنوان توسعه پایدار عنوان شد و دوباره خط فقر در صدر اساس سازمان‌های معتبر جهانی قرار گرفت. فقر مسأله پیچیده‌ای است که کل جهان الان با آن مواجه است.

در کشور ما هم یکی از اهداف انقلاب توجه به مستضعفین و کاهش فقر بود. یکی از دلایلی که موفق نشدیم فقر را کاهش دهیم ساده انگاری مسأله فقر بود. فقر مسأله پیچیده‌ای است که سیاستگذاری و برنامه‌ریزی برای حل آن تبحر، دانش، مدیریت قوی و بسیاری شاخص‌های دیگر را نیاز دارد. با اینکه در جهان رویه مبارزه با فقر عوض شده، اما در کشور ما هنوز این نگرش وجود دارد که اگر تولید ملی افزایش پیدا کند فقر خودبه خود از بین می‌رود؛ در حالی‌که این تئوری برای کاهش یا رفع فقر، در جهان رد شده است.

برای رفع فقر، طبیعی است که تولید ملی باید افزایش پیدا کند، اما این شرط لازم است، شرط کافی این است که تولید ملی توأم با کاهش فقر باشد که در ادبیات توسعه به آن رشد فقرزدا می‌گویند. سؤال این است مگر می‌شود تولید ملی افزایش داشته باشد، رشد اقتصادی داشته باشیم، ولی فقر کاهش پیدا نکند؟ بله با تکنولوژی‌های پیشرفته امروز این اتفاق رخ می‌دهد، یعنی می‌شود تولید بالا داشت، اما توزیع درآمد، بیکاری و فقر کاهش پیدا نکند؛ بنابراین در برنامه‌های رشد تولید و اقتصاد باید عنوان رشد فقرزدا را بگنجانیم. بعد از افزایش تولید ملی از دو طریق می‌توان فقر را کاهش داد:۱- ایجاد اشتغال و فرصت‌های شغلی ۲-گسترش حمایت‌های دولتی.

اگر می‌خواهیم فقر، بیکاری و نابرابری کاهش یابد حتماً رشد تولید باید توسط بنگاه‌های اشتغالزا ایجاد شود. یکی از سالم‌ترین روش‌های توزیع درآمد و کاهش فقر ایجاد اشتغال است نه توزیع یارانه. ایجاد اشتغال عزتمندانه برای مردم، توزیع درآمد مناسب است. پرداخت یارانه فقط باید برای کسانی باشد که نمی‌توانند کار کنند مانند سالمندان، معلولان و... بنابراین برنامه‌ریزی اثرگذار برای کاهش فقر باید رشد توأم با اشتغال و ایجاد فرصت‌های شغلی بیشتر باشد که سازوکار آن در ادبیات اقتصادی جهان مشخص است. اما در ایران به این علوم اقتصادی بی‌اعتنایی شده است. یکی از موارد دیگری که برای کاهش فقر باید به آن توجه شود موضوع نابرابری منطقه‌ای است. بیشتر فقرا در حاشیه شهرها، شهر‌های کوچک و روستا‌ها هستند که علت آن بی‌تدبیری‌ها در سیاستگذاری بوده که تمام ثروت در شهر‌های بزرگ متمرکز شده است.

این سیاست اشتباه باعث افزایش مهاجرت و گسترش حاشیه نشینی شده و هم باعث محروم ماندن استان‌های کوچک شده است. بی‌تدبیری‌ها موجب افزایش فقر در کشور شده و اهداف بالادستی و برنامه‌ها را تحت تأثیر قرار داده است. متأسفانه خارج از شعار، برنامه اجرایی برای توزیع درآمد و دستیابی به درآمد بالاتر از خط فقر، توسط دولت‌ها ارائه نمی‌شود. در شرایط فعلی اگر مسأله تحریم حل نشود، بسیاری از برنامه‌های کاهش خط فقر قابلیت اجرایی ندارد و موانع ساختاری اجازه اصلاح برنامه را نمی‌دهد. چرخ تولید ما بشدت وابسته به صادرات نفت است به همین دلیل اگر تحریم‌ها باقی بماند برنامه‌های کاهش فقر به هدف نمی‌رسد. *استاد اقتصاد دانشگاه چمران

روزنامه شرق

عالمی درداندیش و فریادگر‌/محمدتقی فاضل‌میبدی

‌مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ/ کجاست فکر حکیمی و رأی برهمنی
نخستین‌بار که مرحوم استاد محمدرضا حکیمی را دیدم سال ۱۳۵۱ در قم و در منزل مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین شیخ محمدعلی صدوقی بود. باعث و واسط این دیدار آقای سیدمحمد خاتمی بود، چون آن مرحوم به‌سختی کسی را می‌پذیرفت. حدود یک ساعتی که لاینقطع سخن گفت، از یاد نمی‌برم نقد حوزه‌ها و روحانیت بود. تأکید و تکرارش این بود که نظام فقهی موجود حوزه‌ها نجات‌بخش انسان‌های محروم امروز نیست. اسلامی که در حوزه معارفی خراسان شناخته بود و در کنار آن ارتباط وثیقی که با روشنفکر‌های آن عصر داشت و در میان تزاحم و تعارض اسلام و مارکسیسم قرار گرفته بود، باعث شد دیدگاهش به اسلام دیدگاه عدالت‌خواهانه باشد. او اسلام منهای عدالت اجتماعی را اسلام نمی‌دانست. در جامعه دینی وجود طبقات اجتماعی و تفاوت‌های فاحش مادی برایش معنا نداشت و به تعبیر خودش آن‌ها را «جامعه قانونی» می‌دانست نه «قرآنی».

