لااقل در یک قرن گذشته انتخابات در هر کشوری نشان تمدن، فرهیختگی، توسعه و رشد فرهنگی و علمی بوده است. مردم برای مشارکت در امور کشور پای صندوق ‌های رای آمده و از اختیارات خود برای اداره کشور استفاده می‌ کنند. در کشور ما هم در چهل سال گذشته بسیاری از مردم رأی دادند و بسیاری با همین رأی به مسئولیت ‌های مختلف رسیده اند. یعنی مردم از میان مردم افرادی را انتخاب کردند برای قبول مسئولیت های مختلف. این یعنی مردم از توان خود استفاده می کنند تا کشورشان را به سمت جلو حرکت دهند. مردم در حکومت های مردم سالارانه دارای جایگاهی عزت مدارانه هستند و مورد احترام قرار می گیرند.
 
در کشور ما مردم باید حکومت را از خودشان ببینند و خودشان برای راه هایی که باید بسازند و پیمایند، توانمند ببینند. حال اگر کسی بخواهد در این مسیر سنگ اندازی کند، هم به خودش خیانت کرده که روزی پای صندوق رأی آمده هم به مردمش خیانت کرده که سالها رأی دادند و هم به کشورش خیانت کرده که سال ها با این سیستم جلو رفته و در جهان شأن و مقام پیدا کرده است. افرادی زیادی متأسفانه در کشور ما در مورد انتخابات نشر می دهند و آن را نمایشی می خوانند که این افراد را هم باید جزو خیانت‌کاران دانست. بدتر آنکه بسیاری از این افراد سال ها در کشور ما مسئولیت داشتند و با اختیاراتی که مردم به آنها داده بودند برای خود شخصیت و جایگاهی ساختند. آنها عوض اینکه باید از مردمی که روزی به شما رأی دادند ممنون باشند و به خاطر این کار به آنان احترام بگذارند و سعی کنند هر مشکلی را از طریق صندوق رأی حل کنند.
 
اصلاح طلبانی که روزی در قدرت بودند و با استفاده از همین اختیاری که مردم به آنان داده بودند تشکیلاتی برای خود راه انداختند امروز برای فریب افکار عمومی طوری صحبت می کنند که انگار نه انگار در همین سیستم رشد کردند و بالا آمدند و اکثر آنها بدون آن‌که روال قانونی و علمی خاصی را طی کردند مسئولیت های مهم و حساسی را قبول کردند. از همه اینها که بگذریم این نحوه از سخن گفتن بی‌احترامی به مردمی است که سالها به این افراد رأی دادند که در واقع رأی آنان رأی به تفکری بود که همیشه خود را طلبکار میدانست و همیشه ادعای اصلاح‌گری او گوش فلک را کر کرده است. اینکه مردم به ما رأی بدهند مورد احترام هستند و اگر رأی ندهند هیچ احترامی برای آنان قائل نباشیم دور از انسانیت است.
 
آیا می شود کسانی که احترامی برای مردم قائل نیستند و با مردم صادقانه رفتار نکرده و نمی کنند اهل اصلاح‌گری باشند؟ آیا این جناح فکری که همیشه از بالا به پایین مردم را نگاه کرده و وقتی در قدرت است هیچ نگاهی و نظر و دلسوزی برای مردم ندارد می تواند کشور را رشد دهد و به سمت توسعه حرکت دهد؟ ما برای توسعه به مؤلفه های مختلفی نیاز داریم از جمله کمک جسمی، روحی، مادی و معنوی مردم، که اگر نباشد امکانی برای رشد فراهم نمی شود. اگر دولت و مجلسی بیایند که هر روز مشغول دعواهای سیاسی باشند و بدون اتکا به مردم و قوه عاقله کشورشان حرکت کنند و وقتی مردم دچار آسیب های فراوان می شوند به داد آنان نرسند نباید توقع همراهی مردم برای رسیدن مجدد به قدرت را داشته باشند.
 
