فرمانده مقاومت: دستور نابودی ارتش رژیم صهیونیستی را داریم
اسرائیل فکر میکند همه چیز را درباره ما میداند و بر این باور است که از نظر اطلاعاتی از ما برتر است. چندین بار دشمن را به حال خود رها کردیم و گذاشتیم اسیر دادهها و تفکراتش بماند؛ اما هر بار یک نقطه عطف فرا میرسد و دشمن متوجه میشود که درباره ما و آنچه در اختیار داریم چیزی نمیداند. یک مثال ساده در این خصوص بازه بین سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ است.
او آخرین بازمانده از نسل بنیانگذاران مقاومت نیست. بلکه از معدود کسانی است که چهل سال پیش تصور نمیکرد که بیش از 40 روز زنده بماند. او از گروهی است که لبنان قدیم و تحت انقیاد و مردم ستمدیده را به خاطر استعمار و وابستگیهای آن میشناسد. اما او به بازیگری در ساختن لبنان دیگری تبدیل شد که تأسیس آن هنوز تکمیل نشده است: لبنانی با قدرت و عدالت، که قادر است منطقه را به واقعیتی جدید تبدیل کند. او از نسلی است که داستانهای مبارزات را در برابر استعمار فرانسه و مداخله خارجی شنیده است.
هنگامی که دشمن در ژوئن 1982 به لبنان حمله کرد، نه تنهای مهلکی را احساس کرد و نه بیگانگی را که او را محدود و ناتوان از عمل کرد. او از جمله کسانی است که در لحظه سوسوی پرچم جهاد که امام خمینی(ره) با فتوای خود مبنی بر مبارزه با اسرائیل و مقابله با هر چه ممکن است برافراشته بود، زندگی کرد.
در سالگرد چهلمین سالگرد مقاومت، هیچکس مانند او قادر به جمعآوری دادهها و روایتگری از آنچه در این چهار دهه گذشته نیست. یک رهبر جهادی که جنگ را از جنگ آموخت و هنر رزم را فراگرفت، اگرچه در جنگ داخلی شرکت نکرد. او به عنوان فرزندان هم نسل خود تحت تأثیر خطبههای امام سید موسی صدر گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، خود را در آستانه ماموریت دیگری دید. او مشارکت خود را در کارهای جهادی در حد و اندازه محدود افزایش داد. او را با یاران موسسش، شهدا و زندگان، دوستی و برادری، نماز در مسجد که اولین و مهمترین حلقه پیوند آنها بود، و آشنایی با واقعیت مقاومت فلسطین و احزاب در حال جنگ، گرد هم آورد. تا اینکه با همرزمانش به گروهی تبدیل شدند که از مسائل جاری اطلاعات بسیاری پیدا کردند و پیوندها و ارتباطاتی داشت که در لحظه تهاجم این امکان را فراهم کرد که دعوت امام خمینی(ره) به مبارزه را از قوه به فعل تبدیل کند و به دلیل توانایی سازماندهی، این کار را کرد و متولیان آن به دنبال آدرس، نام و بنری برای او نبودند. وقتی برای اولین بار از آنها در مورد هویتشان پرسیده شد، همه گیج شدند، اما پاسخ این فرمانده جهادی جالب بود که گفت: «نحن خمینیون!»
این فرمانده در طول چهار دهه، از اولین لحظه نبرد در خلده، نقش میدانی مستقیم داشت. او یکی از کسانی است که همه کسانی را که مقاومت را رهبری میکردند همراهی کرد. او شریک اساسی در درک واقعیت، فراهم کردن لوازم و تدارکات جنگ، و آماده شدن برای اقدامی کیفی هر زمان که لحظه جنگ بزرگ فرا میرسد، بوده و هست. رهبر جهادی در گفتوگو با الاخبار از سیر مقاومت میگوید و از کاری که از 23 مرداد 1385 (تابستان 2006) متوقف نشده است، نه تنها در زمینه ساختن نیرویی که بتواند در برابر هر حملهای جدید مقاومت کند، بلکه قدرت نابودی آن را داشته باشد، بلکه بیشتر و به صورتی که به نیرویی تبدیل شود که قدرت تهاجم داشته باشد. این فرایندی است که هیچ چیز را به شانس واگذار نکرده است. بر این اصل بود که هر آنچه مقاومت نیاز دارد، چه از طریق دوستان و متحدان، چه از طریق برنامه خودکفایی و یا حتی از منابع دور، باید تأمین شود.
