استرس زایی و استرس زدایی در جامعه
رسانهای که با کنایه میخواهد بگوید زندگی در ایران پر از استرس هست ظاهرا از کشورهای دیگه دنیا فقط دروغهای رسانهای آنها را شنیده و مثل خودش که دنبال فریب مردم هست، فریب رسانههای کشورهای قدرتمند اقتصادی رو خورده است؛
چند نکته:
اول: رسانهای که با کنایه میخواهد بگوید زندگی در ایران پر از استرس هست ظاهرا از کشورهای دیگه دنیا فقط دروغهای رسانهای آنها را شنیده و مثل خودش که دنبال فریب مردم هست، فریب رسانههای کشورهای قدرتمند اقتصادی رو خورده است زیرا در آنجا زندگی آنچنان که آن مرغ سپری کرده سپری نمی شود. میزان جرم و جنایت، دزدی و بیزحمی، خودکشی و افسردگی و حتی مصرف وحشتناک داروهای افسردگی این گفته برخی رسانه های فریب کار را تایید نمی کند.
تفاوت رسانه های غربی با این رسانه ها ما این است که آنها در جای خود ظاهرسازی میکنند و صورتشان را با سیلی سرخ میکنند تا جذب سرمایه معنوی و مادی کنند و کشورشان را آباد کنند و در جای خود متکبرانه خود را بالا مینشانند تا قبله آمال شوند ولی برخی رسانههای داخلی ما فقط ناامید کردن بلد هستند؛ رسانه های غربی سعی دارند پالسی جداگانه را به طرف کشورهای عقب نگاه داشته شده بفرستند. آنها چیزهایی را میفرستند تا مردم جهان بلکه نخبگان را فریب دهند برای حضور در این کشورها؛ هنگامی که این اتفاق افتاد کشورهای دیگر دچار فقر نخبه می شوند و این کشورهای پر می شوند از نخبه و دانشمند و نیروی مفید علمی و کاری؛
از طرفی کشورهای دیگر را با روش های مختلف از حمله نظامی و تحریم و جنگ خارجی و داخلی عقب نگاه می دارند تا نخبگان و دانشمندان با دیدن اوضاع کشور خودشان بدترین شرایط در کشور میزبان را تحمل کنند ولی فکر بازگشت و ساختن کشور به ذهنشان خطور نکند. جنگ روانی از جنگ فیزیکی و نظامی بیشتر برای کشورهای پیشرفته کار کرده است.
دوم: الان محسن تنابنده میگوید: «کاش من مرغ بودم در اروپا ولی استرس نداشتم»!
سوم: ایجاد استرس جزو فنون دشمن است. تزلزل در اراده مردم، خصوصا جوانان تا الان خوب درآمدزا بوده برای آنها...
اینکه جوان کشور ما مدام در استرس آینده باشد و نتواند تصمیم درست یعنی تصمیم به ساختن کشورش بگیرد همان فریب دشمن است که او را به سمت خود میکشد و عمل او، توان او، عشق او، وطن دوستی او و... را میبلعد؛ ما معتقدیم مردم خیلی آگاه شدند و هر چیزی را چشم بسته قبول نمیکنند و استدلال میکنند اما باز هم باید این نکات گفته شود....
عکسی که مشاهده میکنید معنا و مفهوم زیادی دارد که البته در مورد بسیاری رسانههای داخلی و خارجی هم کاربرد دارد؛ رسانههای تروریستی داخلی و خارجی که آسایش، روح، روان، گذشته، آینده و همه داشتههای ما را ترور میکنند و کسی اصلا متوجه آن نمیشود؛ چند بار از ترورهای خاموش «انتخاب نیوز» مثال زدیم که الحمدلله توقیف شده، فعلا! چندین مرتبه گفتیم که این از خدا بیخبرها دروغسازی میکنند، تقطیع میکنند، تحریف میکنند، دلسرد میکنند، جو میدهند ولی صدایمان به جایی نرسید تا اینکه خودش خودش را بیآبرو کرد و تعطیل شد؛
اگر شما در گوگل در مورد ترور رسانهای جستجو کنید یا در مورد پروپاگاندا و جنگ رسانهای و... مطالب زیادی میآید اما معمولا مطالب آنقدر سنگین است که حوصله نمیکنید همه آنرا بخوانید. بهنظر باید در این مورد به سادگی و با بیانی قابل فهم با مردم صحبت شود. اما فقط این رسانهها نیستند که باعث ناامیدی در جامعه میشوند، تکتک ما مردم هم در اینکار نقش داریم؛ از جوسازی برای فرزندآوری گرفته تا عدم شرایط مناسب کار در کشور، بر پایه هیجانهایمان، حرفهایی میزنیم که باعث ناامیدی نوجوان و جوانان از آینده میشود؛
