پایان ۷ سال بن بست در روابط ایران و عربستان که باعث بروز مشکلات و بحران‌های بسیاری شده بود بدون شک می‌تواند دستاوردهای بسیار خوبی برای مردم منطقه داشته باشد. شاید بسیاری از دوستان به این فکر کنند که چرا ما به جای احیای روابط با عربستان این کشور را به بدترین شکل ممکن هدف قرار نداده و تلافی نکردیم؟ جهت اطلاع شما باید عرض کنم که آن چیزی که مسئول نهادهای امنیتی عربستان امضا کرد (با عرض معذرت در پست‌های بالا نوشتم فیصل بن فرحان که اصلاح می‌کنم) روایت یک شکست کامل و همه جانبه برای محور آمریکایی اسرائیلی است چرا که آنها انتظار داشتند تا روابط ریاض تل‌آویو وارد مرحله جدیدی گردد و دو طرف پس از سال‌ها مذاکرات مخفیانه و داشتن روابط امنیتی آن را علنی کنند اما به نظر می‌رسد که ولیعهد سعودی در طول این چند سال بیش از پیش به این موضوع واقف شده که دیگر آمریکا قابل تکیه کردن نیستند و پس از خالی شدن منطقه از حضور آن‌ها،‌ صهیونیست‌ها نیز مرد میدان عمل نبوده و نمی‌توانند آنچه را که خاندان سعودی نیاز دارد را انجام دهند.

در حالی که مذاکرات ایران و عربستان در سطوح نمایندگان دیپلماتیک در بغداد در چندین دور در حال برگزاری بود، بن سلمان در یک شراکت اساسی به عنوان آخرین کارت بازی بزرگترین سرمایه گذاری خودش برای به هم زدن امنیت و نظم اجتماعی در ایران را رو کرد و آن نیز چیزی نبود جز فتنه‌گری در عالی‌ترین سطوح با استفاده از سرمایه گذاری در خرید افراد، ایجاد رسانه‌های متعدد ضد ایرانی، ارسال گروهک‌های تروریستی به داخل ایران، فعال کردن عناصر تروریستی و سلاح در مرزها که از ابتدای سال جاری کار خود را شروع کردند و در پاییز دروغگویی، اختلاف‌افکنی و تلاش برای ایجاد جنگ داخلی و نابود کردن امنیت در ایران را پر یک همکاری بی‌سابقه با اتاق عملیات ناتو در بروکسل و همکاری گسترده صهیونیست‌ها وارد فاز اجرایی کردند. این آخرین تلاش بن سلمان و دستگاه امنیتی عربستان برای غلبه بر ایران بود اما حوادثی که در طول شش ماه گذشته روی داد و در نهایت او را به این نتیجه رساند که پایان این ماجرا به نفع او نیست.

هشدارهای عملی ایران و جابجایی گسترده موشک‌ها و اعلام آماده باش در نیروهای نظامی کشور در جنوب برای اقدام تلافی جویانه علیه سعودی‌ها باعث بروز وحشت بیش از اندازه در ریاض شد، در این روزها حتی بن سلمان از ترس آنکه کاخس هدف قرار گیرد پایتخت را ترک کرده بود و صرفاً حجاب به جام جهانی باعث گردید تا ایران بیش از یک ماه در این مورد سکوت کند. اما عزمش برای اقدام تلافی جویانه جزم و برنامه جدی بود. اینجا بود که سعودی‌ها واسطه‌های مختلفی را به تهران فرستادند تا یادآور شوند که هیچ نقشی در حوادث ایران نداشته و ندارند اما هیچ کدام از این واسطه‌ها نتوانستند تهران را از اقدامی که می‌خواست انجام دهد منصرف کند. در حالی که عربستان دلگرم به حمایت اروپا و آمریکا بود آنها نیز صرفاً اقدام به تهدیدهای توخالی علیه ایران کردند که هیچ اثر مستقیمی بر تصمیم نهایی نداشت و مشخص شد که چاقوی غرب در ایران دیگر آب را هم نمی‌شکافد.

