رژیم غافلیگر صهیونیستی همراه با نظرات کاربران فضای مجازی
اسرائیل در بسیاری از جنگهایی که با کشورهای منطقه داشت، غافلگیر نشده بود و حتی در جنگ یوم کیپور سال 1973، سازمانهای اطلاعاتی رژیمصهیونیستی به رهبران اسرائیل هشدار حمله دادند، این رهبران سیاسی بودند که غافلگیر شدند اما در عملیات طوفان الاقصی، تشکیلات امنیتی رژیمصهیونیستی کاملا غافلگیر شد و این غافلگیری نه تاکتیکی، بلکه راهبردی بود.
چرا رژیم صهیونیستی غافلگیر شد؟
امیررضا مقومی، دانشجوی دکتری مطالعات خاورمیانه: یکی از اصلیترین و اساسیترین پیامدهای عملیات «طوفانالاقصی» برای رژیمصهیونیستی، شکست تشکیلات امنیتی-اطلاعاتی این رژیم است. مأموریت شماره یک سازمانهای اطلاعاتی جلوگیری از «غافلگیری استراتژیک» نظامهای سیاسی است؛ چیزی که رژیمصهیونیستی در طوفانالاقصی درگیر آن شد.اسرائیل در بسیاری از جنگهایی که با کشورهای منطقه داشت، غافلگیر نشده بود و حتی در جنگ یوم کیپور سال 1973، سازمانهای اطلاعاتی رژیمصهیونیستی به رهبران اسرائیل هشدار حمله دادند، این رهبران سیاسی بودند که غافلگیر شدند اما در عملیات طوفان الاقصی، تشکیلات امنیتی رژیمصهیونیستی کاملا غافلگیر شد و این غافلگیری نه تاکتیکی، بلکه راهبردی بود.
رونن بار، فرمانده اطلاعات ارتش رژیمصهیونیستی(آمان)، در مصاحبهای بر این شکست اقرار کرد و مسئولیت آن را برعهده گرفت. بااینحال، در چرایی غافلگیری دستگاههای اطلاعاتی رژیمصهیونیستی میتوان به دلایل بسیاری اشاره کرد که به نظر نگارنده مهمترین عامل، ادراک نادرست رهبران رژیم از حماس و راهبرد «اعتمادسازی» حماس در طی سالهای اخیر بوده است.
نوع نگاه رهبران رژیمصهیونیستی به غزه و تشکیلات حماس، کاملا با آنچه در عملیات طوفانالاقصی رخ داد، متفاوت بود. رهبران اسرائیل، حماس را «شر لازم» میدانستند که حضورش به نفع رژیمصهیونیستی است. یکی از معتبرترین دلایلی که میتوان به آن اشاره کرد، سند «بررسی راهبردی سال 2023 اسرائیل»1 است که هرساله توسط موسسه «مطالعات امنیت ملی اسرائیل»2 و به قلم تحلیلگران ارشد نظامی و سیاسی رژیمصهیونیستی منتشر میشود.
در قسمتی از این سند که به مساله فلسطین اختصاص دارد، نویسندگان مهمترین عامل تهدید در جبهه فلسطین را مباحث مربوط به کرانه باختری و از دست رفتن مشروعیت تشکیلات خودگردان فلسطین میدانند و سخنی از جنگ با حماس به میان نمیآورند. اما نکته جالبتوجه در نوع نگاه نویسندگان به حماس است. به عقیده آنها «اسرائیل، در حال حاضر هیچ جایگزینی برای حکومت حماس در غزه ندارد، زیرا رهبری معتدلتر و مسئولانهتر که بتواند کنترل را در دست بگیرد، وجود ندارد. بنابراین اسرائیل در عمل، حماس را به رسمیت میشناسد و به آن کمک میکند (تا حدی با بازسازی زیرساختها در غزه، ارائه مجوز کار برای کارگران غزه در اسرائیل و گسترش تجارت به غزه و از غزه).»
چنین ادراکی را میتوان از گفته تحلیلگران و حتی مقامات ارشد رژیمصهیونیستی نیز برداشت کرد؛ بهطور مثال بسیاری از مقامات صهیونیستی، عدم نقشآفرینی حماس در دو جنگ اخیر جهاد اسلامی با رژیمصهیونیستی را به عقلانیت رهبران حماس و قدرت بازدارندگی رژیمصهیونیستی مرتبط میدانستند. حتی این فرآیند بهجایی ختم شده بود که تزاخی هانگبی، رئیس شورای امنیت رژیمصهیونیستی، گفته بود که «حماس حداقل برای پانزده سال آینده، بازدارنده است.»
گذشته از اینها، در سالهای اخیر عمده سناریوهای رژیمصهیونیستی در جنگ پرشدت و همهجانبه، بر جبهه شمال و مبارزه با حزبالله متمرکز بود و ارتش رژیمصهیونیستی تقریبا ۱۵ سال است که در نوار غزه مانور سنگین ترتیب نداده است. در همین باره اورنا میزراحی، پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل، میگوید: «در سالهای اخیر، ارتش اسرائیل برای سناریوی جنگ با حزبالله آماده شده است و تمریناتی را برای پاسخ به حمله ترکیبی آن برگزار کرده است که شامل شلیک گسترده راکتی در فلسطین و حمله زمینی توسط نیروی کماندوی این سازمان است.
طرحی که حزبالله تدوین کرد و حماس در 7 اکتبر اجرا نمود.» برایان کاتز، معاون وزیر دفاع در امور سیاست آمریکا نیز معتقد است: «اسرائیل با این باور که تهدید حماس قابل پیشبینی و مهار است، احتمالا بهترین تواناییهای فنی و اطلاعاتی انسانی خود را صرف تهدیدات بهظاهر مهمتر از سوی ایران و حزبالله کرده است.»
البته باید اضافه کرد طرح فریب حزبالله در برپایی دو چادر در مرز لبنان با رژیمصهیونیستی و سوق دادن تمام تمرکز اسرائیل به جبهه شمال و همچنین افزایش تنشها در کرانه باختری که رژیمصهیونیستی عمده تهدیدات خود را از جانب آن میدید، در غافلگیری نهادهای امنیتی رژیمصهیونیستی و همچنین عدم توجه به تحرکات حماس در غزه بیتاثیر نبوده است.
بنابراین به اعتقاد نگارنده، دلیل اصلی غافلگیری تشکیلات امنیتی-نظامی رژیمصهیونیستی را باید در راهبرد «اعتمادسازی» حماس در طی سه سال اخیر دنبال کرد. حماس در این مدت، با وجود دو حمله رژیمصهیونیستی به جهاد اسلامی در غزه، سکوت کرد و دست به اسلحه نبرد. از سوی دیگر سعی کرد اقداماتش را بر کرانه باختری متمرکز کند و فعلوانفعالات آشکاری از خود در نوار غزه که نشان از آغاز حمله باشد، نشان ندهد و عملا این برساخته را در اذهان رهبران اسرائیل بسازد که به دنبال «زندگی کن و بگذار زندگی کنند» است و سعی دارد صرفا حاکمیت غزه را در دست داشته باشد.
