یادداشت ها و اخبار ویژه روزنامه های داخلی (سه شنبه 16 آذر 1400)
در حالی که تنها وام مسکن قابل دسترس برای عموم خریداران، تسهیلات از محل اوراق است، این ابزار در معاملات دیروز به نرخهای نجومی رسید و در بازه قیمتی ۸۴ تا ۸۸ هزار تومان قرار گرفت و سبب شد تا رشد بیش از ۲۰ درصدی نسبت به هفتههای اخیر که قیمت اوراق تسهیلات مسکن به دامنه ۷۰ هزار تومانی رسیده بود، نشان دهد.
یادداشت روزنامههای ۱۶ آذر
روزنامه کیهان
روز دانشجو از ۱۶ آذر ۳۲ تا ۱۶ آذر ۱۴۰۰/سید محمدعماد اعرابی
ماجرا از ۲۴ آبان ۱۳۳۲ شروع شد؛ وقتی خبر سفر نیکسون (معاون آیزنهاور رئیسجمهور وقت آمریکا) به ایران در میان دانشجویان پیچید. کسی که کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را «پیروزی سیاسی امیدبخش قوای آزادی» توصیف کرده بود، حالا حدود ۴ ماه پس از آن روز در ۱۸ آذر ۱۳۳۲ به ایران میآمد تا ببیند دلارهای آمریکایی چگونه امید یک ملت برای کسب استقلال را سرکوب و راه غارت سرمایههای آنان را گشوده است. در خفقان مرگبار پس از کودتا و در حالی که جامعه ایران ۱۴ آذر ۱۳۳۲ با بغض بازگشایی سفارت انگلستان در تهران را به نظاره نشسته بود؛ اینبار دانشجویان نتوانستند فریاد خود را در سینه نگه دارند و تصمیم به برگزاری تظاهراتی در اعتراض به این سفر گرفتند؛ گرچه این تظاهرات هرگز آنطور که مدنظر بود انجام نشد، چون ۴۸ ساعت مانده به ورود نیکسون، سربازان ارتش پهلوی دانشکده فنی دانشگاه تهران را به خاک و خون کشیدند و ۳ نفر از دانشجویان را به شهادت رساندند. شهید چمران یکی از شاهدان عینی ۱۶ آذر ۱۳۳۲ بود که در وقایعنگاری خود از آن روزها مینویسد: «روز بعد نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بیگناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت داشت و از سکون و سکوت گورستان خاموشان ابراز مسرت کرد و به دولت کودتا وعده هرگونه مساعدت و کمک نمود و به رئیسجمهور آمریکا پیغام برد که آسوده بخوابد.»از آذر ۱۳۳۲ تا آذر ۱۴۰۰ جریان سلطه، متحدان و عواملش دست از سر دانشگاه برنداشتهاند. اگر تا پیش از انقلاب اسلامی ایران مطالبه دانشگاهیان در دستیابی به استقلال سیاسی برای خوشامد اربابان آمریکایی با گلوله پاسخ داده میشد؛ امروز با تحقق استقلال سیاسی، تلاش دانشگاهیان برای استقلال علمی تقاصی جز گلوله از جانب ارباب سلطه ندارد. عصر جمعه وقتی گلولههای بیصدای یک سلاح اتوماتیک با کنترل از راه دور در بلوار امام خمینی آبسرد سینه و پهلوی محسن فخریزاده را شکافت، آن روز هم یک غروب پاییزی در هفتم آذرماه ۱۳۹۹ بود. روزی که جامعه دانشگاهی ایران داغدار یکی از اساتید تأثیرگذارش در علوم و فناوریهای نوین شد. ده سال پیشتر صبح دوشنبه ۸ آذر ۱۳۸۹ اینبار بوی دود و آتش در بلوار ارتش تهران خبر از حادثهای تلخ داد؛ مجید شهریاری استاد و دانشمند برجسته هستهای ایران نیز پاداش استقلالخواهیاش را با بمبهای مغناطیسی که بر در اتومبیل سواریاش چسبانده شد، گرفت. اردشیر حسینپور، سعید کاظمیآشتیانی، مسعود علیمحمدی، داریوش رضایینژاد و مصطفی احمدیروشن چهرههای برجسته دانشگاهی کشور بودند که همگی به جرم توانمندسازی علمی ایران هدف جوخههای ترور سلطهطلبان شدند. برای ایران نه فقط پاییز و آذرماه که چهار فصل سال، یادآور روز دانشجو و درد و داغ دانشگاه است. یادآور خونهایی که به بهای استقلالطلبی یک ملت روی آسفالت خیابان و زمین دانشگاه جاری شد.
اما این فقط ایران نبود که تلاشهای علمی دانشگاهیانش به جای ستایش از طرف نهادهای غربی، با صدور حکم مرگ آنها مواجه میشد. دکتر اسماعیل جلیلی دانشمند عراقی- انگلیسی مقیم لندن در کنفرانس بینالمللی مادرید که ۲۳ تا ۲۴ آوریل ۲۰۰۶ برگزار شد مقالهای تکاندهنده با عنوان «رنج دانشگاهیان عراقی» ارائه داد. براساس مستندات این مقاله پس از اشغال عراق توسط آمریکا ۳۰۷ عملیات تروریستی علیه دانشگاهیان عراقی ثبت شد که ۷۴ درصد از آنها موفقیتآمیز بود. (این آمار تا سال ۲۰۰۶ یعنی زمان ارائه این مقاله است.) این افراد طیف وسیعی از اساتید دانشگاههای عراق در رشتههای فیزیک، شیمی، زیستشناسی، علوم مهندسی و حتی پزشکی را دربر میگرفت. دکتر جلیلی معتقد بود: «این توطئه برای تبدیل عراق به کشوری ضعیف و بدون زیرساختهای علمی و منابع انسانی مجرب طراحی و اجرا شده است.» انگشت اتهام مثل همیشه به سمت آمریکا بود. ۲۲ اکتبر ۲۰۰۲ کمتر از ۵ ماه پیش از حمله آمریکا به عراق مارک کلایتون در روزنامه «کریستین ساینس مانیتور» به موضوع دانشمندان برجسته عراق پرداخت. او با نام بردن از برخی متخصصان عراقی در رشتههای فیزیک، شیمی، میکروبیولوژی و... آنها را به اندازه سختافزارهای جنگی عراق خطرناک خواند و توصیه کرد در صورت دسترسی دوباره به عراق برنامهای برای جستوجوی این افراد در نظر گرفته شود.
۱۴ جولای ۲۰۰۵ مرکز اطلاعات فلسطین گزارشی مستند ارائه کرد که نشان میداد دستکم ۷۳۰ دانشمند و استاد برجسته عراقی با اطلاع وزارت خارجه و رئیسجمهور وقت آمریکا (جورج بوش) برای ترور هدفگذاری شده بودند. این تصمیم زمانی گرفته شد که ایالات متحده نتوانست نخبگان عراقی را مجبور به همکاری با خود و یا خروج از این کشور کند. بر این اساس «پنتاگون» با پیشنهاد موساد مبنی بر اینکه بهترین راه برای خلاص شدن از این دانشمندان کشتن آنهاست موافقت کرد.
در سایر کشورهای جهان اسلام نیز همین روند در جریان بود و نخبگان دانشگاهی مستقل با ترورهای مستقیم و یا حوادثی عجیب و غریب کشته و یا مفقود میشدند. «سمیره موسی» دانشمند هستهای مصر که پیشنهادهای تحقیقاتی ایالات متحده و حتی تابعیت آمریکایی را رد کرده بود پیش از بازگشت به مصر در حادثهای عجیب اتومبیلش به درهای ۴۰ متری سقوط کرد. «نبیل احمد فلیفل» دانشمند هستهای فلسطینی نیز سرنوشتی مشابه داشت او ابتدا ربوده و چند روز بعد پیکرش در منطقه «بیت عور» پیدا شد. «عبدالکریم خلیل» متخصص علوم هستهای و قائممقام دانشگاه حمص سوریه بود که در جریان ناآرامیهای این کشور درون اتومبیل شخصیاش ترور شد. «رمال حسن رمال» دانشمند فیزیک لبنانی که توانسته بود در سالهای ۱۹۸۴ و ۱۹۸۸ به ترتیب مدال برنز و نقره مرکز مطالعات فرانسه را دریافت کند سال ۱۹۹۱ زمانی که ۴۰ سال بیشتر نداشت در فرانسه به شکلی مرموز درگذشت و مقامات فرانسه اجازه کالبدشکافی پیکر او را ندادند.