اینجا بود که سعودی‌ها به یک نتیجه مهم و قطعی رسیدند و آن نیز این بود که در برابر اراده ایران غرب هیچ کاری نمی تواند کند سرمایه گذاری چند میلیارد دلاری از و دادن پول مفت به مزدوران فارسی زبان به ایجاد باغ و آشوب در برخی از خیابانهای شهر های ایران نیز هیچ دستاورد خاصی جز تهدید به حمله مستقیم برای ریاض نداشت و بن سلمان از این می ترسید که مبادا از شرق و غرب مورد حمله ایرانی‌ها و یمنی‌ها قرار بگیرد و در غربی‌هایی که او و پدرانش را چندین دهه دوشیده بودند به اندازه یک فشنگ مشقی هم به‌یاری‌اش نشتابند. اینجا بود که سعودی‌ها وحشت زده از رویدادی که قابل پیش بینی نیست و می‌تواند تبعات سنگینی به همراه داشته باشد با درس گرفتن از حمله سال ۲۰۱۹ دست به دامان چینی‌ها شدند و مقامات پکن از ایران تقاضا کردند تا به خاطر آن‌ها فعلاً دست از حمله به عربستان بردارند و به رئیس جمهور این کشور فرصتی چند ماهه در این زمینه بدهد.

با این حال باز هم سعودی‌ها دست از تلاش بر نداشته و سعی کردند آخرین شانس خود در برابر غرب و صهیونیست.ها را بوته آزمایش بگذارند. درخواست‌های بن سلمان از واشنگتن در چند مورد خلاصه می‌شد در حالی که خواسته‌های آمریکا از او متعدد و گاهی اوقات اجرایش سخت می‌نمود. در حالیکه همه فکر می‌کردند امریکا می‌تواند روابط میان ریاض و تل‌آویو را احیا کند شرطی که ولیعهد سعودی گذاشت سنگ بزرگی بود که نه تنها در کاخ سفید کسی جرأت برداشتن آن را نداشت بلکه در تلاویو نیز سران رژیم صهیونیستی حاضر نبودند برای یک لحظه در موردش فکر کنند چه برسد به اینکه بخواهند آن را همراهی کرده و اجازه دهند سعودی‌ها به دانش هسته‌ای ولو به اندازه مونتاژ دست پیدا کند.
 

موشک‌هایی که بن سلمان را سر عقل آوردند

حقیقت امر، تهدید ایران بسیار جدی بود. حضور مسوولان ارشد ارتش و وزارت دفاع اردن، قطر و عمان در بندرعباس که همگی واسطه‌های سعودی و برای جلوگیری از اقدام عملی ایران بود، راه به جایی نبرد. نوشتم که حجاب جام جهانی بسیار بازدارنده بود و همه کشورها تعهداتی در این زمینه داده بودند و در سفر تابستان فرمانده نیروی دریایی سپاه به دوحه، حتی توافقی برای برقراری امنیت دریایی این بازی‌ها هم امضا شد و این نیروی دریایی سپاه ایران بود که در حوزه دریایی و با کمک قرارگاه پدافند مرکزی حضرت خاتم الانبیاء دریا و آسمان منطقه را پوشش دادند و غربی‌ها در این زمینه هیچ نقشی ایفا نکردند. 

با توجه به این مساله، دست ایران واقعاً بسته بود و هیچ کشوری در منطقه نتوانست فرماندهان نظامی ایران را راضی به خودداری از این اقدام کند. با این حال، سعودی‌ها که می‌دیدند آتشی که بخشی از آن را خودشان بر پا کرده‌اند چگونه دارد به خودشان سرایت می‌کند، هیچ کشور و قدرتی را پیدا نمی‌کردند که بتواند در این زمینه پادرمیانی کند. کشورهای اروپایی که تا خرخره در آشوب‌های ایران غرق شده بودند، در تهران خریداری نداشتند و اینجا بود که می‌شد درماندگی سعودی‌ها را به عینه دید. آن‌ها فهمیدند که نداشتن رابطه در کمترین میزانش می‌تواند چه تبعاتی داشته باشد.