البته علاوهبر این عامل، مسائلی همچون اتکای بسیار به هوش مصنوعی و تنشهای داخلی و مشغول شدن سازمانهای اطلاعاتی رژیمصهیونیستی به مباحث داخلی و برگزاری چهل هفته اعتراضی در اسرائیل و در نتیجه آن فرسایش نهادهای امنیتی-نظامی و همچنین نشت اطلاعاتی و خطای سیستمی را نیز نباید نادیده گرفت.
کوتاه سخن اینکه، طوفان الاقصی، شکست اطلاعاتی بزرگ برای رژیمی است که در شکوه داشتن دستگاه امنیتی قدرتمند و شکستناپذیر غوطهور شده بود. تاثیر این عملیات به حدی است که جاناتان کانریکس، سخنگوی سابق ارتش رژیمصهیونیستی بیان کرد: «این حمله قابلمقایسه با «پرل هاربر» است و بعد از آن همه چیز در اسرائیل تغییر خواهد کرد.» از بین رفتن قدرت بازدارندگی رژیمصهیونیستی و همچنین تضعیف اعتبار نهادهای اطلاعاتی-امنیتی اسرائیل در کنار زیر سوال رفتن قدرت فناورانه این رژیم، ضربهای است که رهبران رژیمصهیونیستی سالها نخواهند توانست آن را ترمیم کنند.
نظر کاربران شبکه های اجتماعی
آدمکش! ویتنام در انتظارت
بایدن پس از اعلام خبر اعزام این ناوگان، در پیامی ظاهرا بازدارنده گفت «به صراحت به ایرانیها گفتهایم که مراقب باشید.» در واکنش به این لفاظیها، حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران به طرف غربی هشدار داد که تداوم جنایات صهیونیستها در غزه، جبهه شمالی یعنی حزبالله لبنان را وارد جنگ خواهد کرد: «شما نمیتوانید به حزبالله بگویید خویشتنداری کن و بعد به نتانیاهو بگویید هر جنایتی خواستی انجام بده.»در میان رد و بدل شدن این پیامها، حزبالله، یک کارزار محاسبهشده را در امتداد مرز شمالی به راه انداخت و مواضع نیروهای دفاعی اسرائیل را با موشکهای ضدتانک هدف قرار داد. پستهای دیدهبانی را از کار انداخت و تلاشهایی برای نفوذ در مرزها انجام داد. همچنین گروههای مقاومت در واکنش به تهدیدات و دخالتهای مستقیم آمریکا در جنگ، چند پایگاه این کشور در منطقه را هدف قرار گرفتند تا به طرف آمریکایی، خطر شعلهور شدن یک جنگ بزرگتر را گوشزد کنند.
این پیامها شاید به درستی در واشنگتن دریافت نشد که بامداد روز جمعه آمریکا به دو پایگاه متعلق به گروههای مقاومت در شرق سوریه حمله کرد. این حمله بیپاسخ نماند و کمی بعد، پایگاه آمریکاییها در میدان نفتی العمر در شمال شرق دیرالزور هدف شش فروند موشک و پایگاه عینالاسد با پهپاد هدف قرار گرفت تا سیگنال قویتری به واشنگتن ارسال شود.
از ابتدای جنگ تا به امروز، دولت بایدن علیرغم حمایت همهجانبه از جنایت صهیونیستها، تلآویو را از ورود زمینی به غزه بر حذر داشته؛ چراکه برخلاف ارتش غافلگیرشده صهیونیستها، حماس با برنامهریزی قبلی عملیات را آغاز کرده و از قبل برای پاسخهای احتمالی آماده شده است. علاوهبر این، آمریکاییها مطمئن بودند حمله زمینی اسرائیل به غزه، مقاومت را بهطور فزایندهای تهاجمی و پای آنها را به میدان نبرد باز میکند و در چنین شرایطی عدم دخالت یا دخالت آمریکا، بسیار پرهزینه خواهد بود.
برخی تحلیلگران، احتمال میدهند دخالت آمریکا در جنگ، آتش سومین جنگ جهانی را روشن میکند. این دقیقا همان چیزی است که آمریکا تا به امروز سعی کرده، به شکلی مانع آن شود؛ چراکه هیچکس نمیداند پس از دخالت در منطقه، جهان با چه سرنوشتی روبهرو خواهد شد. اخیرا رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحده در دولت جورج دبلیو بوش و باراک اوباما در فارن افرز، بخشی از واقعیت امروز دنیا را تشریح کردند. او نوشت: «ایالات متحده اکنون با تهدیدات جدیتری نسبت به دهههای گذشته- شاید همیشه- برای امنیت خود مواجه است. پیش از این هرگز با چهار متخاصم متحد - روسیه، چین، کره شمالی و ایران - مواجه نشده بود که زرادخانه هستهای جمعی آنها ظرف چند سال میتواند تقریبا دو برابر شود.»
جنگ چقدر واقعی است؟
آمریکا برای دخالت در جنگ به همراهی افکار عمومیاش نیازمند است. شاید در روزهای نخست این جنگ، بخش قابل توجهی از آمریکاییها خواهان حمایت از رژیمصهیونیستی بودند اما با این حال آنها نیز حامی دخالت آمریکا در غرب آسیا نیستند. این را آخرین نظرسنجی PBS NewsHour/NPR/Marist، نشان میدهد. براساس این نظرسنجی که جزئیات آن 13 اکتبر یعنی شش روز پس از جنگ منتشر شده، نزدیک به هشت نفر از هر 10 آمریکایی میترسند که جنگی که بین اسرائیل و حماس درگرفته، منجر به جنگ گستردهتری در خاورمیانه شود. این نگرانی البته به رسانههای غربی نیز کشیده شده است و تحلیلگران به دولت بایدن در این زمینه هشدار دادهاند.
بهعنوان نمونه سیانان با ابراز نگرانی از نزدیکتر شدن «احتمال بسیار واقعی» دخالت مستقیم آمریکا در یک «جنگ منطقهای»، نوشت: «این کارزار سال 1991 برای بیرون راندن ارتش صدام حسین از کویت یا تهاجم سال 2003 به عراق نیست، که هر دو با ماهها برنامهریزی و آمادهسازی انجام شد و سپس ایالات متحده و متحدانش زمان، مکان و مقیاس حمله را تعیین کردند. اکنون در بهترین حالت، ایالات متحده در تلاش است تا به رویدادهایی که عمدتا خارج از کنترلش است پاسخ دهد و در این منطقه خطرناک، ناگهان آسیبپذیریهای حضور گسترده نظامی آمریکا در سراسر خاورمیانه آشکار میشود. آمریکا در شمال شرقی و جنوب شرقی سوریه، نیروهایی دارد. ایالات متحده همچنین در عراق حضور نظامی دارد. این نیروها در هر جنگی، اهداف ارزشمندی برای محور مقاومت به حساب میآیند.» به نوشته سیانان، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تجارب رزمی ارزشمندی در سوریه و عراق به دست آورده است.»
