یادداشت روزنامه‌های ۶ مهر

روزنامه کیهان
ایران تغییرات مرزی را تحمل نمی‌کند/سعدالله زارعی
تحولات در مرز‌های شمال غربی ایران می‌تواند تأثیر عمده‌ای بر وزن سیاسی ایران و روسیه در تحولات منطقه قفقاز و حتی فراتر از آن داشته باشد. آنچه اکنون در مرز‌های شمال غربی ایران مشاهده می‌شود، شکل‌گیری یک اتحاد نامرئی بین آمریکا، ترکیه، آذربایجان، ارمنستان و رژیم صهیونیستی است و هدف‌گذاری آن ایجاد یک تغییر ژئوپولیتیک با نتایج راهبردی علیه دو کشور ایران و روسیه است. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد:
۱- نیرو‌های نظامی جمهوری آذربایجان محور گوریس قاپان در ارمنستان را مسدود کرده و اجازه عبور خودرو‌های سنگین ایران به ارمنستان را نمی‌دهند که این به منزله نقض حاکمیت دو کشور جمهوری اسلامی و جمهوری ارمنستان است و اگر استمرار پیدا کند در نهایت به کاهش نقش ایران در این منطقه منجر می‌شود. ضمن آنکه ایجاد تنش در مرز‌های شمالی می‌تواند تا حوزه خزر امتداد پیدا کند. همزمان با این فعل و انفعالات، ادبیات رسانه‌ا‌ی و محافل به‌ظاهر غیررسمی -که در واقع بیان رسمی جمهوری آذربایجان به‌حساب می‌آید- به سمت خصومت و حتی الفاظ کودکانه کشیده شده است. این در حالی است که - ما بدون آنکه قصد تحقیر داشته باشیم - نمی‌توانیم اندازه این جمهوری را با اندازه ایران و هر چیزی که معیار قدرت یک واحد جغرافیایی است، مقایسه کنیم؛ چرا که مقایسه فیل و فنجان است؛ بنابراین ما نتیجه می‌گیریم که یک جریان شوم پشت این ماجراست که به بعضی افر‌اد در جمهوری آذربایجان اجازه گنده‌گویی و لاف گزاف داده است.
۲- حذف خط ۲۱ کیلومتری مرزی ایران با منطقه ارمنستان و نیز حذف مرز ارمنستان در این منطقه که احتمالاً با تسلیم استان ارمنی سیونیک به آذربایجان صورت می‌گیرد، وضع ژئوپلیتیکی ایران در منطقه قفقاز را دچار مشکل می‌کند. با توجه به گرایشات نژاد‌پرستانه ترکیه و چشم طمعی که به یال‌های شرقی و غربی دریای خزر دارد و نیز با توجه به نفوذ رژیم صهیونیستی طی سه دهه گذشته در جمهوری‌های آذربایجان و ارمنستان، که دارای ابعاد نظامی هم شده و این رژیم منحوس را به یکی از طرف‌های اصلی فروش سلاح به این دو جمهوری تبدیل کرده و حتی فروش تسلیحات آمریکایی به این دو دولت، منوط به خرید نظامی آنان از این رژیم شده است و با توجه به تلاش جدی آمریکا برای بحران‌آفرینی در مرز‌های جمهوری اسلامی، چشم بستن بر تحولات ژئوپلیتیکی شمال مرز‌های ایران، خسارت و خطراتی را برای کشور ما در پی می‌آورد. به همین جهت به هیچ وجه نباید به جمهوری آذربایجان اجازه داد این تحولات غیرطبیعی و توطئه‌محور را با واژه توافق فی‌مابین دو دولت تفسیر کند و مدعی اعمال حق حاکمیت در این مسئله گردد؛ چرا که حسن همجواری و منافع و مصالح طرف ثالث که یک قاعده پذیرفته شده بین‌المللی است و در همه کنوانسیون‌ها بر آن تأکید می‌شود، در اینجا کاملاً مخدوش می‌گردد. آمریکا مدت‌هاست تلاش می‌کند تا تغییرات ژئوپولیتیکی را در یک نقطه از منطقه کلید زده و سپس در بقیه منطقه به نتیجه برساند و لذا اگر در اینجا تغییری رخ دهد، همه منطقه با تهدیدات ژئوپولیتیکی مواجه می‌شود.
۳- در این میان دولت ارمنستان و شخص پاشینیان که در مقایسه با دولت سابق این کشور، غرب‌گرا محسوب می‌شود، در چارچوب یک طرح آمریکایی - ترکیه‌ای و به امید واهی برخوردار شدن از مواهب سیاسی و اقتصادی به این طرح پیوسته است در حالی که خیانت به کشور ارمنستان می‌باشد. دولت پاشینیان به این وعده آمریکا و ترکیه دل‌خوش کرده است که در صورت واگذاری استان سیونیک، می‌تواند از روابط مناسب و بی‌دغدغه با جمهوری آذربایجان و ترکیه برخوردار شود و حکومت خود را تثبیت نماید و از سوی دیگر با این وعده که به‌جای سیونیک، قره‌باغ شمالی در جمهوری ارمنستان ابقا خواهد شد، به این طرح فتنه‌گرایانه پیوسته است و حال آنکه از یک‌سو مسایل یکصد ساله میان ارامنه و ترک‌ها با یک توافق سیاسی قابل رفع و حل نیستند و از سوی دیگر در این صحنه ارمنستان دو امتیاز نقد ژئوپلیتیکی را می‌دهد و وعده نسیه تثبیت یک موقعیت جغرافیایی که هم‌اکنون هم در اختیار اوست می‌گیرد. ارمنستان در این معامله همسایگی با ایران که می‌تواند از آن در شرایط مورد تهدید واقع‌شدن از سوی ترکیه یا آذربایجان و یا گرجستان استفاده کند را از دست می‌دهد و نیز یک استان حساس که جنبه ترانزیتی دارد را به دشمن خود واگذار می‌کند. در حالی که این خسارت ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی با هیچ وعده اقتصادی و یا سیاسی قابل جبران نیست. ارمنستان در مقابل، وعده تثبیت قره‌باغ شمالی -یک سوم قره‌باغ کوهستانی- را دریافت می‌کند و حال آنکه پس از تثبیت شدن سیونیک به عنوان یک استان جمهوری آذربایجان، به‌طور قطع با حمله باکو به قره‌باغ شمالی مواجه می‌شود و این بخش ارمنی‌نشین را هم به سادگی از دست می‌دهد و در جغرافیای مخالفان خود محصور می‌گردد. در واقع پاشینیان در حال شکل‌دهی به یک خیانت تاریخی و یک بحران دائمی علیه جمهوری ارمنستان است.
۴- بسیاری از تحلیلگران گفته‌اند اردوغان و حزب او بعد از یک دوره مانور اسلام‌گرایی و پس از یک دوره مانور روسیه‌گرایی، به مرور روی واقعی خود را که هیچ ارتباطی با اسلام‌گرایی و شرق‌گرایی ندارد، نشان می‌دهد. در این صحنه، دولت ترکیه به‌عنوان عضو ناتو در واقع مأموریت سنتی گسترش نفوذ این پیمان اروپایی- آمریکایی به حوزه نفوذ روسیه و نیز حوزه نفوذ ایران یعنی آسیای میانه را برعهده دارد و در این میان آمریکایی‌ها با تکیه بر افکار نژادپرستانه رجب طیب اردوغان و در واقع سواری گرفتن از او درصدد دستیابی به یک موقعیت راهبردی در غرب دریای خزر و در واقع در منطقه قفقاز جنوبی می‌باشند. آمریکا با گسترش روابط پنهان با دو جمهوری آذری و ارمنی و حل موقت خصومت میان آنان - با روش مهار موقت آذربایجان و اغوای ارمنستان- درصدد تضعیف موقعیت دو دشمن خود - ایران و روسیه - در منطقه قفقاز جنوبی و یال غربی خزر می‌باشد.
در این صحنه آمریکا به جای حضور مستقیم و آشکار از ظرفیت روابط امنیتی حدود ۳۰ ساله رژیم صهیونیستی با دو جمهوری آذری و ارمنی استفاده می‌کند. اگرچه آمار دقیقی در دست نیست، اما خبر‌های متعدد بیانگر حضور امنیتی رو به رشد رژیم اسرائیل به‌خصوص در جمهوری آذربایجان با محوریت «پایگاه هوایی قبله» می‌باشد. عدد نیرو‌های امنیتی اسرائیل بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر ذکر شده و این در حالی است که این رژیم جنایتکار در دهه گذشته نفوذ اساسی در ارکان جمهوری آذربایجان و خانواده الهام علی‌اف پیدا کرده است به‌گونه‌ای که سران صهیونیست از آذربایجان به «لبنان اسرائیل» یاد کرده و گفته‌اند ما از این طریق می‌توانیم جمهوری اسلامی را با یک چالش امنیتی طولانی‌مدت مرزی درگیر کرده و از اثرگذاری آن در منطقه بکاهیم. البته معلوم است که این ادعا‌ها با توان آنان در تبدیل به واقعیت فاصله اساسی دارد.
