یادداشت ها و اخبار ویژه روزنامه های داخلی (دوشنبه 29 شهریور 1400)
رئیسجمهور مکزیک و دیگر رهبران در اجلاسی اعلام کردند که کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریایی کارائیب باید به دنبال تشکیل بلوکی مانند اتحادیه اروپا باشند تا بتوانند نفوذ «سازمان کشورهای آمریکایی» مستقر در ایالات متحده را در کشورهای خود از بین ببرند.
یادداشت روزنامههای ۲۹ شهریور
روزنامه کیهان
خدمات متقابل ایران و اعضای شانگهای/محمد ایمانی
شروع به کار دولت انقلابی در ایران، نقطه پایان بر رویکرد معطلی و فشلی و برجامیزاسیون همه امور بود. ضمنا، دوره پسابرجام در ایران، نقطه عطفی در ظهور «قرن جدید آسیایی» هم هست. بسیار ضرورت دارد که جایگاه منحصر به فرد ایران در این چرخش جهانی محور قدرت از شرق به غرب، درست فهمیده شود.۱- در کشور، جریان سیاسی- رسانهای آلودهای را سراغ داریم که مامور است هزیمت سیاسی غرب و غربگرایان را بپوشاند. آنها چنین وانمود میکنند که دولت جدید هم مجبور است مسیر منفعلانه قبلی درباره برجام و FATF (در جا زدن در بنبست!) را ادامه دهد. اما ایران در دوره جدید، با برجام همان معامله را میکند که غرب میکند. اگر تحریمها را در چهارچوب مطالبه روشن و منطقی رهبر انقلاب لغو کردند، ایران هم به انجام تعهدات برمیگردد؛ در غیر این صورت، اجازه نمیدهد آمریکا با حیلهگری، صرفا بخواهد دوباره عضو برجام شود، بیآنکه تحریمهای اساسی را لغو کرده و تضمین مطمئن درباره عدم تکرار عهدشکنی داده باشد. اگر هم بخواهند مثل چند سال گذشته فقط با اسم برجام بازی کنند، ما هم در همان حد رفتار میکنیم، بیآنکه مثل گذشته، خود را معطل کنیم.
۲- صادرات سوخت به لبنان و سوریه، واردات انبوه واکسن (در سه هفته به اندازه هفت ماه)، و عضویت در یک پیمان مهم آسیایی، عبور معنادار از کارشکنیهای آمریکا و FATF بود. نفتکشها و تانکرهایی که از مقابل نظامیان آمریکا و اسرائیل در دریای سرخ و کانال سوئز و دریای مدیترانه گذشتند و سوخت را به سوریه و لبنان رساندند، مرگ دیپلماسی انفعال را گواهی کردند. در همین حال، خبرگزاری رویتر در روزهای اخیر گزارش داد که درآمد صادراتی ایران با وجود تحریمها افزایش یافته است: «منابع آگاه میگویند با اینکه تحریمها، مانع صادرات نفت خام ایران شده، اما صادرات مواد پتروشیمی و سوخت آن به آسیا و اروپا به سرعت در حال گسترش است. اکنون درآمد ایران از صادرات محصولات نفتی، به مراتب از صادرات نفت خام فراتر رفته است. صادرات مواد پتروشیمی و سوخت ایران به ۲۰ میلیارد دلار رسیده که دو برابر ارزش نفت خام صادراتی است.
در حالی که شناسایی نفت خام از روی درجه (گرید) و دیگر خصوصیات آن امکان پذیر است، ردگیری صادرات مواد سوختی و پتروشیمی دشوار است. بخشی از این صادرات به کشورهای همسایه است که ردگیری آن برای خزانهداری آمریکا دشوار است. در حالی که توان پالایشی بیشتر کشورها با شیوع کرونا کاهش یافته، ایران که تا ۲۰۱۸ وارد کننده بنزین بود، صادرات بنزین را با افزایش۶ برابری، به هشت میلیون تن در روز رساند. ایران قبلا هم به ونزوئلا فروخت». پایگاه خبری اویل پرایس هم گزارش داده: «ایران با وجود تحریمهای آمریکا، صادرات نفت خود را افزایش داده و نیز با صادرات سوخت به لبنان، توانسته مشتری جدید پیدا کند. ایران صادرات سوخت به افغانستان را هم اواخر ماه اوت آغاز کرد».
۳- با رایزنی رئیسجمهور، ضمن خرید ۶۰ میلیون دُز واکسن، در واکسیناسیون عمومی تسریع چشمگیری اتفاق افتاد. حالا اگر کسی مثل قبل ادعا کند واردات واکسن مشروط به تمکین از FATF و آمریکا است، انگشتنما میشود. گذشت زمانی که مشکل آب خوردن و تولید و اشتغال و ساخت مسکن و صیانت از محیط زیست و. را فیالجمله، مشروط به جلب رضایت کدخدا میکردند و از پاسخگویی طفره میرفتند. امروز میشود گریبان هر مدیری را در حوزه مسئولیتش گرفت و از او توضیح خواست که انجام ماموریت موظفش در چه مرحلهای قرار دارد؛ او هم باید بدون بهانه جویی پاسخگو باشد. البته که اصلاح ویرانیهای ناشی از هشت سال قفل زدن بر در و پیکر نظام مدیریت اجرایی، زمانبر است.
مانند باغ یا مزرعه آبادی که سالها بدون رسیدگی، در مقابل سیلاب و طوفان و هجوم انواع آفتها و علفهای هرز رهایش کنند. مرمت چنین زمین حاصلخیزی، احیای حصارها، رفع علفهای هرز و انواع موجودات مزاحم، و سرانجام، رساندنش به موقعیت محصولدهی قبلی، حتما زمان میبرد؛ چنانکه روزنامه اقتصادی تعادل (دو قلوی روزنامه اعتماد) اذعان کرد «چهار سال رشد اقتصادی ۵ درصد لازم است تا کشور به رشد اقتصادی قبل از دولت روحانی برگردد». اما اگر همت و تدبیر و عقلانیت سرلوحه اقدام باشد، به مدد الهی میتوان ظرف یکی دو سال، آثار رونق اقتصادی را دید.
۴- آمریکا در برابر تحولات تحقیرآمیز اخیر (زیر پا گذاشته شدن پیاپی تحریمهایش از سوی ایران و شرکایش) لال شده و اصلا چه دارد که بگوید؟ همان بهتر که خود را به ندیدن بزند. ایران، از دمشق و بیروت در کنار مدیترانه، تا دوشنبه تاجیکستان و پیمان شانگهای، در حال شالودهشکنی تحریمهای غرب است. اما ماجرا، فقط این نیست. ایران میتواند نقش موثری در تکوین «قرن جدید آسیایی» و انتقال محور قدرت از غرب به شرق ایفا کند. مراد از انتقال محور قدرت، همان است که در ادبیات سیاستمداران غرب دیده میشود؛ فدریکا موگرینی مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا: «قدرت رهبری آمریکا در حال کاهش و زوال است. من هرگز آمریکا را تا این حد بیثبات و قطبی شده ندیده بودم. آمریکا در درون، منسجم نیست».
- نیکولا سارکوزی رئیس جمهور اسبق فرانسه: «محور جهان در حال عبور از غرب، به شرق (آسیا) است. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما حالا به هیچ وجه مسلط نیستیم. روی کارآمدن ترامپ که باور کردنی نبود، نشانه وخامت شرایط غرب بود، نه علت آن».
- جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: «تحلیلگران از مدتها پیش درباره پایان نظم تحت رهبری آمریکا و ظهور قرن آسیایی سخن گفته اند. این اتفاق، پیش چشم ما در حال وقوع است. شیوع بیماری کرونا، نقطه عطفی برای تغییر توازن قدرت از غرب به شرق است».
-ولفگانگ ایشینگر رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ: «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا، زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. بازیگران غیرغربی، امور بین المللی را شکل میدهند و برخی از اساسیترین ارکان غرب و نظم جهانی تضعیف شده. ناکامی در پاسخ به درگیری سوریه و اوکراین، ضعف ما را آشکار و زمینه را برای پُر کردن خلأ توسط کشورهایی مانند ایران و روسیه فراهم کرد».
- ویلیام برنز رئیس سیا: «در صحنه جهانی که بیش از پیش پیچیده و رقابتی شده، رویکرد چین، بزرگترین چالش ژئوپولیتیک آمریکاست... روسیه و ایران، دیگر تهدیدهای بزرگ امنیتی هستند... آمریکا باید برای مقابله با تهدیدهای ایران، راهبردی فراتر از مسئله هستهای داشته باشد».
۵- ایران، اکنون در حالی که جاده ترانزیتی تهران- بغداد- دمشق- بیروت را تا کنار دریای مدیترانه امتداد داده، میتواند شمال و شرق آسیا (از چین و هند و روسیه تا تاجیکستان و ازبکستان و پاکستان) را به غرب آسیا متصل کند و امکان کم نظیری از مبادلات تجاری را در این مسیر چهارضلعی شمال تا جنوب و شرق تا غرب فراهم سازد. دیپلماسی فراگیر و موثر، یعنی در حالی که محور همکاریهای اقتصادی را با عضویت در پیمان شانگهای به شرق و شمال آسیا گسترش میدهید، نفتکشهای سوخت را در غرب آسیا به دمشق و بیروت برسانید. قدرتهای نوظهوری مثل چین و روسیه، هر کدام دارای توانمندیهای چشمگیر، و در عین حال ضعفها و خلاهایی هستند و مشارکت دستهجمعی در آسیا با چنین کشورهایی میتواند ضمن پوشاندن نقاط ضعف یکدیگر، فرصتهای اقتصادی و ژئوپولتیکی را برای همپیمانهای منطقهای فراهم سازد.
