مقرهای گروه های برانداز مسلح ضد ایرانی در اربیل اقلیم کردستان عراق و کرکوک با چندین موشک و پهپاد، بار دیگر هدف قرار گرفت. روز سه شنبه در «التون کوبری» حد فاصل دو استان اربیل و کرکوک دو پهپاد انتحاری و یک موشک، قلعه تجزیه طلبان مسلح ضد ایرانی موسوم به حزب «آزادی کردستان» را هدف قرار دادند. برخی منابع عراقی می گویند ۴ موشک به این مقر اصابت کرده است.

همچنین گزارش هایی از حملات موشکی و پهپادی به مقرهای گروه های برانداز در «کویسنجق» و «دیگله» اربیل رسیده است. تشکیلات موسوم به «مبارزه با تروریسم» اقلیم کردستان عراق اعلام کرد که این حملات در التون کوبری، از سوی ایران انجام شده و مقر حزب «آزادی» را هدف قرار داده اما تلفات و خسارات آن هنوز نامشخص است. 

همزمان، سخنگوی نیروهای کرد تحت حمایت آمریکا در سوریه موسوم به «قسد» اعلام کرد، ترکیه دو پایگاه نیروهای قسد و ائتلاف بین المللی را در شمال الحسکه در شرق سوریه، زیر آتش گرفته است. یکشنبه شب نیز، حملات موشکی و پهپادی به چند مقر در اربیل کردستان عراق از جمله در «کویسنجق» و منطقه «جیژنیکا» در نزدیکی شهر اربیل و نیز مقری در سلیمانیه صورت گرفت.
 

در مقرهای چه می گذرد

تلاش برای ایجاد ناامنی در ایران، برنامه‌ای به درازای عمر انقلاب است، برنامه‌ای که در آن به نظر می‌رسد طرف‌های مختلفی که فکر می‌کنند قدرت ایران مانعی بر سر منافع و مطامع آنها است. آنها برای بازداشتن ایران از قدرت روزافزون و درگیر کردن آن تلاش‌های بی‌شماری کرده، می‌کنند و خواهند کرد. تحمیل هشت سال جنگ به کشور برای آن بود تا قدرت دفاعی و نظامی ایران را کم کرده و تسلیحاتی که توسط شاه خریداری شده بود، یا استفاده شده و یا مستهلک شود، اقتصاد ایران به ورطه نابودی کشیده شده و کشور از وجود نیروهایی که می‌توانستند تحولی مهم در کشور ایجاد کنند خالی و در نهایت نیز ایران برای بازسازی به قدرت‌های خارجی وابسته شود. این طرح‌ها هنوز هم ادامه دارد، فقط شکل، نوع و نحوه اجرای آن متفاوت شده است. 

یکی از شیوه‌هایی که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب در دستور کار اتاق‌های فکر سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی غربی قرار گرفت، سازماندهی گروه‌های مختلف مسلح در مناطق مختلف کشور بود که به‌نظر می‌رسد نیازی به توضیح در مورد آنها نیست. این گروه‌ها در طول دهه اول و دوم انقلاب از کشورهایی مانند مصر، کویت، پاکستان و ترکیه مدیریت شدند و در سال‌های بعد، اتاق هدایت آنها تغییر کرد. پس از اشغال عراق توسط ائتلاف امریکایی که کمک ایران در این مساله پررنگ بود، بخش بزرگی از اتاق عملیات علیه ایران به این کشور منتقل شد و امریکایی‌ها می‌خواستند به جای ایرانِ قبل از انقلاب، منطقه آسیای غربی را از بغداد مدیریت کنند. به همین دلیل طرح بزرگ‌ترین سفارتخانه خود را در بغداد ارائه کردند که قرار بود صدها کارمند در آن مشغول به کار شوند. 

اما حضور قوی و موثر ایران در بغداد و روی کار آمدن دوستان تهران در مرکز سیاسی عراق، این فرصت را از امریکایی‌ها گرفت، آنها که فکر می‌کردند می‌توانند در ساختارهای امنیتی عراق حضور پیدا کنند، این فرصت را نیافته و تلاش جدیدی را آغاز کردند.


متلاشی شدن پیکره گروهک تروریستی منافقین در عراق که امریکایی‌ها چتر حمایتی بزرگی را بر سر آنها کشیده بودند، یکی از مهترین ابزارهای آنها را از دستشان خارج کرد، بنابراین آنها در فکر ایجاد یک اتاق عملیات دیگر افتادند، این اتاق در شمال عراق و در قلمرو اشغالی خاندانِ نمک‌نشناس بارزانی قرار داشت که از دهه‌های گذشته در نوکری به رژیم صهیونیستی زبانزد خاص و عام بودند. مسعود بارزانی در سال 2009 زمینه حضور دائمی امریکایی‌ها را در شمال عراق با اهدای زمینی جهت ساخت پایگاهی دائمی فراهم کرد، پایگاهی که باید مهمترین مرکز رفت و آمد افسران اطلاعاتی کشورهای مختلف می‌شد و نشست‌های مختلف عملیاتی در آن برگزار می‌شد.

