یادداشت ها و اخبار ویژه روزنامه های داخلی (یک شنبه 16 آبان 1400)
خبرگزاری اسپوتنیک در گزارشی ادعا کرد که احمد مسعود در ایران به سر میبرد و با والی پیشین هرات نیز دیدار کرده است. بنابراین گزارش احمد مسعود، فرمانده جبهه مقاومت ملی افغانستان روز چهارشنبه گذشته در مشهد با محمد اسماعیل خان، فرمانده پیشین جهادی و والی سابق هرات دیدار کرده است. احمد مسعود در این دیدار، حامل پیام دعوت امام علی رحمان، رئیسجمهوری تاجیکستان برای تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان بوده است. فرمانده اسماعیل خان تاکنون به این پیام پاسخی نداده است.
یادداشت روزنامههای ۱۶ آبان
روزنامه کیهان
ما و باربران آمریکا/سعدالله زارعی
مسائل مرتبط با «آمریکا» در ایران بسیار واضح است. اهداف آمریکا درباره کشور ما نیز موضوع پوشیدهای نیست. از آن طرف وضعیت و به عبارتی حد واندازه کنونی آمریکا هم روشن است. در سطح بینالمللی هم درباره مسایل مرتبط با آمریکا اجماع نسبی وجود دارد. با این وجود در ایران یک جریان عجیب و غریب وجود دارد که به طور کلی منکر حقایق آشکار درباره آمریکاست و در این میان افرادی پیدا میشوند که آنچنان دفاعی از آمریکا میکنند که در خود آمریکا چنین دفاعی از سیاستها و وضعیت حکومت این کشور نمیشود! شاید گزافه نباشد اگر بگوییم در حال حاضر در هیچ کشوری افراد بهاندازه ایران به خود جرأت نمیدهند از آمریکا دفاع و تبلیغ کنند، حتی در خود آمریکا! این افراد مخلوط هستند؛ بعضی باسابقه راست مثل سلطنتطلبها و بعضی با سابقه چپ مذهبی مثل برخی از اعضای حزب منحله مشارکت و شماری از عناصر سازمان سابق مجاهدین انقلاب اسلامی از آمریکا و سیاستهای ضدایرانی آن حمایت میکنند.در ایران یک «خط» وجود دارد که با بهرهگیری از ظرفیتهای مختلف و حتی با دستکاری در اظهارات برخی رهبران مذهبی درصدد قلب حقایق هستند. برخی حقایق مسلم تاریخی به کلی انکار میشوند و برخی حقایق مسلم تاریخی جابهجا میشوند. یک زمانی اینگونه پدیدهها فردی بود، صدایی ناکوک از یک جایی - مثلاً در ستون روزنامهای- برمیخاست و بعد فرو مینشست و مدت زمانی میگذشت تا باز صدای مشابهی از جایی دیگر برمیخاست و تمام میشد. امروز این مسئله یعنی صدای ناکوک دفاع از آمریکا به صورت جبههای مطرح میشود و به نظر میآید برنامه بسیار مفصل و چندوجهی برای موجه سازی قدرت و اقدامات آمریکا در ایران وجود دارد. در این خصوص گفتنیهایی است:
۱- پنجشنبه شب گذشته به مناسبت سالگرد ۱۳ آبان ترکیب عجیبی از سازمان بدنام منافقین، عناصر بدنام سلطنتطلب، عناصر جبهه ملی و نهضت آزادی، عناصر حزب اتحاد ملت یا همان مشارکت سابق، بعضی از عوامل حزب کارگزاران سازندگی و چهرههایی مثل دکتر صادق زیباکلام در «کلابهاوس» تلاش وسیعی کردند که در مسایل فیمابین ایران و آمریکا، آمریکا را طرف مظلوم و ایران را طرف طاغی و یاغی معرفی نمایند! یکی از این افراد مدعی شد من یک فهرست از اقدامات ضدآمریکایی ایران دارم و میتوانم بگویم آمریکا در طول دوران حیات سیاسیاش هیچ ظلمی به ایران نکرده است! بقیه همین جهت را پی گرفتند و این دستمایه یک بحث پنج ساعته بین این جریان بود.
یکی از این افراد منکر نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ -که در اسناد آمریکا از آن به آژاکس (Ajax) یاد شده است- گردید و این در حالی است که بعضی مقامات آمریکا از جمله «مادلین آلبرایت» وزیر خارجه اسبق آن با صراحت به نقش آمریکا اعتراف کرد و اساساً شهرت اقدام آمریکا در سرنگونی دولت ملی ایران هم بسیار فراتر از آن است که به گوش کسی در حد استاد دانشگاه نرسیده و یا موضوع به گونهای باشد که تردید درباره آن جایی داشته باشد.
آنچه این آقایان «اشغال» سفارت آمریکا میخوانند، به هیچ وجه نقطه آغاز مسایل فیمابین ایران و آمریکا در دوره جمهوری اسلامی نیست. در خود سفارت آمریکا اسناد اقدامات براندازانه واشنگتن با اسم، عناوین، تاریخ و جزئیات فراوان دیگر ثبت و توسط «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» منتشر شده است. همین سفارت میگوید آمریکا در حد فاصل بهمن ۵۷ تا آبان ۵۸ در خرابکاریهای گنبد، کردستان، آذربایجان، بلوچستان و خوزستان نقش داشته و بلکه کانون اصلی و نقطه فرماندهی و مدیریت این اقدامات بوده است.
به دفعات در اسناد همین سفارت، هدفگذاری آمریکا، ممانعت از تثبیت نظام اسلامی ایران عنوان شده است. با این وجود چرا در چهل و دومین سالگرد تصرف لانه فتنه آمریکایی، عدهای اصل ماجرا را تکذیب و داستانسرایی معرفی مینمایند؟ واقعیت این است که این آقایان از آمریکا دفاع نمیکنند از «فکر آمریکایی» دفاع میکنند. آمریکا و اقدامات آمریکایی که قابل دفاع نیست؛ چرا که در کارنامه واقعی آمریکا جز توسل به کودتا، جنگ، آشوب، سرکوب، تجاوز -و به تعبیر قرآن انهدام حرث و نسل- وجود ندارد و این جنایات چیزی نیست که فقط مربوط به یک دوره تاریخی باشد. بلکه هماینک و هر روزه وجود دارند. این آقایان از «فکر آمریکایی» دفاع میکنند. فکر آمریکایی چیست؟ فکر آمریکایی همان تبلیغات ۸۰ سالهای است که این غول - و به تعبیر حضرت امام این «شیطان بزرگ» - را «فرشته نجات» معرفی کرده و آن را ختم همه خوبیها جا زده است. افرادی که در طول این دوران آمریکا را بهشت برین معرفی کردهاند امروز که همه ملتها آن را «جهنم سوزان» دانسته و از آن ابراز انزجار میکنند، چگونه میتوانند از باورهای آهنین خویش فاصله بگیرند؟ و ما به افرادی که تا این حد در آمریکاپرستی افراط میکنند که ملت و کشور خود را ظالم و دولت جنایتکار اجنبی را مظلوم معرفی میکنند چه میتوانیم بگوییم؟
۲- عجیبتر اظهارات بعضی از دیپلماتهای سابق کشور است که در زمانه فشار آمریکا بر ایران برای پذیرفتن دور جدیدی از تعهدات یکطرفه و تحمیلات به صحنه میآیند و مواضع آمریکا را موجه و عدم تمکین ایران را «زیادهخواهی» معرفی مینمایند! امروز اگر آمریکا در تهران سفیر داشت حتماً بهاندازه این افراد نمیتوانست از اقدامات ظالمانه آمریکا دفاع کند و واعجبا که اینها زمانی سکاندار دستگاه دیپلماسی کشور بودهاند. بعضی از این افراد در مقالات خود مینویسند: بایدن نمیتواند ضمانت بدهد که آمریکا به تعهداتش عمل خواهد کرد و در همان حال به وزارت خارجه ایران فشار میآورند که در توافق با ۱+۴ یا توافق با آمریکا وقتگذرانی نکند! آیا اگر آمریکا بخواهد این ادبیات سیاسی را در ایران باب کند، از طریق سفیر و سفارتخانه خود میتواند؟ در واقع آنچه از رهگذر این مسایل روشن میشود این است که گویا آمریکا در ایران عدهای را تربیت کرده است؛ یکی در مقام استاد دانشگاه، یکی در مقام دیپلمات، یکی در مقام سردمدار حزب، یکی در موقعیت رسانه و افکار عمومی، یکی در مقام سیاستمدار! و لذا آنچه در این فضا حکم میکند، منافع و مطامع آمریکاست. در این معادله آمریکا ابرقدرت است و هرچه میکند حق اوست و ایران کشوری است که اگر از «فرمان» تخطی کند، به نظام جهانی ستم کرده است. بهزعم آنان، آمریکا حق دارد برای نابودی ایران و انقلاب مردمی آن از همه ظرفیتهای نظامی، امنیتی و سیاسی استفاده کند و ایران حق ندارد لانهای که در آن این اقدامات براندازانه طراحی و مدیریت میشود را از چنگ آمریکا درآورد؟
۳- با توجه به آنچه گذشت یک سؤال اساسی این است که آمریکا تا چه حد توانسته در سیستم فرهنگی، آموزشی و سیاسی ایران نفوذ کند و افراد را به خدمت بگیرد؟ مشخص کردن حد این موضوع خیلی دشوار است، اما میتوانیم بگوییم دشمن خیلی جلو آمده است و این از ظواهر امر و توجیهات هر روزهای که برای حمایت از سیاستهای آمریکا میشود، پیدا است و برای این مسئله باید فکری کرد. البته در تمامی موارد چاره کار فقط در اخراج افراد نیست؛ چرا که این از یک سو هزینههای سنگینی دارد و از سوی دیگر اخراج سبب خشکیدن ریشهها نمیشود. تجربه هم به ما میگوید کار با برداشتن افرادی و گذاشتن افرادی دیگر به جای آنها همواره به سامان نمیرسد. ما در این عرصه باید فکری برای «تولید» کنیم این تولید در عرصههای آموزشی، فرهنگی و رسانهای چاره چنین ناهنجاریهای فکری میباشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی چندین سال پیش بحث لزوم راهاندازی «کرسیهایاندیشهورزی» را یادآور شدند. در این کرسیها باید افرادی که منطق قوی دارند به میدان بیایند و با بیانی مستدل و مستند فضای مجامع علمی و آموزشی و رسانهای و... کشور را روشن کنند. ما در عرصه فرهنگی باید به سمت تولید «کارآمد» و «انبوه» برویم و در واقع نشان دهیم که در عرصه فرهنگ قدرت پیشبرندگی داریم. نیروهای انقلاب در چندین نوبت این را تجربه کرده و پیش رفتهاند. یکبار قبل از پیروزی و در جریان انقلاب اسلامی، نیروهای مذهبی قدرت برتر فکری خود را نشان دادند. نتیجه آن به حاشیه رفتن انواعی از «ایسم»های انحرافی بود. یک بار هم در جریان مقابله با خشونت و تکفیر در منطقه نشان داد، منطق نیروهای انقلاب بهترین است. این منطق نه انفعال سکولارانه و نه افراط تکفیرانه بود؛ بلکه فعالیت مجاهدانه و حمایتگرانهای بود که ملتها را به خود جلب کرد و نتیجه آن شکلگیری جبهه مقاومت بود.