تمام درد و دغدغه استاد حکیمی کاهش رنج انسان‌ها از طریق برتری عدالت بود. اسلام را دین زندگی و معاش، معاشِ عزتمند می‌دانست. مجموعه‌ای که از احادیث و روایات در یک موضوع‌بندی بی‌بدیل، به همت دو برادر بزرگوارش آقایان مرحوم استاد «علی حکیمی» و استاد «محمد حکیمی» درآورد نامش را «الحیاه» گذاشت. چند روایت همواره ترجیع‌بند سخنانش بود؛ یکی از امام علی (ع) که می‌فرماید: «اگر حکومت اسلامی راستین بر سر کار باشد احکام نورانی اسلام زندگانی همه شما را روشن می‌کند و سامان می‌دهد و در جامعه اسلامی فقری و نیازی و نیازداری نمی‌ماند و به احدی ظلم نمی‌شود؛ مسلمان یا غیرمسلمان».

دیگری از امام کاظم (ع) که می‌فرماید: «لو عُدل فی الناس، لاستغنو»؛ اگر عدالت در کار بود فقیری دیده نمی‌شد. نوع نگاهی که حکیمی از این دست روایات اندوخته بود او را در برابر عدالت‌جویان مارکسیست از پایگاه دین سربلند می‌کرد. کسانی که او را فیلسوف عدالت نامیده‌اند شاید بی‌جا نگفته باشند. البته عدالت فیلسوفانه که از افلاطون شروع می‌شود و به جان رالز می‌رسد، در ادبیات حکیمی نمی‌گنجید. او به‌دنبال تفسیر عدالت به معنای نظری نبود و همان می‌خواست که انبیا وعده‌اش داده بودند و آن را رسالت خود می‌دانستند: «لیقوم الناس بالقسط». کتابی که در سال‌های پیش از انقلاب درباره ادبیات نوشت، نامش را «ادبیات و تعهد در اسلام» گذاشت. ا

ز آنجاکه شاگرد مرحوم ادیب‌نیشابوری بود، ادبیات عرب را به نیکی فراگرفته بود. اشعار عربی در استقبال اشعار ابن‌سینا سروده بود. سراینده غزلیات زیبای فارسی بود، ولی او شعر را برای شعر و ادبیات را برای ادبیات نمی‌خواست. هنر شاعر را در این می‌دانست که نسبت به جامعه‌اش تعهد داشته باشد. بیدارگر و آگاهی‌بخش باشد. از او در چند سطر سخن‌گفتن یا نوشتن خطاست. بهترین سطری که برای او می‌توان نوشت این است که به آنچه می‌دانست، معتقد بود و به آنچه معتقد بود عامل بود. ذهن و زبان و عملش با هم انطباق داشت. چون معارف اصلی خود را از عالم نامدار خراسان، مرحوم شیخ مجتبی قزوینی فراگرفته بود. عرفان واقعی داشت و ساده‌زیستن و، چون محرومان زیستن را شاکله دینداری خود می‌دانست و در چهارراه اندیشه فانوس قرآن و عترت را فراراه خود داشت.

تا آنجا که نزدیک نیم‌قرن او را می‌شناختم باورم این است که هیچ‌گاه برخلاف عقیده‌اش سخن نگفت و برخلاف سخنش عمل نکرد. در پایان یکی از غزلیات او را می‌آورم: غم آن نیست که در آتش غم سوخته‌ایم/ حسرت ما همه اینست که کم سوخته‌ایم! / نقشی از پرتو ما در خم این پهنه نماند/ آفتابیم که بر بام عدم سوخته‌ایم/ آتش عشق تو را بر دل ما منتهاست/ شمع جمعیم که سر تا به قدم سوخته‌ایم/ دعویِ ره به درون یافتن از ما بی‌جاست/ بی‌نصیبیم که در طَوف حرم سوخته‌ایم/ شاد از آنیم که با این‌همه امّید و طلب/ تشنه‌کامیم و برِ اَبر کرم سوخته‌ایم.
 

اخبار ویژه ۲ شهریور


روزنامه کیهان

سازندگی: اصلاح‌طلبان پیام «نه» بزرگ مردم را نگرفتند

ارگان حزب کارگزاران تصریح کرد: اصلاح‌طلبان در انتخابات با «نه» بزرگ مردم مواجه شدند، اما شوربختانه پیام این نه، از سوی اصلاح‌طلبان گرفته نشده است. روزنامه سازندگی به قلم عبداله مومنی نوشت: گفتمان اصلاح‌طلبان از زایش و اقناع نظری وامانده است، بیان مطالباتش شمولیت حداقلی دارد و نیاز‌ها و مطالبات جدید را پوشش نمی‌دهد و در سطح سازماندهی به هیئت و فرقه شبیه شده است. در سطح رفتار سیاسی، حاملان این جنبش استحاله یافته‌اند و نیز تکرار رهبرانش دیگر موج و شوقی را در جامعه برای بسیج اجتماعی برنمی‌انگیزاند. این وضعیت و حال اصلاح‌طلبی در دوره کنونی است. برای این موجود اجتماعی که علائم حیاتی آن با بحران روبه‌رو است، نمی‌توان با مسکن‌های فوری و پاسخ‌های دم‌دستی به سراغ درمانش رفت.

ناگفته نماند که در خصوص امکان بازسازی جبهه اصلاحات، هنوز شوربختانه ایده و یا سخن واقع‌گرایانه‌ای از سوی اصلاح‌طلبان که حامل دریافت پیام «نه بزرگ مردم» به اصلاح‌طلبی باشد ارائه و دریافت نشده و حتی کسی نیز ایده و راهبردی را در سطح اظهارنظر نیز بیان نکرده است. البته در برخی از سخنان، چند نفر از چهره‌های اصلاح‌طلب، راهکار‌هایی را تجویز کرده‌اند که قصدشان این بوده که فرآیند بازسازی و راه‌سازی را به محوریت یک شخص تقلیل دهند. حقیقتا این امری که آن‌ها در پی اجرایش هستند، نه تنها راهکار اساسی و ناجی اصلاحات نیست بلکه فرار از بحران و حتی فرار به جلو مسببین شکست و استحاله نیرو‌های اصلاح‌طلب است که با نوسازی بنیادین و ثمربخش مخالفند و پوست‌اندازی را برنمی‌تابند.

