یادداشت روزنامه‌های ۲۰ شهریور

روزنامه کیهان

چرا آمریکا مهره پیاده را حرکت داد؟/محمد صرفی

روز دوشنبه، ۲۲ شهریور شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره ایران جلسه دارد. دیروز هم رابرت مالی، فرستاده ویژه آمریکا در امور ایران به پاریس رفت تا با مقامات کشور‌های فرانسه، انگلیس و آلمان در این‌باره گفتگو کند.
 
در همین حال خبر‌های غیررسمی و تایید نشده حاکی است ایران درخواست سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تهران را بی‌پاسخ گذاشته است. برخی منابع غربی در این‌باره دست به تحریف زده و مدعی شده‌اند ایران این درخواست را رد کرده، حال آنکه در واقعیت چنین نبوده و تهران فعلا نه با این درخواست موافقت کرده و نه آن را رد کرده است.
 
فعلاً نگاه‌ها به جلسه روز دوشنبه شورای حکام و خروجی آن دوخته شده است. یکی از اصلی‌ترین اعتراضات گروسی به کاهش نظارت آژانس بر فعالیت هسته‌ای ایران برمی‌گردد. گروسی در این مورد درست می‌گوید. جمهوری اسلامی ایران تا خردادماه دسترسی گسترده و نظارت شدیدی بر فعالیت‌های هسته‌ای ما داشت، اما هم‌اکنون این دسترسی و نظارت به حداقل میزان خود رسیده است.
 
گروسی علاقه دارد این کاهش دسترسی و نظارت را به ایران نسبت دهد و در این‌باره فضاسازی کند و به راحتی از کنار این موضوع بگذرد که با چه روندی کار را به اینجا برساند. ابتدا آمریکا بود که براحتی و وقیحانه برجام را زیرپا گذاشت و با قلدری از آن خارج شد. جمهوری اسلامی ایران هیچ واکنشی به این موضوع نشان نداد و به‌طور کامل به تعهدات خود عمل کرد و آژانس هم نظارت بی‌سابقه و شدید خود را بر آن فعالیت‌های حداقلی داشت. در این بین اروپایی‌ها ۱۱ تعهد به ایران دادند که خروج آمریکا از برجام را جبران می‌کنند. بعد‌ها آقای ظریف اعتراف کرد که سه کشور اروپایی به هیچکدام از این تعهدات عمل نکردند.
 
پس از مجموعه این تحولات بود که جمهوری اسلامی به‌صورت گام به گام از تعهدات خود کاست و کار به جایی رسید که امروز می‌بینیم. گرچه آمریکا کلاً از برجام خارج شد و اروپایی‌ها هم به هیچ‌کدام از تعهدات خود عمل نکردند، اما هنوز هم ایران به بخشی از تعهدات خود پایبند است. پس اگر گروسی اعتراضی دارد و می‌خواهد کسی را ملامت کند، باید آمریکا و اروپایی‌ها را مورد خطاب قرار دهد، نه ایران.
 

اما آیا گروسی و اساساً آژانس می‌توانند این‌گونه حرفه‌ای عمل کنند؟

«ژن کویل» که از سال ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۶ در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) مشغول به کار بوده، اظهارنظر قابل تأملی دارد. او می‌گوید؛ «در کنفرانس‌هایی که توسط سازمان بین‌المللی انرژی اتمی در وین برگزار می‌شود، بیش از دانشمندان و متخصصان واقعی، افسران اطلاعاتی در راهرو‌ها قدم می‌زنند. فقط یک مشکل کوچک وجود دارد و آن هم اینکه آن‌ها باید صحبت کنند و شما نمی‌توانید کسی که تاریخ خوانده را به آنجا بفرستید.»
 
سال ۱۳۹۱ «جی کارنی»، سخنگوی وقت کاخ سفید با بیان اینکه آمریکا برنامه هسته‌ای ایران را زیر نظر دارد، گفت: «بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی چشم‌های ما هستند.» سال ۱۳۹۴ دوازده بازرس آژانس از پارچین بازدید کردند. بعد‌ها معلوم شد حداقل دو نفر از آن‌ها جاسوس بوده‌اند. یکی جاسوس سیا و دیگری عامل سازمان اطلاعاتی فرانسه.
 
در واقع برخلاف ظاهر و آنچه باید باشد، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نه یک نهاد فنی که یک نهاد کاملاًً سیاسی است. آمریکایی‌ها در مقطع فعلی، یک‌بار دیگر این نهاد را در راستای اهداف خود فعال کرده‌اند. اما هدف آن‌ها از جنجال جدید چیست و چه می‌خواهند؟ فشار از طریق آژانس به ایران و برای اجبار ایران به شروع مذاکرات در اسرع وقت. ممکن است آن‌ها برای رسیدن به این هدف حتی قطعنامه‌ای هم روز دوشنبه پخت‌وپز کنند.

درباره بازی جدید آژانس و غرب ذکر چند نکته ضروری است؛
۱- اگر آمریکا و سه کشور اروپایی در جلسه شورای حکام دست به اقدام احمقانه زده و علیه ایران قطعنامه صادر کنند، در واقع به پای خود شلیک کرده‌اند. هدف آن‌ها از سرگیری سریع مذاکرات است و چنین قطعنامه‌ای نه تنها ایران را به میز مذاکره نزدیک نمی‌کند بلکه مسیر بازگشت ایران به میز مذاکره را دشوارتر و طولانی‌تر نیز خواهد کرد.
 
موضوعی که در تماس تلفنی چهارشنبه گذشته رئیس‌جمهور ایران و رئیس شورای اروپا نیز انعکاس یافت و آقای رئیسی به شارل میشل گوشزد کرد؛ «همکاری‌های جدی جمهوری اسلامی ایران با آژانس نمونه بارزی از اراده ایران برای شفافیت در فعالیت‌های هسته‌ای‌اش است. طبیعی است در صورت برخورد غیرسازنده در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، انتظار اینکه ایران واکنش سازنده داشته باشد، منطقی نیست. اقدامات غیرسازنده طبیعتاً مخل مسیر مذاکره نیز هست.»

۲- جمهوری اسلامی ایران مذاکره را ترک نکرده و چنین قصدی نیز ندانیز اما در عین حال برای آن عجله‌ای هم ندارد. این موضوع دو دلیل اصلی و مهم دارد؛ نخست آنکه ادامه مذاکره از نظر ایران نیازمند یک بازنگری جدی و عمیق در شیوه و راهبرد مذاکرامذاکراتی
ما پیش از این ۶ دور در وین مذاکره کرده‌ایم و عملاًً هیچ نتیجه‌ای نداشته است و ادامه مذاکرات با راهبرد قبلی عاقلانه نیست و تهران درصدد بازنگری در آن است. این بازنگری زمانبر است و تغییر دکوراسیون اتاق مذاکره نیست که چند روزه قابل انجام باشد. نکته دیگر آنکه تاکنون مذاکره برای ایران چه دستاورد و نفعی داشته است که برای آن سر و دست بشکند و عجله داشته باشد؟
 
۳- مسئله ایران و آژانس با مذاکره فنی قابل حل نیست. چرا؟ چون ماهیت موضوع سیاسی بوده و تا وقتی ما با آنان که نخ‌های عروسک آژانس را در دست داریم به یک توافق سیاسی نرسیم، مسائل فنی نیز هرگز حل نخواهد شد. گروسی را رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی سابق کاخ سفید بر صندلی مدیرکلی آژانس نشاند. آژانس خریدار نیابتی آمریکاست. واشنگتن می‌خواهد از طریق این واسطه امتیازات مفت دریافت کند و وقتی ایران بگوید در قبال دادن امتیازات چه چیزی عاید من می‌شود گروسی جواب بدهد ما یک نهاد فنی هستیم و چه امتیازی می‌توانیم به شما بدهیم! دروغ هم نمی‌گوید. او چیزی برای عرضه کردن به ایران ندارد.
 
۴- و بالاخره از همه مهم‌تر آنکه آمریکایی‌ها یک برنامه بزرگ و جامع برای منطقه دارند. خروج سراسیمه از افغانستان بخشی از این پازل بزرگ است. آمریکایی‌ها برای پیشبرد برنامه خود به شدت به احیای سازوکار ۵+۱ و در پی آن بازگشت به برجام و توسعه آن نیاز دارند. توسعه‌ای که مهار قدرت موشکی ایران و کاهش نفوذ منطقه‌ای آن، دو پایه اصلی آن هستند. داشتن دیدی کلان و جامع از میدان و شرایط آن، لازمه تصمیم و حرکت درست است. گروسی در این شطرنج پیچیده، فقط یک مهره پیاده است.
روزنامه وطن امروز

وقتی نظریه‌ها قربانی واقعیات می‌شوند!/نوید مؤمن

۲ دهه از وقوع حادثه بحث‌برانگیز، مبهم و مشکوک انهدام برج‌های دوقلوی تجارت جهانی از نیویورک سپری شد. حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، به نقطه آشکارساز مداخله گرایی نظامی واشنگتن در جهان اسلام تبدیل شد. جنس و ماهیت این مداخله‌گرایی، صرفا نظامی نبود! شورای ۱۲ نفره نومحافظه‌کارانی که دولت جورج واکر بوش را احاطه کرده بودند، تدوین و پیاده‌سازی نوعی نبرد تمدنی و آخرالزمانی را آغاز کرده بودند. قرار بود در پایان این نبرد، «لیبرال- دموکراسی» به تنها الگوی فکری - عملیاتی در جهان تبدیل شود و دیگر تمدن‌ها در ذیل این الگو، هضم یا حذف شوند.
 