در این اتاق عملیات، از سال‌ها پیش اقدامات مختلفی صورت گرفته است. دستور کار اولیه پس از جمع کردن گروهک‌های تروریستی معاند به این شکل بود: 1) جمع‌آوری اطلاعات در داخل ایران و شناسایی دقیق مسیرهای رفت و آمد به عمق خاک کشور. یکی از مهمترین مسیرهایی که پیشنهاد شده بود، مسیری بود که کولبرها از آن رفت و آمد می‌کردند. جهت اطلاع باید گفت که در طول چند سال گذشته با رصد دقیق نیروهای امنیتی، آنها متوجه شدند که مسیر کولبرها، به مسیر اصلی تردد افراد و اعضای گروهک‌های معاند تبدیل شده است. تلاش برای شناسنامه‌دار کردن کولبرها و همچنین قانونی و مشخص کردن مسیرهای رفت و آمد آنها بخشی از سیاست کلی نظام برای مقابله با این مساله بود. حمایت گسترده رسانه‌های آن سوی آب از کولبرها نیز بخشی از تلاش آنها برای تحریک افکار عمومی کشور جهت باز نگه داشتن این مسیر حیاتی بود.

2) هدف دوم، جذب حداکثری اعضا برای روز مبادا بود. بیکاری گسترده جوانان در بخش‌های غربی به همراه جمعیت بسیار زیاد جوانان که ناشی از متولدین دهه‌های 60 و 70 بود، زمینه مناسبی را برای جذب نیروهای جوان و سرخورده به این گروهک‌ها باز کرد. در این میان دولت تلاش کرد تا رونق اقتصادی را به مناطق غربی کشور بازگرداند. تلاش‌ها در یان زمینه را اگر شد و مانعی نبود در روزهای آینده حتما قلمی خواهیم کرد. اما عجالتا خدمت شما عرض کنم تلاش‌های اتاق عملیات اربیل پس از ظهور و بروز داعش خود را به شکل عجیبی نشان داد. هنگامی که داعش در عراق به سمت مرزهای غربی کشور ما می‌آمد اما با قدرت سلاح ارتش مقابل آن ایستاد، صدها نفر در این‌سوی مرز منتظر بودند تا داعش خود را به مرز رسانده و به عضویت آن در بیایند. هدف اصلی داعش از ورود به ایران، اشغال نفت‌شهر و ورود به شهر قصرشیرین و برخی مناطق روستایی دیگر بود تا آن را به‌عنوان سرپلی جهت فعالیت‌های بعدی خود تبدیل کند. 

این روزها سپاه پاسداران در حال کوبیدن شمال عراق است و مدام به بارزانی‌ها و دولت عراق در مورد حضور گروهک‌های تروریستی در شمال این کشور هشدار می‌دهد. اما بیش از چهار سال پیش در یک گزارش دو قسمتی به موضوع فعالیت یک اتاق عملیات ضدایرانی در شمال عراق اشاره کرده و حتی مختصات و ماموریت‌های محوله را هم مورد اشاره قرار دادم. این مطالب بیش از چهار سال پیش نگاشته شده و این روزها بازخوانی آن شاید جالب باشد. 

ما آن روزها، این روزها را می‌دیدیم، نه علم غیب داشتیم و نه کسی چیزی گفته بود. شواهد و قرائن، نیات و اهداف، راهکارها و راهبردها، حضور و رفت و آمدها و خلاصه خیلی از مسائل دیگر را بررسی کردیم و به این نتایجی رسیدیم که امروز ناچار هستیم برای جلوگیری از فعالیت تروریست‌ها، عناصر تکفیری و جدایی‌طلب، داعشی‌ها و عوامل بیگانه از قدرت سخت بهره بگیریم. تا زمانی که امریکا در این منطقه حضور دارد و رژیم صهیونیستی نقش‌‌آفرینی می‌کند جنگ در این مناطق ادامه پیدا خواهد کرد. /جعفری
 

کردها کیستند؟

اصطلاح «کُرد» که در ادبیات سیاسی صدسال اخیر به عنوان یک گروه قومی شناخته‌شده به یک گروه زبانی از زبان‌های محلی اشاره می‌کند که از جغرافیایی از غرب ایران تا جنوب و شرق ترکیه و شمال عراق و شرق سوریه گسترده شده است و البته در سایر مناطق از مصر و اردن تا آسیای مرکزی و قفقاز و خراسان و... نیز حضور دارد، یک زنجیره گویشی در شاخه زبان‌های ایرانی-غربی است که با زبان‌های فارسی، بلوچی و لری خویشاوندی دارد. در واقع برخلاف باور رایج این زنجیره گویشی یک زبان واحد نیست و زبان‌های مستقل سورانی، کرمانجی، زازاکی، گورانی، کلهری، پهلوی، لکی و... مجموعاً کُردی نامیده می‌شوند؛ به‌شکلی که گویشوران ایرانی گویش کردهای عراق را تقریباً متوجه نمی‌شوند.