این رسانه آمریکایی ادعا کرده تهران به یمن، سوریه، حزبالله، حماس و جهاد اسلامی آموزش و تسلیحات ارائه کرده است. سیانان مقایسه جالب از هزینههای اعزام نیرو کرده و نوشته: «درحالیکه انتقال یک سرباز یا تفنگدار دریایی از ایالات متحده به خاورمیانه هزاران دلار هزینه دارد، هزینه رسیدن یک سرباز سپاه پاسداران به بغداد، دمشق یا بیروت، فقط یک اتوبوس است.»
نویسنده سیانان برای توجه دادن به جبهههای متعددی که علیه واشنگتن ایجاد شده، به وضعیت واشنگتن در دوران جنگ جهانی دوم اشاره کرده است: «پس از حمله 7 دسامبر 1941 ژاپن به پرلهاربر، فرانکلین روزولت رئیسجمهور، به یک معنا خوششانس بود. جنگ جهانی دوم تبدیل به یک جنگ دو جبههای شد که در اقیانوس اطلس و اروپا و همچنین در اقیانوس آرام با نیروهای متحدین درگیر شد. امروز، پرزیدنت جو بایدن با وظایف پیچیدهتر و پرخطرتر روبهرو است؛ چشمانداز یک جنگ پنج جبهه با متحدان کمتر. این جنگ پنج جبههای تماما «گرم» نیست، با این حال، تشدید یک خطر فزاینده است.»
سیانان، دو جبهه اول را چین و روسیه معرفی کرده و نوشته: «چین یک ابرقدرت اقتصادی و نظامی است. روسیه نظامی است و هر دو در حال آزمایش و به چالش کشیدن رهبری جهانی آمریکا هستند.» این رسانه هشدار داده است که «ایالات متحده ممکن است قویترین ارتش جهان را داشته باشد اما همانطور که شکستهای آمریکا در ویتنام و افغانستان ثابت کرد، این هیچ تضمینی برای پیروزی بر یک دشمن مصمم و مدبر نیست.»
جنگ پایگاههای آمریکا را نابود میکند
پیامهای بازدارنده آمریکا، بازدارندگی سابق را ندارد و به نظر نمیرسد، در منطقه کشور یا گروهی همسو با مقاومت چندان نسبت به آن نگرانی داشته باشد. حزبالله لبنان همانگونه که در ابتدای جنگ هشدار داد که در صورت تهاجم زمینی به غزه وارد نبرد خواهد شد، به نظر میرسد که نگران نیست و همچنان هشدار میدهد که ممکن است وارد جنگ شود. «بنیاد آمریکایی قرن» در این باره به نقل از حزبالله نوشت که معاون دبیرکل حزبالله در یک راهپیمایی در بیروت گفته که حزبالله مسئولیتهای خود را به خوبی میداند. «ما حاضر و کاملا آماده هستیم و تماسهای طرفهای بینالمللی که در پشت صحنه برای تضمین عدم مداخله ما در این نبرد صورت گرفته، هیچ تاثیری بر ما نخواهد داشت.»
به نوشته این بنیاد آمریکایی، اگر ایالات متحده مستقیما با بمباران حزبالله لبنان در جنگ مداخله کند، احتمالا حملات تلافیجویانه علیه اهداف ایالات متحده در سراسر منطقه آغاز میشود. اعضای محور مقاومت در عراق و یمن تهدید کردهاند که در صورت ورود آمریکا به جنگ، اقدام خواهند کرد. رئیس سازمان بدر عراق اخیرا گفته که «اگر آنها مداخله کنند، ما دخالت خواهیم کرد. اگر آمریکا مستقیما وارد این نبرد شود، ما همه اهداف آمریکایی را مشروع میدانیم و در هدف قرار دادن آنها تردیدی نخواهیم داشت.»
دیگر رهبران شبهنظامی عراق نیز تهدیدات مشابهی را انجام دادهاند. رهبر جنبش یمن هم گفت: «اگر آمریکاییها مستقیما مداخله نظامی کنند، ما آماده مشارکت هستیم، ازجمله با شلیک موشک، هواپیماهای بدون سرنشین و هر گزینه نظامی که در دسترس ما باشد.» در چنین جنگی، زمانی که حزبالله، هم به اسرائیل و هم به اهداف ایالات متحده از لبنان حمله میکند، گروههای عراقی میتوانند به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه حمله کنند. انصارالله ممکن است به منافع ایالات متحده در عربستان سعودی و امارات متحده عربی حمله کند یا فقط به شرکای آمریکا مستقیما حمله کند. تشدید خشونتها حتی میتواند به درگیری مستقیم با ایران تبدیل شود. بنیاد قرن، نتایج این درگیری را «فاجعهبار» خوانده و تبعات آن را «هرج و مرج، ویرانی و تعداد زیادی آمریکایی مرده» دانسته است.
چرا افق پیروزی برای بایدن وجود ندارد؟
1.آمریکا در جریان جنگهای غرب آسیا هرنوع شکستی را تجربه کرده است. شکست در تک صحنه عراق از مجموعهای شامل چند گروه مقاومتی مانند جریان صدر و سپاه بدر، شکست در تک صحنه افغانستان در برابر تک گروه طالبان، درحالیکه واشنگتن با ائتلافی از کشورها در افغانستان حضور داشت و از حمایت و همراهی جریانات افغانی بهره میبرد. بهطور منطقی آشکار است آمریکا که در جنگهای محدود به دفعات شکست خورده است، قادر نیست در جبههای وسیع که چند کشور عضو محور مقاومت و دهها گروه مقاومتی حاضر در آنها که در هماهنگی با یکدیگر قرار دارند، بجنگد؛ چه رسد به کسب پیروزی.
2. زمانیکه آمریکا افغانستان و عراق را اشغال کرد، رقیبی جدی برای این کشور در عرصه جهانی وجود نداشت. امروز اما روسیه با جنگ اوکراین، واشنگتن را به چالش کشیده و به زعم مقامات آمریکایی مانند لوید آستین، وزیر دفاع این کشور «چین تنها کشوری است که توان و اراده به چالش کشیدن آمریکا» را داشته و میتواند به «قدرتی همتا» با این کشور تبدیل شود. اگر هزینهها و گرفتاری دو جنگ افغانستان و عراق به همراه بحران اقتصادی 2009-2008 باعث شد شرایط برای پایان نظام تکقطبی فراهم شود، درگیری آمریکا در وضعیت کنونی، واشنگتن را در موقعیت بدتری قرار خواهد داد. آنتونی بلینکن روز پنجشنبه 23 شهریور در دانشگاه جان هاپکینز در واشنگتن به صراحت اعلام کرد رقابت فزاینده ژئوپلیتیک آمریکا با روسیه و چین نشاندهنده «پایان نظم جهانی پس از جنگ سرد» است. از دست دادن نظام تکقطبی و رقابت برای کسب جایگاه برتر در نظام چندقطبی، ناشی از شکستها و انحراف منابع واشنگتن در جنگهای غرب آسیا است؛ جنگهایی که پیروزی ابتدایی در آنها تضمین شده بود. با اینحال مشخص نیست آمریکای بهشدت تضعیفشده نسبت به دهه 2000، چگونه قصد دارد در جنگ جدید منطقهای با سطح فراگیری وسیعتر وارد شده و از آن انتظار کسب نتایج راهبردی داشته باشد.