مقاومت در طول 16 سال گذشته به سطحی جدید و کاملاً متفاوت از سال 2006 حرکت کرد. مشارکت گروه بزرگی از کادرها و رزمندگان در رویارویی با تکفیریها در سوریه و عراق به آنها تجربیات جنگی بزرگی داد، به خصوص که این رویارویی شاهد اجرای مانورها و ادراک از رویاروییهای احتمالی با دشمن و آزمایش هماهنگی نیروهای نظامی بین تیمهای رزمی با تخصصهای گوناگون بود که طی آن امکان آشنایی با تکنولوژی و تسلیحات جدید فراهم شد و مقادیر زیادی سلاح با کیفیت بالا به دست آمد. در مورد عنصر مرکزی اضافی، این عنصر نه تنها در بالا بردن قابلیتهای کسانی که در تشکیلات نظامی کار میکنند، بلکه در سطح جدیدی از کار امنیتی و اطلاعاتی با کیفیتی مشابه آنچه توسط کشورهای بزرگ انجام میشود، نمایان شد. تا اینکه به مرحلهای رسیدیم که مقاومت در مورد دشمن بسیار بیشتر از آنچه او میداند، میداند، نقطه عطفی که نقش خود را در هر جنگ آینده با اسرائیل خواهد داشت. شاید روزی برسد که برای اولین بار به آنها بگوییم در سالن «تراس گلدا» داخل دیمونا چه چیزی وجود دارد.»
از زمان پایان جنگ سیوسهروزه تا به امروز، دقیقا میدانیم تمام ارزیابیهایی که دشمن داشته در این خلاصه میشود که ما در زمینههایی که فکرش هم نمیشد در آنها به مراحل پیشرفته برسیم، پیشرفت کردهایم. از زمان انتشار گزارش «وینوگراد» درباره جنگ و تمام رزمایشهای بزرگ انجامشده و حتی رزمایش «ارابههای آتش» که اخیرا برگزار شد، دشمن به این نتیجه رسید که بهرغم تلاش دائم آنها برای پر کردن خلأها، ما از آنها جلوتریم.
دشمن -به عنوان مثال- گهگاه بر این مبنا اقدام میکند که از میزان تسلیحات موجود در نزد ما آگاه است؛ اما بعدها پی میبرد که آنچه در نزد ماست بسیار بیشتر و زیادتر است. ما میدانیم مسائلی وجود داشته که دشمن در تلاش بوده تا با اقدامات اطلاعاتی خود به آن پی ببرد؛ اما مسائل دیگری نیز هست که ما درصدد افشا کردن آنها بودیم که این به شکلهای مختلف صورت میگیرد.
دشمن به تازگی [این طور] پی برد که سلاحهای نقطهزن مقاومت به ما نرسیده، در حالی که بعدها متوجه شد و حتی مطمئن شد که این سلاحها پیش از اینها در اختیار ما بوده است. باتوجه به چیزهایی که دشمن فقط میداند، حق دارد که وحشتزده باشد چه برسد به چیزهایی که نمیداند. زمانی که دشمن تهدید میکرد اگر حزبالله ۲۰ موشک نقطهزن داشته باشد، اقدام خواهد کرد و ساکت نخواهد ماند، ما صدها فروند از این موشکها داشتیم که آنها بعدها این را فهمیدند و ساکت شدند و دُم خودشان را پنان کردند و قایم شدند. هنگامی که آنها پی بردند ما صدها موشک نقطهزن در اختیار داریم و از این موضوع اطمینان حاصل کردند، حق داشتند که فکر کنند ما آنچه در اختیار داریم از هزاران تا گذشته است.
زمانی که دشمن نقشه عملیاتی خود برای جلوگیری از رسیدن تسلیحات را علنی کرد، جناب سید [حسن نصرالله] بهصراحت گفت که این مسئله تمام شده و سلاحها رسیده است. این در رابطه با برنامه جلوگیری از توسعه توانمندیهای مقاومت نیز صدق میکند. سید دوباره آمد تا بگوید ما سلاحهایمان را خودمان میسازیم و آماده فروش تسلیحات ویژه از جمله موشکها و پهپادها هستیم. این مسئله توانمندی ما در تولید را نشان میدهد. دشمن حق دارد که فرض کند هر آنچه مقاومت دارد به عنوان مثال پهپادها همان چیزهایی هستند که ایران در اختیار دارد؛ اما واقعیت بزرگ این است که مقاومت در لبنان توانمندیهایی دارد که متناسب با نیازهایش است که این توانمندیها حتی در جمهوری اسلامی نیز وجود ندارد.