۶- روزنامه فرانسوی فیگارو اواخر دیماه ۹۹ نوشت؛ «ایالات متحده با پنج بحران بزرگ درگیر است و این، هشداری برای کشورهای غربی است. اول، پیشروی افسارگسیخته کرونا که رکورد ابتلا و کشتهها را برجا گذاشته. امید به زندگی در آمریکا با ٣٣٢ میلیون جمعیت، پایینتر از چین با ۱/۴ میلیارد نفر جمعیت است. بحران دوم؛ رکود اقتصاد آمریکا به ۶/۳ درصد رسیده و ۲۲ میلیون نفر بیکارند. موازنه تجاری با چین بیش از گذشته منفی شده، کسری بودجه به ١٥ درصد رسیده و بدهیهای عمومی، ١٢٧ درصد تولید ناخالص ملی است. سومین بحران بزرگ، اجتماعی است که در فروپاشی طبقه متوسط و تشدید فقر متبلور شده. بحران چهارم، بحران نظام تصمیم گیری و فروپاشی وحدت ملی است. بحران پنجم، بین المللی است. شاهد عقب نشینیهای پیوسته آمریکا، و فروپاشی رهبری جهانی آن هستیم که عملاًً راه توسعۀ نفوذ دیگران را هموار کرده. بایدن برخلاف دوره اوباما، نه با از سرگیری رونق اقتصاد، بلکه با مسئله بازسازی روبه رو است. مشکل، اما این است که پیامدهای کرونا، رکود اقتصادی و تسریع انقلاب اطلاعاتی، دوقطبی شدن و نابرابری میان ایالتها را تشدید خواهد کرد. نظام آمریکا، دیگر نقش راهنما و سرمشق را ایفا نمیکند و هشداری برای کشورهای غربی است که باید در پی ابداع نظام سیاسی و اجتماعی جدیدی باشند».
۷- روزنامه لوموند هم ۱۵ دی ۹۹ در تحلیلی به قلم «ژان پیر فیلیو» استاد دانشگاه مطالعات سیاسی پاریس نوشت: «سال ۲۰۲۰ نشان داد کاهش حضور آمریکا در خاورمیانه، روندی غیر قابل بازگشت شده. آمریکا نتوانست مانع نفوذ فزاینده ایران شود. تصمیمات شلخته ترامپ نباید ذهن را از پدیده اصلی غافل سازد: حضور آمریکا در منطقه از زمان اوباما تدریجاً رنگ باخته و به شکلی برگشت ناپذیر ادامه خواهد یافت. در ماجرای ترور ژنرال سلیمانی و حمله تلافی جویانه ایران به عین الاسد، آمریکا نتوانست مانع نفوذ فزاینده ایران شود... آمریکا قبل از آنکه در پرونده اسرائیل- فلسطین به کلی منفعل شود، در سوریه، یمن و لیبی به حاشیه رانده شد... در این میان، نه روسیه به رغم حضور در سوریه، و نه چین با وجود سرمایه گذاری گسترده در منطقه، نتوانسته اند خلأ استراتژیک را پر کنند. مسکو و پکن قادر نیستند ساز و کار منسجم اقتدار و نفوذ را پیاده کنند».
۸- پیمان شانگهای برای ما فرصت مغتنمی است و از آن، مانند فرصت دیپلماسی و تجارت و شراکت با سایر مناطق دنیا استفاده میکنیم. اما اشتباه نشود؛ شانگهای و نظائر آن، قله پویش پیشرفت ما نیست. انقلاب اسلامی، طرحی نو، انسانی و عادلانه و مبتنی بر احترام متقابل در دنیا در انداخته و همین منطق استوار را با همت و عقلانیت و به مدد الهی پیش میبرد.
امپراتوری شوروی دو دهه قبل فرو پاشید و استکبار آمریکا نیز سرنوشتی جز همین را در پیش ندارد. صاحبنظران بسیاری در دنیا اذعان دارند که اگر مقاومت پیروز ایران در غرب آسیا نبود، آمریکا بر منطقه چنبره زده و چین و روسیه (و حتی متحدان غربیاش، از انگلیس و فرانسه و آلمان در غرب، تا ژاپن و کره جنوبی و هند در شرق) را تحت فشار گذاشته بود. کاخ سفید با تسلط بر ۶۰ درصد منابع انرژی جهان، میتوانست خواستههای خود را به شرق و غرب دیکته کند. آمریکا از یکسو تا دروازههای روسیه در شرق اروپا پیش رفته بود و از طرف دیگر میتوانست چینِ نیازمند منابع غرب آسیا را زمینگیر کند. هم انقلاب رنگی به راه انداخت و آن را تا مسکو کشاند و هم با راهاندازی «جنگ جهانی چهارم» در افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین (و لیبی و سوریه و...) سعی کرد هارتلند جهان را قبضه کند.
فقط یک قدرت نوظهور بود که ترمز آمریکای یاغی را کشید و آن جمهوری اسلامی ایران بود. ایران برخلاف آمریکا که به متحدانش (از افغانستان تا فرانسه) خیانت کرد و از پشت به آنها خنجر زد، پشت متحدانش را رها نکرد؛ چنانکه امروز در دنیا، ایران را متحدی قابل اعتماد میشناسند. همین جبهه مقاومت نگذاشت مقدمات جهان تکقطبی فراهم شود. همان گونه که شرّ تروریسم منطقهای را از سر دنیا کم کرد، شرّ جهانی شدن استکبار آمریکا را از سر بسیاری از ملتها و دولتها کوتاه نمود و مجال تنفّس در دنیای چند قطبی و متکثر را فراهم ساخت. ما منتی سر هیچ کشوری نداریم، اما جایگاه عزتمند خود و کار کارستانی را که در دنیا شکل دادهایم، به درستی میشناسیم و در همان تراز رفتار میکنیم. والحمدلله ربالعالمین.
روزنامه وطن امروز
رفتار دوگانه غرب و آژانس در قبال نقض «انپیتی»/دکتر حسن هانیزاده*
۱- با توجه به متغیرهای جهانی و کاهش نقش هژمونیک آمریکا در منطقه و خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی، شرایطی فراهم شده که فرانسه میکوشد نقش فرادستی در غرب آسیا و شرق آسیا و در کل دنیا داشته باشد.اختلافنظرهایی اخیرا بین فرانسه و برخی کشورهای اروپایی مانند انگلیس و همچنین آمریکا به وجود آمده است؛ حضور فعال امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه در مسائل غرب آسیا بویژه حضور وی در نشست اخیر سران کشورهای منطقه در بغداد نشان میدهد فرانسه در صدد بازسازی سیاستهای خود در منطقه و به دست گرفتن نقش مدیریتی و مهندسی جهان است. فرانسه در مسائل مختلف با آمریکا و انگلیس دچار اختلافات شدیدی شده که این موضوع در لغو یکجانبه خرید زیردریاییهای هستهای فرانسه از سوی استرالیا نمود بیشتری دارد. فرانسه میکوشد خود را به عنوان رهبر اتحادیه اروپایی در عرصه جهانی و به عنوان یک مدعی مدیریت جهان نشان دهد و مانع نفوذ و تأثیرگذاری انگلیس و آمریکا در سیاستگذاریهای اتحادیه اروپایی شود.
موضوع فروش زیردریایی هستهای و مسائل دیگر در گذشته هم عامل اختلاف بین فرانسه، آمریکا و انگلیس بود و حتی آنها اختلافات نظامی هم در ناتو در موضوعات مختلف داشتهاند ولی هماکنون این اختلافات پررنگتر شده و فرانسه هماکنون در مقابل سیاستهای لندن و واشنگتن قرار گرفته و در آینده هم این اختلافات قطعا تشدید خواهد شد. فرانسه سعی میکند به کشورهای منطقه بویژه کشورهای اسلامی نزدیکتر شده و میکوشد نقش آمریکا و انگلیس را در سیاستهای جهانی کمرنگتر کند، ضمن اینکه آمریکا با خروج شتابزده از افغانستان ثابت کرد به لحاظ توانمندیهای نظامی در سطح بالایی نیست و آسیبپذیری بالایی دارد و این آسیبپذیری نظامی ایالات متحده برای همگان مشهود شده است.
۲- از سوی دیگر متأسفانه غربیها که مرتب از NPT در موضوعات مختلف هزینه کرده و سعی میکنند کشورهای غیرهمسوی خود را با این حربه تحت فشار قرار دهند، در موضوع فروش زیردریاییهای آمریکایی به استرالیا سکوت کرده و سعی میکنند به این موضوع اشارهای نکنند.