۵- دولت‌های ترکیه و آذربایجان در حال دست زدن به ریسک‌های بزرگی هستند که می‌تواند پیش از دیگران خود آنان را در بحران وجودی فرو ببرد. دولت علی اف با شش میلیون جمعیت شیعه که بدون شک دل بسته مرکزیت شیعه هستند، مواجه است و دولت اردوغان در ترکیه با حدود ۲۳ میلیون شیعه علوی روبه‌رو می‌باشد. جمهوری اسلامی هیچ‌گاه نخواسته است از این ظرفیت‌ها برای گوشمالی اردوغان یا علی‌اف استفاده کند. ما برخلاف آنان و براساس اصول اخلاقی خود، حسن همجواری را رعایت کرده‌ایم؛ تا جایی که فراتر از آن در دو نوبت حکومت‌های این دو خانواده را از ویرانی نجات داده‌ایم. حتماً الهام علی‌اف به یاد دارد که این همکاری مشترک امنیتی ایران و روسیه بود که انقلاب مخملین آمریکایی علیه حکومت آذربایجان به رهبری جورج سوروس را خنثی کرد و اساساً پروژه تغییرات آمریکایی دولت‌های آسیای میانه و منطقه را با شکست سنگین مواجه کرد. اردوغان هم به یاد دارد که این ایران و شخص سردار شهید سلیمانی بود که مانع به نتیجه رسیدن کودتای مورد حمایت آمریکا علیه او و حزب عدالت و توسعه گردید. تا اینجا ما نه تنها هیچ‌گاه وارد هیچ اقدامی علیه دولت‌های ترکیه و آذربایجان نشده‌ایم بلکه همواره از آنان حمایت هم کرده‌ایم.
هم اردوغان و هم علی‌اف می‌دانند که دست ایران برای برهم زدن این توطئه خالی نیست و انگشت اشاره جمهوری اسلامی ایران می‌تواند توطئه طراحی‌شده را برای آن‌ها به گونه‌ای پشیمان‌کننده برهم بزند.
اتفاقات در مرز‌های شمال ایران بوی توطئه‌ای آمریکایی- اسرائیلی می‌دهد که در آن اردوغان به نوعی و علی‌اف به نوع دیگری به «بازی» گرفته شده‌اند. اما این برای ایران و روسیه یک بازی نیست تا بتوانند آن را نادیده بگیرند. آنان باید بدانند «رعایت برادران»، چک سفید امضا نیست که به اردوغان و علی‌اف داده باشد.
**************
روزنامه وطن امروز**
سیاست خارجی بر مدار تغییر/مهدی گرگانی
اُپرا وینفری می‌گوید: «بزرگ‌ترین کشف تاریخ این است که انسان می‌تواند با تغییر نگرش، آینده را تغییر دهد».
«تغییر» کلیدواژه ۲ ماه گذشته ایران بوده است. اگر بخواهیم دوره ریاست‌جمهوری حجت‌الاسلام والمسلمین رئیسی را از زمان ورود به پاستور تا امروز مورد کنکاش قرار دهیم و روی آن یک اسم بگذاریم، می‌توانیم واژه «Change» یا تغییر را برای آن انتخاب کنیم. تغییر رویکرد چه در سیاست داخلی و چه در حوزه مهم و راهبردی سیاست خارجی و روابط خارجه ایران کاملا مبرهن و مشهود بوده است که نسبت به راهبرد دولت حسن روحانی، می‌توان آن را یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای قلمداد کرد.
دولت ۸ ساله روحانی از همان ابتدا مبتنی بر مذاکره با قدرت‌های غربی و بر پایه تنش‌زدایی با غرب پایه‌ریزی شده بود. اصلا انتخاب محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه ایران نشان‌دهنده سمت و سوی سیاست خارجی ایران در دوران روحانی بود؛ یعنی چک و چانه زدن و تعامل با کدخدا و تلاش برای امتیازگیری از طریق دادن امتیاز. روحانی و ظریف ۸ سال کشور را معطل مذاکره با غربی‌ها برای حصول توافق برجام کردند، امتیاز‌های زیادی دادند و امتیازات حداقلی نیز گرفتند، اما در نهایت همان‌طور که حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، رهبر حکیم انقلاب بار‌ها بر عدم اعتماد به وعده‌های آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها تاکید کرده بودند، از همان نقطه ضربه خوردیم؛ آمریکا به تعهدات خود در برجام پشت کرد، از توافق خارج شد و ناگهان راهبرد سیاست خارجی دولت روحانی از هم فروپاشید.
با خروج آمریکا از برجام، امتیاز‌های اندکی که گرفته بودیم از دست رفت، اما امتیاز‌هایی که طرف مقابل در زمینه هسته‌ای گرفته بود همچنان پابرجا ماند و اگر مصوبه اقدام راهبردی مجلس برای کاهش تعهدات هسته‌ای و شروع غنی‌سازی فراتر از متن برجام نبود، این ضرر بسیار بیشتر بود. از سوی دیگر از زمان خروج آمریکا از برجام، همه انرژی دولت و دستگاه دیپلماسی ایران صرف تنش و جدل در زمینه چرایی خروج واشنگتن از برجام، تلاش برای آغاز مذاکرات دوباره و بازگشت ۲ طرف به برجام شد؛ موضوعی که باعث مغفول ماندن فرصت‌های بیشمار در محیط پیرامونی نزدیک ایران بویژه همسایگان شد.
۱- در پایان دولت دوازدهم، ظرفیت‌های اقتصادی و تجاری بسیاری با کشور‌های گوناگون مغفول مانده و مناسبات اقتصادی ایران با بخش‌های مختلف جهان نامتوازن و یکسویه رها شده بود.
از زمان تغییر دولت، این رویکرد نیز به کلی تغییر کرد.
انتخاب دکتر حسین امیرعبداللهیان، دیپلمات خوشنام انقلابی به عنوان وزیر جدید امور خارجه و فرمانده دستگاه دیپلماسی، نقطه آغاز این تغییر بنیادین بود. دکتر امیرعبداللهیان پس از اخذ رای اعتماد قاطع از مجلس، رویکرد سیاست خارجی خود را با چند کلمه به صورت رسا توضیح داد: «همسایگان و آسیا؛ اولویت نخست».
وی در راستای همین اصل، در نخستین سفر خارجی خود به بغداد رفت و در نشست همسایگان عراق شرکت کرد. امیرعبداللهیان در سخنرانی خود در نشست بغداد گفت: با کمال مسرت در اینجا و در شروع به کار دولت جدید ایران می‌گویم سیاست خارجی دولت جدید تهران با عنوان «سیاست خارجی متوازن، فعال و هوشمند» بر اولویت رابطه با همسایگان و منطقه تأکید دارد و ما دست همه همسایگان و اهل منطقه را به گرمی می‌فشاریم.
۲- گام دوم، سفر مهم حجت‌الاسلام رئیسی به تاجیکستان برای شرکت در نشست سازمان همکاری شانگ‌های بود. به‌رغم محدودیت‌های کرونایی و غیبت برخی سران شانگهای، رئیسی در راستای تحکیم سیاست خارجی تازه جمهوری اسلامی ایران، شخصا به دوشنبه رفت که همین حضور منشأ برکات زیاد آن در راستای منافع جمهوری اسلامی ایران بود. پذیرفتن عضویت ایران در «سازمان همکاری شانگهای» که یک سازوکار شرقی و مهم منطقه‌ای به شمار می‌رود و همچنین دیدار و رایزنی با برخی سران منطقه آسیای مرکزی و وزرای خارجه هند، روسیه و مقامات چینی که در زمینه دیپلماسی اقتصادی و سیاست همسایگی انجام شد، یعنی پایان دیپلماسی ضعف و پشت کردن به کدخدا.
پشت کردن به کدخدا لزوما به معنای تقابل، رویارویی و جنگ با غرب نخواهد بود، بلکه به معنای اولویت دادن به همسایگان، کشور‌های دوست و شرکای قابل اعتماد ایران است که طی ۸ سال گذشته مغفول مانده بود و باعث فرصت‌سوزی‌های بیشماری به قیمت قربانی شدن منافع ملت ایران پای مذاکرات با غرب شده بود.
۳- در نهایت سخنرانی سه‌شنبه‌شب حجت‌الاسلام رئیسی- به وقت تهران- در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و تاکید بر راه‌حل مقاومت و شکست پروژه‌های آمریکا علیه ایران و افول عظمت پوشالی واشنگتن را می‌توان نقطه بلوغ و تکمیل راهبرد تازه دولت خواند.
حجت‌الاسلام رئیسی با اشاره به حمله ششم ژانویه هواداران ترامپ به کنگره آمریکا و فرار مفتضحانه این کشور از افغانستان و سقوط شهروندان افغان که از هواپیما‌های آمریکایی آویزان شده بودند، بر بی‌اعتباری و پایان سلطه آمریکا بر جهان تاکید کرد و خواستار تغییر واقعی سیاست‌های آمریکا و کنار گذاشتن سیاست شکست‌خورده تحریم شد. وی گفت: اشتباه آمریکا در چند دهه گذشته این بوده که به جای تغییر «روش زندگی» خود با جهان، «روش جنگ» خود با جهان را تغییر می‌دهد. راه غلط را نمی‌توان با روش متفاوت به نتیجه رساند.
اکنون باید گفت دوران جدید و متفاوتی در جمهوری اسلامی ایران آغاز شده است. سیاست‌های غلط در حال اصلاح و تغییر است و دولت با شتاب و سرعتی قابل قبول به دنبال برگرداندن قطار توسعه و پیشرفت ایران به ریل است، اما نه با گدایی و نگاه به خارج، بلکه با تمرکز بر توان داخلی و سیاست خارجی متوازن و عزتمندانه.
**************
روزنامه خراسان**
مخاطرات روزگار بدون حکیمان/بهروز بیهقی
با رحلت علامه ذوفنون آیت ا... حسن زاده آملی، ساحت فرهنگ و اندیشه ایران یکی دیگر از ستون‌های پرصلابت خویش را از دست داد و دریغا که این رویداد ناگوار و پُرخسران در شرایطی رخ داد که هنوز غم فراق علامه محمدرضا حکیمی التیام نیافته بود. این دو علامه با وجود تفاوت‌هایی که در مشی و مشرب فکری شان سراغ می‌توان گرفت، میراث مانای فرزانگی را چنان فربه و غنی در اختیار نسل‌های پس از خود نهاده اند که شاید تجزیه و تحلیل ارکان و اجزای آن، خود سال‌ها زمان ببرد. با این حال در این مختصر، باید گفت که کدام فقدان و کمبود بر سپهر اندیشه ایرانی سایه افکنده است.
