ادامه سرقت ژنوم ایرانی ها با استفاده از براندازان
فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» اگر چه در فرم سینمایی خود دارای اشکالات بسیاری است و از ساختار و ساختمان ضعیف سینمایی برخوردار است؛ اما با این همه از نظر محتوا و کارکرد رسانهای، اثری «ضد امنیت ملی» محسوب میشود که به بهترین صورت ممکن توانسته به تکرار همان دیالوگهای «گلشیفته فراهانی» و «بهرام رادان» و برخی دیگر از سلبریتیهای سینمایی در سال ۱۳۹۳ بپردازد. یعنی همان ترغیب برای ارسال ژن که به اسم درمان می رود اما در ترورهای بیولوژیکی استفاده می شود! همزمان امریکا با توسل به چهره های سینمایی اش براندازان را ترغیب به ارسال موی خود یعنی همان ژنوم ایرانی می کنند.
گزارشهایی در سال 1393 در مورد سرقت ژنوم ایرانیها در رسانهها پخش شد که امریکاییها با یک برنامهریزی به اسم نجات انسانها میخواهند ژنوم ایرانیها را جمعآوری کنند. ترور پیولوژیکی با استفاده از سلبریتیها در حالی رخ دادن بوده و هست و در تمام این سالها کسی به آن توجهی نکرده است اما بدتر آنکه آنها با توجه به وضعیت آشفته پاییز گذشته براندازان و مخالفان جمهوری اسلامی را نیز برای این کار به خط کرده اند...
سایت مشرق در 25آذر1393 در گزارش نوشت: اخیرا در فضای شبکههای ارتباطی مجازی کلیپ ضبط شده مشهوری دست به دست میشود که در آن مجموعهای از بازیگران از مردم تقاضا میکنند با کمک چند گوشپاککن (سواپ) ارسالی از مکانی نامعلوم، نمونهای از سلولهای دهانی خود را با هدف «نجات بیماران سرطانی» به بانک ژن جهانی هدیه کنند.
در این کلیپ که رهبر آن «گلشیفته فراهانی» است با ناراحتی از سهم کم نمونههای ایرانی در بانک جهانی ژن یاد میشود و این موضوع با این برچسب که ایرانیها علاقهای به نجات دادن جان بیماران ایرانی و خارجی ندارند، تقبیح میشود. حرف اصلی کلیپ یاد شده این است که برای «نجات بیماران لوسمی و سرطانی» جهان نیازمند اهدای نمونه سلولی ایرانیان است! فضای کلیپ بشدت احساسی است و در انتهای آن آدرس «بانک جهانی اهداکنندگان نمونه مغز استخوان» و مجموعه بانکهای ژن کشورهای اروپایی و آمریکا بیان میشود.
اما اصل ماجرا چیست؟
سالهاست مجموعهای از کشورهای پیشرفته، در قالب «ژن بانک» به جمعآوری نمونههای زیستی و ژنتیکی ملتها و کشورهای مختلف مشغول هستند اما در کشورهای توسعهیافته به واسطه قوانین «حقوقی و اخلاقی»، صیانت از اطلاعات زیستی و ژنتیکی از اهمیتی فوقالعاده و استراتژیک برخوردار است چرا که با دزدی اطلاعات بومی و ملی دیگران میتوان مهندسی نسلها را در دست گرفت.سال ۱۳۸۶ یکی از سرداران نظامی در حاشیه سمینار بمبهای شیمیایی علیه ایران گفت: «آمریکا با کمک اسرائیل درصدد تشکیل بانک ژنتیکی و مولکولی اقوام و ملیتهای جهان برای ساخت سلاحهایی غیرمتعارف است. این کار با اهداف انساندوستانه انجام نمیشود بلکه آنها دنبال ساخت سلاحی هستند که بتوانند هنگام بهکارگیری در یک محدوده جغرافیایی، اقوام خاصی که در آن منطقه زندگی میکنند را از بین ببرند».