3.آمریکا قصد دارد برای نجات رژیمصهیونیستی وارد جنگ منطقهای شود اما به شکل غیرمنتظرهای در صورت وقوع این جنگ و طولانی شدنش، رژیم حتی پیش از پایان کامل جنگ، دچار فروپاشی خواهد شد. به عبارتی دیگر هدفی که آمریکا در ورود به جنگ منطقهای درنظر گرفته، بلافاصله نتیجهای معکوس به بار خواهد آورد. وضعیت فعلی صهیونیستها ناشی از پرتاب کمتر از 10 هزار راکت و عملیات دوهزار رزمنده حماس از منطقه محاصره شده غزه است؛ وضعیتی که باعث شده تلآویو در آستانه فروپاشی قرار گیرد. وضعیت رژیم در جنگی منطقهای که همگان موشکهای سنگین و پیشرفته خود را بر سر صهیونیستها کوبیده و دهها هزار نیرو از لبنان و سوریه به سرزمینهای اشغالی یورش خواهند برد از پیش آشکار است.
سابقه نیم قرن شکست
پس از پایان جنگ جهانی دوم، کمونیسم که اژدهای شوروی را در نظام بینالملل ایجاد کرده بود، در سال 1948 بر چین مسلط شد و ویتنام را نیز بلعید. از اینرو استقلال ویتنام و کره شمالی که بدنهای از کمونیسم جهانی بودند و رقیب اصلی لیبرالیسم آمریکایی به حساب میآمدند، قابل چشمپوشی نبود؛ چه اینکه دولتهای کمونیست به کمک برادرهای بزرگ خود بلافاصله پس از فتح یک کشور به دنبال تسری ایدهشان به کشورهای اطراف نیز بودند. از اینرو آمریکا از دهه 1950 وارد درگیریهای «هندوچین فرانسه» شد و عملا با کنار رفتن پاریس، خود به تنها بازیگر صحنه بدل گشت. نتیجه اما چیزی جز 58 هزار کشته آمریکایی و شکست نظامی و سقوط ویتنام جنوبی، متحد اصلی واشنگتن نبود.
اوت 2021 رسانهها وقتی آمریکا عواملش را از کابل خارج میکرد، سقوط افغانستان را با سقوط دراماتیک سایگون در 1975 مشابه دانستند. سایت خبری بیبیسی در همان ایام گزارشی با عنوان «چرا پیروزی طالبان در فتح کابل با سقوط سایگون مقایسه میشود؟» منتشر کرد. خبرگزاری آمریکایی سیانان در این زمینه حتی پا را فراتر گذاشت و نوشت: «سقوط سایگون آبرومندانهتر از سقوط کابل بود.» آمریکا در 1975 در چهارچوب نظام دوقطبی در اوج قدرت قرار داشت اما شکست ویتنام باعث شد واشنگتن در برابر مسکو بهشدت تضعیف شده و شوروی در همان دهه 1960 و 1970 از آمریکا پیشی بگیرد؛
هرچند تکرار اشتباه آمریکا در ویتنام توسط روسها و اشغال افغانستان در دهه 1980 کار امپراتوری آنها را یکسره کرد اما اگر روسها در باتلاق کابل گرفتار نمیشدند، دنیا وضع دیگری داشت. شکستهای واشنگتن در چهارچوب جهان تکقطبی که آزادیهایش با جهان دوقطبی غیرقابل مقایسه بود، تکرار شد؛ 2008 امضای قرارداد خروج از عراق و 2021 نیز گریختن از دست طالبان. آمریکا در طول 48 سال مابین 1975 تا 2021، فارغ از خوب یا بد بودن اوضاع، در جنگ و اشغالگری شکست خورده است. این تجربه در جریان نیم قرن تاریخ آمریکا به دست آمده و بایدن که سنش از این تجربه بزرگتر است، باید بداند تکرار آن میتواند همه چیز را دگرگون کند. /فرهیختگان
یاغیگری و جنایات بدون مرز
این روزها و همزمان با کشتار روزانه غیرنظامیان غزه بهویژه کودکان، جهان شاهد برگ دیگری از کتاب قطور یاغیگری رژیم غاصب اسرائیل بود که در پرخاش توأم با تهدید و توهین الی کوهن، وزیرخارجه رژیم صهیونیستی نسبت به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد نمایان شد.با وجود نقش بسیار ضعیف و کمرنگ سازمان ملل متحد در مدیریت بحران غزه و ناکامی در مهار ماشین جنگی و نسلکشی رژیم صهیونیستی، مقامات این رژیم حتی جمله کوتاه گوترش، دبیرکل سازمان ملل را در نشست شورای امنیت برنتافتند. گوترش گفت «حملات حماس بیدلیل رخ نداد» همین کافی بود تا وزیرخارجه رژیم صهیونیستی ضمن توهین به جایگاه سازمان ملل، خواستار برکناری گوترش شود. البته این نخستین بار نیست که رژیمغاصب صهیونیستی بهجای مجازات و پاسخگویی نسبت به جنایات جنگی و نسلکشی در سرزمینهای اشغالی به سازمانها و نهادهای بینالمللی بیاحترامی و یاغیگری میکند. در جریان فاجعه کشتار قانا نیز جهان شاهد یاغیگری اسرائیل بود.
عصر ۱۸آوریل ۱۹۹۶ میلادی، نظامیان رژیم صهیونیستی با جنگافزار سنگین یک مرکز نیروهای سازمان ملل در روستای قانا را که تعداد زیادی از زنان، کودکان و مردم بیدفاع در آن پناه گرفته بودند، هدف قرار دادند. مردم قانا از ترس بمباران روستایشان به مرکز نیروهای بینالمللی مستقر در نزدیک این روستا پناه برده بودند اما هدف بمباران وحشیانه جنگندههای صهیونیستهای غاصب قرار گرفتند که طی آن ۱۰۶پناهجوی غیرنظامی لبناتی جان باختند. در پی محکومیت گسترده بینالمللی پطرس غالی، دبیرکل وقت سازمان ملل نیز نسبت به این جنایت آشکار واکنش نشان داد. همین موضعگیری غالی باعث شد آمریکا در حمایت علنی از رژیم کودککش اسرائیل و با وجود رأی مثبت ۱۴عضو شورای امنیت برای تایید دور دوم دبیرکلی پطرس غالی با انتخاب وی مخالفت کند. در ۷۸ سال فعالیت سازمان ملل متحد، دهها قطعنامه شورای امنیت این سازمان در محکومیت اسرائیل از سوی آمریکا وتو شده و قطعنامههایی نظیر ۲۴۲شورا نیز که خواستار عقبنشینی ارتش رژیم صهیونیستی به سرزمینهای قبل از اشغال ۱۹۶۷ شده، عملا با بیاعتنایی اسرائیل غاصب مواجه و هیچگاه اجرا نشده است.
