سوگ سیاه

آخرین شب تابستان، معدنچیان در معدن معدنجوی طبس در حال کار بودند که انفجار گاز متان حادثه هولناکی را رقم زد. در جریان این حادثه و تا لحظه تنظیم خبر، ۳۴ نفر جانشان را از دست دادند و ۲۰ نفر هم مجروح شدند و تلاش برای دسترسی به ۱۹ فرد گرفتار شده همچنان در جریان است

آخرین شب تابستان، معدنچیان در معدن معدنجوی طبس در حال کار بودند که انفجار گاز متان حادثه هولناکی را رقم زد. در جریان این حادثه و تا لحظه تنظیم خبر، ۳۴ نفر جانشان را از دست دادند و ۲۰ نفر هم مجروح شدند و تلاش برای دسترسی به ۱۹ فرد گرفتار شده همچنان در جریان است.  قرار بود واگن‌ها حامل زغال سنگ باشند، اما روز گذشته واگن‌هایی که از معدن معدنجوی طبس خارج می‌شدند، حامل پیکر‌های سیاه شده معدنچیانی بود که برای استخراج زغال‌سنگ به قعر معدن رفته بودند. از ساعت ۲۳ شامگاه شنبه ۳۱ شهریور ماه که حادثه انفجار در یکی از کارگاه‌های معدن اتفاق افتاد، چشم‌های بسیاری به دهانه معدن دوخته شده‌بود؛ همانجایی که هر شب و هر روز معدنچیان با عبور از آن به قعر زمین می‌رفتند و در تاریکی و سیاهی مشغول کار می‌شدند، جایی که هیچ نشانه‌ای از روز و شب‌بودن آن مشخص نیست.

معدنچیانی که نجات پیدا کرده یا هنوز شیفت‌کاری‌شان نرسیده بود با گریه چشم به داخل واگن‌ها می‌دوختند و با پیکر دوستانشان وداع می‌کردند. یکی از معدنچیان در شرح ماجرا می‌گوید همه در حال کار بودیم که دود زیادی همه جا را فرا گرفت. نمی‌دانستیم دود از کجا بلند شده، اما وقتی نفس‌مان تنگ شد، احتمال دادیم که حادثه‌ای در پیش باشد برای همین فرار کردیم، اما خیلی‌ها فرصت فرار پیدا نکردند. حوادث معدن در کشور اتفاق تازه‌ای نیست، به طوری که بروز گاه و بی‌گاه این حوادث مدام قربانی گرفته‌است؛ از جمله حادثه‌ای که ۱۳ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۳ در معدن یورت گلستان اتفاق افتاد و ۴۳ نفر را به کام مرگ کشاند. 

در حادثه‌ای که در معدن طبس اتفاق افتاد، شمار افرادی که آخرین‌بار در معدن مشغول کار بودند به روشنی اعلام نشد، اما گفته شده‌است بیش از ۷۰ معدنچی هنگام حادثه در بلوک‌های B و C معدن مشغول کار بودند که انفجار اتفاق افتاد. به دنبال وقوع حادثه، تیم‌های امداد و نجات خود را به محل رساندند و عملیات نجات به جریان افتاد. در اولین گام ۴۰ تیم تخصصی معدن وارد عمل شدند و بعد از بررسی‌های اولیه، تیم‌های امداد پشتیبان وارد عمل شدند. همزمان با عملیات امداد، جواد قناعت، استاندار خراسان جنوبی، در توضیح بیشتر حادثه اعلام کرد: «طبس یک منطقه زغالی است و معدنی که انفجار در آن صورت گرفته، زیر نظر شرکت «معدنجو» فعال است. این حادثه در بلوک B و C اتفاق افتاده که البته بیشتر حادثه در بلوک C رقم خورده است. فاصله این دو بلوک حدود ۲ کیلومتر است.» 
 

شیوه انفجار

در شاخه دیگری از عملیات امداد، تلاش برای خارج کردن گاز از محل هم ادامه پیدا کرد تا امکان دسترسی امدادگران به افراد گرفتار شده فراهم شود. علی اکبر رحیمی، فرماندار شهرستان طبس گفت: «انفجار به صورت آتش‌سوزی یا تخریب دیواره‌های شدید نبوده، بلکه تصاعد گاز متان در تونل‌ها موجب خفگی معدنچیان شده‌است. غلظت گاز در تونل‌ها موجب انفجار در عمق ۲۵۰ متری به صورت ارتفاعی و ۷۰۰ متری به صورت مورب شده‌است و امدادرسانی در این محوطه توسط هشت تیم تخصصی پنج نفره به جریان افتاد.»
 