سال ۲۰۰۱ انستیتو بهداشت ملی آمریکا (NIH) اعلام کرد موفق شده ۹۰ درصد ژنوم انسان (نقشه زیستی) را تعیین توالی کند. در سال ۲۰۰۹ همین مرکز موفق شد با یک تست ۵۰۰۰ دلاری، از روی نمونه سلولی، با شناسایی DNA، خصوصیات اخلاقی، بیماریها، نقایص، خصوصیات و وضعیت سلامتی «دهنده» را مشخص کند.
فرضا براساس همین تست بود که «آنجلینا جولی»، بازیگر سرشناس آمریکایی متوجه شد به احتمال ۹۶ درصد تا چند سال آینده به سرطان مبتلا خواهد شد و مسیرهای درمانی را از چند سال قبلتر آغاز کرد. این بخش مثبت پرونده رشد علم بیوژنتیک است و طبیعتا هیچ حاکمیتی به صورت رایگان چنین پیشرفت قابل توجهی را در اختیار دیگران قرار نخواهد داد!
اما بخش هولناک ماجرا آنجاست که بدانیم دانشمندان رشته بیوتروریسم پس از دستیابی به بانکهای نمونههای ژنتیکی و زیستی جوامع «هدف» میتوانند با تمرکز بر نقاط ضعف ژنتیکی و زیستی حریف، اقدام به دستکاری تروریستی بیسر و صدای اجتماعات و محیط زیست آنها کنند.
خصوصیت این بمباران هوشمند این است که فرضا در سرزمین بههم تنیده و هممرزی که در آن صهیونیستها و فلسطینیها به صورت مختلط در آن زیست میکنند با تمرکز بر تغییرات ژنتیکی جوامع میتوان با آلودهسازی خاک و آب و دام تنها به اهداف دارای نقص یا خصوصیت ژنتیکی خاص صدمه وارد کرد.
این پیشرفت تسلیحاتی نسبت به دورهای که با انفجار «بمب اتم» کل موجودات ساکن در یک منطقه نابود میشدند، حقیقتا بسیار مهم ارزیابی میشود.
اکنون سالهاست در کشور ما مانور مبارزه با «حملات بیوتروریستی» برگزار میشود اما به واسطه ضعف شدید «آزمایشگاههای بیوزیستی و بیوژنتیکی» از توان اندکی برای شناسایی دستکاریهای احتمالی تعبیه شده در خوراک و محیط زیست کشورمان برخوردار هستیم.../ اتمام گزارش
هشدار رئیس پدافند غیرعامل
29فروردین 1399 سردار جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل گفت: «امروز علم ژنتیک بسیار پیشرفت کرده و حتی نقشههای ژنتیک میتواند مبنای تشخیص شخصیت و حمله بیولوژیکی باشد. در این نقشهها ویژگیهای کامل انسانها و نقاط ضعف و قوت آنان در مناطق مختلف مشخص شده است.حتی بسیاری از دانشمندان معتقدند که میتوان سلاحهایی ساخت که روی یک ژن تأثیرگذار باشد و بر ژن دیگر بیأثیر، بنابراین اطلاعات ژنتیک کشورها، مردم و رهبران آن دارای طبقهبندی بالا و از اطلاعات بسیار مهم میباشد. سازمان پدافند غیرعامل در سال 1395 آییننامهای را به تصویب رساند که ممنوعیت انتقال دادههای ژنتیکی به بیرون کشور بود.
این آییننامه ابلاغ شده است و مرتباً پیگیری میکنیم. حتی باخبر شدهایم که تعدادی از هنرمندان و رسانههای بهایی بیرون کشور در قالب پروژه ژنوم ایرانیان در حال جمعآوری ژن ایرانی هستند و بعضی از مراکز دانشگاهی از روی غفلت همکاریهایی داشتند اما متوجه شدیم که هدف اصلی سرقت اطلاعات ژنتیکی ایرانیان است.
