ماجرای برنامه مهلا و انتقادات غیر سازنده به آن
برنامههایی مثل «مهلا» و «با حسین(علیه السلام) حرف بزن» ممکن است اشکالاتی داشته باشند اما مخاطبان عمومی و متفاوتی دارند. تکلیف برنامههایی مثل «مهلا» و «با حسین حرف بزن» با مخاطبانشان مشخص است؛ برنامهای که قرار است نمایشی باشد از شوریدگی و اشتیاق آدمها به امام حسین(علیه السلام)؛ همه چیزهایی که برای طراحی این مدل برنامهها، کنار هم چیده شده براساس همین ایده نمایشی است.
برادران آهسته! دایره امامحسینیها کوچک نیست
برنامههایی مثل «مهلا» و «با حسین(علیه السلام) حرف بزن» ممکن است اشکالاتی داشته باشند اما مخاطبان عمومی و متفاوتی دارند. تکلیف برنامههایی مثل «مهلا» و «با حسین حرف بزن» با مخاطبانشان مشخص است؛ برنامهای که قرار است نمایشی باشد از شوریدگی و اشتیاق آدمها به امام حسین(علیه السلام)؛ همه چیزهایی که برای طراحی این مدل برنامهها، کنار هم چیده شده براساس همین ایده نمایشی است. از قرار گرفتن مجری و رنگ و نور و فضایسازی برنامه گرفته تا نسبت میهمانان و طراحی سوالات، همه در یک ارتباط مفهومی با شوریدگی قرار دارند. میهمانها قرار نیست درباره چرایی یا چگونگی اتفاقات ظهر عاشورای سال 61 هجری حرف بزنند.آنها مقابل دوربین و مجری مینشینند تا بگویند که چرا واله و شیدای حسین(علیه السلام) و یارانش هستند. برنامههایی مثل مهلا به ارتباط میان فردی آدمها با یک مفهوم شورمندانه کار دارد و جنس سوالات از میهمان و همچنین اندازه همراهی و حضور مجری در برنامه هم متناسب با همین نمایش است. لزوما در برنامههای اینچنینی، مجری قرار نیست که با میهمانها یک گفتوگوی چالشی داشته باشد و از منظری اختلافی، یک مساله را واکاوی کند.
اتفاقا اگر مجری و میهمان خارج از همان زبان مشترکشان با هم حرف بزنند، برنامه را به انحراف کشیدهاند. واضح است که هرکدام از میهمانها عقیده و حرفی برای تحلیل وقایع پیرامونی دارند اما آن تحلیلی به کار این جنس برنامهها میآید و به دل مخاطبش مینشیند که نسبتی با مفهوم قیام امام حسین(علیه السلام) داشته باشد. چنین مختصاتی اگرچه برای افاضات میهمانها محدودیتهایی را شکل میدهد، اما از طرف دیگر امکانی را فراهم میکند تا دایره وسیعی از آدمها با نظرات و دیدگاههای متنوع بیایند و در یک موضوع غیر اختلافی حرف بزنند. ماحصل حضور این افراد متنوع در چنین میزانسنی، فارغ از اینکه نمایشی از یک سوگواری است، فرصتی است برای تامل در یک آیین جمعی.
مجری کجاست؟
در یک برنامه گفتوگومحور، به جز موضوع و میهمان، حضور یک مجری توانمند هم میتواند به جذابیت آن برنامه کمک کند. مجریای که بتواند هدایت برنامه را به دست بگیرد و تعامل خوبی با مخاطب و میهمان برقرار کند. انتخاب مجری یکی از نکاتی است که باید با توجه به فضا و حالوهوایی که هر برنامه دارد و متناسب با همان فضا انتخاب شود. مجری اشتباه، برنامه را آنطور که باید پیش نمیبرد و باعث میشود برنامه به سرانجام خوشایندی نرسد، مخصوصا در برنامههای گفتوگومحور که مجری و سوالاتی که از میهمان میپرسد، سیر گفتوگو را مشخص میکند. در برنامهها «مهلا» و «ملاقات با حسین» که در دهه اول محرم 1402، پخش و بسیار مورد توجه قرار گرفت، ما حضور و استفاده از مجری را به نوعی متفاوت از همیشه میبینیم. مجریها با دقت نظر و ظرافت خاصی انتخاب شدهاند، از لحن مجری گرفته تا حتی لباس و واکنشهای مجری به حرفهای میهمانان.از سال 1400، چهار فصل از برنامه مهلا به وسیله روبیکا، پخش شده و مجری آن مداح امام حسین(علیه السلام)، محمد حسین پویانفر بوده است. این انتخاب به قول ایمان قیاسی یکی از تهیهکنندگان فصل اول و دوم برنامه مهلا، با ریسک بزرگی همراه بود اما درنهایت به اتفاق خوشایندی برای برنامه بدل شود. پویانفر بر خلاف اجراهای مرسوم قرار نیست که با فخر فروشی و جدل با میهمان به جایگاه مجری اعتبار بدهد و بیشتر شنونده صحبتهای میهمانان است.