روزنامه وطن امروز
تعظیم بایدن در مقابل پترودلارهای بنسلمان!/سیدهفاطمه حسینی
در حالی که جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در روزهای آغازین حضور خود در راس معادلات سیاسی و اجرایی واشنگتن، از قطع مراودات تسلیحاتی کشورش و رژیم سعودی خبر داده بود، اکنون با گذشت ۱۰ ماه وزارت خارجه آمریکا درخواست سعودیها برای خرید ۶۵۰ میلیون دلار موشک هوا به هوا و تجهیزات مرتبط را تأیید کرده است. آژانس همکاری امنیت دفاعی آمریکا کنگره را مطلع کرد که فروش این تجهیزات سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا را تقویت خواهد کرد و بر همین اساس، قابل توجیه است! در این سند از عربستان سعودی به عنوان «کشور دوست» نام برده شده که نقش مهمی در پیشرفتهای امنیتی و اقتصادی در منطقه غرب آسیا دارد.ماجرا بسیار جالب است! رئیسجمهور آمریکا با ادعای پایان دادن به جنگ یمن بر سر کار آمد و حتی اسناد دخالت مستقیم بنسلمان، شاهزاده قاتل سعودیها در مثله کردن جمال خاشقجی روزنامهنگار منتقد سعودی را از وضعیت محرمانه خارج ساخت! فراتر از آن، بایدن به رسانههای آمریکایی قول داد برخی اسناد دخالت رژیم سعودی در حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و انهدام برجهای دوقلوی نیویورک را منتشر کند تا همگان نسبت به ماهیت این رژیم آگاه شوند، اما اکنون بازی به یکباره تغییر کرده و بنسلمان به موجودی رام و دستآموز برای رئیسجمهور آمریکا و دموکراتها تبدیل شده است. گویا ولیعهد سعودی حاضر شده برای جلوگیری از حذف خود از معادلات قدرت در ریاض، هرگونه امتیازی را به دولت کنونی آمریکا بدهد. بدیهی است در این معامله وقیح، جان میلیونها کودک یمنی اساسا اصالت و موضوعیتی برای کاخ سفید و سعودیها ندارد. اما اصل ماجرا چیست؟
واقعیت امر این است که نارضایتی دموکراتهای آمریکا از بنسلمان، ریشه در ماهیت متجاوز رژیم سعودی یا اقدامات ضد حقوق بشری ریاض ندارد. فراموش نکنیم سال ۲۰۱۴ میلادی، بنسلمان طرح اشغال یمن در عرض کمتر از یک ماه را بر روی میز سران سنتکام، پنتاگون و سازمان سیا گذاشت. اتفاقا در آن زمان، اوباما رئیسجمهور اسبق آمریکا و جو بایدن معاون وی، از این طرح استقبال کرده و سعودیها را درباره نسلکشی گسترده یمنیها و تصرف عدن، صنعا و دیگر نقاط این کشور تشویق کردند. اکنون ۷ سال از آغاز این جنگ سپری میشود و سعودیها به هیچ یک از اهداف تعیینشده در این آوردگاه دست پیدا نکردهاند. با این حال اصلیترین عامل خشم بایدن و دموکراتها از بنسلمان، به بازی مستقیم وی در زمین دولت ترامپ برمیگردد.
واقعیت امر این است که در انتخابات میاندورهای کنگره در سال ۲۰۱۸ میلادی - که انتخاباتی سرنوشتساز در میانه راه دولت ترامپ محسوب میشد- لابیهای سعودی و صهیونیستی (خصوصا آیپک) در آمریکا به حامیان مالی سناتورها و نمایندگان حزب جمهوریخواه تبدیل شدند. کار به جایی رسید که براساس گزارش برخی منابع رسانهای معتبر، ۱۳ سناتور و دهها نماینده جمهوریخواه از کمکهای مالی و تبلیغاتی سعودیها در این آوردگاه داخلی بهره بردند. در نتیجه، جمهوریخواهان تسلط خود را بر سنا حفظ کردند. حتی بنسلمان در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ نیز نتوانست حمایت خود از ترامپ و جمهوریخواهان را کتمان کند.
پس از آن، شخص بنسلمان به سیبل حزب دموکرات آمریکا و سران آن تبدیل شد. آنها نسبت به اینکه ولیعهد سعودی به مهره بازی ترامپ (و نه هر ۲ حزب سنتی آمریکا) تبدیل شده بود، حس بسیار بدی داشتند، زیرا معتقد بودند بنسلمان پاسخ شایستهای به حمایتهای قبلی دموکراتها از خود نداده است. پس از شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰، بایدن و همراهانش بر آن شدند تاکتیک «تغییر مهره بازی آمریکا در ریاض» را طراحی و عملیاتی کنند؛ موضوعی که بنسلمان از آن با خبر بود. از آن پس، ولیعهد سعودی در قالب «رایزنیهای پنهان» با سران کاخ سفید به آنها وعده داد هرگونه اقدامی را در راستای جبران گذشته خود در دوران ترامپ به کار گیرد و این بار در کسوت مهره بازی دموکراتها در منطقه وارد عمل شود! ابتدا بسیاری از دموکراتها که هنوز از دست ولیعهد سعودیها به دلیل دور زدن این حزب توسط او (در دوران ترامپ) ناراضی بودند، به بایدن توصیه کردند فریب پترودلارها و وعدههای بنسلمان را نخورد.
ا این حال به نظر میرسد در فاصله یک سال باقیمانده تا انتخابات میاندورهای مجلس نمایندگان و سنا، دموکراتها به پولپاشی سعودیها نیاز مبرمی پیدا کردهاند. در چنین شرایطی «بنسلمان قاتل» و «ولیعهد تروریست» به یکباره تبدیل به «دوست و رفیق آقای بایدن» شد! البته بنسلمان باید مراقب باشد دولت بایدن حتی لحظهای از دوشیدن گاو نفتی خود پشیمان نشود، زیرا در این صورت، احتمال دارد ولیعهد سعودی هم پترودلارها را از دست بدهد و هم سلطنت و هم حیات شخصی خود را!
روزنامه خراسان
مرثیه بی تفاوتی!/سید صادق غفوریان
اگر همین الان خبری منتشر شود که خدای ناکرده در یک حادثه تصادف، چند مسئول یا چند ورزشکار یا اصلا چند خبرنگار جان باختند، شک نکنید که فضای رسانهای و خبرها از غوغای آن به مرز انفجار میرسد و کلی خبر و گزارش تلویزیونی و نشست خبری و سخنرانی انجام میشود که آن را بررسی و ابعادش را تشریح و مقصر یابی کنند.اما همین جا، همین الان و همین کنار گوش ما ماه هاست که روزانه حدود ۱۵۰ نفر جانشان را از دست میدهند و کمتر کسی است که ککش بگزد. انگار همه پذیرفته ایم که باید روزانه این تعداد و در پیکها تا چند برابر، از هموطنانمان را از دست بدهیم که خدا میداند در میان این میزان قربانی، چه بر سر خانوادهها و فرزندانشان میآید و چه آسیبهای اجتماعی و عاطفی جبران ناپذیری بر آن مترتب میشود.
طولانی شدن دوره همه گیری و زندگی در شرایط اضطراب بیماری، اغلب جامعه را در نوعی خستگی و کلافگی فرو برده و باعث شده است، تمرکز افراد نسبت به موضوعی همچون مرگ روزانه ۱۵۰ نفر بر اثر کرونا برایشان کم اهمیت جلوه کند. اما اگر یک روز از همین روزها خدای ناکرده بر اثر سقوط هواپیما، همین تعداد جانشان را از دست بدهند، شک نکنید اغلب جامعه در نوعی شوک فرو رفته و بابتش دچار غم میشوند.
اکنون که ۲۲ ماه از آغاز شیوع این ویروس و حدود ۴ ماه نیز از فراگیری واکسیناسیون میگذرد، خوی همه گیری این ویروس همچنان متوجه جامعه است، روزانه حدود ۱۵۰ قربانی میگیرد، هفته به هفته نیز وضعیت هشدار شهرها تغییر میکند و همه اینها در شرایطی است که باوجود توصیه به رعایت پروتکل ها، اما همین حالا میزان رعایت عمومی پروتکلها در کشورفقط ۴۰ درصد است. از طرفی تعلل و فرصت سوزی واکسن نزنها باعث شده، با وجود ذخیره کافی واکسن، اما سرعت واکسیناسیون برای حرکت به سمت ایمن سازی جمعی در حد انتظار نباشد. توجه به چند نکته میتواند شتاب به سوی ایمنی جمعی و آسودگی خاطر را تسهیل کند:
۱- اقناع سازی تردید دارندگان
در شرایط کنونی که واکسن نزنها تردید دارندگان واکسن، حرکت به سمت واکسیناسیون حداقل ۸۳ درصدی (برآورد ستاد ملی کرونا از میزان واکسیناسیون برای رسیدن به ایمنی عمومی) را دچار سکته و تعلل کرده اند، در کنار ایجاد محدودیتهایی که عقل، عرف و دیدگاه کارشناسان میپسندد، همچنان جای خالی اقناع سازی نسبت به «واکسن» احساس میشود. اگرچه رسانه فراگیر صداوسیما در هفتههای اخیر در این باره گامهایی برداشته، اما به نظر میرسد این حرکتها کافی نبوده و هنوز نتوانسته طیف مرددین واکسن را اقناع سازی کند. بی شک در این باب، توصیههای شخصیتهای مرجع و تاثیرگذار اجتماعی و حتی مذهبی نیز در این عرصه میتواند بر تشویق مرددین واکسن موثر باشد. نتایج امیدوار کننده نظرسنجی روزهای گذشته مرکز افکارسنجی ایسپا هم نشان داد که ۷۵ درصد مردم کشور موافق اجباری شدن واکسیناسیون هستند و از این رو شخصیتهای مرجع، محبوب و موثر اجتماعی نباید نگران واکنش منفی جامعه باشند.