این مسئله بسیار مهم است چرا که میتوان مبتنی بر ژنتیک مردم هر کشور سلاحهایی را برای آنان خواست و به آنان حمله کرد، بر همین اساس میتوانم بگویم که انتقال اطلاعات ژنتیک ایرانیان به بیرون از کشور اقدامی خلاف امنیت ملی است.»/ اتمام گفتگو
حالا و باتوجه به اتفاقات پاییز گذشته و بهم ریختگیهایی در داخل کشور و اعتراضات و اغتشاشات و فعالیت شدید براندازها و تجزیه طلبان، دولتهای غربی احساس کردند میتوانند از این آب گلآلود ماهی بگیرند، پس با استفاده از براندازها میخواهند اطلاعات ژنتیکی ایران را با استفاده از موی دختران فریب خورده سرقت کنند.
همانطور که در بالا خواندید یک بازیگر مشهور امریکایی با تکنولوژی معرفی شده از بیماری سرطان نجات پیدا کرد و امروز همان بازیگر یعنی «آنجلینا جولی» از براندازها خواسته از تار موی دختران ایرانی نمونه ارسال کنند.(!) یعنی سلبریتی زدگی و عشق کاذب برخی افراد به غرب میتواند به قیمت نابودی وطن، تمدن، آینده و مردم ایران تمام میشود.
بررسی ژنتیک ایرانیها، توسط «فرقهای خاص» در ایالات متحده/ «نبرد بیولوژیک» محتمل است
یادداشت دو سال قبل از تسنیم را بخوانید، انواع دشمنیها توسط چهرهای که امروز بهتر او را میشناسید، پرویز ثابتی!!!
پرویز ثابتی از سال 1345 تا آستانۀ انقلاب مسئول ادارات مختلف ساواک بود و «زندان کمیتۀ مشترک ضد خرابکاری» در ادارۀ سوم (امنیت داخلی) و دفتر بازجویی ساواک زیر نظر او اداره میشد. وی بر اساس اسناد ساواک، در نهم آبان سال 1357 با نام مستعار «عالیخانی» از طریق فرودگاه بینالمللی مهرآباد، تهران را به مقصد لندن ترک کرد. پردیس ثابتی فرزند پرویز که در سال 1357 به همراه خانوادهاش جلای وطن کرد و در آمریکا ساکن شد، روی بیماریهای همهگیر مانند ابولا مطالعه میکند و اکنون مأموریت یافته توالی ژنومی ایرانیان را شناسایی کند.
وی دورههای کارشناسی، ارشد و دکتری ژنتیک را به ترتیب در دانشگاههای MIT، آکسفورد و هاروارد طی کرد و اکنون استادتمام دانشگاه هاروارد در حوزۀ ژنتیک است. این پروژه نقاط ضعف و قوت ساکنان این سرزمین را بهخوبی بهدست میدهد. در یک فیلم که از دانشگاه استنفورد و از تیم این پروژه منتشر شده آمده است: «99.9 درصد مردم روی زمین ژنهای یکسانی دارند و این ژنها اکثراً مشابه هستند ولی تغییرات کوچکی در بخشهای مختلف ژنوم ما وجود دارد که باعث تفاوت در جمعیتها میشود.
من بهعنوان «پزشک آینده» بیصبرانه منتظر «پزشکی شخصیسازی شده»ای هستم که از اطلاعات ژنوم برای تجویز دارو و تشخیص بیماری استفاده میکند. طی چند سال گذشته از ژنتیک یاد گرفتیم که داشتن یک مبنای خیلی خاص در پیشینۀ اطلاعات ژنومی، برای فهمیدن نحوۀ بیماریزایی تفاوت جمعیتها بسیار اهمیت دارد.» به این ترتیب روشن است که اطلاعات ژنتیکی و خصوصیتهای مردم ایران ــ که حتی مطابق اذعان فوق برای بیماریشناسی و تجویز (و قهراً حملۀ بیولوژیک) نیز کاربرد دارد ــ توسط «فرقهای خاص» در اختیار کانونهای قدرت آمریکا قرار دارد. همچنین باید توجه کرد که این، تنها یکی از کانونها و آزمایشگاههای بیولوژیک آمریکاست.