کاروان حکیمان؛ از ابوالقاسم فردوسی تا حسن زاده آملی
در تاریخ ایران کم نبوده اند اندیشمندان و شخصیت‌هایی که از آن‌ها به عنوان «حکیم» نام برده شده است. این درحالی است که شاید کمتر از ژرفای معنای «حکمت» و پیامد‌های کم فروغ شدن آن سخن به میان آمده باشد. اما مفهوم حکمت بر چه مولفه‌ها و نیز لوازمی تکیه زده است؟
الف- سلوک در میان متدولوژی‌های مختلف:
چنان که در پیام‌های تسلیت ارتحال علامه حسن زاده آملی آمده است، «ذوفنون» بودن یکی از خصایل برجسته آن نادره دوران بود. به عبارت فنی تر، علامه حسن زاده آملی با بهره گیری از نبوغ ذاتی و همت والای خویش توانسته بود در علوم عقلی و نقلی و دانش‌های برآمده از علوم حضوری و حصولی چنان سرآمد شود که هم بر توسن ریاضیات و نجوم لگام زند و هم در عرفان نظری و عملی پیشتاز معاصران خود شود. طبعا تفاوت اصول موضوعه و روش شناسی ریاضیات با عیار سنجش گزاره‌های عرفان نظری آن قدر چشمگیر است که جز حیرت و ستایش از دارنده هر دو را در پی نمی‌آورد. در این باب، نمونه تاریخی بی، چون و چرایی مانند حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز چشم نواز است که توانست از ظرف ادبیات و فن شعر به جای در هم تنیدن تخیلات صرف شاعرانه، محملی برای بیان عمیق‌ترین اصول خردورزی بیافریند که هم رشک ادیبان برانگیزد و هم مدح فلسفه ورزان را.
ب – وحدت در عین کثرت:
اگر علوم مختلف با متدولوژی‌های ذاتا متنوع در طول یک جهان بینی توحیدی قرار گیرند و بسان فرزندانی خَلَف بر مقام پدریِ الهیات گردن نهند، آن گاه بزرگانی مانند علامه حسن زاده آملی مجال ظهور می‌یابند که عملا نشان می‌دهند دانش‌های بشری جملگی امواج یک اقیانوس اند که در عین کثرت، بر مدار یک «امر متعالی» سامان می‌یابند. این رویکرد البته در روزگار ما با تخصصی شدن علوم، سخت غریب و مهجور مانده است و امروزه کمتر با پزشکانی ادیب یا ریاضی دانانی اهل عرفان نظری مواجهیم. با این وصف، جای طرح این پرسش بنیادین است که آیا علوم به شدت تخصصی شده، توانسته اند بر زخم‌های روح و روان انسان امروز مرهم نهند و برای او آرامش و رضایت باطنی را نیز ارمغان آورند. آیا بیگانگی امروزی علوم و عالمان رشته‌های مختلف سبب ساز ناکامی‌های بیشتر بشریت در غلبه بر استرس ها، اختلاف دیدگاه هاو ... نشده است؟ آیا همه گیری کرونا به همگان نشان نداد که تکیه صرف بر دستاورد‌های شاخه‌های مجزای علوم، جامعه بشری را آسیب پذیر کرده است؟
ج- هارمونی جمال و جلال دین:
این روز‌ها با اندوه و نگرانی برادران و خواهران افغانستانی مان پس از سیطره طالبان درآمیخته که از تجدید خاطره داغ و درفش این گروه بسیار بیمناک اند. تصور محال، محال نیست و‌ای کاش، حاکمان کنونی افغانستان جرعه‌ای از جام حکمت بنوشند و بدانند که ترس از خدا (وجوه جلالی دین) با عشق به خدا و بندگانش (وجوه جمالی دین) هرچند عاصی و گنهکار باشند، سرستیز ندارد و می‌توان در مزرعه یک جامعه، هم بذر شریعت را کاشت و هم نهال نوع دوستی و مردم داری را بر پایه آموزه‌های دینی آبیاری کرد. عشق واحترامی که این روز‌ها در کلام مردمان و اندیشمندان ایران زمین با وجود تکثر دیدگاه ها، تنوع قومیت‌ها و ... راجع به علامه حسن زاده آملی موج می‌زند، بیانگر یکی از مهم‌ترین کارکرد‌های اجتماعی حکمت است. به دیگر سخن، وقتی فقه، فلسفه، کلام و عرفان با یکدیگر انس می‌گیرند، فراورده و محصولی جز حلم و شفقت ورزی پدید نمی‌آورند و مگر می‌توان مجذوب این طهارت نفسِ عالمانه نشد؟ باری، خود نیز از اطاله این نوشتار واهمه دارم؛ هنوز روزگار بدون حکیمان را مخاطره آمیز نمی‌دانید؟
**************
روزنامه ایران**
رشد اقتصادی پایدار با اتکا بر مالیات ستانی/غلام رضا مصباحی مقدم*
رشد اقتصادی پایدار به رشدی گفته می‌شود که بر منابع درآمدی پایدار متکی باشد. به‌عنوان مثال درآمد حاصل از فروش نفت نمی‌تواند رشد اقتصادی پایدار ایجاد کند، چون قیمت نفت در بازار‌های جهانی مرتب دچار افزایش و کاهش می‌شود یا مثلاً تحریم‌های امریکا باعث کاهش صادرات و درآمد نفتی کشور شد؛ بنابراین رشد اقتصادی متکی به نفت نمی‌تواند منجر به رشد اقتصادی پایدار شود و البته باید این نکته را هم در نظر داشت که دهه هاست اقتصاد ما و رشد آن بر نفت متکی شده است. اینکه در طول سال‌های گذشته رشد ۶ درصد و ۴ درصد و حتی صفر درصد را تجربه کردیم و اقتصاد کشور دچار چنین نوساناتی شد همگی برآمده از وابستگی اقتصاد به درآمد نفتی است که نتوانسته برای ما رشد پایدار ایجاد کند.
در حالی که اگر درآمد‌های دولت به درآمد‌های مالیاتی متکی شود می‌توان به رشد با ثبات دست یافت. سیاست‌های دولت باید به گونه‌ای باشد که مالکیت شرکت‌ها و دارایی‌ها را بر اساس اصل ۴۴ قانون اساسی به بخش‌های غیردولتی واگذار کند و بار تکفل خود را کاهش دهد و زمینه را برای رشد سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، تعاونی یعنی بخش عمومی غیر دولتی فراهم و به نوعی از بخش‌های خصوصی و تعاونی حمایت کند. بویژه آنکه منابع صندوق توسعه ملی را به متقاضیان بخش خصوصی تخصیص و اجازه دهند سرمایه گذاری‌ها در بخش خصوصی و تعاونی رشد کند. به‌طور قطع نتیجه چنین اقدامی رشد درآمد‌های مالیاتی دولت خواهد بود. این رشد می‌تواند رشد پایدار را به‌وجود آورد و حتماً در کنار آن شاهد کوچک و چابک شدن دولت خواهیم بود. در چنین شرایطی دولت می‌تواند بر وظایف ذاتی خود که همانا سیاستگذاری، نظارت و حمایت است، متمرکز شود. دولت همچنین باید بتواند مشوق‌های لازم را برای سهولت کسب وکار‌ها ایجاد کند. متأسفانه کشور ما در این شاخص یعنی سهولت کسب و کار‌ها رتبه خوبی ندارد و ضروری است با اعمال سیاست‌هایی این رتبه ارتقا یابد. اگر این امر محقق شود تولید در بخش خصوصی قوت گرفته و منابع بانک‌ها به‌سمت بخش مولد اقتصاد هدایت می‌شود. البته که باید برای بخش غیرمولد اقتصاد هم هزینه‌هایی در قالب مالیات بر عادیدی سرمایه لحاظ کرد تا دست دلالان و واسطه گران و حضور افراد غیرمولد از اقتصاد کوتاه شود.
تصمیمی که اگر لحاظ شود منابع بخش غیرمولد را به سمت تولید روانه می‌کند و منجر به درآمدزایی برای دولت می‌شود. از دیگر نتایج چنین رویکردی افزایش تولید و اشتغال است. افزایش تولید منجر به افزایش رشد و رونق اقتصادی خواهد شد. در خصوص طرح مالیات بر عایدی سرمایه و مجموع درآمد هم این‌طور به نظر می‌رسد که مجلس یازدهم اراده قوی برای حمایت از دولت و رونق کسب و کار‌ها دارد. اگر شرایط به‌گونه‌ای پیش رود که این طرح در مجلس فعلی در دستور قرار بگیرد می‌توان امیدوار بود که با مالیات ستانی بخش قابل توجهی از مشکلات درآمدی دولت مرتفع شود.
*عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
**************
روزنامه شرق**
وارونه‌نویسی تاریخ چرا؟/جاوید قربان‌اوغلی
امسال گرامیداشت هفته دفاع مقدس یک غایب بزرگ داشت: «هاشمی‌رفسنجانی». موضوعی که با واکنش بسیاری از شخصیت‌های سیاسی کشور روبه‌رو شد. صدای اعتراض به این تحریف بزرگ تاریخ و نمایش وارونه و کاریکاتوری تاریخ در روزنامه‌های مکتوب یا فضای مجازی به‌وضوح خطاب به برنامه‌ریزان و گردانندگان بیان شد. هرچند جریانی خاص چند‌سالی است پروژه «هاشمی‌زدایی» را در کشور به راه انداخته و این جریان مستمرا با تخریب این شخصیت گران‌قدر از طریق اشاعه دروغ و تحریف ادامه دارد، ولی حذف کامل «جانشین فرمانده کل قوای مسلح» از تاریخ دفاع مقدس، موضوعی بود که صدای اعتراض «خودی‌ها» را نیز در پی داشت. باور حذف نام شخصیتی که علاوه بر نقش و مسئولیت‌های بزرگ در تمام مراحل قبل و بعد از انقلاب، با حکم «امام خمینی» فرماندهی جنگ را بر عهده داشت، بسیار سخت و غیرقابل‌قبول است. بی‌تردید هاشمی از نادرترین شخصیت‌هایی است که نام و آوازه او مرز‌های ملی را درنوردیده و جایگاه ویژه‌ای را در ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی و نظام سیاسی برخاسته از آن به خود اختصاص داده است. اغراق نیست اگر گفته شود برگی از تاریخ نهضت امام از سال ۱۳۴۲ تا زمان پیروزی، جنگ تحمیلی تا ارتحال بنیان‌گذار نظام را نمی‌توان پیدا کرد که نام هاشمی در آن نباشد. برای توصیف نقش برجسته هاشمی در تمامی مراحل تصمیم‌سازی و اجرائی انقلاب و کشور نیازی به ارائه مدرک و سند نیست. در بحرانی‌ترین روز‌های پیش از پیروزی از جانب امام مأموریت می‌یابد که بحران اعتصاب کارکنان نفت را مدیریت کند. پس از روز‌های خونین ۲۲ بهمن از اعضای اصلی اداره کشور در «شورای انقلاب» است. ۱۶ سال مسئولیت مجلس، هشت سال ریاست قوه مجریه، ریاست مجلس خبرگان رهبری، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و... از دیگر مسئولیت‌های هاشمی در کلیدی‌ترین مناصب کشوری است. به‌راستی هاشمی چه کرده بود که برخی از مرده او نیز هراسناک‌اند و تیر‌های خود را با تلاش‌های هرچند ناکام برای حذف نام هاشمی از تاریخ انقلاب و هشت سال دفاع مقدس روانه می‌کنند. طرفه آنکه این اقدامات در حالی در جریان است که عبارت معروف امام «بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است، چون نهضت زنده است» در حادثه ترور و بیان صریح رهبری «هیچ‌کس برای من هاشمی نمی‌شود» از حافظه نسل اول انقلاب زدوده نشده و نام هاشمی در هر کوی و برزنی ورد زبان‌هاست. به بیان بهتر همچنان که نام هرکس در شناسنامه‌اش ثبت‌و‌ضبط شده و نمی‌توان آن را پاک کرد، نام هاشمی با نهضت امام، انقلاب، نظام و دفاع مقدس آن‌چنان در هم تنیده که جدایی آن فقط در ذهن‌های «بدخواهان»‌ی خلجان می‌کند که وصف‌شان در بیان امام آمده است. هاشمی چند ویژگی منحصربه‌فرد داشت که در عرصه سیاسی ایران او را از دیگر سیاست‌مداران عصر خود متمایز می‌کند.
۱- نقش و تأثیر بی‌بدیل در تحولات سیاسی کشور از آغاز نهضت امام خمینی. هاشمی همواره یاری وفادار و مشاوری امین برای امام و خلف او آیت‌الله خامنه‌ای بود. جایگاه هاشمی نزد امام (ره) و نسبت او با نهضت و انقلاب را باید از کسانی سؤال کرد که در زمان داغ و درفش و تبعید و زندان در کنار امام و همراه و همگام او بودند. علی‌محمد بشارتی که در دوره اول مجلس عضو هیئت‌رئیسه و کارپرداز مجلس بود، تعریف می‌کرد پس از ترور هاشمی خانه‌ای را برای سکونت هاشمی در جوار ساختمان مجلس آماده کردیم. هدف از این کار بالابردن سطح حفاظت به دلیل تردد همه‌روزه برای حضور در مجلس بود. احمد‌آقا تلفن کرد و گفت امام پس از اطلاع از این موضوع گفت: «هاشمی همین‌جا و پیش خود من بماند». رابطه امام با هاشمی نیازی به توصیف این‌گونه ندارد؛ کمااینکه بیان و کلام هاشمی نیاز به سند ندارد، او خود سند انقلاب بود.
۲- هاشمی سیاست‌مدار دوران بحران بود. در تمام فراز‌های بحرانی انقلاب و پس‌ازآن حضوری تأثیرگذار داشت. صفحات زرین روزنوشت‌های او که معتبرترین سند برای تاریخ‌نگاری انقلاب است، نمایانگر نقش این سیاستمدار نامدار در عبور کم‌هزینه از گردنه‌های نفس‌گیر در مقاطع مختلف انقلاب و جنگ تحمیلی است.
در تاریخ معاصر شخصیت‌های نادری را می‌توان یافت که در بحرانی‌ترین شرایط با نقش‌آفرینی تأثیرگذار خود، کشتی توفان‌زده کشور را به ساحل امن هدایت کرده است.
۳- واقع‌بینی و میهن‌پرستی از عناصر اصلی سیاست‌ورزی هاشمی و خمیر‌مایه وجودی او بود. عشق به کشور و آرزوی ساختن ایرانی آباد و سربلند و الگو برای مسلمانان جهان از دغدغه‌های اصلی زندگی پرثمر هاشمی بود. در عرصه سیاست‌ورزی با حفظ آرمان‌هایی که خود به خاطر آن سال‌های طولانی رنج مبارزه و زندان را به جان خرید که صد‌هزار فیش و ۲۰ جلد کتاب ارزشمند کلید فهم قرآن یکی از ثمرات آن است، هاشمی سیاست‌مداری واقع‌گرا بود. جهان را به‌خوبی می‌شناخت و درک درستی از مؤلفه‌های قدرت در عرصه بین‌المللی داشت. در کنار تلاش برای بهبود روابط با غرب و کاهش تنش با آمریکا، سنگ بنای روابط با شرق (روسیه و چین) را هاشمی گذاشت. گفته‌اند سیاست‌مداران را می‌توان از روی اولین الگویی که در جوانی انتخاب کرده، شناخت. الگوی هاشمی در جوانی امیرکبیر بود و در جایی گفته است «اگر در زمان ناصری به جای امیرکبیر یک مجتهد روشنفکر صدراعظم می‌شد، همان کار‌هایی را می‌کرد که امیرکبیر کرد».
۴- هاشمی در سیاست‌ورزی شخصیتی چند‌بعدی داشت و تجسم واقعی سیاست‌مداری زیرک و با‌هوش بود. دقیق و گزیده سخن می‌گفت. با ذکاوت، هدفمند و معطوف به نتیجه‌ای که در پی آن بود، مذاکره را اداره می‌کرد. در صورت نیاز صریح بود، درعین‌حال به مقتضای شرایط با ابهام و چند پهلو سخن می‌گفت. به یاد دارم در مذاکره‌ای حساس بارئیس یک کشور در زمان جنگ تحمیلی، صبورانه و خردمندانه به گزافه‌گویی او گوش داد و با عبارتی تأثیرگذار فضای مذاکره را به سویی که در‌پی آن بود، عوض کرد. در سیاست داخلی معروف است که از چپ‌ترین چپ تا تند‌ترین راست، نمی‌توان فردی را یافت که پیش هاشمی رفته و دلخور و ناراضی از جلسه بیرون آمده باشد. قدرت اقناع هنر و ارزش یک سیاست‌مدار است. هاشمی انعطاف و انطباق‌پذیری کم‌نظیری در شرایط شفاف، مه‌آلود یا تیره سیاسی داشت.
۵- وفاداری به آرمان‌ها و فداکاری برای نظام از دیگر ویژگی‌های هاشمی بود. سیاست‌مداری با این پیشینه و سابقه بی‌بدیل، در انتخابات ۸۴ از یک حریف گمنام شکست می‌خورد، در انتخابات مجلس ششم سی‌ام می‌شود، ریاست خبرگان را به فرد دیگری واگذار می‌کند، کرسی امامت نماز‌جمعه را که قریب به سه دهه در آن حضور داشت، از دست می‌دهد و مهم‌تر از همه شخصیتی با این سوابق در انتخابات ۹۲ امکان حضور نمی‌یابد؛ اما هیچ‌یک از تلاطم‌های سیاسی او را در هیچ مقطعی از ایفای مسئولیت بازنمی‌دارد. هاشمی انقلاب را پاره‌ای از وجود خود می‌دانست. او در عرصه عمل ثابت کرده بود برای حفظ این گوهر گران‌بها آماده است همه‌چیز خود را بدهد. یکی از مشکلات سال‌های اخیر کافی بود تا اراده‌های دیگر سیاست‌پیشگان را در هم بشکند؛ اما او همچنان در کنار انقلاب، امام و رهبری ماند. هاشمی با تحمل همه این مسائل و حتی تحمل توهین به خانواده خود نشان داده بود که اولویت تغییرناپذیر او انقلاب، نظام سیاسی منبعث از آن و آینده اش در اندیشه این مرد بزرگ بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد.
تلاش برای حذف نام چنین شخصیتی بزرگ‌ترین ظلم به تاریخ، امام، ایران و رهبری است. به هوش باشید که حافظه تاریخی نسل اول و دوم انقلاب چنین تحریفی را برنمی‌تابد.
 

اخبار ویژه ۶ مهر

روزنامه کیهان**
برمر: آمریکا هم شکست خورد هم نشان داد غیرقابل اعتماد است
رئیس یک اندیشکده آمریکایی اذعان کرد بی‌کفایتی آمریکا در خروج از افغانستان، عقوبت‌بارترین بحران سیاست خارجی است که از زمان بحران گروگان‌گیری در ایران شاهدش بوده‌ایم و این یک بحران فوق‌العاده بزرگ است.