نبرد با دشمن با وجود تمام مسائل موجود، متوقف نشده و هیچ وقت متوقف نخواهد شد و دشمن این حقیقت را میداند و تلاش میکند به جنگ نرسد زیرا اگر ما را به سطح جنگ برسانند، ما با قدرت وارد عمل خواهیم شد. این جنگ برای آنها به معنای واقعی کلمه ویرانگر خواهد بود و آنها نمیتوانند در تمامی جبههها با حزبالله مقابله کنند. اگر -طبق عادت همیشگیشان- ما را تهدید به نابودی میکنند، ما تأکید میکنیم که ویرانی در این رژیم بیشتر آن چیزی خواهد بود که فکرش را میکنند.
دشمن باید بداند که جنگ با حزبالله این بار به معنای نابودی زیرساختهای موجودیت اسرائیل است و زندگی شهرکنشینان به یک جهنم واقعی تبدیل خواهد شد؛ جهنمی که آنها نخواهند توانست زیر آتش و در ویرانی [ناشی از آن] زندگی کنند. ما یقین داریم که دشمن در جریان جنگ جنازهها را از زیر آوارها بیرون خواهد کشید.
ارتش اسرائیل نمیتواند از دریایی که دارد، محافظت کند. آنها قادر به محافظت از تأسیسات حیاتیشان نیستند و حتی نمیتوانند از مرزهای زمینی محافظت کنند. ارتش آنها قادر نیست از جبهه داخلی در برابر بمبارانها محافظت کند و آنها حتی نمیتوانند از خودشان محافظت کنند. خلاصه این است که دشمن قدرت دفاعی خود را از دست داده حال آنکه نام این ارتش «ارتش دفاعی» است. یعنی آنها دلیل موجودیت خود را از دست دادهاند. هنگامی که آنها بدون قدرت دفاعی باشند، اصلا انگیزه حمله ندارند.
این بدان معناست آنها به ارتشی بیارزش تبدیل شدهاند و میتوان علیه آن اقدام شدیدی کرد. بر همین اساس، ما میگوییم در جنگی که بیشک رخ خواهد داد، ارتش اسرائیل یقینا میداند قادر به محافظت از کشتیهایی که وارد بندرهای فلسطین خواهند شد و همچنین محافظت از کشتیهای جنگی نخواهد بود. ارتش اسرائیل میداند که در صورت بروز جنگ، ما وارد نبردی دفاعی نخواهیم شد.
برای اولین بار در تاریخ، اسرائیل باید در اراضی ۱۹۴۸ از خود دفاع کند. میدانیم که دشمن دارد برای خالی کردن مناطق مرزی به عمق ۵ کیلومتر برنامهریزی میکند. ما این مسئله را بهخودیخود یک نوع عقبنشینی قبلی به حساب میآوریم حال چه برسد به اینکه دشمن بهیقین میداند تمام آشیانهها و مواضعش در تیررس مقاومت خواهد بود.
جبههای که خیلی دلش میخواهد جنگ نشود، خود ارتش اسرائیل است زیرا سطوح نظامی آگاه است که اسرائیل از تفرقه در [کشورهای] اطراف و اقدام در جبههها بهصورت تک تک قدرت میگیرد؛ اما این تصویر امروز معکوس شده است. سران اسرائیل و مشخصا ارتش میدانند که اسرائیل یک موجودیت ساختگی است و خود را در زمان ضعف و خیانت یکپارچه ساخته و خودش را به ملت فلسطین که تنها رها شدند، تحمیل کرده است. این رژیم تلاش کرد که با خیال آن ارتش شکستناپذیر و حمایتهای خارجی پایدار باقی بماند. امروز این تصویر کاملا معکوس شده است.
آنچه اسرائیل امروز با آن مواجه است مقاومتی است که به گزینههای آنها تحمیل شده است. گروههای مقاومت و ملتها، امروز، بر سر جنگ در کنار مردم فلسطین در برابر اسرائیل اجماع نظر دارند. اسرائیل، امروز، از مقاومت میهراسد. آنها اختلافات داخلی بیسابقهای دارند و این در حالی است که مقاومت باعزم و اراده قوی برای جنگ در برابر آنها ایستاده است. اسرائیل برای محافظت از خود طبق یک نقشه دفاعی عمل میکند. دست آنها امروز برای مقاومت که خود را برای حمله به آنها آماده میکند، رو شده است.