در واقع مفهوم کُرد تا پیش از دوران معاصر در ادبیات زبان فارسی به شیوه زندگی کوه‌نشینی و رمه‌گردانی اشاره داشت و نه یک گروه فرهنگی و زبانی خاص. کُردها از اقوام اصیل ایرانی هستند و کاربرد زبان‌های کُردی در ایران در عرصه‌های عمومی چون رادیو و تلویزیون و کتاب و موسیقی همواره آزاد بوده، درحالی‌که استفاده از این زبان‌ها در نهادهای عمومی و رسانه‌های ترکیه تا چند دهه پیش جرم بود و در عراق نیز بارها مورد کشتار و سرکوب قرار گرفته‌اند و از زمان تاسیس کشور عراق تا پیش از سقوط حکومت صدام حسین، سهمی از آزادی‌های فرهنگی و قدرت سیاسی نداشتند.

اکثریت کردهای ایران و عراق و ترکیه و سوریه به ترتیب سنی، شیعه، علوی و یارسان هستند، اما اقلیت‌های ایزدی، یهودی، مسیحی و مزدیسنی نیز در میان آن‌ها حضور دارند و البته بسیاری از کردها پیرو فرقه‌های صوفی سنی یا شیعه هستند و شیوخ صوفی نفوذ گسترده‌ای در میان کردهای این منطقه دارند.  

کردهای ایرانی در طول تاریخ، هیچ‌گاه جدا از هویت ایرانی نبوده‌اند و هیچ محدودیت قومی و زبانی در مورد آنها اعمال نشده است و مشارکت جدی آنها در سیاست، فرهنگ، ادبیات و هنر در ایران، شاهد این ماجراست. اما بهره‌برداری سیاسی قدرت‌های خارجی و قدرت‌خواهی نخبگان محلی در دوران معاصر، موجب مشکلاتی شده است. 


نخستین بهره‌برداری‌های سیاسی از ایلات کُرد در دوران جنگ جهانی اول، توسط امپراتوری عثمانی رخ داد، اما بیش از آنکه رنگ و بوی قومی داشته باشد، برخاسته از مسائل مذهبی و در راستای سیاست اتحاد اسلام خلافت عثمانی بود و با تحریک اسماعیل‌آقا سیمیتقو و ایلات جیلو آشوب‌های محلی در آذربایجان غربی ایجاد شد. مفهوم کُرد تا پیش از دوران معاصر در ادبیات زبان فارسی به شیوه زندگی کوه‌نشینی و رمه‌گردانی اشاره داشت و با ظهور ادبیات مارکسیستی

و تحت تاثیر تئوری حق تعیین سرنوشت خلق‌های لنین به این گروه زبانی و فرهنگی اطلاق شد و نخستین بهره‌برداری قومی در قلمرو ایران نیز در جریان اشغال ایران توسط متفقین روی داد. اتحاد جماهیر شوروی به رهبری استالین برخلاف توافق تهران میان سران متفقین مایل به ترک شمال ایران پس از پایان جنگ نبود و با تشکیل جمهوری فرقه دموکرات در تبریز به رهبری سیدجعفر پیشه‌وری و جمهوری مهاباد به رهبری قاضی محمد، رویای تسلط بر شمال غربی ایران را پی گرفت. 
 

حزب دموکرات کردستان ایران

یکی از اصلی‌ترین گروه‌هایی که در روزهای اخیر مقرهای حزبی‌‌اش تحت حملات موشک‌های ایران قرار گرفته است، حزب دموکرات کردستان ایران است. این گروه سابقه خود را به حزب دموکرات کردستان به رهبری قاضی محمد می‌رساند؛ گروهی که نطفه‌اش با دستور مستقیم استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بسته شد. در شهریور ۱۳۲۴ قاضی محمد و عده‌ای دیگر از بزرگان محلی، برای ملاقات سرکنسول شوروی به تبریز دعوت شدند و بلافاصله به باکو فرستاده شدند و در آن‌جا با میرجعفر باقراف، نخست‌وزیر جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان دیدار کردند.