گرچه پروپاگاندای رسانههای غربی، تلاش کرده با بی اساس جلوه دادن فرمایشهای رهبر فرزانه و حکیم انقلاب طی روزهای گذشته اصل موضوع را منکر شود، اما واقعیت این است که پزشکی شخصیسازی شده ــ خصوصاً با ابزار دانش ژنتیک ــ در حال مستحکم کردن پایههای تئوریک خود است؛ پلتفرمی مفهومی که اصطلاحاً به «پزشکی آینده» شهرت یافته است.
تلاش برای سرقت / تولید فیلم سینمایی در سال1401 با موضوع ژنوم
فاطمه سادات ناظمی در سینماپرس به این موضوع پرداخت و نوشت: فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» مصداق یکی از برجستهترین تولیدات سینمایی «ضد امنیت ملی» است که موفق شد تا در جمع ۲۴ فیلم گزینش شده توسط «هیات انتخاب چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» حاضر شود. اثری به شدت سیاه و کاملا کثیف که به وضوح در «ژانر فلاکت» تولید شده است. اثری که البته به شیوه متداول در بازنمایی میزانسن «فقر و زجر» و «فقر و فلاکت» متمسک نمیشود و سعی میکند تا با نوعی بَزک و یا شاید ظاهرسازی برای خوشایند «سازمان سینمایی»، نماهایی از پیشرفت و آبادانی کشور را در کنار تصاویر کثیف و مردم و جامعه کثافت و پلید جنوب شهری بگنجاند و یا با قاب گرفتن از «آقازادههای باشرافت» و یا ارایه این ذهنیت که باید «خودمان به فکر خودمان باشم» و ... نویدبخش آینده روشن و مورد رضایت برای کسب «پروانه ساخت» باشد!!
از ادعای «ریلگذاری جدید» تا صدور مجوز تولید و نمایش آثاری مغایر و در تعارض آشکار با «امنیت ملی کشور»
معرفی «ایران اسلامی» به عنوان جامعهای به شدت مفلوک و آنچنان فروپاشیده از منظر اخلاقی که نوزادان و طفلهای شیرخوار در بطن این جامعه «چوب حراج» میخورند و خرید و فروش میشوند و یا ترسیم شکاف طبقاتی فاحش و معرفی حاکمیت و وابستگان ایشان به عنوان تمام طیف حاضر در طبقه مرفه و یا معرفی رسمی «نظام جمهوری اسلامی» به عنوان عامل اصلی فرومایه و بدبخت ماندن بخش عظیمی از مردم ایران و... اگر چه موضوعات قابل تامل در فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» میباشد؛ اما ماهیت «ضد امنیت ملی» این اثر سینمایی چیزی فراتر از این تصویرسازیهای رایج و به سبک انبوه آثار تولید شده طی یک دهه گذشته است و حتی اصرار این اثر در تولید «سکانس سقط جنین غیرقانونی» را در برنمیگیرد و یا با تصویرسازی و نمایش «سکانس ضجه کودکان شیرخوار» آن هم برای نخستینبار در سینما و برای حضور موفق در جشنوارههای خارجی و همچنین «سندسازی سینمایی» از فرایند «چوب زدن اطفال در ایران» را شامل نمیشود!
سوای نظر از انبوه مفاهیم سیاه و فلاکت ترسیم شده در این اثر سینمایی؛ عادیسازی و مشروعیت بخشیدن به «پروژه صهیونیستی ژنوم» همان ماهیت «ضد امنیت ملی» فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» و کارکرد اصلی این اثر سینمایی است که متاسفانه با مجوز «سازمان سینمایی دولت سیزدهم» تولید شده است. اثری که به سبب یک ندانمکاری محض، در شب ۲۲ بهمن و به عنوان «خاتمه بخش اکرانهای فجر چهل و یکم» در «برج میلاد» به نمایش گذاشته شد و جالبتر آنکه «وزیر بهداشت» نیز به عنوان میهمان برای تماشای چنین دستاوردی مورد دعوت ویژه قرار گرفته بود!
فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» داستان کودک خردسالی است که دچار بیماری «گلبول داسی شکل خون» (Sickle cell disease (SCD)) شده است و حالا پدرخوانده و مادرخوانده این کودک که از آقازادهها محسوب میشوند و به سبب پدران مسئول خود از جایگاه اجتماعی ویژهای برخوردار هستند به دنبال والدین اصلی کودک برمیآیند. اما وقتی از یافتن والدین ناامید میشوند تنها نقطه سفید و امیدبخش فیلم به عرصه میآید و پزشک درون این فیلم راه نجات کودک را ژندرمانی مطرح کرده و در قالب یک دیالوگ امیدبخش، چنین تجویز میکند که یا باید والدین کودک باشند یا اینکه به تازگی تکنیکی به وجود آمده است که به صورت کامل مشکل را حل کرده و میتوانند به سرعت بیماری کودک را مداوا بکنند!
در این روش که تحت عنوان HLA Typing نامیده میشود با بررسی مشابهتهای ژنی بین یک جمعیت بسیار انبوه که از قبل بصورت داوطلبانه نمونههای سلولی خودشان را به این بانک جهانی اهدا کردند، مقایسه با نمونه مورد نظر صورت میگیرد و نمونه مشابه از سراسر جهان را به یکدیگر مرتبط ساخته تا عمل پیوند مغز استخوان برای دو فرد مشابه با یکدیگر سریعا اتفاق بیافتد و در این میان جالب اینجاست که برخلاف بیان این فیلم مبنی بر اینکه این تکنیک از یکسال پیش کشف شده است و ما امروز در ایران با این روش بیماران را درمان میکنیم و ...؛ این تکنیک قدمتی بالای ۱۵ سال دارد و در کشور ما هم از سالیان گذشته برقرار بوده است و با وجود اصرار «دولت حسن روحانی» و برجسته نمودن موارد مفید آن؛ اما در کل اثربخشی درمانی چشمگیری نیز ندارد و تنها موجب میشود تا «اطلاعات ژنتیکی ایرانیان» با حداقل هزینه و حداکثر دقت ممکن در اختیار جحودها و مراکز مطالعاتی غربی قرار گرفته و در طراحی «آفندهای بیوتیک» استفاده شود و «نسل انسان ایرانی» را در معرض حملات موثر «بیوتروریستی» قرار دهد.
«سرقت ژنتیکی ژنوم ایرانیان» عنوان یک پروژه اسراییلی بود که به صورتی ویژه و چندین سال پیش از شروع ماجرای «کرونا» آغاز شد و طی یک برنامهریزی هوشمندانه، مراحل عادیسازی و مشارکتپذیری آن با استفاده از ظرفیت «سلبریتیهای ایرانی» مورد پیگیری ویژه رسانهای واقع گردید. در این میان حضور «دولت حسن روحانی» و همراهی و حمایت ویژه برخی دولتمردان با این «پروژه صهیونیستی» بر گستردگی تبلیغات این پروژه آن هم با هدف تمرکز بر جلبنظر جامعه و بالارفتن میزان مشارکت عمومی برای «تهیه نقشه ژنوم انسان ایرانی» افزود. رویکردی که منجر به تهیه و انتشار گسترده و بدون ممانعت ویدیو کلیپهایی نظیر «یکی از ما» در فضای رسانهای کشور گردید. ویدیو کلیپ تبلیغاتی پُرمخاطبی که در سال ۱۳۹۳ هجریشمسی و با حضور «گلشیفته فراهانی» ، «بهرام رادان» و تعدادی دیگری از سلبریتیهای سینمایی تهیه شده بود و به تبلیغ فواید مشارکت در این پروژه و تاثیرات ویژه آن برای نجات جان انسانها میپرداخت.