۲- اگر آمار دارید، شفاف بیان کنید
به طور قطع یکی از ناکارآمدیها در دوره ۲۲ ماهه همه گیری کووید ۱۹ در کشور، نبود یا ضعف در ارائه آمارهاست. برای این موضوع کافی است، سری به فعالیتهای پژوهشی، پیمایشی و آماری نظامهای بهداشت و درمان در اروپا وآمریکا بزنید تا ببینید آنها نه تنها در حوزههای پزشکی کرونا بلکه در سطحی وسیع موضوعات اجتماعی و عاطفی، اقتصادی و... مرتبط با دوره همه گیری را در دستور کار خود قرار دادهاند. برای نمونه همین دیروز شنبه، خبرگزاری راشاتودی از پیمایشی در آمریکا خبر داد که در آن به موضوع تبعیض در دریافت خدمات دوره کرونا پرداخته شده است. جالب هم این بود که ۵۰ درصد مخاطبان نظرسنجی اعلام کرده بودند در طول ۱۲ ماه اول همهگیری کرونا، نوعی تبعیض را بر اساس رنگ پوست خود تجربه کردهاند.
به طور قطع نتایج همین پژوهش هاست که میتواند مسیر تصمیم گیری و تصمیم سازی را برای مدیران جامعه و بخشها هموارتر و روشنتر کند و شاید یکی از دلایلی که برخی تصمیمات و قوانین در کشور ما به نتایج مطلوب و مورد نظر نمیرسد ناشی از نبود همین پژوهشها و پیمایش هاست. از رهگذر آن چه درباره ضرورت داشتن آمار و ارائه آن به جامعه بیان شد، جای خالی چند دسته آمار و پیمایش احساس میشود:
۱- آمار شفاف درباره وضعیت فوتیهای روزانه بر این اساس که چه تعدادشان واکسینه شده و چه تعدادشان واکسن نزن بودند.
۲- آمار دقیق مبتلایان بر اساس سن، بیماری احتمالی، وضعیت واکسن و...
۳- وضعیت خانوادههای فوتیها و سرنوشت خانواده متوفیان (طبیعتا تهیه چنین آماری نیازمند زمان کافی است)
۴- مبتلایان در صورت واکسینه شدن، نوع واکسنها مشخص شود.
روزنامه ایران
همفکری، ورای چهارچوبهای جناحی/مرتضی گل پور
اینکه یک نشست انتخاباتی، عیناً و با همان شکل و شمایل پس از پیروزی در انتخابات هم برگزار شود، چیزی جز صداقت در تحقق وعدههای آن نامزد نیست که حالا رئیس جمهوری اسلامی ایران است. نشست اخیر مدیران رسانههای اصلاحطلب با آیتالله رئیسی که پیش از انتخابات هم برگزار شده بود، مؤید این واقعیت است.تأکید بر «ایجاد انسجام و همدلی حداکثری میان تمامی علاقهمندان به سرافرازی ایران و دلدادگان به آرمانهای انقلاب اسلامی» فراز پایانی بیانیه انتخاباتی آیتالله رئیسی بود که ۲۰ فروردین ماه امسال مطرح شد. امروز که ۸ ماه از صدور آن بیانیه میگذرد، رویدادها، دیدارها، نشستها و ملاقاتهای آیتالله رئیسی در قامت رئیس جمهوری، بیانگر پیگیری این رویکرد و تحقق همین وعده صادق است.
رئیس جمهوری در یک ماه گذشته، در خلال سفرهای استانی هفتگی و نشستهایی که در راستای سیاستگذاری در سطوح عالی برگزار میشود، دیدارهای جداگانهای نیز با گروهها، احزاب و شخصیتهای سیاسی از طیفهای مختلف داشت. برخی از این نشستها، همچون دیدار با مدیران رسانههای اصلاحطلب، دقیقاً تکرار جلسهای با همین کیفیت و کمیت بود که در کوران رقابتهای انتخاباتی برگزار شد؛ امری که نشان میدهد وعدههای آیتالله رئیسی صرفاً موقوف به کسب پیروزی نبوده است، بلکه او پس از کسب قدرت، خصلتهای پیشاقدرت خود را نیز حفظ کرده است.
اما گذشته از این تعبیر اخلاقی، این دیدارها معنای دیگری نیز دارد. نشست با گروههای سیاسی، از طیفها و جریانهای سیاسی کشور، نشان میدهد که رئیسی به گروهها، نحلهها و چهرههای سیاسی، نگاهی فراگیر و ورای گروه بندیهای رایج دارد. پیوندها و ارتباطات او، صرفاً موقوف به یک جریان سیاسی خاص نخواهد بود، بلکه تلاش دارد تا از طریق نشست و برخاست با گروههایی که به نوعی غیرهمسو با دولت محسوب میشوند، از دیدگاهها، افکار و نقطه نظرات متنوع موجود در جامعه مطلع شود.
درعین حال میتوان گفت ملاقات کنندگان نیز در گفتوگویی مستقیم و بی واسطه، هم نقطه نظرات خود را به رئیس جمهوری انتقال دهند و هم از دیدگاههای وی مطلع شوند؛ امری که میتواند در اصلاح جهتگیریها و بهبود داوریهای سیاسی، اجتماعی و رسانهای آنان مؤثر باشد و به نوعی، پیشداوریهای ایجاد شده در دوران انتخابات یا پس از آن را تصحیح کند.
هرچند تجمیع همه نظرات حاضران در این نشستها و به کار بستن همه ایدههایی که در حضور رئیس جمهوری مطرح میشود عملاً ممکن نیست، اما این نشستها میتواند باعث گسترش همدلی و انسجام اجتماعی و سیاسی شده، دیدگاهها را به هم نزدیکتر کرده، سبب افزایش اعتماد میان جریانهای سیاسی شده، فعالان سیاسی و رسانهای را نسبت به مقاصد و دیدگاههای رئیس جمهوری مطلع کند. درنهایت رئیس جمهوری نیز از خلال این گفتوگوها، به صورت مستقیم درمییابد که جریانهای مختلف یا گروه بندیهای اجتماعی موجود در ایران نسبت به مسائل و حیطههای مختلف اقتصادی و سیاسی چگونه میاندیشند، عملکرد دولت او را چگونه داوری کرده و چه انتظاراتی دارند.
واقعیت این است که همه ایراندوستان و همه آنانی که دل در گرو تعالی جمهوری اسلامی ایران دارند، از این نشستها و گسترش پیوندها میان دولت و رئیس جمهوری از یک سو و جریانهای سیاسی از سوی دیگر استقبال خواهند کرد. اما فارغ از محاسنی که میتوان برای نشستهایی از این دست برشمرد، مجموعه این امور، میتواند سبب شکلگیری یکی از اهدافی شود که آیتالله رئیسی در دوران انتخابات به عنوان رویکرد و وعده دولت خود مطرح کرده بود؛ یعنی «استفاده از همه ظرفیتهای کشور و نیروهای کارآمد و اجماعسازی.»
۳دیدار با سه جریان سیاسی و رسانهای
نخستین دیدار از سلسله دیدارها و نشستهای رئیس جمهوری با گروههای سیاسی، با جامعه روحانیت مبارز بود، تشکلی که آیتالله رئیسی، خود یکی از چهرههای قدیمی و باسابقه آن محسوب میشود. در این نشست آیتالله موحدی کرمانی، دبیرکل این تشکل و جمعی از اعضای جامعه روحانیت مبارز در صحبتهای جداگانهای، علاوه بر طرح دیدگاههای خود نسبت به مسائل مختلف کشور، از روحیه انقلابی و مردمی آیتالله رئیسی در رسیدگی به مشکلات مردم و اداره امور کشور تجلیل و بر همراهی و پشتیبانی خود نسبت به دولت تأکید کردند.
اعضای شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، دومین جریان سیاسی بودند که فرصت یافتند در جلسهای صمیمی، رو در رو مسائل و نقطه نظرات خود را با رئیس جمهوری در میان بگذارند. نکته جالب توجه در این نشست، این مسأله بود که بیشتر حاضران، از چهرههای استانی و از زنان عضو این تشکل بودند، امری که سبب شد نیروهای سیاسی استانها و شهرستانها و نه صرفاً چهرههای مطرح در سطح کشوری، فرصت یابند تا دیدگاههای خود را با رئیس دولت در میان بگذارند. امیرابراهیم رسولی، سخنگوی این ائتلاف این مطلب را عنوان کرد و گفت که «این نشست ۶ آبان، مقارن با نماز مغرب برگزار شد و طی آن، رؤسا، دبیران و بانوان استانهای شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی با آیتالله رئیسی دیدار و گفتگو کردند.»
آخرین دیدار از این دست که شامگاه ۱۲ آبان ماه برگزار شد، دیدار مدیران رسانههای اصلاحطلب با رئیس جمهوری بود. مطابق روایت برخی از حاضران در این نشست، همچون متقیان مدیرعامل ایسنا، از تشریفات مرسوم خبری نبود و میهمانان در شرایطی سهلتر و تشریفاتی سادهتر نسبت به گذشته توانستند خود را به مکان جلسه برسانند. به گفته این حاضران، هرچند علاوه بر رئیس جمهوری، رئیس دفتر، معاون مطبوعاتی و مدیرکل مطبوعات داخلی وزیر ارشاد نیز در این جلسه حضور داشتند، اما عمده وقت جلسه به میهمانان اختصاص یافت تا بتوانند دیدگاهها و دغدغهها و مشکلات خود را با رئیس جمهوری در میان بگذارند؛ رئیس جمهوری که –همان طور که در بالا اشاره شد- در دوران انتخابات و پیش از پیروزی، چنین نشستی با همین حاضران برگزار کرده بود. آن طور که متقیان روایت کرده است، مدیران رسانههای اصلاحطلب تقریباً همه آنچه که امروز به عنوان یک مسأله یا دغدغه در جامعه مطرح است را با رئیس جمهوری مطرح کردند؛ از مسأله مذاکرات و رفع تحریم تا ارتباط با غرب، از مشکلات اقتصادی جامعه و مسأله کاغذ روزنامهها.
امید؛ نکته محوری سخنان رئیسی
فارغ از آنچه میهمانان رئیس جمهوری در این سه نشست مطرح کردند، و نیز نقطه نظرات رئیس جمهوری که پس از شنیدن دغدغههای حاضران مطرح شد، نقطه کلیدی یا محوری این سه جلسه را میتوان در یک جمله خلاصه کرد؛ امیدواری نسبت به آینده، آن هم امید قطعی که بر واقع بینی و آگاهی نسبت به ظرفیتهای کشور مبتنی است. آیتالله رئیسی در دیدار اعضای جامعه روحانیت مبارز، پس از برشمردن جایگاه روحانیت در جامعه و نقش آنان در تاریخ و نیز تأکید بر این نکته که «دولت مصمم است از نظرات همه قشرها بویژه روحانیت استفاده کند» اظهار کرد که «بهرغم همه مشکلات، آینده را بسیار امیدبخش میبینم و مصمم هستیم با ایجاد گشایشهای مختلف، شرایط مناسبی در وضع زندگی مردم ایجاد شود.» و مطابق روایت متقیان، رئیس جمهوری در نشست با مدیران رسانههای اصلاحطلب هم «قاطعانه گفت که علیرغم همه مشکلات به آینده خیلی امیدوارم و اطمینان دارم اوضاع خوب خواهد شد و از مشکلات عبور میکنیم.»