حمایتهای گسترده سه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل از سیاستهای اسرائیل از سال ۱۹۴۸تاکنون که نمود عینی آنرا جهانیان این روزها با سفر روسای آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان به تلآویو شاهد هستند، مهمترین علت گستاخی و یاغیگری رژیم صهیونیستی در زیر پا نهادن حقوق جنگ و کنوانسیونهای چهارگانه ژنو است. نتیجه این حمایتهای همهجانبه مشوق اصلی تلآویو برای دست زدن به جنایات جنگی و نسلکشی در غزه است. ناکارایی شورای امنیت در مهار رژیم صهیونیستی در حالی است که در این سال بارها مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نشستهای عادی سالانه و همچنین نشستهای اضطراری خود، جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم کرده است. هرچند قطعنامههای مجمع عمومی در محکومیت اسرائیل با اکثریت مطلق آرا تصویب شده اما از آنجا که مصوبات مجمع جنبه توصیه دارد، رژیم اشغالگر اسرائیل گستاختر از گذشته به یاغیگریهای خود ادامه داده است. کارنامه رژیم غاصب صهیونیستی نشان میدهد در حالی که این رژیم عملا در هیچ سطحی برای ارکان سازمان ملل متحد و سایر نهادهای بینالمللی و همینطور اعتراضهای گسترده افکار عمومی جهانی، احترامی قائل نیست اما همچنان و در سطوح سیاسی، نظامی، مالی و رسانهای ازسوی دولتهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان حمایت میشود. بهنظر میرسد ریشه یاغیگریها و جنایات بدون مرز رژیم صهیونیستی را درهمین حمایتها باید جستوجو کرد. /️دکتر مراد عنادی
پوشش واشنگتنی تلآویو
امیر عبداللهیان خطاب به کشورهای غربی: به جای ارسال بمب و راکت برای استفاده علیه غزه، حامی صلح باشید. آمریکا باید از حمایت از نسلکشی در غزه دست بردارد.
در ادامه گزارش روز پنجشنبه «شرق» پیرو جنگ دیپلماتیک اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل با محوریت آمریکا و روسیه بر سر جنگ حماس و اسرائیل و برقراری آتشبس در باریکه غزه، شامگاه چهارشنبه پیشنویس قطعنامههای مسکو و واشنگتن از سوی طرفین وتو شد. در این راستا دومین پیشنویس قطعنامه روسیه با وتوی ایالات متحده و بریتانیا همراه بود و پیشازآن نیز، قطعنامه آمریکاییها از طرف روسیه و چین وتو شد و بهاینترتیب چهار پیشنویس قطعنامه ارائهشده از سوی آمریکا، برزیل و روسیه (دو بار) برای مدیریت تحولات فلسطین ناکام ماند. به موازات این بنبست سیاسی و دیپلماتیک، تحولات میدانی بهویژه در عراق و سوریه هم حکایت از شکنندهتر شدن اوضاع میدهد.
عبدالرحمن فتحالهی: در ادامه گزارش روز پنجشنبه «شرق» پیرو جنگ دیپلماتیک اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل با محوریت آمریکا و روسیه بر سر جنگ حماس و اسرائیل و برقراری آتشبس در باریکه غزه، شامگاه چهارشنبه پیشنویس قطعنامههای مسکو و واشنگتن از سوی طرفین وتو شد. در این راستا دومین پیشنویس قطعنامه روسیه با وتوی ایالات متحده و بریتانیا همراه بود و پیشازآن نیز، قطعنامه آمریکاییها از طرف روسیه و چین وتو شد و بهاینترتیب چهار پیشنویس قطعنامه ارائهشده از سوی آمریکا، برزیل و روسیه (دو بار) برای مدیریت تحولات فلسطین ناکام ماند. به موازات این بنبست سیاسی و دیپلماتیک، تحولات میدانی بهویژه در عراق و سوریه هم حکایت از شکنندهتر شدن اوضاع میدهد.
در روزهای اخیر و پس از تداوم جنگ حماس و اسرائیل، تهران و واشنگتن نسبت به تعمیم تنشها به کل منطقه غرب آسیا هشدار داده بودند؛ اما دولت بایدن علاوه بر تغییر لحن، عملا در صحنه عملیاتی هم دست به واکنشها و اقدماتی زده که منطقه را در آستانه ورود به تقابل طرفین قرار داده است. دراینبین پس از ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل در صدور قطعنامه، مجمع عمومی سازمان ملل هم از روز پنجشنبه نشست «فوقالعاده» یا «اضطراری» خود را برگزار کرد. در همین راستا و به گفته یورونیوز، اعلام برگزاری نشست فوقالعاده مجمع عمومی سازمان ملل در پی جلسه بررسی وضعیت جنگ اسرائیل و غزه از طرف «شورای امنیت» سازمان ملل و وتوی پیشنویس قطعنامه شورای امنیت با هدف ایجاد «وقفه بشردوستانه» در خصومتها برای ارسال کمکهای بشردوستانه به غیرنظامیان غزه صورت میگیرد.
پیشتر برخی از کشورها ازجمله اردن به نمایندگی گروهی از کشورهای عرب، روسیه، سوریه، بنگلادش و کامبوج رسما از «دنیس فرانسیس»، رئیس مجمع عمومی، درخواست کردند که تاریخ نشست مجمع عمومی را مشخص و اعلام کند. آنطور که از فهرست سخنرانان مشخص شده بود، این نشست تا پایان دیروز جمعه به درازا کشیده شد که البته تا لحظه نگارش این گزارش نتیجه و خروجی آن منتشر نشد. کشورهای عرب به رهبری اردن روز پنجشنبه با ارائه پیشنویسی به سازمان ملل متحد خواستار آتشبس در جنگ غزه شدند و از هر دو طرف خواستند بلافاصله به همه تعهدات بینالمللی خود بهویژه درباره حفاظت از جان غیرنظامیان و نیز حفاظت از زیرساختهای غیرنظامی عمل کنند.
