«فیصل بن فرحان» وزیر امور خارجه عربستان روز گذشته برای دیداری رسمی وارد تهران شد. این نخستین دیدار یک وزیر خارجه سعودی از ایران در طول بیش از یک دهه گذشته است، دیداری که برخی آن را آغاز فصل جدیدی از روابط میان دو کشور و برخی هم بر این باورند که ایجاد فرصتی توسط «بن سلمان» برای تنفس در زیر فشارهای فزاینده‌ای است که در سایه درگیری با ایران تحمل می‌کرد، است. در هر صورت این دیدار که به منظور بازگشایی سفارت سعودی در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد صورت می‌گیرد، بازتاب بسیاری در محافل خبری و سیاسی جهان داشته است. نفس این دیدار و حضور مقام سعودی در تهران، پیام‌های مختلفی را به طرف‌های رقیب در منطقه ما می‌فرستد.
 
عده‌ای برداشته و مدام خبر منتشر می‌کنند که به درخواست وزیر خارجه سعودی به‌دلیل وجود تصویر حاج قاسم، نشست خبری به جای تالار آینه وزارت خارجه به سالن دیگری منتقل شده است! اصلا این چه اهمیتی دارد؟ طرف بعد از 17 سال به ایران سفر کرده و پس از 7 سال قطع رابطه بلند شده آمده تا شخصا سفارتش در تهران را بازگشایی کند را ول کرده‌اید و به این چسپیده‌اید؟ سعودی‌ها در طول این یک دهه به در و دیوار زدند تا شاید بتوانند ایران را به زانو در بیاورند، اما در همه منطقه استخوان‌های‌شان را نرم کردیم و با پس‌گردنی سر میز مذاکرده آوردیم، این موفقیت را ول کرده‌اید و به حاشیه می پردازید؟
 
آن‌هایی که می‌دانند و این کارها را می‌کنند که هیچ حرجی برشان نیست، اما آن‌هایی که با کلی ادعا در دامان بازی رسانه‌ای سعودی‌ها می‌افتند را نمی‌دانم باید با کدام زبان حالی کنیم... بابا جان، طرف اول بار بلند شده آمده ایران، پس از دو دهه اولین بار است که از رئیس جمهور ایران دعوت کرده تا به این کشور سفر کند، بعد نشسته‌اید مهمل می‌بافید؟ خدا وکیلی خسته نمی‌شوید؟
 
سفر فیصل بن فرحان را من نه زیاد جدی جدی می‌گیرم و نه بی‌خیال از کنار آن رد می‌شوم، اتفاقی که به هر حال باید می‌افتاد، سعودی‌ها توان مقابله و درگیری با ایران را نداشتند. از تمام ابزارهای قدرت در عالم، آن‌ها فقط پول داشتند که راه خرج کردنش را هم بلد نبودند. یک بار هم که آمدند خودشان مداخله کنند تا کسی سرکیسه‌شان نکند چنان سرکیسه شدند و امریکا و انگلیس و شبه‌نظامیان یمنی کیسه به تن‌شان کشیدند که خروجی‌اش همین نگاه فیصل به حسین امیرعبداللیهان است. سعودی‌ها چون در حوزه تصمیم‌سازی متمرکز عمل می‌کنند و حلقه تصمیم‌گیران کوچکی دارند، خیلی زود موضع‌گیری می‌کنند و این بر خلاف کشور متکثری مانند ایران است که هر کسی برای خودش کدخدایی است. بن فرحان به تهران آمد تا ثابت شود که مرکز ثبات و تصمیم‌سازی پایتخت ایران است؛ وزیر خارجه امریکا سه روز در ریاض ماند تا مانع از این سفر شود، هر چه التماس کرد تا در صدمین روز توافق پکن این اتفاق روی ندهد، بن سلمان نپذیرفت؛ این یعنی دنیا نه در حال تغییر که در حال تحول عمیق و چرخش سنگین و تاریخی است.
 