«فرانسیس فوکویاما»، استاد علوم سیاسی دانشگاه «جان هاپکینز»، سال ۱۹۹۲ کتاب خود تحت عنوان «پایان تاریخ و آخرین انسان» را منتشر کرد. بر مبنای این نظریه امروز نظام لیبرال- دموکراسی بویژه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به صورت یک جریان غالب و مسلط درآمده است که همه کشور‌ها و جوامع باید در برابر آن تسلیم شوند. بر اساس ادعای اولیه فوکویاما، آخرین حد تلاش‌ها و مبارزات ایدئولوژی‌های مختلف در نهایت در قالب ایدئولوژی لیبرال- دموکراسی سر برآورده است، بنابراین تصور اینکه نظام سیاسی و فکری محکم‌تر و مطلوب‌تری جایگزین این نظام شود، وجود ندارد.

اساسا یکی از اصلی‌ترین اهداف عملیاتی‌سازی جنگ افغانستان و عراق توسط دولت بوش، تسلیم‌سازی دیگر جوامع در برابر «لیبرال- دموکراسی» تحمیلی آمریکا بود. نومحافظه‌کارانی مانند جان بولتون، ریچارد پرل، پل ولفوویتس و دونالد رامسفلد چشم به پایان تاریخی دوخته بودند که فوکویاما برای آن‌ها به تصویر کشیده بود!
 
فوکویاما بسیار زودتر از آنچه تصور می‌شد از الگوواره‌ها و مؤلفه‌های مبنایی نظریه پایان تاریخ عقب‌نشینی کرد! حتی او سال ۲۰۰۴ میلادی (در رقابت میان بوش و جان کری)، از نامزد دموکرات‌ها حمایت کرد تا بیش از این، شاهد زوال نظریه خود در آشفته‌بازار عراق و افغانستان نشود. اکنون در سال ۲۰۲۱ میلادی و متعاقب گریز ناگزیر اشغالگران آمریکایی از افغانستان، فوکویاما از «پایان هژمونی» ایالات‌متحده در نظام بین‌الملل سخن می‌گوید. بسی قابل تأمل است که «پایان آمریکا» اکنون جایگزین «پایان تاریخ به سبک آمریکایی» شده و دیگر کسی از حلول تحمیلی یا حتی غیرتحمیلی لیبرال- دموکراسی در کالبد و روح جوامع گوناگون دنیا سخنی به میان نمی‌آورد!
 
فوکویاما در تازه‌ترین مقاله خود که پس از خروج آمریکا از افغانستان منتشر شد، «مختصات آمریکای امروز» را حتی واضح‌تر از نظریه «پایان تاریخ» خود ترسیم می‌کند: «آمریکا باید بپذیرد هژمونی خود را در جهان از دست داده و در آینده نیز نباید در آرزوی احیای این هژمونی باشد. تصاویر هولناک افغان‌هایی که تلاش می‌کردند پس از سقوط دولت مورد حمایت ایالات متحده از کابل خارج شوند، به موازات روی‌گردانی آمریکا از جهان، نقطه عطفی بزرگ در تاریخ جهان ایجاد کرد. اما حقیقت امر این است که پایان دوران آمریکا خیلی زودتر فرارسیده بود و ریشه‌های دیرپای ضعف و افول آمریکا بیشتر داخلی هستند تا بین‌المللی».

از سوی دیگر، نمی‌توان انگیزه‌ها و پشت‌پرده‌های حمله به افغانستان و عراق را بدون استناد به نظریه «جنگ تمدن‌ها» مورد تحلیل و بررسی قرار داد. این تئوری توسط «شموئیل هانتینگتون»، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد در یک مقاله با نام «برخورد تمدن‌ها» سال ۱۹۹۳ چاپ شد. هانتینگتون سال ۱۹۹۶ تئوری خود را با انتشار کتابی به نام «برخورد تمدن‌ها و دوباره‌سازی نظم جهانی» بسط داد. اگر چه هانتینگتون مدعی بود این نظریه را در تقابل با «نظریه پایان تاریخ» نگاشته است، اما مخرج مشترک این ۲ نظریه تنها یک چیز بود: ترسیم جهان جدید با مداخله‌گرایی آمریکا و شبکه وابسته به آن!
 
شالوده و پایه نظریه هانتینگتون بر این موضوع استوار است که متعاقب پایان جنگ سرد و فروپاشی کمونیسم، دوران نزاع ایدئولوژیک نیز خاتمه مى‏یابد و مناقشه‌های تمدنی آغاز خواهد شد. هانتینگتون معتقد بود تمدن‌ها به جاى مرزهاى سیاسى سابق، ایجاد‌کننده گسل‌ها و نقاط بحران‌خیز در دنیا هستند. تمدن اسلامی در این تفکر، دشمن تمدن غرب شناخته شده بود.

هانتینگتون با ارائه تصویری دفرمه و وحشتناک از تمدن‌های غیرغربی، بویژه تمدن اسلامی، کارگزاران سیاسی در غرب را تشویق کرده بود هر گونه پیش‌بینی لازم را جهت مدیریت و هدایت این منازعه تمدنی (در راستای تسلط نهایی تمدن غرب بر جهان) صورت دهند. برخی اعضای دولت بوش اذعان کردند اشغال افغانستان و عراق و آشفته ساختن جهان اسلام، منبعث از نظریه جنگ تمدن‌هاست. با مرگ هانتینگتون در ۲۴ دسامبر سال ۲۰۰۸ و فراتر از آن، زمینگیر شدن آمریکا در افغانستان و عراق، نظریه جنگ تمدن‌ها حتی از سوی برخی طرفداران اولیه این نظریه جنجالی به چالش کشیده شد. بدون شک اگر هانتینگتون امروز - بیستمین سالگرد وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر و ترک مفتضحانه افغانستان توسط اشغالگران آمریکایی- زنده بود، مواضع وی در قبال نظریه جنگ تمدن‌ها شنیدنی‌تر از هر زمان دیگری به نظر می‌رسید؛ حتی جالب‌تر از تغییر نظر فوکویاما!
روزنامه خراسان

برای مرد همیشه انقلابی .../سید علی علوی

کتاب‌هایی، جملاتی، آثاری، دیدار‌هایی و آدم‌هایی هستند که تاثیرشان در زندگی آدمی انکار ناپذیر است. تکه‌هایی از این آدم‌ها از سبک منش، افکار و رفتار و باورهایشان دیگران را می‌سازد. آدم‌هایی که جهان بینی شان، سبک زندگی شان، حریت شان، شور و شعور شان، آدمی را مجذوب می‌کند. آدم‌هایی شاقول می‌شوند برای سنجیدن خود، آدم‌هایی که فانوس می‌شوند در دل توفان‌های سهمگین، در دل تاریکی‌های بیمناک. حاج حیدر برای برو بچه‌های انقلابی مشهد چنین بود. یادش بخیر میانه‌های دهه ۷۰ به واسطه یکی از دوستان، پایمان به جلسات حاج حیدر که پس از وقفه‌ای دوباره شکل گرفته بود باز شد. در تمام مدت دو سه ساعت مجذوبش بودم.

یادم نمی‌رود از پنجراه سناباد منزل حاجی تا تقی آباد پیاده آمدم و در این حسرت بودم که چرا تا به حال نمی‌شناختم اش. حاج حیدر در مشهد، تلاقی تفکرات و مشرب‌های مختلف بود. مکتب تفکیکی‌ها با مکتب صدرالمتألّهین ها، تلاقی مشرب آیت ا... قزوینی و آیت ا... خمینی، تلاقی شریعتی و مطهری. خانه اش میعادگاه انقلابیون بود با مشرب‌های مختلف از شریعتی و مطهری تا هاشمی نژاد و طبسی و حکیمی و آقا. حاج حیدر دلداده امام بود و رفیق و مرید رهبری. چقدر دفاع‌های او از انقلاب در میانه شبهات دهه ۷۰ در هجمه تعاریف گوناگون جامعه مدنی برای ما شنیدنی و راه گشا بود. چقدر صدای عدالت خواهی او در سال‌های تقدم توسعه بر عدالت برایمان جذاب بود.