این‌گونه راهکار‌هایی که تاکنون در حد اظهارنظر و بیان ارائه شده، حقیقتا بیشتر از بازآفرینی اصلاحات و آتیه آن، شبیه به امتناع بازسازی اصلاحات است؛ زیرا اکنون هویت و معنای اصلاح‌طلبی دچار بحران عمیق است. شکست اخیر لیست جمهور و میزان رای حدود ۳۰ هزار نفره در سطح شورای شهر تهران برای این لیست، نشان از آن داشت که اصلاح‌طلبی باید دست به نوسازی عمیق گفتمانی و راهبردی بزند تا اثر این نوسازی، هم بر جابه‌جایی نسلی و هم بر تکوین سازماندهی خود را نشان دهد و آشکار سازد. تزریق خون تازه به اصلاحات، نیازمند خلاقیت و نوآوری در تمامی سطوح است که از سخنان کهنه و چهره‌های تکراری و البته ناکارآمد، عملی برنمی‌آید. در جهت بازسازی اصلاحات و بازیابی معطوف به کارآمدی، ضرورت دارد که نسلی از افراد فعال سیاسی در جریان اصلاحات کناره‌گیری و بازنشسته شوند و کادرسازی و انتقال تجربه بپردازند.
 

نابسامانی صندوق‌های بازنشستگی یادگاری وزیر رفاه برای دولت جدید

مقامات وزارت تعاون، کار و رفاه دولت روحانی لابه‌لای گزارش‌های خود، به نابسامانی مدیریتی در صندوق‌های بازنشستگی اذعان می‌کنند. روزنامه شرق در ویژه‌نامه‌ای تبلیغاتی که برای مدیران این وزارت منتشر کرده، از قول محمد شریعتمداری وزیر مربوط ادعا کرد که این مشکلات به تصمیمات ۵ دهه گذشته برمی‌گردد(!): صندوق‌های بازنشستگی کشورمان، با وجود اهمیت انکارناپذیر و شمار اقشار تحت پوشش این صندوق‌ها، متأسفانه هم اکنون در وضعیت نامطلوبی قرار دارند و شرایط شکننده و نامتعادل منابع و مصارف که توانمندی آن‌ها برای استمرار ارائه خدمات را زیر سؤال برده و همچنین وابستگی برخی از صندوق‌های بزرگ به کمک‌های دولتی، به یکی از چالش‌های مهم کشور تبدیل شده است.

بارزترین نمود روزمرگی و بی‌توجهی به عواقب تصمیمات گاه خلق‌الساعه در این حوزه، اجرای سیاست‌هایی است که «ناپایداری منابع» را ایجاد و سپس به ابعاد بحران عدم تعادل و توازن منابع و مصارف دامن زده است. در این زمینه، می‌توان به تصویب قوانین و مقررات پنج دهه گذشته در حوزه‌هایی مانند بازنشستگی‌های پیش از موعد، معافیت‌های غیرکارشناسی برخی کارفرمایان و کارگاه‌ها از پرداخت بخشی از حق بیمه، تسهیل غیرمنطقی و غیر اصولی شرایط بازنشستگی برخلاف روند‌های جهانی، گسترش پوشش بیمه‌ای به اقشار جدید بدون تأمین منابع پایدار و... اشاره کرد که اجرای آنها، سبب «افزایش مصارف» صندوق‌ها شده است بدون آنکه به وضعیت «منابع» و ورودی صندوق‌ها و لزوم توازن منطقی میان آن‌ها توجه کافی صورت گیرد.... اینک و در شرایطی که اجرای اصلاحات در حوزه صندوق‌ها با هدف بهره‌مندی حداکثری از خدمات این صندوق‌ها به ضرورتی گریزناپذیر تبدیل شده و واقعیت‌های تلخی مانند محرومیت هفت میلیون کارگر رسمی از هر نوع بیمه‌ای می‌تواند چالش‌های بزرگی برای کشور ایجاد کند، کمتر تردیدی باقی مانده که زمان اتخاذ تصمیم‌های هر چند سخت، اما راه‌گشا و کارشناسی فرا رسیده و باید اجماع و اراده‌ای در سطوح کلان شکل گیرد.

امیدواریم دولت آینده نیز با لحاظ اهمیت و فوریت موضوع اصلاحات در نظام بازنشستگی و صندوق‌های بازنشستگی، در حوزه طراحی و اجرای نظام جامع تأمین اجتماعی گام‌های تکمیلی را با دقت و با در نظر گرفتن ملاحظات کارشناسی بردارد. شرق همچنین از قول حجت میرزایی معاون وزیر تعاون و کار و رفاه می‌نویسد: بحران صندوق‌های بازنشستگی از آنچه تصور می‌کنیم به ما نزدیک‌تر و از آنچه برآورد می‌کنیم آسیب‌زاتر و ابعاد آن از دولت و صندوق‌ها یا شش میلیون خانوار بازنشسته فراگیرتر و دامنه و عمق آفات حاصل از آن از مشکلی مالی یا بودجه‌ای همچون تأخیر یا تعویق در پرداخت حقوق بسیار بیشتر است.

یادآور می‌شود محمد شریعتمداری هنگام تصدی وزارت صمت در دولت روحانی، به خاطر کارنامه منفی در معرض اعتراض مردم و استیضاح و برکناری قرار داشت. اما روحانی با زرنگی، وی را به عنوان وزیر رفاه به مجلس دهم (همسو) معرفی کرد و مجلس هم به او رأی اعتماد داد. وی رئیس ستاد انتخاباتی روحانی در سال ۹۶ بود و هنگام نامزدی مدعی شده بود می‌خواهد دولت سوم خاتمی را تشکیل بدهد(!)