ایان برمر کارشناس و تحلیلگر آمریکایی و رئیس و بنیان‌گذار اندیشکده آمریکایی «گروه اوراسیا» نوشت: پایان ساده طولانی‌ترین ماجراجویی نظامی و طولانی‌ترین جنگ در تاریخ آمریکا رقم خورد. چگونگی آغاز این جنگ، نحوه دنبال کردن آن، پولی که برای آن هزینه شد، و تلفات انسانی آن مورد سرزنش و ملامت فراوان قرار خواهد گرفت و بدون شک کتاب‌های بسیاری درباره آن نوشته خواهد شد. اما در حال حاضر باید به بی‌کفایتی‌ها در حوزه اجرایی درخصوص پایان دادن به جنگ و خروج نیرو‌های آمریکایی از افغانستان پرداخت. سیاستی که با آن موافقم و یک راهبرد واقعی می‌دانم، این است که با توجه به وضع موجود پیشین و پیشروی طالبان و در دست گرفتن قدرت توسط آنها، یا باید حضور خود را افزایش می‌دادیم یا از آنجا خارج می‌شدیم. اما روند اجرایی افتضاح بود. این به باور من به مراتب عقوبت‌بارترین بحران سیاست خارجی است که از زمان بحران گروگان‌گیری در ایران و سپس ناکامی‌در نجات گروگان‌ها شاهدش بوده‌ایم. بنابراین، این اتفاق بزرگی است. ما شاهد بحران‌های بزرگ‌تری در حوزه سیاست داخلی در آمریکا به‌طور مشخص در روز ششم ژانویه بوده‌ایم. اما در حوزه سیاست خارجی، این یک بحران فوق‌العاده بزرگ است.
کجای کار اشتباه بود؟ به باور من، چهار شکست اصلی در حوزه اجرایی ذیل مسئولیت بایدن اتفاق افتاده است: شکست اول یک شکست نظامی و اطلاعاتی بود. بایدن نخستین بار روز ۱۱ سپتامبر اعلام کرد که همه نیرو‌ها تا ماه اوت از افغانستان خارج می‌شوند. در آن مقطع، سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا گفتند که قوای دفاعی افغانستان قادر خواهند بود به مدت دو تا سه سال طالبان را عقب برانند. پس از آنکه طالبان طی چند روز گذشته تهاجم خود را آغاز کرد، ارزیابی اطلاعاتی به دو تا سه روز کاهش یافت. در طول فعالیت شغلی‌ام هیچ‌گاه شاهد این‌چنین شکست اطلاعاتی نبوده‌ام. آمریکا بیست سال وقت و حدود ۹۰ میلیارد دلار هزینه صرف تعلیم قوای افغانستان کرد و این نیرو‌ها از جنگیدن امتناع کردند. حقیقت دوم نیز این است که آمریکا پس از آنکه به مدت دو دهه شخصاً افغان‌ها را تعلیم داد، هنوز از روحیه و قابلیت‌های نیرو‌هایی که تعلیم داده بود، خبر نداشت.
شکست دوم همانا شکست در زمینه هماهنگ‌سازی بود. آمریکا به مدت دو دهه در کنار متحدان ما جنگید، در پی رویداد‌های ۱۱ سپتامبر از آن‌ها خواست تا در کنار ما بجنگند، و آن‌ها با روی گشاده پذیرفتند و شجاعانه جنگیدند. آن‌ها شجاعانه در میدان نبرد جنگیدند و تلفاتی را متحمل شدند. اما وقت خروج که فرا رسید، بایدن تک‌روی کرد. او صرفاً روند تصمیم‌گیری، اعلام تصمیم، و سیاست‌های جاری را مدنظر قرار داد، سیاست‌هایی نظیر اینکه مثلاً آیا پناه‌جویان را بپذیریم یا نپذیریم و اینکه آیا کمک‌های بشردوستانه ارائه دهیم یا نه یا این موارد را به چه نحو صورت دهیم. حتی مواردی نظیر نقش سفیر آمریکا در افغانستان نادیده گرفته شد و سفیر موقت آمریکا از افغانستان‌گریخت و آن کشور را ترک کرد. شکستی به این بزرگی در زمینه ایجاد هماهنگی اتفاق افتاده و متحدان آمریکا از این مسئله سرخورده شده‌اند و سرخوردگی خود را نشان می‌دهند. آن‌ها طی چند ماه گذشته سرخوردگی خود را در خلوت نشان می‌دادند و اکنون علناً این کار را می‌کنند.
شکست سوم به مقوله برنامه‌ریزی مربوط می‌شود. خطای اطلاعاتی و ناکامی‌در زمینه ایجاد هماهنگی را می‌توان هضم کرد، اما اگر برای سناریو‌های ثانویه برنامه‌ریزی صورت گرفته بود، چنین فاجعه‌ای اتفاق نمی‌افتاد. طی ماه‌های منتهی به خروج انجام داد و می‌باید در آن مقطع صورت می‌گرفت. بسیار عجیب است که چنین چیزی اتفاق نیفتاد. در نهایت به شکست چهارم در زمینه برقراری ارتباط می‌رسیم. اکنون دیگر ویدئو‌هایی مربوط به روز هشتم جولای را دیده‌اید که در آن‌ها رئیس‌جمهور بایدن در حمایت از خروج از افغانستان به آمریکایی‌ها اطمینان می‌دهد و سلطه طالبان بر سرتاسر کشور را بسیار نامحتمل می‌داند. این پیش‌بینی‌ها بی‌درنگ به‌صورت وارونه اتفاق افتادند و ما همچنان شاهد آن بودیم که بایدن و وزیر امور خارجه و دیگر مقامات در کاخ سفید در قالب اظهارات علنی خود خروج نیرو‌ها را موفق ارزیابی می‌کنند، ادعایی که مایه شگفتی است.
به گزارش مشرق، در بخش دیگری از این گزارش آمده است: علی‌رغم آنچه گفته شد، کار هنوز تمام نشده و اوضاع می‌تواند از این هم بدتر شود. این امر می‌تواند به قیمت از دست رفتن ریاست جمهوری بایدن تمام شود. من فکر می‌کنم اکنون وضعیت در داخل بیشتر شبیه خط قرمز ناموفقی است که اوباما برای سوریه وضع کرده بود. او گفت «اسد باید برود»، اما اسد هیچ جا نرفت. اما این موضوع در سطح بین‌المللی از اهمیت بیشتری برخوردار است. متحدان آمریکا که امیدوار بودند آمریکا طبق گفته بایدن بازگشته باشد، احساسشان این است که آمریکا به تنهایی عمل می‌کند و یکجانبه‌گراست و نمی‌توان به آن اعتماد کرد.
مدیرکل آژانس از کوری و کری درآمد؟!
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ادعا کرد تصمیم ایران مبنی بر عدم دسترسی آژانس به کارگاه تولید قطعات سانتریفیوژ در مجمع تسا در کرج، برخلاف شرایط توافق شده در بیانیه مشترک روز ۱۲ سپتامبر (۲۱ شهریور) ایران و آژانس است. این ادعا در حالی است که اولا ایران در بیانیه مذکور اجازه دسترسی مجدد به مجتمع تسا را نادیده و ثانیا آژانس در تعامل با ایران برخلاف تعهدات متقابل خود عمل کرده است.
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به عنوان نهاد حقوقی برآمده از معاهده ان پی تی، باید دو کار را انجام دهد؛ به کشور‌ها برای دستیابی به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای کمک کند و ضمنا مانع اشاعه تسلیحات هسته‌ای شود. آژانس، اما در این سال‌ها مثل خیلی از نهاد‌های شبه بین‌المللی دیگر، به‌عنوان گماشته آمریکا و غرب عمل کرده است. نه تنها دارندگان تسلیحات اتمی را مورد خطاب و عتاب قرار نمی‌دهد (چاقو، دسته خود را نمی‌برد!)، بلکه در مقابل اشاعه فعالیت‌های غیرصلح‌آمیز از سوی دولت‌های غربی هم غالبا ساکت است. ایران در طول دو دهه اخیر در معرض بیشترین بازرسی‌های آژانس قرار داشته و صلح آمیز بودن فعالیت‌هایش محرز است. در مقابل، رژیم‌هایی مثل آمریکا و برخی دولت‌های اروپایی، ضمن تولید تسلیحات اتمی، به رژیم صهیونیستی هم کمک کرده‌اند تا به تسلیحات اتمی دسترسی پیدا کند.
اما آژانس و هیئت حاکمه غالبا غربی آن، هرگز به طور جدی معترض رژیم صهیونیستی نشده‌اند که چرا عضویت و نظارت آژانس را نمی‌پذیرد. اما از آن سو، بر اساس فضاسازی صهیونیست‌ها و غرب، ایران را بار‌ها در مظان اتهام قرار داده و خواستار بازرسی - حتی فراپادمانی- شده است!
ایران دو بار به فاصله ۱۵ سال، همکاری داوطلبانه با آژانس برای رفع برخی ابهامات و همچنین انجام بازرسی‌های فراپادمانی را پذیرفت، اما غرب و آژانس در هر دو بار، طلبکار‌تر شدند و تعهدات خود برای بستن پرونده و رفع فشار‌های سیاسی و تحریمی را زیر پا گذاشتند.
رافائل گروسی مدیرکل آژانس در آخرین گزارش خود، اعلام کرده «ایران به بازرسان آژانس اجازه داده کارت حافظه را در بیشتر تجهیزات جایگزین کنند. اما برخلاف توافق انجام شده، از انجام این کار در کارگاه ساخت تجهیزات سانتریفیوژ در کارگاه تولید قطعات سانتریفیوژ در مجتمع تسا در کرج، ممانعت کرده است».
کارگاه مذکور همان جایی است که چند ماه قبل عملیات خرابکاری علیه آن انجام گرفت و صهیونیست‌ها با تلویح نزدیک به تصریح، مسئولیت این اقدام تروریستی را برعهده گرفتند.