چقدر خوب علیه تحجر می‌نوشت و می‌گفت. سخنانش و مکتوباتش درباره تحجر و تجدد چقدر راه گشا بود. چقدر خوب انقلابی نما‌ها را هدف می‌گرفت و چقدر خوب از کاسبان انقلابی می‌گفت. حاج حیدر مردی که هیچ گاه از انقلاب کیسه‌ای برای خودش ندوخت برای ما بچه‌های ۲۰_۲۲ ساله آن سال‌ها چقدر مغتنم بود، در آن بحبوحه بعد از دولت سازندگی و سال‌های آغازین دولت اصلاحات. چقدر هفته نامه صبح مهدی نصیری را دوست می‌داشت. چقدر از حسن که می‌گفت دلش می‌رفت، حاج حیدر را هیچ وقت اسیر آدم‌ها ندیدم. چقدر خوب شریعتی را نقد می‌کرد، چقدر دوستانه و دقیق روایتش می‌کرد؛ که شریعتی مبارزی در حال شدن بود.

چقدر آن روایت پذیرش شریعتی درباره اشتباهاتش و سپردن اصلاحات آثارش به استاد حکیمی برایم جذاب بود. چقدر خوب آزادگی استاد مطهری و ایستادگی او را به رغم همه هزینه هایش روایت می‌کرد. چقدر منصفانه و برادرانه در آن سال‌ها از عملکرد آقای طبسی به رغم هزینه هایش دفاع می‌کرد و می‌گفت. حاج حیدر چقدر خوب از «مسجد ضرار»‌ها می‌گفت و کاری که منافق می‌کند و این که چگونه به اسم دین به اسم انقلاب مردم را بی دین و ضدانقلاب می‌کنند. حاج حیدر برای هم نسلی‌های من ترکیبی از شور شریعتی، شعور مطهری و عدالت خواهی استاد حکیمی بود. یک همیشه انقلابی که تا آخر پاسدار انقلاب ماند، خود را شاگرد خمینی بزرگ می‌دانست و رفیق و مرید آقا. حاج حیدر دلم برایت تنگ می‌شود، دلم برای صراحت لهجه تان تنگ می‌شود.
 
در اوایل دهه ۸۰ در سال‌هایی که رهبری مطالبه پاسخگویی کرده بودند از مسئولان، در دانشگاه مشهد فعالیت می‌کردیم. فعالیت دانشجویی بود و نشریه و بیانیه... یادم نمی‌رود پای یکی از بیانیه‌ها که به دست حاج حیدر رسیده بود برایمان قلمی کرده بودند که «.. این را در کفن خود بگذارید که مایه شفاعت تان شود...» این مرقومه حاج حیدر در آن سال‌ها چقدر تقدیر آفرین بود. حاج حیدر برای ما فانوس ساحل بود در روزگار دریای توفانی سیاست ... جایش برای ما پر شدنی نیست. برای او که پدر شهید بود و داغ فرزندش هیچ گاه سرد نشد برای او که دین بزرگی بر گردن انقلابیون دارد برای او که نسل جوان انقلابی را در مشهد شکل داد برای او که آزاده بود و آزاده زیست، حشر با سرور آزادگان جهان طلب می‌کنم. ان شاءا...
روزنامه ایران

آینده پیوند‌های اقتصادی ایران و افغانستان/فریدون مجلسی*

بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک میان ایران و افغانستان و پیوند‌های تاریخی و انسانی میان دو کشور، روابط آتی با این همسایه شرقی را در شرایط فعلی پیچیده‌تر می‌کند. در همین حال، مسائل اقتصادی یکی از ابعاد مهم در روابط ایران و افغانستان است که باید در کنار بعد سیاسی و انسانی تحولات اخیر به آن پرداخت.
اما با گروه طالبان که در گذشته نشان داده با ایران خصومت‌هایی ذاتی دارد، چه باید کرد تا میان دو کشور روابط سیاسی، انسانی و اقتصادی مناسبی تنظیم شود و فراتر از ایجاد منافع، از خسارات و زیان‌ها نیز جلوگیری شود؟ از آن سو، با پاکستان که امروز دولت قیم افغانستان است، چه باید کرد؟
 
در بعد اقتصادی، ایران طی سال‌های اخیر تأمین کننده بخشی از نیاز‌ها و کالا‌های افغانستان بوده است؛ از جمله فرآورده‌های نفتی و مواد غذایی. اما این کشور روابط فراتری در حوزه انرژی نیز با ایران دارد. مانند در اختیار داشتن حقآبه هیرمند، عبور خط لوله گازی تاپی (ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند) از این کشور که به نوعی رقیب خط لوله صلح ایران است، وجود یک تونل باد عظیم در مرز مشترک ایران و افغانستان با توان تولید برقی در حدود ۲۰ هزار مگاوات و امکان سنکرون شبکه برق ایران و این کشور.

این مسائل است که نشان می‌دهد، باید به حضور طالبان در افغانستان، حمایت‌های پاکستان و به تبع آن عربستان، امریکا و فرزند امریکا یعنی اسرائیل نگاه عمیق تری داشت. هرچند که جنبه انسانی این مسأله بسیار مهم است و ایران و تمام کشور‌های جهان موظف هستند که نسبت به حقوق بدیهی بشر بویژه زنان افغانستان و مسائلی نظیر اهانت به جایگاه خانواده و شرف مردم افغانستان مسئول بدانند. ایران در روابط خود با این کشور باید واقع بینانه جلو برود و شاید در برخی از زمینه‌ها نیاز باشد که با رعایت الزامات، روابط با افغانستان حفظ شود تا بهره مندی‌های مشترک ممکن شود. در روابط بین‌الملل یک شناسایی کامل وجود دارد که به «دوژور» معرف است و مثال آن روابطی است که ایران و ترکیه برقرار می‌کنند. یعنی روابط سیاسی قانونی و به تبع آن روابط فرهنگی و انسانی و اجتماعی. اما نوع دیگر روابط؛ شناسایی «دوفکتو» است.
 
در این مدل چه خوشایند باشد یا خیر، لازم است که روابط برقرار شود. این واقعیت امروز روابط ایران وافغانستان است. شناسایی دوفکتو می‌تواند ابزاری برای برقراری و ادامه تماس‌های بازرگانی، اقتصادی، انسانی و سیاسی میان دو کشور باشد؛ لذا نیاز به روابط کنسولی میان ایران و افغانستانی که حداقل بیش از ۲.۵ میلیون شهروند افغان آن در ایران زندگی می‌کنند و میان دو کشور پیوند‌هایی حتی از نوع ازدواج شکل گرفته است، قابل تردید نیست. هرچند که این مسأله خوشایند نباشد، اما بین دو ملت روابط و خدمات کنسولی تعطیلی بردار نیست.

اما در خصوص روابط اقتصادی و همکاری‌ها از جمله در زمینه انرژی، ابتدا باید سنجید که افغانستان از این پس تا چه اندازه به تعهدات خود پایبند است. چه در بخش اجرای تعهد و چه در زمینه بازپرداخت بدهی‌ها و در اینجاست که باید شناسایی دوفکتو را برقرار کرد. در خصوص پاکستان نیز چنین است. در مورد این دو همسایه شرقی باید موضع ایران مصلحت اندیشی و جلوگیری از زیان و خسارت، البته در کنار تأمین منافع باشد. از این روست که رفتار محتاطانه نسبت به تحولات اخیر افغانستان و گرفتن تضامین پیش از فعالیت‌ها در صورت مشروعیت سیاسی طالبان به مسئولان کشور توصیه می‌شود.