بر خلاف ادعای برخی سلبریتیهای مزدور که در ویدیوهای تبلیغاتی و سفارشی آن مقطع زمانی حاضر میشدند و با استفاده از ظرفیت رسانهای خود از مردم ایران میخواستند تا برای نجات جان سایر هموطنان ایرانی خود از مرگ و بیماری و ... در یک کار ساده و بسیار کمهزینه مشارکت کنند و اقدام به ارسال یک چوب پنبه آغشته به سلولهای بزاق دهانشان نمایند و ...؛ در همان زمان اساتید متعهد و دلسوزان متخصص ژنتیک در کشور این اقدام را یک «فاجعه ملی» مینامیدند و حتی برخی از ایشان همچون «دکتر شاهزاده اضلی» ریاست وقت «مرکز ملی ذخایر ژنتیکی کشور» مستندات علمی خود را رسانهای کرده و در مصاحبه با صدا و سیما این اقدام را در تضاد با «امنیت ملی» معرفی نمودند و رسما بیان داشتند که مشارکت عمومی جامعه در چنین پروژهای موجب دستیابی سازمانهای بینالمللی به «نقشه ژنوم ایرانی» شده و خطر بزرگی برای کشور در پیخواهد داشت.
البته تبلیغات گسترده این «پروژه صهیونیستی» با آگاهیبخشی متخصصان دغدغهمند و پیگیری نهادهای امنیتی کشور تا حدی در همان مقطع فروکش نمود و حتی موجب شد تا «سازمان پدافند غیرعامل» به این موضوع ورود نماید و در سال ۱۳۹۵ آییننامهای را به تصویب برساند که ممنوعیت انتقال دادههای ژنتیکی به بیرون از کشور را تصریح مینمود. مراقبت امنیتی ویژهای که با ایجاد شرایط کرونایی تشدید گردید و در مجموع موجب شد تا طی سه سال کرونایی پشت سر گذاشته شده، دیگر هیچ نمونه خونی از خارج وارد ایران نشود و طی این مدت فقط از نمونههای خونی خویشاوندان همسان و غیرهمسان استفاده گردد. تمهید امنیتی ویژهای که موجب شد تا مشکلات پیوندی بیماران را به پایینترین حد خود برساند و عملا کشور را از «بانکهای ژنتیکی خارجی» و عموما صهیونیستی بینیاز سازد. مشکلاتی که پیش از این با مرگ ۸۰ درصدی بیماران پیوند مغز استخوانی از نمونههای آمریکایی و ۱۰۰ درصدی مریضان پیوندی با نمونههای خونی دریافت شده از اسرائیل همراه بود و ...
اگر چه تبلیغات گسترده «پروژه صهیونیستی ژنوم» در همان بدو امر با هوشمندی نهادهای امنیتی کشور و روشنگری متخصصان ناکام ماند و درنهایت به انتشار چند ویدیو کلیپ خلاصه شد؛ اما حالا پس از گذشت چند سال ظاهرا بار دیگر عناصر نفوذی و پیگیر این پروژه فعالیت خود را آغاز نموده و جالب آنکه با استفاده از غفلت «سازمان سینمایی دولت سیزدهم» موفق شدند تا عادیسازی و مشروعیت بخشیدن به «سرقت ژنتیکی ژنوم ایرانیان» را به صورتی دراماتیزه درآورده و به آثار سینمایی راه دهند و موفق به تولید اثری همچون فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» شوند. اثری که با کسب مجوزهای لازم، موفق شد تا به معتبرترین و مهمترین رویداد سینمایی کشور راه یابد و در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر» مطرح و در معرض دید عموم گذاشته شود.
فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» اگر چه در فُرم سینمایی خود دارای اشکالات بسیاری است و از ساختار و ساختمان ضعیف سینمایی برخوردار است؛ اما با این همه از نظر محتوا و کارکرد رسانهای، اثری «ضد امنیت ملی» محسوب میشود که به بهترین صورت ممکن توانسته به تکرار همان دیالوگهای «گلشیفته فراهانی» و «بهرام رادان» و برخی دیگر از سلبریتیهای سینمایی در سال ۱۳۹۳ هجریشمسی بپردازد. البته با این تفاوت که اینبار این دیالوگها نه به صورتی مستقیم و نه در قالب ویدیو کلیپهایی نظیر «یکی از ما» و ...؛ بلکه در فضای ایران سال ۱۴۰۱ هجری شمسی و از زبان «شخصیت پزشک فیلم» و پس ایجاد حدود ۷۰ دقیقه بار حسی و عاطفی بیان میشود و به عمق وجود مخاطب سینمایی اثر حقنه میگردد. دیالوگهایی مشترک و با ادبیاتی واحد که حاوی این تبلیغ برای «پروژه صهیونیستی ژنوم» است که: الان این تکنولوژی یکساله تو کل جهان اومده و از طریق تست دی ان ای و تست بزاق دهان انجام میشه و یک گوش پاک کن در دهان میکنن و تست میگیرن، نه درد داره نه استرس داره، تست رو میگیرن و بعد یک همسانش رو در هر کجای دنیا باشه پیدا میکنن و با خیال راحت مشکل رو حل میکنند و...»
سرقت ژنتیکی / چطور میتوان از خروج دادهها جلوگیری کرد؟ و چطور شرکتهای داخلی میتوانند از دزدی ژنتیکی جلوگیری کنند؟
دکتر سید ابولفضل مطهری، استاد رشته بیوانفورماتیک در پاسخ به سوالی در خصوص خروج دادههای ژنتیکی از کشور گفت: «در دو دهه گذشته، حوزه ژنتیک، شاهد تحولات شگرف در عرصه فناوری و ارائه خدمات به جامعه بوده است. نگاه بالادستی ایجاب میکند که اطلاعات کافی از زیست بوم کشور تولید گردد و علم به شرایط ژنتیکی انسانی، جانوری و گیاهی افزایش یابد. این اطلاعات خودکفایی به ارائه خدمات در کشور را ایجاد مینماید.
تصمیمگیریهای مهم همچون تجویز دارو، اجازه کشت نباتات، استفاده از محصولات غذایی نوترکیب و غیره، بدون داشتن اطلاعات ژنتیکی غیرقابل انجام خواهد بود. صنعت کشور بایستی تمرکز خوبی را بر روی این تکنولوژی و شاخههای آن داشته باشد».
زیست فناوری، یکی از شاخههای مهم دانش و تکنولوژی است که امروزه کاربردهای فراوانی در حوزه سلامت دارد. این شاخه به عنوان یکی از محورهای پیشرفت هر کشور مطرح است. پیشرفت مدام تکنولوژیهای مربوط به زیست فناوری در سالهای اخیر موجب شد تا دنیا به سمت شناخت بیشتر و دقیق تر بدن انسان گامهای بزرگی در دو حوزه ژنتیک و علوم شناختی ذهن بردارد.
توالی یابی ژنوم و کاربردهای آن
توالی یابی ژنوم، روشی است که برای خواندن نقاط ژنتیکی افراد به کار میرود. در سالهای اخیر، توسعه دستگاههای توالی یابی نسل جدید باعث کم هزینه تر شدن این فرایند و همینطور افزایش داده های ژنتیکی شده است. در یک بازه ده ساله، میلیونها ژنوم انسان توالی یابی شد و پروژههای عظیمی در دنیا برای شناخت دقیقتر تفاوت ژنتیکی افراد مختلف آغاز شد.
پس از سرعت گرفتن توالی یابی ژنتیکی و رشد دادههای این حوزه، کشورهای مختلف دنیا تلاش کردند تا در فاز اولیه مطالعات، دادههای ژنتیکی مردم کشور خودشان را بدست آورند. بعد از دست یابی به دادههای خام، فاز دوم استفاده از دادههای ژنتیکی برای بدست آوردن نقشه ژنتیکی است. پروژههای بزرگ تحقیقاتی در حوزههای بیماریهای ژنتیکی، سرطان و همچنین بهبود سبک زندگی مردم منجر شد تا، دادههای حاصل از آن کمک شایان توجهی به حوزه سلامت و بهداشت عمومی کند. بسیاری از موسسات و شرکتهای خصوصی که ارزش این دادههای ژنتیکی را دریافتند، از همان ابتدا تلاش کردند تا در این حوزه نقش آفرینی کنند.