در این پیشنویس که قرار بوده دیروز جمعه به رأی گذاشته شود، امضاکنندگان خواستار آزادی فوری همه غیرنظامیان و حفظ ایمنی آنها شدهاند و هرگونه تلاش برای جابهجایی مردم فلسطین را رد کردهاند. قرار شد که پیشنویس این قطعنامه پس از سخنرانی مقامهای این کشورها که تا پایان دیروز جمعه به درازا کشید، به رأی گذاشته شود. از طرف دیگر موضوع پیشنویس قطعنامه پیشنهادی مجدد برزیل که اکنون ریاست دورهای شورای امنیت را برعهده دارد مطرح است؛
پیشنویس قطعنامهای که برای شورای امنیت خواهد بود که البته شانس تصویب آن در این شورا (امنیت) همچنان کم است. البته با توجه به فضای متفاوت مجمع عمومی سازمان ملل در قیاس با نشست شورای امنیت به احتمال بسیار زیاد شاهد تصویب قطعنامهای علیه جنایات اسرائیل در نوار غزه باشیم؛ چراکه با توجه به تعداد زیاد کشورهای اسلامی، عربی و همچنین کشورهایی که منتقد جدی نسلکشی اسرائیل هستند، میتوان انتظار تصویب و صدور چنین قطعنامهای را داشت؛ همچنان که حسین امیرعبداللهیان هم بعدازظهر روز پنجشنبه در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان هم عنوان کرده بود که «انتظار میرود قطعنامهای بسیار قوی در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب برسانیم که خواستار توقف فوری خشونتها و نسلکشی غیرنظامیان باشد و منجر به ارسال کمکهای انساندوستانه به مردم غزه که بهشدت نیازمند این کمکها هستند، شود».
البته درباره پایبندی اسرائیل به قطعنامه احتمالی مجمع عمومی سازمان ملل جای شک بسیاری وجود دارد؛ بهویژه آنکه تلآویو اکنون از دور بیسابقهای از حمایتهای سیاسی و دیپلماتیک آمریکا و کشورهای اروپایی دائم عضو دائم شورای امنیت برخوردار است. اما در ابتدای جلسه که از روز پنجشنبه برگزار شده بود، منابع رسانهای از خروج نمایندگان کشورهای عربی و اسلامی از نشست مجمع عمومی سازمان ملل در اعتراض به حضور سفیر رژیم صهیونیستی در آن پرده برداشتند. بر پایه این گزارش، نمایندگان کشورهای عربی و اسلامی این اقدام را در اعتراض به جنایات اسرائیل در نوار غزه انجام دادند. باوجوداین گلعاد اردان، نماینده اسرائیل در سازمان ملل، در اظهاراتی واهی مدعی شد هرگونه فراخوان برای آتشبس در غزه دعوت به صلح نیست؛ بلکه تلاش برای محدودکردن و بستن دست تلآویو است. در ادامه نمایندگانی از کشورهای اردن و فلسطین هم مواضع خود را صحن مجمع عمومی بیان کردند.
تقابل تهران – واشنگتن در نیویورک
درحالیکه جنگ اسرائیل و حماس وارد چهارمین هفته خود شد و متعاقب آن شرایط انسانی در نوار غزه رو به وخامت گذاشته، مقامات آمریکایی، ایران را به تسهیل حملات به پایگاههای نظامیان آمریکا در خاورمیانه متهم میکنند و از نقش تهران در حمایت از حماس میگویند و در مقابل هم مقامات ایرانی نیز از نقش آمریکا در وخیمترشدن اوضاع انسانی در غزه میگویند. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که چهارشنبه هفته گذشته وارد نیویورک شد تا در نشست فوقالعاده مجمع عمومی سازمان ملل درباره جنگ حماس و اسرائیل شرکت کند، در همان بدو ورود به خاک آمریکا و در فرودگاه جان اف کندی نسبت به گسترش درگیریها به کل منطقه ذیل عملکرد دولت بایدن هشدار داد و در جمع خبرنگاران ایرانی گفت که «شرایط منطقه غرب آسیا با توجه به قتلعام و نسلکشی که درباره مردم غیرنظامی غزه در جریان است و حمایتهایی که آمریکا و تعداد معدودی از کشورهای اروپایی بهطور کورکورانه اما تمامعیار از رژیم صهیونیستی انجام میدهند، به نقطه نگرانکنندهای برای همه کشورهای منطقه رسیده است»؛ بنابراین سکاندار سیاست خارجی ایران تأکید کرد که «هر آن احتمال خارجشدن کنترل از دست همه طرفها وجود دارد».
حسین امیرعبداللهیان در ادامه و به نمایندگی از تهران، روز پنجشنبه در مجمع عمومی هم سخنرانی خود را داشت و پیرو آن خواستار توقف نسلکشی مردم فلسطین در غزه از سوی اسرائیل شد. به گفته او «مردم فلسطین بهعنوان مردم یک کشور اشغالشده حق مشروع دارند که از حقوق خود در برابر اشغالگران دفاع کنند و در این زمینه از ابزارهای مختلف ازجمله ابزارهای مسلحانه استفاده کنند». وزیر امور خارجه کشورمان، عملیات طوفانالاقصی را واکنشی به ادامه تجاوز به مردم فلسطین و ادامه اشغالگریها دانست؛ اما امیرعبداللهیان در ادامه دوباره به نقش آمریکاییها در جنگ حماس و اسرائیل و به تبع آن گسترس آتش جنگ به کل خاورمیانه پرداخت و گفت: «غرب آسیا منطقه ماست و ما با هیچ طرف و کشوری که بخواهد امنیت منطقه را به خطر بیندازد، کنار نمیآییم».
وزیر امور خارجه ایران خطاب به کشورهای غربی این را هم گفت که «به جای ارسال بمب و راکت برای استفاده علیه غزه، حامی صلح باشید. آمریکا باید از حمایت از نسلکشی در غزه دست بردارد. ما همیشه حامی صلح و ثبات بودهایم؛ اما امروز در نیویورک و سازمان ملل از مسئولان آمریکایی میپرسم که چه کسی در حال مدیریت قتلعام در فلسطین است؟ ما از گسترش جنگ در منطقه استقبال نمیکنیم؛ اما اگر قتلعام در غزه ادامه پیدا کند، آنها از این آتش جان سالم به در نخواهند برد». رئیس دستگاه سیاست خارجی کشور همچنین در این سخنرانی تأکید کرد که تهران به دنبال توسعه و گسترش جنگ در منطقه نیست. پس از سخنان حسین امیر عبداللهیان در مجمع عمومی، تحرکات دیپلماتیک وزیر امور خارجه جمهوی اسلامی ایران در حاشیه نشست ادامه پیداکرد و با چند نفر از مقامات کشورها دیدار داشت.
در این راستا امیرعبداللیهان بامداد دیروز جمعه به وقت تهران با ایمن الصفدی، معاون نخستوزیر و وزیر امور خارجه اردن، دیدار و درباره پیشنویس قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل برای پایانیافتن جنایات اسرائیل بحث و رایزنی کرد. در بخش مهمی از گفتههای امیرعبداللهیان درباره محتوای قطعنامه یادشده، او تأکید داشت که این قطعنامه باید شامل سه عنصر آتشبس فوری، لزوم دسترسی و ارسال مستمر کمکهای انساندوستانه به مردم مظلوم غزه و مقابله با کوچ اجباری باشد». معاون نخستوزیر و وزیر امور خارجه اردن نیز بر لزوم وجود سه عنصر اشارهشده از طرف حسین امیرعبداللهیان در قطعنامه پیشنهادی صحه گذاشت.
