جعفری: پس از شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی وعده سیلی ایران به امریکا محقق شد و در بامداد روز 18دی‌ماه 1398 صدای غرش موشک‌های زمین به زمین سپاه در آسمان ایران و عراق شنیده شد. عملیات شهید سلیمانی با رمز «یازهرا» عین‌الاسد را در هم کوبید. ساعاتی پس از انتقام موشکی ایران، دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا توییت کرد: «از ایران موشک‌هایی به دو پایگاه نظامی واقع در عراق شلیک شده است. ارزیابی تلفات و خسارات الآن در جریان است. تا الآن همه چیز خوب بوده! ما قدرتمندترین و مجهزترین ارتش کل جهان را داریم! فردا صبح بیانیه‌ای صادر می‌کنم.»

همان لحظه این عبارت به ذهن مردم جهان آمد که: «اگر شما قدرتمندترین و مجهزترین ارتش جهان را دارید پس چرا پایگاه نظامی تو را موشک‌باران کرده‌اند؟!» روزهای بعد اخبار متفاوتی از تعداد تلفات در این پایگاه شنیده شد، آن‌هم قطره چکانی و به مرور؛ ابتدا اعلام شد که هیچ‌یک از سربازان امریکایی کشته نشدند و هیچ تلفات و خساراتی صورت نگرفته؛ سپس عکس‌هایی منتشر شد که نشان می‌داد خرابی‌های زیادی در این پایگاه اتفاق افتاده؛ چند روز که گذشت اعلام شد نیروهای نظامی این پایگاه دچار آسیب ملایم مغزی شدند؛ اما تردد هواپیماها به کشورهای اطراف حکایت دیگری داشت. در کل این انکارها و تاییدها بیشتر برای امریکا باعث سرشکستگی بود تا حوادث اتفاق افتاده... این حقیقت توسط امریکا مخفی شد اما آنچه که امریکایی‌ها آن را پنهان کردند در اصل موضوع دیگری بود.

در شب حمله به عین الاسد یک اتفاق دیگر هم افتاد که برای همیشه به حاشیه رفت و هیچ‌وقت درمورد آن حرفی زده نشد. چند فروند موشک به مرکز اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و انگلیس در «پایگاه الحریر» در شهر أربیل مرکز استان أربیل عراق اصابت کرد. خبری که حتی بامداد آن روز از زبان سخنگوی سپاه که در مراسم خاک‌سپاری حاج قاسم شهید حضور داشت اعلام شد ولی بعدها در میان خبرها گم و هیچکس به آن اشاره نکرد. این نکته را هم اضافه کنم که حتی لاشه موشک‌ها که سر جنگی آنها جدا شده بود هم در شمال عراق پیدا شد.
 
بعدها یکی از دوستان آگاه و بسیار مطلع به من گفت که حمله به پایگاه الحریر اهمیت بسیار بالاتری از عین‌الاسد داشت و آمریکایی‌ها هیچ‌وقت نتوانستند درد انهدام زیرساخت‌های جاسوسی و خبرچینی خود در این پایگاه را فراموش کنند. به گفته او آنچه در این حمله اتفاق افتاد برای آمریکایی‌ها هیچ‌وقت قابل بازسازی و جبران نبود و این موضوعی است که نقش بسیار بالاتری در بازدارندگی کلی و جلوگیری از هرگونه اقدام عملیاتی آمریکا علیه کشورمان داشت.
 
هرچند این دوست آگاه و مطلع حاضر نشد ابعاد بیشتری از این موضوع را برای من باز کند اما به‌صورت واضح پایگاه الحریر محل استقرار افسران اطلاعاتی و امنیتی سازمان آدم‌کش سیا و همچنین اطلاعات ارتش آمریکا بود که وظیفه مهم کنترل و هدایت تیم‌های عملیاتی و همچنین حمله به اهداف مختلف در منطقه را برعهده داشتند. به زبان دیگر در پایگاه الحریر مشخص می‌شد که پهپادهایی که باید از همه پایگاه‌های آمریکا در منطقه بلند می‌شوند به کجا حمله کنند.
 