اسامی این فهرست آنقدر بلند است که بتوان سرفصلی مجزا تحت عنوان «ترورهای دانشگاهی» برایش در نظر گرفت و جهان اسلام را با جنایت سلطهطلبان غربی آشنا کرد. داغ دانشگاه در روز دانشجو نباید محصور به ایران باشد چرا که ملتهای مسلمان سالهاست که داغدار دانشگاهیان خود هستند. نخبگانی که به جرم استقلالخواهی طعمه برتریطلبی آمریکا و متحدانش شدند. فریاد مرگ بر آمریکای انقلاب اسلامی ایران فصل مشترک کشورهای اسلامی در ابراز تنفر از حاکمیتی است که وابستگی و عقبماندگی جهان اسلام راهبرد همیشگی اوست. فریاد انزجار از جاهلیت رژیمی است که منافعش تنها با مرگ عالمان تأمین میشود. بنیانگذار انقلاب اسلامی ۲۹ تیر ۱۳۶۷ در پیام خود به ملت ایران و سایر مسلمانان جهان چه خوب گفت: «مسلمانان باید بدانند تا زمانى که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدّم مىشود.
و هر روز شیطان بزرگ یا شوروى به بهانه حفظ منافع خود حادثهاى را بهوجود مىآورند. راستى اگر مسلمانان مسائل خود را بهصورت جدى با جهانخواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟»
روزنامه وطن امروز
اقرار بزرگ بلینکن/محمدحسین مهدویزادگان
«آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا پس از پایان دور اخیر مذاکرات وین اظهار کرد: «آمریکا و نه ایران، به دلیل خروج از برجام در جامعه بینالملل منزوی شد. به نفع همه است پرونده هستهای ایران با دیپلماسی حل شود. ما همچنان به مسیر دیپلماسی با ایران و بازگشت مشترک به توافق هستهای اعتقاد داریم. چیزی که طی روزهای اخیر شاهد آن بودیم، این بود که ایران درباره آن چیزی که برای بازگشت به تعهدات ضروری است، جدی نبوده و همین موضوع دلیل آن بود که ما به این دور از گفتگوها در وین پایان بخشیدیم».واقعیت امر این است که اقرار اخیر بلینکن، ارزش ذاتی و ثبتی زیادی در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد. وزیر خارجه آمریکا اذعان کرد خروج واشنگتن از برجام منجر به انزوای کاخ سفید و نه ایران در نظام بینالملل شده و از این رو، چنین اقدامی مصداق یک خطای بزرگ محسوب میشود. نباید فراموش کرد بسیاری از دموکراتهای آمریکایی پس از خروج ترامپ از توافق هستهای، تاکتیک خروج وی از این توافق را صرفا تقبیح کرده و سخنی از عدم انزوای بینالمللی ایران به میان نمیآوردند! به عبارت بهتر، دموکراتها در عین اینکه تاکتیک و روش خروج ترامپ از توافق هستهای را مورد عتاب قرار دادند، در انتظار تاثیرگذاری استراتژی فشار حداکثری دولت سابق آمریکا در قبال کشورمان بودند. حتی افرادی مانند جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی دولت فعلی آمریکا و ریچارد نفیو، معمار تحریمهای ضدایرانی در دولت اوباما، معتقد بودند باید برخی اضلاع و مولفههای استراتژی فشار حداکثری دولت ترامپ را علیه ایران حفظ کرد. ماحصل چنین رویکردی، خلق عبارت «استراتژی فشار هوشمندانه علیه ایران» توسط جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا بود. بایدن در جریان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تاکید کرد باید استراتژی فشار حداکثری علیه تهران را به استراتژی فشار هوشمندانه تبدیل کرد تا واشنگتن بتواند از این آوردگاه، موثرترین امتیازات ممکن را کسب کند.
مخرج مشترک استراتژی ۲ حزب سنتی آمریکا علیه کشورمان، «اعمال فشارهای مستمر» بوده است: یکی به صورت حداکثری و دیگری به صورت هوشمندانه! با این حال اکنون آنتونی بلینکن، وزیر خارجه دولت بایدن و یکی از کسانی که به صورت مداوم کاخ سفید را درباره بازگشت صوری و بدون خاصیت به برجام تشویق کرده است، از عدم انزوای ایران در جهان -پس از خروج دولت ترامپ از برجام- سخن گفته و در عوض، آمریکا را بازنده خروج از توافق هستهای معرفی میکند.
نباید فراموش کرد اگر واشنگتن به حقوق حقه هستهای ایران، رفع کامل تحریمهای ظالمانه و ضدایرانی که در مغایرت مستقیم یا غیرمستقیم با برجام قرار دارد، ارائه تضمین درباره آینده توافق هستهای، راستیآزمایی در پروسه بازگشت آمریکا به برجام، گرهنزدن برجام به مسائل غیرهستهای و رعایت دغدغههای فنی و تاسیساتی ایران در نیروگاه نطنز و دیگر موارد تن ندهد، هزینههای شکست و انزوای واشنگتن در این معادله به صورت تصاعدی افزایش خواهد یافت. کاخ سفید فراموش نکند گذشت زمان در این معادله، به فاکتوری ایجابی به سود اهداف آمریکا تبدیل نخواهد شد و بالعکس، هزینههای شکست واشنگتن در پیشبرد استراتژی فشار (چه حداکثری و چه هوشمندانه) علیه کشورمان را به صورت تصاعدی افزایش خواهد داد!
نکته دیگر اینکه میان مقدمه و نتیجهگیری آنتونی بلینکن از سخنانش، تناسبی وجود ندارد! از یک سو وزیر خارجه آمریکا کشور متبوعش را بابت خروج از برجام شماتت کرده و از انزوای واشنگتن سخن به میان آورده و از سوی دیگر، خواستار «بازگشت مشترک» ایران و آمریکا به توافق هستهای شده است! سوالی که در این باره میتوان از وزیر خارجه آمریکا پرسید، این است: مگر ایران و آمریکا به صورت مشترک از توافق هستهای خارج شدهاند که اکنون بخواهند به صورت مشترک به توافق مذکور بازگردند؟ حتی جمهوری اسلامی ایران پس از خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای، به مدت یک سال به تعهدات برجامی خود پایبند ماند.
فراتر از آن، اکنون ایران عضو برجام بوده و کاهش تعهدات خود را نیز وفق بند ۳۶ سند توافق صورت داده است. به عبارت بهتر، اکنون آمریکا دیگر عضو برجام نیست، اما ایران عضو آن است. در چنین معادلهای، قطعا «طرف خاطی» یا «طرف خارج از توافق» برای بازگشت به یک توافق و احیای آن باید بار اصلی ماجرا را بر دوش بکشد و چاره دیگری در این باره وجود ندارد. این قاعده درباره آمریکا نیز صادق است. مقامات کاخ سفید و تروئیکای اروپا (به عنوان متغیرهای وابسته به آمریکا در مذاکرات وین) فراموش نکنند صبر ایران در قبال مذاکرات نیز تاریخ مصرف بیانتها ندارد، چنانکه پس از خروج دولت ترامپ از برجام و بیتعهدی مقامات اروپایی در راهاندازی کانال مالی ویژه (اینستکس) نیز صبر استراتژیک تهران جهت رعایت یکطرفه تعهدات برجامی خود ادامه پیدا نکرد!
روزنامه خراسان
شرط موفقیت در خصوصی سازی بزرگ/مهدی حسن زاده
طی دو روز اخیر رئیس سازمان خصوصی سازی خبرهای جدیدی را درباره واگذاری بخشی از سهام دولت در دو مجموعه بزرگ پتروشیمی خلیج فارس و پالایشگاه شازند مطرح کرده است. بر این مبنا، قرار است بخشی از سهام دولت در این دو مجموعه تا پایان سال به صورت بلوکی واگذار شود. این واگذاری به این دلیل بلوکی است که وضعیت فعلی بورس کشش عرضه سهام خرد در سطح ۹۰ هزار میلیارد تومان را ندارد. با این حال این واگذاری همچنان با چالش مهمی رو به رو است که باید به آن توجه داشت. تجربه واگذاری سهام شرکتهای بزرگ در سالهای گذشته و حجم سنگین این دو واگذاری نشان میدهد ما با خصوصی سازی مواجه خواهیم بود که خریدار آن نمیتواند بخش خصوصی باشد و باز هم بخشهای شبه دولتی خریدار این سهام خواهند بود.اگرچه به گفته قربان زاده، رئیس سازمان خصوصی ۱۸ درصد از سهام این شرکتها در قالب سه بلوک ۶ درصدی واگذار میشود، اما ارزش هر بلوک نیز حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان خواهد بود که تامین این رقم برای بخش خصوصی واقعی به سختی ممکن است، بنابراین در خصوصی سازی همچنان بر پاشنه واگذاری از دولت به شبه دولتیها خواهد چرخید. فارغ از این مسئله، مجموعههای شبه دولتی نیز برای حضور در این عرصه نیازمند حدی از اطمینان و پیش بینی پذیری بازار محصولات پالایشی و پتروشیمی هستند. این در حالی است که سهام فعلی این دو صنعت در بورس شرایط مناسبی ندارند. مهمترین عاملی که سایه منفی خود را بر سهام پالایشی و پتروشیمی سنگین کرده است، فرمولهای مبهم و دارای تغییرات زیاد در زمینه نرخ خوراک پالایشگاهها و پتروشیمی هاست. سال هاست فعالان این دو صنعت هر از چندگاهی منتظر تعیین نرخی مشخص برای خوراک پالایشگاهها و پتروشیمیها هستند. وزارت نفت که متولی تعیین این نرخ هاست نیز در بسیاری از موارد با تغییر فرمول محاسبه عملا سهامداران را شوکه کرده است.