باقراف با توضیح اهمیت حکومت دست‌نشانده در تبریز و فرقه دموکرات آذربایجان تأکید کرد که کُردها نیز باید همین کار را انجام دهند. در بازگشت از این سفر، فرقه دموکرات کردستان تاسیس شد و درحالی‌که شمال غربی ایران در اشغال ارتش سرخ شوروی بود، تحت هدایت و حمایت آنها حکومت دست‌نشانده تبریز و مهاباد تشکیل شد. تشکیل این حزب و حکومت دست‌نشانده در تبریز و مهاباد ماه‌ها قبل در پولیت بورو حزب در مسکو تصویب شده بود و استالین اجرای آن را به رفیق باقراف ابلاغ کرده بود.

با خروج ارتش سرخ شوروی، ارتش ایران در ۱۶ آذر ۱۳۲۵ وارد مهاباد شد و نخستین رهبر حزب دموکرات و رئیس‌جمهور وقت جمهوری مهاباد، قاضی محمد در میدان مرکزی شهر مهاباد به دار آویخته شد. بقایای حزب دموکرات کردستان در دهه‌های بعد به عراق انتقال یافت و عبدالرحمان قاسملو، رهبر شاخص این سال‌ها بارها با صدام حسین در سرکوب کُردهای عراق همکاری کرد. به دنبال سقوط حکومت پهلوی در پی انقلاب اسلامی ایران، در بهمن‌ماه ۱۳۵۷ و پیش از روی کار آمدن دولت موقت، حزب دموکرات کردستان به رهبری عبدالرحمان قاسملو، فعالیت آشکار خود را از سر گرفت.

سیاست و مشی عبدالرحمان قاسملو در وابستگی به حکومت بعثی عراق و اصرار بر جنگ مسلحانه موجب شد تا غنی بلوریان از بنیان‌گذاران و رهبران حزب دموکرات کردستان و از یاران قاضی محمد و مصطفی بارزانی، فاروق کیخسروی، فوزیه قاضی نوه قاضی محمد، رحیم سیف‌قاضی از خانواده قاضی محمد، احمد عزیزی، محمدامین شیخ‌الاسلامی مُکری متخلص به هیمن شاعر مشهور کُرد از این حزب جدا شوند. حزب دموکرات کردستان همراه سازمان مجاهدین خلق در حمله عراق به ایران مشارکت کردند و نهایتا عبدالرحمان قاسملو رهبر این گروه در سال 1368 در وین پایتخت اتریش در یک ترور کشته شد. 

صادق شرفکندی، دبیرکل بعدی این گروه نیز در سال 1371 در رستوران میکونوس برلین آلمان ترور شد. آلمان مدعی شد که عوامل مرتبط با ایران مسئول این ترور هستند؛ موضوعی که در کنار سایر موضوعات به چالشی بزرگ در روابط ایران و اروپا بدل شد و با فراخواندن همه سفیران اروپایی از تهران و سفیران ایران از اروپا به اوج خود رسید و اگر معجزه دوم خرداد 1376 نبود، می‌توانست چالشی جدی برای موقعیت بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران باشد.

این گروه در سال 1385 پس از انتخاب مصطفی هجری، به دبیرکلی دچار انشعاب شد و شاخه اصلی با عنوان حزب دموکرات کردستان ایران (حدکا) با دبیرکلی مصطفی هجری و حزب دموکرات کردستان (حدک) به ترتیب با دبیرکلی مصطفی حسن‌زاده و خالد عزیزی تا دوماه پیش به فعالیت ادامه دادند. دوماه پیش حدک و حدکا مجدداً با نام حدکا متحد شدند و مصطفی هجری دبیرکل و خالد عزیزی معاون او شد. این در حالی است که به گزارش المانیتور، این گروهک‌ها اکنون سایه‌ای از وجود اولیه خود هستند و به جای چندهزار نیرو، فقط چندصدنفر جنگجو در اختیار دارند و شکاف‌های درونی عمیق‌تر شده و امروز دو حزب کومله وجود دارد و تا حدود چند هفته، حزب دموکرات نیز دو شاخه بود. 

نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در ۱۷ شهریور سال ۱۳۹۷ با هفت موشک کوتاه‌برد زمین به زمین فاتح ۱۱۰ مقر فرماندهی حزب دموکرات کردستان (حدک) را که اهالی به آن، «قلعه دموکرات» می‌گویند هدف قرار داد؛ این مقر در نزدیکی شهر کوی سنجیق (کویه) استان اربیل قرار دارد. در این حمله 17 عضو این گروه کشته شدند که شش نفر آنها عضو کمیته رهبری بودند، همچنین بیش از ۴۰ نفر نیز از اعضای این گروه زخمی شدند. 