در ادامه رایزنیهای وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در نیویورک درباره جنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین، حسین امیرعبداللهیان با خانم رتنو مارسودی، همتای اندونزیایی خود، درباره قطعنامه پیشنهادی برزیل در شورای امنیت و قطعنامه پیشنهادی مجمع عمومی گفتوگو کرد و دوباره هشدار داد که «اگر نسلکشی در غزه ادامه یابد، جنگافروزان، خود از این آتش در امان نمیمانند».
واشنگتن، از تغییر لحن تا ورود جدی میدانی
در مقابل هشدارهای تهران گویا دولت بایدن هم تغییر لحن جدی را در دستور کار دارد؛ چنانکه جان کربی، هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید، در یک کنفرانس خبری که مشروح آن در وبگاه کاخ سفید منتشر شده است، در پاسخ به این سؤال که آمریکا با توجه به این گفته جو بایدن مبنی بر اینکه اگر حملات به نظامیان آمریکا از سوی ایران یا نیروهای نیابتی آن ادامه یابد، پاسخ خواهد داد، او دقیقا برای این پاسخ منتظر چیست، گفت «او این را گفته است».
کربی در ادامه در پاسخ به اینکه آیا تکرار یک هشدار پاسخدادن محسوب میشود، به واکنش ماه مارس آمریکاییها رجوع کرد و عنوان کرد «ما پاسخ دادهایم و تلافی هم کردهایم که واکنشی قاطعانه هم بود». هرچند به نظر کربی «واشنگتن در حفاظت از نظامیان و تأسیساتش ذیل گفته جو بایدن تردید نخواهد کرد؛ اما در زمان و به شیوهای که بخواهیم، انجامش خواهیم داد». جالب توجه آنجا بود که جان کربی از پاسخ به این پرسش که با توجه به ادعای خودش مبنی بر اینکه بایدن به ایران هشدار داده است، این پیام چگونه به تهران منتقل شده، خودداری کرد و گفت «وارد این موضوع نمیشود».
هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید در پاسخ به پافشاری خبرنگار که آیا این پیام ادعایی از طریق تماسی تلفنی منتقل شده یا طرف سوم و آیا پس از مجروحشدن نظامیان آمریکا در منطقه منتقل شده است، اذعان کرد که پیام مستقیمی به خود تهران منتقل شده است و بیشتر از این چیزی نمیگویم. ادعای کربی در پی این مطرح میشود که بایدن روز چهارشنبه در کنفرانس خبری مشترک با آنتونی آلبانیزی، نخستوزیر اتریش، مدعی شد که هشدار او به سران ایران این است که اگر به حمله به نیروهای آمریکایی ادامه یابد، با پاسخ آمریکا مواجه خواهند شد و باید برای این پاسخ آمادگی داشته باشند.
علاوه بر ادعای ارسال پیام مستقیم تهدید به تهران از زبان کربی، به نظر میرسد رسانههای آمریکایی هم همچنان درصدد ارتباطدادن نقش و دخالت مستقیم ایران در عملیات طوفان الاقصی هستند. در تازهترین مورد، والاستریت ژورنال در گزارشی خلاف واقع و واهی عنوان کرد ایران دستکم ۵۰۰ نفر از اعضای گروه حماس و جهاد اسلامی را آموزش داده است که البته با واکنش رسانه نزدیک به شورای عالی امنیت ملی کشور همراه بود و ادعای والاستریت ژورنال مبنی بر آموزش ۵۰۰ نیروی حماس در ایران را کذب دانست.
نورنیوز، رسانه نزدیک به شورای عالی امنیت ملی کشور، با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «ادعای والاستریت ژورنال مبنی بر آموزش ۵۰۰ نیروی حماس در ایران پیش از حمله به اسرائیل کذب است. انتشار این خبر با هدف به حاشیه بردن ابعاد شکست صهیونیستها در طوفان الاقصی انجام شده است. مقاومت فلسطین جریانی بالغ، مستقل و مورد حمایت مردم است که توان خود را اثبات کرده است». همزمان جنت یلن، وزیر خزانهداری آمریکا، ادعاها درباره هزینهشدن پولهای آزادشده ایران از کره جنوبی را که درحالحاضر در حسابهای بانکی محدودشده در قطر است، رد کرد.
یلن در واکنش به ادعای جمهوریخواهان آمریکا مبنی بر هزینهشدن پولهای آزادشده ایران از بانکهای کره جنوبی بهعنوان بخشی از توافق تبادل زندانیان میان دو کشور در تأمین حمله حماس به اسرائیل، به این نکته اشاره کرد که «ایران حتی به یک سنت از شش میلیارد دلار پولهای درآمد نفتیاش که در حسابهای بانکی در قطر است، دست نزده و طبق توافقی که میان طرفین انجام شده بود، این پولها پس از انتقال به حسابهای بانکی محدودشده در قطر، قرار است صرف هزینههای بشردوستانه، ازجمله خرید دارو، مواد غذایی و تجهیزات پزشکی شود».
در همین راستا و در پی ادعای اثباتنشده برخی مقامات آمریکایی، بهویژه جمهوریخواهان، مبنی بر نقش ایران در رخدادن عملیات گسترده «طوفان الاقصی» توسط جنبش مقاومت فلسطین علیه رژیم اسرائیل و تلاش برای مرتبطکردن موضوع توافق تهران و واشنگتن برای آزادسازی پولهای بلوکهشده ایران در کره جنوبی به وقوع این حمله، «تیم اسکات»، سناتور کارولینای جنوبی، به همراه ۲۲ قانونگذار جمهوریخواه و یک قانونگذار مستقل، اخیرا لایحهای را برای مسدودسازی دوباره این شش میلیارد دلار تنظیم و ارائه کردهاند.
فاز عملیاتی آمریکا در منطقه
به موازات این رویارویی سیاسی، دیپلماتیک و رسانهای، گویا آمریکاییها در سطح میدانی هم وارد فاز عملیاتی شدهاند. در همین زمینه منابعی روز گذشته (جمعه) به المیادین گفتند که هواپیماهای آمریکایی در دو حمله هوایی، مزارع جنوب شرق شهر المیادین در حومه دیرالزور در شرق سوریه را هدف قرار دادند؛ تجاوزی که پاسخ مقاومت را به همراه داشت. این منابع با اشاره به اینکه «این دو حمله نقاطی از نیروهای حامی ارتش سوریه را هدف قرار دادند»، خاطرنشان کردند «این منطقه در ابتدای سال مورد حمله آمریکا قرار گرفته بود». البته خبرنگار المیادین به نقل از یک منبع تأکید کرد که هیچ انبار نظامیای در منطقه مورد هدف هواپیماهای آمریکایی در حومه دیرالزور وجود نداشته است.
از سوی دیگر، پس از آنکه پایگاههای آمریکایی در سوریه و عراق مورد دهها حمله مقاومت قرار گرفتند، پنتاگون از اعزام ۹۰۰ سرباز به خاورمیانه ازجمله اپراتورهای سیستم دفاع هوایی خبر داد. یک منبع امنیتی عراقی نیز روز پنجشنبه فاش کرد که یک هواپیمای ترابری آمریکایی در فرودگاه پایگاه هوایی عین الاسد در غرب الانبار به زمین نشست. این منبع در بیانیهای به خبرگزاری المعلومه گفت که هواپیماهای جنگی و پهپادهای آمریکایی عملیات شناسایی خود را بر فراز پایگاه هوایی عین الاسد در منطقه البغدادی در منطقه هیت در غرب الانبار، درست قبل از فرود هواپیمای ترابری آمریکایی در این منطقه تشدید کردند.