دنیای اقتصاد: تورم ۵۰ درصد حاصل سوءمدیریت دولت روحانی است
«دولت یازدهم و دوازدهم به ویژه در بازه زمانی ۹۷-۹۲ سیاست‌های اشتباهی را در زمینه اقتصادی در پیش گرفت که نه تنها به نتیجه مطلوب خود نرسید بلکه پیامد‌های زیان‌باری برای نظام بانکی و اقتصاد کشور به‌همراه داشت. رشد نقدینگی فزاینده، تورم بالا، بحران ارزی و تشدید ناترازی سیستم بانکی از آثار اجرای این سیاست‌هاست.»

روزنامه دنیای اقتصاد از روزنامه‌های حامی دولت روحانی ضمن انتشار مطلب فوق و بازخوانی تجربه ناکام دولت تدبیر و امید در حکمرانی پولی و بانکی نوشت: با روی کارآمدن دولت آقای روحانی، گفتمانی خودنمایی کرد که محور‌های اصلی آن «خروج غیرتورمی از رکود» و «سالم‌سازی نقدینگی» بود. طبق این گفتمان، سیاست دولت برای کنترل تورم مهار رشد نقدینگی از طریق کنترل پایه پولی بود. اتخاذ سیاست پولی انقباضی شدید توسط بانک مرکزی و عدم استقراض دولت از بانک مرکزی از سال ۹۲ باعث افت شدید تزریق پایه پولی به سیستم بانکی شد. آمار‌ها حاکی از آن است که سهم خالص بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی در پایه پولی به طور متوسط در دولت نهم و دهم ۳۷/۲ درصد بوده اما این عامل در بازه زمانی ۹۶-۹۲ تنها سهم ۳ درصدی در رشد پایه پولی داشته است. نکته مهم آن است که در بازه زمانی ۹۶-۹۲ به علت رشد فزاینده اضافه برداشت بانک‌ها از بانک مرکزی (به علت ناترازی)، سهم بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی در رشد پایه پولی به طور متوسط ۱۰۱/۹ درصد بود؛ درحالی که این عامل در دولت نهم و دهم به طور متوسط صرفا به اندازه ۸/۷ درصد نقش داشته است.

رشد پایه پولی در بازه زمانی نیمه ۹۲ تا نیمه ۹۷، معادل ۱۹/۱ درصد یعنی یک درصد کمتر از میانگین رشد پایه پولی پس از انقلاب و ۳/۴ درصد کمتر از میانگین رشد پایه پولی در دولت نهم و دهم بوده است. طبیعتا منطق گفتمان مذکور (افت رشد نقدینگی از طریق کنترل پایه پولی) حکم می‌کرد که رشد نقدینگی نیز در بازه ۹۷-۹۲ کمتر از بازه۹۲-۸۴ باشد، اما جالب است که رشد نقدینگی در بازه ۹۷-۹۲، ۲۷ درصد یعنی ۹/۰ درصد بیشتر از متوسط رشد نقدینگی در بازه ۹۲-۸۴ و حتی بیشتر از متوسط رشد نقدینگی بعد از انقلاب بوده است؛ بنابراین نه تنها رشد نقدینگی کاهش نیافت، بلکه کیفیت رشد پایه پولی و نقدینگی کاسته شد؛ به این معنا که قبل از آن قسمت مهمی از پایه پولی به هزینه‌های عمومی دولت اختصاص داشت (عرضه فعالانه پایه پولی)، اما در این سال‌ها صرف پرکردن کسری بانک‌ها به ویژه بانک‌های خصوصی (اضافه برداشت) شد (عرضه منفعلانه پایه پولی). همچنین به‌واسطه کاهش توان بانک‌ها در وام‌دهی و به‌جای آن امهال مطالبات قبلی و افزایش سهم پرداخت سود به سپرده‌ها در خلق پول جدید کیفیت رشد نقدینگی افت کرد.

به واسطه سیاست پولی انقباضی تورم به زیر ۱۰ درصد رسید و در ظاهر، دولت به وعده خود به مردم عمل کرده بود، اما غافل از اینکه بالا بودن نرخ سود سپرده‌های سرمایه‌گذاری باعث انباشت نقدینگی در بانک‌ها و کاهش موقتی تورم شده، اما رشد نقدینگی کاهش نیافته و بلکه به صورت درون‌زا رشد کرده است. گویی سیل عظیم نقدینگی با فنر فشرده شده بود و کافی بود با یک شوک این فنر جهش کند که متاسفانه این اتفاق در سال ۹۶ رخ داد. در ادامه با بروز بحران ارزی و رسیدن تورم نقطه به نقطه به بالای ۵۰ درصد، همه دستاورد‌های تورمی موقت و شکننده دولت تدبیر و امید نابود شد.

ناگفته نماند که بالابودن نرخ سود بانکی، هزینه تولید را نیز بالا برده و منجر به تداوم و تشدید رکود اقتصادی شده بود. البته بانک مرکزی در میانه‌های سال ۹۴ در چارچوب بسته خروج از رکود، با افزایش عرضه ذخایر تا حدی نرخ سود بین بانکی را کاهش داد، اما به واسطه دغدغه‌های تورمی دولت، این سیاست متوقف شد و مجددا نرخ افزایش یافت؛ بنابراین نه‌تن‌ها نتیجه مطلوب این گفتمان محقق نشد، بلکه آثار زیان‌باری بر نظام بانکی (اعسار ترازنامه‌ای) و اقتصاد (بحران ارزی، تورم بسیار بالا و...) وارد کرد که باید از آن عبرت گرفته شود. دولت سیزدهم لازم است اصلاح قوانین حاکم بر نظام بانکی، رفع ناترازی پنهان شبکه بانکی، افزایش قدرت نظارتی و اصلاح ساختار بانک مرکزی و اعمال سیاست‌های احتیاطی کلان بر شبکه بانکی توسط بانک مرکزی را جزو اولویت‌های اصلی خود قرار دهد. طبیعتا اصلاح ساختاری بودجه و تقویت بخش‌های مولد، پازل اصلاحات اقتصادی را تکمیل می‌کند. روزنامه دنیای اقتصاد در این یادداشت از دولت سیزدهم خواسته تا از سوء عملکرد دولت روحانی درس بگیرد.
 