این حمله در پاسخ به حمله مسلحانه این گروه در تیر ۱۳۹۷ به پاسگاه مرزی قرارگاه حمزه سیدالشهدا نیروی زمینی سپاه در منطقه مریوان در استان کردستان صورت گرفت که به کشته‌شدن ۱۰ نفر از مرزبانان منجر شده بود. حدکا به ترور و کشتار نیروهای نظامی و غیرنظامی فراوان به‌ویژه کردهای شیعه و سنی که با جمهوری اسلامی ایران همکاری کرده‌اند، متهم است. این گروه در سرکوب کردهای عراق نیز با رژیم صدام همکاری کرده است.  

پژاک

حزب کارگران کردستان ترکیه (PKK) گروه جدایی‌طلب در ترکیه که در سال 1378 تاسیس شد، براساس نظریه «کنفدرالیسم دموکراتیک» رهبرش عبدالله اوجالان، مدعی ایجاد «کنفدرالیسم جوامع کردستان» است که در آن کردها پس از جدایی از ترکیه و ایران و عراق و سوریه خواهند توانست در یک کنفدرالیسم ضمن حفظ استقلال از هم، یک واحد سیاسی جدید را تاسیس کنند. هر چند PKK در سال 2002 با انحلال خود اعلام نمود که نامش را به «کنگره آزادی و دموکراسی کردستان» تغییر داده و فقط به دنبال حقوق فرهنگی و زبانی کردها و ایجاد نوعی از خودگردانی در چارچوب مرزهای ترکیه است، اما سیاست ایجاد احزاب اقماری و نیابتی‌اش در مناطق کردنشین ایران و سوریه چیز دیگری می‌گوید.

«حزب اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه» (PYD) در سوریه و حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) برای مناطق کردنشین ایران و حزب چاره‌یابی دموکراتیک کردستان (PÇDK) در عراق سه گروه نیابتی این حزب در سایر کشورها هستند. با وجود آنکه آمریکا و اتحادیه اروپا PKK و گروه‌های اقماری‌‌اش را گروه‌هایی تروریستی قلمداد می‌کنند اما PYD با حمایت آمریکا توانسته بر بخشی از خاک سوریه مسلط شود. 

پژاک ادعا می‌کند که پرنفوذترین گروه در میان گروه‌های مخالف کُرد ایرانی است و «هزاران» جنگجو در اختیار دارد و قدرت این را دارد که حقوق اکراد را بازستاند، اما در تابستان سال 1390 پس از یک حمله از سوی ارتش ایران با دادن صدها کشته مجبور به عقب‌نشینی به سمت کوه‌های صعب‌العبور قندیل شد؛ جایی که تحت سلطه برادر بزرگتر PKK است.

سایر گروه‌های رقیب، پژاک را دست‌نشانده می‌خوانند و پژاک در پاسخ، هر گونه رابطه رسمی با پ‌ک‌ک را انکار می‌کند، اما عبدالله اوجالان را رهبر خود می‌داند! به همین خاطر است که عبدالله مهتدی، رهبر گروهک کومله می‌گوید: «آنان (پژاک) یک حزب کِرد ایرانی نیستند. آنان محصولی از PKK (ترکیه) هستند». PKK با این سیاست خود توانسته صدها کرد سوری و ایرانی و عراقی را به عنوان جنگجو به استخدام خود دربیاورد و اکنون در کوهستان قندیل دست‌کم چهارهزار جنگجو و به ادعای خودش بیست هزار جنگجوی آماده برای مبارزه دارد.

به گفته محمد حاجی‌محمود، دبیر کل حزب سوسیالیست دموکرات کردستان عراق، کوهستان قندیل در سال 1992 توسط اتحادیه میهنی کردستان عراق و حزب دموکرات کردستان عراق در اختیار PKK قرار گرفت تا این گروه بتواند خارج از مرزهای ترکیه با امنیت بیشتری به فعالیت بپردازد؛ جایی که اکنون بیش از ایران، ترکیه بارها به حضور تروریست‌ها در آن منطقه به دولت عراق اعتراض کرده و با حمله نظامی برای پاکسازی آن تلاش کرده است.  

مؤسسه «واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک» (WINEP) و پژوهشگران مستقل دیگر، پژاک و PKK را به قاچاق سازمان‌یافته بین‌المللی موادمخدر متهم کرده‌اند. این گروه نیز به ترور ده‌ها تن از سربازان و درجه‌داران مرزبانی جمهوری اسلامی ایران و افراد نظامی و غیرنظامی دیگر متهم است و توسط آمریکا، ترکیه، ایران و ژاپن به عنوان گروه تروریستی شناخته شده است. آمریکا با وجود اینکه این گروه را در لیست گروه‌های تروریستی قرار داده، اما در سال 2004 میزبان حاجی احمدی، دبیرکل پژاک در واشنگتن بود و به گفته حاجی‌احمدی او در این سفر با مقامات آمریکایی برای مبارزه با جمهوری اسلامی ایران دیدار کرد و شواهد نشان می‌دهد که در جلب حمایت مالی و نظامی آنها موفق نیز بوده است. 
 