وی این را هم عنوان کرد که «پایگاه عین الاسد شاهد تحرکات غیرمعمول هواپیماهایی بود که با اقدامات احتیاطی در داخل پایگاه فرود آمدند». منبع امنیتی بدون ذکر نامش توضیح داد: «هواپیمای نظامی آمریکایی برای تأمین حفاظت امنیتی بر فراز ساختمان پایگاه پرواز کرد». این مقام امنیتی عراق با اشاره به اینکه «احتمالا این هواپیماها پس از حملات پهپادی و موشکی به پایگاه، مستشاران و سربازان را برای تقویت حفاظت پایگاه حمل میکنند»، خاطرنشان کرد: «پایگاه عین الاسد چند روز پس از فرود دهها هواپیما در داخل ساختمان، پایگاه شاهد تحرکات غیرعادی هواپیماهای ترابری بود». با این وجود، خبرگزاری رویترز گزارش داد سخنگوی پنتاگون در گفتوگو با خبرنگاران گفت همزمان با افزایش تنش در اراضی اشغالی، سربازان آمریکایی و متحدانش دستکم ۱۲ بار در عراق و چهار بار در سوریه در هفته گذشته هدف قرار گرفتهاند.
در مجموع ۲۱ سرباز آمریکایی در نتیجه این حملات زخمی و اکثریت نیز از ناحیه سر دچار جراحت شدند. سخنگوی پنتاگون همچنین گفته است نیروهای آمریکایی بار دیگر اوایل پنجشنبه در عراق هدف قرار گرفتند، اما این حمله ناموفق بود. او در ادعایی ضدایرانی، این را هم بیان کرد که «قصد ندارم اطلاعات دقیقتری از اینجا درباره گروههای خاصی که مسئولیت حمله به کارکنان آمریکایی را بر عهده گرفتهاند در اختیار رسانهها قرار دهد، بهجز اینکه بگویم میدانیم این گروهها مورد حمایت ایران هستند».
مقامها میگویند که تدابیر آمریکاییها برای حفاظت از نیروهایشان در منطقه شامل افزایش گشتزنیهای نظامی ایالات متحده، محدودکردن دسترسی به تأسیسات پایگاهها و افزایش جمعآوری اطلاعات ازجمله از طریق پهپادها و سایر عملیات نظارتی است. جدیدترین استقرار سربازان آمریکایی به برنامههای این کشور در استقرار سیستم موشکی تاد و پاتریوت ربط دارد.
همچنین پنتاگون پنجشنبه در بیانیهای با اشاره به ناموفقبودن حمله پهپادی همان روز (پنجشنبه) به پایگاه آمریکا در اطراف اربیل عراق، عنوان کرد پایگاههای این کشور در منطقه اخیرا ۱۶ مرتبه مورد حمله قرار گرفتهاند. مقر فرماندهی وزارت دفاع آمریکا نیز دراینباره اعلام کرد تاکنون نیروهای ما ۱۲ بار در عراق و چهار بار در سوریه توسط نیروهای مقاومت مورد حمله قرار گرفتهاند. در این بیانیه با اشاره به اینکه آمریکا هیچ ارزیابی در رابطه با پیروی اسرائیل از قوانین جنگ نداشته است، از تلآویو خواسته تا به قوانین بینالمللی عمل کند.
پنتاگون همچنین به خبرگزاری الجزیره گفت با اسرائیل در رابطه با پیروی از قوانین جنگ در ارتباط است و به تماسهای خود با این رژیم ادامه خواهد داد. پنتاگون در ادامه اعلام کرد آمریکا قصد دارد جهت حفظ جان غیرنظامیان و افزایش تواناییهای اسرائیل، دو سیستم ضدهوایی به تلآویو ارائه بدهد. البته به فاصله یک روز از صدور این بیانیه، مقاومت اسلامی عراق طبق اطلاعیهای تأکید کرد نیروهای آمریکایی در پایگاه عین الاسد را با پهپاد هدف حمله مستقیم خود قرار داده است. مقاومت اسلامی در عراق همچنان پایگاههای آمریکایی را به دلیل حمایت مستقیم واشنگتن از اسرائیل که جنایات هولناکی را علیه مردم غزه انجام میدهد، هدف قرار میدهد.
به موازات این موضوع، خبرگزاری اسپوتنیک هم به نقل از منابع محلی سوریه اعلام کرد که صبح دیروز (جمعه) بزرگترین پایگاه غیرقانونی ارتش آمریکا در میدان نفتی «العمر» در حومه شمال شرقی دیرالزور در شرق سوریه مورد حمله موشکی قرار گرفت و بر اثر آن، آتشسوزی عظیمی در این پایگاه آمریکایی رخ داد. این حمله موشکی جدید به پایگاه میدان نفتی «العمر» که بزرگترین پایگاه آمریکا در شرق سوریه است، چند ساعت پس از حمله به پایگاه آمریکا در میدان گاز طبیعی «کونیکو» در حومه شمالی دیرالزور رخ داد که به گفته منابع در این حمله به میدان «کونیکو» نیز تعدادی از سربازان آمریکایی زخمی شدند. منابع گفتند بلافاصله پس از حمله به پایگاه میدان العمر در صبح دیروز، آژیر خطر به صدا درآمد و آمبولانسها به داخل این میدان نفتی هجوم آوردند که همین مسئله نشان میدهد نیروهایی از ارتش اشغالگر آمریکا زخمی شدهاند. منابع مذکور گفتند هنوز تعداد زخمیهای ارتش آمریکا در این حمله بهطور دقیق مشخص نشده است.
شکنندهترشدن وضعیت خاورمیانه در پی تداوم جنگ حماس و اسرائیل و جنایات تلآویو در غزه، حتی واکنش مقامات فرامنطقهای را هم به دنبال داشته و درخصوص وقوع جنگ فراگیر هشدار دادهاند. در این راستا، الکساندر لوکاشنکو، رئیسجمهوری بلاروس، با اشاره به این مسئله که «درگیری در جریان در خاورمیانه میتواند آغازگر جنگ جهانی سوم باشد»، گفت: «خیلی چیزها هستند که نشان میدهد یک درگیری تمامعیار و جدی ممکن است رخ دهد و شاید جنگی باشد که در آن از جدیترین تسلیحات استفاده میشود». به اذعان رئیسجمهوری بلاروس، «کسی نمیداند که اوضاع چطور پیش خواهد رفت، اما اگر آمریکاییها در منطقه خاورمیانه جنگندههای خود را مستقر کنند و علیه کشورهای منطقه بهویژه ایران حملات هوایی انجام دهند، ایران نیز پاسخ خواهد داد». /شرق
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}