این چندمین اقدام خرابکارانه بود که از سوی صهیونیست‌ها یا آمریکا علیه مراکز هسته‌ای ایران انجام می‌گرفت و عجیب و تاسف بار اینکه، آژانس از محکومیت اصل اقدام تروریستی به مرکز تسا درمانده و عاجز بود. در مقابل جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده که به‌خاطر بررسی‌های امنیتی و اقدامات ترمیمی این مجتمع، نمی‌تواند اجازه تعمیر و جایگزینی دوربین‌ها و تجهیزات آژانس را بدهد. موضوع مهم این است: آژانس خواستار دسترسی مجدد به مرکز تولید سانتریفیوژی است که به هنگام عملیات تروریستی و خرابکارانه علیه همان مرکز، لال شده و از امنیت مراکز هسته‌ای یک کشور عضو خود (ایران) دفاع نکرده بود. این نهایت وقاحت و اسباب سرافکندگی برای شخص رافائل گروسی است که هنگام اقدامات خرابکارانه علیه تاسیسات یک کشور عضو، کور و کر می‌شود و ناتوان از حتمی محکومیت لفظی است، اما مدتی بعد خواستار همکاری ایران برای احیای نظارت‌هایش در همان مرکز می‌شود. معنای دیگر این رفتار، نوکری و سرسپردگی مدیرکل آژانس نسبت به طرف‌های تروریستی است که هم تسلیحات هسته‌ای را تولید می‌کنند و هم مرتکب خرابکاری و ترور علیه برنامه صلح آمیز اعضای آژانس می‌شوند.
با این اوصاف و در حالی که آژانس به تعهد خود برای کمک به توسعه برنامه‌های صلح‌آمیز ایران هیچ کمکی نکرده، اما آمار مراکز و دانشمندان هسته‌ای ایران را برای خرابکاری و ترور در اختیار دشمنانش قرار داده، آیا تداوم همکاری یکطرفه با این مرکز جاسوسی هسته‌ای آمریکا منطقی به نظر نمی‌رسد و حتما باید تجدیدنظر اساسی در این باره انجام شود.
لاوروف: آمریکا باید همه تحریم‌های پسابرجامی را لغو کند
وزیر خارجه روسیه گفت: دولت آمریکا از توافق هسته‌ای (برجام) خارج شده و تمام طرف‌هایی را که به شکل قانونی با ایران تجارت می‌کنند، تحت تحریم قرار داده، اما با این حال در مذاکرات می‌گوید، حاضر نیست تعهد بدهد که پس از بازگشت به توافق، مجددا آن را زیر پا نمی‌گذارد و خارج نمی‌شود.
سرگئی لاوروف ضمن یک نشست خبری در نیویورک گفت: در مذاکرات احیای برجام گفت: ایرانیان از جمله از آمریکایی‌ها می‌پرسند: آیا می‌توانیم بنویسیم که دولت‌های بعدی به آنچه در حال حاضر بر سر آن توافق کرده‌ایم احترام می‌گذارند؟ آمریکایی‌ها می‌گویند: نه، ما نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم».
لاوروف گفت: آمریکا باید فعال‌تر باشد و همه مسائل مربوط به احیای دوباره توافق هسته‌ای ایران را حل کند.
از ماه آوریل مذاکراتی بین ایران و کشور‌های باقی مانده در برجام، روسیه، بریتانیا، آلمان، چین و فرانسه و همچنین مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا برای بازگشت به توافق هسته‌ای ایران به شکل اولیه در حال انجام است. در این مذاکرات، طرفین در مورد لغو تحریم‌های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، انجام تعهدات خود در حوزه هسته‌ای و همچنین بازگشت ایالات متحده آمریکا به برنامه جامع اقدام مشترک بحث می‌کنند.
لاوروف درباره لغو اجرای پروتکل الحاقی از سوی ایران و محدود کردن دسترسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تاسیسات اتمی خود گفت: ایران هیچ کاری را که از سوی پیمان منع گسترش سلاح اتمی و پروتکل الحاقی آن ممنوع باشد انجام نمی‌دهد.
وزیر امور خارجه روسیه ادامه داد: ایران به کاهش تعهدات خود اقدام کرده، زیرا آمریکا از آن خارج شده است و همه کسانی را که به صورت قانونی با ایران تجارت می‌کنند تحت تحریم قرار داده است.
لاوروف گفت: همه تحریم‌های آمریکا علیه جمهوری اسلامی که پس از خروج آمریکا از برجام اعمال شده، باید در چارچوب احیای برجام لغو شود و همه شرکای تجاری ایران در همه زمینه‌ها نباید از اقدامات یکجانبه آمریکا رنج ببرند.
آلترمن: چین، بازی تحریمی آمریکا علیه ایران را به هم زد
یک تحلیلگر آمریکایی می‌گوید؛ چین در حال به هم زدن بازی آمریکا در مذاکرات هسته‌ای با ایران است.
جان. بی. آلترمن (مدیر برنامه خاور میانه، در مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی) در تحلیلی خاطرنشان کرده است: راب مالی، نماینده آمریکا در امور ایران، پیش از نشست مهم شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سفری به پایتخت‌های کلیدی انجام داد و با مقام‌های کشور‌های عضو برجام دیدار کرد. وی علاوه بر پاریس، برای گفتگو با روس‌ها به مسکو سفر کرد. اما او به پکن نرفت و پکن نیز نزد او نیامد. این نشانه دیگری است که افزایش تنش‌های چین و آمریکا به احتمال زیاد تلاش‌های ایالات متحده برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران را پیچیده می‌کند.
هنگامی که جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در ماه مارس با دیپلمات‌های برتر چینی در آنکورج دیدار کردند، لحن‌ها تلخ و اتهام‌آمیز بود و پس از آن دیدار‌های مقامات ارشد ایالات متحده و چین ضعیف بود.
چین از رفتار‌های ایالات متحده آشکارا شکایت می‌کند، افول ایالات متحده را مسخره می‌کند و تهدید می‌کند که سرپیچی از چین عواقبی خواهد داشت. زمینه گسترده همکاری چین و آمریکا در حال کمرنگ شدن است.
مورد دوم، نقض آشکار تحریم‌های آمریکا علیه ایران از سوی چین است که از دولت ترامپ شروع شده و در دولت بایدن افزایش یافته است. چین نفت ایران را با نقض آشکار تحریم‌های آمریکا وارد کرده است.
واردات نفت چین از ایران در بهار از قطره به سیل تبدیل شد و در ماه می‌بالغ بر حدود یک میلیون بشکه در روز وارد کرد. در شرایطی که آینده مذاکرات هسته‌ای در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، مشخص نیست که آیا ایران همچنان به سادگی حسن‌نیت آمریکا را به جیب می‌زند یا خیر، و آیا چین مایل است میزان واردات خود از این کشور را با درخواست فزاینده ایالات متحده قطع کند یا خیر.
سومین مورد، غیبت قابل توجه چین در تلاش‌های جمعی ۵+۱ برای بازگرداندن ایران به توافق هسته‌ای است.
چین نیز نگرانی جدی در مورد برنامه هسته‌ای ایران دارد، اما خوشحال است که می‌تواند سوار بر تلاش‌های جهانی برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران باشد. چین همه احساسات صحیح را در مورد تمایل به حل و فصل اختلافات از طریق مذاکره نشان می‌دهد، اما همزمان توافقنامه‌های خودرا با ایران دنبال می‌کند.
در حالی که چین گسترش برنامه هسته‌ای ایران را نامطلوب می‌داند، اما از جانب ایران احساس خطر نمی‌کند. در عوض، چین ایران را به عنوان بازیگر مفید برای استفاده در سیاست خارجی خود می‌داند و میزان فاصله و نزدیکی خود به ایران را تا حدی به عنوان راهی برای نزدیک شدن یا فاصله گرفتن از ایالات متحده و متحدانش در نظر می‌گیرد. انگیزه اصلی در حال حاضر این است که بیشتر پیشروی کنیم.
برای ایالات متحده، این خبر تلخی است. دیدگاه‌های رهبران ایران در مورد مذاکرات هسته‌ای همچنان مبهم است، اما نشانه‌های فزاینده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد دولت رئیسی و طیف حامی او، نسبت به ایالات متحده بیش از هر زمان دیگری بی‌اعتماد هستند و چین که به طور فزاینده‌ای بر تضعیف قدرت و نفوذ ایالات متحده متمرکز است، به یک ابزار جانبی برای مقاومت ایران تبدیل می‌شود و اهداف دوگانه چین یعنی جلب رضایت ویژه ایران (که منافع اقتصادی چین را هم در بر خواهد داشت) و زیر پا گذاشتن موقعیت جهانی ایالات متحده را نیز محقق می‌کند.
همانطور که تنش‌های کنونی با فرانسه نشان می‌دهد، به نظر می‌رسد دولت بایدن متوجه شده که شیفت به سوی اقیانوس آرام پیامد‌های جهانی خواهد داشت. اما تاکنون به نظر نمی‌رسد که استراتژی چندانی برای پیگیری منافع دیپلماتیک مشترک با چین و تقسیم‌بندی تنش‌های دوجانبه داشته باشد.
اگر ایالات متحده بتواند یک راه مشترک با چین را در مورد مسائل ایران مدیریت کند، این می‌تواند به مسائل دیگر مانند تغییر اقلیم نیز سرایت کند. در غیر این صورت بازگشت ایالات متحد به برجام بسیار دشوار خواهد بود، چه برسد به توافق «طولانی‌تر و قوی‌تر» که دولت به عنوان هدف خود تعیین کرده است.