واقعیت این است که امیدواری به آینده، کلیدواژه اصلی آیتالله رئیسی در ماههای اخیر بوده است، مفهومی که چه در دیدار با رهبر معظم انقلاب، چه در سفرهای استانی و چه در نشستها و جلسات برای سیاستگذاری هم بارها تکرار شده است. به نظر میرسد تأکید بر امیدواری و توانایی برای گذر از مشکلات موجود، هم مبتنی بر ظرفیتهای مادی و اجتماعی و فرهنگی کشور است و هم به ظرفیتها و تواناییهای دولت برای حل مشکلات اشاره دارد، دولتی که هم نیروهای تاز نفس و پرانگیزه را در خدمت دارد و هم متکی به انسجام اجتماعی است که رئیس جمهوری خود یکی از متولیان یا منادیان اصلی آن است.
روزنامه شرق
«فرمالیسم حزبی» و منازعه قدرت در ایران/کیومرث اشتریان
«فرمالیسم حزبی» یا «فرمالیسم قدرت» یعنی بسندهکردن به مبارزه بر سر قدرت رسمی؛ یعنی بهگونهای صوری و سطحینگرانه مبارزه سیاسی را فقط در مبارزه بر سر مناصب سیاسی ببینید؛ یعنی مبارزه سیاسی را در محدوده «الیت» سیاسی و کسب منصب نمایندگی، وزارت، صدارت و مدیریت ببینید؛ یعنی چشم خود را بر گستره عظیمی از مواجهه منافع گوناگون گروههای اجتماعی بربندید؛ یعنی زندگی اجتماعی را بریده از زندگی سیاسی تصور کنید و شمار گستردهای از مناسبات مرتبط با مبارزه منافع را در شمار حوزههای بهظاهر «غیرسیاسی» درآرید و خود را از درگیری مستقیم با آن خلاص کنید. در برخورد با فرمالیسم دو رویکرد وجود دارد؛ یکی معطوف به اصلاحات از بالا یا اصلاحات ساختاری در قانون اساسی است که اخیرا به تفصیل درباره آن در یکی از روزنامهها با عنوان «حقوق اساسی و تعارض قدرت-قانون در سیاستگذاری عمومی» سخن گفتهام و دیگری اصلاحات از پایین یا از طریق سیاستهای عمومی است. این دو هرچند میتوانند مکمل یکدیگر باشند، اما تا جامعه از طریق بافتهای اجتماعی به کشف سیاسی خویش نائل نیاید و درک روشنی از منافع گروهی خود نداشته باشد و مراحل پیشاقانونی اساسی طی نشود، اصلاحات از بالا ممکن است به ویرانگری کور ختم شود.در این نوشتار به اصلاحات از پایین با رویکرد حزبی میپردازم. عرصههای سیاستگذاری فراتر از ایدئولوژیهاست و به قدری وسیع است که هیچیک از ایدئولوژیها نمیتوانند آنها را بهصورت کامل پوشش دهند. ادعای برخی از اندیشمندان سیاستگذاری عمومی این است که «ایدئولوژیهای سیاسی» اثرگذاری کمتری نسبت به «تکنیکهای سیاستی» در بهزیست انسانها داشتهاند. علاوه بر این، بسیاری از تکنیکهای سیاستی مِلک طلق هیچ ایدئولوژی سیاسی نیستند و با هر ایدئولوژی سازگارند. تکنیکهای سیاستی فارغ از ارزشهای ایدئولوژیکاند تا جایی که برخی مدعیاند که با سیاستگذاری عمومی مبتنی بر انبوه داده ناشی از عصر دیجیتال، مرگ ایدئولوژیها فرامیرسد. اینان بر این باورند که این پدیده با گسترش فناوریهای نوین و پیدایی طبقه جدید کارشناسی و کارآفرینی فنی در خدمات اجتماعی، روند سریعتری به خود گرفته و «آنالیتیک فناوری اطلاعات» جای «ایدئولوگ اجتماعی» را میگیرد. یکی از پرسشهای نظری کلان در سیاستگذاری عمومی این است که چگونه و چه سیاستهایی میتوانند منازعه سیاسی را در یک جامعه دامن زنند؛ یعنی سیاست(policy) متغیر مستقلی برای سیاسی (politic) است.
این پرسش مبنایی قرار گرفته است تا پژوهشگران، سنخشناسیهایی را توسعه دهند تا بر اساس آن سیاستهایی را که میتواند منازعه سیاسی را در یک جامعه گسترش دهد یا محدود کند، شناسایی و پیشبینی کنند. بهطور مشخص فرض بر این است که سیاستهای توزیعی، منازعات کمتر و سیاستهای بازتوزیعی، منازعات بیشتری را در جامعه گسترش میدهند. اینکه احزاب سیاسی چگونه خود را در معرض این سیاستها قرار میدهند و چه تحلیلی از سیاستهای گوناگون اجتماعی دارند و چه رویکردی را برای گسترش یا کاهش این منازعات در پیش میگیرند، یکی از موضوعات جذاب سیاسی است که میتواند سرنوشت احزاب سیاسی و اصلاحات اجتماعی را در آینده رقم زند. مثلا سیاستهای دولت احمدینژاد در یارانهها، سیاست دولت روحانی در طرح تحول سلامت و در مساعدتهای اجتماعی و بسیاری دیگر از چنین سیاستهایی سبب شد تا گرایشهای سیاسی مردم در جذب و دفع محمود احمدینژاد یا حسن روحانی مؤثر باشد.
اگر ادبیات حرفهای سنخشناسی سیاستی را دنبال کنیم، میتوان گفت سیاست هدفمندسازی یارانهها و چگونگی توزیع یارانه میتواند نیاز اقتصادی را به گرایشی سیاسی تبدیل و جمعیت خاکستری را تبدیل به یک حزب سیاسی تودهای کند. جامعهشناسی رأی نشان میدهد که ویژگیهای دموگرافیک جامعه کنونی ایران و بلاموضوعکردن دوگانه اصلاحطلبی-اصولگرایی برای این جمعیت خاکستری، زمینههای هویتیابی سیاسی جدیدی برای این جمعیت و پذیرش رنگ تعلق سیاسی دیگری را فراهم میکند. این جمعیت پتانسیل آن را دارد که تبدیل به پایگاه اجتماعی تعریفشدهای برای گرایشهای تودهای شود. تلاشهای معنیدار آقای احمدینژاد، از سر تحلیل باشد یا از سر غریزه سیاسی وی، در همین چارچوب است.
سیاستهای رفاه و تأمین اجتماعی و به طور مشخص نظام چندلایه رفاهی میتواند مقوله عدالت اجتماعی در ایران را دچار تحولی اساسی کند. در همین سیاستها میتوان به یارانههای آشکار و پنهان اشاره کرد که شاید «سیاسیترین» موضوع کشور باشد. به همینسان سیاستهای روستایی، مسکن شهری و حاشیهای، نهادهای متصلبی همچون ارث (که آلکسی دوتوکویل آن را در رأس تشکیلات دموکراسی میداند) و ارتباط آن با سیاست کشاورزی و تأثیرات آن بر منازعات شهر و روستا در سیاستهای نیروهای انسانی قوه قضائیه تأثیر میگذارد. در همین قوه بازتولید منازعات قومی- قبیلهای، پیوند آنان با روحانیت سنتی و... ازجمله سازههایی است که بر سیاستهای قوه قضائیه و گرایشهای موجود در این قوه در برخورد با اصلاحطلبان، روشنفکران، طرفداران محیط زیست و... میتواند تأثیرات عمیقی داشته باشد. منظری دیگر از این سیاستها را میتوان در سیاستهای فرهنگی و بهحاشیهرفتن عرف در نظام فرهنگی جامعه جستوجو کرد که از سوی روحانیت آغاز شده، اما به طریقی ناخواسته بهتدریج زیر پای آنان را سست کرده و سبب شده است شاهد دگردیسی اجتماعی در زیرینترین لایههای توده باشیم.
این پدیده به گسترش جریان عرفی «شعایری-عشایری-عساکری» و جابهجایی قدرت منجر شده یا میشود و در هنگامه «تحریم شهری» در انتخابات به متغیری اساسی و تعیینکننده تبدیل میشود. بدینسان نهادهای دموکراتیک برخاسته از قانون و تلاشهای صدساله روحانیت و روشنفکران که معطوف به حقوق اساسی بوده است، در دامن عرف تودهای «عساکری-عشایری-شعایری» فروافتاده و نوعی بازگشت سیاسی را رقم زده است. «دام اجرا» در سیاستهای عمومی محتملا یکی از مواجهات اساسی را در ایران آینده شکل خواهد داد: «پراگماتیسم عساکره» در برابر روحانیت سنتی. در همین راستا حتی میتوان به مثالهای دیگری نیز اشاره کرد؛ مثلا یک عرصه بسیار کوچک در چالشهای منافع در حوزه آموزشگاههای رانندگی را ببینید که در موضوع فعالیت خویش با شرکت رهگشا که وابسته به نیروی انتظامی است، برخورد دارند. اختلاف منافع این دو هزینههایی میلیاردی را در پی دارد و در نتیجه چالشی طولانی را در سالهای گذشته در پی داشته است. این، یک عرصه سیاستگذاری است که در آن مبارزه واقعی منافع و استفاده از قدرت سیاسی را در بر دارد و از چشم و عرصه فعالیتهای حزبی در ایران به دور است.
یکی دیگر از این عرصهها، قانون «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» است که ظاهرا تا آنجا که اطلاع دارم هیچیک از احزاب واکنشی له یا علیه آن نشان ندادهاند؛ درحالیکه میتواند اثرات درخورتوجهی برای جامعه به بار آورد و موضوع مهمی برای شماری از مردمان است. شرکتهای غیررسمی وابسته به نهادهای دولتی نمونه دیگری است که زیر لوای بازنشستگان، تعاونیها و... فعالیت دارند و عملا بازتولید ملوکالطوایفی سیاسی ایرانیاند، ولی در مباحثات حزبی در ایران جایی ندارند. اینها عرصههای واقعی مبارزه سیاسی بر سر منافع است که اغلب برای ما «سیاسی» تلقی نمیشود، حال آنکه «واقعا» سیاسی است. این عرصههای بهظاهر غیرسیاسی چنان گستردهاند که میتوانند یک حکومت ایدئولوژیک را درگیر پراگماتیسم و روزمرگی سیاسی کنند و آنها را وادار به عدول از بسیاری از مواضع پیشین خود کنند. در چشمانداز سیاستگذاری عمومی پرسشهایی که فراروی احزاب سیاسی است این است که آیا میخواهند حزبی برای کسب قدرت سیاسی در حد فرمالیسم قدرت باشند یا اینکه حزبی برای «نفوذ»، «تأثیر» و «بازیگری» در دامنه وسیع سیاستهای عمومی.