این در حالی است که اولین پیش نیاز سرمایه گذاری و ورود بخش خصوصی و حتی شبه دولتی به یک صنعت خاص، پیش بینی پذیری شرایط حاکم بر آن صنعت است. آن هم در اقتصادی مثل اقتصاد ایران که عوامل اقتصاد کلان با تغییرات فراوان مواجه اند و عوامل بیرونی آن مثل تحریمها نیز پیش بینی پذیری را سخت میکند. براین اساس تا زمانی که فرمول ثابت و مشخصی وجود نداشته باشد تا تغییرات قیمت خوراک صرفا در چارچوب این فرمول ثابت و مشخص رخ دهد، نمیتوان انتظار یک خصوصی سازی واقعی را داشت. در غیر این صورت، بخشهای شبه دولتی که خریدار سهام مذکور شده اند، برای جلوگیری از زیان یا افزایش سود خود وارد چانه زنی با متولیان بخشی و فرابخشی خواهند شد تا نرخ خوراک پتروشیمیها و پالایشگاهها را به نفع خود تعیین کنند، در حالی که به شرط تعیین فرمول مشخص و باثبات برای قیمت خوراک این واحدها، علاوه بر شفافیت و سلامت در واگذاری سهام این مجموعه ها، امکان چانه زنیهای رانت جویانه نیز وجود نخواهد داشت.
روزنامه ایران
۱۰۰ تحول رویکردی در ۱۰۰ روز/سپهر خلجی*
تنها چند روز از صدمین روز تشکیل دولت سیزدهم گذشته است و در این چند روز شاخصهایی از خدمات دولت سیزدهم در بیش از سهماه گذشته که عموماً جنبه اجرایی و عملیاتی دارد در رسانهها مورد توجه و بحث قرار گرفته است، اما در کنار اقدامات مؤثر و خدمات ارزنده اجرایی، دولت توانست در ۱۰۰ روز گذشته پایهگذار برخی تحولات رویکردی هم باشد. در ادامه به ۱۰ تحول رویکردی در ۱۰۰روز حیات دولت سیزدهم اشاره میشود:۱-تغییر جهت جریان اجرایی کشور بهسمت رویکرد انقلابی: خروج دولت از خمودگی و ناامیدی در داخل با اتکا به ظرفیتهای موجود و باورهای انقلابی و همچنین فاصله گرفتن از بیتدبیری در موضوعات مهم و راهبردی. سر دست گرفتن شعارهای اصلی انقلاب با صراحت و افتخار و دمیدن روحیه استقامت و پایداری در بدنه اجرایی کشور. برگرداندن نظام اجرایی کشور به ریل انقلاب.
۲- از میان رفتن فاصله میان مردم و کارگزاران اجرایی. کوتاه شدن فاصله مرکز و پیرامون و عزم جدی برای نظارت میدانی و حل مشکلات مردم در دور دستترین مناطق. تلاش برای مردمی کردن دولت و پایان یافتن روحیات سلطانی و خود ژنرالپنداری در صدر دولت. تبدیل عرصه مدیریت کشور به میدانی برای کار شبانهروزی و بیوقفه همراه با پویایی و نشاط.
۳-واکنش سریع با کم کردن فاصله بین زمان بروز بحران در اقصی نقاط کشور تا زمان حضور مسئولان ارشد در محل رویداد. در بحرانها یا شخص رئیسجمهور و یا معاون اول و سایر مسئولان ارشد اجرایی کشور خود در صحنه حضور یافتهاند. بحران توزیع بنزین در ماجرای اختلال در سامانه سوخت، زلزله ایذه، زلزله فین، تجمع آبی در اصفهان و... در بعضی از این حوادث سرعت حضور مدیران ارشد دولت حتی از مسئولان متولی رسیدگی به بحران بیشتر بوده است. بهعنوان نمونه در ماجرای زلزله فین، معاون اول رئیسجمهور ۵ ساعت بعد از بروز زلزله در منطقه حاضر شد.
۴-تحول در نمادهای دولت به نفع نمادهای انقلاب. تغییر نماد دولت از کاخ سعدآباد به انتهای خیابان پاستور. تحول در شیوه اداره اجرایی کشور از ویدیوکنفرانس به حضور میدانی. اولویت دادن به بازدیدهای میدانی از نقاط محروم با هدف رفع مشکلات و محرومیتها. همنشین شدن با مستضعفان و محرومان و صاحبان اصلی انقلاب در دیدارها و مناسبتها.
۵-سیاستورزی با حاکمیت روحیه اخلاقی در مناسبات اجرایی کشور و پرهیز از تندگویی و گزندگی با نیروهای درون انقلاب. بالا بردن صبر و تحمل دولت در برابر انتقادات و تلاش برای شنیدن صدای منتقدین که نمونه روشن آن سه نشست صمیمی رئیسجمهور با رسانههای منتقد دولت در چند ماه اخیر است.
۶- روانسازی و احیای شئون نظامات اجرایی. ابلاغ مصوبات بر زمین مانده مجلس شورای اسلامی جهت اجرا. برگزاری جلسات تعطیل شده شوراهای عالی. همگرایی و انسجام در قوای سه گانه. مشورتپذیری در موضوعات راهبردی. در میان گذاشتن تصمیمات مهم با مردم قبل از اجرا. ادای احترام به مجلس شورای اسلامی و تعامل با آن بهعنوان مشاوری دلسوز در شرایط عدم رأی اعتماد به وزیر پیشنهادی دولت.
۷-تحول در رویکردها با اولویت بخشیدن به مشکلات اساسی مردم. برنامهریزی برای کاهش یکی از مهمترین آلام مردم در زمینه مسکن در سراسر کشور با نهضت ملی مسکن. اولویت دادن به حل مشکل مرگومیر مردم با واردات گسترده واکسن و کاهش چشمگیر تلفات انسانی.
۸-تغییر رویکرد در عرصه دیپلماسی بر پایه حفظ اصول و عزت. اولویت یافتن ارتباط با همسایگان و سایر بازیگران منطقهای و پایان یافتن باور به مرکزیت غرب در تعاملات بینالمللی. پایان کرنش در برابر قلدران بینالمللی در عرصه دیپلماسی که نمونه آن را در مذاکرات اخیر وین همه دنیا شاهد بود. جایگزینی رویکرد اتکایی (به ظرفیتهای داخلی) بهجای رویکرد انتظاری (نشستن به انتظار غرب).
۹-اعتماد به جوانان در نظام اجرایی و مدیریتهای کلان. جوانسازی ترکیب کابینه و اعتماد به مدیران اجرایی جوان و زمینهسازی برای تجربهاندوزی و تربیت کادر انقلاب در سالهای آینده.
۱۰- پرهیز از خودبسندگی و فعال کردن ظرفیتهای نخبگانی برای حل مشکلات کشور. دست دراز کردن بهسمت دانشگاهها و مجامع کارشناسی. جلسات مستقیم رئیسجمهور با اقتصاددانان و صاحبنظران. *عضو شورایعالی ایرنا
روزنامه شرق
مصالحه، کمهزینهترین گزینه/جاوید قرباناوغلی
۱- باید به تیم مذاکرهکننده هستهای حق داد که اولویت «لغو تحریمهای ظالمانه» را در دستور کار دور جدید مذاکرات وین قرار داده و بر آن پافشاری میکنند. این رویکرد نمایانگر اهمیت لغو تحریمها برای کشتی به گل نشسته اقتصاد کشور و برونرفت از شرایط کنونی است. در غیراینصورت چه نیازی به گسیل یک هیئت ۴۰ نفره با عِده و عُده همه بخشهای سیاسی، اقتصادی و بانکی به وین بود. نشستن طولانیمدت پشت میز مذاکره، ساعتها بحث و جدل که ما چه میخواهیم و شما چه باید بدهید. ما کار خود را میکردیم و آنها نیز تحریمها را افزایش میدادند. تکرار داستان بچرخ تا بچرخیم دوره ۸۴ تا ۹۲. به وین رفتیم، آن هم با تیمی پر و پیمان که تعجب حتی دوستان ما را نیز برانگیخت. انتظار اولیه این بود که باقریکنی با این لشکر برای شکستن بنبست مذاکرات شش دور قبل رفته و حتما با دست پر بازخواهد گشت. در آن طرف هم که آمریکا صحنهگردان اصلی است، بهصراحت آمادگی خود را برای توافق از طریق «بازگشت متقابل و همزمان هر دو طرف به توافق ۲۰۱۵» اعلام کرده بود. باقری در مصاحبه با الجزیره گفته است: «هر دو طرف درمورد مبانی مذاکرات که همان مفاد توافق هستهای سال ۲۰۱۵ است، توافق کردند».۲- مذاکرهکنندگان دوره قبل یا دوره کنونی یا هر زمانی دیگر «نمایندگان کشور» هستند. خطمشی و محورهای اصلی از طریق تصمیمگیری در شورای عالی امنیت ملی در اختیار آنها گذاشته میشود. خبر موثق دارم که در جلسهای مقامات عالی مراتب رضایت از «سیدعباس عراقچی» در شش دور مذاکره قبلی را اعلام کردهاند. رضایت نه تعریف و تمجید از شخص بلکه تأیید مفاد مذاکرات و توافقات حاصل از آن براساس دستورالعملهای حاکمیتی است. به گفته مقامات وقت کشور مذاکرات به مراحل پایانی رسیده و آمریکا با لغو بیش از ۹۴ درصد تحریمهای ناشی از مسئله هستهای موافقت کرده بود.