یکی از نام آشناترین اصطلاحات سیاسی «پروپاگاندا» است. پروپاگاندا گونهای ارتباط است که در آن، اطلاعات هماهنگ و جهتدار برای بسیج افکار عمومی از طریق تبلیغات سیاسی پخش و فرستاده میشود. در تبیین معنای پروپاگاندا باید بگوییم دسیسه رسانه ای توسط متخصصان جنگ روانی برای اقناعی چیزی است که برای آنها نفع زیادی دارد و اهمیتی ندارد که در مقابل ضرری متوجه فرد یا گروهی گردد. ما وقتی تسلیم هجمه رسانه ای دشمن می شویم و دلمان خلی می شود و ناامیدی همه وجودمان را می گیرد، خود به خود تبدیل می شویم به ابزار رسانه ای منفعت طلبان؛
«جیسن استنلی» در کتاب خود به نام «پروپاگاندا چطور کار میکند؟»، سازوکارِ پروپاگاندا را کندوکاو کرده است. او میگوید پروپاگاندا امروزه به پدیدهای بسیار پیچیده تبدیل شده است و با طبیعی جلوه دادن خود، ارزشهای اخلاقی را بیمعنی و مسخره میکند و با اینکار، حس «همدلی» را از ما میگیرد. زمانِ یکی از بحثهای انتخاباتیِ سال ۲۰۱۲، مجری، نیوت گینگریچ را دربارۀ این گفتههای او به نقد کشید: «سیاهانِ امریکا باید کار بخواهند؛ نه کوپنِ غذا» و همینطور «کودکان فقیر در اخلاقِ کاری لنگ میزنند» و کار بهعنوانِ «سرایدار در مدرسههایشان» به نفعشان است. مجری پرسید: «آیا شما نمیتوانید ببینید که این، توهین به همۀ امریکاییها و بهطور خاص سیاهپوستان است؟» وقتی گینگریچ گفت «نه»، حاضران دست زدند. همچنین وقتی با موعظه دربارۀ «ارزش سخت کارکردن» حرفش را ادامه داد، حاضران او را تشویق کردند. اما وقتی که مجری گفت که گینگریچ ریاکاری میکند، حاضران خودِ او را هو کردند. منظور مجری، این گفتۀ گینگریچ بود که تعبیرِ «اخلاقِ کاری ندارند،» طنینی نژادپرستانه دارد.
این حکایت، در کتاب ارزشمند استاد فلسفه دانشگاه یِیل، جیسن استنلی، یعنی پروپاگاندا چطور کار میکند، بهخوبی یکی از ادعاهای اصلی کتاب را نشان میدهد: پروپاگاندا که به دمکراسی ضربه میزند، از همدلیِ فلجکننده و خستهکنندۀ انسانی جداییناپذیر است. استنلی برای تصاویر ریههای از بینرفتهای که روی پاکت سیگار چاپ میشوند، تظاهراتهای حقوق بشری و تبلیغات یا چتروم تندروها در فضای مجازی وقت کمی صرف میکند. از نظر استنلی در کمپهای بازآموزی دیستوپیایی یا راکتهای کره شمالی، پروپاگاندای تمامیتخواهانه واضح تر از آن است که بخواهیم بیش از حد دلنگران آن باشیم. درعوض، پروپاگاندای پنهانی که در لیبرال دمکراسیهای شناخته شده جلب توجه نکرده است، توجه استنلی را به خود جلب میکند.
اینکه مردم برای یک ریاکار دست می زنند و او را تشویق می کنند خبر از تصاحب فکر و دلشان توسط پروپاگاندا می دهد. آنها متقاعد شدند که طبقه بالا دست هستند و طبقه فرودست باید به آنان احترام بگذارد و خدمتگذارشان باشد بدون آنکه انسانیتی برای او قائل باشند. در مقابل سیاه پوستان مدام آیه یأس می خوانند و باور می کنند که طبقه فرودست هستند! مگر آنکه بتوانند بر عقل خود و احساسات خود مسلط شوند و هر روز خودشان را قوی کنند. این قوت با کمی تأمل در زندگی کسانی است که سیاه پوست هستند اما به موفقیت های زیادی دست پیدا کرده اند هم می تواند حاصل شود.
این آیه یأس خواندنها دلایل متعدد دیگری هم می تواند داشته باشد، گاهی غذای سرد، گاهی مشکلات زندگی و گاهی عدم توفیقاتمان در زندگی شخصی باعث میشود زندگی را سخت ببینیم و بگیریم؛ خب ما نتوانستیم باری را بهدوش بکشیم یا زیر باری احساس له شدن داریم، با حرفهایمان دیگران را ناامید میکنیم؛ چند روز قبل یکی از رفقا چنان از سختی ازدواج، تأمین مایحتاج زندگی و تربیت فرزند میگفت که جوانان مجردی که در جمع ما بودند برگ و برشان ریخته بود؛ وقتی رفت به دوستان مجرد گفتم: دوستان اینقدر هم که میگویند سخت نیست، بلکه کمی آرام شوند؛ در هر صورت سعی کنیم خودمان رسانه تروریستی نباشیم و افکار رسانه های تروریستی را بلای جان و زندگی مان نکنیم؛
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}