این برنامه، با آنکه گفتوگومحور است، اما موضوعات و سوالاتی که در آن مطرح میشود، رنگ و بویی ساده دارد. به قولی سوالات تخصصی درباره چرایی اتفاقهایی که افتاده، پرسیده نمیشود و برعکس، سوالات ساده است و درباره رابطه احساسی و فردی میهمان با امامحسین پرسیده میشود. قیاسی در مصاحبهای درباره انتخاب پویانفر بهعنوان مجری، گفته است: «او هیچ ادعایی در زمینه اجرا نداشت و واقعا ریسک بزرگی کرد چراکه امکان داشت کار خوب از آب درنیاید، اما در اجرای برنامه خودِ خودِ خودش بود و احوالات خود را اجرا کرد که همین موضوع از نظر من اجرای ایشان را جذاب کرد. از سوی دیگر مداح بودن محمدحسین پویانفر، آشنایی با فضای محرم و انرژی و احوالات او به برنامه ما کمک کرد و باعث ایجاد فضایی گرم و صمیمی شد.»
«ملاقات با حسین(علیه السلام)» یا «با حسین حرف بزن» هم از آن جنس برنامههای گفتوگومحور است که به ارتباط حسی و عاطفی میهمان با امامحسین(علیه السلام) کار دارد. در این برنامه هم بنای دیده نشدن مجری تا حدی پیش رفته که اصلا ما مجری را نمیبینیم. این برنامه که مانند 5 فصل دیگر میزانسن و دکوری خاص و نسبتا خلوت دارد، با لوسترهای بزرگ، سنی که پر از گل است و یک مبل سفیدرنگ راحتی در وسط سن، جایی که میهمان روبهروی دوربین نشسته است و در نقطه اصلی نگاه قرار میگیرد. تنهایی میهمان صحنه را به خلوتگاهی تبدیل کرده که همه حواس مخاطب را به خود جلب کند. مجری این برنامه محمدامین پرواس است، اما ما به جز صدا هیچ نشانی از مجری نمیبینیم.
پرواس سوالات را با لحنی خودمانی میپرسد، همین انتخاب لحن و چینش هوشمندانه سوالات باعث شده است که مخاطب با برنامه همراه شود و در اتمسفر برنامه، قرار گیرد. سوالات دقیق، جزئی و راحت پرسیده و میهمانان هم برای جواب دادن، همان اندازه راحت و بدون استفاده از کلمات ثقیل و جملات خاص جواب میدهند. شاید بتوان ویژگی اصلی این برنامه را همین دانست. برنامهای که هرکدام از میهمانها با وجود سوالاتی یکسان و جوابهایی متفاوت، توانستهاند که حرف دل خیلیها را بزنند و به نوعی هرکدام روضهای ساده بخوانند.
اکسیر گفتوگو
اینکه بگوییم احتمالا ایده اولیه این برنامهها از آنجا آمده است که مردم را در برنامههایی با موضوع محرم و امام حسین(علیه السلام) ببینیم، حرف گزافی نیست. همین ایده باعث ساخته شدن برنامههایی میشود که الان جایش در تلویزیون خالی است. با حسین حرف بزن و مهلا از جمله همین برنامهها هستند، برنامههایی که نقطه قوتشان گفتوگو است. یکی از چیزهایی که الان و در برنامههای فعلی به آن احتیاج داریم، گفتوگو است؛ چیزی که در این برنامهها وجود دارد. بارها درمورد گفتوگو و برنامههای گفتوگومحور، در این صفحه صحبت کردیم.واقعه عاشورا موضوعی است که گردوغبار زمان و زمین هم روی آن نمینشیند. حافظ هم پیش از این گفته بود: «یک قصه بیش نیست غمِ عشق وین عجب/ کز هر زبان که میشنوم نامکرر است» غمِ عشق؟ آن هم غم عشقی که شبیه به هیچ غمی نیست و هرقدر از دریایش برداری، قطرهای کم نمیشود. حالا این کدام غم عشق است که تقویمهای فراوانی را پیش پای گذشت زمانها ذبح کرده و از آنچه رنگ تعلق پذیرد آزاد آزاد است. غم عشق آزادهای که حالا آدمها را مینشاند روبهروی دوربین و دل میدهد به حرفهایشان. حرفهایی که نه از پیش آماده شدهاند و نه قرار است منفعتی مادی به گویندهاش برسد. اسمت؟ مهم نیست. شغلت؟ آن هم اهمیتی ندارد. جنسیتت؟ بیخیال. زبانت؟ کشورت؟ خانهات کجاست؟ نه، اصلا اینها را نمیپرسند برای حرف زدن با عشق. برای گفتن از غم عشق.