روحانی در شب پایان ریاستجمهوری خود در رسانه ملی اعلام کرد اگر اجازه داده شود، عراقچی میتواند توافق را امضا کند؛ اما باقریکنی در همان مصاحبه با الجزیره درباره دو بسته پیشنهادی ایران به ۱+۴ گفته است: «آنچه ما ارائه کردیم، کژکارکردها و اشتباهاتی است که در متن پیشنویسها بود. ما مقداری جرح و تعدیل انجام دادیم». این روایت طرف ایران است؛ ولی روایت دیپلماتهایی که در آن طرف میز نشسته بودند، متفاوت است. آنها مدعی هستند «ایران تقریبا تمام توافقهای دشواری را که در ماهها مذاکرات سخت به دست آمده، زیر پا گذاشته و خواستار تغییرات اساسی در متن هستند».
۳- در آستانه آغاز مذاکرات در همین ستون نوشتم «هدفگذاری» در مقطع قبل از آغاز مذاکرات برای هر دو طرف ایران و آمریکا از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. ضروری است که با رویکرد «معطوف به هدف» که براساس سیاست اعلامی کشور احیای برجام، لغو تحریمها و برونرفت از شرایط نامطلوبی است که کشور و ملت گرفتار آن است، پیش برویم. در زیادهخواهی آمریکا هم هیچکس تردیدی ندارد. کشورهای دیگر هم اگر شرایط اجازه دهد و فرصت یابند، به همان اندازه زیادهخواه هستند. رفتار روسیه در قبال اوستیای جنوبی، کریمه و بهتازگی در مناقشه قرهباغ و... مگر غیر از زیادهخواهی است؟ از ترکیه و دیگر نمونهها عبور میکنم. سیاست دنیای ممکنات است و حتمیت و قطعیت در آن جایگاهی ندارد. حرف آخر در میدان سیاست را «قدرت» میزند.
توافق هستهای که پس از ۲۲ ماه مذاکره فشرده و نفسگیر حاصل شد و در مجلس شورای اسلامی با وجود مخالفتها در کمتر از یک ساعت به تصویب رسید، مشمول همین قاعده است. راهحل میانهای بود که به دلیل «توازن قدرت» از طریق «مصالحه» بین ایران و قدرتهای بزرگ بینالمللی جهان به دست آمد. موضوع مورد مصالحه هم مشخص بود. برای غرب اطمینان از صلحآمیزبودن برنامه هستهای ایران و کنترل آن از طریق بازرسیهای بهشدت سختگیرانه و نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی. برای ایران خلاصی از قطعنامههای شورای امنیت، لغو تحریمها و عادیشدن مناسبات با جهان. برای جهان هم همانطور که در مقدمه آن سند صراحتا ذکر شده «کمک به بهبود صلح و ثبات منطقه و جهان از طریق اجرای کامل توافق».
۴- افکار عمومی بهشدت نگران مذاکرات وین است. مردم امیدوار بودند (و هستند) دولت سیزدهم که از بالاترین همسویی قوای مقننه و قضائیه و حمایت همهجانبه نهادهای نظام در مقایسه با دولتهای پیشین برخوردار است، با دستیابی به توافق بار گران آثار تحریمها را از دوش آنها بردارد. افقهای روشن را برای آینده فرزندانشان مشاهده کنند. سیاست خارجی کشور با رویکرد تنشزدایی دورهای از آرامش برای کمک به توسعه فراراه کشور باز کند. مردم آثار شوم تحریمها را در زندگی و در سفرههایی که هر روز کوچکتر میشود، احساس میکنند. با یک خبر از وین نرخ ارزهای خارجی و سکه مثل تیر از کمان جسته صعودی میشود. بازار سرمایه قفل میشود یا با سیر نزولی شاخصها دار و ندار آنها دود شده و به هوا میرود. اگر باور ندارید خبرنگاران مورد وثوق را به میان اقشار مردم بفرستید.
اجماع افکار عمومی راهحل را در برونرفت از بحرانی میدانند که در دو دهه گذشته کشور را گرفتار و از مسیر بازداشته است. باید باور کرد که بدون توافق در بحران هستهای ایران، گرهی از مشکلات کشور گشوده نخواهد شد. آفت مذاکرات در این دوره نگرش جناح سیاسی خاصی است که برجام را خیانت میدانند و طرفداران آنها نیز مذاکرهکنندگان را به سرنوشت استخر فرح حواله میدهند. بهصراحت باید گفت این تحلیل که پیشرفت اخیر برنامه هستهای ابزار مناسبی برای چانهزنی و وادارکردن طرفهای مقابل برای دادن امتیازاتی پیش از آنچه در برجام پیشبینی شده باشد، مطابق واقع نیست. میتوان از آن برای چانهزنی استفاده کرد که هماکنون هم میکنند؛ ولی این تمام ماجرا نیست. این کش را نباید آنگونه کشید که پاره شود. سابقه قطعنامه یعنی ورقپاره و مذاکره برای مذاکره پیشروی ماست و ملت و کشور هنوز بهای سنگین این نگاه را میدهد.
۵- تردیدی نیست با وجود اختلافهای عدیده سیاسی، مردم و نخبگان سیاسی و اقتصادی خواهان موفقیت تیم مذاکرهکننده هستند. از شرایط توسعه سیاسی تفکیک منافع و مصالح ملی از جناحبندیهای سیاسی بهویژه در موضوعی مانند مذاکرات هستهای است. این لزوما به معنای موافقت با جناح سیاسی که هدایت مذاکرات را برعهده دارد، نیست. از پیشینه ذهنی و فکری دولت و دیپلماسی برخاسته از آن درباره توافق هستهای آگاه هستیم. میدانیم که دریچه نگاه دولت به جهان با عینک ایدئولوژی است و عملگرایی که لازمه توافق است، در بین آنها کمرنگ است. کسانی که حتی حاضر به ذکر عنوان برجام نبودند و برجام را خیانت ارزیابی کرده و آن را آتش میزدند، امروز به میز مذاکره بازگشتهاند. باید از بازگشت به میز مذاکره استقبال کرد و در حد توان به آنها کمک کرد. چه بهتر که سر دلبران گفته آید، در حدیث دیگران، این یک موفقیت برای کشور در مسیر توسعه سیاسی است.
مذاکره و مصالحه کمهزینهترین راه برای خلاصی از بحرانی است که تمام ظرفیتهای کشور را گرفتار کرده و سابقه دو دهه گذشته نشان میدهد که فرصتی مناسبتر از ادامه آن برای دشمنانی مانند رژیم صهیونیستی و رقبای منطقهای ایران متصور نیست.
۶- نلسون ماندلا ۲۷ سال را در زندان رژیم آپارتاید سپری کرد. برخلاف تصور غالب که تمام زندگی این شخصیت اسطورهای را نماد رواداری و صلح ترسیم میکند، اتهام او خیانت به کشور بود که مجازات آن اعدام است. ماندلا بنیانگذار سازمان «نیزه ملت» بازوی مسلح کنگره ملی آفریقا برای مبارزه مسلحانه علیه آپارتاید بود. در کتاب خاطراتش ملاقات طولانی خود با آلبرت لوتولی (۱۹۶۷-۱۸۹۸) رئیس وقت کنگره و برنده اولین جایزه صلح نوبل از قاره آفریقا را بیان میکند که یک شب تا صبح با او بحث کرد تا رئیس خود را به راهاندازی سازمان مخفی و مسلحانه نیزه ملت راضی کند.
ماندلا ریاست این سازمان مسلحانه مخفی را برعهده گرفت. عملیاتهای متعددی علیه رژیم را رهبری کرد. پس از دستگیری و پس از محاکمه با تعدادی از رفقای خود به زندان مادامالعمر محکوم شد. در سالهای پایانی دهه دوم زندان به این باور رسید که نه رژیم آپارتاید قادر است صدای مردم را با سرکوب خفه کند و نه کنگره ملی میتواند با توسل به قوه قهریه رژیم را ساقط کند. به درخواست رژیم که به دنبال برونرفت از شرایط غیرقابل قبول تحریم و فشار مجامع جهانی بود، پاسخ مثبت داد و مذاکره را برای رهایی ملت خود برگزید. در طی مسیر و «راه دشوار آزادی» ملامتهای زیادی را از دوستان و یاران خود شنید؛ ولی مصمم بود که این کمهزینهترین راه برای رهایی مردمش از رژیم منحوس آپارتاید است. آنچه ماندلا را در جهان به سیاستمداری افسانهای و اسطورهای بیبدیل تبدیل کرد، شجاعت او در «مصالحه با دشمن» برای کشور و مردم آفریقای جنوبی بود.