سعودی‌ها متوجه شدند که نبود یک توافق که درها را باز نگه دارد، می‌تواند خانمانسوز باشد. به همین دلیل در سفر رئیس جمهور چین به ریاض، یکی از مهمترین درخواست‌های بن سلمان از شی جین‌پینگ تلاش برای جلوگیری از هرگونه حمله تلافی‌جویانه ایران بود. از روزی که سفیر چین در تهران این درخواست را به مقامات کشورمان تحویل داد، ایران شروط بسیار دقیق و سختی را تعیین کرد و از طرف چینی خواست در صورت تعهد به اجرای این درخواست‌ها از طرف مقامات ریاض در یک بازه زمانی، ایران نیز فعلاً از عملیات تلافی‌جویانه خودداری خواهد کرد.

این مساله از آذرماه شروع شد و این بار به جای عراق، چین میدان‌دار مذاکرات شد بدون اینکه کسی در بغداد متوجه شود که مذاکره درجای دیگری در جریان است. رئیس جمهور چین در اولین مداخله دیپلماتیک خود موفق شده بود حداقل در یک بازه زمانی از جنگی احتمالی جلوگیری کند و این توفیقی برای او به شمار می‌رفت. اینکه ایرانی‌ها خواسته او را اجابت کرده بودند و باعث شدند تا سعودی‌ها پی به عمق روابط تهران – پکن ببرند برای شی جین‌پینگ امتیازی بزرگ به شمار می‌رفت و به همین دلیل در عالی‌ترین سطح و به بهترین شکل ممکن از رئیس جمهور کشورمان در پکن استقبال کرد.

اگر نگاهی به صحبت‌های رئیس جمهور چین در آن دیدار داشته باشید، متوجه اتفاقات بسیار مهمی خواهید شد. دیدار هیات‌های دو کشور با حضور روسای جمهور بیش از 4 ساعت طول کشید و این مدت‌زمان واقعاً بی‌نظیر بود. در آن سفر، ایران دوباره اعلام آمادگی کرد که اگر سعودی‌ها تعهدات و تضمین‌هایی را که ایران می‌خواهد، بدهند مساله اقدام تلافی‌جویانه که هنوز روی میز قرار داشت به فراموشی سپرده می‌شود. در این دیدار، رئیسی به همتای چینی خود تاکید کرد که ایران با هیچ کشوری در منطقه دشمنی ندارد و خواستار بهترین روابط با آن‌ها است.

این خواسته پشت پرده سیاست پی‌گیری شد. با این حال، سعودی‌ها باز هم با امیدهای واهی خودشان را مشغول کردند و این بار دل به سقوط ارزش ریال ایران و تهدیدات هر روزه نتانیاهو برای حمله به ایران کردند، در حالی که از زمان سفر رئیس جمهور به پکن، به هیچ یک از تعهداتی که داده بودند، عمل نکردند. بنابراین لازم بود که به آن‌ها یادآوری شود که گزینه‌ها همچنان روی میز است و بامداد روز شنبه، چند فروند موشک کروز به عنوان تیر غیب مخازن نفت در دمام در ساحل خلیج فارس را به شکلی منهدم کرد که دود ناشی از آن تا جزیره فارسی دیده می‌شد. 

این اقدام بن سلمان و دار و دسته‌اش در ریاض را هوشیار کرد که دل به مسائل داخلی ایران خوش نکنند، موشک‌ها نه دست مزدوران آن‌ها است و نه اختیار شلیکش را تروریست‌خبرنگارانش در رسانه‌های متعدد ایجاد شده، دارند. به همین دلیل همان بعد از ظهر شنبه، طرف سعودی ناامید از کمک‌ها و حمایت‌های امریکا به چینی‌ها اطلاع داد که هیاتی را به پکن برای مذاکره اعزام خواهد کرد. از ایران نیز تیمسار علی شمخانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی راهی پکن شد تا گفت‌وگوهای پنج روزه با مقامات امنیتی، سیاسی و نظامی سعودی انجام شود. خواسته‌های ایران بسیار منطقی، مثبت و درست بودند تا جایی که طرف چینی هیچ خرده‌ای نمی‌توانست بگیرد، اما بن سلمان همچنان در کابوس موشک‌ها منتظر نتیجه مذاکرات ماند.
 