پزشکی قانونی مستقر

عبداللهی، رئیس کل دادگستری استان خراسان جنوبی هم در توضیح عملیات امداد گفت: «در بلوک B،۴۷ نفر و در بلوک C، حدود ۲۳ نفر محبوس بودند که در بلوک C،۳۰نفر فوت و ۱۷ نفر مصدوم شدند، ابتدا بلوک B کاملاً آواربرداری شد و عملیات جست‌وجو در بلوک C ادامه پیدا کرد. پزشکی قانونی هم در محل حاضرشد و نسبت به شناسایی مصدومان و متوفیان اقدام کرد. همچنین دستور‌های لازم برای شناسایی عوامل حادثه و مقصران صادر شده‌است.»
 

رفت و آمد‌های دردسرساز مسئولان

عملیات امداد نیاز به آرامش دارد و امدادگران برای دسترسی به افراد گرفتار شده باید آرامش خود را به صورت کامل حفظ کنند. افرادی که در چنین حوادثی گرفتار می‌شوند هر لحظه در خطر مرگ قرار دارند، بنابراین در چنین شرایطی زمان طلایی محسوب می‌شود و ارزش بسیار زیادی دارد. تجربه بروز این دسته از حوادث در کشور نشان می‌دهد که تجمع انسانی یکی از موانع مهم پیش روی امدادگران است. افرادی که حضورشان هیچ کمکی به تیم‌های امداد نمی‌کند، بلکه تجمع آن‌ها مانع حضور عملیات امداد می‌شود. در بسیاری موارد حضور مدیران و مسئولان هم باعث ایجاد اختلال در سیستم امداد می‌شود.

تردیدی وجود ندارد که حفظ امنیت محلی که قرار است مسئولان کشوری یا لشکری به آنجا سرکشی کنند، نیازمند تدابیر امنیتی است، بنابراین بخشی از توان امنیتی صرف مراقبت از شخصیت‌ها می‌شود و در چنین شرایطی سرتیم‌های امداد هم که باید تمرکز خود را روی نیرو‌های امداد صرف کنند برای ادای توضیح ناچارند در کنار مدیران و مسئولان حاضر شوند. این موضوع منافی حضور مسئولان نیست، بلکه این حضور می‌تواند باعث تألم بازماندگان شود. با این حال باید در نظر گرفت تا حد ممکن باید نسبت به تیم‌های گسترده‌ای که مسئولان را در این حضور‌های میدانی همراهی می‌کنند، تجدید‌نظر کرد یا در شیوه این حضور، بازنگری به گونه‌ای صورت گیرد که مانعی بر سر امداد قرار نگیرد.
 

حضور میدانی مسئولان

به سیاق اتفاق‌های مشابه که عمدتاً در حال بروز است، صدور فرمان رسیدگی به وضعیت افراد گرفتار شده و مصدومان اولین واکنش مسئولان بود که البته در جای خود امری درست است، اما بهتر است فرمان رسیدگی به وضعیت پس از حوادث، قبل از بروز آن و برای تأمین امنیت بیشتر صادر شود. در کشور معادن، کارخانه و کارگاه‌های زیادی وجود دارد که از بدیهی‌ترین امکانات برای حفظ صیانت از جان کارگران برخوردار نیستند و تا زمانی که حادثه‌ای مرگبار روی ندهد، کسی از آن باخبر نمی‌شود. با این حال رئیس‌جمهور قبل از سفر به مقر سازمان ملل با خانواده قربانیان حادثه ابراز همدردی کرد و وزرای کشور، صنعت، معدن و تجارت، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را مسئول بررسی علت حادثه کرد.