اخبار ویژه ۱۶ آذر
روزنامه کیهان
نشنال اینترست: مردم یمن حق داشتند به سفارت آمریکا حمله کنند
یک نشریه معروف آمریکایی میگوید کاخ سفید بااشتباه در ماجرای یمن، موجب نفوذ ایران در یمن شد و به خاطر حمایتش از جنایات عربستان، مردم یمن حق دارند به سفارت آمریکا حمله کنند. «نشنال اینترست» با طرح این سؤال که «چرا به سفارت آمریکا حمله میشود؟»، به دنبالهروی بایدن از ترامپ میپردازد و مینویسد: رابطه آمریکا و عربستان با توجه به سیاستهای گستاخانه محمد بنسلمان، نیازمند ارزیابی دوباره است. علت حمله حوثیها به سفارت آمریکا و دستگیری کارکنان محلی سفارت، این نبود که آنها مثل داعش، گروه تروریستی ویرانگری هستند، بلکه آنها بهخاطر منازعه شان با عربستان سعودی، که دریافتکننده حمایت کلان آمریکا در جنگ است، به سفارت در صنعا حمله کردند تا پیروزیشان در جنگ را تحکیم کنند.حمایت واشنگتن از جنگ بیثباتکننده عربستان در یمن، که پیامدهای منفی و حتی آسیبزا برای منافع آمریکا به همراه داشته، نمادی از خطرات فزاینده حمایت بیحد و مرز از حکومت پادشاهی سعودی در دوران حاکمیت بنسلمان است. بحران اخیر نشان میدهد که جو بایدن، باید به وعدههای انتخاباتیاش عمل کند و اینکه سیاستهای آمریکا در برابر عربستان سعودی نیازمند بازنگری اساسی است. بایدن به رغم وعدههای انتخاباتیاش برای پایان دادن به حمایت از عربستان و فروش تسلیحات به این کشور، هیچ اقدامی در این زمینه انجام نداده و همانند مسائل ایران، در برابر عربستان هم فقط سخنان خوشایندی را بیان کرده و به همان رویکرد ترامپ ادامه داده است.
دلیل حمله اخیر حوثیها به جز واکنش به تصویب فروش تسلیحات
۶۵۰ میلیارد دلاری به عربستان این است که دولت بایدن به تعمیر و نگهداری هواپیماهای سعودی و حمایت از عربستان در مذاکرات ادامه داده و از مجازات بنسلمان در ماجرای ترور جمال خاشقجی خودداری کرده است. چهبسا مقامات آمریکایی باور داشته باشند که حفظ شرایط کنونی در روابط آمریکا و عربستان یک زیان ضروری است، اما این افراد باید بدانند که ادامه دادن به حمایت بیحد و مرز از عربستان در حالی که رفتار ثباتزدای این کشور در حال افزایش است میتواند منافع آمریکا را از جنبههای گوناگون تضعیف کند.
تقویت جایگاه حزبالله پس از دستور بازداشت قهرآمیز نخستوزیر لبنان، محاصره قطر، (محل استقرار بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه). و باتلاق ویرانگر یمن همگی حاصل روی کار آمدن بن سلمان هستند. آمریکا به جای مقابله با ماجراجوییهای گستاخانه ولیعهد عربستان در یمن، به ارائه تسلیحات، کمکهای لجستیکی و اطلاعاتی و حمایت دیپلماتیک از این جنگ پرداخته است. در نتیجه، مداخله عربستان در یمن، باعث شد این ادعا که حوثیها نیروهای نیابتی ایران هستند به یک پیشگویی خودساخته تبدیل شود. در حالی که در آغازین روزهای جنگ، نفوذ ایران در یمن چندان چشمگیر نبود، مداخله عربستان باعث شد حضور و نفوذ ایران در این کشور به شکل چشمگیری افزایش یابد.
بحران انسانی سهمگین ناشی از مداخله عربستان در یمن، باعث بیثباتی در این کشور شده و شرایطی را ایجاد کرده که به تقویت بنیادگرایی ضدآمریکایی انجامیده است. با کشته شدن غیرنظامیان بر اثر اصابت بمبهای آمریکایی پرتاب شده از هواپیماهای ساخت آمریکا، غیرنظامیان یمن ایالات متحده را در کشتار مردم کشورشان شریک میدانند. واشنگتن بهجای کمک به عربستان در جنگ، باید زمینه پایان دادن به جنگ از طریق گفتوگوها، بهبود شرایط بشردوستانه و تقویت ثبات بلندمدت را فراهم کند. دولت بایدن باید فورا به حمایت پیمانکاران نظامی آمریکا از نیروی هوایی عربستان پایان دهد، فروش تسلیحات را تعلیق کند و با تهدید خروج نیروهایش از منطقه، عربستان را برای پایان دادن به مداخله نظامی در یمن تحت فشار بگذارد.
آثار منفی تورمی و دیپلماتیک تدوین غیرواقعی لایحه بودجه
در حالی که لایحه بودجه امسال توسط دولت سابق با خوشخیالی و غیر واقعی تدوین شده بود، دولت جدید تلاش کرده بودجه سال آینده را واقعی و عملیاتی تدوین کند. خبرها از کاهش اتکای دولت به درآمدهای نفتی در تدوین لایحه بودجه ۱۴۰۱ حکایت میکند و دولت در این زمینه معطل سرنوشت مذاکرات وین هم نمانده است. در این زمینه روزنامه ایران نوشت: دولت دوازدهم و شخص آقای نوبخت بودجه ۱۴۰۰ را با فرض لغو تحریمها بستند و گواه این مدعا هم پیشبینی دوبرابری میزان صادرات نفت بود که محقق نشد. در واقع بودجه سال ۱۴۰۰ با اعداد غیرواقعی تنظیم شد که قابلیت تحقق نداشت.
اتفاقی که از منظر سیاسی تبعات فراوان به دنبال داشت. چرا که غربیها متوجه شدند کشور به درآمد نفتی احتیاج دارد. آنها مطمئن شدند که ما در بودجه سال ۱۴۰۰ روی برداشته شدن تحریمها حساب باز کردهایم. این شرایط به اروپاییها امکان داد برای تحمیل خواستههایشان فشار بیشتر بر ایران تحمیل کنند. علاوهبر تبعات سیاسی از منظر اقتصادی هم پروژههای عمرانی به تعویق افتاد. این یعنی پیوند زدن بودجه سالجاری به درآمدهای حاصل از برجام که خسارتهای قابل توجهی به کشور تحمیل کرد. در حالی که اگر برعکس عمل میکردیم و نشان میدادیم که بدون وابستگی به نتایج حاصل از توافق، بودجه را بسته و توان اداره کشور با وضع موجود را داریم بهطور قطع در مذاکرات برجامی و مواجهه با غرب نیز توفیقات بیشتری به دست میآوردیم.
همچنین باید به این نکته هماشاره کرد که در نظر گرفتن درآمدهای غیرقابل تحقق در بودجه، دولت را ناچار به استقراض از بانک مرکزی میکند که اثرات تورمی دارد و در بعد روانی نیز انتظارات تورمی را شدت میبخشد. علاوه بر آن یکی از اصول واقعی بودجهنویسی این است که بر درآمدهای واقعی و حتماً محقق شده، متمرکز باشد. در این حالت اگر درآمد بیشتری حاصل شد هم استقراض بانک مرکزی پرداخت میشود وهم میتوان یک لایحه در قالب متمم بودجه به مجلس داد. در صورتی که داراییهای ناشی از تحریم و داراییهای بلوکه شده آزاد شد و در اختیار ما قرار گرفت طرحهای ناتمام زیادی وجود دارد که از این طریق میتوان منابع آن را تأمین کرد یعنی برای درآمد بیشتر راهحل وجود دارد، اما درآمد کمتر تبعات اقتصادی و سیاسی در پی خواهد داشت. همچنین بودجهریزی واقعبینانه منطق و اسلوب بودجهنویسی را هم رعایت کرده که بر اعتبار بودجه میافزاید. اقدام آقای نوبخت و همراهانشان در بودجه سالجاری بسیار باعث تعجب است.