شهید سید عباس موسوی جمله «اسرائیل ساقط شد» را گفت. بسیاری از دوستان و همچنین دشمنان معنای این جمله را متوجه نشدند تا اینکه اسرائیل عقبنشینی کرد و دیگر این اسرائیل سر پا نبود، به خاطر سقوطش. ما امروز و بهصراحت میگوییم که اسرائیل تجزیه شده و در حال حرکت به سوی فروپاشی است و تنها زمان و جنگ میان ما و این فروپاشی فاصله انداخته است. هیچ چیزی مطلقا این فروپاشی را متوقف نخواهد کرد. هر کسی که خود را به اسرائیل گره بزند، با آن فرو خواهد پاشید زیرا تمام معیارها امروز معکوس شده است.
در هر گونه جنگی با ما در آینده، موارد ذکرشده نتیجه آن خواهد بود، چه برسد به اینکه ما تنها نیستیم. اگر جنگی گسترده نیز آغاز شود، گروههای مقاومت فلسطین در آن سهیم خواهند بود و ملت فلسطین نیز اقدام خواهد کرد. این در رابطه با مناطق ۱۹۴۸ نیز صدق میکند. این مسئله وبال گردن دشمن خواهد شد؛ دشمنی که در برابر دو گزینه است: یا پیش برود و بهای سنگین و خونینی را متحمل شود و جنگ را با اجبار و شکست متوقف کند که تحملش را نخواهد داشت، یا از همان ابتدا جنگ را زیر آتش مقاومت متوقف کند. امروز وضعیت متفاوت است. ما بر این باوریم که آمریکاییها جرأت جنگ مستقیم در کنار دشمن را به خود نخواهند داد. آنها اتفاقاتی را که برای نیروهایشان بین سالهای ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ رخ داد، همواره در ذهنشان مرور میکنند.
ذهنیت مقاومت بر مبنای قواعد ثابتی عمل میکند و فرماندهی آن طبق اصولی رفتار میکند که شاید برای دشمن و دیگران که ما را نمیشناسند، نامفهوم باشد. همه باید درباره ما چیزهایی را بدانند که حقیقت ما را منعکس میکند. این مسائل تنها مربوط به توانمندیهای ما نیست، بلکه عقیده ما و این اندیشه را شامل میشود که ما تابع ولایت ممتد الهی از پیامبر [اسلام حضرت] محمد [ص] هستیم. این اندیشه بنیادین، شیوه تفکر و رفتار ماست و ما را در عملیسازی شعار هیهات منا الذله ماهر میسازد.»
شهید سید «عباس موسوی» روزی خطاب به دشمن گفت: «گوشهای از شجاعت ما را دید و روزی خواهد رسید که تمام شجاعت ما را خواهد دید، این روز بیشک فرا خواهد رسید و دشمن اسرائیلی از این روز میهراسد. ازاینرو پس از آنکه اسرائیل در برابر مردمش به اقدامات خود در برابر دشمنانش میبالید، امروز از مردم خود حقایق ما را پنهان میکند تا پیش از جنگ دچار فروپاشی نشود. حال آنکه فرماندهی مقاومت قدرت و حقیقت خود و قدرت دشمن، ضعفها و حقیقت آنها را میشناسد.»
این رژیم را با هر آنچه در آن است، زیر نظر داریم و آن را میشناسیم. اسرائیل فکر میکند همه چیز را درباره ما میداند و بر این باور است که از نظر اطلاعاتی از ما برتر است. چندین بار دشمن را به حال خود رها کردیم و گذاشتیم اسیر دادهها و تفکراتش بماند؛ اما هر بار یک نقطه عطف فرا میرسد و دشمن متوجه میشود که درباره ما و آنچه در اختیار داریم چیزی نمیداند. یک مثال ساده در این خصوص بازه بین سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ است.
شش سال گذشت و نتیجه این شش سال در جنگ سیوسهروزه نمایان شد و دشمن خود از این آگاه است، چه برسد به اینکه ۱۶ سال از جنگ سیوسهروزه گذشته و دشمن باید بداند که نتیجه این جنگ تماما چیز دیگری خواد بود. دشمن میداند که ما توانمندیهای اطلاعاتیای داریم که بااستفاده از آن میدانیم آنها چه کار میکنند، چه کارها میکردند و چه کارهایی خواهند کرد. ما دیگر خوب میدانیم که ذهن اسرائیل چگونه عمل میکند/ جعفری
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}