آیا فعالیت سیاسی را در همان مبارزات سنتی در محدودهای مضیق از پُستهای سیاسی و محافل احزاب میدانند یا اینکه با توجه به سیاستهای عمومی زمین بازی گستردهای از «قدرت اجتماعی» را برای خود تعریف میکنند. در چنین صورتی فعالیتهای اجتماعی آنان به گونهای دیگر سامان مییابد و سازمان حزبی آنان نیز متفاوت شده و سازماندهی اجتماعی متفاوتی نیز به خود میگیرند. با این رویکرد، دیگر در مواجهه با بستهبودن فضای سیاسی، محدودیت صندوق رأی، نظارت استصوابی، رشد نظامیگری در فضای سیاسی و... صرفا به انزوای اجتماعی، «سکتاریسم سیاسی» و مبارزه چریکی روی نمیآورند، بلکه عرصههای جدیدی را در فعالیتهای اجتماعی برای خویش تعریف میکنند؛ یعنی عرصه سیاستهای عمومی و رویآوری به دانش سیاستگذاری بهمثابه مکملی برای ایدئولوژی سیاسی یا شاید حتی گاهی بهمثابه جایگزینی برای ایدئولوژی سیاسی. در هنگامه بستهبودن فضای سیاسی این امکان وجود دارد که از طریق تقویت دانش سیاستگذاری و تأثیر بر شبکههای سیاستی به نقشآفرینی در قدرت اجتماعی پرداخت و بر آن تأثیر گذاشت.
یکی از حوزههای مطالعاتی در سیاستگذاری عمومی «شبکههای سیاستی» است. در این مطالعات به شناسایی شبکههای اجتماعی-صنفی-صنعتی و تأثیر آن در شکلدهی و شکلگیری سیاستهای عمومی میپردازند. در عمل، نقشه فعالیتهای بازیگران گوناگون در صحنه اجتماع ترسیم میشود و نحوه اعمال قدرت و تأثیرگذاری آنان را در حوزههای مرتبط، با توجه به مقوله قدرت، بررسی میکنند. این مطالعات گاه میتوانند ترسیم دقیقی از لایههای پنهان قدرت را به دست دهند. با چنین چشماندازی، پرسش این است که آیا در یک فرایند تاریخی و تا زمانی که کنش سیاسی «مستقیم» در تعلیق است، این روش در ذیل اصلاحطلبی اجتماعی-سیاسی تعریف میشود؟ تفکیک «کسب قدرت» از «تأثیر در قدرت» دستاورد این نوع نگاه در سیاستگذاری عمومی است. یکی دیگر از حوزههای مطالعاتی در این راستا بررسی نحوه تفکر و تفکر انتزاعی فعالان یک جامعه است؛ مثلا ویژگیهای فکری نظامیان، روحانیان و صنعتگران و بررسی سازهها و ساختارهای فکری آنان و بازتولید آن در سیاستهای عمومی. تفکر درباره روش تفکر آنان در قبال جهان، انسان و ایران میتواند ما را در پیشبینی رفتارشان در بحرانهای سیاسی-اقتصادی کمک کند؛ مثلا تحلیل وجود جسارت در تفکر و گذار از حصارهای سنتی در میان مدیران آموزشوپرورش میتواند ما را در سیاستهای آموزشی و در نحوه فعالیتهای مدیران آموزشوپرورش در ایجاد تحول در این سازمان یاری کند تا بدینسان درخصوص یکی از مهمترین عرصههای جامعهپذیری سیاسی-اجتماعی در یک کشور راهنمایی برای کنش حزبی خود بیابیم.
یا اینکه نظامیان در بسیاری از کشورها به دلیل تفکرات غیرانتزاعی خود در سیاستگذاری عمومی، بیش از دیگران در معرض پراگماتیسم سیاستی هستند، نکتهای اساسی در پیشبینی رفتارهای آنان در گرایش به سکولاریسم و نزاعهای آتی آنان با ایدئولوگهاست. نظامیان اغلب از نظریهپردازی و ایدئولوژیهای انتزاعی استنکاف میکنند و اگر هم بخواهند روی خوش به ایدئولوژیها نشان دهند، یا به ناسیونالیسم گرایش میآورند که مابازای عینی سرزمینی دارد یا به احزاب تودهای که مابازای «واقعی» در محرومیتزداییها را دارند. این ویژگیهاست که عرصه فعالیتهای نظامیان را در سیاستگذاری عمومی قابل پیشبینی میکند و نشان میدهد چگونه به مبارزه قدرت سیاسی میپردازند. احزاب سیاسی با شناسایی چنین گرایشهایی میتوانند دامنه فعالیتهای سیاستی و سیاسی خود را تعریف کنند. همچنین، ذهنیت فعالان یک جامعه درباره ماهیت روابط انسانی، همکاریهای جمعی، منافع فردی و عمومی میتواند ما را به فهم یارگیری نیروی انسانی در احزاب یاری کند.
در مجموع میتوان گفت سیاستگذاری عمومی عرصه جدید و بسیار گستردهای را برای احزاب سیاسی فراهم میکند که فراتر از مبارزه در چارچوب الیت سیاسی است؛ هرچند مبارزه سنتی بر سر قدرت را انکار نمیکند (چراکه قدرت به هر حال تأثیرگذارترین متغیر است)، اما تأکید میکند که قدرت را در تارو پود منازعات اجتماعی باید مشاهده کرد و نه صرفا در چارچوب محدود «الیت سیاسی» و «فرمالیسم قدرت». در واقع قدرت و منازعه بر سر قدرت مهم است، اما منازعه قدرت را باید در چشمانداز وسیعتری ببینید و نه در لایه سطحی «کریدورهای» وزارتخانهها و مجلس که گاه به پوچی میزند. اگر به فرمالیسم بسنده کنید، پایان انتخابات به پایان سیاست تبدیل میشود. پایان وزارت و وکالت و مدیریت، پایان سیاست است؛ درحالی که اگر احزاب به رویکرد سیاستهای عمومی روی آورند از «کسب قدرت» گذر میکنند و به «تأثیر» و «نفوذ» میپردازند. این رویکرد، احزاب را با گسترهای از روابط، منافع و شبکههای واقعی اجتماعی پیوند میدهد و راه معنادارتری را برای اصلاح اجتماعی میگشاید. یادآور میشوم که در یادداشت دیگری در همین ستون در تیرماه سال ۱۳۹۸ تحت «عنوان مهارت سیاستگذاری سرمایه سیاسی احزاب» ابعاد دیگری از این موضوع را بررسی کردهام.
اخبار ویژه ۱۶ آبان
روزنامه کیهان
فارن افرز: رئیسی دنبال اقتصاد مقاوم در برابر آمریکاست
یک نشریه آمریکایی با مرور عملکرد دولت جدید در ایران تاکید کرد: رئیسی به دنبال یک اقتصاد مقاوم در برابر تحریمهای آمریکا است. فارن افرز در تحلیل خود مینویسد: در حالی که آمریکا و ایران برای از سرگیری مذاکرات پیرامون احیای برجام آماده میشوند، تهران در حال آماده کردن بستر دور تازهای از سیاست خارجی تهاجمی است. ایران باور دارد که واشنگتن با جمهوری اسلامی بر پایه نیرنگ و بیاحترامی رفتار کرده و بنابراین، دولت ایران بر اهرم سازیهای اقتصادی و نظامی علیه دشمن دیرین متمرکز شده است.دولت رئیسی شاید مایل باشد که در مذاکرات شرکت کند، اما احیای برجام، ستون اصلی سیاست خارجی این دولت را تشکیل نمیدهد. ایران در دولت جدید، به موضع تازهای دست یافته که شامل دو اصل است: گسترش توانمندی این کشور برای مقابله بهمثل سریع در برابر آمریکا در صورت تخطی واشنگتن از توافقاتش و گسستن پیوند فرصتهای اقتصادی ایران با برجام از طریق ایجاد یک اقتصاد به خود متکی و آسیا محور.
با نزدیک شدن برنامه هستهای ایران به نقطهگریز، برخیها در واشنگتن خواهان اجرای طرح B و استفاده از زور و تهدید علیه تهران، در صورت سرپیچی از بازگشت کامل به تعهدات هستهای هستند. برغم مشکلات اقتصادی در داخل، بهنظر نمیرسد که ایران تسلیم این سیاست زور و تهدید بشود. مقامات ایران که از دسترسی به مزایای برجام محروم ماندهاند، اکنون با تقویت صنایع داخلی و تقویت روابط با قدرتهای نوظهور آسیایی به دنبال ایجاد یک اقتصاد مقاوم در برابر تحریمها هستند. رئیسی که باور دارد حتی در صورت احیای برجام، آمریکا باز هم ایران را در تنگنا خواهد گذاشت، روی تقویت اهرم نظامی و اقتصادی ایران متمرکز شده است تا از جمهوری اسلامی و مردم ایران در برابر آنچه تهدید وجودی مینامد، محافظت کند.
جمهوری اسلامی از نامتقارن بودن چارچوب برجام بهخوبی آگاه است. تعهدات ایران دارای معیارهای فنی روشنی است که امکان راستیآزمایی آنها توسط آژانس وجود دارد. با این حال، هیچ فرمولی وجود ندارد که مزایای اقتصادی ایران را پس از لغو تحریمها مشخص کند. بهعلاوه، تهران در صورت خروج از توافق با اعمال مجدد سریع تحریمها مواجه میشود، اما پس از خروج واشنگتن از برجام هیچ مجازاتی در انتظار آمریکا نیست. در نتیجه ایران نگران از دست دادن اهرم هستهای خود بدون دستیابی به مزایای وعده داده شده در صورت بازگشت کامل به تعهدات برجام است. نخستین اصل سیاست خارجی رئیسی، ایجاد و حفظ اهرمهایی است که واشنگتن را از زیر پا گذاشتن هر توافقی بازدارد. رفتارهای جمهوری اسلامی در حال حاضر بیانگر آمادگی کامل این کشور برای تلافی هرگونه فشار، کارشکنی یا حمله است.