رئیس جمهور البته موضوع چرایی وقوع حادثه را هم مورد نقد قرار داده و تأکید کرده‌است: «در صحبتی که با وزیر صنعت داشتم، تأکید کردم این روند درسی شود که در معادن کشورمان سیستمی را ایجاد کنند که دیگر چنین اتفاقی رخ ندهد. استاندارد معادن باید در حدی باشد که عزیزانی که آنجا شبانه‌روز تلاش می‌کنند، خطری به این شکل تهدیدشان نکند. امیدوارم این اتفاق رخ دهد. ما هر کاری از دستمان بر بیاید برای پشتیبانی از آنان انجام خواهیم داد.» رؤسای مجلس و قوه قضائیه هم ضمن ابراز همدردی با بازماندگان برای مساعدت در امدادرسانی تأکید کردند. 
 

اولین حضور میدانی

وزرای کشور، کار و صمت هم برای پیگیری حادثه راهی محل شدند. اسکندر مؤمنی در مقام وزیر کشور اولین تجربه حضور میدانی خود را در حادثه‌ای مرگبار تجربه کرد. وزیر کشور قبل از حضور در محل با استاندار خراسان جنوبی به صورت تلفنی حرف زده و فرمان‌های لازم را اعلام کرده‌بود، با این حال ترجیحش این بود به سیاق وزیر سابق خود هم در محل حاضر شود. وزیر صمت هم از تشکیل تیم ویژه‌ای برای بررسی علت حادثه خبر داد. محمد علی رحیمی، فرماندار شهرستان طبس گفت که تعداد فوتی‌های حادثه به ۳۴ نفر رسیده و تعداد مجروحان هم ۲۰ نفر بوده‌است. 
 

بی‌توجهی به ایمنی

هرمز ناصرنیا، استاد دانشگاه صنعتی امیرکبیر درباره دلایلی احتمالی وقوع حادثه به فارس گفت: این معدن زغال‌سنگ به لحاظ تجهیزات یکی از پنج معدن برتر کشور بود و سیستم تهویه مناسب نیز در آن وجود داشت. تجمع گاز متان در معادن طبس طبیعی است، اما آنچه غیرطبیعی است، جرقه‌ای است که زمینه انفجار را فراهم می‌کند. وی افزود: اگر گاز متان فراتر از ۵ درصد از کل فضای معدن را دربر گیرد، زمینه انفجار مهیاست و مهندسان معدن سعی می‌کنند، درصد متان را بین یک تا ۵ درصد نگه دارند. ناصرنیا چنین اتفاقات مرگباری را به دلیل بی‌توجهی به ایمنی می‌داند و می‌گوید که تمامی افرادی که در معدن مشغول به کار هستند باید توسط کارفرما آموزش کامل دیده باشند، اما این امر سال‌هاست که فراموش شده است. وی ادامه داد: تمامی تجهیزات مورد استفاده در معادن زغال‌سنگ هم باید خاصیت ضدانفجار داشته باشند و این خاصیت نیز توسط شرکت‌های ایمنی تأیید شده باشد. متأسفانه این مسئله نیز سال‌هاست که به فراموشی سپرده شده است.

براساس این گزارش، شهریور ماه سال گذشته نیز بر اثر انفجار در معدن زغال‌سنگ در استان سمنان در شمال کشور شش کارگر جان خود را از دست داده‌بودند. همچنین در چند ماه گذشته نیز ریزش معدنی در شهرستان شازند از توابع استان مرکزی منجر به جان باختن چهار کارگر در پی این حادثه شده‌بود. بر اساس آمار‌ها بیش از ۷ هزار کارگر در بخش معدن مشغول به کار هستند. حوزه زغال‌دار طبس با وسعت بیش از ۳۰ هزار کیلومتر مربع و ذخیره اکتشافی ۲/۷۵ میلیارد تن زغال‌سنگ کک شو و حرارتی، غنی‌ترین و بزرگ‌ترین ناحیه زغالی ایران محسوب می‌شود. /جوان آنلاین
 