متأسفانه آژانس بینالمللی هستهای در این باره سکوت اختیار کرده و سعی میکند به این موضوع ورود نکند، هر چند فروش زیردریایی هستهای آمریکا به استرالیا در حقیقت اشاعه بیشتر جنگافزارهای هستهای در دنیاست اما نه آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نه سازمانهای حقوق بشری در این باره موضع نگرفتند.
کاملا مشخص است اقدامات و برنامههای در دستور کار آژانس بینالمللی انرژی اتمی کاملا سیاسی بوده و در موضوعاتی که منافع کشورهای غربی بویژه استکبار جهانی میطلبد در این باره سکوت اختیار کرده و از این موضوع انتقاد نمیکنند، ضمن اینکه آمریکا و انگلیس باید به افکار عمومی پاسخ دهند که چرا در زمینه توسعه و فروش تسلیحات نظامی و هستهای در دنیا کاملا فعال هستند اما اجازه نمیدهند برخی کشورها نظیر جمهوری اسلامی ایران از منافع برنامه صلحآمیز هستهای بهره ببرند. * کارشناس بینالملل
روزنامه خراسان
شمعی در تاریکخانه اقتصاد ایران/مهدی حسن زاده
اقتصاد ایران را از منظر مالکیت مجموعههای اقتصادی باید در مدل «شتر گاو پلنگ» دستهبندی کرد. بخش قابل توجهی از اقتصاد ایران دولتی است و بقیه اقتصاد بین شبه دولتیها و بخش خصوصی تقسیم شده است. خود ماهیت شبه دولتیها هم یکسان نیست. یک سو شبه دولتیهای حاکمیتی نظیر بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام و سوی دیگر شبه دولتیها زیرمجموعه دولت از جمله شستا و صندوق بازنشستگی را میبینیم. با این حال بخش دولتی در اقتصاد ایران شامل دو بخش دولت و شرکتهای دولتی است. شرکتهای دولتی در ادبیات متعارف بنگاه داری یک پدیده دووجهی هستند.از یک سو نقش حاکمیتی دارند و از سوی دیگر، باید تن به قواعد تجاری دهند، اما آمیختگی نقش حاکمیتی با نقش بنگاه داری و نفوذ سیاسی به جای تصمیمات عقلانی در این شرکت ها، موجب شده است تا عملکرد این شرکتها عمدتا در مقایسه با شرکتهای مشابه در بخش خصوصی منفی باشد. سال هاست که شرکتهای دولتی به هر دلیلی که زیان ده و ناکارامد هستند، وجه منفی خود را پشت نبود شفافیت پنهان کرده اند؛ لذا در ادبیات شفافیت اقتصادی یکی از مطالبههای کارشناسی این بوده که اطلاعات مالی شرکتهای دولتی مانند شرکتهای شبه دولتی و بخش خصوصی شفاف باشد تا بتوان در اتاقی شیشهای، عملکرد شرکتهای دولتی با نمونههای غیردولتی را همزمان دید و قضاوت کرد.
از این رو وعده وزیر اقتصاد در نخستین روزهای مسئولیت برای انتشار اطلاعات مالی شرکتهای دولتی در سامانه کدال بورس، بسیار مهم تلقی میشد و زمانی که خاندوزی وعده یک ماهه برای این اقدام را داد بسیاری تصور میکردند که بعید است شرکتهایی که صورتهای مالی منتشر شده ندارند یا آخرین صورتهای مالی منتشر شده آنها مربوط به چند سال قبل است، صورتهای مالی خود را منتشر کنند، ولی روز شنبه با انتشار صورتهای مالی بانک ملی و سپس روز گذشته با انتشار صورتهای مالی چندین شرکت و سازمان دیگر زیرمجموعه وزارت اقتصاد، گام بلندی برای تحقق وعده شفاف سازی شرکتهای دولتی برداشته شد. با این حال این شفاف سازی با چند ملاحظه مهم باید همراه باشد:
۱- شفاف سازی به دیگر بخشهای دولتی اقتصاد از جمله شرکتهای دولتی زیرمجموعه وزارتخانههای نفت و نیرو نیز تسری یابد. به ویژه در بخش نفت، (البته با در نظر گرفتن ملاحظات تحریمی) با توجه به حجم عظیم منابع و گردش مالی در این بخش، اطلاع از وضعیت عملکردی در بخشهای مختلف نفت، گاز و پالایش و پخش ضروری است.
۲- پروژه شفاف سازی نیاز به حمایت رسانهها دارد. رسانهها مهمترین مدعیان شفاف سازی هستند و به برکت همین شفاف سازی میتوانند عملکرد بخشهای مختلف را با چشم بازتری نقد کنند. در این زمینه دو رویکرد میتوان داشت. رویکرد نخست، تخریب شرکتهایی است که وضعیت مالی نابسامان آنها شفاف شده و رویکرد دوم، حمایت از این شفاف سازی و نقد منطقی وضعیت مالی و عملکردی شرکتهای شفاف شده است.
۳- درباره نقد عملکرد شرکتهای دولتی باید توجه داشت که به صرف زیان ده بودن یا هرگونه شرایط منفی در وضعیت مالی این شرکتها نمیتوان زود قضاوت کرد و مدیران فعلی و حتی قبلی را مقصر دانست. بلکه باید توجه داشت که در عمل شرکتهای دولتی به عنوان قلک و حیاط خلوت مدیران، تحت فشار چهرههای سیاسی و مسئولان مختلف قرار داشته اند و گاهی با یک رویکرد اجتماعی و عام المنفعه و به دور از منطق اقتصادی کار خود را انجام داده اند لذا نمیتوان صرفا مدیران فعلی این مجموعهها را مقصر وضعیت زیان دهی شرکتها دانست.
۴- گام مهم پس از شفاف سازی اصلاح عملکرد شرکتهای دولتی است. حالا که چهره پر زخم و آبله این شرکتها از پس ماسک نبود شفافیت خارج شده است، باید فرایند اصلاح در این شرکتها در پیش گرفته شود. باید مشخص کرد که هر یک از شرکتهای دولتی به چه دلیل زیان ده هستند؟ چگونه میتوان عملکرد این شرکتها را ارتقا داد؟ چه تعداد از این شرکتها قابل واگذاری به بخش خصوصی هستند؟ شیوه خصوصی سازی این شرکتها چگونه باید باشد و...
۵- موضوع کلیدی درباره شفاف سازی شرکتهای دولتی فهرست اموال بسیار گسترده و مازاد آن هاست. ظرفیت مولدسازی داراییهای دولتی، ظرفیتی است که برخی آن را به اندازه درآمدهای مالیاتی و فراتر از درآمدهای نفتی کاسته شده سالهای اخیر موجب رفع بحران کسری بودجه میدانند. گام مهم پس از شفاف سازی شرکتهای دولتی، شفاف سازی اموال مازاد این شرکتها و همچنین شفاف سازی اموال مازاد خود دولت و دستگاههای مختلف دولتی است. اموالی که واگذاری آنها میتواند تنفس دوبارهای به بودجه دولت و اقتصاد کشور دهد. در هر صورت پس از سرعت گرفتن واکسیناسیون کرونا و پیوستن کشورمان به سازمان شانگهای، شفاف سازی شرکتهای دولتی را میتوان سومین اقدام مهم دولت در ماههای نخست دانست. این اقدام مهم باید تا انتها پیگیری شود و تحت حمایت رسانهها و مدیران اصلی دولت و دیگر قوا قرارگیرد تا اقتصاد مه آلود بخش دولتی به اندازه بخش خصوصی شفاف و قابل رصد شود.
روزنامه ایران
آینده خصوصیسازی در گذشته پژوهی/محمد امیرزاده*
یکی از موضوعات مهمی که دولت سیزدهم طی ۴ سال آینده باید دنبال کند، خصوصیسازی است؛ اما قبل از آنکه دولت مسیر خصوصیسازی را ادامه دهد، باید به یک سؤال پاسخ داده شود و آن اینکه چرا خصوصیسازی در ایران موفق نشد و دولت سیزدهم، چه تجربهای از خصوصیسازی گذشته میتواند بگیرد؟اولین موضوعی که در این مبحث باید به آن پرداخته شود، تغییر نگرش جامعه، سیاستگذاران و مسئولان نسبت به خصوصیسازی است، در حال حاضر دیدگاه مناسبی نسبت به خصوصیسازی در کشور وجود ندارد. از طرفی زمانی که سرمایهها در بخش دیگر، چون سازمانها و بانکها متمرکز است و به آنها اجازه داده میشود که طرحهای توسعهای خود را پیش ببرند، دیگر منابعی برای توسعه بخش خصوصی باقی نخواهد ماند که بتواند فعالیتهای خود را توسعه دهد.