در همین حال لازم است هرچه سریعتر ایران روابط بین‌الملی خود را در سطح جهانی اصلاح کند و به درجه‌ای برساند که در شأن، اهمیت و عظمت ایران است. این مسأله به‌صورت خودکار روابط منطقه‌ای را نیز تنظیم خواهد کرد و منافع اقتصادی کشور را نیز به‌دنبال خواهد داشت. *تحلیلگر مسائل اقتصاد سیاسی
روزنامه شرق

ماکیاولیسم و طالبانیسم/احمد غلامی

شاید نظریات هیچ اندیشمندی به اندازه توماس هابز دربرگیرنده شرایط امروز افغانستان نباشد؛ «زندگی در وضع طبیعی، زندگی‌ای است در انزوا، در فقر و فلاکت، زشت و ددمنشانه و کوتاه». از دیگر جملات هابز این است که انسان‌ها برای «نفع و فخر» همداستان می‌شوند و دو ویژگی بارز جنگ، «زور و نیرنگ» است. در این یادداشت تأکید بر زور و نیرنگ است؛ چراکه طالبان بر اساس این ویژگی‌ها بر اریکه قدرت نشسته است. نیرنگ در همدستی با قدرت‌های بزرگ و دیگر کشور‌های منطقه از‌جمله پاکستان؛ نیرنگی که به آنان این زور را داده است تا با آن به فخر قدرت دست یابند. طالبان می‌خواهد با این فخر قدرت مشروعیتی برای خود دست‌وپا کند؛ مشروعیتی نشئت‌گرفته از تصرفِ بدون مقاومت شهر‌ها یکی پس از دیگری. این فخر به آنان اعطا شده تا نفع حامیان خود و قدرت‌های بزرگ را تضمین کنند.
روزگار افغانستان با طالبان آزمون بزرگی برای قدرت‌های بزرگ و دیگر کشورهاست. آزمونی که در پیش چشم جهانیان قرار دارد و نشان می‌دهد این کشور‌ها تا چه میزان از باور‌های خود عدول کرده‌اند. از این‌رو است که آنان در برابر طالبان هیچ ایده‌ای جز تجارت با افغانستان ندارند. روسیه و چین که با ایده و انقلاب‌های بزرگ برپا شده‌اند اینک بدون هیچ ایده‌ای فقط سودای منفعت خویش را دارند. تأیید طالبان چنان شرم‌آور است که همگی از زیر بار آن شانه خالی می‌کنند و این جمله شاه‌بیت کلام آنان است: با طالبان همکاری خواهیم کرد. این یعنی همدستی ماکیاولیسم با طالبانیسم؛ یعنی بدون ایده بزرگ بودن.
به تعبیر آلن بدیو «ایده‌های سترگ هیچ رنگی از مضحکه یا جنایت ندارد. جهان سرمایه‌داری جهان‌گستر و گستاخی که در آن زندگی می‌کنیم ما را به عقب به دهه ۱۸۴۰ و تولد سرمایه‌داری برمی‌گرداند. دستور اصلی آن هم به بیان گیزو این بود: ثروتمند شوید. امروز می‌توانیم آن دستور را چنین ترجمه کنیم: بدون ایده زندگی کنید. ما باید بگوییم که نمی‌توانیم بدون ایده زندگی کنیم. باید بگوییم شجاعت پشتیبانی از ایده را داشته باشید که البته فقط می‌تواند این ایده کمونیسم در معنای عامش باشد».
 
پدیده طالبان آزمون بزرگی برای همه دولت‌هاست. آزمون حمایت از جنایت‌های مرتجعانه. حتی اگر مردمی هم خواستار آنان باشند، گذشته و عملکرد طالبان قابل توجیه نیست. طالبان نقاب از چهره سرمایه‌داری برکشیده است و این فرصت مغتنمی است برای جریان‌های روشنفکری، نخبگان و جریان‌های سیاسی پیشرو که با موضع‌گیری‌های دقیق و هوشمندانه با حفظ منافع ملی کوشش کنند تا ایده آرمان‌گرایی زنگاربسته را در اذهان مردم احیا کنند و این باور را تقویت کنند که می‌توان با هر طالبانیسمی جنگید. طالبانیسمی که برکشیده خشونت بَدوی سرمایه‌داری است. طالبان را همچون هیولای هولناک خلق کرده‌اند تا مردم را چنان بترسانند که به توافق هایشان پایبند باشند.

فارغ از اینکه این دولت هابزی (طالبان) خود گرگ‌های گرسنه ای‌اند که شب‌ها از ترس یکدیگر خواب بر چشم ندارند. دولت برساخته طالبان نه‌تن‌ها مانع جنگِ همه علیه همه نخواهد شد، بلکه در فرایند جنگ قدرتی قرار دارد که دامن حامیانش را نیز خواهد گرفت. اگر افغانستان سه بار مورد تجاوز کشور‌های قدرتمندی همچون بریتانیا، شوروی و آمریکا قرار گرفته و تن به بیگانگان نداده است، حالا چه دلیلی دارد به دولتی که برساخته آنان است تن بدهد، با علم به اینکه این دولت‌ها محض رضای خدا دست به دولت‌سازی نزده‌اند و هر‌یک دنبال مطامع خویش‌اند. دست بر قضا ایران آگاهی و درک درستی از ظهور طالبان دارد. شاید آنچه ایران انتظارش را نداشت عملیات نظامی زودهنگام پاکستان به نفع طالبان در دره پنجشیر بود. ایران هم طالبان را می‌شناسد هم مطالعه دقیقی از اوضاع منطقه دارد و به انتظار جنگ قدرت بین طالبان، داعش و حقانی‌ها نشسته است.

آنچه این گروه‌های خشن را به یکدیگر نزدیک کرده، وقت‌کشی برای تثبیت اریکه قدرت است. با قبضه‌کردن قدرت، جنگ قدرت آغاز خواهد شد. بعید است در عمل از سوی کشور‌های ذی‌نفع اراده‌ای برای دولت فراملی وجود داشته باشد؛ چراکه دولت فراملی تضاد‌های دولت افغانستان را آشکارتر و بیشتر خواهد کرد. منفعت کشور‌های ذی‌نفع تشکیل دولت ملی فراگیر نیست، بلکه دولت مقتدر مبتنی بر زور و نیرنگ است تا مرحله گذار طی شود. چین بیش از هر کشور دیگری با این تک‌صدایی همراه و مترصد فرصتی است تا با طالبان همکاری کند. روسیه نیز از حضور طالبان خرسند است. طالبان تهدیدی برای ایران است و روسیه بدش نمی‌آید توازن قوا و ابتکار عمل در منطقه را از ایران سلب کند.

البته اگر پای پاکستان در میان نبود، طالبان معضل جدی‌ای برای ایران به حساب نمی‌آمد، اما رابطه عمیق پاکستان و طالبان برای ایران نگران‌کننده است. با مرز‌های مشترک و طولانی‌ای که بین ایران و افغانستان وجود دارد بعید نیست طالبان در درازمدت مرزنشینان ایرانی را به نفع خود تحریک کند. سیاست ایران تاکنون رصد دقیق وقایع و تحولات و عملکرد محتاطانه بوده است؛ چراکه عیان است دو کشور قدرتمند چین و روسیه که شرکای استراتژیک ایران هستند از قدرت‌گیری طالبان منتفع خواهند شد. همین امر موجب شده است ایران صبر پیشه کند و به‌رغم میل باطنی‌اش از احمد مسعود حمایت جدی نکند. به نظر می‌رسد ایران اقدامات خود را به کوتاه‌مدت، میان‌مدت و درازمدت تقسیم خواهد کرد.

در کوتاه‌مدت با احتیاط و صبوری گام برمی‌دارد، در میان‌مدت به سمت یارگیری‌های منطقه‌ای خواهد رفت و در درازمدت با شکل‌دادن به نیرو‌های نیابتی خود وارد عرصه عمل خواهد شد، اما بعید است ایران صبر ایوب داشته باشد. اگر ببیند در کوتاه‌مدت شرایط به سمتی می‌رود که در آینده کشور را با معضلات جدی روبه‌رو خواهد کرد، فرصت را از دست نخواهد داد و در موضع‌گیری‌هایش جسورانه‌تر عمل خواهد کرد تا از فضای شکننده افغانستان به نفع خود استفاده کند. به همین دلیل است که فعلا از مقاومت و احمد مسعود دفاع رسمی و قاطعانه‌ای نمی‌کند و تاکنون این هوشمندی را به خرج داده است تا مانعی جدی در برابر دفاع جریان‌های مردمی، نخبگان و روشنفکران و جریان‌های سیاسی خاصه اصلاح‌طلبان از مقاومت ایجاد نکند.

پیگیری این سیاست یعنی دفاع خودانگیخته از جبهه مقاومت و احمد مسعود می‌تواند آلترناتیوی جدی در برابر طالبان و دیگر کشور‌ها باشد که هزینه آن را حکومت نخواهد پرداخت، البته به جرئت می‌توان گفت ایران از معدود کشور‌هایی است که به دولت فراملی باوری راسخ دارد؛ چراکه یک دولت فراملی حتما به نفع ایران خواهد بود.
 

اخبار ویژه ۲۰ شهریور

روزنامه کیهان

کوئینسی: احیای برجام برای آمریکا از هر چیز واجب‌تر است

یک اندیشکده آمریکایی اذعان کرد: احیای برجام برای واشنگتن به خاطر سرعت پیشرفت‌های هسته‌ای ایران از هر چیز برای آمریکا واجب‌تر است.
اندیشکده کوئینسی که در حوزه سیاست خارجی فعالیت می‌کند، در تحلیلی به قلم مارک فیتز پاتریک (مدیر اجرایی اندیشکده مطالعات استراتژیک IISS) نوشت: ایران اعلام کرده که بازگشتش به مذاکرات هسته‌ای حدود ده هفته دیگر طول خواهد کشید و با توجه به اینکه سید ابراهیم رئیسی از مزیت همکاری تندرو‌های همفکر در تمامی ارکان حکومتی برخوردار است، به نظر می‌رسد که این تاخیر هدفمند باشد.
 