میآیی و مینشینی روی صندلی و حرفهای دلت را با او که دوستش داری میزنی. همه حرفهایت؟ نه. آنکه زرنگ باشد همه حرفهایش را میزند؟ اشارات نظر، بهتر از این واژههای الکن، نمیرسانند پیام را به گوش جناب عشق. درست است که حدیث ناگفته را هم میخواند از بغضهایت، از اشکهایت، از نگاهت، اما این تویی که دوست داری تمام وقتت را بگذاری برای حرف زدن با او. حرف زدن با عشق. حرف زدن با حسین(علیه السلام). دنیای شخصیات را روی دایره میریزی و چیزی برای پنهان کردن نداری و اصلا «عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ» و عشقت را جار میزنی روبهروی دوربین و اینجا تنها جایی است که اتفاقا رقیب میخواهی. دست رقیب را میگیری و میبری و نشانش میدهی تمام زیبایی را، تمام مظلومیت را، تمام عزت انسان را.
حالا اینکه این عشق را جوری بگویی که همه مخاطب آن را بپذیرد، مهم است. برنامه سوره و مدل گفتوگوی مسعود دیانی، یکی از این مدل برنامهها بود، مطمئنا یکی از کسانی که با شروع محرم گفتیم جایش خالی است، مسعود دیانی است؛ کسی که همه توانش را برای برنامه سوره گذاشت و اگر در میان ما حضور داشت، از چند ماه پیش از محرم سعی میکرد برنامه تلویزیونیاش را پربار کند و از زوایای مختلف به قیام امامحسین(علیه السلام) بپردازد. او نمونه جذابی از فرم و محتوا را برای یک برنامه مذهبی ساخت که تا قبل از این شاید خیلی کم داشتیم. به مواردی در ساخت برنامههایش توجه میکرد که شاید خیلیها آن را نمیبینند. او هم به موضوع تسلط داشت و هم گفتوگو کردن را بلد بود. نمیخواست خودش و اطلاعاتش را به رخ بکشد.
پس از ابتلایش به سرطان و طی دورههای درمانی، با چهرهای تازه روبهروی دوربین نشست و با وجود بیماری و درد، اجرایی با همان توان قبلی و گاهی بیشتر را جلوی دوربین به نمایش گذاشت. برنامهای که توانست با مخاطب عام هم ارتباط برقرار کند و او را پای یک برنامه تخصصی نگه دارد و درموردش کنجکاو باشد. سال گذشته، شبی که رضا امیرخانی به برنامه سوره آمد جزء برنامههای پرمخاطب سوره شد. او جنس میهمان برنامه را میشناخت و سعی میکرد خارج از موضوع برنامه صحبت نکند و همین باعث میشد تا مخاطب تا پایان برنامه در کنار سوره بماند.
گرم بودن تنور گفتوگو
یکیدیگر از ویژگیهای گفتوگوها در این مدل برنامهها، گرم بودن آن است که مستقیما به مجری و مدل گفتوگوی او برمیگردد، به صورت مصداقی در برنامه «با حسین حرف بزن» مدل انتخاب میهمانان و گفتوگو با آنها یک ویژگی مشترک دارد؛ وقتی با عوامل برنامه با حسین حرف بزن درمورد این موضوع صحبت کردیم آنها حب حسین را ویژگی و محور اصلی برنامه معرفی کرده و میگویند اگر میهمانی دعوت میکنیم، دعوت شده که اینجا در برنامهای شرکت کند که به نام امامحسین است. در انتخاب میهمان معمولا اینطور است که در جمع خودمان تصمیم بر این است که 40-30 درصد میهمانان را خودمان انتخاب کنیم یعنی در اطراف خود بگردیم و کسی را که میتوان روی او برچسبی زد و آدمحسابی است، دعوت کنیم.این آدم حسابی میتواند کاسب منصفی باشد، میتواند یک روضهخوان باحال باشد، میتواند یک معلم دلسوز باشد، میتواند یک رفتگر زحمتکش باشد. آدمی که وقتی نگاه میکنیم یک چیز دارد که شاید یک اپسیلون آن چیزی باشد که حضرت سیدالشهدا داشتند. یکی خیلی مهربان است، یکی خیلی باصفاست، سعی شده بنابر این باشد که آدمهای دعوتشده کسانی باشند که ارتباطی با امامحسین(علیه السلام) داشته باشند و اینکه ما فیلتر نکنیم که این بیاید و آن نیاید. تنها ویژگیای که همه میهمانان دارند، این است که حب حسین داشته باشند. حتی حب حسینی که زبانم لال فراموش شده یا قدری دور شده هم قبول است. حقانیت امامحسین را باور داشته باشد، میتواند میهمان ما شود. البته این را در نظر بگیریم که در با حسین مواجهه مستقیم مخاطب با مجری را نداریم، و مجری در این گفتوگو پنهان است.