در وضعیت امروز بخش خصوصی چندان توانمند و قوی نداریم، مگر بخش محدودی که دارنده معادن و صنایع پتروشیمی هستند؛ لذا برنامه توسعهای زمانی مفید واقع میشود که خصوصیسازی را عمومی کرد، بر این اساس ضرورت دارد، فعالان اقتصادی توانمند به منابع دسترسی پیدا کنند و با توجه به شرایط علمی خود فعالیتهای توسعهای کشور را دنبال و اقتصاد را پویا کنند. پرکاری، درستکاری، دانش و مثبتاندیشی، ۴ موضوع محوری است که در توسعه کشور بسیار مفید است. زمانی محورهای یاد شده در اقتصاد پیادهسازی میشود که محیط و فضای کسب و کار اجازه این گونه نگاه و تفکرات را داشته باشد. متأسفانه در برخی از بخشها، میبینیم که خصوصیسازی دچار چالش میشود؛ لذا باید وضعیت این مجموعهها بررسی و آسیبشناسی شود و این سؤال پرسیده شود که چرا و چگونه یک بخشی که خصوصیسازی در آن اجرایی شد، با چالش مواجه شده است؟
یکی از مهمترین نکات این است که فرهنگسازی در حوزه خصوصیسازی صورت نگرفته است. در خیلی از بخشها، خصوصیسازی به نفع مردم و جامعه است، اما چون فرهنگ سازی درست صورت نگرفته، نسبت به اجرای خصوصیسازی مقاومتهایی شکل میگیرد. اگر کار فرهنگی صورت گرفته بود مردم میدانستند که عبور از دره و یا کانال خصوصیسازی باید چگونه باشد و یا چه همکاری و یا همراهی لازم است. از طرفی تمام خصوصیسازیهای که صورت گرفته باید مورد پژوهش قرار گیرد تا به صورت شفاف مشخص شود که واحدها چه سرنوشتی دارند و نتیجه خصوصیسازی آنها چه بوده است؛ به هر ترتیب گذشته چراغ راه آینده است، وقتی گذشته پژوهی نکنیم، آینده درست نمیشود.
چندین سال است که شعار درستی به اسم «خصوصیسازی» میدهیم و باید این موضوع به شیوه درست و همان گونه که در سایر کشورها دنبال میشود، اجرایی شود. هیچ کشور و جامعهای حتی با سیاستهای مختلف اقتصادی، بدون خصوصیسازی نتوانستند به موفقیت و پیشرفت دست پیدا کنند. چین با اقتصاد کمونیستی، مالزی با اقتصاد باز و امارات با حکومت فردی مسیر توسعه خود را از طریق خصوصیسازی دنبال کردند و در حقیقت مسیر توسعه آنها یک مدل دارد، لذا ایران هم مستثنی از قاعده جهانی نیست.
*عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران
روزنامه شرق
تحولات افغانستان معادلات جهانی و محاسبات چین/محمدحسین عمادی*
تحولات افغانستان و خروج شتابزده نیروهای آمریکایی همراه با حاکمیت سریع و بهتآور طالبان معادلات منطقه و جهان را بهشدت تحتالشعاع خود قرار داده است. بیشک خروج نیروهای آمریکا از افغانستان و منطقه خاورمیانه به دلیل مواجهه و رویارویی با اژدهای در حال ظهور در اقیانوس آرام و دریای چین است. صفبندیهای جدید و جسورانه ایجاد ائتلاف نظامی امنیتی با استرالیا و انگلستان AUKUS حتی به بهای بیثباتی در اقیانوس آرام و تحریک تایوان همگی نشان از قصد جدی آمریکا در مواجهه با دومین قدرت اقتصادی جهان دارد. الگوی ذهنی سیاستمداران آمریکا بر مبنای معادلات جنگ سرد شکل گرفته و معتقدند که باید چین را مانند شوروی سابق، با همکاری همپیمانان سنتی خود از جوانب مختلف کنترل و محدود کرد.چین نیز با بهرهگیری از الگوی خود به محاسبه دقیق شرایط پرداخته و با روشهای دیپلماتیک و «اقتصادمحور» خود سعی در پرکردن خلأ قدرت بهوجودآمده در منطقه و افغانستان دارد. فعالیتها و اقدامات دیپلماتیک اخیر چین در نزدیکی با حکومت موقت و نوپای طالبان نشانگر اشتیاق و نقش فعال چین در تعامل با امارت اسلامی افغانستان است. طالبان نیز بهصورت مکرر به نقش چین و اهمیت همکاری با این کشور تأکید داشته و در آخرین مصاحبه سخنگوی خود (ذبیحالله مجاهد) صراحتا اعلام کردند که چین مهمترین شریک راهبردی ما خواهد بود و فرصتهای فراوانی برای ما فراهم میکنند. حال باید دید بر اساس معادلات جهانی و آخرین مشاهدات از تحولات افغانستان و محاسبات چین، برنده این بازی در بلندمدت کیست و چه خطرات و فرصتهایی در انتظار ماست؟
چین در رقابت با آمریکا شش اصل بالقوه را متأثر از اصول مارکسیسم، فرهنگ سنتی چین و تجربه تاریخی خود پس از جنگ جهانی دوم دنبال میکند. این اصول عبارتاند از: ۱- رعایت تعادل بین مأموریت رهبران سیاسی و عوامل تاریخی ۲- تأکید بر نقش حیاتی و ساختاری اقتصاد ۳- پیروی از الزامات راهبردی برای شناخت دقیق رقیب ۴- تلاش برای بهدستآوردن هرچهبیشتر دوستان و شرکای سیاسی ۵- اجتناب از جنگ و مبارزه ایدئولوژیک ۶- حفظ سازگاری و انطباق سیاست داخلی با فضای جهان بیرون. بر همین اساس میتوان اهمیت افغانستان از دیدگاه چین را بررسی کرد. چین از یکسو با تاریخ تحولات نیمقرن اخیر افغانستان عمیقا آشناست و شکست نیروهای انگلیس، روسیه و آمریکا را نظاره کرده است و در ۲۰ سال گذشته در تمامی نشستها و مجامع مربوط به افغانستان شرکت و از نزدیک تمامی وقایع را دنبال کرده و همواره با تمامی طرفهای درگیر در ارتباط بوده است. از طرف دیگر و بر اساس سیاستهای بنیادی فوق دستیابی به سه هدف اصلی و حفظ سه فرصت بهدستآمده در افغانستان و منطقه را با قدرت دنبال میکند.
چین بر مبنای شش اصل استراتژیک گفتهشده بهصورت خاص در حوزه افغانستان بر سه هدف راهبردی تکیه میکند: ۱- بههیچوجه گرایش به مداخله مستقیم و حضور نظامی-امنیتی در معادلات منطقه و بهویژه افغانستان در مقطع کنونی نخواهد داشت. ۲- در راستای پروژه راه جدید ابریشم BRI از جایگاه جغرافیایی استراتژیک، منابع غنی متنوع معدنی و بازار مصرف ۴۰ میلیونی همسایه خود افغانستان چشمپوشی نخواهد کرد. ۳- جهت کنترل و تأمین امنیت منطقه سینکیانگ از خطر اسلامگرایان افراطی، چین میتواند از کمک طالبان بهرهمند شود.
حاکمیت موقت طالبان در افغانستان و چیدمان کنونی قدرتهای منطقهای برای چین فقط در یک ماه گذشته فرصتهای فراوانی به همراه داشته که میتوان به برخی از آنان اشاره کرد: ۱- خروج شتابزده و شرمآور آمریکا از افغانستان هژمونی آمریکا را باوجود هزاران میلیارد دلار هزینه در این کشور با چالش جدی روبهرو کرده و الگوی صدور دموکراسی و آزادی (مبانی قدرت نرم آمریکا در جهان) را از طریق مداخله نظامی و اقتصادی در سطح جهان زیر سؤال برده. ۲- حذف هندوستان از معادلات افغانستان که همواره مهمترین رقیب منطقهای چین و پروژه راه ابریشم بوده است، دستاورد آشکار چین در صحنه معادلات منطقه است. ۳-احیا و قدرتگرفتن سیاسی-امنیتی پاکستان در منطقه بهعنوان شریک استراتژیک چین در احداث کریدور ششم از پروژه راه ابریشم جدید (بندر گوادر، اسلام آباد، کاشغر). با درنظرگرفتن اهمیت سه هدف راهبردی چین و ضرورت حفظ سه فرصت طلایی بهوجودآمده در کوتاهمدت، باید به افق درازمدت این دستاوردها بر اساس تجربه چین و مبانی محاسباتی آنها در طراحی معادله رویارویی با شرایط جدید اشاره کرد.
نحوه تفکر راهبردی و دیپلماسی چین برگرفته از فرهنگ سنتی این کشور است. در فرهنگ چین دو لغت خاص برای واژه خطر و فرصت وجود ندارد، آنها از لغتی استفاده میکنند بهنام «خطر/فرصت» و معتقدند نحوه تعامل و برخورد با یک پدیده و شرایط میتواند آن را برای شما به یک خطر یا فرصت تبدیل کند؛ بنابراین نحوه محاسبه و تصمیمسازی چین بسیار پویا و عملگراست و بستگی کامل به نحوه شناخت و تعامل شما با آن پدیده دارد. از سوی دیگر در فرهنگ سنتی چین و در نحوه تفکر استراتژیستهای چین در برابر حریف معتقدند که بر اساس قول معروف سان تزو، استراتژیست چین باستان، «اگر خودت و دشمنت را بشناسی، از نتیجه مواجهه نگران نباش»
به همین دلیل تلاش اصلی را در شناخت خود و شرایط میکنند تا با تبدیل هزینهها به فرصت همواره یک مواجهه کمهزینه و پیروزمندانه داشته باشند. چین با آنکه خود یک سیستم حکومتی مبتنی بر ایدئولوژی است با تکیه بر تعالیم باستانی و عملگرای کنفوسیوس و تجارب تاریخی خود معتقد است که دیپلماسی خارجی برخاسته از ایدئولوژی غالبا باعث گسترش جنگ و مایه بدبینی دیگر کشورها شده و نهایتا خلاف منافع ملی خواهد بود. به همین دلیل چین در نیمقرن اخیر بهشدت از جنگ ایدئولوژیک با آمریکا پرهیز کرده و با عملگرایی به ارتقای سیستم متکی بر اقتصاد و کارایی تکنولوژیک خود متمرکز شده و از واکنش و جدال ایدئولوژیک رودررو با آمریکا اجتناب میکند.