رهبر انقلاب: برای کاهش ابعاد مصیبت هر اقدام لازم انجام شود

در پی حادثه اندوه‌بار انفجار معدن در طبس و جان‌باختن شماری از کارگران، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی ضمن تسلیت به خانواده‌های داغدار، بر لزوم بیشترین تلاش برای امدادرسانی به کارگران تأکید کردند. 
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم
حادثه تلخ و اندوه‌بار، در معدن زغال‌سنگ در طبس را که در آن تعدادی از کارگران قربانی یا مصدوم شدند، به خانواده‌های این عزیزان و مردم آن منطقه تسلیت عرض می‌کنم. به مجموعه امداد که از سوی مقامات دولتی برای کمک به محل حادثه رفته‌اند، تأکید می‌کنم که بیشترین تلاش خود را مصروف نجات آنان کنند و برای کاهش ابعاد این مصیبت هر اقدام لازم را انجام دهند. رسیدگی فوری به وضع مصدومان نیز باید مورد اهتمام قرار گیرد. 
سید علی خامنه‌ای / اول مهر ۱۴۰۳
 

شهدای معدن‌کار، سرداران جنگ بودند

بازخوانی یک مصاحبه کمتر دیده شده از شهید سلیمانی درباره نقش کارگران معدن در دفاع مقدس
این روزها که آوازه تلاش و مظلومیت کارگران معادن به‌ویژه معادن زغال‌سنگ به بهانه حادثه ناگوار معدن طبس به گوش همه مردم ایران رسیده است بد نیست مروری داشته باشیم بر تقدیر شهید سلیمانی درمورد کارگران کرمانی معادن زغال‌سنگ که مهارت‌شان در دوران دفاع مقدس کمک زیادی به رزمندگان کرد. در ادامه به بهانه حادثه ناگوار طبس برای توصیف هویت پراهمیت معدنکاران و خدمتی که در شئون مختلف به کشور داشته‌اند گریزی به آرشیو نشریات محلی زده‌ایم و مصاحبه یکی از نشریات دانشجویی با شهید سلیمانی درمورد سختی و اهمیت کار کارگران معادن زغال‌سنگ را از دل آرشیو‌های کاغذی بیرون کشیدیم تا نقش برجسته کارگران معادن، این خادمان سختکوش ایران و انقلاب و صاحبان اصلی آن را توصیف کرده باشیم. توصیفی چنین از زبان شهید سلیمانی که یکی از خادمان بزرگ اسلام و ایران است باعث می‌شود تا درکی واقعی از زندگی پرمشقت کارگران معادن داشته و خدمات آنها به میهن اسلامی‌مان را قدردان باشیم. در ادامه متن صحبت‌های شهید سلیمانی در این مصاحبه را از نظر می‌گذرانید. 

خدا را شکر که با برگزاری یادواره‌ای برای شهدای معادن زغال‌سنگ فرصتی برای پرداختن به یکی از بخش‌های محروم صنعتی کشور فراهم آمده این را به دو دلیل عرض می‌کنم:
اول اینکه خودم به داخل تونل رفته‌ام و سختی کار را دیده‌ام. دوم اینکه رشادت‌های کارگران و مسئولان زغال‌سنگ را در دفاع مقدس دیده‌ام. به دلیل سختی فضای کاری که در معدن زغال‌سنگ وجود دارد می‌توان گفت یکی از بامعنویت‌ترین و مخلص‌ترین مراکز صنعتی کشور است. میزان همکاری این دوستان در زمان جنگ قابل بیان نیست. افرادی که ساعت‌ها در این معدن تاریک و با شیب تند به کاری پرداختند و هیچ کس زحمات زیاد آنان و حقوق کم‌شان را مشاهده نکرد. آن زمان افرادی در این تونل‌ها به علت ریزش‌ها به شهادت می‌رسیدند و در همان تونل‌ها دفن می‌شدند. 

زمانی که من رفتم در یکی از این معادن وقتی که از این شیب تند پایین می‌رفتم و در لابه‌لای این معدن می‌خزیدم و به اعماق تاریک زمین می‌رفتیم، اولین چیزی که به ذهن من نفوذ می‌کرد و بر زبان من جاری می‌شد این بود که این مکان با سخت‌ترین کمین‌های زمان جنگ برابری می‌کند. بعد این افراد با این سختکوشی وارد عرصه دفاع مقدس شدند. اینها انسان‌هایی غیرقابل ترسیمند. اینها بودند که جنگ را یاری کردند و در واقع در سخت‌کوشی کار این افراد با افرادی که در صنعت‌های دیگر که با امکانات مدرن به کار می‌پردازند، قابل مقایسه نیست. همان‌گونه بودند که داوطلبانه تبدیل می‌شدند به حامی جنگ، به پشتیبان جنگ، به یاری‌کننده جنگ و می‌آمدند جزء لشکری می‌شدند که در عملیات‌ها جزء چهار پنج لشکر اصلی بود، به مقاومت می‌پرداختند و همواره و سوزنده به تعقیب و تنبیه دشمن می‌پرداختند و در عملیات‌های مختلف چون کربلای ۴، کربلای ۵ و والفجر ۸ مقاومت کردند.