در برنامه مهلا اما گفتوگو مصداق بیشتری پیدا میکند، سوالات خارج از آن چیزی که میهمان برنامه از آن بیخبر باشد، طراحی نشده است و مصداق آن را بهطور خاص باید در مصاحبه مصطفی راغب و منصوره مصطفیزاده یافت؛ خوانندهای که عاشق امام حسین است و آنقدر این موضوع برایش مهم است که به گفته خودش از بازخوردها نمیترسد و در برنامه حضور پیدا میکند. از طرف دیگر مصطفیزاده بهعنوان کارشناس و نویسنده حوزه کودک، صحبتهایش با توجه به سوالات مجری و تسلطی که او خودش بهعنوان مجری دارد، تنور برنامه را گرم میکند و مخاطب را تا انتهای برنامه با خودش همراه میکند.
حضور سلایق مختلف
شاید یکی از ویژگیهای مثبتی که باید برای این برنامهها عنوان کرد، نگاه به سلایق مختلف است؛ اینکه فقط یک سلیقه خاص دیده نشود. وقتی مسعود دیانی، رضا امیرخانی را به تلویزیون دعوت میکند بعد از سالها، یا اینکه در برنامه با حسین حرف بزن، همه مدل دیدگاهی به برنامه دعوت میشود و نگاه برنامهساز این است که باید آدمهای متعددی که در حوزههای مختلف مشغول هستند ارتباط گرفته شود و آنها هم احساسات خودشان را در ارتباط با امامحسین(علیه السلام) و آدمی که میشناسند بیان کنند، همین رمز موفقیت برنامه میشود؛ اینکه بدانیم امامحسین(علیه السلام) لزوما حرم و کربلا نیست، روز عاشورا و محرم نیست. امام حسین رفیقی است که باید همه جا باشد، یکی میگفت امام حسین برای من رفیقی است که همهجا هست به او زنگ میزنم و با هم حرف نمیزنیم و فقط میدانم او پشتخط است.پرواس که تهیهکننده برنامه «با حسین حرف بزن» است، درمورد فرمی که برای این برنامه در نظر گرفتهاند، میگوید: «برنامههایی از امامحسین در ذهنمان ایجاد کردهایم که حتما باید در روضه بروم و منبری حرف بزند و سینه بزنم و گریه کنم. اینها خوب است، اما ما یکچیز جدید به اسم خلوت کردن را جلو آوردیم که اگر کسی را دوست دارید میتوانید با او خلوت کنید. این خلوت کردن به خلوت خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برمیگردد که وقتی میخواهید بخوابید یکی دو دقیقه فکر کنید که چند چند هستید. ما کاری که دوست داریم و تلاش میکنیم انجام دهیم این است که برای همه آدمها، فکر کردن در خلوت اتفاق بیفتد.»
حرف دل به دل مینشیند
حرفی که از دل بیاید لاجرم بر دل مینشیند. این واقعیت داستان است و مردم این را متوجه میشوند؛ برنامههایی مثل مهلا که در فصل چهارم توانسته است مردم را با خودش همراه کند، از همین جنس حرفهای برآمده از دل است، اینکه در فضای مجازی این همه چرخد بخشی به این برمیگردد که فضای جامعه الان این حرفها را میطلبد و بخشی هم به این برمیگردد که یک تیم برای به ثمر نشستن کارهایش تلاش میکند، خط قرمزها را میداند اما با وجود همین برنامه را جوری میسازد که مخاطب را با خودش همراه میکند و همه اینها میتواند برای تلویزیون درسی باشد در برنامهسازی که سرمایههایش را بهراحتی از دست ندهد. /فرهیختگان
نظر کاربران
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}