**************
روزنامه وطن امروز**
رئیسی خطاب به سفیر جدید انگلیس:
حقایق ایران را همان‌گونه که هست به مقامات خود منعکس کنید
حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی، روز یکشنبه هنگام دریافت استوارنامه سفیر جدید انگلیس در تهران، استقلال و آزادی را شعار اصلی مردم ایران خواند و گفت: جمهوری اسلامی ایران با همه کشور‌ها بنای همکاری و تعامل دارد، اما این همکاری باید بر اساس احترام متقابل و در نظرگرفتن منافع ملت‌ها باشد و جریان سلطه‌گر و نظام سلطه بر این روابط سایه نیندازد.
رئیس‌جمهور تاکید کرد: کشور ما حقیقتا مستقل است و استقلال ما ادعایی نیست. شما با توجه به آشنایی خوبی که به زبان فارسی دارید، باید مفهوم واقعی این کلمات در ایران را برای دولتمردان خود تبیین کنید. وی تاکید کرد: روح استقلال و آزادی‌خواهی در وجود ملت ایران است و هر وقت احساس کنند کشور‌های دیگر زورگویی می‌کنند، زیر بار زور نمی‌روند و عکس‌العمل نشان می‌دهند. رئیس‌جمهور با بیان اینکه بهترین روش برای تعامل و همکاری با ایران رعایت اصل احترام متقابل است، تصریح کرد: جمهوری اسلامی هیچ حرف نادرست و برخلاف حق را نمی‌پذیرد و اروپا و غرب بر اساس تجربیات خود باید به ایران به عنوان یک کشور مستقل نگاه کنند. رئیسی با اشاره به اینکه امروز حقوق بشر به یک حربه سیاسی برای ضربه‌زدن به کشور‌ها تبدیل شده است خاطرنشان کرد: ما خود را موظف می‌دانیم به حقوق انسان‌ها براساس باور‌ها و اعتقادات دینی احترام بگذاریم و شما می‌دانید خیلی از مدعیان حقوق بشر، چه رفتاری با ملت خود دارند. رئیس‌جمهور خطاب به سفیر جدید انگلیس در تهران گفت: حقایقی را که در ایران مشاهده می‌کنید به درستی و واقعی به کشور خود منعکس و منتقل کنید.
سایمون شرکلیف، سفیر جدید انگلیس در تهران نیز ضمن تقدیم استوارنامه خود به آیت‌الله رئیسی، با بیان اینکه برای دومین بار و بعد از ۲۰ سال در ماموریتی جدید به عنوان سفیر به تهران سفر کرده است، گفت: تجربه و شناخت خوبی از ایران دارم و هدف اصلی من تلاش برای بهبود روابط ۲ کشور با نگاهی مثبت و سازنده است.
***
شهادت ۲ تن در آتش‌سوزی انبار مرکز تحقیقات خودکفایی سپاه
در پی حادثه آتش‌سوزی روز یکشنبه در یکی از مراکز تحقیقات خودکفایی سپاه ۲ تن از کارکنان این مرکز به نام‌های سید‌مرتضی کریمی و حسین عابدی به علت شدت جراحات وارده به خیل شهدا پیوستند.
در اطلاعیه روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آمده است:
«در پی آتش‌سوزی عصر یکشنبه ۴ مهر در انبار یکی از مراکز تحقیقات خودکفایی سپاه در غرب تهران و مجروح شدن تعدادی از کارکنان این مرکز، ۲ تن از کارکنان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به نام‌های «سیدمرتضی کریمی» و «حسین عابدی» به علت شدت جراحات شهید و به خیل شهدای گرانقدر این نهاد مقدس و مردمی پیوستند».
***
نخست‌وزیر اسبق رژیم صهیونیستی:
تل‌آویو قدرت از بین بردن توان هسته‌ای ایران را ندارد
نخست‌وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در مقاله‌ای اذعان کرد ادعای مقامات این رژیم مبنی بر قریب‌الوقوع بودن دستیابی ایران به بمب اتم درست نیست و تل‌آویو نیز توان از بین بردن صنعت هسته‌ای ایران را ندارد.
به گزارش فارس، «ایهود اولمرت» در روزنامه «هاآرتص» نوشت: سیاست «بنیامین نتانیاهو» در قبال ایران و تکرار این ادعا که ایران در آستانه دستیابی به سلاح اتمی است، درست نبود، چرا که غنی‌سازی وسیع و سریع اورانیوم لزوما موجب نمی‌شود ایران به بمب اتم دست یابد. وی سیاست هراس‌افکنی درباره برنامه هسته‌ای ایران را غیرضروری دانست و نوشت: ایران در هر زمانی در عرض چند ماه، توانایی غنی‌سازی اورانیوم مورد نیاز خود برای تبدیل شدن به کشوری دارای بمب اتم را دارد، اما غنی‌سازی اورانیوم یک شرط لازم است نه کافی و در صورت فراهم‌سازی دیگر شروط که به ادعای او هنوز برای ایران میسر نیست، ایران می‌تواند به آن جایگاه برسد. او ادعا کرد که ایران به زمانی طولانی برای تبدیل شدن به قدرت نظامی اتمی نیاز دارد. وی در پاسخ به سؤال خود مبنی بر اینکه پس در قبال توان هسته‌ای ایران چاره چیست و چه باید کرد، نوشت: سخنان تحریک‌آمیز باعث نمی‌شود توان نظامی واقعی برای از بین بردن توان هسته‌ای ایران را به طور کامل به دست آورید، آنگونه که در عراق و سوریه انجام دادیم و زمانی که تلاش می‌کنیم آماده مواجهه فراگیر نظامی شویم، ممکن نیست چگونگی پایان آن را ارزیابی کنیم. نخست‌وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در ادامه مدعی شد به جای حمله نظامی، می‌توان از «شبکه پیچیده عملیاتی» برای از بین بردن ثبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران بهره برد. او در این راستا نوشت: شبکه و نظام‌های عملیات [های اسرائیل]علیه ایران نیازمند همکاری، اعتماد و خویشتنداری اسرائیل و نیازمند یک شیوه کاری مبتنی بر همکاری و قبل از همه، همکاری با آمریکاست. ایهود اولمرت همکاری رژیم صهیونیستی با آمریکا را در دوره «جورج بوش» و «باراک اوباما» ستود و نوشت: نتانیاهو این همکاری را از بین برد و به بیان سخنان آتشین علیه ایران و تهدید و عملیات‌های سری که برخی از آن‌ها موفقیت‌آمیز و برخی صرفا یک نمایش تبلیغاتی بود، عادت داشت.
**************
روزنامه خراسان**
افزایش وام مسکن از محل اوراق ابلاغ شد
فارس - طبق اعلام فرابورس ایران، سقف وام مسکن از محل خرید اوراق حق تقدم به ۲۰۰ میلیون تومان افزایش یافت. براساس این اطلاعیه، تسهیلات در شهر تهران با اوراق حق تقدم به صورت انفرادی تا سقف دو میلیارد ریال معادل ۲۰۰ میلیون تومان و جعاله انفرادی تا سقف ۸۰۰ میلیون ریال، تسهیلات برای زوجین از محل اوراق تا سقف چهار میلیارد ریال معادل ۴۰۰ میلیون تومان و جعاله برای زوجین تا سقف ۸۰۰ میلیون ریال در نظر گرفته شده است. در مراکز استان‌ها و شهر‌های بالای ۲۰۰ هزار نفر جمعیت، تسهیلات با اوراق به صورت انفرادی تا سقف یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون ریال و برای زوجین سه میلیارد و ۲۰۰ میلیون ریال در نظر گرفته شده است.
اجاره مسکن بازهم رکورد زد
مهر - بازار رهن و اجاره مسکن در روز‌های اخیر به دلیل نبود سیاست مشخص و نیز دوره تغییر مدیریت دولت با رکوردزنی در اجاره بها مواجه شده است. اگرچه در دو سال کرونایی اخیر (۱۳۹۹ و ۱۴۰۰)، ستاد ملی مقابله با کرونا دو مصوبه تعیین سقف ۲۵ درصدی اجاره بها برای تهران و اعطای تسهیلات ۷۰ میلیون تومانی ودیعه مسکن به مستأجران تهرانی را تصویب کرده است، اما بررسی‌های میدانی نشان می‌دهد بیشتر مستأجران، هم برای فرار از شرایط کرونایی و هم به دلیل افزایش بیش از تصور اجاره بها، حاضر به جابه‌جایی نیستند و با ارقام پیشنهادی موجران و مالکان که عموماً از سقف ۲۵ درصد بسیار بیشتر است، کنار می‌آیند.
ایران بیستمین خودروساز بزرگ دنیا شد
ایسنا - نشریه ورلد پاپیولیشن ریویو براساس اطلاعات سال ۲۰۱۹ اعلام کرد: چین با تولید ۲۵ میلیون و ۷۲۰ هزار دستگاه خودرو در رتبه اول و آمریکا با تولید ۱۰ میلیون و ۸۱۸ هزار دستگاه خودرو در رتبه دوم قرار دارند. ژاپن، آلمان و هند نیز به ترتیب رتبه‌های سوم تا پنجم را به خود اختصاص داده اند. همچنین ایران با تولید ۸۲۱ هزار و ۶۰ دستگاه خودرو، به عنوان بیستمین خودروساز بزرگ جهان معرفی شده است.