سلام چین در نظم نوین جهانی

غربی‌ها کوچک‌ترین اطلاعی از مذاکرات پکن نداشتند و فقط روز چهارشنبه سعودی‌ها به انگلیسی‌ها به عنوان مدیر و فرمانده جنگ در یمن اطلاع دادند که به زودی توافقی را با دولت صنعا برای پایان آتش‌بس امضا خواهند کرد. اینجا بود که همه نقاط به هم گره خوردند و مشخص شد در طول چهار روز حضور هیات بلندپایه ایرانی در چین، در مورد مسائل دیگر منطقه‌ای مانند یمن، عراق، سوریه، لبنان و... هم گفت‌وگو شده است. هنوز از جزئیات ریز این مذاکرات خبر خاصی منتشر نشده، اما امضای این توافق تبعات منطقه‌ای و بین‌المللی بسیار گسترده‌ای دارد و نمی‌توان به سادگی از کنار آن عبور کرد. 

با نگاهی به اظهارنظرهای صورت گرفته توسط مقامات غربی و منطقه‌ای و حتی صهیونیست‌ها می‌توان پی به برخی مسائل و موارد برد. در حالی که قراربود دو هفته پیش بنیامین نتانیاهو راهی امارات شود، محمد بن زاید رسماً عذر او را خواست و گفت که نمی‌تواند ایرانی‌ها را عصبانی کند و همین نتانیاهو که سرمایه‌گذاری سنگینی روی برقراری روابط با ریاض کرده بود، حالا همعه چیز را از دست رفته می‌بیند. برقراری رابطه میان اسرائیل و عربستان یک محوریت ضدایرانی داشت اما وقتی روابط ریاض- تهران احیا شد، دیگر تهدیدی وجود ندارد که نیاز به روابط باشد. به همین دلیل سعودی‌ها به کاخ سفید اطلاع دادند دستیابی به دانش انرژی اتمی کلید روابط ریاض – تلاویو خواهد بود.

اگر وال‌استریت ژورنال این شرط سعودی‌ها را درست روایت کرده باشد، یعنی آنکه بن سلمان سنگ بزرگی پیش پای بایدن گذاشته است. ایران سلاح هسته‌ای نساخت تا در منطقه شاهد رقابت هسته‌ای نباشیم و امریکایی‌ها ادعا می‌کردند که در آسیای غربی دنبال خلع سلاح هسته‌ای هستند و حالا خودشان در حالی که ایران را منع کرده و سخت ترین تحریم‌ها را علیه کشورمان برقرار کردند بیایند و دو دستی این دانش را به سعودی‌ها انتقال بدهند؟ این شرط «نشد» بود و با تاکید می‌گویم اگر روایت این رسانه امریکایی درست باشد، یعنی آنکه پنبه روابط عربستان با رژیم صهیونیستی زده شد و این یکی از برکات احیای روابط با عربستان بود.

همانگونه که دربالا هم گفته شد، احیای این روابط توفیق بزرگی برای چینی‌ها هم به شمار می‌رود. با امضای این توافق در پکن، عملاً چین گام بلندی در نظم نوین جهانی گذاشت و مشخص شد که این نظمی که پیش از تاکید کرده بودیم وارد آن شده‌ایم عملا وارد فاز اجرایی شده است. به همین دلیل شاهد واکنش عجیب امریکا به امضای توافق هستیم که آن را در «پایان جنگ در یمن» خلاصه کرده بود. این پیروزی باعث شد تا چینی‌ها بلافاصله در اخطاری به امریکا خواستار برچیده شدن پایگاه‌های غیرقانونی این کشور در سوریه شوند، این یعنی آنکه چین گام‌های دیگری هم برای خود در منطقه ما تعریف کرده است.