بودجهریزی انبساطی آنها منجر به افزایش نقدینگی و تورم بیش از ۵۰ درصدی شد در حالی که در بودجه ۱۴۰۱ بحث بر سر انبساطی و انقباضی بودن بودجه نیست بلکه اقدامی اصلاحی در جهت رعایت رویکرد واقع بینانه و ساختارمند بودجه است. این بدان معناست که بودجه ۱۴۰۱ متکی به درآمدهای نفتی و شرایط لغو تحریمها بسته نشده و مصداق آن میزان فروش ۲/۱ میلیون بشکه نفت برای سال آتی و نرخ تسعیر ارز ۲۳ هزار تومانی است که بیانگر آن است که این بودجه بدون کسری و با لحاظ ادامه شرایط تحریمها تنظیم شده است. یادآور میشود بودجه امسال با کسری بودجه دست کم ۴۵۰ هزار میلیارد تومانی تدوین شده است. این نگاه غیرواقعبینانه و در نظر گرفتن منابع غیرواقعی و غیرپایدار در نهایت دولت را به سمت خلق نقدینگی و افزایش تورم سوق میداد. از دیگر آسیبها میتوان به رشد اقتصادی صفر و حتی منفی، تورم دو رقمی، شیب تند مصارف و عقب ماندن درآمدها، استقراض از بانک مرکزی و فروش اوراق و بدهکار کردن دولت سیزدهم اشاره کرد.
برداشت ۱۲ میلیارد دلاری دولت روحانی از صندوق توسعه ملی
در حالی که برداشت از صندوق توسعه ملی در سالهای ۹۰ تا ۹۲ (دولت دهم) صفر بود، دولت روحانی چندین اقدام به برداشت و خالی کردن این صندوق کرد. روزنامه ایران ضمن گزارشی در همین زمینه نوشت: پس از ناموفق بودن تجربه حساب ذخیره ارزی، صندوق توسعه ملی باهدف تبدیل بخشی از عواید ناشی از فروش نفت و گاز و میعانات گازی و فرآوردههای نفتی به ثروتهای ماندگار، مولد و سرمایههای زاینده اقتصادی و نیز حفظ سهم نسلهای آینده از منابع نفت و گاز و فرآوردههای نفتی و براساس بند ۲۲ سیاستهای کلی برنامه پنجم توسعه ابلاغی رهبر معظم انقلاب و ماده ۸۴ قانون برنامه پنجم توسعه در ۱۵ دی ماه سال ۱۳۹۰ تأسیس شد. این صندوق براساس مفاد اساسنامه خود که در ماده ۱۶ قانون احکام دایمی برنامههای توسعه کشور تنفیذ شده موظف به تأمین مالی طرحهای اقتصادی و سرمایهگذاری در قالب اعطای تسهیلات بانکی به بخشهای غیردولتی و سرمایهگذاری در بازارهای پولی و مالی خارجی است. این درحالی است که کاهش سهم صندوق از درآمدهای حاصل از صادرات نفت و گاز از یکسو و برداشتهای مکرر دولت قبل از منابع آن باعث بروز یک انحراف بزرگ درمأموریتهای این نهاد فرانسلی شده است.بر اساس این تصمیم هیأت امنای صندوق توسعه ملی در جلسات مورخ
۲۰ بهمن ۱۳۹۸ و ۲ مهر ۱۳۹۹ مبنی بر امهال بخش عمده بدهیهای سررسید شده دولت تا سال ۱۳۹۹ به صندوق توسعه ملی به سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲، بدهیهای سررسید شده دولت به صندوق توسعه ملی در سال ۱۴۰۰ بسیار کاهش یافته و کمتر از ۳۰۰ میلیون دلار (در حدود ۳ هزار میلیارد تومان) خواهد بود. این درحالی است که بدون احتساب این دو امهال انجام شده، مجموع بدهیهای سررسید شده دولت در سال ۱۴۰۰ به صندوق توسعه ملی در حدود ۱۲ میلیارد و ۲۲۱ میلیون دلار و ۵۰۰ میلیون یورو بهصورت ارزی و ۲۰ هزار میلیارد ریال بهصورت ریالی خواهد بود.براساس اطلاعیه صندوق توسعه ملی، کل منابع واریزی به حساب صندوق تا تاریخ ۳۱ تیر۱۳۹۲ یعنی پایان کار دولت دهم، ۵۲.۹ میلیارد دلار بوده که فقط ۲۰.۱ میلیارد دلار آن بابت تسهیلات ارزی-ریالی پرداخت شده بود؛ بنابراین مابقی منابع صندوق یعنی رقم ۳۲.۸ میلیارد دلار آن بهصورت نقد یا تعهدی مانده بود.
براساس برنامه پنجم توسعه، سهم صندوق توسعه ملی از درآمدهای نفتی در سال ۱۳۹۰ معادل۲۰ درصد تعیین و مقرر شد هر سال ۳ درصد به این سهم اضافه شود. در قانون برنامه ششم توسعه کف رقم واریزی به صندوق توسعه ملی از درآمدهای نفتی در سال اول (سال ۱۳۹۶) ۳۰ درصد شد و باید در ادامه هر سال ۲ درصد به این رقم اضافه میشد. اما دولت یازدهم به بهانههای مختلف، سهم مصوب برنامههای پنجم و ششم را رعایت نکرد و هر سال سهم کمتری به صندوق توسعه ملی داد. بدین ترتیب در قوانین بودجه سالانه، در حالی که دولت دهم هیچ استقراض و برداشتی از صندوق توسعه ملی نداشت، دولتهای یازدهم و دوازدهم با احتساب لایحه بودجه ۱۴۰۰ حدود ۲۱۵ هزار میلیارد تومان از منابع صندوق توسعه ملی را برداشت کردهاند.
درحالی که میزان برداشت دولت از صندوق درسال ۱۳۹۳ برابر
با ۴۳۱ میلیارد تومان بود درسال ۱۳۹۴ این مبلغ به ۴ هزار و ۲۷۵ میلیارد تومان افزایش یافت رقمی که درسال ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ با اندکی کاهش به ترتیب به ۵۹۹ و ۶۶۰ میلیارد تومان رسید. ولی از سال ۱۳۹۷ بهصورت تصاعدی برداشتهای دولت از صندوق افزایش یافت. به طوری که درسال ۱۳۹۷ حجم برداشت از این صندوق به ۲۱ هزارمیلیارد تومان رسید و درسال ۱۳۹۸به ۴۰ هزارمیلیارد تومان رسید. با رشد تقریباً دو برابری، دولت درسال گذشته نیز ۷۲ هزار و ۱۳۰ میلیارد تومان از صندوق توسعه ملی برداشت کرد. طبق برآوردهای صورت گرفته درسالجاری نیز براساس تعهداتی که از دولت قبل برجای مانده، میزان برداشت از صندوق به ۷۵ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان میرسد.بایدن در برجام همان مسیر ترامپ قمارباز را ادامه میدهد
روزنامه واشنگتن پست نوشت: باخت رئیسجمهور سابق آمریکا در قمار هستهای با ایران به معنای قابل دفاع بودن برجام نیست و رئیس جمهور جدید آمریکا نیز همانند ترامپ به دنبال تغییر برخی از بندهای این توافق است. این روزنامه مینویسد «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا بهنحوی در حال ادامه دادن راه بازنده قمار هستهای ایران است.» اخیراً روزنامه «هاآرتص» نوشته که وزیر جنگ سابق، رئیس ستاد ارتش سابق و رئیس سابق سازمان جاسوسی اسرائیل اذعان داشتهاند که «دونالد ترامپ» رئیس جمهور پیشین آمریکا کورکورانه از توافق هستهای با ایران خارج شد. هیچکدام از این مقامات صهیونیست در آن زمان چنین حرفی نزده بودند. واشنگتن پست میافزاید، استدلال سادهای در پس این نتیجهگیری وجود دارد. ترامپ از برجام خارج شد و تحریمهای اقتصادی را برگرداند، اما ایرانیها مقاومت کردند. ایران در ابتدا با سرعتی پایین و سپس با سرعتی بالا شروع به افزایش ذخایر اورانیوم کرد، سانتریفیوژهای خود را تقویت کرد و برنامه هستهای خود را توسعه داد. اکنون مقامات اسرائیل میگویند بهتر بود توافق حفظ میشد.اما این استدلال فقط یک روش نگاه کردن به این مسئله است و باید همه زمینهها را در نظر گرفت. برای شروع، دولت بایدن دستکم بخشهایی از استدلال ترامپ را پذیرفته است. «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه اعلام کرده که آمریکا به دنبال «طولانیتر و قویتر» شدن توافق هستهای با ایران است. این اظهارات، رد صریح بندهای غروب در برجام محسوب میشود که این توافق را به دهه جاری میلادی محدود میکند. از این نقطه نظر، پیشرفتهای اخیر هستهای ایران، ذیل توافق سال ۲۰۱۵، به تأخیر میافتاد، اما متوقف نشده و برای مثال محدودیتها در زمینه غنیسازی اورانیوم در سال ۲۰۳۱ منقضی میشود. راهبرد ترامپ در این زمینه، اعمال تحریمهای ثانویه علیه اقتصاد ایران با هدف مجبور کردن تهران به وارد شدن مذاکره برای «بهتر شدن» توافق برجام بود. دولت بایدن نیز خواهان «بهتر شدن» این توافق است با این تفاوت که قصد دارد این کار را پس از بازگشت به توافق ۲۰۱۵ انجام دهد.