در لشکر یک بخش فنی بود. آن بخش فنی چند وظیفه را به عهده داشت: اول وظیفه پشتیبانی فنی، دوم وظیفه حل برخی از مشکلات خدماتی لشکر در جنگ، سوم وظیفه‌ای مانند انسان‌های دیگر داشتند و آن رزمندگی بود. در کرمان ۴۳ معدن بیشتر نبود ولی حضور پررنگ این افراد در لشکر به حدی بود که آقای ابوالحسنی در جایی اعلام کردند که ما نفهمیدیم زمانی لشکر ثارالله در معادن زغال‌سنگ ادغام شده بود یا معادن زغال‌سنگ در لشکر ثارالله حضور داشت؟ حضور این افراد مخلص به حدی بود که سنگرها و تونل‌های زمان جنگ، کار همین کارگران شرکت زغال‌سنگ بود. 

دشمن عملیاتی صورت بگیرد. این مرد با طراحی و تونلی که در لوله نفت ایجاد کرد فضایی را ساخت تا رزمندگان بتوانند به پشت خط دشمن نفوذ کنند و درنهایت نیز به درجه رفیع شهادت رسیدند. شهرستان‌های کرمان هر کدام سهمی در پشتیبانی جبهه‌ها داشتند. می‌توان گفت زرندی‌ها پس از رفسنجانی‌ها بیشترین کمک را به جبهه کردند؛ هرچند تمکن مالی چندانی نداشتند. با این وجود همین کارگران ساده زرندی بودند که بزرگ‌ترین مهدیه را در زمان جنگ ساختند که جایی برای نماز خواندن و دعا کردن بچه‌ها بود. این افراد با کاری که انجام دادند بهترین گروه پشتیبانی و راه‌اندازی در جنگ را به خود اختصاص داده بودند و این امر باعث حل شدن بزرگ‌ترین مشکل جنگ شده بود. در این گروه پشتیبانی دو کار خوب انجام شده بود. اول احداث یک تعمیرگاه جامع جهت تغییر وسایل نقلیه و موتور قایق. دوم زمان‌بندی و سطح‌بندی گروه پشتیبانی جهت کار در تعمیرگاه‌. 

این تعمیرگاه به حدی جامع و وسیع بود که اکثر ادوات جنگ را می‌توانستند، تعمیر کنند و با شیفت‌بندی تعمیرگاه شبانه‌روزی و پر‌تلاش در خدمت جنگ بودند. تعمیرگاهی که همواره قسمتی از آن را بچه‌های معادن زغال‌سنگ تشکیل می‌دادند. کارگران زغال‌سنگ خودشان برنامه‌ریزی می‌کردند و بدون اینکه اجباری داشته باشند بر سر این کار می‌رفتند. اساسا در جنگ ما اجباری در کار نبود، کسی به‌خاطر نرفتن مواخذه نمی‌شد و اصلا آن زمان امتیازی نبود که به کسی تعلق بگیرد. با این حال بودند کارگرانی که کارشان را از بابت حضور در جنگ و ماندن در جبهه از دست می‌دادند و حقوقی نمی‌گرفتند ولی باز با شوق و اشتیاق به جبهه می‌آمدند و می‌جنگیدند. اصلا در زمان جنگ این امتیازها و حرف‌ها مطرح نبود. اینها همه برای خدا بود. آدم می‌ماند با چه زبانی تقدیر کند این قشر وقتی با لباس سیاه از معدن خارج می‌شدند و لباس‌شان را عوض می‌کردند با لباس خاکی به جبهه می‌رفتند و جان‌شان را در این راه تقدیم می‌کردند تا لباس و بدن‌شان به خون‌شان آغشته شود. 