به نظر می‌رسد که حسن نیت تهران و موافقت ریاض برای امضای این توافق عاملی بالقوه برای احیای جایگاه چین در آسیای غربی شود. این جایگاه البته برای رقبای این کشور مانند هند سم است، ولی با توجه به دروغگویی و دودوزه بازی هندی‌ها با کشورهای منطقه، دهلی‌نو به هیچ عنوان نمی‌تواند پا جای پای پکن بگذارد. حالا باید شاهد اتفاقات و رویدادهای دیگری در سطح منطقه باشیم، سفر رئیس جمهور چین به تهران حتما زیر سایه امضای این توافق خواهد بود و چینی‌ها به تعهداتی که در جایگاه یک ابرقدرت به دو قدرت منطقه‌ای یعنی ایران و عربستان داده‌اند، عمل خواهند کرد. 

این توافق هر چند باعث نخواهد شد که ریاض بلافاصله از امریکا و غرب دور شود، اما مقدمه‌ای از یک کتاب قطور در حوزه سیاست و روابط بین‌الملل است که صفحات نانوشته بسیاری دارد و در طول ماه‌های آینده سطر به سطر آن بر اساس تحولات بنیادینی که در این حوزه روی خواهد داد، نوشته می‌شود. نویسندگان این کتاب بدون شک دیگر اروپا و امریکا نخواهند بود بلکه رفتارهای آن‌ها در شکل‌گیری این کتاب موثر بوده و بعد از این نیز اثرات طبیعی بر آن خواهد داشت. با نوشته هر صفحه از این کتاب، شاهد پاک شدن صفحات کتاب قدیمی خواهیم بود که ابتدا بعد از جنگ جهانی دوم و پس از آن با سقوط شوروی نوشته شده بود.

اثرات امضای احیای روابط با عربستان بر تحولات داخلی کشور نیز قابل لمس خواهد بود. اثرات طبیعی آن در کاهش فتنه‌گری عناصر و عوامل خائن جذب شده توسط دستگاه امنیتی سعودی، کاهش فعالیت رسانه‌های وابسته به دربار سعودی و از میدان به در شدن آن‌ها مانند سعودی اینترنشنال، احیای روابط اقتصادی دو کشور بر اساس احیای توافقات قدیمی امضا شده که می‌تواند اقتصاد کشور را متحول کند و مهمتر از همه، ایجاد یک روابط تجاری میان دو کشور که منجر به ایجاد بازارهای جدید برای کشورمان خواهد شد...
 

مراقبت کُرنش سعودی‌ها باشیم

در پایان این نکته را باید یادآور شد آنچه سعودی‌ها را پای میز مذاکره آورد، عقل و تدبیر خودشان نبود بلکه از سر ناچاری و فشار مضاعف و وحشت شروع جنگی دوباره که هیچ امیدی به پیروزی در آن نبود، وارد این میدان شدند. به همین دلیل باید در این زمینه نگاهی به آینده داشت. سعودی‌ها تا همین روز شنبه هم این دست و آن دست می‌کردند و همیشه امیدوار بودند که به یک شکلی ایران به هم بریزد و بتوانند در موقعیت بهتر و نه صرفاً برتر، که موقعیتی دستکم برابر با ایران به گفت‌وگو بنشینند. سرمایه‌گذاری سنگین آن‌ها در آشوب‌ها در ایران و فتنه‌گری بی‌سابقه آن‌ها از طریق تروریست خبرنگاران و مزدورخبرنگاران فارسی‌زبان هیچ وقت از یاد ما نخواهد رفت.