کومله

«حزب کومله کردستان ایران» یک سازمان کمونیستی بود که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و حتی پیش از تشکیل جمهوری اسلامی، به مخالفت مسلحانه با نظام سیاسی جدید برخاست و ضمن درگیری با نظام جدید، با حزب دموکرات کردستان به رهبری قاسملو نیز وارد درگیری‌های خونین شد. کومله که پس از مدتی به همراه بازماندگان گروهک پیکار و چند گروه کمونیستی کوچک دیگر، حزب کمونیست ایران را تشکیل داد، از تندروترین مخالفان جمهوری اسلامی ایران بوده که عملیات‌های تروریستی خونباری را در طول فعالیت خود مرتکب شد.

کومله نیز مانند حدکا پس از آغاز جنگ تحمیلی به همکاری با حکومت صدام حسین روی آورد و در خاک عراق مستقر شد و در سرکوب کردهای عراق نیز با صدام همکاری کرد. این حزب نیز در سال‌های اخیر به دو گروه منشعب شد که مقر نظامی شاخه اصلی با رهبری عبدالله مهتدی، در روستای زرگویه جنوب شهر سلیمانیه مستقر است و مقر شاخه دیگر به رهبری ایلخانی‌زاده، در هلگورد کوهستان قندیل واقع شده است. 

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران به‌تازگی اعلام کرد گروه تروریستی را که توسط اسرائیل برای انهدام تاسیسات هسته‌ای اصفهان آموزش دیده بودند، دستگیر کرده است؛ سپاه در اطلاعیه خود در مورد حملات اخیر انگشت اتهام را به سوی کومله نشانه رفت و نوشت: «یکی از بزرگ‌ترین دسیسه‌های خرابکاری گروه کومله در تاسیسات هسته‌ای خنثی شده است.» ارتباط با اسرائیل و تلاش برای اقدام تروریستی با هدایت موساد از خطوط قرمز ایران در فعالیت این گروه‌ها بوده است.


حزب آزادی کردستان (پاک)

حزب آزادی کردستان به اختصار پاک (به کردی: پارتی ئازادیی کردستان) یک گروه تجزیه‌طلب و راستگرای افراطی است که خواهان جدایی کردستان ایران و تشکیل کشور کردستان است. پاک در سال 1370 برای تجزیه کردستان ایران تاسیس شد و معتقد به توسل به خشونت است. آنها معتقدند که اصلاً نژاد ایرانی ندارند و خاک آنها اشغال شده‌است. حسین یزدان‌پناه رهبر این گروه تا زمان سقوط رژیم صدام، در خدمت سازمان اطلاعات حزب بعث عراق (استخبارات) بود. گفته می‌شود مسعود بارزانی با هدف تاثیرگذاری بر کردهای ایران این گروهک را تاسیس کرده است. 

این گروه بارها دست به خشونت، کشتار و حمله زده که از جمله اقدامات خشونت‌آمیز این گروه می‌توان به «حمله به خودروی حشمت‌الله فلاحت‌پیشه نماینده اسلام‌آباد و قتل دو نفر از همراهان وی»، «حمله به کلانتری سنندج در سال ۲۰۱۶»، «حمله به کلانتری بوکان» و «حمله به واحدهای ارتش در سنندج» اشاره کرد. 

پاک در ژوئیه ۲۰۱۶ اعلام کرد که بسته‌های بین‌المللی به آن‌ها کمک خواهد کرد تا «نفوذ ایران در منطقه» را متوقف کنند. این گروه مستقیماً از عربستان سعودی درخواست کمک کرده و طبق تحلیل‌های استراتفور ممکن است درخواست کمک آنها از سوی عربستان پذیرفته شده‌باشد. در سپتامبر ۲۰۱۶، پاک اعلام کرد که آموزش نظامی، سلاح و مواد منفجره از ایالات‌متحده دریافت کرده‌است. مقر نظامی این گروه در پردی و شراوه در جاده میان اربیل و کرکوک، یکی از اهداف حملات موشکی و پهپادی سپاه در روزهای اخیر بوده و به اعتراف رهبر این گروه، تعدادی از اعضای موثر آن در این حملات کشته شده‌اند. 
 