ایران همچنین روی گسترش متحدانش در سراسر خاورمیانه تمرکز کرده است. گفته میشود که ژنرال قاسم سلیمانی، سه ماه پیش از ترورش توسط آمریکا، شش ارتش قدرتمند ایدئولوژیکی و مردمی را در سراسر خاورمیانه تشکیل داده بود تا از ایران در برابر دشمنانش محافظت کنند. اصل دوم سیاست خارجی دولت رئیسی، گسستن پیوند بین اقتصاد کشور و مذاکرات هستهای است. هرچند روحانی امیدوار بود که از برجام برای گشودن بازار ایران به روی شرکتهای غربی استفاده کند، دولت رئیسی مصمم است که از طریق تقویت روابط اقتصادی با چین، روسیه و همسایگانش، از ایران در برابر پیامدهای تحریمها محافظت کند. ایران، کشورهای غیرمتحد با آمریکا را شرکای تجاری قابل اعتمادتری میداند.
دولت رئیسی همچنین مصمم است تا ظرفیت صنایع داخلی کشور را تقویت کند. مشاوران اقتصادی تیم رئیسی باور دارند که در واکنش به تحریمها، کارآفرینان ایرانی توانسته اند کالاهای با کیفیتی را برای بازارهای داخلی تولید کنند. آنها نگران هستند که با لغو تحریمها، شرکتهای خارجی بار دیگر به کشور هجوم آورده و کسب و کارهای محلی را زمینگیر کنند. به جز تلاش برای رسیدن به یک اقتصاد خودکفا، ایران اکنون به دنبال نفوذ اقتصادی بیشتر در خاورمیانه و به ویژه در کشورهایی است که در حال حاضر در آنها نفوذ سیاسی دارد. دولت ایران فعالیتهای منطقهای سپاه پاسداران را همسو با منافع ملی ایران میداند و باور دارد که قدرت منطقهای سپاه مزایای محسوس سیاسی و اقتصادی دارد. دولت در پی بهرهبرداری از نفوذ نظامی سپاه و نهادینه کردن دستاوردهای محور مقاومت در عراق، لبنان، سوریه و فراتر از آن است. دولت کاملا هوشیارانه میکوشد تا هیچ دری را به روی همکاریهای آتی نبندد. اما با یا بدون برجام، ایران سرنوشت اقتصادیاش را با آسیا و خاورمیانه پیوند میزند.
راهبرد دولت رئیسی بر پایه همان فرضیهای شکل گرفته که نخبگان محافظهکار ایران از ابتدای شکلگیری جمهوری اسلامی درخصوص روابط تهران و واشنگتن آن را باور داشتهاند: آمریکا مصمم است که ایران را تحت فشار اقتصادی و نظامی نگه دارد. در نتیجه، حتی اگر یک توافق هستهای هم حاصل شود، واشنگتن بیتردید راههایی برای تضعیف و منزوی کردن ایران خواهد یافت. مقامات ایرانی میگویند که این سیاست در چگونگی مذاکره مقامات آمریکایی و اروپایی با همتایان ایرانی مشهود است و برغم اینکه مذاکرهکنندگان ایرانی از اختیارات کافی برای گفتگو پیرامون هر موضوعی برخوردارند، اما همتایان غربی آنها اختیارات محدودی دارند و دستورالعملهایی برای طرح موضوعات دیگر، مانند نقش منطقهای سپاه و برنامه موشکی ایران، دریافت میکنند.
مقامات ایرانی باور دارند که این تاکتیکی برای پیشگیری از رسیدن به یک راهحل واقعی و دریافت امتیازات از ایران است بدون اینکه هیچ امتیاز متقابلی به تهران واگذار شود. آمریکاییها در برابر رویدادهایی مانند تلاش ایران برای آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان، همکاری در سرنگونی طالبان در ۲۰۰۱ و پایبندی کامل به برجام، هیچ حسن نیتی نشان ندادهاند. از این رو، دولت رئیسی پیشبینی میکند که یک توافق تازه جرقه افزایش شدید در کارزار فشار آمریکا را بزند با این هدف که ایران از لغو تحریمها هیچ سود چشمگیری نبرد. راهبرد تهران این است که در برابر نفوذ آمریکا در تمام زمینهها ایستادگی کند و زور و تهدید را با زور و تهدید پاسخ بگوید.
گزارش واشنگتن تایمز از افزایش بیاعتنایی چین به تحریمها
یک روزنامه آمریکایی گزارش داد: افزایش خرید نفت ایران از سوی چین، نقض تحریمها و موجب فراهم شدن یک خط حیاتی برای تندروها در تهران شده است. به گزارش واشنگتن تایمز، کاخ سفید با انتقادهای فزایندهای به علت تحمل خرید نفت ایران از سوی چین رو به رو شده است. به گفته تحلیلگران، این اقدام چین به معنی حمایت غیرمستقیم چین از برنامه هستهای تسلیحاتی ایران(!) و همچنین مواضع نظامی ایران و رد تلاشهای آمریکا و اروپا برای احیای برجام (تعهدات هستهای ایران) است. مذاکرات درباره احیای توافق متوقف شده و روز ۲۹ نوامبر در وین از سر گرفته خواهد شد. اما معلوم نیست که آیا آمریکا و ایران میتواند به احیای توافق نزدیکتر شوند یا نه. خرید نفت ایران با وجود تحریمهای آمریکا میتواند انگیزههای سید ابراهیم رئیسی رئیسجمهوری تندروی ایران برای مذاکره و دادن امتیاز را کاهش دهد.«دانیل روت» مدیر تحقیقات در گروه موسوم به «اتحاد علیه ایران هستهای» گفت: در حالی که دولت ایران در صورت کمک نکردن چین در مواجهه با تحریمها دچار مشکلات شدید میشود، اما نقض تحریمها از سوی چین یکی از عواملی است که موجب استواری ایران شده است. ایران بدون درآمد نفتی، نمیتواند تروریسم خود را به سرتاسر منطقه و به درون اروپا صادر نماید و همچنین اعتبارات اضافی برای دنبال کردن برنامه هستهای و موشکی و پهپادی نخواهد داشت. چین یکی از شش بازیگر بینالمللی طرف توافق برجام با ایران در سال ۲۰۱۵ بود. با این حال آقای روت گفت که به نظر میرسد پکن از اینکه دولت ایران در حال پیشبرد فعالیتهای هستهای بسیار فراتر از محدودههای تعیین شده در برجام است هیچ نگرانی ندارد. تهران میگوید از زمانی که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق برجام خارج شد و تحریمها را مجددا اعمال کرد الزامی به رعایت محدودیتهای برجام نداشته است.
یادآور میشود اخیرا یک تارنمای آمریکایی از افزایش چشمگیر صادرات نفت ایران و بیاعتنایی بیشتر کشورها به تحریمهای آمریکا خبر داد. «واشنگتن فری بیکن» در گزارشی نوشت همزمان با تلاشهای دولت بایدن برای احیای برجام، فروش نفت ایران در ماههای اخیر افزایش یافته است. چین طی سه ماه گذشته به طور متوسط روزانه نزدیک به ۸۰۰ هزار بشکه نفت از ایران وارد کرده؛ تقریباً دو برابر مقداری که در مدت مشابه سال گذشته از ایران خریداری میکرد. ایران همچنین مشغول ساخت ناوگانی از کشتیهای نامرئی بوده که نفت را به چین، سوریه، ونزوئلا، روسیه و سایر کشورها منتقل میکنند. این کشتیها با خاموش کردن فرستندههای خود تحریمها را دور میزنند. کارشناسان میگویند ایران به این ترتیب یک فرصت مالی جدید پدید آورده است.
نیوزویک: پیام حمله تنف ضرورت خروج زودتر از سوریه است
مجله نیوزویک میگوید آمریکا به بهانه داعش میخواست نفوذ ایران را مهار کند، اما شکست خورد و نفوذ ایران بیش از گذشته تقویت شده است. تحلیلگر این مجله با اشاره به حملات پهپادی و راکتی اخیر علیه پایگاه نیروهای آمریکایی در منطقه التنف (مرز سوریه و عراق) مینویسد: سؤال بزرگی وجود دارد؛ آیا ارزشش را دارد؟ آمریکا به دنبال استفاده از گروههای شورشی در جنگ علیه دولت بشار اسد بود، اما پس از شکست در این مأموریت، آمریکا در حال حمایت از نیروهای کردی است. حالا داعش کنترل چاههای نفتی را از دست داده، اما آمریکا همچنان در سوریه حضور دارد. دولت ترامپ شعار خروج نیروها از سوریه را داد، اما این خروج تنها در حد ۱۰۰ نفر بود. نیروهای آمریکایی، اما در سوریه پراکنده هستند و قادر به تأثیرگذاری جدی نیستند.هدف رسمی اعلام شده، ممانعت از ظهور مجدد داعش بود، اما هدف در اصل، مهار نفوذ ایران بوده است. حتی با وجود ابقای نیروهای ارتش آمریکا در سوریه، ایران در حال تثبیت موقعیت خود در این کشور است. نیروهای آمریکایی نمیتوانند خط تدارکاتی ایران برای نیروهای نیابتی خود در سوریه را قطع کنند. ایران در سوریه با خونسردی عمل میکند. قبلاً نیز نیروهای آمریکا در منطقه التنف را با پهپاد در سال ۲۰۱۷ هدف قرار داده است و نیروهای نیابتی آن نیز به همین ترتیب در ماه ژوئن، به نظامیان آمریکایی حاضر در منطقه نفتی العمر حمله کردند. ایران تنها بازیگر خارجی در سوریه نیست. پشتیبانی هوایی روسیه از حکومت سوریه، قابل توجه است.
آمریکا نمیتواند از گسترش نیرو و نفوذ روسیه در این کشور جلوگیری کند. با توجه به اینکه حضور در این کشور نه تنها واقعاً مزیت راهبردی ندارد بلکه خطرات آشکاری نیز دارد؛ لذا نباید برای ایجاد بازدارندگی که در بهترین حالت متزلزل است، تقلای خود را دو چندان کنیم. اکنون زمان آن رسیده است که با واقعیت مواجه شویم؛ اینکه اسد پیروز شده است. تصمیمگیران آمریکا باید با این واقعیت همانگونه که هستروبهرو شوند نه آنطور که دوست دارند باشد. حال مأموریت به اصطلاح مبارزه با داعش، با یک مأموریت خطرناک و مبهم جایگزین شده است. چنین مأموریتی از آمریکا محافظت نخواهد کرد. حملات پهپادی اخیر به پایگاه ما در «التنف» به سادگی میتواند تدارکی برای حملات مهلک بعدی باشد. مقامات آمریکا باید قبل از این که شکست به فاجعه ختم شود، نظامیان را از خاک سوریه خارج کنند.