به همین دلیل باید منتظر ماند و دید که سعودی‌ها واقعا چه خواهند کرد، آیا آن‌ها به فرصتی که ایران در اختیارشان قرار داده پشت خواهند کرد یا اینکه آدم شده و تعهدات متعددی که داده‌اند را عملیاتی می‌کنند. برخی از این تعهدات نیاز به گذشت زمان زیاد ندارد و باید اثرات آ‌ن‌ها را همین الان هم دید. جایی مانند شبکه سعودی اینترنشنال یکی از آن مکان‌ها است. همانگونه که واسطه قطری در پیامی که در پاییز آورده بود، سعودی‌ها گفته بودند حاضرند این شبکه را به صورت کامل تعطیل کنند و این نشان می‌دهد که موقعیت بن سلمان در پی تهدیدات ایران تا چه اندازه در خطر بوده که حاضر شده مهمترین و اصلی‌ترین ابزار فشار خودش بر ایران را هم نابود کند.

به همین دلیل، به عنوان تجربه عرض می‌کنم به هیچ عنوان به بن سلمان نمی‌توان اعتماد کرد و باید منتظر ماند و دید که آیا او دست از خرابکاری‌هایش بر می‌دارد یا نه. اینکه صرف داشتن رابطه با ایران منتظر آن باشد که آسیبی نبیند و فکر کند که دیگر ایران کاری به کارش ندارد، نمی‌شود. من از متن مذاکرات خبر ندارم اما به خوبی بر این مهم واقف هستم که شرایط اصلاً به نفع ولیعهد سعودی و اطرافیانش نیست. با توجه به اینکه چین ضامن اجرای این توافق است، هر خلف وعده‌ای می‌تواند بر روابط ریاض – پکن اثر بگذارد. از آنجایی که سعودی‌ها هیچ سرمایه‌گذاری درازمدتی نمی‌کنند و هیچ وقت عرضه و توان این کار را ندارند، خیلی راحت همه آنچه را که می‌سازند صرفاً برای یک بازی موقتی است و زود آن را نابود می‌کنند.

در حوزه ایران نیز به نظرم همین مساله مطرح است. آن‌ها حالا شکست را در ابعاد مختلفش می‌بینند و متوجه هستند که طرف اروپایی چگونه دارد پشت پرده به ایران می‌اندیشد و دنبال منابع گاز ایران است و به همین دلیل به امریکا فشار وارد می‌کند که در توافق پیش‌رو موش ندواند و از سوی دیگر، به خوبی وضعیت امروز رژیم صهیونیستی را می‌بیند که به چه شکل به هم ریخته و رژیمی که نمی‌تواند بحران داخلی خود را مدیریت کند، چگونه می‌خواهد به ایران حمله کند و در نهایت مشاهده کرد که در راهپیمایی 22 بهمن هزاران برابر از مزدوران چندصددلاری‌اش، ایرانی‌ها به خیابان آمدند و از سوی دیگر دید که با همه ویرانگری‌ها در همه سال 1401، ایران هنوز هم قدرتمند است بنابراین فهمید به صلاحش است که کرنش کند.

اما باید مراقبت این کرنش سعودی‌ها باشیم و حواسمان باشد که این‌ها مانند مار زیر کاه هستند، فرصت پیدا کنند خلف وعده می‌کنند. توافق احیای روابط برای بن سلمان یک شکست بزرگ و بی‌سابقه بود هر چند ایران در سطح سران تلاش می‌کند تا به این مساله ندمند اما این حقیقتی شیرین برای کشورمان است که موفق شد با صبر و حوصله کار را پیش ببرد. حالا سعودی‌ها هیچ پشتوانه‌ای جز اینکه آرام و آدم باشند ندارند. بن سلمان اگر می‌خواهد طرح‌ها و پروژه‌های جاه‌طلبانه‌اش را پیش ببرد، نیاز به آرامش دارد و این آرامش نیز در آرامش دیگران نهفته است. باید مراقب سعودی‌ها بود و اجازه نداد که آن‌ها از یک سو دست به سینه بایستند و از سوی دیگر دستشان روی ضامن نارنجک باشد. /کریم جعفری