چگونه از سرقت ژنتیکی جلوگیری کنیم؟
در سالهای اخیر چون تمامی فعالیتها از جمله آزمایشات بیوشیمی، توالی یابی و تحلیل دادهها به صورت کامل خارج از ایران انجام می شد، افرادی ادعای نشت دادهها داشتند. آنها معتقد بودند خروجی این داده ها میتواند مورد استفاده شرکتهای خارجی قرار گیرد. در مقابل این گروه عده ای معتقدند که بایستی هرچه سریعتر وارد این حوزه شویم تا مانع خروج داده ها شویم.
ورود شرکتهای دانشبنیان در زمینه تحلیل دادههای ژنتیکی که از متخصصین داخلی برای تحلیل داده بهره میبردند، کمک کرد تا بخش تحلیل دادههای ژنتیکی با کیفیت رقابتی در داخل کشور اتفاق بیفتد و مانع خروج دادههای ژنتیکی شود با این کار دادههای خام نیز به داخل کشور بازگشته و تحلیل داده های ژنتیکی به صورت دقیق تر در داخل کشور انجام میپذیرد.
تقویت مجموعههای داخلی
شرکتهای متخصص تحلیل دادههای ژنتیکی داخل ایران، آغازگر جنبش بزرگی خواهند بود. این پژوهشها کمک می کنند نقشه ژنتیکی ایران با دقت خوبی بهدست آید. از طرفی با بومی کردن این خدمات در کشور میتوان از خروج داده های ژنتیکی ایرانیان به بیرون از مرزها جلوگیری کرد و همچنین خدمات تخصصی را با کیفیت بالاتری در داخل کشور بتوان ارائه داد.
بسیاری از این خدمات در زمینه های بهبود سبک زندگی، بیماریهای ژنتیکی و درمان های شخصی سازی شده به ویژه درمان سرطان را شامل می شود. همچنین با داشتن دانش کافی از نوع دادههای ژنتیکی میتوان بخشهای دیگر مربوط به فعالیتهای بیوشیمی و توالی یابی را با حمایتهای دولت بومی سازی کرد.
شرکتهای تحلیل داده ژنتیکی در داخلی ایران
دکتر دامون نشتاعلی، مدیر عامل شرکت تحلیل داده هومن ژن پارس، معتقد است ابتدا باید یک راه حل مناسب در داخل ایجاد کرد. او میگوید : “مساله اصلی خروج داده از کشور نیست، بلکه عدم توجه به برگشتن دادههای خام به داخل کشور و تحلیل آنها برای رسیدن به نقشه بومی ژنومیک کشور است”. دکتر نشتاعلی بومیسازی این علم روز را در چند مرحله تشریح میکند، تحلیل دادهها در گام اول، ساخت دستگاه توالی یابی مشابه خارجی در گام دوم کمک بسیار شایانی برای حل این مشکل خواهد کرد. در گام سوم نیز باید روی کیتهای مصرفی و تکنولوژی مربوط به مواد و بیوشیمی در این حوزه سرمایه گذاری کرد. در حال حاضر کشور، نزدیک به نهایی کردن گام دوم این مسیر است. دستیابی به بومی سازی کل این تکنولوژی به زودی اتفاق خواهد افتاد.
مجموعه «مای اسمارت ژن» تیمی است از متخصصان دانشگاه شریف که خدماتی را با تحلیل دادههای ژنتیکی افراد ارائه میکند. این تیم زیر نظر آزمایشگاه پروفسور فرهود (پدر علم ژنتیک) فعالیت میکند. مای اسمارت ژن با تکیه بر سابقه چند ساله در ارائه خدمات حرفه ای به آزمایشگاههای ژنتیک کشور، برای تشخیص بیماریهای ژنتیکی و سرطان،در حال بومی سازی این تکنولوژی در کشور است.
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}