اما از نظر تجربی اقدامات وسیع چین در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در امر سرمایهگذاری و بازسازی کشورهای فقیر و سنتی بدون مداخله در سیستم سیاسی و اعتقادی این کشورها در دو دهه گذشته همگی نشان از توانمندی بالقوه چین درحضور و همکاری بلندمدت با گروه بنیادگرای طالبان دارد تا جایی که هر دو طرف تمایل خود را نشان داده و سخنگوی طالبان چین را یک شریک استراتژیک خود نامیده است. در مدت کوتاهی که از سلطه طالبان بر افغانستان میگذرد نیز میتوان شاهد ظهور علائمی از عملگرایی آنان در فرایند کسب و تثبیت قدرت از یکسو و تفکیک عنصر قدرت و شریعتمداری در فرایند سلطه سیاسی بود. با گرایشهای عملگرایی در بین طرفین و در افق میانمدت، امکان همکاری فعال چین و طالبان امری امکانپذیر به نظر میرسد. در کشورهای منطقه و همسایه نیز میتوان نشانههای آن را در ابراز تمایل روسیه، خرسندی بیش از حد پاکستان و سکوت دیگر همسایگان افغانستان که خود معاهداتی راهبردی با چین دارند، شاهد بود.
اما این امر با دو مانع اصلی روبهروست. اولین مانع قطعا ناامنی دوباره افغانستان و ظهور و رشد گروههای تروریستی در جغرافیای این کشور و مرزهای آن است. آتش ظهور داعش و القاعده در افغانستان نهتنها سلطه طالبان را بیاعتبار خواهد کرد بلکه دامن همه بازیگران صحنه و همسایگان را خواهد گرفت و معادلات را بهسمت جنگ داخلی و ناامنی منطقهای میکشاند. مانع دوم که میتواند ثبات و امنیت هر دولتی را در کابل به خطر بیندازد تنگنظری طالبان به بهانه تعهد به شریعت و عدم مشارکت عادلانه تمامی قومیتها در دولتی فراگیر است. تجربه نیمقرن اخیر افغانستان بهوضوح نشان داده است که رمز پایداری بلندمدت هر نظام سیاسی و صلح ماندگار در این کشور منوط به مشارکت آحاد مردم افغانستان در پروسه حکمرانی است.
بیشک در مواجهه با شرایط پیچیده و خطرناک موجود، تدبیر و دوراندیشی همه جناحهای سیاسی داخلی و رسانهها در قبال تحولات افغانستان و دیپلماسی فعال و خلاق دستگاه سیاست خارجی ایران با همسایگان و جامعه جهانی، یک ضرورت حیاتی است. عضویت رسمی ایران در اجلاس شانگهای و حضور در نشست ادواری وزرای خارجه کشورهای همسایه افغانستان فرصتی است بینظیر تا خطر تروریسم در حال ظهور در افغانستان و ضرورت تشکیل یک دولت فراگیر با دیپلماسی فعال، مجدانه دنبال شود. بدیهی است عدم تمکین طالبان در استقرار امنیت و دولت فراگیر باید با به کارگیری اهرمهای کنترل خارجی (مانند بهرسمیتنشناختن، قطع کمکهای بینالمللی و اعمال تحریم) و حمایت از معترضان داخلی از سوی تمامی کشورها و بهصورت هماهنگ پاسخ مناسب داده شود. * مشاور ارشد سابق سازمان ملل در بازسازی افغانستان و مدرس دانشگاههای چین
اخبار ویژه ۲۹ شهریور
روزنامه کیهان
آملی لاریجانی بدخواهان را سنگ روی یخ کرد
صدور حکم رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای دبیر جدید مجمع، رسانههای زنجیرهای و بیگانه را سنگ روی یخ کرد. برخی رسانههای وابسته به افراطیون مدعی اصلاحطلبی مانند شرق، همدلی، آرمان، اعتماد، جماران و... به همراه برخی رسانههای بیگانه، ظرف چند ماه گذشته به تلویح و تصریح چنین اتکا کرده بودند که آیتالله آملی لاریجانی از ریاست مجمع استعفا کرده و یا استعفا خواهد کرد و قصد عزیمت به نجف را دارد. حتی دیروز هم روزنامههای آرمان و شرق مجددا ناپرهیزی کردند و روزنامه آرمان تیتر زد؛ «سیدناصر قوامی: به آملی لاریجانی استعفا دادند استعفا دهد» و سپس در تیتر اصلی نوشت: خداحافظی صادق لاریجانی با مجمع؟ شرق هم از قول قوامی مدعی شد معلوم نیست آملی لاریجانی از شورای نگهبان استعفا داد یا به او دستور داده شد استعفا دهد.با این وجود فضاسازیهای مغرضانه، دیروز آقای آملی لاریجانی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، حکم دبیری مجمع را برای آقای ذوالقدر صادر کرد که در واقع نشانه دروغ بودن رسانههای بیگانه و دنبالههای داخلی آنها بود.
خوشخدمتی از اروپا تحقیرهای پیاپی از آمریکا
روند تحقیر دولتهای اروپایی با وجود خوشخدمتیهای آنها، همچنان از سوی آمریکا ادامه دارد. به گزارش وطن امروز، در حالی که تروئیکای اروپا تلاش میکند به بازی ضدایرانی خود در زمین واشنگتن ادامه دهد، پروژه تحقیر آنها توسط کاخ سفید با سرعت و شدتی بیسابقه در حال طی شدن است! نخستین شوکی که ۲۶ عضو اروپایی ناتو از دولت بایدن دریافت کردند، مربوط به نحوه عقبنشینی آمریکا از افغانستان بود. پایگاه بگرام در یک چشم بر هم زدن و بدون آنکه شرکای آتلانتیکی آمریکا و حتی نیروهای ارتش افغانستان در جریان قرار بگیرند، تخلیه شد و طالبان هم در یک چشم بر هم زدن، تسخیر کابل را به سرانجام رساند. دبیرکل ناتو و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی، هر دو اذعان کردند تکروی آمریکا در افغانستان، منجر به بروز شکافی عمیق میان اعضای پیمان آتلانتیک شمالی شده است.اروپای شکننده، دیگر میداند وجهالمصالحه بازی سیاستمداران آمریکایی با یکدیگر شده است! این سرنوشت محتوم بازیگرانی است که امنیت و سرنوشت سیاسی- بینالمللی خود را به واشنگتن گره زدهاند. بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱، زمانی که دونالد ترامپ با رویکردی سلبی و تند، آتلانتیسم و پیوندهای رایج در ساختار کهنه و منسوخ ناتو را به چالشی سخت کشید، بازیگران اروپایی برای خروج وی از کاخ سفید لحظهشماری میکردند. آنها تصور میکردند حضور دموکراتها در مسند قدرت، مولد آرامش در ناتو و بازتعریف خطوط و اصول کمرنگشده در درون پیمان آتلانتیک شمالی خواهد شد، اما امروز در مقابل معمای سختتری قرار گرفتهاند!
ماجرا به این نقطه ختم نمیشود! اخیرا انگلیس -که از اتحادیه اروپایی جدا شده و آمریکا و استرالیا در تلاش برای مقابله با قدرت فزاینده چین از امضای یک عهدنامه ویژه برای به اشتراک گذاشتن فناوریهای پیشرفته دفاعی خبر دادند. امضای این عهدنامه، مترادف با حذف بازیگران اروپایی عضو ناتو از معادلات امنیتی اقیانوسهای هند و آرام است!
آمریکا در جریان امضای این عهدنامه، رسما فرانسویها را به حاشیه رانده و حتی از استرالیا خواسته است معامله با پاریس بر سر ساخت زیردریایی را متوقف کند! ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه، که نتوانسته است خشم خود را از این اقدام آمریکا کتمان کند، انعقاد این عهدنامه سهجانبه را «بیرحمانه» و «خنجر از پشت» دانسته است. فرانسه سال ۲۰۱۶ برنده یک قرارداد ۹۰ میلیارد دلاری (دلار استرالیا) برای ساخت ۱۲ زیردریایی برای نیروی دریایی استرالیا شده بود. اکنون، قربانی بازی سهجانبهای شده که واشنگتن در رأس آن قرار دارد! این یعنی خیانت علنی واشنگتن به اصلیترین عضو اروپایی ناتو!