شهدای معادن زغال‌سنگ و از جمله شهید شفیعی و شهید طاهرنیا واقعا انسان‌های عجیبی بودند. واقعا سرداران جنگ به معنی حقیقی اینها بودند. این فرماندهان به معنای واقعی روحیه عظیمی داشتند و دلسوزی‌ها و رفاقت خاصی با دیگر کارگران داشتند. این مردان همه چیز خودشان را آماده و مهیای جنگ می‌کردند. پول خودشان بود، نیروی انسانی خودشان بود، فکر خودشان بود و همه چیز را خودشان مهیا می‌کردند. از جمعیت ۲۰ هزار نفری ۸۰ درصدشان با انتخاب خودشان در جبهه‌ها حضور داشتند و به جنگ پرداختند که ۱۲۰ نفر شهید سرافراز شرکت زغال‌سنگ ماحصل همین رشادت‌های مخلصانه این رزمندگان است. این رزمندگان از همان ابتدا همواره ساده‌زیست بودند و بعضا فقیر بودند. سادگی این افراد و خانه‌هایی که در آن زندگی می‌کردند انسان را یاد اصحاب صفه رسول خدا(ص) می‌اندازد که در عین سادگی جزء رهروان مسیر رسول الله(ص) بودند.

اینها به معنی تمام، اصحاب صفه کرمان بودند. این افراد در همه چیز اول بودند. در پشتیبانی اول بودند، در کار در معادن زغال‌سنگ اول بودند، در جنگ اول بودند و دوشادوش بچه‌های جبهه به مبارزه با دشمن می‌پرداختند. در پایان از تمام افراد حاضر در این یادواره می‌خواهم که یاد این شهدا را زنده کنیم و همواره این حماسه و جان‌فشانی را چه داخل تونل‌ها چه در ساختار اداری شرکت زغال‌سنگ بلکه در تمام ابعاد این شرکت ساری و جاری کنیم چون همیشه این شور دینی، لطافت دینی و تلاش کارگری با این افراد در تمام صحنه‌ها و حوادث بوده است و تمام مردم ایران باید بدانند که این کارگران جزء پیشگامان جبهه و جنگ بودند و همواره تا پای جان برای آرمان‌شان ایستادند و خواهند ایستاد. 

در نقد اظهارات عجولانه درباره حادثه طبس

آقای وزیر الفاظ مهمند
ابوالقاسم رحمانی: در آخرین سکانس‌های ماجرای هولناک انفجار معدنجوی طبس، امید بود تا شاید معجزه‌ای رخ دهد و آن چند نفر باقی‌مانده در زیر سنگین و سیاهی آوار، رو سفید به خانه برمی‌گشتند اما افسوس که این نشد و امید‌ها هم، چون معدنچیان، زیر آوار دفن و ناامید شدند. روز گذشته مدیرکل مدیریت بحران خراسان‌جنوبی پس از چند روز تلاش نیروهای امدادی برای دسترسی به محل حبس کارگران زیر آوار معدن گفت: «تمامی افراد محبوسی در معدن فوت شده و تاکنون فوت ۴۹ نفر قطعی است.» حالا در این ناامیدی عارض شده از عاقبت کارگران محبوس در زیر آوار معدنجوی طبس و ناامیدی تثبیت شده از حوادث مشابه که هر از چندگاهی وجدان‌های خواب سرمایه‌دوست را دست‌کاری می‌کند، چاره‌ای نیست جز مرور روایت‌ها، بررسی اظهارنظرها و تحلیل وضعیتی که احتمالا آبستن تکرار است.

خصوصا وقتی طبق اطلاعات موجود 75 درصد از معادن کشور ایمنی تضمین شده‌ای ندارند و تنها 23 درصد کل معادن کشور مجهز به واحد ایمنی و بهداشتند. آمارهای مرکز آمار هم با صحه بر این مدعا نشان می‌دهد فقط در سال 1400 حدود 368 حادثه در معادن زغال‌سنگ رخ داده است و این یعنی هر معدنی در ایران مستعد یک فاجعه و هر فاجعه هم مستعد تبدیل شدن به یک کلیدواژه برای روایت‌های دراماتیک رسانه‌ای؛ شازند، یورت، طزره، معدنجوی و الباقی اسم‌هایی که هرکدام نام کارگران زحمت‌کشی را ذیل عنوان تلفات حوادث‌شان ثبت و ضبط کرده‌اند. حالا تکراری‌‌ترین سوال این است که تا کی و چرا؟ تا کی این فجایع تکرار خواهند شد و چرا هر بار در مواجهه با چنین اتفاقات تلخی، چیز دندان‌گیری عاید امیدمان نمی‌شود و به‌جای تسکین آلام، نگران‌تر از قبل پیگیر وضعیتیم؟

