داستان اما از این قرار است که چند روز پس از حمله تروریستی در حرم شاهچراغ(علیه السلام) نیروهای مسلح ایران به صورت کامل به آماده‌باش درآمده و قرار شد دو ضربه اساسی به دو طرف اصلی منطقه‌ای که مداخله مستقیم در بحران‌آفرینی داشته و دستکم به صورت نقدی پول از این کشورها به داخل ایران منتقل شده بود، صورت بگیرد. هر چند دو طرف دیگر یعنی رژیم جعلی باکو تحت فشارهای سیاسی و امنیتی دچار هذیان شده بود و سرکرده‌های کردهای صهیونیست شمال عراق نیز در شوک شدت و سنگینی حملات موشکی و پهپادی دچار سرگیجه شده بودند، ضربه به این دو طرف بسیار لازم و واجب بود.

پیامی از طرف یک کشور دوست به سعودی‌ها داده شد و به طرف اماراتی هم به دلیل حضور سفارت کشورمان در ابوظبی به شکل مستقیم هشدار داده شد. قرار بر این بود که اگر کوتاه نیامدند، به شکل اساسی زیر ضربه بروند. این مساله را نه سعودی‌ها آن اندازه باهوش بودند که متوجه شوند و نه طرف امریکایی و نه رژیم صهیونیستی که مدعی است تا بیخ گوش مسئولان نظام آدم دارد، فهمید. حقیقت آن است که تصمیم به شکل اساسی و خارج از جلسات معمول گرفته شد. سعودی‌ها وقتی ایران وسطه فرستاد و گفت که می‌خواهد آن‌ها را ادب کند، کولی‌بازی درآورده و شروع به هیاهو کردند. 

در واقع، آن‌ها با این توهم که در مورد حوادث داخلی ایران هیچ صحبتی نکرده، موضع‌گیری نکرده و به باور باطل خودشان هیچ ردپایی باقی نگذاشته‌اند کسی متوجه نقش‌آفرینی آن‌ها نمی‌شود. به همین دلیل وقتی واسطه ایران در دو نوبت از آن‌ها خواست تا خودشان را جمع کنند تاکید کردند که هیچ نقشی در تحریک حوادث داخلی ایران ندارند و هیچ مسئولیتی بر عهده آن‌ها نیست. اما چون خودشان می‌دانستند تا چه میزان خرابکاری کرده و جدیت ایران را هم متوجه شده بودند (شدت پیام ارسالی به نظر بی‌سابقه بوده است) بلافاصله از طرف امریکایی خواستند که از آن‌ها حمایت کند!!

در همین زمان بود که محمد بن سلمان و گروهی از مسئولان خانواده حاکم بر عربستان راهی مناطق خارج از ریاض شدند، چرا که حمله را قریب الوقوع می‌دانستند. با این حال همان زمان یک مقام بسیار بلندپایه نظامی عمانی به عنوان واسطه راهی یکی از شهرهای جنوبی کشور شد که اتاق عملیات در آنجا قرار داشت. او در حالی وارد ایران شد که یک مقام بلندپایه نظامی هم از اردن به ایران آمد! هر چند از محتوای این سفرها و دیدارها خبری منتشر نشد (یعنی دستکم در ایران کسی چیزی نگفت) اما در حقیقت آن‌ها حامل پیام عربستان و امارات بودند. 

اینکه رئیس جمهور می‌گوید: «برخی طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی عرب با واسطه پیام همکاری و تعامل می‌دهند اما در میدان عمل رفتار آن‌ها با گفتارشان متفاوت است.»! منظورش همین عربستان و امارات است. سعودی‌ها تعهد داده بودند که بساط مداخله را جمع کنند و اماراتی‌ها هم عذر برخی از لیدرهای آشوب را که در این کشور حضور داشتند خواسته و تا به این ترتیب حسن نیت خود به ایران را ثابت کنند. این اتفاقات در حالی می‌افتاد که در تهران باوجود اصرار افراد آگاه به رفتارهای بن زاید و بن سلمان، این عقیده وجود داشت که اجازه دهید تا عدم صدق آن‌ها در گذر زمان مشخص شود.

در حالی که پروژه آشوب‌سازی در ایران یک پروژه بسیار گران‌قیمت است و صهیونیست‌ها در کنار انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها نمی‌خواهند آن را از دست بدهند، برای آن 15 لایه مختلف ترسیم کرده و در هر لایه قرار بود در مدت زمان 3 تا 6 روز اتفاقات مختلفی روی دهد. به همین دلیل باوجود تعهد سعودی و امارات، از آنجایی که آن‌ها هیچ اراده‌ای از خود ندارند اجازه سکوت پیدا نکرده و به «نفاق» خود ادامه دادند. 