روزنامه وطن امروز
به دنبال توافقی خوب از مسیر مذاکراتی متین، قوی و منطقی هستیم
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران تصریح کرد: ایران در حفظ امنیت ملی و سرزمینی خود با هیچ طرفی تعارف ندارد. حسین امیرعبداللهیان درباره مذاکرات وین گفت: به دنبال یک توافق خوب هستیم؛ از مسیر مذاکراتی متین، قوی و منطقی. رئیس دستگاه دیپلماسی همچنین گفت: هرگونه اظهارنظر با عناوین کلی مورد تایید ما نیست، ولی مایلم با استفاده از این فرصت کوتاه ارزیابی خود را از دور اول مذاکرات وین بیان کنم. با حسننیت و جدیت و برنامه و با ابتکار در دور اول مذاکرات جدید در وین حضور یافتیم و از چند روز قبل هم چه در تماسهای من با وزرای خارجه ۵ کشور عضو برجام و چه در گفتگوها با بورل، اعلام کردیم شما که اینقدر در هفتههای گذشته و ۴ ماه گذشته علاقهمند و مشتاق برپا شدن میز مذاکرات در وین هستید، در مذاکرات باید دارای ابتکار عمل و حسننیت باشید و هدفگذاری دولت جدید پیگیری لغو کامل تحریمهاست و هدفگذاری ما در میز مذاکرات وین لغو تحریمهای برجامی و بازگشت همه به تعهداتشان است. وی گفت: ۳ کشو اروپایی هیچ ابتکار عمل چشمگیر و قابل ارائهای نداشتند و گویا به جای اینکه به دنبال راهحل باشند به دنبال ارزیابی تیم ما بودند.سخنگوی وزارت خارجه آلمان: انتظار داریم ایران با پیشنهادهای واقعبینانه به مذاکرات وین بازگردد
سخنگوی وزارت خارجه آلمان مدعی شد پیشنهادات ایران درباره برنامه هستهایاش قابل قبول نیست و افزود که برلین همچنان مایل است مسیر دیپلماتیک را در این زمینه دنبال کند، اما زمان رو به اتمام است. به گزارش خبرگزاری «رویترز»، وی در تشریح این ادعا اظهار داشت: ما پیشنهادها را با دقت و به طور کامل بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که ایران تقریبا تمام مصالحههایی را که قبلا در ماهها مذاکره سخت به دست آمده بود، نقض کرده است. این پیشنهادها پایهای برای پایان موفقیتآمیز گفتگوها نیست. سخنگوی وزارت خارجه آلمان افزود: انتظار داریم هیأت ایرانی پس از رایزنی در تهران با پیشنهادات واقعبینانه به وین بازگردد.حضور ایران در گفتگوهای تروئیکای افغانستان لازم است
رئیس دستگاه دیپلماسی روسیه که در هند حضور دارد، بر مشارکت ایران و هند در تروئیکای افغانستان تاکید کرد. سرگئی لاوروف پس از گفتگو با «سوبرامانیام جایشانکار» همتای هندی خود و گروه ۲+۲ گفت مسکو دلایلی برای پیوستن هند و ایران به فعالیتهای تروئیکای افغانستان متشکل از روسیه، ایالاتمتحده، چین و پاکستان میبیند. لاوروف ادامه داد: ما به همکاران هندی خود گفتیم تروئیکای افغانستان متشکل از روسیه، چین، ایالاتمتحده و پاکستان چگونه عمل میکند. وی افزود: در مفهومی گستردهتر، در این عرصه همه کشورهای فوقالذکر و همه همسایگان افغانستان بدون استثنا و همچنین همه شرکا و متحدان آسیای مرکزی ما گرد هم میآیند و این سازوکار به کار خود ادامه خواهد داد. لاوروف گفت مسکو و دهلینو این موضع را دارند که افغانستان به یک دولت جدید فراگیر نیاز دارد. طالبان باید به وعدههای خود برای تشکیل یک کابینه جدید فراگیر که نماینده همه نیروهای قومی و سیاسی، تضمین حقوق بشر، پایان دادن به تهدیدات تروریسم و قاچاق مواد مخدر و جلوگیری از سرایت بیثباتی به افغانستان باشد، عمل کند.مانیتورینگ آرم ریس: ایران در توسعه سامانه دفاع موشکی از همسایگان پیشی گرفته است
یک وبگاه تحلیلی در زمینه موفقیت ایران در ساخت سامانههای دفاع موشکی نوشت: ایران در کمتر از ۲ سال و در بحبوحه تحریم اقتصادی، ۴ سامانه دفاع موشکی متحرک راهاندازی کرده و این یک دستاورد شگفتانگیز است. وبگاه «مانیتورینگ آرم ریس» که به تحولات نظامی منطقه و اوراسیا میپردازد، روز یکشنبه در این زمینه نوشت: در مقایسه با بخش نیرومند نظامی- صنعتی (رژیم) اسرائیل، تولیدکنندگان در ایران، سامانههای دفاع موشکی بیشتری نسبت به آنچه یک ارتش عادی میتواند به طور منطقی نگه دارد، تولید کردهاند. این امر در رزمایش «مدافعان آسمان ولایت ۱۴۰۰» که اواسط مهرماه برگزار شد، مشهود بود. این رویداد ۴ روزه قرار بود قابلیت همکاری شاخههای مختلف پدافند هوایی ارتش را آزمایش کند. به نوشته این وبگاه، پوشش درخشان رسانههای ایران از رزمایش «مدافعان آسمان ولایت ۱۴۰۰»، سامانههای پدافند هوایی، بویژه رادارهای میانبرد و دوربرد را برجسته کرد، تا آنجا که میتوان مطمئن شد حداقل ۸ مدل از سامانههای موشکی متحرک استفاده شده و همه بومی هستند.در رزمایش آسمان ولایت ۱۴۰۰، سامانههای دفاع موشکی برد بلند «باور-۳۷۳» و میان برد «جوشن»، «۱۵ خرداد»، «سوم خرداد»، «طبس» و «مرصاد-۱۶» مشاهده شدند. به نوشته این وبگاه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش ایران دارای ذخایر فراوانی از سامانههای موشکی بویژه برد کوتاه هستند و این ایده که هدف رزمایش مدافعان آسمان ولایت ۱۴۰۰ متحد کردن شاخههای پدافند هوایی در جریان یک سناریوی جنگی بود، با اضافه شدن «سامانه برد کوتاه مجید» ارزش و اعتبار کافی گرفت. هنگامی که این سامانه با آتشبارهای توپخانه ضدهوایی، سامانه پدافندی دزفول، مرصاد-۱ و سوم خرداد استفاده میشود، به نظر میرسد شکست پهپادهایی که در ارتفاع پایین پرواز میکنند، جدی است.
روزنامه خراسان
پیشبینی ۶ میلیون متقاضی برای ۴ میلیون مسکن
شرکت بازآفرینی شهری ایران پس از حدود یک ماه که با سرپرست اداره میشد، مدیر عامل جدید خود را شناخت. قاسمی وزیر راه درمراسم معارفه مدیر عامل این شرکت ضمن اعلام این که بازآفرینی شهری از مزیت طرح نهضت ملی مسکن استفاده میکند پیشبینی کرد که ثبت نام متقاضیان در این طرح به پنج تا شش میلیون نفر برسد. این در حالی است که مجموع واحدهای مسکونی پیش بینی شده در این طرح فقط چهار میلیون واحد است.واکنش همتی به موضوع توقف چاپ پول در دولت
رئیس کل سابق بانک مرکزی به ادعای دولت مبنی بر توقف چاپ پول واکنش نشان داد. همتی در صفحه شخصی اینستاگرام خود نوشت: تامین مالی دولت از بانکها و برداشت آنها از بانک مرکزی تا رقم ۸۰ همت در پایان آبان ماه همان چاپ پول است. خرید ارز دولت با نرخ نیمایی توسط بانک مرکزی در رشد پایه پولی نمایان خواهد شد و کندی رشد پایه پولی بخشی به دلیل تامین واردات دارو و نهاده با منابع بانک مرکزی است.جهش قیمت اوراق مسکن
در حالی که تنها وام مسکن قابل دسترس برای عموم خریداران، تسهیلات از محل اوراق است، این ابزار در معاملات دیروز به نرخهای نجومی رسید و در بازه قیمتی ۸۴ تا ۸۸ هزار تومان قرار گرفت و سبب شد تا رشد بیش از ۲۰ درصدی نسبت به هفتههای اخیر که قیمت اوراق تسهیلات مسکن به دامنه ۷۰ هزار تومانی رسیده بود، نشان دهد.روزنامه ایران
افشای یکی از پیشنهادهای امریکا به عراقچی: تعطیلی غنیسازی ۲۰ درصد تنها در ازای آزادسازی یک میلیارد دلار!