ایران در این فرصت به انباشت اورانیوم غنی‌شده و بهره‌برداری از سانتریفیوژ‌های پیشرفته ادامه می‌دهد و به شیوه‌های گوناگون تلاش می‌کند تا توانمندی‌اش در زمینه تولید اورانیوم با غنای بالا را تقویت کند. در ژوئن، موسسه علوم و امنیت بین‌المللی زمان‌گریز هسته‌ای ایران را بسیار کوتاه در حد چند ماه تخمین زد.
 
پیش از برجام، زمان‌گریز هسته‌ای ایران، در سال ۲۰۱۳، همین حدود بود. واشنگتن و شرکایش با هدف گسترش زمان‌گریز هسته‌ای ایران و رساندن آن به یک سال وارد مذاکرات برجام شدند، هدفی که اکنون این کشور‌ها امیدوارند بار دیگر به آن دست یابند. با توجه به دانشی که ایران در زمینه بهره‌برداری از سانتریفیوژ‌های پیشرفته و تولید اورانیوم فلزی و اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصد به دست آورده است. احتمالا امکان بازگشت به زمان‌گریز هسته‌ای یک ساله وجود نخواهد داشت.
 
ایران به جز زیر پا گذاشتن محدودیت‌های برجام در زمینه غنی‌سازی، سایر اقدامات راستی‌آزمایی ذکر شده در این توافق را هم رها کرده و این بسیار هشدار دهنده است. هرچند طبق توافق پادمان‌های عادی، ایران همچنان به بازرسان آژانس اجازه بازرسی می‌دهد، اما فراتر از این نمی‌رود. طبق مفاد برجام، بازرسان آژانس حق پایش تولید قطعات سانتریفیوژ‌ها را داشتند. دوربین‌های کار گذاشته شده برای چنین پایشی خاموش نشده‌اند، اما از ۲۳ فوریه آژانس دیگر به آن‌ها دسترسی ندارد.
لزوم از سرگیری امکان نظارتی آژانس (فراپادمانی) به تنهایی، دلیل محکمی برای لزوم بازگشت کشور‌ها به برجام است. هنوز نمی‌توان گفت که زمان دیپلماسی سر آمده است.
 
جو بایدن در دیدار با نفتالی بنت، نخست‌وزیر اسرائیل ضمن تاکید بر تعهد آمریکا در پیشگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای گفت هرچند ایالات متحده به «دیپلماسی در وهله نخست» پایبند است، اما اگر این سیاست شکست بخورد واشنگتن «آماده استفاده از سایر گزینه‌ها» است.
 
سخنان بایدن و بنت احتمالا به معنای افزایش آن دسته از اقدامات خرابکارانه است که قبلا علیه تهران استفاده شده و هیچ موفقیت پایداری در محدود کردن پیشرفت هسته‌ای ایران به دست نیاورده است. برجام در محدود کردن پیشرفت هسته‌ای ایران عملکرد بسیار بهتری داشت، صلح‌آمیز و بدون نقض حاکمیت ملی ایران. اگر برجام احیا شود تمام طرفین شرایط بهتری خواهند داشت.
 
تحلیل فیتز پاتریک نشان می‌دهد مصوبه در زمینه کاهش متقابل همکاری‌ها پس از نقض برجام توسط آمریکا و اروپا، اقدام درستی بوده و طرف غربی را تا حدودی منفعل کرده است. این در حالی است که پیش از مصوبه مجلس، طرف غربی اصلا احساس نگرانی و دغدغه نسبت به دو سال و نیم عهدشکنی مطلق خود نداشت.

متهمان ردیف اول خیلی تابلو طلبکار شدند

متهمان ردیف اول وضعیت قبلی خیلی زود در موضع منتقد دولت قرار گرفته‌اند. روزنامه فرهیختگان در این باره نوشت: اصلاح‌طلبان به اندازه ۸ سالی که در دولت روحانی روزه سکوت گرفته بودند، این روز‌ها به حرف آمده‌اند و از دولت و عملکردش انتقاد می‌کنند؛ دولتی که از تشکیلش تنها یک هفته می‌گذرد! شاید بخشی از این وضعیت طبیعی باشد. آن‌ها در ۸ سال گذشته زیر سنگین‌ترین انتقادات به واسطه عملکردی که در کنار روحانی رقم زدند، بودند و به واسطه همین عملکرد نیز باعث شد تا در اسفند ۹۸ مجلس و در خرداد ۱۴۰۰ دولت را دودستی تقدیم جریان رقیب کنند.

حالا شاید انتقاد ولو از دولت یک هفته‌ای، تنها و در دسترس‌ترین راه برای این جریان باشد. البته از انصاف دور است اگر گفته نشود برخی از اصلاح‌طلبان با توجه به روی کار آمدن دولت جدید، از بهانه‌جویی و انتقادات بیجا پرهیز می‌کنند. این رویکرد شامل بخش بسیار کوچکی از اصلاح‌طلبان می‌شود. به جز این بخش، رویکرد اصلاح‌طلبان در مواجهه با دولت عمدتا در ۳ دسته قابل تقسیم‌بندی است: نقد و مطالبه حداکثری، سکوت فرصت‌طلبانه و تطهیر دولت پیشین.
یکی از رادیکال‌ترین اصلاح‌طلبان در این طیف، مصطفی ت است. او که در سال ۹۶ برای توجیه رای به روحانی در انتخابات از قیمت احتمالی سکه و دلار و پراید ۶۰ میلیونی درصورت ریاست‌جمهوری فردی غیر از روحانی می‌گفت، در دولت رئیسی می‌خواهد مطالبه‌گرایی کند (!)
اگر این‌گونه مطالبه‌گری محدود به یک نفر می‌شد، امکان تفسیر آن به رفتار شخصی وی وجود داشت، اما توئیت علی شکوری‌راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت نشان می‌دهد برنامه طیف رادیکال اصلاح‌طلب، به هر شکل نقد و القای ناامیدی نسبت به دولت سیدابراهیم رئیسی است. او، به‌خاطر اینکه دغدغه اصلی رئیس‌جمهور «تشکیل دولت جدید» در شرایط کرونایی بوده، به رئیسی انتقاد کرده و نوشت: «هنوز به قله پیک پنجم کرونا نرسیده‌ایم و اوضاع روزبه‌روز وخیم‌تر می‌شود. در واکسیناسیون بسیار عقب هستیم. علاوه‌بر کمبود تخت و خستگی کادر درمان، سرم و دارو هم کمیاب شده است. در این وانفسا دغدغه اصلی رئیس‌جمهور تشکیل دولت جدید است.»
 
فرهیختگان می‌افزاید: در تاریخ ایران هیچ دولتی نتوانسته به اندازه دولت روحانی علیه خود ظرفیت منفی تولید کند. برای بسیاری در ایران پایان دولت روحانی یک آرزو بود. تقریبا از اواخر سال ۹۸، مردم برای بهار ۱۴۰۰ و پایان دولت روحانی لحظه‌شماری می‌کردند. اکنون، اما با پایان دولت روحانی، وزرای دولت و حامیان اصلاح‌طلبش تلاش می‌کنند تا تصویری وارونه از دولت روحانی ترسیم کنند و در آن تمام آلودگی‌های دولت یازدهم و دوازدهم را بزدایند. اگر هم آن‌ها نتوانند دولت او را تطهیر کنند، تلاش می‌کنند تا یک فاصله معنادار بین خودشان و دولت ترسیم کنند. این تلاش البته نه از سر دلسوزی برای روحانی که به‌دلیل نیاز اصلاح‌طلبان به بازسازی سرمایه برباد رفته اجتماعی‌شان است.

اظهارنظر محمدعلی ابطحی در دیدار با مهدی کروبی پیرامون «آسیب دولت روحانی» به اصلاح‌طلبان را می‌توان در همین راستا ارزیابی کرد. اما با توجه به اینکه جدایی اصلاح‌طلبان از دولت و تفکیک این دو برای افکار عمومی قابل تصور نیست، آن‌ها گاهی تطهیر دولت را در دستورکار خود قرار می‌دهند. در همین راستا، محمد عطریانفر، عضو حزب کارگزاران سازندگی یکی از افرادی است که در این دسته جای می‌گیرد. او در گفت‌وگویی درباره کارنامه روحانی به شرق گفته که دولت دوم روحانی با عطف توجه به محدودیت‌ها و محرومیت‌ها، «کارنامه منفی در حوزه اقتصاد ندارد.»
 