مرکل و مکرون طی سالهای اخیر کشورهایشان را به مهرههای بازی امنیتی آمریکا در نظام بینالملل تبدیل کردند. فرانسویها نقش یار کمکی آمریکا را در پروسه ایجاد، بازتعریف و تقویت داعش در غرب آسیا، افغانستان و شبهقاره هند ایفا کردند و ژرمنها نیز پایگاه نظامیـ امنیتی «رامشتاین» در این کشور را به اتاق عملیات آمریکا علیه جریان مقاومت در منطقه تبدیل کردند. در حقارت بازیگران اروپایی همین بس که مرکل و مکرون، پس از آگاهی نسبت به جاسوسی آمریکا از مکالمات خود و جمعآوری اطلاعات دهها میلیون نفر از شهروندانشان (که با مدیریت آژانس امنیت ملی آمریکا صورت گرفت)، مانع بررسی این پرونده شدند. آنها به وضوح میدانستند اگر این پرونده را در معرض دید و قضاوت افکار عمومی قرار دهند، آمریکا نیز اسناد سرسپردگی امنیتی پشت پرده ژرمنها و فرانسویها به خود را افشا خواهد کرد!
گستره اقتصادی سازمان شانگهای فرصت بینظیر برای ایران
رئیساتاق بازرگانی ایران و چین میگوید عضویت ایران در پیمان همکاری شانگهای، فرصت اقتصادی بینظیری را فراهم کرده که تاکنون سابقه نداشته است. مجید رضا حریری در روزنامه ایران نوشت: این پیمان بیش از ۴۰ درصد از جمعیت دنیا را دربر میگیرد و از نظر وسعت خاک، بخش قابل توجهی را پوشش میدهد که شامل کشورهای آسیای میانه، چین، روسیه، هند، ایران و پاکستان و افغانستان و البته بخشی از آسیای جنوبی، غرب آسیا و حتی خاورمیانه مثل عربستان است.تمام عقلای قوم اعتقاد دارند که طی دو الی سه دهه آینده یا حتی زودتر هژمونی غرب بر آسیا در حوزه اقتصاد رو به افول میرود و جای آن را آسیا میگیرد؛ بر اساس این پیشبینی، کشورهایی، چون چین و هند به ترتیب کشورهای اول و دوم اقتصاد دنیا میشوند و البته روسیه هم همواره جزو قدرتهای برتر بوده است. کشورهای روسیه، هند، پاکستان وچین قدرت اتمی دنیا هستند و اعضای اصلی شورای امنیت، چون چین و روسیه در این پیمان عضو هستند؛ لذا در سازمان همکاریهای شانگهای که تمام این کشورها حضور دارند برای ایران یک فرصت بسیار خوب است. بر این اساس اگر ظرفیتهای اقتصادی در این پیمان بخوبی احصا و استفاده شود، فرصت بسیار عالی برای ایران وجود دارد که بتوان بهصورت سازمانی با بخش بزرگی از اقتصاد دنیا ارتباط برقرار کنیم؛ موضوعی که هیچ زمان تجربه نشده است.
اعضای این پیمان، بزرگترین دارندگان ذخایر انرژی (ایران و روسیه) در دنیا هستند و کشورهایی هم در این پیمان بهعنوان بزرگترین مصرفکنندگان انرژی (چین- هند) در دنیا هستند. این امر نشان میدهد که ایران با فرصت بسیار خوبی روبهرو شده است که میتواند از آن بیشترین بهرهبرداری را داشته باشد. این پیمان میتواند در فعالیت صنایع مختلف، عملکرد فعالان اقتصادی و... اثر مثبت بگذارد؛ البته موارد عنوان شده به شرط آن است که ایران برنامهریزی مناسب و جامع برای حضور در این پیمان داشته باشد. از سویی در کنار عضویت دائم ایران در همکاری شانگهای، میتوان برنامه و پروژههای سند ۲۵ ساله همکاریهای مشترک ایران و چین را تعریف کنیم.
امیدوارم با مستقر شدن کامل دولت جدید در آیندهای نزدیک بتوانیم بسرعت برنامههای اجرایی سند ۲۵ ساله همکاریهای مشترک ایران و چین را با همفکری و همراهی حوزههای اقتصادی و بخش خصوصی احصا و عملیاتی کنیم و از فرصت پیش آمده در پیمان همکاری شانگهای بیشترین بهرهبرداری را داشته باشیم. حال این سؤال پیش میآید که با وجود تحریمها، پیوستن به پیمانهایی، چون شانگهای میتواند اثرگذار باشد؟ در واقع تحریم همیشه یک مانع بر سر راه فعالیتهای اقتصادی بوده است، اما اگر هوشمندانه در این بخش عمل کنیم و وارد پیمانهای بینالمللی و منطقهای شویم، میتوانیم تحریم کنندگان را به جهت رفع تحریمها تحت فشار قرار دهیم؛ چرا که تحریمکنندگان متوجه میشوند که ایران با بخش بزرگی از اقتصاد در ارتباط است.
کاهش انتظارات تورمی فرصتی برای انضباط مالی دولت
انتظارات تورمی فزاینده، همزمان با آغاز به کار دولت جدید کاهش یافته است. روزنامه دنیای اقتصاد ضمن انتشار این خبر مثبت نوشت: گزارش رسمی بانک مرکزی از تحولات آمارهای اقتصاد کلان در مردادماه، از «تعدیل انتظارات تورمی» خبر میدهد. بر اساس این گزارش، نرخ بازده اوراق دولتی معاملات بازار ثانویه در سررسیدهای مختلف کاهشی بوده که این موضوع نشان دهنده تغییر مسیر انتظارات تورمی در مردادماه است. نرخ رشد نقطه به نقطه نقدینگی نیز در ماه میانی تابستان نسبت به ماه قبل از آن کاهش داشته است. همچنین نرخ سود بازار بین بانکی نیز بدون مداخله بانک مرکزی، در دالان سیاستی قرار گرفته است.بانک مرکزی تایید میکند با توجه به کاهش انتظارات تورمی و کاهش شدت منفی بودن نرخ سود حقیقی، ضرورتی برای تغییر نرخ سود سیاستی دیده نشده؛ اما اگر سیگنالی از افزایش انتظارات تورمی در بازارهای دارایی مشاهده شود، امکان تغییرات سود سیاستگذاری وجود دارد. از نگاه کارشناسان، تعدیل انتظارات تورمی میتواند همراه با سیاستگذاری صحیح اقتصادی مانند تامین کسری بودجه از محل انتشار اوراق، شرایط را برای کاهش نرخ تورم در نیمه دوم سال جاری فراهم کند. در بهار سال جاری و ابتدای تابستان، آمارهای پولی نشان میداد آلارمهای تورمی به صدا درآمده؛ اما جدیدترین آمارها در مردادماه نشان میدهد این روند کمی تعدیل شده است.
علاوهبر این، آمارها از کاهش رشد نقدینگی در مرداد نسبت به ماه قبل خبر میدهد. رشد نقدینگی در مردادماه به ۱/ ۳۹ درصد نسبت به ماه قبل ۰/۳ واحد درصد افت کرده است. آمارهای منتشرشده از سوی بانک مرکزی نشانههای متعددی درباره کاهش انتظارات تورمی در متغیرهای کلان دارد. همزمانی کاهش سرعت نقدینگی و پایه پولی و همگرایی نرخ سود اوراق خزانه با بیشترین تامین مالی غیرتورمی در سال جاری همگی حاکی از کاهش انتظارات تورمی دارد. تاکید بر تامین مالی غیرتورمی در شرایط بزنگاهی فعلی که این اقدام از یک انتخاب به یک ضرورت بدل شده است، میتواند به کاهش دائمی انتظارات تورمی منجر شود و بر این اساس به تغییر پارادایم در تامین مالی دولت منجر شود. فرصتی که علاوهبر بهبود شرایط متغیرهای پولی، میتواند انضباط مالی دولت را با بستن راه استقراض از پایه پولی به دنبال داشته باشد. به نظر میرسد این فرصت در نیمه نخست سال جاری از دست رفته؛ اما در نیمه دوم سال جاری میتوان از این ابزار بهره برد.
در کنار مبارزه با اخلالگران سیمان با سفتهبازی ارضی هم مبارزه شود
کارشناسان میگویند اخلالگران بازار سیمان، میخواهند تمرکز و توجه دولت را از آشفتهبازار سایر ملزومات تولید مسکن از جمله زمین منحرف کنند. قیمت هر پاکت سیمان که در فروردین ۹۹ تنها ۱۲ هزار تومان بود، در روزهای اخیر در خردهفروشیها به ۴۰ تا ۴۵ هزار تومان هم رسید و برخی از تولیدکنندگان سیمان باز هم از ارزانی سیمان گلایه دارند. در صورتی که تنها در یک سال و نیم گذشته نرخ سیمان بیش از ۳۰۰ درصد رشد کرده است. با این وضعیت نرخ مصالح ساختمانی، برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند که دولت بهتر است در کنار ساخت مسکن صرفاً به آزادسازی سنگین زمین برای ساختوساز اقدام کند تا زمین به عنوان گرانترین نهاد در تولید مسکن، نرخش کاهش یابد.به گزارش روزنامه جوان اگر به روند رشد قیمتی نگاه کنیم، میبینیم که نرخ سیمان تنها در یک و نیم سال اخیر بیش از ۳۰۰ درصد رشد داشته است. اگرچه با عرضه در بورس قیمت آن در هفته جاری کاهش یافت. از سوی دیگر سایر نهادهای تولید مسکن نیز به نسبت رشد نرخ سیمان با نوسان قیمت روبهرو بودهاند. وضعیت در بازار مصالح ساختمانی به شکلی شده که بسیاری از مردم برای تعمیرات جزیی ساختمان نیاز به وام بانکی دارند. در چنین شرایطی مصرفکننده واقعی که بتواند خانه بخرد، بسیار کم پیدا میشود.