استریتس تایمز: دولت یاغی آمریکا و اسرائیل هستند نه ایران
روزنامه استریتس تایمز چاپ سنگاپور نوشت: اسرائیل در صورت درگیری نظامی با ایران، رنگ آرامش را نخواهد دید. استریتس تایمز سنگاپور مینویسد: رزمایش نظامی اسرائیل در صحرای نقب سیگنالی بود، حاکی از اینکه برای حمله به ایران آماده میشود. برخی کشورها نیز در این رزمایش شرکت کردند. اما این کشورها درک کنند یا نه، به جنگافروزی اسرائیل که راه به جایی نخواهد برد کمک میکنند. ایران با افغانستان قابل قیاس نیست. افغانستان را به یاد بیاورید. بیش از ۲۰ کشور بیست سال جنگ کردند، اما در نهایت در برابر ارتش بدون امکانات طالبان شکست خوردند و آمریکا با شرمساری خارج شد. کابل این درس را به آمریکاییها داد که هرگز قدرت مردم تحت ظلم را برای قیام در برابر ظالمان دست کم نگیرید.در صورتی که به تهران حمله شود، تلآویو رنگ آرامش را نخواهد دید. اگر فلسطینیهای بدون سلاح میتوانند صلح و آرامش را برای اسرائیل از بین ببرند، تصور کنید که ایران با سلاحهایی که دارد چه خواهد کرد. روایت رسمی برای جنگ اسرائیل علیه ایران این است که توافق هستهای ایران با غرب شکست خورده است. اما اسرائیل عضو برجام نبوده؛ ضمن اینکه اسرائیلی که هستهای شده است، چه حقی دارد که جلوی هستهای شدن ایران را بگیرد؟ کشور یاغی؟ کدام کشور یاغی است؛ ایران یا کشوری که دو بمب اتمی استفاده کرد؟ اگر ظالمانی مانند صهیونیستها میتوانند سلاح هستهای داشته باشند، چرا ایران نتواند؟ این دورویی را متوقف کنید.
افزایش امنیت روانی مردم و کاهش فاصله با مسئولان در دولت رئیسی
مدیر مسئول یک روزنامه اصلاحطلب میگوید با آمدن آقای رئیسی، فاصله بین مردم و مسئولان کم شده و امنیت روانی مردم افزایش یافته است. منصور مظفری درباره دیدار هفته گذشته مدیران نشریات اصلاحطلب با رئیسجمهور نوشت: برخلاف دوران صد روزه حسن روحانی، مدیران و دستاندرکاران چند رسانه با آیتالله رئیسی رئیس دولت سیزدهم دیدار داشتیم. نقل محفل، بحث انتصابات بود، حال میماند کارنامه و عملکرد، آیتالله رئیسی معتقد است در فرصتی یک ساله به این نتیجه خواهد رسید که با کدام وزرا ادامه دهد و کدام وزرا از ادامه همراهی با دولت باز بمانند، اما قدر مسلم اینکه شخص رئیس دولت سیزدهم نیز از فحوای کلام رسانه و مردم باید متوجه شده باشد که بین «انتظار افکار عمومی» و «وزن و توان کابینه»، در بعضی ابعاد فاصله است(!) حتم داریم با جدیت و صلابتی که در رفتار و کلام آیتالله رئیسی مشاهده شد حتی پیش از موعد یک ساله اگر وزیری نتواند آنطور که باید باشد، قطعا بدون نیاز به واکنش مجلس، تغییر خواهد کرد.نقل محفل، بحث مذاکرات بود و گرهگشایی از معیشت و کار و زندگی مردم که بدجور گره در گره شده است؛ آیتالله رئیسی اطمینان خاطر داد که دغدغهاش رفع نگرانیها است. او اعلام آمادگی کرد تا در این مسیر از هیچ کوششی فروگذار نباشد. بحث به نشست شانگهای هم کشید به ابعاد مختلف داستان و چهرهها از هم باشد. وقتی رئیس کابینه سیزدهم گفت: از هیچ دیدار و گفتوگویی رویگردان نبوده است.
نقل محفل، سفرهای استانی بود و همگان دانستند آن اندک نگرانیها از وعدهها و هزینهها نیز لحاظ شده است، گفته شد که بیمطالعه پای بر مرکب سفر نمیگذارند و گفته شد همین رفتنها امیدآفرین شده است. نقل محفل، استانداران نظامی بود، اما به تحقیق دریافتیم نظامیهای پادگانی راهی استانداریها نشدهاند، عمرانیها، مدیریت خواندهها و باتجربهها در امور اجرایی و اجتماعی دستچین شدهاند. سرجمع دیدار خوبی بود، در این میانه یکی دو بحث هم از سوی رسانه مطرح شد: رسانهها از اینکه فاصلهها بین مردم و مسئولان کم و کمتر از همیشه شده است سپاسگزاری کردند و قدرشناسانه با آن برخورد کردند.
یکی هم بحث امنیت بود که همین سفرهای استانی نشان داد امنیت خاطر ذهنی مردم در کنار امنیت عمومی کشور هر دو در درجه بالایی قرار دارد. بحث دیگر واکسنها بود که روان جامعه را آرامش بخشیده است. اصلا بحث واکسن را باید شاهکار دولت آیتالله رئیسی به شمار آورد. کاری به این نداریم که پروسه چگونه انجام شد، اما بیپروایی در ورود به بحث واکسن و دست دست نکردن را که نمیشود نادیده گرفت! وقتی فهمیدیم تولید و واردات و رابطه با کشورهای دیگر از اروپا و آسیای دور گرفته تا همسایگان نیز دنبال شده است، نفس راحتی کشیدیم. حالا باید به روزهای بهتر فکر کرد!
روزنامه وطن امروز
امیرعبداللهیان در گفتگو با لاوروف: در مذاکرات آتی مطالبات خود را با قوت پیگیری میکنیم
وزیر امور خارجه کشورمان و سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در تماس تلفنی درباره موضوعات مورد علاقه از جمله مذاکرات آتی وین و نیز تحولات جاری در منطقه گفتگو و تبادل نظر کردند. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه با اشاره به توافق صورتگرفته با هماهنگکننده برجام درباره زمان برگزاری گفتگوها با گروه ۱+۴، تأکید کرد پیشرفت سریع گفتگوها مستلزم آن است که طرفهای اروپایی و آمریکا با اجتناب از زیادهخواهی و طرح خواستههای فرابرجامی، رویکردی واقعبینانه و سازنده در پیش گیرند. امیرعبداللهیان با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران سابقه و روند مذاکرات پیشین در وین را مد نظر دارد، تصریح کرد: ایران در مذاکرات آتی مطالبات خود را با قوت پیگیری خواهد کرد.وزیر امور خارجه خاطرنشان کرد که به هیچ وجه نباید در جدیت جمهوری اسلامی ایران در گفتگوها و لزوم بازگشت همه طرفها به تعهداتشان تردید داشت. وی با اشاره به تحریمهای تازه آمریکا علیه ایران، تصریح کرد: اگرچه جمهوری اسلامی ایران نسبت به نیات طرف آمریکایی تردید دارد، با این وجود چنانچه طرف آمریکایی به طور کامل به تعهدات خود بازگشته و مطالبات بیشتر نداشته باشد، جمهوری اسلامی ایران نیز به اجرای همه تعهدات خود بازخواهد گشت. وزیر امور خارجه در این تماس تلفنی با اشاره به همکاریهای سازنده جمهوری اسلامی ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بر لزوم پرهیز مدیرکل آژانس از اتخاذ مواضع سیاسی تاکید و خاطرنشان کرد که ایران به همکاریهای فنی با آژانس ادامه خواهد داد.
توسط اطلاعات سپاه صورت گرفت؛ انهدام سرشبکه قاچاق دختران در آذربایجانغربی
سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آذربایجانغربی اعلام کرد سرشبکه قاچاق دختران ایرانی توسط نیروهای سپاه در این استان منهدم شد. به گزارش تسنیم، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آذربایجان غربی در اطلاعیهای از انهدام سرشبکه قاچاق دختران ایرانی در این استان خبر داد و اعلام کرد: این شبکه با کشورهای همسایه در ارتباط بوده و شعاع فعالیت آن در تمام سطح کشور بوده است. در بخشی از این اطلاعیه آمده است: در ظل توجهات حضرت، ولی عصر (عج)، سرشبکه قاچاق دختران و زنان ایرانی به یکی از کشورهای منطقه جهت فحشا و هدایت و پشتیبانی از گروههای همجنسگرایی که تحت حمایت سرویسهای اطلاعاتی فرامنطقهای فعالیت میکردند، طی عملیات پیچیده و چندلایه اطلاعاتی برونمرزی، در تور اطلاعاتی پاسداران گمنام امام زمان (عج) در سازمان اطلاعات سپاه استان آذربایجان غربی گرفتار شدند.پیمان شانگهای میتواند زمینهساز کسب منافع اقتصادی باشد
کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه پیمان شانگهای میتواند زمینهساز کسب منافع اقتصادی باشد، گفت: نگاه و امید به غرب و آمریکا در دولت روحانی، مانع تمایل به تحکیم روابط راهبردی با شرق شد. سیدمصطفی خوشچشم با اشاره به اینکه در سیاست خارجی همه دستگاههای کشور در حوزه سخت و نرم و حتی رسانهها سهیم هستند، یادآور شد: باید بهجای اعمال سلیقه شخصی، روابط راهبردی با سایر کشورها را نهادینه کرد و طبق نقشه راه اگر هم مدیری تغییر کرد باید آن را پیش ببرد؛ بهجای مذاکره محوری باید طرح داشت و در همه حوزههای دیپلماسی از جمله سلامت، حمل و نقل، صادرات، واردات، علم و تکنولوژی با اولویت اقتصادی باید طرح و نقشه راهبردی وجود داشته باشد.وی تصریح کرد: از آنجا که تاکنون در سیاست خارجی از همه امکاناتی که تولید قدرت میکند استفاده نشده، نیاز به تغییرات اساسی و بنیادی در سیاست خارجی است که نظام درصدد طراحی و اجرای آن بر اساس منافع ملی و اولویت منطقهای است. تحلیلگر روابط بینالملل عنوان کرد: نگاه و امید به غرب و آمریکا در دولت آقای روحانی، مانع تمایل به تحکیم روابط راهبردی با شرق از جمله چین و روسیه شد. به عنوان نمونه پیمان شانگهای معاهده سیاسی - نظامی است که میتواند زمینهساز کسب منافع اقتصادی باشد و اعضا به هم بیشتر نزدیک میشوند که اعتمادساز و زمینهساز حصول منافع اقتصادی است، از طرفی هم، چون ایران میتواند امنیت منطقه را تامین کند و در دوره جدید نگاه به غرب اصل نیست و شرق و کشورهای همسایه اولویت دارند، باعث شد کشورمان به عنوان عضو شانگهای پذیرفته شود.