این رفتار اصلاح‌طلبان به لحاظ روحی و عاطفی قابل درک است. آن‌ها در سال ۹۸ کرسی‌های مجلس را به جریان مقابل واگذار کردند. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ نیز آن‌ها به‌دلیل سهیم بودن در عملکرد روحانی، ازسوی جامعه و بدنه اجتماعی‌شان طرد شدند تا در کمتر از ۲ سال دو شکست بزرگ سیاسی را در کارنامه خود ثبت کنند. از این منظر و با توجه به ضربه این شکست، بروز چنین رفتاری از اصلاح‌طلبان قابل توجیه است؛ اما مشکل آنجاست که آن‌ها زمان بسیار نامناسبی را برای انتقاد انتخاب کرده‌اند. زبان آن‌ها به انتقاد تند، پیش از آغاز به‌کار دولت باز شده بود و همچنان علیه دولتی که عمری کمتر از یک‌هفته دارد، می‌چرخد.

از این‌رو می‌توان این انتقاد‌ها را یک عقده‌گشایی سیاسی دانست؛ چراکه هیچ عقل سلیمی انتقاد از دولتی را که کمتر از یک‌هفته عمر دارد، نمی‌پذیرد. در بسیاری از کشورها، احزاب شکست‌خورده به دولت فرصت می‌دهند تا کابینه‌اش را شکل دهد و مدیران رده‌بالا و میانی را انتخاب کند و بخشی از برنامه‌اش را برای اداره کشور عملیاتی کند. پس از این زمان، احزاب شروع به انتقاد از عملکرد دولت می‌کنند. اصلاح‌طلبان در ایران، اما به این موضوع توجه چندانی ندارند. آن‌ها توقع دارند دولت رئیسی کاری را که دولت روحانی در ۸ سال گذشته نکرد، در کمتر از یک‌هفته انجام دهد.

رسانه آمریکایی: خلف وعده بایدن ایران را به بی‌اعتنایی واداشت

یک پایگاه خبری - تحلیلی آمریکایی می‌گوید: بایدن برخلاف لفاظی‌هایش درباره احیای برجام، همان روش ترامپ برای فشار علیه تهران را در پیش گرفت و موجب خدشه در مذاکرات شد.
 
«اینسایدر وُیس» در تحلیل خود می‌نویسد: شش دور مذاکرات هسته‌ای در وین نتوانسته نتیجه ملموسی در چارچوب احیای برجام برجا بگذارد. برخی تحلیلگران در غرب می‌گویند تغییر دولت در ایران و انتخاب رئیسی به ریاست جمهوری، معادله را پیچیده‌تر کرده و دولت ایران علاقه و عجله‌ای برای مذاکرات دوباره ندارد و گسترش روابط با دیگر کشور‌ها را ترجیح می‌دهد. البته در این زمینه باید به بی‌میلی و انفعال دولت بایدن در احیای توافق برجام اشاره کنیم. جو بایدن و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی او برخلاف تمامی وعده‌های خود که مایل به احیای توافق برجام هستند، چندان آمادگی جهت انجام سرمایه‌گذاری سیاسی لازم برای احیای برجام را از خود نشان نداده‌اند.
 
جو بایدن به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، تاکید داشت که مایل است بار دیگر آمریکا را به توافق برجام بازگرداند و تحریم‌های هسته‌ای علیه ایران را لغو کند. دولت بایدن تاکید داشته که به‌دنبال انعقاد یک توافق «گسترده‌تر» و «قوی‌تر» با ایران است که در قالب آن راه برای انجام مذاکرات بیشتر با ایران در مورد قدرت منطقه‌ای و موشکی این کشور نیز هموار شود. پنجشنبه گذشته «حسین امیرعبداللهیان» وزیر خارجه جدید ایران تاکید کرد که تهران به صورت اصولی با از‌سرگیری گفتگو‌های وین موافقت دارد، اما مذاکرات اتمی با غرب بایستی به رفع کلیه تحریم‌ها علیه ایران و احقاق حقوق ملت ایران ختم شود.

رویه‌های امیرعبداللهیان همچنین حاکی از این هستند که تهران بیش از آنکه به‌دنبال ترمیم روابط خود با غرب باشد سعی دارد تا روابطش با همسایگان خود را بهبود بخشد. در این رابطه حتی وزارت خارجه ایران در بیانیه‌ای اعلام کرد که بحران‌های منطقه‌ای در خاورمیانه تا حد زیادی نتیجه مداخله‌گری قدرت‌های غربی هستند. از این رو، تهران بیش از همه توسعه و بهبود روابط با کشور‌های همسایه‌اش را در اولویت قرار داده است.

از طرفی دولت جدید ایران به وضوح این نکته را روشن ساخته که دیپلماسی در این دولت صرفا محدود به مسئله برجام و نوعِ تعامل با غرب نخواهد بود. امری که حامل پیام‌هایی روشن برای کشور‌های غربی است. در این نقطه باید این سوال را مطرح کرد که آیا پیوند‌های منطقه‌ای ایران مخصوصا با کشور‌های عربی و کشور‌هایی نظیر چین و روسیه، مسئله لغو تحریم‌های هسته‌ای علیه تهران را به اولویتی با درجه اهمیت کمتر برای این کشور تبدیل می‌کند؟
 
در این چارچوب عده‌ای از تحلیلگران مسائل ایران بر این باورند که طیف جدیدی که اکنون در ایران قدرت گرفته‌اند (همزمان با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس‌جمهور جدید ایران)، بیش از هر چیزی به اقتصاد مقاومتی و در پیش گرفتنِ رویه‌های مقاومتی در برابر غرب اعتقاد دارند. در این چارچوب این طیف بیش از همه به تکیه بر توانمندی‌های داخلی ایران و همچنین تجارت منطقه‌ای اعتقاد دارند. مسئله‌ای که می‌تواند نیاز‌های ایران را تامین کند. در این راستا، آمار‌های بانک جهانی نشان می‌دهند که تولید ناخالص داخلی ایران بار دیگر مثبت شده است. این دستاورد علی‌رغم وجود تحریم‌ها علیه تهران و همچنین بحران شیوع ویروس کرونا در این کشور حاصل شده است. در این چارچوب، برخی از ایرانی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که اساسا در مورد اثر تحریم‌ها بر ایران مبالغه شده و این کشور حتی با وجود تحریم‌ها هم می‌تواند مسیر رشد و توسعه را در پیش گیرد. از این رو، مسئله تعامل با غرب جهت لغو تحریم‌ها عملا از اولویت کمتری برای ایرانی‌ها برخوردار شده است.
 
برخی ناظران و تحلیلگران هشدار می‌دهند که در صورت شکست تلاش‌ها جهت احیای برجام، احتمال اوج‌گیری تنش‌ها میان تهران و واشنگتن بسیار زیاد است. در این چارچوب، برخی تحلیلگران دولت بایدن را سرزنش می‌کنند، زیرا معتقدند این دولت علی‌رغم لفاظی‌های خود مبنی بر علاقه‌اش جهت احیای برجام همچنان راه و روش دولت سابق آمریکا به ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» را در پیش گرفته و عملا «کارزار فشار حداکثری» علیه تهران را در قالبی جدید دنبال می‌کند، امری که عملا با واکنش دولت جدید ایران روبه‌رو خواهد شد و احتمال دستیابی به توافق را تا حد زیادی کاهش می‌دهد.
روزنامه وطن امروز

تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت حاج‌حیدر رحیم‌پور‌ازغدی

حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در پیامی درگذشت حاج‌حیدر رحیم‌پور‌ازغدی را تسلیت گفتند.
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن کامل پیام تسلیت رهبر انقلاب به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای حسن رحیم‌پورازغدی، دانشمند متفکر، دام بقائه
درگذشت پدر گرامی آن جناب، مرحوم آقای حاج حیدرآقا رحیم‌پور رحمه‌الله علیه را به شما و والده گرامی و دیگر بازماندگان محترم و همه دوستان و همفکران آن مرحوم تسلیت عرض می‌کنم. سال‌های متمادی تلاش صادقانه برخاسته از غیرت دینی و انگیزه تحقق احکام و معارف اسلامی، نمایشگر بخش مهم زندگی آن مرحوم است و این موجب رضا و رحمت الهی و علو درجات اخروی ایشان خواهد بود ان‌شاءالله. دوام توفیقات جنابعالی را از خداوند مسألت می‌کنم.

پیام تسلیت رهبر انقلاب درپی درگذشت برادر آیت‌الله مکارم‌شیرازی

همچنین حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در پیامی به حضرت آیت‌الله آقای مکارم‌شیرازی، درگذشت برادر ایشان را تسلیت گفتند. متن پیام رهبر حکیم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت آیت‌الله آقای مکارم‌شیرازی دامت برکاته درگذشت اخوی مکرم آن جناب را تسلیت عرض می‌کنم و رحمت و مغفرت الهی برای ایشان و بقای عمر و عافیت جنابعالی را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم.