سفتهبازی گسترده مجموعههای مختلف روی قیمت زمین و همچنین وثیقه قراردادن زمین برای اخذ تسهیلات کلان بانکی و تمایل بدهکاران بانکی و همچنین برخی از مجموعههای اقتصادی برای رشد نرخ زمین با هدف بالانسشدن ترازنامههای نزدیک به ورشکستگی و همچنین افزایش بار جمعیتی در شهرها و حاشیهشهرها نرخ مسکن را به شدت در مناطق شهری افزایش داده است، به شکلی که اجارهنشینی در این مناطق هم به سرمایه قابل ملاحظهای نیاز دارد.
در ۱۰ سال گذشته مسکن در تهران سالانه ۳۱/۶ درصد افزایش قیمت داشته و ۱۵/۵ برابر شده است، این در حالی است که دلیل رشد نرخ عموماً افزایش نرخ زمین بوده است. از این رو حل مسئله گرانی زمین و کنترل بار جمعیت برای تعادل بخشی به بازار از اهمیت زیادی برخوردار است.
در این میان اگرچه انتظار میرفت مجلس و دولت توجه ویژهای روی کاهش نرخ زمین به عنوان مهمترین و گرانترین نهاده تولید مسکن داشته باشد، متأسفانه برهم زنندگان بازار سیمان این روزها توجه دولت و مجلس را به خود جلب کردهاند.
برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند، یکی از مشکلات بازار مسکن کمبود عرضه مسکن است که با ساخت ۴ میلیون واحد مسکونی در دولت سیزدهم بخشی از این مشکل حل میشود، مشکل دیگر بازار مسکن نیز این است که عمده مسکن موجود در کشور به ثروتمندان که کمترین مالیات را میدهند، تعلق دارد. از این رو دولت سیزدهم مالیات سنگینی را باید روی زمین و ساختمانهای مسکونی کماستفاده و بلااستفاده وضع کند.
روزنامه وطن امروز
امیر سرتیپ حمید واحدی به فرماندهی نیروی هوایی ارتش منصوب شد
حضرت آیتالله العظمی خامنهای، فرمانده معظم کل قوا با صدور حکمی امیر سرتیپ خلبان حمید واحدی را به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.متن حکم فرمانده معظم کل قوا به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
امیر سرتیپ خلبان حمید واحدی
نظر به تعهد و شایستگی و پیشنهاد فرمانده کل آجا، شما را به سمت فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم.
اهتمام به ارتقای توان و آمادگیهای رزمی در پاسخگویی هوشمندانه به هر سطح و نوع از تهدید هوایی و رشد سرمایه انسانی با رویکرد ساخت نیروی هوایی دانشمند تراز نظام اسلامی، در تعامل اثربخش و همافزا با مجموعه بزرگ ارتش جمهوری اسلامی ایران و بخشهای ذیربط لشکری و کشوری، مورد انتظار است.
از تلاشها و خدمات ارزنده امیر سرتیپ عزیز نصیرزاده در دوره مسؤولیت تشکر میکنم.
سعادت همگان را از خداوند متعال خواهانم.
موافقت رهبر انقلاب با کنارهگیری محسن رضایی از دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام
رهبر حکیم انقلاب اسلامی با درخواست استعفای محسن رضایی از دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام موافقت کردند.متن پینوشت رهبر معظم انقلاب بر هامش نامه استعفای آقای محسن رضایی به این شرح است:
بسمهتعالی
جناب آقای دکتر محسن رضایی
تلاشها و زحمات شما در سالیان متمادی در دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت فراموش نشدنی است. ضمن پذیرش استعفای جنابعالی، موفقیتتان در مسؤولیت جدید را از خداوند متعال مسألت میکنم. والسلام علیکم و رحمهالله.
محمدباقر ذوالقدر دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام شد
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ضمن تقدیر از خدمات ارزشمند محسن رضایی، با صدور حکمی، سیدمحمدباقر ذوالقدر را به سمت دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کرد.متن حکم آیتالله صادق آملیلاریجانی به شرح ذیل است:
بسمه تعالی
جناب آقای دکتر محمد باقر ذوالقدر دام عزّه
با عنایت به استعفای دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، جناب آقای دکتر محسن رضایی دامت توفیقاته که طی سالیان متمادی خدمات ارزشمندی در این سمت داشتهاند و تشکر از زحمات بیدریغ ایشان، جنابعالی را که بحمدالله از شخصیتهای انقلابی، صاحب فکر و دارای تجارب ارزشمند اجرایی میباشید، حسب ماده ۳ آییننامه مجمع تشخیص و تأیید رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظلهالعالی، به عنوان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب مینمایم. امید است به فضل الهی و با اهتمام و سعی بلیغ در انجام وظایف محوله در دبیرخانه مجمع و سایر وظایف مرتبط، در پیشبرد امور موفق باشید. در هرحال خداوند یار و ناصرتان باد. إنه نعم المولی و نعم النصیر. از مقام معظم رهبری مدظلهالعالی به جهت پذیرش پیشنهاد دبیری و نیز نصب جنابعالی به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، تشکر میکنم و سلامتی و دوام عمر همراه با توفیق و تسدید ایشان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.
صادق آملیلاریجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
امیر سرتیپ نصیرزاده جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح شد
با حکم فرمانده معظم کل قوا، امیر سرتیپ خلبان، «عزیز نصیرزاده» به عنوان جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد. در سوابق جانشین جدید ستاد کل نیروهای مسلح سمتهایی چون وابسته نظامی جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا، مدیریت جنگال معاونت عملیات نهاجا، معاونت اطلاعات نیروی هوایی، ریاست ستاد و معاون هماهنگکننده نیروی هوایی و جانشین فرماندهی نیروی هوایی ارتش به چشم میخورد. وی سال ۱۳۹۱ از سوی حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده معظم کل قوا به درجه سرتیپ تمام نائل آمد. امیر نصیرزاده پیش از انتصاب به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران عهدهدار مسؤولیت معاونت طرح و برنامه ارتش جمهوری اسلامی ایران بود.«رئیس حوزه ریاست» و «معاون اجرایی» جدید مجلس منصوب شدند
رئیس مجلس شورای اسلامی در احکامی «رئیس حوزه ریاست» و «معاون اجرایی» جدید مجلس را منصوب کرد. محمدباقر قالیباف در حکمی «سیدمحمدجواد شوشتری» را به عنوان مشاور و رئیس حوزه ریاست مجلس شورای اسلامی منصوب کرد. رئیس مجلس همچنین در حکم دیگری، «علیمحمد قلیها» را به عنوان معاون اجرایی مجلس شورای اسلامی منصوب کرد.روزنامه خراسان
صدور کد رهگیری از سوی مشاوران املاک رایگان شد
مهر - قانون جهش تولید مسکن یک شنبه ۲۸ شهریور از سوی رئیس مجلس به رئیس جمهور برای اجرا ابلاغ شد. بر اساس ماده ۱۸ قانون جهش تولید مسکن، ثبت کلیه معاملات املاک و مستغلات اعم از خرید، پیش خرید، رهن، اجاره، فروش و پیش فروش مسکن در سامانه املاک و مستغلات الزامی است؛ چه این معاملات در دفاتر مشاوران املاک به ثبت رسیده و چه خارج از آن و از سوی خود متعاملان انجام شده باشد.پیش فروش تارا با قیمت نامشخص برخلاف مصوبه شورای رقابت
فارس - در حالی که طبق مصوبه شورای رقابت، خودروسازان مجاز به پیش فروش خودرو با قیمت نامشخص نیستند، عرضه تارا با نرخ نامعلوم آغاز شده است. بر این اساس، طرح پیش فروش محصول تارا دستی از امروز ۲۸ شهریور به مدت سه روز اجرا و محصولات تولیدی از اردیبهشت تا مهر ۱۴۰۱ به مشتریان تحویل میشود. این خودرو با پیش پرداخت علی الحساب ۱۴۰ میلیون تومانی عرضه میشود و طبق اعلام ایران خودرو، قیمت نهایی تارا پس از تعیین نهایی در دعوتنامهها اعلام خواهد شد.روزنامه ایران
جزئیات جدید از نحوه ترور شهید فخریزاده
خبر اول اینکه، روزنامه امریکایی «نیویورک تایمز» در گزارشی اختصاصی، به جزئیاتی جدید درباره ترور جنایتکارانه شهید «محسن فخریزاده» از دانشمندان برجسته دفاعی و هستهای ایران پرداخت. شهید فخریزاده، بعدازظهر جمعه، هفتم آذر ماه سال گذشته در اقدامی تروریستی در منطقه آبسرد در شمال استان تهران به شهادت رسید. بهگزارش ایسنا، این روزنامه با تأکید بر اطلاع مقامات ارشد امریکا از عملیات ترور نوشته: آمادگی برای ترور پس از دیدارهایی تا آخر سال ۲۰۱۹ و اوایل ۲۰۲۰ میان مقامات اسرائیلی به رهبری یوسی کوهن رئیس پیشین موساد و مقامات عالیرتبه امریکایی از جمله دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین، مایک پمپئو وزیر امور خارجه پیشین امریکا و ژینا هاسپل رئیس پیشین سیا انجام شد.بر این اساس اسرائیل کارزار خرابکاری و ترور را در سال ۲۰۱۲ متوقف کرده بود، یعنی وقتی که امریکا وارد مذاکرات هستهای با ایران شد، مذاکراتی که در سال ۲۰۱۵ به توافق هستهای انجامید. بعد از خروج دونالد ترامپ از آن توافق در سال ۲۰۱۸، اسرائیلیها میخواستند این کارزار را از سر بگیرند تا سعی کنند پیشرفت هستهای ایران را متوقف کرده و آن را وادار به پذیرش اعمال محدودیتهای سخت بر برنامه هستهایاش کنند. در اواخر فوریه، کوهن فهرستی از عملیاتهای بالقوه به امریکا ارائه داد که در میان آنها ترور آقای فخریزاده هم بود. فخریزاده از سال ۲۰۰۷ در اولویت فهرست ترور اسرائیل بوده است و موساد هیچ گاه چشم از او برنداشته بود.