این موضوعی بود که سید ابراهیم رئیسی از آن‌ به عنوان «ریاکاری» یاد کرد. صحبت او مبنی بر اینکه این «ریاکاری» پشیمان کننده خواهد بود، یعنی آنکه ایران بر سر صحبت خود برای ادب کردن این طرف‌ها ایستاده است و بدون شک آن‌ها پیام را خواهند گرفت.

در حالی که پرژه به آشوب کشاندن ایران در حال حاضر لایه 13 خود را می‌گذراند و این پروژه از همان ابتدا برای دستگاه امنیتی کشور کاملاً فاش و آشکار بود (سیستم امنیتی به صورت کامل در طول دو دهه گذشته همه رفتارهای براندازانه و پروژه‌های آشوب سازی توسط کشورهای غربی به ویژه امریکایی‌ها را مطالعه و خروجی‌های خوبی از آن گرفته است) و از قبل می‌دانست قرار است دقیقاً چه اتفاقی روی دهد، صبر بسیار کرد، با حوصله رفتار نمود در نهایت نیز با عبور این پروژه از لایه 15 که در مورد آن پیش‌تر نوشته و تاکید کردیم که شامل ترور برخی مقامات و چهره‌ها خواهد بود، به پایان می‌رسد.

پیام‌های تهدیدآمیز، حمله نظامی، حمایت علنی از آشوب‌سازی در ایران توسط مقامات غربی و تلاش برای بازخورد گرفتن از نوع واکنش مقامات کشورمان به این طرف‌ها ثابت کرده که شکست خورده‌اند. یعنی پس از صحبت بایدن در مورد «آزاد کردن ایران» و پاسخ رئیس جمهور به اظهارات وی که با واکنش‌های عجولانه سران کاخ سفید همراه بود، مشخص شد که پروژه شکست خورده است، چه اینکه اگر امریکا به عنوان طراح و رژیم صهیونیستی، کشورهای اروپایی و برخی کشورهای عربی به عنوان مجری می‌دانستند که این مساله راه به جایی می‌برد، به هیچ عنوان صحبت‌های مالیخولیایی بایدن را تکذیب نمی‌کردند.


با این حال، وزیر امور خارجه عمان به تهران سفر کرده و بار دیگر با پیام آمده است. هنوز موفق به کشف متن پیامش نشده‌ام، اما اجازه بدهید در مورد سفر دو هیات بلندپایه نظامی و یک هیات بلندپایه سیاسی قطری به ایران هم چند خط بنویسم. از قرار معلوم، پس از آنکه قطری‌ها متوجه جدیت ایران در حمله به رژیم سعودی و امارات شدند، چنان وحشت‌زده شدند که در طول سه روز دو هیات نظامی بلندپایه را به شهر جنوبی گسیل کرده و یک هیات سیاسی را هم به تهران. قطری‌ها با این عنوان که آن‌ها بیش از 250 میلیارد دلار برای برگزاری جام جهانی هزینه کرده‌اند، خواستار آرامش ایران در این مقطع شدند.

طرف قطری حتی حاضر شد در برخی موارد جبران هم کند، اما شرط و شروطی که ایران برای این کار گذاشت به اندازه همه پروژه آشوب‌سازی صهیونیست‌ها و طرف غربی را که سرمایه‌گذاری عجیبی روی بازی‌های ایران در جام جهانی کرده بودند عصبانی کرد. قطر در مقابل عدم پاسخ ایران قرار شد تمام خواسته‌های ایران در جام جهانی را پذیرفته، اجازه کوچک‌ترین عرض اندام به مخالفان ایران در دوحه را ندهد و حتی اجازه حضور شبکه‌های فارسی زبان مخالف ایران هم در این کشور ندهد. این مساله باعث شد تا فوراً عذر تیم چند ده نفره سعودی اینترنشنال خواسته شود، نکته‌ای که نمک بر زخم آن‌ها پاشید.

مساله دوم، خواستن عذر خبرنگاران شبکه انگلیسی و ضدایرانی بی‌بی‌سی فارسی بود، آن‌ها قرار بود که جای سعودی اینترنشنال را بگیرند اما حقیقت آن بود که قطری‌ها به آن‌ها گفتند که اجازه نزدیک شدن به کمپ و هتل تیم ملی ایران را ندارند و از بی‌بی‌سی چند تیم خبرنگاری در دوحه حضور دارد و ظرفیت این کشور پر شده است. این مساله باعث گردید تا حضرات انگلیسی روغن ریخته شده را نذر الیزابت مقبور کنند و بگویند که «به دلیل مشکلات امنیتی در بازی‌های جام جهانی حضور پیدا نمی‌کنند» که در حقیقت به زعم باطل خودشان می‌خواستند که از قطری‌ها انتقام بگیرند.