حاج‌حیدر رحیم‌پور‌ازغدی درگذشت

حاج‌حیدر رحیم‌پور‌ازغدی از مبارزان دیرینه انقلاب اسلامی دیروز در ۸۹ سالگی بر اثر بیماری عفونت داخلی دار فانی را وداع گفت. به گزارش تسنیم، حیدر رحیم‌پور‌ازغدی متولد سال ۱۳۱۱ در مشهد و از مبارزان و فعالان سیاسی در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت و قیام امام خمینی در سال ۱۳۴۲ تا پیروزی انقلاب بود. وی فعالیت سیاسی خود را از پیش از انقلاب به همراه محمدتقی شریعتی و طاهر احمدزاده - ۳ رکن مبارزات نهضت ملی در خراسان- آغاز کرد و تا پس از پیروزی انقلاب ادامه داد.
 
وی حتی سال‌های اخیر در فعالیت‌های سیاسی به همراه تشکل‌های دانشجویی و طلاب مشهد حضور داشته است. حاج‌حیدر رحیم‌پورازغدی از فعالان و مبارزان سیاسی در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت است که از سال ۴۲ تا پیروزی انقلاب اسلامی همراه با مبارزه علیه رژیم پهلوی کنار حضرت امام (ره) بوده است؛ او از دوستان نزدیک، صمیمی و هم مباحثه‌ای رهبر انقلاب در دوران جوانی در مشهد مقدس بود و با مواضع و مبانی فقهی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی ایشان آشنایی زیادی داشت. پیکر این یار دیرین امام و رهبری امروز شنبه ۲۰ شهریورماه ساعت ۹:۳۰ در صحن کوثر حرم مطهر رضوی تشییع می‌شود.
واکنش خطیب‌زاده به کمیته چهارجانبه اتحادیه عرب: به جای صدور بیانیه‌های بی‌ارزش به جنایات صهیونیست‌ها بپردازید
سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ضمن محکوم کردن بیانیه کمیته خودخوانده چهارجانبه اتحادیه عرب، به آن‌ها توصیه کرد به جای صدور بیانیه‌های بی‌ارزش بر جنایات صهیونیست‌ها متمرکز شوند.
 
خطیب‌زاده با محکومیت اتهامات سخیف وارده در بیانیه کمیته خودخوانده چهارجانبه اتحادیه عرب، صدور چنین بیانیه‌هایی را نشان از نبود درک حداقلی کشور‌های حاضر در این کمیته از سیر تحولات منطقه‌ای و شرایط کلی حاکم بر مناسبات جمهوری اسلامی ایران و مجموعه کشور‌های عربی خواند. سخنگوی وزارت امور خارجه ایراد اتهامات تکراری دخالت ایران در امور داخلی دیگران را از سوی کشور‌هایی که سابقه مداخله، تنش‌آفرینی، تروریست‌پروری، مزدور‌پروری و جنگ‌افروزی بویژه در یمن و مناطق درگیر غرب آسیا و شمال آفریقا را دارند مردود شمرد و گفت: کنار هم قرار دادن این اجزا برای اتهام به ایران، مشکل کشور‌های مداخله‌جو و بی‌اعتنا به مردم را حل نخواهد کرد.

وی درباره جزایر سه‌گانه ایرانی با مردود شمردن این بیانیه، تمام اقدامات ایران را در چارچوب اعمال حاکمیت و تمامیت ارضی کشور خواند و مداخله دیگران در این زمینه را محکوم کرد. سخنگوی وزارت امور خارجه حفظ و تثبیت دستاورد‌های هسته‌ای و توانمندی‌های دفاعی جمهوری اسلامی ایران را از جمله سیاست‌های راهبردی کشور خواند و با یادآوری کارشکنی‌های برخی کشور‌های عضو کمیته خودساخته در مسیر حصول توافق هسته‌ای، بر بی‌فایده بودن این بیانیه‌ها در مسیر توسعه صنعت صلح‌آمیز هسته‌ای کشور تاکید کرد.
 
لازم به ذکر است اعضای حاضر در نشست کمیته چهارجانبه اتحادیه عرب ضمن تکرار اتهامات همیشگی خود علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران را به آنچه مداخلات خرابکارانه، تأمین مالی حوثی‌ها و گروه‌های تروریستی تندرو خوانده شده، متهم کردند. از سوی دیگر، در نشست مذکور، مهم‌ترین تحولات برنامه هسته‌ای ایران نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفت و اعضای حاضر با مداخله در امور ایران، «اهمیت ایجاد سازوکار‌های لازم برای بازرسی فوری و فراگیر از تمام سایت‌های هسته‌ای ایران» و متوقف شدن آنچه کارشکنی‌های تهران در قبال قوانین و پروتکل‌های بین‌المللی خوانده شده را خواستار شدند.
روزنامه خراسان

آمادگی ۲ شرکت فولادی ایران برای سرمایه‌گذاری در معادن افغانستان

فارس – مدیر عامل یک شرکت سرمایه‌گذاری از تمایل سرمایه‌گذاران ایرانی به حضور در معادن سنگ آهن افغانستان خبر داد و گفت: برنامه‌ریزی در این مورد به سیاست‌گذاری دولت ایران و روابط با افغانستان بستگی دارد. سمیعی‌نژاد اظهار کرد: باید دید سرمایه‌گذاری و امنیت سرمایه در افغانستان به چه صورت است، اما این آمادگی برای سرمایه گذاری در افغانستان وجود دارد و کنسرسیومی متشکل از شرکت‌های ایرانی مانند فولاد مبارکه و فولاد خوزستان آمادگی سرمایه‌گذاری در معادن سنگ آهن افغانستان را دارند.

چین بخشی از ذخایر استراتژیک نفت خود را آزاد کرد

ایسنا - چین در آشکارترین مداخله‌ای که تاکنون در بازار نفت انجام داده است، برای نخستین بار با هدف پایین بردن قیمت‌ها از ذخایر استراتژیک خود نفت آزاد می‌کند. این خبر همزمان با افزایش هزینه‌های انرژی در چین اعلام شده که علاوه بر نفت، شامل قیمت‌های زغال سنگ و گاز طبیعی هم شده و کمبود برق در برخی استان ها، شماری از کارخانه‌ها را ناچار کرده است تولیدشان را کاهش دهند. تورم هم به سرعت رشد کرده و به یک دردسر سیاسی برای پکن تبدیل شده است. دولت چین اعلام کرد از ذخایر عظیم نفت خود برای کاهش فشار رشد قیمت‌های مواد خام برداشت می‌کند، اما جزئیات چندانی در این باره ارائه نکرد. چین بزرگ‌ترین وارد کننده نفت جهان است و طی یک دهه گذشته ذخایر عظیمی از نفت را ایجاد کرده است.
هشدار مجدد وزیر نفت؛ ذخایر سوخت نیروگاهی ۳۰ درصد کمتر از پارسال است
فارس - وزیر نفت گفت: طبق زمان بندی تعریف شده برای پالایشگاه‌های موجود و پالایشگاه‌های جدید در چهار تا پنج سال آینده ظرفیت پالایشگاه‌های کشور یک و نیم برابر می‌شود. جواد اوجی پس از بازدید از پالایشگاه نفت تهران در جمع خبرنگاران گفت: حجم ذخایر سوخت نیروگاهی ۳۰ درصد کمتر از سال گذشته است بنابراین تمام تلاش مان این است که ظرفیت سوخت مایع نیروگاه‌ها را افزایش دهیم.
روزنامه ایران

زنجانی در ویلای لواسان نیست

خبر اول اینکه، پس از انتشار مطالبی در فضای مجازی مبنی بر حضور بابک زنجانی در ویلای شخصی‌اش در لواسان، وکیل او این مطلب را تکذیب کرد و گفت که در تمام این ۸ سال موکلش به‌صورت انفرادی در بازداشت به سر می‌برد. رسول کوهپایه‌زاده وکیل مدافع بابک زنجانی در گفتگو با ایسنا در این خصوص مدعی شد: موکلم بابک زنجانی در طول هشت سال گذشته و از ابتدا تاکنون به‌صورت انفرادی در بازداشت به سر می‌برد. همچنین در طول هشت سال گذشته برخلاف برخی آقازاده‌ها و زندانیان، موکلم حتی یک روز هم به مرخصی نیامده و با درخواست اعطای مرخصی اش موافقت نشده است.