نگاه ما به سیاست باید در جایگاه یک ابرقدرت باشد، اینکه هر روز به‌دلیل فحش‌های کشورهای همسایه که ناشی از حسادت‌های عمیق و ریشه‌دار آن‌ها نسبت به توسعه و پیشرفت ایران باوجود تحریم‌های کمرشکن است بخواهیم واکنش نشان دهیم، خودمان را خسته می‌کنیم. گاهی اوقات خودم هم به دلیل حوصله بسیار زیاد حاکمیت عصبانی می‌شوم و چیزی می‌نویسم، اما در برابر وراجی چند روز پیش اردوغان در سفر به باکو که گفته بود ایران مانع از ایجاد دالان تورانی زنگزور است، مقامات ایران واکنشی نشان ندادند و این یعنی آنکه اصلا برای ما مهم نیست که فلانی چه مزخرفی گفتی. در فضای رسانه‌ای کشور هم هستند چهار سایت زرد مانند انتخاب و روزنامه‌هایی که ریشه و نگاه‌هشان در دهان غربی‌ها است که هر روز بنشینند و مزخرف ببافند، تحریف کنند و حاشیه درست کنند. اصلا این‌ها را جدی نگیرید. کشوری که در برابر فتنه بزرگ و بی‌سابقه پاییز گذشته با موفقیت عبور کرد، توفان‌های دیگر برایش نسیمی بیش نیست؛ این یعنی اقتدار در عین قدرت کامل. در چنین فضایی باید سفر وزیر خارجه سعودی به تهران را تفسیر کنیم و نه چیز دیگر.
 
نه گاهی اوقات، که همیشه حافظه تاریخی و نگاه تاریخی داشتن به مسائل، عمیق نگریستن، دقیق شدن و کنجکاوی از سر یادگیری و نه فضولی می‌تواند خوب و نتیجه‌بخش باشد. ما باید حواس‌مان باشد که امروز در صفحه شطرنج منطقه دقیقاً کجا قرار داریم و آن‌هایی که روزگاری مهره‌چینی می‌کردند کجا قرار دارند. وزیر سعودی در یکصدمین روز توافقی به تهران سفر کرد که هفت روز پیش از آن پیشرفته ترین سامانه‌های پدافندی امریکای و اسرائیلی در برابر 7 موشک کروز تخم دوزرده گذاشته و چنان ضایع شدند که همان ساعت بن سلمان دستور سفر به پکن را صادر کرد. ای کاش می‌شد همه مسائل را نوشت و همه اتفاقات را ریز به ریز گفت. آگاهی از رویدادها و روندها، از اتفاقات و مذاکرات پشت پرده بسیار خوب است و باعث افزایش سطح تحلیل می‌شود، ولی در دنیایی که هر حرفی می‌تواند تبعات حقوقی در سطح جهان داشته باشد سکوت کردن و کمتر نوشتن بسیار مهم‌تر است. اینجاست که باید قدرت را در حقیقت خودش تعریف کرد و نه در گفتار دشمنان تحریف. متاسفانه تحریف حقیقتِ قدرت بیشتر توسط همین حضرات غربگرای داخلی صورت می‌گیرد.
 
ایران قوی
ایرانِ امروز بسیار قدرتمند است؛ در بهترین شرایط پس از دوران صفویه قرار داریم و این تحریم‌ها و فشارها هم خیلی زود به پایان می‌رسد. آن‌هایی که تونل زمان را نشان می‌دهند و از دوره پهلوی بهشت می‌سازند بیایند پیش پدر و مادر من در دهات‌مان تا تعریف کنند که چگونه در سال‌های قحطی در اواخر دهه 30 قرن گذشته نان برای خوردن نداشتند و مردم گرسنه با چه مشکلاتی آن دو سال خشکسالی را سر کردند... ما از زمان گذشته و در امروزی قرار داریم که هویت ایرانیِ ما به معنی کلمه با حقیقتِ وجودی ما یکی است. آن‌هایی که می‌خواهند این حقیقت را زیر سوال ببرند به هیچ عنوان نمی‌توانند. درست است که مشکل است، فساد است، دزدی هست، مشکل مدیریتی است، توله‌پروری و داماد پروری است اما در کنار آن اتفاقات بسیار مهمی هم روی داده که متاسفانه همین افرادی که بدون هیچ ضابطه‌ای پست‌های مهم را اشغال کرده‌اند اجازه رسیدن این اتفاقات به گوش مردم را نمی‌دهند. ما به یک تعریف دوباره از خویشتنِ خویش و باورمندی به توانایی‌های ایجاد شده به شدت نیازمندیم.