اما اگر در قطر «ناامنی» و «مشکلات امنیتی» وجود داشت، تیم ملی انگلیس به همراه صدها خبرنگار دیگر انگلیسی راهی دوحه می‌شدند؟ متاسفانه تا این اندازه بلاهت در میان مسئولان بی‌بی‌سی فارسی وجود دارد و فکر می‌کنند که کشورهای دیگر دنیا بیکار هستند که مانند ایرانی‌ها به این شبکه خبری توجه کنند. اصولا قطری‌ها با داشتن چند بنگاه بزرگ رسانه‌ای توجهی به این مسائل ندارند. با این حال، قطری‌ها تا اینجای کار چند امتیار مهم و اساسی به ایران داده‌اند، اما این مساله باعث نخواهد شد تا ایران فراموش کند و ریاکاری اماراتی‌ها و سعودی‌ها را به بوته فراموشی بسپارد.

هزینه‌های هنگفتی که دشمنان ایران کردند، باعث بر باد رفتن سرمایه‌های آن‌ها شد. این سرمایه‌ها حالا از کف رفته است و در آینده آن‌ها ضررهای بیشتری می‌کنند. به عنوان مثال، فرانسه که فکر می‌کرد با جفتک‌انداختن می‌تواند امتیاز بیشتری از ایران در آینده بگیرد، با مصوبه ممنوعیت واردات خودرو توسط ایران مواجه شد یا شورای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که علیه ایران مصوبه گذراند با واکنش تند ایران در راه‌اندازی آبشارهای جدید سانتریفیوژه مواجه می‌شود، شمال عراق به توبره کشیده خواهد شد و در آینده نزدیک امریکایی‌ها از سوریه و عراق با اردنگ بیرون رانده می‌شوند.

امیر پوردستان روز قبل و در گفتگو با خبرگزاری فارس گفت: «ما باید یک واقعیت را بپذیریم و آن این است که بن سلمان تربیت شده آمریکایی‌ها است. فردی که در آمریکا درس خوانده و معلمان او افسران موساد بودند و یکی از عوامل اصلی موساد و آمریکا در منطقه است. ما از بن‌سلمان هیچ انتظاری نداریم که بخواهد کاری که ما به عنوان مجمع تقریب مذاهب اسلامی برای نزدیک شدن فرهنگی شیعه و سنی انجام می‌دهیم را انجام بدهد.»

همچنین گفت: «بن سلمان دشمنی خود را نشان داده است در حالی که سران قبلی عربستان علاقه‌مند بودند تا مقداری تنش‌زدایی کرده و ارتباطاتی برقرار کنند که شاهد بودیم در بسیاری از سطوح این کار انجام شد. نمونه آن تسهیلاتی بود که برای زوار ما ایجاد می‌کردند. اما، بن‌سلمان از ابتدای ورود خود نشان داده این مشی را نداشته و تلاش دارد با جمهوری اسلامی ایران تقابل کند. آن هم به علت جهت‌دهی است که از سوی صهیونیست‌های آمریکایی و اسرائیلی به او داده می‌شود.»

پوردستان ادامه داد: «خواسته آمریکا و رژیم صهیونیستی این است که همیشه بین ما و آن‌ها یک فاصله ای وجود داشته باشد و چه کسی بهتر از بن سلمان که بتواند این فاصله را ایجاد کند. بن‌سلمان اکنون یک فضای استبدادی را در کشور عربستان ایجاد کرده ولی در عین حال نیز گشایش‌هایی را به شیوه غربی در آنجا پیاده می‌کند. اما، نظام جمهوری اسلامی ایران با توجه به ظرفیت‌ها و قابلیت‌هایی که دارد هر چند بن‌سلمان از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی پشتیبانی می‌شود، ما از چنان اقتداری برخوردار هستیم که می توانیم اراده خود را در منطقه حاکم کنیم.»

او همچنین در مورد خویشتنداری ایران گفت: «به نظرم ما در این حادثه واقعاً خویشتن‌داری کردیم و خود من احساس می‌کردم جای آن دارد که عربستان سعودی در این فتنه‌ها از طریق نیروهای نیابتی و ظرفیت‌هایی که در منطقه وجود دارد یک سیلی محکمی بخورد. اما، به نظر من مسئولان ما مانند همیشه خویشتن داری کرده و بزرگواری کردند. اما، عربستان بداند که خویشتن‌داری هم بالاخره حدی دارد و اگر بخواهد اقدامات خصمانه خود را مقداری بیشتر کند قطعاً پاسخ ما به این اقدامات پشیمان کننده خواهد بود.»
 