افتتاح پروژه‌های دولت گذشته بدون تدارک پروژه برای دولت جدید

دولت روحانی در زمینه پروژه‌های نفتی، کاشته‌های دولت قبلی را برداشت کرد بی‌آنکه خودش هم چیزی بکارد. نتیجه هشت سال وقت تلف کردن برای توسعه میادین نفتی کشور، مصیبتی است که به دولت سیزدهم رسیده است؛ دولتی که باید از نو شروع کند. به گزارش روزنامه جوان اصولاً پروسه تولید از میادین نفت زمانبر است. از روزی که مراعات اکتشافی آغاز می‌شود تا روزی که قرارداد توسعه امضا شود و میدان نفتی به تولید برسد حداقل به شش سال زمان نیاز است، البته این کمترین زمان برای توسعه میادین نفتی است.

یک اصل بدیهی در صنعت نفت، دهه‌هاست نهادینه شده است. این اصل می‌گوید دولت‌ها برای دولت بعد کار می‌کنند؛ پس از امضای قرارداد، کار توسعه را آغاز کرده و دولت بعد، با تکمیل آن از میادین بهره‌برداری می‌کند. به همین دلیل است که دولت تدبیر و امید در دوره هشت ساله خود به مدد قرارداد‌های دولت نهم و دهم و پیشرفت بالای پروژه‌های نفتی، امروز مدعی است که توانسته میزان تولید را افزایش دهد. استفاده از میادین آزادگان شمالی، یاران، یادآوران، آذر و... همگی در دولت گذشته اجرایی شده و دولت روحانی در دوره نخست، با بهره‌برداری از آن‌ها توانسته بود میزان تولید را افزایش دهد.

با همین ابزار، در بوق و کرنا شد که دولت مستقر، کاری کرد کارستان! توانست با دست خالی ظرفیت تولید نفت را افزایش دهد، در حالی که اگر این پروژه‌ها در دولت قبل اجرایی نمی‌شدند، وزارت نفت در دوره زنگنه چیزی برای افتتاح نداشت. این موضوع نشان می‌دهد دولتی که سر کار می‌آید، از سفره دولت قبلش می‌خورد و این موضوع در نفت، یک اصل پذیرفته شده است. اما این دولت چه چیزی قرار است به دولت سیزدهم تحویل دهد؟ چهار سال نخست دولت تدبیر و امید، به تدوین قرارداد‌های جدید نفتی و مذاکره گذشت؛ در سال ۹۲ کمیته‌ای در وزارت نفت تشکیل شد که وظیفه داشت نسل جدید قرارداد‌های نفتی را تدوین کند.

گفته شد تا پایان سال ۹۶ بیش از ۱۰ قرارداد بزرگ امضا می‌شود، ولی هرچه زمان به جلو رفت، قراردادی امضا نشد و شرکـت‌های خارجی ترجیح دادند دور ایران را خط بکشند. در دوره دوم، با وجود تقلای وزارت نفت برای کشاندن شرکت‌های خارجی، کسی نیامد تا به گفته وزیر امور خارجه، همه چیز در سراب ورود شرکت‌های غربی نابود شود. با افزایش انتقادات به عملکرد وزارت نفت، این نهاد تصمیم گرفت به‌جای شرکت‌های خارجی، با شرکت‌های ایرانی وارد مذاکره و امضای قرارداد شود. چند مراسم برای امضای قرارداد‌ها برگزار شد و نمایش‌ها کلید خورد. چند برگه کاغذ در ضیافت دوربین‌ها دست به دست شد به اسم قرارداد‌های جدید، اما نگاهی به عملکرد‌ها نشان می‌دهد بیشتر این قرارداد‌ها در مرحله خاک‌بازی متوقف مانده و تنها برای شرکت ملی نفت، ایجاد تعهد کرده است.

روزنامه وطن امروز

پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت

علامه محمدرضا حکیمی اسلام‌شناس عدالتخواه
حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در پیامی درگذشت عالم و متفکر برجسته جناب آقای محمدرضا حکیمی را تسلیت گفتند.
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن پیام رهبر حکیم انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم
با تأسف و تأثر خبر درگذشت عالم و متفکر برجسته جناب آقای محمدرضا حکیمی قدس‌الله‌نفسه را دریافت کردم. ایشان دانشمندی جامع، ادیبی چیره‌دست، اندیشه‌ورزی نوآور و اسلام‌شناسی عدالتخواه بودند. ایشان عمر را فارغ از آرایه‌ها و پیرایه‌های مادی، در خدمت معارف والای قرآن و سنت گذرانده و آثاری ارزشمند از خود به جا نهادند. بهره‌گیری از محضر پرفیض و نفس گرمِ استادان معرفت و معنویت در مشهد مقدس، ذخیره‌ای از توکل و تعبد و غنای نفس در دل و جان این شخصیت عزیز به جا نهاده بود که تا آخر عمر با‌برکتش وی را استوار می‌داشت. اینجانب فقدان اندوهبار این رفیق دیرین را به خاندان مکرم حکیمی و بازماندگان بویژه برادر بزرگوار ایشان و نیز به همه دوستان و علاقمندان آن مرحوم تسلیت عرض می‌کنم و رحمت و مغفرت الهی را برای وی مسألت می‌نمایم.
سیّدعلی خامنه‌ای
یکم شهریور ۱۴۰۰
 