چرا حالا؟

اما پرسش اینجاست چرا پس از گذشت دو دهه از سقوط حکومت صدام حسین در عراق و روی کار آمدن دولت‌هایی که متحد و دوست ایران بوده‌اند، ایران برای برچیدن مقرهای نظامی این گروه‌ها اقدام نکرده است. مرگ مهسا امینی دختر سقزی که توسط گشت ارشاد در تهران دستگیر شده بود با واکنش این گروه‌ها برای گسترش فعالیت روبه‌رو شد و بنا بر مواضع رسمی این گروه‌ها، آنها در اعتراضات اخیر در شهرهای کردنشین ایران حضور داشته و اقدام به عملیات کرده‌اند، اما موج محکومیت جهانی و همدردی ملی در مرگ مهسا امینی موجب شده تا این گروه‌ها بتوانند با ادعای مرگ افراد غیرنظامی حاضر در مقرهایشان مشروعیت حمله ایران به مواضع‌شان را را زیر سوال ببرند و ضمن سوءاستفاده از مرگ مهسا امینی، موج اعتراضات را به نفوذ خود نسبت بدهند.

در واقع می‌توان نتیجه گرفت، حملات کنونی به مواضع این گروه‌های تروریستی بسیار دیر و در زمانی بد صورت گرفته و در حالی که اکثر این گروه‌ها از سوی نهادهای حقوق بشری و حتی کشورهای اروپایی و آمریکا به عنوان گروه تروریستی شناخته شده‌اند، موقعیت کنونی موجب بهره‌برداری تبلیغاتی آنها در رسانه‌های بین‌المللی شده است. 

ایران برای برچیدن پایگاه اشرف، متعلق به سازمان مجاهدین خلق که اقدامات تروریستی و سیاسی گسترده‌تری علیه ایران داشت، نه با اقدام نظامی که با شدت عمل سیاسی و از ابتدای سقوط حکومت صدام حسین اقدام کرد و با وجود تسلط نظامی و امنیتی و سیاسی آمریکایی‌ها در سال‌های ابتدایی در عراق، موفق شد پایگاه نظامی این گروه را تعطیل و اعضای آن را از همسایگی ایران اخراج کند؛ آلبانی تنها کشوری بود که با لابی‌گری آمریکایی‌ها حاضر شد اعضای این گروه را در خاک خود بپذیرد؛ گروهی که تا سال‌ها در لیست سازمان‌های تروریستی اتحادیه اروپا و آمریکا حضور داشت.

سازمان مجاهدین خلق در مقایسه با این گروه‌ها از ارتباطات سیاسی بین‌المللی بیشتری برخوردار بودند و حمایت عربستان سعودی و جناح محافظه‌کار آمریکا و اسرائیل و برخی سرویس‌های امنیتی غربی را با خود دارند. این گروه در شکل‌گیری پرونده ادعایی غرب مبنی بر تلاش جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای نقش جدی و فعالی داشت و اسناد ادعایی این سازمان که احتمالاً از طریق سرویس‌های جاسوسی اسرائیل و آمریکا در اختیار آنها قرار گرفته بود، مبنای نخستین ادعاهای سازمان بین‌المللی انرژی اتمی علیه ایران شد.

موفقیت ایران در اخراج سازمان مجاهدین خلق از عراق با این توان و حمایت، ابهام در عدم اقدام جدی برای تعطیلی و برچیدن مقرهای نظامی گروه‌های کُردی در شمال عراق را بیشتر می‌کند. ایران طی این دو دهه، توان و زمان کافی برای برچیدن این پایگاه‌ها را داشته است. به‌ویژه که این گروه‌ها از حامی و لابی بین‌المللی چندانی نیز برخوردار نیستند و اعتراض مشروع ایران برای اخراج آنها نمی‌توانست با اعتراض و کارشکنی چندانی روبه‌رو شود. «عبدالله مهتدی»، سرکرده گروهک تروریستی تجزیه‌طلب «کومله» 8 مهر 1401 در واکنش به حملات موشکی ایران علیه مقر این گروه اعلام کرده که دولت اقلیم کردستان عراق، هیچ‌گاه از آن‌ها درخواستی مبنی بر تخلیه مقرشان نداشته است.

اگر گفته مهتدی درست باشد به نظر می‌رسد دولت اقلیم کردستان عراق هیچ‌گاه پیامی از ایران برای تخلیه این مقرها به این گروه منتقل نکرده است؟ آیا ایران هیچ‌گاه رسماً چنین درخواستی از دولت عراق نکرده است؟ یا دولت عراق به درخواست‌های رسمی ایران در چنین موضوع پراهمیتی بی اعتنایی کرده است؟


۱۲ مهرماه ۱۴۰۰ سعید خطیب‌زاده، سخنگوی سابق وزارت امور خارجه، درباره اقدامات نظامی ایران علیه برخی گروهک‌های تروریستی در منطقه کردستان عراق گفته بود: «ایران در قبال برخی اقدامات گروهک‌های تروریستی ورشکسته‌ای که در اقلیم کردستان علیه ملت ایران و جمهوری اسلامی ایران عملیات می‌کردند، صبر راهبردی همراه با درایت نیروهای نظامی و دستگاه‌ دیپلماسی داشتند که این در مسیر حل‌وفصل باشد.