دیگر آنکه در عین‌الاسد یکی از گران‌قیمت‌ترین و بزرگترین سیستم‌های ارتباطی آمریکا در منطقه قرار داشت که منهدم شد این سیستم ارتباطی که پیوند دهنده تمام پایگاه‌های آمریکا به‌هم در منطقه بود، یک دارایی راهبردی برای ارتش آمریکا به شمار می‌رفت. من چیز زیادی در این مورد نمی‌دانم اما به‌صورت واضح دوستان مطلع به من گفتند که موشک‌ها به صورت دقیق بر روی عصب این پایگاه فرود آمده و تمام ارتباطات آمریکایی‌ها قطع و آن‌ها هیچ اقدامی نمی‌توانستند انجام دهند.
 
هرچند دو سال از آن شب گذشته، اما ابعاد حمله به عین الاسد و الحریر به عنوان یک اقدام راهبردی با در نظر گرفتن همه پیامد‌های آن نشان داد که تصمیم‌گیران ایران دارای یک هوش استراتژیک هستند. این حمله هرچند انتقام خون حاج قاسم و ابومهدی المهندس نبود، اما ارزش بازدارندگی بسیاری داشت و ایران بدون آنکه به آمریکا اجازه دهد وارد یک جنگ تمام عیار شده و ترامپ را در موضعی قرار دهد که ناچار به جنگیدن گردد، این عملیات مهم را انجام داد. بازدارندگی به این معنا که ایران بازوهای اطلاعاتی امریکا را که بر روی منطقه تسلط داشت را به‌بهانه انتقام و نه خود انتقام، منهدم کرد.
 
جایگاه ایران در میان کشورهای جهان از جمله تحلیل‌گران و استراتژیست‌ها بعد از این حمله بسیار بالا رفت و همه متوجه شدند که یک قدرت نوظهور که از اراده کافی برای دفاع از خود و تثبیت اراده‌اش برخوردار است در جهان شکل گرفته است و آمریکایی‌ها متوجه شدند که نباید در مورد ایران ریسک کنند...
 
رابطه ایران و آمریکا را باید به بعد و قبل از حمله به عین الاسد تقسیم کرد، آمریکا اسرائیل و سعودی‌ها تلاش داشتند تا رابطه خود با ایران را به قبل و بعد از ترور حاج قاسم تبدیل کنند ولی ایران این اجازه را به آنها نداد و با موشک‌‌باران پایگاه مهم این کشور در منطقه، صحنه بازی را به‌طور کامل عوض کرد. هر چند ما «رستم ایرانشهر» را از دست دادیم و هیچ‌وقت نخواهیم توانست او را جایگزین کنیم ولی برای آمریکا هم این بازی بسیار پرهزینه به پایان رسید و بسیاری از کشورهای جهان متوجه شدند که آمریکا یک ببر کاغذی بیشتر نیست.
 
مهمترین اثرات این اقدام ایران خیلی زود خود را عیان کرد که می‌توان آن‌ها را اینگونه مورد اشاره قرار داد: «چینی‌ها تهدید خود علیه تایوان را جدی‌تر کرده و عملا با طرف آمریکایی وارد تنش رسمی شدند، روس‌ها به تجمیع نیرو در مرزهای اوکراین پرداختند، کره شمالی تمام بازی خود با ترامپ را به‌هم زد و در منطقه نیز نوچه‌های آمریکا عملاً غلاف کردند. ترک‌ها سفارش اس۴۰۰ را باوجود تهدیدهای آمریکا تحویل گرفته و طالبان در افغانستان عزم را برای جنگ نهایی با آمریکا جزم کرد، گروه‌های مقاومت حمله را متمرکز کرده و‌ ارتش آمریکا هنوز هم زیر سایه این حمله زندگی می‌کند...» همه اینها به‌این دلیل است که دست امریکا رو شد و چهره ضعیف او هرچه بیشتر عیان گردید.