طبق گفته یک مقام رسمی مطلع، در واشنگتن به مقامات امریکایی توضیحاتی درباره برنامه ترور داده شده بود و آنها از آن حمایت کرده بودند. نیویورک تایمز نوشته: در این عملیات فناوری تک تیرانداز دقیق کامپیوتری ارتقا یافته با هوش مصنوعی و رصد چند دوربینه از طریق ماهواره برای اولین بار بهکار رفت که سلاح آن قادر به شلیک ۶۰۰ گلوله در یک دقیقه بود. سلاح خودکار، روبات و اجزا و تجهیزات دیگر آن همگی باهم وزنشان به یک تن میرسید، سلاح و تمامی این تجهیزات تا حد کوچکترین بخشهایشان را از هم باز کردند و قطعه به قطعه به روشهای مختلف، از مسیرهای مختلف در زمانهای مختلف به ایران قاچاق کرده و سپس دوباره سر هم کردند... و اینکه سرانجام در مرحله آخر کار، وانت پر از مواد منفجره پس از ترور، منفجر شود و هیچ ردی باقی نگذارد.
این روزنامه نوشته: نیسان آبی بعد از عملیات ترور منفجر شد. این تنها بخش عملیات بود که طبق برنامه پیش نرفت. این انفجار قرار بود روبات را کاملاً خرد کند تا ایرانیها نتوانند بقایای آنچه رخ داده بود را کنار هم قرار دهند. در عوض، بیشتر قطعات این سلاح به هوا پرتاب شدند و سپس روی زمین افتادند، بیش از آن آسیب دیده بود که بتوان آن را تعمیر کرد، اما قطعات تا حد زیادی سالم مانده بودند. ارزیابی ایران مبنی بر اینکه حمله توسط یک سلاح خودکار کنترل از راه دور «مجهز به هوش مصنوعی» انجام شده بود، صحت داشت.
نماز وحدت در سفر تاجیکستان
خبر دیگر اینکه، یک عضو فراکسیون اهل سنت مجلس شورای اسلامی عکسی از اقامه نماز رئیسجمهوری در هواپیما در سفر تاجیکستان منتشر کرد که او نیز در صف نماز حضور داشت. به گزارش ایسنا، جلیل رحیمی جهان آبادی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و نماینده تایباد که به همراه رئیسجمهوری، وزیر خارجه و هیأت همراه جهت شرکت در نشست سران سازمان شانگهای به تاجیکستان سفر کرده بود، در صفحه توئیتر خود تصویری از صف نماز جماعت در هواپیما به امامت سیدابراهیم رئیسی رئیسجمهوری و با حضور حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، غلامحسین اسماعیلی رئیس دفتر رئیسجمهوری و خودش منتشر کرد و نوشت: «ایرانیان برای حفظ منافع ملی و گسترش آرمانهای انقلاب و امام متحد و همدل هستند.»مرگ متهم ردیف اول پرونده شرکت مفتاح خودرو
دست آخر اینکه، متهم ردیف اول پرونده شرکت مفتاح خودرو در پی سکته قلبی فوت کرد. در پی انتشار این خبر مرکز رسانه قوه قضائیه در اطلاعیهای تأکید کرد: نامبرده که سابقه طولانی اعتیاد و مصرف مواد مخدر داشته، قبل از اعزام به زندان، حتی در مرحله رسیدگی بدوی به پرونده بهعلت سابقه بیماری به مراکز درمانی اعزام شده و از مراقبتهای ویژه پزشکی بهرهمند بود. به گزارش میزان، پرونده شرکت مفتاح خودرو از جمله پروندههای کثیرالشاکی محسوب میشود که با فوت متهم ردیف اول آن رسیدگی به این پرونده مختومه نخواهد شد؛ بلکه بخشی از این پرونده در دست رسیدگی قضایی است و درخصوص بخش دیگر از آن نیز رأی صادر شده است.در خصوص قسمتی از پرونده که رأی بدوی صادر شده، متهم متوفی با حدود هزار و ۶۰۰ شاکی و با اتهام کلاهبرداری شبکهای به ۱۲ سال حبس و جزای نقدی محکوم شده است و در حال حاضر پرونده در دیوان عالی کشور در مقام فرجامخواهی است و در صورت قطعیت حکم صادره، فرآیند رد مال با شناسایی اموال وفق مقررات انجام خواهد شد. براساس این خبر در پرونده دوم نیز، کیفرخواست با بیش از ۷۰ شاکی صادر شده است و در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران در حال رسیدگی است. همچنین اعلام شده که اموال متهم متوفی کفاف رد مال وی را در صورت قطعیت محکومیت خواهد داد.
روزنامه شرق
کشورهای آمریکای لاتین به دنبال ایجاد بلوکی مانند اتحادیه اروپا
رئیسجمهور مکزیک و دیگر رهبران در اجلاسی اعلام کردند که کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریایی کارائیب باید به دنبال تشکیل بلوکی مانند اتحادیه اروپا باشند تا بتوانند نفوذ «سازمان کشورهای آمریکایی» مستقر در ایالات متحده را در کشورهای خود از بین ببرند. به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری رویترز، سالهاست که تعدادی از کشورهای چپگرای منطقه آمریکای لاتین که در اجلاس «جامعه کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب» شرکت دارند، سازمان کشورهای آمریکایی را خیلی نزدیک به ایالات متحده میبینند؛ بهویژه آنکه این سازمان، کوبا را از کشورهای عضو حذف کرده است.آندرس مانوئل لوپز اوبرادور، رئیسجمهوری مکزیک در میزبانی نشست روز شنبه به دهها نفر از رؤسای جمهوری و نخستوزیران کشورهای شرکتکننده در مراسم افتتاحیه گفت که یک نهاد جدید دیپلماتیک میتواند باعث ارتقا و پیشرفت بیشتر اقتصادهای ازهمگسسته در منطقه شده و به سازمانی برای مقابله با بحرانهای سلامت تبدیل شود. او ادامه داد: در این برهه زمانی، «جامعه کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب» میتواند به یک ابزار مهم برای تحکیم روابط بین کشورهای حوزه دریای کارائیب و آمریکای لاتین تبدیل شود. ما باید در قاره آمریکا چیزی شبیه به جامعه اقتصادی که آغاز اتحادیه اروپایی کنونی بود، ایجاد کنیم.
این نشست با تمرکز بر رهبران چپ میانه منطقه از جمله پدرو کاستیو، رئیسجمهوری جدید پرو، میگوئل دیاز کانل، رئیسجمهوری کوبا و نیکولاس مادورو، همتای ونزوئلایی آنها آغاز به کار کرد. ژایر بولسونارو، رئیسجمهوری جناح راستی برزیل که سال گذشته میلادی از این اجلاس بیرون رانده شد، آن را بابت ارتقای کشورهای غیردموکراتیک مورد انتقاد قرار داد. آلبرتو فرناندز، رئیسجمهوری آرژانتین نیز به دلیل تغییر ناگهانی کابینه حضورش در این اجلاس را در دقیقه آخر لغو کرد. در این میان، برخی از رهبران منطقهای حضورشان را در این اجلاس توجیه کردند؛ بهطوریکه «لوئیس لاکایه»، رئیسجمهوری راست میانه اورگوئه گفت حضورش در این اجلاس را نباید به معنای حمایت از برخی از رژیمهای مستبد منطقه یا انکار سازمان کشورهای آمریکایی تفسیر کرد.
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}