مرحوم حکیمی تمام عمر شریف خود را وقف تبیین معارف اسلامی کرد

رئیس‌جمهور در پیامی با تسلیت رحلت عالم وارسته محمدرضا حکیمی، این ضایعه تأسف‌بار را به عموم ارادتمندان وی بویژه مردم مشهد مقدس و همچنین به خاندان مکرم حکیمی تسلیت گفته و از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر مسألت کرد.
متن پیام تسلیت حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی به شرح زیر است:

انالله و انا الیه راجعون
إذا ماتَ المؤمن الفقیه ثلُمَ فی ألإسلام ثُلمه لا یَسُدّها شَیء
رحلت عالم وارسته و استاد بزرگوار، جناب آقای محمدرضا حکیمی موجب تأثر و اندوه فراوان گردید. این اندیشمند گرانقدر و متفکر فرزانه که از مدافعان و حامیان نهضت حضرت امام خمینی (ره) بود، با سلامت نفس و بینش عمیق دینی، تمام عمر شریف خود را وقف تبیین معارف و فرهنگ اسلامی و ترویج مکتب نجات‌بخش اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) کرد و با تألیف آثار ارزشمند متعددی از جمله دایره‌المعارف ماندگار الحیاه، گنجینه‌ای پربار و درخشان از خود به یادگار گذاشت.

کیمیای عدالت و بحث و فحص درباره ابعاد آن، دغدغه همیشگی آن مرحوم بود و خود نیز با حرکت بر سبیل ساده زیستی و بی‌توجهی به زخارف دنیوی، الگویی عملی برای همه دوستداران این مفاهیم ارزشمند رقم زد. اینجانب این ضایعه تأسف‌بار را به عموم شاگردان و ارادتمندان ایشان بویژه مردم عزیز مشهد مقدس و همچنین به خاندان مکرم حکیمی و برادر بزرگوار ایشان تسلیت گفته و از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات و حشر با اولیای الهی و برای بازماندگان صبر و اجر مسألت دارم.
 

اژه‌ای: با خائنان به سلامت مردم قاطعانه برخورد شود

حجت‌الاسلام والمسلمین محسنی‌اژه‌ای در جلسه صبح روز گذشته شورای عالی قوه قضائیه خاطرنشان کرد: قوه قضائیه با همه توان دولت جدید را در رفع موانع تولید، از بین بردن بستر‌های فساد و مبارزه جدی و سریع با اخلالگران در نظام اقتصادی و کسانی که علیه مردم عملیات روانی انجام می‌دهند، یاری خواهد داد. به گزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، محسنی‌اژه‌ای تصریح کرد: نباید به بهانه حفاظت، مزاحمتی برای مردم ایجاد کرده و از مردم جدا شویم، اما متأسفانه گاهی احساس می‌شود برای مردم دردسر و برای بیت‌المال هزینه ایجاد می‌شود که باید نسبت به این مساله ارزیابی مجددی داشت.

رئیس قوه قضائیه با تبریک روز پزشک و تقدیر از زحمات و تلاش‌های کادر درمان کشور بویژه در میدان جهاد و مبارزه با ویروس کرونا در یک سال و نیم اخیر، گفت: تقدیر و تشکر لسانی از مدافعان سلامت کافی نیست و همه دستگاه‌ها بویژه دستگاه قضا باید تلاش کنند کادر درمان بدون مشکل و دغدغه کار خود را انجام دهد. رئیس قوه قضائیه در ادامه خاطرنشان کرد باید برای صیانت از اعتبار کادر درمان کشور با کسانی که با احتکار یا فروش داروی تقلبی و اقدامات مشابه نسبت به سلامت مردم خیانت و کار خادمان اصلی این عرصه را بی‌نتیجه یا کم نتیجه می‌کنند، قاطعانه برخورد شود.

وی به دادستان کل کشور به عنوان مدعی‌العموم و سازمان بازرسی مأموریت داد با کسانی که در این شرایط سخت نسبت به سلامت مردم در هر حوزه‌ای از پیشگیری تا درمان خیانت می‌کنند، با جدیت و حساسیت برخورد کنند و اجازه ندهند زحمات مدافعان سلامت زیر سوال برود. رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنانش از دادستان تهران به دلیل سرکشی‌های دوره‌ای به تحت نظرگاه‌ها و زندان‌ها و همچنین از اقدامات وی برای آزادی مشروط و ارفاقات قانونی به کسانی که حضورشان در زندان ضرورتی نداشته است، تقدیر و بر تداوم روند آزادی این افراد تأکید کرد. حجت‌الاسلام والمسلمین محسنی اژه‌ای در ادامه بر تداوم نظارت‌ها بر تحت نظرگاه‌ها و زندان‌ها تأکید کرد و متذکر شد تحت نظرگاه‌ها و بازداشتگاه‌های کلانتری‌ها و اداره آگاهی باید بیشتر مورد بازرسی قرار گیرند تا مشکلات و مسائل این مجموعه‌ها برطرف شود.

روزنامه خراسان

مهلت ۴ روزه برای فروشندگان سهام عدالت

ایسنا - شرکت سپرده گذاری مرکزی با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد: آن دسته از مشمولان سهام عدالتی که سفارش فروش سهام خود را در ماه‌های گذشته در درگاه‌های الکترونیکی شرکت‌های کارگزاری یا سیستم بانکی ثبت کرده اند، اما با توجه به تغییرات قیمتی ایجاد شده از روز ثبت سفارش تاکنون، قصد انصراف دارند، تنها تا پایان هفته جاری (۵ شهریور ۱۴۰۰) مهلت دارند، سفارش‌های خود را لغو کنند.
 