وی افزود: متأسفانه از بدو تشکیل پرونده در طول هشت سال گذشته تا امروز برخی اشخاص برخلاف ظاهر ادعا‌هایی که مطرح می‌کنند نه به‌دنبال کشف حقیقت هستند و نه در پی اجرای عدالت و صیانت از بیت‌المال، بلکه در صدد بهره‌مندی سیاسی و جناحی از این پرونده بودند. وی در پایان گفت: انتشار این مطالب نیز که موجب تشویش اذهان عمومی هم می‌شود، صرفاً در این راستا قابل ارزیابی است که این موضوع کذب محض است و هیچ بهره‌ای از حقیقت و واقعیت ندارد.

انتشار فیلم گفت‌وگوی رئیس سازمان زندان‌ها با سپیده قلیان

خبر دیگر اینکه، سازمان زندان‌ها فیلم مربوط به گفت‌وگوی رئیس این سازمان و «سپیده قلیان» در زندان بوشهر را منتشر کرد. به گزارش ایسنا، سپیده قلیان در این ویدیو در گفتگو با محمدمهدی حاج‌محمدی - رئیس سازمان زندان‌ها - درباره شرایط خود در زندان بوشهر و انتقالش از قرچک به این زندان صحبت می‌کند. اوایل خرداد نیز رئیس سازمان زندان‌ها در توئیتر نوشته بود: «بخاطر دروغ‌های اخیر رسانه‌های سعودی درباره زندانیان سیاسی زن، شخصاً پیگیر وضعیت خانم سپیده قلیان شدم. از شرایط و امکانات در اختیارش راضی بود. با علاقه و روحیه خوب، شیرینی‌هایی که خودش در زندان پخته بود را تعارف می‌کرد. البته از بابت سختی رفت و آمد خانواده‌اش نگران بود.»

انهدام مواضع تروریست‌ها در شمال عراق توسط سپاه

شنیدیم که، صبح پنجشنبه نیروی زمینی سپاه با بهره‌گیری از پهپاد‌های انتحاری و رزمی مواضع تروریست‌ها در شمال عراق را منهدم کرد. به گزارش تسنیم، در پی هشدار سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه در خصوص حضور عناصر تروریست در شمال عراق، نیروی زمینی سپاه طی عملیاتی مقر‌ها و پایگاه‌های عناصر تروریستی در منطقه اقلیم شمال عراق را مورد هدف قرار داد. نزاسا در این عملیات با بهره‌گیری از پهپاد‌های انتحاری و رزمی و همچنین توپخانه‌های هوشمند و نقطه زن، مقر‌ها و پایگاه‌های این گروهک‌ها را با دقت بالا مورد هدف قرارداد.

احتمال پذیرش عضویت ایران در «شانگهای» در اجلاس تاجیکستان

دست آخر اینکه، نماینده ویژه رئیس‌جمهوری روسیه به خبرگزاری تاس اعلام کرد که احتمالاً در نشست تاجیکستان، درخصوص پذیرش ایران در سازمان همکاری شانگ‌های تصمیم‌گیری خواهد شد. به گزارش ایسنا، «بختیر خاکیموف» نماینده ویژه پوتین در امور سازمان همکاری شانگ‌های در این رابطه گفت: روند پذیرش یک مرحله‌ای نیست. رویه خاصی در اسناد سازمان همکاری شانگ‌های پیش‌بینی شده است. ما انتظار داریم که در دوشنبه (پایتخت تاجیکستان)، شورای سران کشور‌های عضو درخصوص آغاز پذیرش ایران در سازمان همکاری شانگ‌های تصمیم‌گیری کنند؛ این یعنی آغاز روند مذاکره برای توافق بر سر اسنادی که بر اساس آن‌ها ایران به چهارچوب قانونی و قراردادی سازمان همکاری شانگ‌های ملحق می‌شود.
روزنامه شرق**

رئیس قوه قضائیه در ندامتگاه دماوند: به تک‌تک نامه‌های زندانیان رسیدگی کنید

مرکز رسانه قوه قضائیه: رئیس قوه قضائیه صبح روز جمعه گذشته با حضور در زندان دماوند، به مدت سه ساعت از بخش‌های مختلف آن بازدید کرد و به گفت‌وگوی چهره‌به‌چهره با تعداد کثیری از زندانیان پرداخت و مسائل و مشکلات آنها را از نزدیک جویا شد. زندانیان ندامتگاه دماوند نیز از اینکه رئیس قوه قضائیه صبح روز جمعه خود را برای بازدید از این ندامتگاه اختصاص داده است، از او تشکر کردند. حجت‌الاسلام محسنی‌اژه‌ای در دیدار با زندانیان ابراز امیدواری کرد که زندان بازگشت‌گاهی به جامعه باشد و کسی که یک بار زندان را تجربه کرده دوباره این تجربه تلخ را تکرار نکند.

رئیس دستگاه قضا گفت: زندان باید به معنای واقعی نه «‌بازداشتگاه» بلکه محل باز‌اجتماعی‌شدن فرد و «بازگشت‌گاه» به جامعه باشد. او پس از آنکه یکی از زندانیان اعلام کرد که برای چهاردهمین‌بار است به زندان می‌آید، عنوان کرد: من دلم می‌سوزد از اینکه می‌بینم یک فرد در میانسالی و جوانی ۱۴ بار به زندان آمده است. لازم است برای همه این افراد برنامه‌ریزی شود تا هم خود آنها اصلاح شوند و هم شرایطی فراهم شود که دیگر به زندان برنگردند. هم قوه قضائیه و هم سایر نهاد‌ها در این زمینه مسئولیت دارند و باید انجام وظیفه کنند.

خود زندانیان و خانواده آنها نیز باید در این زمینه نقش ایفا کنند. محسنی‌اژه‌ای با بیان اینکه در‌پی ورود یک فرد به زندان، خانواده او بزرگ‌ترین صدمه را متحمل می‌شود، خطاب به زندانیان گفت: اجازه ندهید خانواده‌هایتان در این زمینه صدمه و آسیب ببینند. «واکسیناسیون زندانیان» دیگر موضوعی بود که رئیس قوه قضائیه در گفت‌وگو با زندانیان در‌خصوص آن کسب اطلاع کرد که به گفته زندانیان ندامتگاه دماوند هر دو دُز واکسن کرونا به آنها تزریق شده است. از مسائل دیگری که رئیس قوه قضائیه در گفت‌وگوی خود با زندانیان از آنها پرسید، این موضوع بود که آیا قضات به زندان سر می‌زنند و با زندانیان گفت‌وگو می‌کنند یا خیر. زندانیان همچنین در حضور رئیس قوه قضائیه از برخی از زندانبانان ندامتگاه دماوند که به گفته زندانیان شبانه‌روز و همراه با خانواده خود برای جلب رضایت شاکیان تلاش می‌کنند و در این راه حتی هزینه‌های مالی هم متحمل شده‌اند، تشکر و قدردانی کردند.

آنها به رئیس عدلیه گفتند به دلیل این‌گونه ارتباطات برخی زندانبانان این ندامتگاه تمام زندانیان و خانواده‌های آنها را به چهره می‌شناسند. یکی از زندانی‌ها خطاب به رئیس قوه قضائیه عنوان کرد: در زندان سلیمانیه عراق رئیس زندان را فقط در تلویزیون می‌دیدیم و مددکار زندان شش بار به ملاقات دختر من در بیمارستان رفته و پیگیر حال وی شده است. محسنی‌اژه‌ای همچنین در جریان بازدید از کارگاه اشتغال‌زایی زندان دماوند و مشاهده فعالیت‌های زندانیان در این کارگاه، خواستار ارائه آماری از میزان اشتغال زندانیان شد که مسئولان سازمان زندان‌ها در پاسخ گفتند: میزان اشتغال‌زایی زندانیان استان تهران در سال گذشته ۵۴ درصد بود که این آمار در سال جاری به‌‌ویژه در ماه‌های اخیر رشد چشمگیری داشته و به ۶۸ درصد رسیده و این در حالی است که هدف‌گذاری سازمان زندان‌ها برای اشتغال‌زایی زندانیان، شاخص ۸۰‌درصدی است.

مسئول کارگاه اشتغال‌زایی ندامتگاه دماوند که خود نیز یک فرد زندانی بود، با بیان اینکه زندانیان فعال در این کارگاه به صورت روزانه درآمد کسب می‌کنند، عنوان کرد: به غیر از حرفه‌آموزی به زندانیان، محصولات کارگاه اشتغال‌زایی ندامتگاه دماوند به نام برند‌های مشهور الکترونیکی کشور تولید می‌شود و یکی از باکیفیت‌ترین و پرفروش‌ترین محصولات بازار است.محسنی‌اژه‌ای همچنین حوزه ریاست قوه قضائیه و سازمان زندان‌ها را مأمور کرد که به تک‌تک درخواست‌های زندانیان رسیدگی کنند و به‌سرعت به آنها پاسخ دهند.