معرفی سرجوخه جدید ارتش سرکوب رسانه‌ای عربستان



حساب کاربری «العهد الجدید» وابسته به مخالفان آل سعود نوشت: «سعود القحطانی» مشاور سابق دربار سلطنتی عربستان به وظیفه دیگری ماموریت یافته است. به گزارش عربی 21، حساب کاربری العهد الجدید در ادامه افزود:القحطانی خود را وقف مدیریت کارهای کثیف دیگری خواهد کرد و «حمود بن بداح المریخی» مشاور در امور دربار با رتبه وزیر جای او را در مدیریت ارتش‌های سایبری و کنترل و هدایت رسانه‌های سعودی خواهد گرفت. این حساب کاربری  قبلا اعلام کرده بود که اگرچه عربستان سعودی القحطانی را از تمام سمت‌هایش در دربار سلطنتی، امنیت سایبری و سایر موارد برکنار کرده است؛ اما او همچنان کارهای زیادی از جمله نظارت بر دستورالعمل‌های رسانه‌های محلی را انجام می‌دهد.

«سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان حمود المریخی را در پایان ماه مه گذشته با رتبه عالی به عنوان مشاور در امور دربار منصوب کرده بود. علیرغم حضور وی در دربار سلطنتی با رتبه عالی، رسانه‌های سعودی هرگز تصویر حمود المریخی را نشان نداده و بیوگرافی او را منتشر نکرده‌اند.

ملک سلمان، سعود القحطانی را در پی  مشارکت در قتل «جمال خاشقجی» روزنامه نگار  منتقد سعودی در سال 2018 از تمامی سمت‌هایش برکنار کرد؛ اما بعداً توسط دستگاه قضایی عربستان تبرئه شد. سعود القحطانی اقدام به کشتن سایر تبعیدیان سعودی در خارج از کشور کرد و برخی فعالان زن حقوق بشری را در زندان مخفی عربستان شکنجه کرد. القحطانی همچنین در عملیات‌های نظارتی و هک روزنامه نگاران سعودی و فعالان حقوق بشر شرکت داشته است.

قبل از قتل جمال خاشقجی ، القحطانی شخص نزدیک «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی بود و یکبار گفت که وی به دستور محمد بن سلمان عمل می‌کند. وی  مجری وفادار دستورات بن سلمان در زمینه استفاده از خشونت، در سطح داخلی و بین المللی است. سعود القحطانی علاوه بر مشارکت در ترور جمال خاشقجی به جنایت‌های دیگری مانند شکنجه و آزار جنسی «لجین الهذلول» فعال زن سعودی و همچنین تلاش برای ترور « سعدالجبری» مقام سابق سعودی در کانادا متهم است.

به گفته بسیاری از فعالان حقوق بشر عربستانی و کسانی که از زندان‌های رژیم سعودی آزاد شده‌اند، سعود القحطانی در بازجویی و شکنجه روحی و جسمی فعالان حقوق زن نقش زیادی دارد.همچنین القحطانی ارتش سایبری دولت سعودی را تأسیس کرد و کار موج‌سازی در فضای مجازی در راستای منافع ریاض را بر عهده داشت. ارتش مگس‌های الکترونیکی متشکل از چندین گروه هکر و برنامه نویس است که ماموریتشان جهت دهی به افکار عمومی طرفدار سیاست‌های ولیعهد سعودی است و 40 درصد از حساب‌های کاربری توئیتر در عربستان است.

سعود القحطانی یک کمپین برای سکوت منتقدان و ردیابی منتقدان و استقرار ارتشی از ترول‌ها که گاهی اوقات «مگس» نامیده می‌شوند، ایجاد کرد. اغلب مگس‌های الکترونیکی از زبان توهین آمیز برای بی‌اعتبار کردن مدافعان حقوق بشر و تحریف حقیقت برای پیشبرد دستور کار دولت استفاده می‌کنند. ارتش مگس‌های الکترونیکی از زمان پیوستن به دربار سلطنتی به یکی از بزرگترین شبکه جاسوسی و اطلاع‌رسانی در خاورمیانه تبدیل شده است. 

همچنین مگس‌های الکترونیکی سلاح مورد علاقه محمد بن سلمان در برابر رقبای داخلی او هستند. مگس‌های الکترونیکی با ایجاد یک کمپین آنلاین هماهنگ با همکاری طرفداران سعودی، برکناری « محمد بن نایف» ولیعهد سابق سعودی را توجیه کرد و وی را به استفاده از مواد مخدر متهم کردند. این کمپین همچنین به دنبال سرکوب کسانی است که به محمد بن سلمان وفاداری نشان نداده و از اقدامات وی از جمله جنگ علیه یمن و چشم‌انداز 2030 وی انتقاد کرده‌اند.