افزایش ۱۵ درصدی قیمت تایر

فارس - با مصوبه هیئت مدیره انجمن تایر، قیمت تایر‌های تولیدی در کشور ۱۵ درصد افزایش یافت. مصطفی تنها، سخنگوی انجمن تولیدکنندگان تایر اظهار کرد: با توجه به افزایش قیمت مواد اولیه تولید تایر، پیشنهاد رشد ۱۵ درصدی قیمت تایر پیگیری و در نهایت با هماهنگی سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولید کنندگان، مقرر شد این میزان افزایش قیمت برای تایر‌های تولیدی در کشور اعمال شود.

روزنامه ایران

رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی محرمانه است

خبر اول اینکه، رئیس مجلس تقاضای برگزاری جلسه غیر علنی قبل از رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی را رد کرد و گفت که رأی نمایندگان به وزرای پیشنهادی به صورت مخفیانه است. به گزارش مهر، در جلسه دیروز مجلس عزت‌الله اکبری، رئیس کمیسیون صنایع و معادن مجلس در تذکری با بیان اینکه رئیس جمهور درباره صلاحیت وزرا با رؤسای کمیسیون‌ها مشورتی نداشت، گفت: پیشنهاد می‌کنم که پیش از رأی‌گیری در روز چهارشنبه، یک ساعت جلسه غیرعلنی داشته باشیم تا مشخص شود چه مراحلی در این مدت طی شده است و آیا رئیس جمهوری با هیأت رئیسه مجلس مشورت و نظر مجلس را اخذ کرده است یا خیر. محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس در پاسخ به این تذکر، گفت: نمی‌توان جلسات رأی اعتماد در مجلس شورای اسلامی را به صورت غیرعلنی برگزار کرد و مذاکرات به صورت زنده از رسانه ملی پخش می‌شود. بر اساس آیین نامه داخلی رأی‌گیری در روز رأی‌گیری هم کاملاً به صورت محرمانه انجام می‌شود. رئیس مجلس گفت: درخصوص اینکه درباره وزرا مشورت شده است یا خیر، فارغ از این موضوع باید بگویم قانون اساسی تصمیم نهایی تعیین تکلیف وزرا را برعهده نمایندگان محترم گذاشته است، در این فرصت بررسی صلاحیت وزرا، نمایندگان بر اساس تکلیف خودشان تصمیم می‌گیرند و اگر نظری دارند و احساس می‌کنند ایرادی وجود دارد می‌توانند با رأی خود وظیفه خود را انجام دهند.
 

ادعای امریکا درباره هدف قرار دادن پهپاد ایرانی

خبر دیگر اینکه، ارتش امریکا ادعا کرده است یک هواپیمای بدون سرنشین ایران را در سوریه هدف قرار داده است. به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری رویترز، «وِین ماروتو»، سخنگوی ائتلاف تحت رهبری امریکا در این باره گفت: هواپیما‌های ائتلاف موفق شدند یک هواپیمای بدون سرنشین را رهگیری و در منطقه مرزی با سوریه هدف قرار دهند. این مقام ارتش امریکا در ادامه تصریح کرد که این هواپیمای بدون سرنشین روز شنبه در شرق سوریه توسط یک جت جنگنده هدف قرار گرفت. پهپاد مذکور از انواع پیشرفته پهپاد‌های موجود در جهان بود. همچنین شبکه فاکس نیوز هم درباره این خبر مدعی شد: روز شنبه یک هواپیمای بدون سرنشین که گفته می‌شود متعلق به ایران بوده است پس از پرواز بسیار نزدیک در محدوده یک پایگاه نظامی امریکایی در شرق سوریه که محل استقرار بیش از ۹۰۰ نظامی این کشور است، هدف حمله قرار گرفت و سرنگون شد.
 

رزمایش دریایی ایران، روسیه و چین در خلیج فارس

 دست آخر اینکه، سفیر روسیه در تهران می‌گوید نیرو‌های دریایی ایران، روسیه و چین در اواخر سال جاری میلادی یا اوایل سال بعد، رزمایش نظامی با تمرکز بر امنیت دریانوردی و مبارزه با راهزنی دریایی در خلیج فارس برگزار می‌کنند. به گزارش فارس «لوان جاگاریان» در تهران اعلام کرد که این رزمایش نظامی شامل شناور‌های دریایی از ارتش‌های سه کشور می‌شود که روی امنیت دریانوردی و مبارزه با راهزنی دریایی تمرکز دارد. وی در این‌باره توضیح داد: «روسیه درخصوص مسائل مرتبط با برخی حوادث برای کشتی‌ها در خلیج عمان مبالغه و گزافه‌گویی نمی‌کند. سفیر مسکو در تهران با بیان اینکه روسیه به گرم‌شدن روابط بین ایران و برخی کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس توجه دارد، گفت: «روسیه تأیید می‌کند که ایران و کشور‌های عربی به‌دنبال تنش‌زایی نیستند». «جاگاریان» درباره همکاری نظامی با ایران نیز اظهار داشت که در پی برداشته‌شدن تحریم تسلیحاتی سازمان ملل از تهران، دو کشور اکنون در حال انجام گفتگو‌هایی درباره خرید و فروش محصولات نظامی هستند. پیش از این نیز شناور‌های نظامی چند کشور از جمله ایران در رژه بزرگ دریایی این کشور به تاریخ سوم مرداد (بیست‌وپنجم جولای) شرکت کرده بودند.