خبر اول اینکه، رجانیوز نوشت: علی واعظ، مسئول پروژه ایران در گروه بحران، چند شب قبل در یک گفتوگوی کلابهاوسی بخشی از پیشنهاد امریکا به عراقچی را برای توافق اعلام کرد. او میگوید امریکا در این توافق به دنبال تعطیلی غنیسازی ۲۰ درصدی ایران در ازای آزادسازی یک میلیارد دلار از داراییهای ایران بوده است! افشا شدن این پیشنهاد ناچیز و عجیب درحالی است که ایران فقط برای رفع تحریم پای میز مذاکرات حاضر شده، اما امریکا درصدد است تا با پیشنهادهای حداقلی ایران را به عقبنشینیهای حداکثری وادار کند. واعظ همچنین تصریح میکند که در دور جدید گفتوگوها، ایران از لحاظ فنی با دست پر به مذاکرات آمده و متنی با جزئیات فراوان برای رفع تحریم به طرف مقابل ارائه کرده است. البته نوع بیان علی واعظ و نحوه روایت او به شکلی است که در نهایت ایران را متهم به عدم انعطاف کرده و سعی در تکمیل پازل مقصرنمایی ایران دارد که البته با وجود سوابق و نوع نگاه او و همکارانش در گروه بحران مسأله عجیبی نیست.توقف ویلاسازی در ارتفاعات مارکوه رامسر با دستور قضایی
خبر دیگر اینکه، رئیس کل دادگستری استان مازندران از اقدام فوری دادستان عمومی و انقلاب شهرستان رامسر در صدور دستور توقف و جلوگیری از ادامه عملیات اجرایی در ساخت ویلای بلندمرتبه در ارتفاعات قلعه مارکوه رامسر خبر داد. به گزارش میزان، حجتالاسلام اکبری ساخت و سازهای غیرمجاز در ارتفاعات و مناطق ییلاقی را مصداق بارز تخریب محیط زیست و منابع طبیعی دانست و با یادآوری اینکه پروانه ساخت این سازه در سالهای گذشته توسط مراجع ذیربط صادر شده بود، ولی احداث بنا منجر به ایجاد آسیب به محیط زیست و منابع طبیعی اطراف پروژه میشده است، افزود: ورود دستگاه قضایی و صدور دستور توقف عملیات اجرایی این پروژه از باب حفظ حقوق عامه و جلوگیری از تضییع بیتالمال بود. وی تأکید کرد: تجاوز به اراضی ملی و منابع طبیعی و تخریب محیطزیست در قانون جرم انگاری گردیده و دستگاه قضایی استان با هرگونه دستاندازی به منابع ملی و انفال برخورد قاطع قانونی خواهد داشت.نیروی انتظامی «فرماندهی کل» میشود
دست آخر اینکه، شنیدهها حاکی از آن است که با توجه به تلاشها، رشادت و جانفشانی مأموران رشید نیروی انتظامی و همچنین مدیریت فرماندهی ناجا در سالهای گذشته در حوادث مختلف که نشان از کارآیی پلیس در برقراری نظم و امنیت و ایجاد آرامش و آسایش کشور داشت نیروی انتظامی به «فرماندهی کل» ارتقا پیدا میکند.روزنامه شرق
سفر پوتین به هند
رئیسجمهوری روسیه در دومین سفر فرامرزی خود از زمان شیوع پاندمی کووید۱۹ وارد هند شد؛ ولادیمیر پوتین که بهدلیل تنش در اوکراین در شرایطی سخت دیپلماتیکی بهسر میبرد، در حقیقت به دنبال تقویت روابط نظامی و انرژی با این متحد دیرینه خود است. همچنین این سفر در حالی صورت میگیرد که واشنگتن با هدف مقابله با اقدامات چین گفتوگوی چهارجانبه امنیتی با هند، ژاپن و استرالیا انجام داده و این مسئله باعث نگرانی پکن و مسکو شده است. فروش سامانه دفاع هوایی اس- ۴۰۰ روسیه به هند به ارزش پنج میلیارد دلار مهمترین موضوع در روابط میان دهلینو و مسکو در ماههای اخیر بوده است. روسیه هماکنون حدود ۶۰ درصد از نیازهای صنایع دفاعی هند را تأمین میکند. نخستین محموله از سامانه اس- ۴۰۰ در ماههای آتی به هند تحویل داده خواهد شد. هند در دوران جنگ سرد به شوروی نزدیک بود؛ رابطهای که به آن اهمیت زیادی میداد و دهلینو آن را «مشارکت استراتژیک ویژه و ممتاز» مینامد.نارندرا مودی، نخستوزیر هند، در نشست مجازی سپتامبر ۲۰۲۱ با پوتین گفته بود: دوستی بین روسیه و هند امتحان خود را پس داده است. شما همیشه یک دوست ارزشمند برای ما هستید. این دومین سفر فرامرزی رئیسجمهوری روسیه از زمان پاندمی کروناست؛ او پس از نشست ژوئن با جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، در نشستهای گروه ۲۰ و اجلاس آبوهوایی سال جاری میلادی شرکت نکرد. ناندان اونیکریشمان از اندیشکده بنیاد تحقیق ناظر در دهلینو گفت: این سفر نشان میدهد که چگونه آنها نمیخواهند روابط متوقف شود یا به دلیل نیاز از طرف روسیه کاهش یابد. اما پوتین باید با پتانسیلهای پیچیده منطقهای و با تنشها بین هند و چین، پس از درگیریهای مرگبار در منطقه مورد مناقشه در هیمالیا، مقابله کند. کرملین گفته بود که گفتگوها میان پوتین و مودی در حوزههای دفاعی و انرژی است و «ایگور سچین»، مدیر کمپانی بزرگ نفتی روسنفت نیز به هند میرود تا درباره یکسری توافقهای حوزه انرژی گفتگو کند. هند همچنین به دنبال افزایش تولیدات داخلی است و یک تلاش مشترک با روسیه برای تولید تفنگهای آک-۲۰۳ را آغاز کرده است.
کمپین بی سروصدای برلوسکنی
گزارشهایی در خصوص مطرحشدن احتمال نامزدی سیلویو برلوسکونی، نخستوزیر اسبق ایتالیا، برای ریاستجمهوری این کشور منتشر شده است. به گزارش دیلیمیل، سیلویو برلوسکنی ۸۵ساله یک سرمایهدار بزرگ حوزه رسانه است که چندسال پیش درگیر رسوایی برگزاری میهمانیهای غیراخلاقی در ویلایش شد. او بهعنوان کسی که بیشترین مدت نخستوزیری را در ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم تجربه کرده، مطرح است و سه دوره در این سمت بوده است.این اتفاق در حالی رقم میخورد که پروندههای حقوقی علیه برلوسکنی - از جمله محکومشدنش از بابت جرم تقلب مالیاتی در سال ۲۰۱۳ - و نگرانیهایی درخصوص وضعیت سلامت او نیز مطرح است؛ قبلا نیز به دلیل عمر زیاد فعالیتش در زمینه سیاست بهعنوان «نامیرا» شناخته میشد. بر اساس گزارشها اکنون افرادی در حزب راست میانهروی او موسوم به حزب «فورزا ایتالیا»، که بیش از دو دهه تحت رهبری او قرار داشته، به او توصیه میکنند که برای آخرینبار در انتخابات نامزد شود. آنتونیو تایانی، معاون رهبر این حزب به ساندیتلگراف گفت: چنین چیزی رؤیایی خواهد بود. بسیاری از ما از او خواستهایم (نامزد شود). وقتی موضوع را با او مطرح میکنید، او فقط لبخند میزند. برلوسکنی که اکنون بهعنوان دولتمرد پیشکسوت در بلوک راستگرای ایتالیا شناخته میشود، هنوز رسما وارد رقابت نشده، اما بر اساس گزارشها در پشتصحنه مشغول برگزاری کمپین است. بلوک جناح راست ایتالیا متشکل از حزب فورزا ایتالیا، حزب لیگ شمالی متعلق به ماتئو سالوینی و حزب برادران ایتالیا متعلق به جورجیا ملونی، انتظار میرود درصورت ورود رسمی برلوسکنی به رقابت انتخاباتی از او حمایت کنند.
برلوسکنی که سابقا خواننده بود و بعدا تاجر و صاحب رسانه شد، در سه نوبت بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۱۱ نخستوزیر ایتالیا بود. برلوسکنی با مناقشه غریبه نیست و در یک اتفاق بدنام، باراک اوباما، رئیسجمهور اسبق آمریکا را «برنزه شده» مینامید. او از رسوایی مربوط به برپایی میهمانیهای جنسی در ویلای خصوصی خود که بر اساس گزارشها زنانی در زیر سن قانونی در آنها حضور داشتند، جان سالم به در برد. حزب فورزا ایتالیا در سالهای اخیر بهطور پیوسته محبوبیت خود را در میان رأیدهندگان بهدنبال مطرحشدن مشکلات حقوقی مرتبط با کار رسانهای و میهمانیهای جنسی علیه برلوسکنی از دست داده است. او در سال ۲۰۱۳ به اتهام کلاهبرداری مالیاتی محکوم شد و در سال ۲۰۱۶ تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفت.
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}