**************
روزنامه ایران**
محموله‌های نفت ایران به لبنان رایگان نیست
خبر اول اینکه، هادی بیگی‌نژاد عضو کمیسیون انرژی مجلس درباره لزوم تداوم صادرات سوخت و فرآورده به کشور‌هایی مثل لبنان گفت: ایران باید برای حفظ کار جمعی به مجموعه دوستان خود کمک کند، وقتی کشوری در دنیا تنها می‌شود تضعیف هم خواهد شد، کشوری که جمعی کار می‌کند هم باید کمک بگیرد و هم کمک کند. امروز لبنان به ما نیاز دارد ما هم باید کمک کنیم همان گونه که زمان جنگ ما به کمک نیاز داشتیم و سوریه به ما کمک می‌کرد. به گزارش ایلنا او ادامه داد: ما باید به لبنان کمک انسانی کنیم ضمن اینکه این کمک رایگان نیست و در واقع یک تجارت است که در قبال آن پول دریافت می‌کنیم و طرف حساب ما نیز تجار و مردم لبنان هستند نه دولت این کشور. بیگی نژاد با بیان اینکه امنیت تردد این نفتکش‌های حامل محموله‌ها تا رسیدن به مقصد به عهده خریدار است، گفت: همان گونه که حزب‌الله اعلام کرد حفظ امنیت به عهده خودشان است، ضمن اینکه با انجام این تجارت قانونی دولت لبنان هم در حوزه تأمین سوخت دچار مشکل نخواهد شد و از لحاظ اقتصادی هم به نفع ما و هم به نفع لبنان بوده و درواقع یک همکاری دوجانبه برد-برد است. این نماینده مجلس درباره نحوه پرداخت پول سوخت صادراتی نیز تأکید کرد: پول محموله‌ها پرداخت شده و می‌شود و قطعاً رایگان نیست.
تشکیل کمیته‌ای برای بررسی فوت یک زندانی
خبر دیگر اینکه، با انتشار خبر فوت یک زندانی به نام امیرحسین حاتمی در زندان تهران بزرگ، روابط عمومی اداره کل زندان‌های استان تهران نوشت: در حال حاضر کمیته‌ای برای بررسی موضوع فوت آقای حاتمی در زندان مستقر شده است. اداره کل زندان‌های استان تهران تأکید کرد: صرف نظر از نوع بزهکاری، بیماری یا اعتیاد مرحوم حاتمی، در صورت احراز خطا با عوامل برخورد خواهد شد. بر اساس این گزارش با توجه به اینکه ابتلا به بیماری و یا فوت برای هر یک از ۱۲ هزار مددجوی حاضر در تهران بزرگ، امکان‌پذیر است، ملحوظ می‌دارد با دریافت گزارش کمیته بررسی که اندکی پس از زمان گزارش فوت مرحوم حاتمی در زندان، حاضر شده‌اند، چنانچه خطایی احراز شود با عوامل اعم از پزشک، پاسیار و مراقب بدون هیچ اغماضی برخورد خواهد شد.
انهدام یک باند تروریستی در خوزستان
شنیدیم که، سربازان گمنام امام زمان (عج) در اداره کل اطلاعات خوزستان با رصد اطلاعاتی یکی از تیم‌های ضدامنیتی را مورد ضربه عملیاتی قرار دادند. به گزارش ایرنا، در ایام منتهی به اربعین حسینی که گروهک‌های ضدانقلاب و وابسته به برخی کشور‌های منطقه قصد خدشه‌دار نمودن امنیت کشور را دارند، یکشنبه شب در منطقه مرزی جنوب غرب خوزستان یک باند ضد امنیتی توسط اداره کل اطلاعات خوزستان مورد ضربه قرار گرفته و ده‌ها قبضه سلاح جنگی از آن‌ها کشف و ضبط گردید.

واکنش امریکا به خبر انعقاد توافق نفتی میان ایران و ونزوئلا
دست آخر اینکه، امریکا به امضای یک قرارداد نفتی میان ایران و ونزوئلا واکنش منفی نشان داد. به گزارش جماران؛ وزارت خزانه‌داری امریکا در واکنش به گزارش خبرگزاری رویترز در خصوص توافق نفتی ایران و ونزوئلا، گفت که این امر می‌تواند نقض تحریم‌های ایالات متحده باشد. این وزارتخانه اعلام کرد که به اعمال تحریم علیه هر دو کشور ادامه خواهد داد.

روزنامه شرق
توافق جبهه مقاومت و طالبان: حملات نظامی متوقف می‌شود
هیئت مذاکره‌کننده جبهه مقاومت ملی افغانستان و نمایندگان طالبان مذاکراتی را در مرکز ولایت پروان برگزار کردند. به گزارش طلوع‌نیوز، هیئتی که به نمایندگی از احمد مسعود در این مذاکره شرکت کرده از توافق طرفین بر سر توقف حملات نظامی تا پایان این مذاکرات سخن گفته‌اند. رسانه‌های افغانستان نوشته‌اند ترکیب هیئت مذاکره‌کننده طالبان در این نشست متشکل از شش عضو ارشد این گروه و رئیس آن، محمدمحسن هاشمی، سرپرست وزارت اطلاعات طالبان بوده است. در مقابل هیئت جبهه مقاومت ملی متشکل از ۱۲ نفر از اعضای جبهه مقاومت ملی و مقام ارشد آن‌ها محمد الماس زاهد بوده است. محمد علم ایزدیار، عضو جبهه مقاومت ملی که در این مذاکرات حضور داشت، در حساب فیس‌بوک خود نوشت در گفت‌وگوی سه‌ساعته با طالبان، افزون بر مسائل دیگر، توافق شده که دو طرف از حمله به مواضع یکدیگر خودداری کنند.

او ادامه داد که قرار شد هیئت دو طرف پیام طرفین را با رهبری‌شان در میان بگذارند و مذاکرات برای دستیابی به یک صلح و ثبات دائمی در کشور از سر گرفته شود و تا برگزاری دور دوم مذاکرات، طرفین هیچ‌گونه حمله نظامی به همدیگر نداشته باشند. در مقابل طالبان نیز اعلام کرده که در مذاکره روز یکشنبه به دنبال حل «مسئله پنجشیر» بوده‌اند. این در حالی است که طالبان از لفظ جبهه مقاومت ملی افغانستان برای خطاب قرار‌دادن گروه مقابل خودداری می‌کند. انعام‌الله سمنگانی، عضو کمیسیون فرهنگی طالبان، برگزاری این نشست را تأیید کرد، اما گفت آنان می‌خواستند درباره حل مسئله پنجشیر گفتگو کنند، ولی «نیرو‌های طرفدار احمد مسعود» خواهان گفتگو درباره ساختار دولت آینده بودند و ازهمین‌رو این مذاکرات پیشرفت چندانی نداشت.

احمد مسعود هم در جدیدترین اظهاراتش مجددا بر توسعه مقاومت مردمی در افغانستان تأکید کرد و گفت حمایت جهانی از مقاومت سبب خواهد شد افغانستان به مأمنی برای نیرو‌های تروریستی تبدیل نشود و افزود: «طالبان پس از تسلط بر افغانستان و غصب قدرت، زمینه ورود ده‌ها گروه تروریستی دیگر را مهیا کردند و اگر جهان توجه نکند، افغانستان به‌زودی به پایگاه امن تروریست‌ها مبدل خواهد شد که امنیت منطقه و جهان را به خطر خواهد انداخت. جبهه مقاومت تا حد توان اجازه نمی‌دهد افغانستان پناهگاه امن تروریست‌ها شود و اگر جهان نیز بخواهد از این جبهه حمایت کند، آن را می‌پذیریم». مسعود مجددا تأکید کرده است برای «آزادی، عدالت، برابری و داشتن یک نظام فراگیر» به مبارزه ادامه می‌دهد.

برنامه‌ریزی میقاتی برای سفر به ۴ کشور عربی
روزنامه کویتی الجریده اعلام کرد نجیب میقاتی، نخست‌وزیر لبنان، درخواست سفر به عربستان، کویت، قطر و مصر را در راستای کسب حمایت کشور‌های عربی از لبنان ارائه کرده است. این روزنامه کویتی به نقل از منابع آگاه اعلام کرد میقاتی در حال برنامه‌ریزی برای سفر به چهار کشور عربی مذکور است، اما تاکنون پاسخ این درخواست‌ها را دریافت نکرده است.

میقاتی پیش از تشکیل دولت جدید اعلام کرده بود برای بازگرداندن لبنان به خاستگاه عربی و دوری از کشمکش‌های منطقه‌ای تلاش خواهد کرد و امید بسیاری به حمایت کشور‌های عربی از لبنان دارد، اما این حمایت‌ها بدون تضمین نخواهد بود. لبنان تا پیش از تشکیل کابینه جدید از سوی میقاتی از سوی حسن دیاب، سی‌و‌ششمین نخست‌وزیر این کشور، به صورت دولت پیشبرد امور اداره می‌شد که در آگوست سال ۲۰۲۰، یک هفته پس از انفجار مرگ‌بار انبار نیترات آمونیوم در بندر بیروت از سمت خود استعفا داد.

لبنان علاوه بر تبعات انفجار بیروت، به دلیل ناکارآمدی سیستم اجرائی و فساد حاکم بر دستگاه حاکمه که اعتراض‌های گسترده‌ای را به همراه داشته، با بحران اقتصادی و کاهش شدید ارزش واحد پول نیز روبه‌رو است. کشور‌های اروپایی، به‌ویژه فرانسه، پیش‌تر هرگونه کمک مالی به این کشور را منوط به اصلاح ساختار سیاسی و روی‌کار‌آمدن افراد لایق و کارآمد کرده بود.

از سوی دیگر سازمان ملل متحد نیز با توجه به شرایط حاد اقتصادی در لبنان، تخمین زده است بیش از نیمی از ساکنان این کشور هم اکنون زیر خط فقر زندگی می‌کنند. بانک جهانی پیش از این در گزارشی بحران اقتصادی حاکم بر لبنان را که از تابستان سال ۲۰۱۹ آغاز و روز‌به‌روز تشدید شده، از سال ۱۸۵۰ تاکنون بی‌سابقه توصیف کرده است. میقاتی پس از ترور رفیق حریری در سال ۲۰۰۵ برای نخستین‌بار به‌عنوان رئیس دولت منصوب شد و سپس برای یک دوره سه‌ساله دیگر در سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ سکان هدایت دولت در لبنان را در دست گرفته بود.