برای پاسخ به اینها، اولی را متخصص‌ها پاسخ داده یا می‌دهند و دومی اما پاسخش سخت نیست. بعد از ماجرای تلخ معدنجوی طبس، خیلی‌ها‌ از مسئول و غیرمسئول خودشان را به محل رساندند و یکی درمیان سعی در روایت و پاسخگویی داشتند. به‌هرحال تجربه اول نبود و نباید‌های روایی و پاسخگویی را قبل‌تر همه گوشزد کرده بودند. می‌دانستیم و قبل‌تر توجیهات سرپایی و خلق‌الساعه مسئولان را قبل از هرکار و اقدام کارشناسی شنیده بودیم. در یورت، در طزره و شازند و هر واقعه‌ای شبیه و بدتر از معدنجوی و حتی می‌دانستیم و مشخص بود حادثه‌ای چنین بزرگ حتما به سرعت قابل بررسی و ارزیابی نیست و چه‌بسا روزها و ماه‌ها زمان لازم است تا علل اصلی وقوع آن مشخص شود.

با همین تصور این‌بار یکی از آنهایی که می‌خواستیم از لابه‌لای حرف‌هایش امید درو کنیم چون هم توقع داشتیم و هم می‌شناختیمش، احمد میدری، وزیر جدید کار بود. احتمالا روزهای رای اعتماد و قبل و بعدش به خاطرتان می‌آید، امیدوار بودیم به ایده‌هایی که در زمینه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی داشت و مواضعی که در تقابل با سرمایه‌داری طرح کرده بود. امیدوار بودیم طرف کارگرها بایستد و در آن شرایطی که هنوز آماری از تلفات و محبوسان دقیق نشده آرامش‌خاطر و قوت‌قلب آنها باشد. اما میدری در این بزنگاه، تصویری مخدوش و به دور از آن توقع و شناختی که گفتیم ساخت.

رسانه‌ها هم بی‌غرض و باغرض از خجالتش درآمدند.  میدری در شرایطی که احتمالا خودش هم می‌داند کارگران دیگر و خانواده‌های داغ‌دیدگان معدنجوی، چشم انتظار چه سخنان و مطالباتی بودند و با علم به اینکه به این سرعت و در لحظات ابتدایی واقعه نمی‌توان با قطعیت از علت بروز حادثه پرده برداشت، گفت: «طبق بررسی‌های ما در معدن طبس تخلفی صورت نگرفته و این رویداد واقعا یک حادثه بوده است، ۶۰۰۰ معدن فعال در کشور داریم و 2.5 درصد حوادث ناشی از کار در معادن رخ می‌دهد. باید بررسی‌های بیشتری صورت گیرد، علت حادثه در واقع انفجار گاز بوده و جزء مواردی است که قابل پیش‌بینی نیست. مستمری حادثه‌دیدگان انفجار معدنجوی طبس به سرعت و کامل پرداخت می‌شود!»

این اظهارات در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن شانه خالی کردن از بار مسئولیتی است که حالا به دوش مسئولانی است که پیش‌تر هم اطلاع داشتند و دارند که حال معادن کشور از منظر ایمنی خوش نیست. انتقاد به این اظهارات و موضع‌گیری‌ها، بیش از چند خطی بود که حالا با هم مرور کردیم اما چیزی که باید مورد توجه قرار گیرد و حداقل میدری مجبور به رعایت آن خواهد بود ترمیم تصویر رسانه‌ای خود و توجه به جزئیاتی است که قبلی‌ها هم با عدم رعایت آن عبرتی برای امروز او شدند و او از آنها درس نگرفت و در آزمون معدنجوی رد شد. / فرهیختگان