روزنامه شرق

در سایه ممنوعیت تشکیل احزاب سیاسی / قطر انتخابات شورای مشورتی برگزار می‌کند

بر اساس دستور امیر قطر برای نخستین بار در این کشور انتخابات پارلمانی برگزار خواهد شد. در سال ۲۰۰۸، سندی تحت عنوان چشم‌انداز ملی قطر در سال ۲۰۳۰، تدوین شد و بر اساس این سند، قطر تا سال ۲۰۳۰ باید به میزان قابل توجهی از توسعه در چهار حوزه اقتصادی، اجتماعی، انسانی و زیست‌محیطی دست یافته باشد. همچنین از سال ۲۰۱۹ میلادی تاکنون امیر قطر، دو رویداد مهم مسیر پیش‌روی این کشور را ترسیم کرد؛ نخست تدوین سند چشم‌انداز ۲۰۳۰ و دوم انتقال قدرت از شیخ حمد به پسرش تمیم بن حمد آل ثانی.

به گزارش رویترز، شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر روز گذشته با صدور حکمی اعلام کرد انتخابات سراسری برای گزینش دوسوم قانون‌گذاران شورای مشورتی کشور دوم اکتبر آینده برگزار می‌شود. شهروندان قطری در این انتخابات ۳۰ نفر از ۴۵ عضو شورا را بر‌می‌گزینند و امیر قطر ۱۵ عضو دیگر را منصوب می‌کند.
اختیارات پارلمان در قطر شامل قانون‌گذاری، تصویب سیاست‌های کلان و تدوین پیش‌نویس بودجه است و بنابراین نهادی تشریفاتی به حساب نمی‌آید. با وجود آنکه قانون انتخابات این کشور، بر اساس تبصره‌های خود تعداد افرادی که صلاحیت رأی‌دادن دارند را به‌شدت محدود کرده است، اما کماکان چنین اقدامی به منزله مشارکت مردمی و یک رکن اساسی از دموکراسی تلقی می‌شود. این شورا همچنین بر قوه مجریه، به استثنای نهاد‌های تعیین‌کننده سیاست‌های دفاعی، امنیتی، اقتصادی و سرمایه‌گذاری، نظارت دارد.

این در حالی است که این کشور کوچک، اما ثروتمند حاشیه جنوبی خلیج فارس، تشکیل احزاب سیاسی را ممنوع کرده است. در نهایت آنچه آشکار به نظر می‌رسد این مسئله است که قطر در راستای نوسازی و ادغام در جامعه جهانی بر شناسایی و رفع نقاط ضعف خود تمرکز کرده است. حال باید دید آیا قطر به چشم‌انداز پیش‌بینی‌شده خود دست خواهد یافت و در عمل، غلبه بر محدودیت‌های جغرافیایی، جمعیتی، ژئوپلیتیکی و... تا چه اندازه ممکن است.
 

مسعود بارزانی: اقلیم کردستان، افغانستان نیست

رهبر حزب دموکراتیک اقلیم کردستان عراق به ساکنان این اقلیم اطمینان داد که هیچ‌گونه وجه تشابهی میان این اقلیم و افغانستان وجود ندارد. به گزارش شفق‌نیوز، مسعود بارزانی، رئیس حزب دموکراتیک اقلیم کردستان عراق در پیامی به مردم این اقلیم گفت: بعد از آنچه در افغانستان اتفاق افتاد طی روز‌های گذشته موج سیاسی و رسانه‌ای و نگرانی و ناامیدی به خاطر مقایسه بین اقلیم کردستان و افغانستان ایجاد شده است. می‌خواهم به همگان بگویم که هر مردمی در جهان که به خودشان و امکاناتشان تکیه نکنند هر لحظه در معرض نابودی و ویرانی قرار می‌گیرند. پایداری ما نقش بزرگی در حمایت دیگران از ما دارد.

وی گفت: فرق بزرگی بین افغانستان و کردستان و نیرو‌های پیشمرگ و ارتش افغانستان وجود دارد. پیشمرگ‌ها نتیجه تاریخ و خون و اشک مردم کردستان است. این نیرو‌ها صد‌ها حماسه تاریخی آفریدند و اسطوره دروغین داعش را در هم شکستند و در جنگ‌های کوری و بردی و سحیلا پیروز شدند. دشمنان کردستان برای شکستن اراده این مردم برنامه‌ریزی می‌کردند، اما پیشمرگ‌ها و شجاعت مردم کردستان و اراده پولادین آن‌ها طرح‌ها و توطئه‌های دشمن را ناکام گذاشت.

وی گفت: می‌خواهم به همگان اطمینان بدهم که اوضاع کردستان کاملا با بقیه مناطق فرق دارد. کردستان پیشمرگ‌های قهرمان و نیرو‌های خود را دارد و از همه مهم‌تر این است که ما مردمی داریم که اراده دارند. اگر دشمنان به فکر آزار و اذیت مردم بیفتند یا برای آن تلاش کنند ما به سادگی از این مسئله نمی‌گذریم. آن‌ها هرگز نمی‌توانند طرح‌هایشان را به سادگی اجرا کنند.
 

ترکیه و روسیه توافق کردند / امضای قرارداد جدید برای اس-۴۰۰

بر اساس اعلام یک شرکت مشهور تسلیحات‌سازی روسیه، این کشور به‌زودی با ترکیه قرارداد جدیدی درخصوص محموله‌های مربوط به سامانه دفاع هوایی اس-۴۰۰ امضا می‌کند.

به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری اسپوتنیک، آلکساندر میخیف، شرکت دولتی صادرکننده تسلیحات «روسوبورونکسپورت» روسیه دوشنبه گفت مسکو و آنکارا در آینده نزدیک قرارداد جدیدی بر سر تحویل اقلام سیستم‌های دفاع هوایی روسی اس-۴۰۰ تریامف امضا خواهند کرد. میخیف در نشستی گفت: رایزنی‌ها بر سر سیستم‌های اس-۴۰۰ ادامه دارند. من معتقدم آن‌ها هم‌اکنون در مرحله پایانی هستند. در آینده نزدیک، ما با شرکا قرارداد را رسمی کرده و امضا خواهیم کرد.