دولت سیزدهم تهدیدزدایی را جایگزین تنشزدایی کرد
عضو کمیسیون انرژی مجلس با بیان اینکه تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان شاخصهای نظریه مقاومت را دنبال میکند، گفت: با آنکه دولت سیزدهم تهدیدزدایی را جایگزین تنشزدایی کرده، ولی باید بدانیم «شیطان بزرگ» مقابل ایران است، نه «کدخدا». فریدون عباسی در گفتگو با فارس اظهار داشت: در دولت و مجلس فعلی نظریه مقاومت شکل گرفته است که مشخصات خاصی دارد؛ آیا این نظریه به تنشزدایی معتقد است یا به تهدیدزدایی؟ تنشزدایی از آن نظریه غربگرا است و دولتی که متمایل به لیبرالیسم بود و در آن دولت اینگونه بود که دستاوردها را بر زمین بگذاریم و با آنها سازش کنیم. نظریه تهدیدزدایی معتقد است باید تهدید را برطرف کنیم که این موضوع از نظریه مقاومت شکل میگیرد. وی خاطرنشان کرد: در نظریه مقاومت منش بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و فرمایشات مقام معظم رهبری وجود دارد که این نظریه برگرفته از آیات قرآن کریم است که شیطان را در دنیا میبیند و به موضوع شیطان بزرگ اشاره میکند، در حالی که در نظریه غربگرا اعتقادی به شیطان ندارند.روزنامه خراسان
انتقاد یک اندیشکده از رقم نجومی محاسبه شده برای یارانه پنهان
خراسان - اندیشکده اقتصاد مقاومتی در نامهای به میرکاظمی، ریاست سازمان برنامه و بودجه کشور، به نقد گزارههای مطرح شده در گزارش اخیر این سازمان با عنوان «یارانهها در اقتصاد ایران» پرداخت. بر اساس گزارش مذکور که شهریور امسال منتشر شد، میزان یارانه اعطایی در بخش انرژی کشور در سال ۱۴۰۰ بیش از ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد شده است. در این نامه رقم محاسبه شده یارانه حاملهای انرژی که با واژه «یارانه پنهان» مطرح شده، از جهت وابستگی به قیمتهای جهانی و نرخ ارز و همچنین مسیری برای کاهش کسری بودجه مورد نقد قرار گرفته و تاکید شده است که این قبیل ارقام نجومی برای یارانههای انرژی میتواند منجر به خطا در سیاست گذاری و تصمیمگیریهای کلان کشور شود. با وجود این تاکید شده است که شرایط فعلی قیمت گذاری حاملهای انرژی از جهات «توزیع عادلانه یارانههای انرژی»، «عرضه انرژی با کمترین هزینه برای دولت» و «کنترل مصارف غیرضرور و مشترکین پرمصرف و بدمصرف» مطلوب نیست و لازم است با شناسایی درست وضع موجود تصمیمات متناسب اخذ شود.قیمت برنج تا ۸ هزار تومان کاهش مییابد
مسیح کشاورز، دبیر انجمن وارد کنندگان برنج گفت: با ورود نخستین محموله برنج به کشور، قیمت برنج خارجی تا هشت هزار تومان کاهش مییابد و قیمت برنج ایرانی هم به مرور افت خواهد داشت. وی با بیان این که حباب چهار ماهه برنج از بین خواهد رفت، افزود: پیش بینی این است که قیمت برنج هندی سه تا چهار هزار تومان و برنج پاکستانی شش تا هشت هزار تومان در هر کیلو افت قیمت خواهد داشت.بازگشت ۶۴ میلیارد از ۸۰ میلیارد یورو ارز صادراتی
دبیر کمیته اقدام ارزی گفت: تا ۱۰ آبان از ۸۰ میلیارد یورو تعهدات سررسید شده، ۶۴ میلیارد یورو به چرخه اقتصادی کشور بازگشته است و ۳۸۹۱ صادرکننده به صورت صد درصدی ایفای تعهدات ارزی کردهاند. قمری درباره آخرین وضعیت بازگشت ارز حاصل از صادرات اظهار کرد: تا تاریخ ۱۰ آبان امسال، ۸۱ درصد تعهدات سررسید شده صادرکنندگان ایفا شده است.سود و زیان دولت در ماجرای اختلال در سامانه سوخت
در ماجرای اختلال سامانه هوشمند سوخت، دولت به میزان ۲۴۵.۴ میلیون لیتر، بنزین آزاد بیشتری فروخت و به میزان ۲۵۸ میلیون لیتر بنزین سهمیهای بیشتری را برای مردم در نظر گرفت.شوک جدید عربستان به بازار نفت
عربستان سعودی یک روز پس از بی اعتنایی اوپک پلاس به درخواست آمریکا برای عرضه بیشتر نفت، شوک دیگری به بازار وارد کرد و قیمت فروش رسمی همه گریدهای نفتی خود برای همه خریداران را بالا برد. به گزارش ایسنا، شرکت آرامکوی سعودی قیمت فروش رسمی گرید نفتی سبک عرب لایت برای مشتریان آسیایی در دسامبر را ۲ دلار و ۷۰ سنت بالاتر از قیمت پایه نفت عمان/دبی تعیین کرد که بالاتر از افزایش یک دلار و ۴۰ سنتی در نوامبر بود.روزنامه ایران
توصیه فارن پالیسی به بایدن درباره ایران
خبر اول اینکه، تارنمای امریکایی فارن پالیسی در نوشتاری به دولت جو بایدن هشدار داد برداشت نادرست سیاست سازان ایالات متحده از مواضع تهران و استفاده از ادبیات تهدید علیه ایران، می تواند به تخریب روند دیپلماسی و از بین رفتن امید باقیمانده برای دستیابی به توافق منجر شود .به گزارش ایرنا؛ در بخشی از این نوشتار آمده: همه شکلها و حالتهای پیشینه سیاست فشار حداکثری، نشانگر شکست کامل آن بوده و سیاست بایدن برای ازسرگیری تهدیدها و افزایش فشار بر ایران در این مرحله، دیپلماسی را نابود خواهد کرد .در پایان آمده که موضع گیری همراه با حسن نیت از جانب ایالات متحده در این مرحله، به شکل آزادسازی داراییهای مسدود شده ایران در کشورهای خارجی برای خرید کالاهای مورد نیاز مردم، می تواند به شکست دیوار بی اعتمادی میان دو طرف کمک کند و مسیری برای بازگشت کامل به برجام ایجاد کند.جمهوری خواهان امریکا خواستار توقف مذاکرات هستهای شدند
خبر دیگر اینکه، شماری از جمهوری خواهان کنگره امریکا با ارسال نامهای به کاخ سفید، خواستار توقف مذاکرات هستهای با ایران شدند. این نمایندگان که شمار آنها به ۱۷ نفر میرسد، با تکرار برخی مواضع اثباتنشده، مدعی شدهاند که ایران پشتپرده حمله پهپادی اخیر به پایگاه «التنف» در جنوب سوریه بوده است و با استناد به این ادعا، خواستار توقف مذاکرات هستهای با ایران شدهاند.سفر احمد مسعود به ایران
دست آخر اینکه، خبرگزاری اسپوتنیک در گزارشی ادعا کرد که احمد مسعود در ایران به سر میبرد و با والی پیشین هرات نیز دیدار کرده است. بنابراین گزارش احمد مسعود، فرمانده جبهه مقاومت ملی افغانستان روز چهارشنبه گذشته در مشهد با محمد اسماعیل خان، فرمانده پیشین جهادی و والی سابق هرات دیدار کرده است. احمد مسعود در این دیدار، حامل پیام دعوت امام علی رحمان، رئیسجمهوری تاجیکستان برای تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان بوده است. فرمانده اسماعیل خان تاکنون به این پیام پاسخی نداده است.روزنامه شرق
مرگ مشکوک دیپلمات روس در آلمان؛ سقوط ناگهانی از ساختمان
جسد دبیر دوم سفارت روسیه در آلمان دو هفته پیش در پیادهرو جلوی سفارت پیدا شد. هفتهنامه اشپیگل در گزارشی دراینباره علت و چگونگی مرگ این دیپلمات را ناروشن خوانده است. مقامهای امنیتی آلمان به اشپیگل گفتهاند که او از همکاران مخفی سازمان اطلاعات داخلی روسیه بوده است. اشپیگل در ادامه گزارش خود زمان یافتهشدن جسد را صبح ۱۹ اکتبر ذکر کرده و مینویسد که بنا بر گزارش محافظان آلمانی سفارت روسیه در برلین که جسد را پیدا کرده اند، دیپلمات روس ظاهرا از طبقه آخر ساختمان محل به پایین سقوط کرده بوده و با وجود کمکهای امدادی سریع برای احیای قلبیاش از مرگ نجات نمییابد.بنا بر فهرستی که از دیپلماتهای روس در اختیار مقامهای آلمانی است، این دیپلمات تابستان ۲۰۱۹ بهعنوان دبیر دوم سفارت روسیه به برلین میآید؛ ولی در دوایر امنیتی آلمان این دیپلمات بهعنوان همکار مخفی سازمان امنیتی داخلی روسیه شناخته شده بوده و با یکی از مقامهای ارشد سرویس دوم این سازمان نیز خویشاوندی داشته است. این بخش با ماجرای مرموز قتل یک شهروند گرجی در باغوحش برلین در آگوست سال ۲۰۱۹ و نیز با مسمومیت آلکسی ناوالنی، منتقد معروف کرملین، در تابستان سال ۲۰۲۰، مرتبط دانسته میشود. زلیمخان خانگوشویلی، شهروند گرجستانی که فرماندهی یک گروه چچنی در دومین جنگ با نظامیان روسی را برعهده داشت، ماه آگوست ۲۰۱۹ در باغوحش برلین به ضرب گلوله کشته شد.
الکسی ناوالنی روز بیستم آگوست ۲۰۲۰ در جریان پرواز از سیبری به مسکو دچار مسمومیت شد و به اغما رفت. بررسیها در سه آزمایشگاه اروپایی نشان دادند که او با سم اعصاب از نوع نوویچوک مسموم شده است. در ادامه گزارش اشپیگل درباره مرگ مرموز دیپلمات روس آمده است که سفارت روسیه با کالبدشکافی جسد دیپلمات خود موافقت نکرده است و جسد دیپلمات روس دراینمیان به کشورش انتقال یافته است. سفارت روسیه در پاسخ به سؤال اشپیگل گفته است که ماجرا به یک «حادثه تراژیک» برمیگردد که به «دلایل اخلاقی» قابل بیان و تفسیر نیست.
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}