متاسفانه سران این جناح در هیچ یک از دوره هایی که در قدرت بودند پاسخ‌گوی سوء مدیریت ها و اشتباهاتشان نبودند اما تا دلمان بخواهد قدرت پیدا کردند و با قدرت‌شان هر روز تسلط‌شان بر امور مختلف را بیشتر کردند و این قدرت را به نفع دوستان و به ضرر مردم به کار گرفتند. سران اصلاحات نه تنها هزینه ای که برای انقلاب ندادند بلکه هزینه های زیادی هم درست کردند اما با تمام این احوال باید احترام مردم را نگه دارند و تلاش کنند این ارتباط را عمیق کنند و آن را حفظ کنند. متاسفانه در طول این سال ها فرصت های زیادی از دست رفته است و اصلاح طلبان و حتی اصولگرایان نتوانستند ارتباط‌شان با مردم را حفظ کنند.
 
سفارش مؤکد رهبر انقلاب به حضور مردم و لزوم آن در اداره امور کشور در طول سالیان گذشت باید تمام جناح های فکری را هوشیار می کرد و به آنان انگیزه می داد تا در این راه حرکت کرده و برنامه های درست و قابل دفاعی می ریختند. تفکری که مردم را از مردم و مردم را از حکومت و کشورشان می گیرد، آنان را دلسرد می کند، سعی می کند حضورشان در انتخابات را زیر سوال ببرد و رأیش را بی‌اثر و نمایشی می‌بیند یا به آنان این‌طور القا می کند که رأی شما نمایشی است و هیچ اثری در انتخاب افراد ندارد، قطعا دشمن مردم است و مردم باید او را به عنوان یک عنصر فاسد و دشمنی سرسخت بدانند.
 
بسیاری از اوقات دست دشمن از آستین کسانی بیرون می آید که خود را دوست جلوه می دهند اما شناخت آنان کار سختی نیست. مقام معظم رهبری در این مورد می‌ گوید: «بیرون آوردن مردم از صحنه، کشاندن مردم به بیرون از میدانِ هماوردی و مسابقه و رزم. این سیاستِ کیست؟ سیاست دشمنان انقلاب است؛ سیاست آمریکا، سیاست قدرت‌مندان عالم، سیاست صهیونیست‌ها، سیاست کمپانی‌های استثمارگر صهیونیستی در سراسر جهان این است. این سیاست، چهل سال است در کشور ادامه دارد. امروز این سیاست با نهایت رذالت دارد فعّالیّت می ‌کند؛ به این توجّه کنید. تلاش می کنند که مردم را از صحنه خارج کنند. اینکه شما می ‌بینید درباره اینکه آیا در انتخابات شرکت بکنیم یا نکنیم، [بعضی میگویند] «نه، چه فایده‌‌ دارد؟» این یک چیز ساده نیست؛ این همان سیاست راهبردی آمریکا است، این همان سیاست راهبردی دشمنان انقلاب است. نبودن مردم در صحنه‌ی سیاست، نبودن مردم در صحنه‌ی فرهنگ، نبودن مردم در صحنه‌های اقتصادی، نبودن مردم در صحنه‌های دینی، سیاست راهبردی دشمن است.»(9/۱۰/1402)
 
مردم خودشان باید برای شناخت عناصری که راه را برای هجمه و حمله همه جانبه دشمن باز می‌کنند دست به کار شوند. همان طور که برای شناخت نامزدهای انتخاباتی بحث و گفتگو می کنند و به شعارها و سخن ها و رفتار آنان توجه دارند. اینکه مردم در این مسیر قرار بگیرند هم به سلامت نامزدها، نمایندگان، مسئولان و مدیران برمی‌گردد. یعنی آن کسی که از سلامت رفتار برخوردار است مردم را ترغیب می کند به حضور در انتخابات و ترغیب می کند برای تحقیق و کنکاش در مورد فرد یا افرادی که می خواهند به او رأی دهند. هر جا در این شیوه صحیح و اخلاقی اشکالی به وجود آمد باید رد خیانت و همکاری با دشمن را پی گرفت. هرگونه اختلال فکری، ایجاد ترس یا ناامیدی، وحشت زده کردن مردم، رفتارهای سالوسانه و مزورانه و حرف های بدون پشتوانه علمی، عقلی و اخلاقی شنیدیم باید دشمن را هم کنار آن ببینیم.