پیام قاطعی که ایران به دوستان خود در دولت عراق و اقلیم کردستان ارسال کرده، این است که این مسیر و اقدامات تروریستی دیگر نمی‌تواند ادامه یابد. نمی‌شود در مرزهای اقلیم کردستان عراق و در عراق، شاهد حضور پایگاه‌های نظامی توسط گروهک‌های تروریستی ضدایران باشیم. نمی‌توانیم شاهد برقراری پایگاه‌های نظامی باشیم که در آنها گروهک‌های تروریستی برای حمله به ایران، مورد تعلیم و تربیت نظامی قرار می‌گیرند.

این نه‌تنها با حسن همجواری مغایرت دارد، بلکه مخالف اصول بین‌الملل است. ایران بیش از این نمی‌تواند صبر کند، به دوستان در دولت مرکزی عراق و اقلیم کردستان گفته شده که این اقدامات به‌هیچ‌وجه از سوی ایران دیگر قابل تحمل نیست و اینها باید خلع سلاح شده و این پایگاه‌ها برچیده شوند.»

بررسی روند برخورد ایران با این گروه‌ها نشان می‌دهد که این برخوردها هیچ‌گاه آنچنان قاطع و جدی نبوده که منجر به ضربه جدی و انحلال و سقوط آنها شود. برخوردهای نظامی پیشین محدود بوده و به‌هیچ‌وجه مستمر و گسترده نبود و در شدیدترین آنها، گروه حدک مورد هدف قرار گرفت که در اوج ضعف و ناتوانی بود و گروه رقیبش، حدکا اقدامات مسلحانه جدی‌تری انجام داده و در چند سال اخیر، برنامه احیای جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی را کلید زده بود.

در مجموع، حدکا ناتوان‌ترین این گروه‌هاست که دست‌کم در ادعا خود را فدرالیست و نه تجزیه‌طلب معرفی می‌کنند و پژاک و پاک دو گروه دیگر، تندترین مواضع را علیه تمامیت ارضی ایران دارند و رسماً مدافع تجزیه ایران هستند و اقدامات نظامی آنها نیز بیش از حدکاست. کومله نیز از ارتباطات بین‌المللی بیشتری برخوردار است و نشانه‌هایی از حمایت اسرائیل از کومله و حزب پاک نیز وجود دارد.

اردیبهشت 1401 تلویزیون N. R. T اقلیم کردستان عراق اعلام کرد هیات امنیتی بلندپایه حکومت اقلیم کردستان عراق، متشکل از اتحادیه میهنی کردستان عراق و حزب دموکرات کردستان عراق در تهران، در مورد فعالیت این گروه‌ها با ایران به توافق رسیده است. براساس این گزارش دو طرف درباره عدم حضور این گروه‌ها در مرز با ایران به توافق رسیده‌اند، اما درباره درخواست طرف ایرانی مبنی بر خلع سلاح و حضور آنها به عنوان پناهنده سیاسی در اقلیم کردستان فقط گفت‌وگو شده و توافق روشنی صورت نگرفته است. 

سال 1393 ناظم دباغ، نماینده حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق در تهران در گفت‌وگو با مجله همشهری جوان مدعی شده است: «ما در کردستان پادگان کومله و دموکرات و تشکیلات دیگر داریم. در مرز ایران هم که پ‌ک‌ک و پژاک را داریم. ما با ایران و همه کرد‌ها توافق کرده‌ایم که نه آنها از زمین‌های ما به ایران حمله کنند و نه ایران از زمین‌های ما برای حمله نظامی علیه آنها استفاده کند. حضور آقای سلیمانی به عنوان نماینده ایران سبب شد که این توافق صورت بگیرد. اگر صداقتی در کار نباشد، با یک نارنجک در دفتر این دو تشکیلات، همه توافقات به هم می‌ریزد و این به لطف سیاست ایرانی‌هاست که اتفاق نمی‌افتد.»

هر چند این ادعای دباغ موارد نقض بسیاری دارد، با این حال به نظر می‌رسد همانگونه که خطیب‌زاده، سخنگوی سابق وزارت امور خارجه در 12 مهر 1400 وعده داده بود «صبر راهبردی ایران درباره این گروهک‌های تروریستی ورشکسته تمام شده است.»/داوود دشتبانی